تعبیر خواب شیرینی
اگر کسی در خواب شیرینی خورد و یا کسی به او شیرینی داد، شادی و روزی حلال و خشنودی و رضایت او را در بر خواهد داشت.
محمد ابن سیرین می گوید: دیدن شیرینی ها، دلیل شادی و روزی حلال باشد. اگر ببیند کسی شیرینی به وی داد، دلیل که راحتی به وی رساند.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن شیرینی به خواب بر شش وجه است:
- مال حلال،
- منفعت،
- علم و حکمت،
- فرهنگ،
- ثنای نیکو،
- کنیزکی خوبروی.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Noora : سلام و عرض ادب
خواب دیدم زنعموم یه کیک به ارتفا حدود بیست سانت و طول یک متر درست کرده بود گذاشته بود تو حیاطمون تا ببره پارک پخش کنه من رفتم یه کم از وسطش بردارم که کلا وسطش بهم ریخت مجبور شدم خیلیشو بخورم تا به جاهای صافش برسم کیک شکلاتی رنگ بود روشم با خامه صورتی پوشونده بود خیلی خوشمزه بود خلاصه مرتبش کردم و با خودم گفتم بعدا بهش میگم من ازش خوردم.
با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. زن عموی شما نذر می کند ( یا اصالت و فرهنگ خانوادگی شما می گوید که باید نذر کنید) که کار خیری در حق فقرا و مردم انجام دهد و شما هم اگر می خواهید به خواسته و آرزوی خودتان برسید و عشق و ازدواجی شاد داشته باشید باید در اینکار با او سهیم شوید. باید یاد بگیرید که دست خیر و دهنده داشته باشید تا پاداش بگیرید. شما باید در این نذر با او سهیم باشید و به فقرا محبت و خیر برسانید و نذری بدهید. تشکر از همراهیتون.
anita : سلام خانم هراتی عزیز وقتتون بخیر.. ممنون ازتعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. خواهر شما حاجتی دارد که شاید نذر کند روضه انجام شود و از خاله تان به این منظور کمک بگیرد. شما باید برای حاجت رواییتان نذر کنید که در مراسم خواهرتان شرکت کنید و شما هم شیرینی بدهید. خودتان به خاطر یک مسئله ای که برایتان خیلی مهم است حاجت روا خواهید شد. شما نیاز به حمایت دارید و شخصیتی اجتماعی و باز دارید ولی عملکرد شما را می توان راحت از ظاهرتان و رفتارتان متوجه شد و سیاست مدارانه رفتار نمی کنید. شما از غم فارغ خواهید شد و انشالله حاجتتان را می گیرید و شرایط مالی تان بهبود خواهد یافت. به ثروت و سرمایه ای می رسید که از جان و دلتان از خودتان برای افزایش آن مایه خواهید گذاشت. همراهیتون.
arash : باسلام،ممنون از تعبيرهاي فوق العاده شما،كه هرچي ميگيد تبديل به واقعيت ميشه.
من و نامزدم به يه سري مشكلات برخورديم كه ديگه نامزدم گفت تمومش كنيم و روي حرف خودش وايساده،يه جورايي ديگه تمام شده هست.
خواب ديدم من و نامزدم توي يه غذا خوري هستيم و من رفتم سفارش يه شيريني مثل كرم كارامل واسه خودم دادم و سفارش يه غذا براي نامزدم،بعد گفتم شيريني كوچك و كمه يك شيريني ديگه سفارش دادم براي خودم،غذا و شيريني هارو هم ديدم،ممنون ميشم تعبيرش را بگيد،با سپاس
فریبا هراتی
: سلام. استدعا می کنم. شما و نامزدتان احساس می کنید که زیر بار فشار تصمیمات و انتخابهایی که باید در زندگی تان بگیرید، دارید له می شوید و نامزدتان بیشتر از شما خودش را تحت فشار می داند. او به دنبال غذای احساسی از جانب شماست و می خواهد حمایت شما را جلب کند. شما احساس می کنید که کارها برای شما خیلی خوب پیش می رود و تصمیمی گرفته اید که در آن بسیار ثابت قدم هستید و مهر تایید بر تصمیمتان زده اید و از پیامد آن اصلا نگران نیستید. از نظر شما، شما از زندگی تان راضی هستید و تازه راضی تر هم خواهید شد؛ چون خودتان را به خاطر نامزدتان از لذت و خوشی محروم کرده اید و سعی می کنید که در عوض به خواسته هایتان برسید و از زندگی تان لذت ببرید. عشق نصفه نیمه بدردتان نمی خورد. اما دوست عزیز خوردن کارامل در خوابتان، بیانگر یک موقعیت شیرین و رضایت بخش است که در نهایت به یک مشکل و معضل تبدیل خواهد شد. پس سعی کنید که از موضع بی تفاوتی و قدرت پیش نروید. اگر همدیگر را عمیقا دوست دارید، و از روی لجبازی بخواهید همدیگر را مثلا با جدایی تنبیه کنید، بعدا هر دوی شما روزهای متمادی می نشینید و فکر می کنید که الان دیگری دارد چه کار می کند و آیا به فکر او هست یا خیر. پس تا جدا نشده اید با هم دوست باشید چون نوش دارو بعد از مرگ سهراب فایده ای ندارد. تشکر از همراهیتون.
