تعبیر خواب شیر
شیر در میان حیوانات به بعضی خصایل خوب معروف است. اگر کسی در خواب شیر قوی الجثه ای را دید که نسبت به او حالت حشم وحمله ندارد، از شخص بزرگی سود می برد. اما اگر شیر به او حمله کرد و او با شیر در آویخت، با مرد بزرگی خصومت پیدا می کند. اگر بر شیر غلبه کرد، در نبرد با دشمن فاتح خواهد بود.
اگر شیر در حمله قصد ترساندن او را داشت، از بزرگی همین حالت درباره او ایجاد می شود و آن شخص قصد ترساندن وی را دارد تا بتواند از او سوء استفاده کند. اگر شیر از پشت سر به او حمله کرد و او را به زمین انداخت و به راه خود رفت، دشمنی حیله گر، قصد از پشت خنجر زدن به او را دارد که در کار خود ناموفق است چون به زمین افتاده و صدمه ای ندیده است.
اگر شیر در نزدیکی او غرش می کرد، شخصی پشت سر او سخت به بدگویی و انتقاد از وی مشغول است و اگر چند شیر دیگر در اطراف آن شیر، به غرش او گوش می دادند ولی خطری نداشتند، مردم چندان اهمیتی به گفته های آن شخص بدگو نمی دهند. اگر کسی دید که به شیری سوار بود که رام و مطیع او بود، به خواسته های خود چه کوچک و چه بزرگ می رسد ولی اگر شیر به ناگهان