پریماه : سلام من شب شهادت بی بی رقیه خاتون در مراسم تکیه ایشون شرکت کردم و بعد مراسم همه صف کشیده و شام دریافت کردند همون شب خاب دیدم داخل روضه آقایی وسط خانمها یک ظرف شیرینی تقسیم میکنه تعجب کردم چرا شب شهادت شیرینی؟ البته ازمن دورتر بود بعد از مراسم از دو در خارج میشدیم من نزدیک محل خروج بودم که چند تا خانم دم در ظرف خرما وکمی عناب پخش میکردن و تعداد کم بود و محتویات ظرفها هم آخراش بود تا نگاه اون در کردم صف طویلی در یک راه رو تقریبا باریک اما طولانی ظرفهایی که پر از شیرینی دستشون بود و همه فوج فوج پذیرایی میشدند اینها که ظرف دستشون بود تمام صف بودند تا آخر و من گفتم اونجا بیشتره از اونجا برم اما بعد متوجه نشدم چی شد ؛ باز مجدد داخل تکیه دیدم روی زمین چند تا دانه عناب افتاده ومن سه یا چارتا جمع کردم . ممنون از شما اما سوالی درباره پیامهایی که در خاب میگیرم داشتم که دقیق نمیدونم کجا باید ثبت کنم اگه جایز بود پاسخ بدید والا راهنمایی بفرمایید من پیامهایی رو چه نوشته دستوری و خبری وگاهی صوتی دریافت میکنم گاها هم کلماتی رو زبانا بدون اختیار میخونم شبی بی بی که کمالاتی از ایشون سراغ دارم رو خاب دیدم که گفتن متاسفم که فرق بین خدا وروح وتشخیص نمیدی . آیا شیطان هم میتونه دخلی در این کار داشته باشه و اصولا چگونه باید فهمید وحی هست یا خاب ؟ ممنون
فریبا هراتی
: سلام. همه ی کسانی که در مراسم شهادت ایشان شرکت کرده اند؛ حاجت روا خواهند شدو به آرزوهای شیرینشان می رسند؛ از غم و اندوه خلاص خواهند شد و گشایش کار می یابند. باید همه صبور باشند و از رحمت خداوند ناامید نشوند. شما هم از غمها رها شده و گشایش کار می یابید. دوست عزیز در خوابها معمولا کلماتی کلیدی وجود دارند. مثلا در خواب شما شیرینی کلمه کلیدی بود. نزدیک ترین کلمات کلیدی که در خوابتان با حروف الفبا و لیستی که در دنباله ی این حروف وجود دارد، جایی است که شما باید خوابتان را ثبت کنید. خوابهایی که از روی شهوت و حرص و خباثت دیده شوند خوابهای شیطانی هستند و اعتبار ندارند. این که چه خوابی وحی است یا واقعی هم منوط به محتوای خواب قابل تشخیص است و صرفا نمی توان همینطوری گفت که این گونه خوابها دسته بندی خاصی دارند. تشکر از همراهیتون
Narges : سلام.وقتتون بخیر.من دیشب خواب دیدم یه جای ناآشنا و زیبام،می خوام شیرینی درست کنم استادم وسایل پخت شیرینی رو واسم تهیه می کنه.توو دستام شکلات دارم هم تلخ هم شیرین،استادم از شکلاتام برمیداره،نمی دونم تلخ برمیداره یا شیرین،واسه همین یکی دیگه بش میدم و میگم بیا این شیرینه اینو بخوره.چندنفر دیگه هم هستن ولی استاد ببشتر توجهش به منه،همش حرف میزنیم و می خندیم و من شیرینی هارو درست کردم.ممنون از وقتتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما با شرایط جدیدی در زندگی تان روبرو خواهید شد و ایده های تازه ای به ذهنتان می رسد. شما سعی می کنید که خوش رفتار باشید و از دیگران حمایت کنید تا شاد و شیرینکام باشند. نیروی عقلانیت در شما قویست و می دانید که زندگی ترکیبی از شیرینی ها و تلخی هاست. ترکیبی از موفقیت و ناکامی. اینها باید در زندگی تعادل داشته باشند تا شما شخصیتی موفق داشته باشید. بدون شکست، مزه ی شیرینی را نمی توان فهمید و بدون شیرینی، زندگی زهر ماری بیش نخواهد بود. شما باید سعی کنید که درکتان را بالا ببرید تا بتوانید حامی خوبی برای دیگران باشید. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : سلام خانم هراتی.خسته نباشید.این خواب را از زبان خوهر کوچک ترم که برایم دیده تعریف میکنم. خواب دیدم هوا تاریک بود. در فضای سر باز بودیم که آن را مثل یک سالن همایش چیده بودن. این همایش یا گردهمایی بخاطر فاطمه برگزار شده بود. خاطرخواه قبلی فاطمه که به تازگی به خواست و با کیس خانوادا اش ازدواج کرده که پیراهن سفید پوشیده بود با یک جعبه شیرینی آمد و بر یکی از صندلی ها نشست. صندلی او همردیف ما ولی سمت راست ما نشسته بود. او را که دیدم متعجب شدم. وقتی برنامه تمام شد به سمت فاطمه آمد و میخواست با او حرف بزند. اما فاطمه به او گفت که از اینجا برو و برای چه آمدی.او خیلی اصرار به صحبت داشت و فاطمه پذیرفت اما نفهمیدم چی به فاطمه کفت.وقتی حرفاش تموم شد و میخواست بره رو به خواهر بزرگترمان کرد و گفت پدرم تماس میگیرد و میگوید چیزی بین ما نبوده! هنگام رفتن کمی خوشحال بود. و ازین جمله آخر نفهمیدم منظورش چی بود بین خودش و فاطمه یا الان با زنش؟!. از این فضا خارج شدیم انگار سکانس دیگر ظاهر شد. در همان فضای شب بودیم یک گربه بسیار بی قرار به پای فاطمه و خواهر دیگرم می پیچید. فاطمه از کمی گربه ترسیده بود. یکی مثل ندا یا الهام یا صدای زنانه یادم نیست به فاطمه گفت این گربه نسرین (مادر عشق جدیدش) است. به زودی در جاده یک اتوبوس اورا له میکند و جان میدهد! گربه با آشفتگی و بیقراری از این ور جاده به اون ور جاده میدوید.اتوبوس انگار دیر کرده بود و ما با تعجب منتظ بودیم ببینیم این اتفاق می افتد!
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. فاطمه با مشکلات و نگرانی هایی روبه رو شده و عاقبت کار او را نمی دانید و می خواهید که انرژی های خودتان را جمع کنید و از تجاربی که به دست آورده اید نتیجه گیری مثبتی داشته باشید. خواستگار قبلی او اصلا شخصیتی احساساتی ندارد و خشک و منطقی رفتار می کند و زندگی خوبی هم دارد. او می خواهد به فاطمه بگوید که اصلا مسئله ی مهمی بین ایشان نبوده و خواهر شما نباید نگران این باشد که چرا او با خواهرتان ازدواج نکرد یا اصلا مهم نیست که این اتفاق نیافتاده است. پدر او در اصل به عقلانیت اشاره می کند و از نظر خواستگار خواهرتان عقلانی نیست که خواهرتان ناراحت باشد چون اتفاق مهمی نیافتاده. مادر خانم این آقا پاپیچ فاطمه شده و در باره ی او خیلی سوال و پرسجو کرده است و شما منتظر هستید که همینطور که دل فاطمه شکست، تقدیر هم تقاص ناراحت شدن فاطمه را به زندگی مادر خانم او جبران کند و منتظر هستید که ببینید که کی آنها پای این کارشان را می خورند. تشکر از همراهیتون.
shamim : سلام خسته نباشید.خواب دیدم خواهرم تو یه تاکسی صندلی جلو نشسته و یه اقایی هم صندلی عقب پشت راننده نشسته بود.شاید مادرش یا یه نفر دیگه کنارش بود یادم نیست دقیق.من تو ماشین نبودم ولی انگار بودم..ذهن اون اقا رو میخوندم که خیره شده بود به خواهرم داشت تو ذهنش ازش تعریف میکرد که خواهرم چقدر دختر خوبیه داره از سرکار میاد چقد زحمت میکشه و...همونجوری خیره داشت نگاش میکردبا علاقه..من از پشت سر خواهرم تو گوشش گفتم من مطمینم این تو رو میگیره..چند بار هی گفتم که این میگیرتت...خواهرمم با خجالت اروم میخندید..یکم موهاش از زیر مقنعه اومده بود بیرون..بعد دیگه یادم نمیاد تا یه شیرینی فروشی رو دیدم این اقا کت و شلوار پوشیده اونجا بود طبقه اول یخچال پر از اون شیرینی بود که انگار تو خواب به خواهرم ربط داشت..انگار اونجا برای اون اقا بود..اون اقا بخاطر خواهرم اونوشیرینی هارو اورده بود من هی تو خواب میگفتم شیرینی که برا فوق لیسانست داده بودی..یه همچین چیزی گفتم..تو دلم بود بریم پیشش بخریم..اون شیرینی فروشیه یه مسابقه ای گذاشته بود که هرکی این شیرینی رو بخره باهاش فیلم بگیره بفرسته تو قرعه کشی شرکت میکنه..من تو دلم گفتم این میخواد اینجوری فیلم خواهرمو پیدا کنه هااا. ممنونم از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. کسی چشمش دنبال خواهر شماست که شخصیت خوبی ندارد! خواهرتان باید او را پشت سر گذاشته و فراموشش کند. زندگی با چنین شخصی به ضرر خواهرتان تمام خواهد شد. هر چند که به ظاهر و در ابتدا خواهرتان فکر می کند که شیرینکام شده ولی ازدواج با چنین شخصی به نفع خواهرتان نیست و روابط عاطفی مطلوبی با هم نخواهند داشت. خواهرتان نمی تواند به این مرد تکیه کند. اگر خواهرتان خواستگاری دارد یا از کسی خوشش می آید باید مراقب باشد و خیلی ذوق زده نشود که به او بله بگوید. این آدم خوب نیست. تشکر از همراهیتون.
sara : سلام و وقتتون بخیر. من در واقعیت بخاطر مسائل درسی خیلی تحت فشار هستم . نزدیک صبح خواب دیدم که در حال ذکر تسبیحات اربعه هستم و دقیقا هفت بار تکرار کردم وبا انگشتانم می شمردم. بعد خوب یادم نیست اما انگار از پلی گذشتم و بعد از پل وارد یک مغازه شیرینی فروشی شدم و قصد داشتم شیرینی بخرم.
ممنون از وقتی که می گذارید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما کافیست همان ذکر تسبیجات اربعه را بگویید و خداوند زندگی تان را متحول خواهد کرد و از نگرانی بیرون می آیید. مشکلات درسی که دارید حل خواهد شد و شاد و شیرینکام و موفق خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
یاش گین : سلام. روزتون بخیر. خواب دیدم تولدمه. فقط میرم یه دوش بگیرم ولی انگار زمان زیاد گذشت و من نفهمیدم که دیرم شده. خونم جمع و جور نبود. خواهرم رسید و گفت چرا آماده نیستی گفتم نمیدونم چرا دیر شد. داشتم جمع میکردم دوستام رسیدن. گفتم معذرت میخوام هنوز آماده نیستم. همون موقع کسی که دوستش دارم (چند ماه هست که جدا شدیم) زنگ زد گفت میخوام بیام گفتم آماده نیستم نیم ساعت دیگه بیا منو ببر خرید کنم. همون موقع یه آقایی هم رسید که تقریبا میانسال بود و من نمیشناختمش به اونم گفتم آماده نیستم صبر کنید انگار دعوت بود تولدم. گفت خوب باشه این پایین یعنی پایین خونم یه آقای دیگه هم هست (همون کسی که دوستش دارم)با هم منتظر میمونیم. رفتم پایین تو خیابون که طرف بیاد دنبالم بریم خرید دیر کرده بود زنگ زدم بهش که کجایی گفت این آقا گفت بریم بتابیم تا همه چیز آماده بشه دیگه روم نشد بگم کار دارم حالا خودت با تاکسی برو تا ما بیایم. منم خسته بودم و انگار عقب بودم از زمان نشستم روی یه سکو. خسته بود حتی تو خواب. یکدفعه یه نفر اومد رد شد نمیدونم فکر کرد من نیازمندم یا گرسنه. غریبه بود یه جعبه شیری دستش بود باز کرد گفت بردار گفتم نه آقا مرسی گفت بهت میگم بردار. منم یه دونه برداشتم و خوردم. میشه تعبیر کنید برام. ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. زندگی شما متحول خواهد شد و شروعی تازه خواهید داشت. تگرانیهای گذشته تان را دور می ریزید و اتفاقات خوبی برای شما در شرف وقوع هستند. شما با چالش های جدیدی روبرو خواهید شد ولی شما نگران هستید و استرس و ترس زیادی دارید که نتوانید از پس کارهایتان به موقع بر بیایید و فکر می کنید که نکند که کسی از شما سو استفاده کند و هنوز نتوانسته اید که فکرتان را جمع و جور کنید. شما نیاز دارید که کمی به خودتان فرصت بدهید و استراحت کنید و از زندگی تان لذت ببرید. در این صورت فکر شما باز خواهد شد و آمادگی بیشتری خواهید داشت که برای زندگی تان برنامه ریزی کنید و به پیش بروید. کسی هم که دوستش دارید هم هنوز آماده ی ارتباط مجدد با شما نیست. تشکر از همراهیتون.
yasamin : سلام خانم هراتی جان وقتتون بخیر ؛ من خواب دیدم خونه مادربزرگم پر از مهمون بود و پسر داییم هم (که مجرد هست) تنهایی نشسته بود رو صندلی ناهارخوری و هر از گاهی میدیدم که به من نگاه میکنه و یکدفعه دوستاش اومدن دورش و گرفتن و صندلیای خالی کنارش و پر کردن و شروع کردن صحبت و خنده باهم..بعد یکباره پدر من در زد و از بیرون اومد داخل خونه و یه جلیقه شلوار طوسی تنش بود و کتشم دستش بود و پسرداییم اول از همه با صدای بلند و رسا به پدرم سلام داد و پدرم هم اول از همه اومد پیش اون و جواب سلامشو داد و پسر داییم بلند شد و باهم روبوسی کردن..من و دخترخاله ام کنار هم نشسته بودیم و من شاهد این صحنه بودم که همون موقع شوهرخاله ام که چندسال پیش فوت شدن با یک جعبه شیرینی با شیرینی های جور و واجور اومد جلومون و اول به دخترخاله ام تعارف کرد و اون یه شیرینی برداشت و بعد ب من تعارف کرد که من گفتم عه من هم ازونا (که دخترخاله ام برداشت) میخاستم دیگه نیست؟و شوهرخالم یه شیرینی بهم نشون دادن گفت این هم داخلش از همونا داره اینو بردار من هم همونو برداشتم و تشکر کردم و ایشون داشت ازونجا میرفت ک برگشت به من گفت به ما نمیرسیااا .. که من تو خوابم فهمیدم منظورش خیرات هستش
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما و پسر دایی تان احتمالا به هم توجه و تمایل دارید و او شما را قضاوت می کند. پدر شما شخصیتی قوی و حامی و مغرور دارد و از پسر دایی تان هم خوشش می آید و همینطور پسر دایی شما هم از پدرتان. روح شوخر خاله تان شاد. او دعای خیر برای دخترش و شما کرده و انشالله به خواست دلتان خواهید رسید و شما هم باید متقابلا برای شوهر خاله تان خیرات و شیرینی بدهید و برایش فاتحه بفرستید. روح او آزاد است و پیش شما و خانواده اش است و نباید فکر کنید که او مرده و تمام شده. بلکه فقط جسم او مرده و روحش از همه چیز با خبر است. تشکر از همراهیتون.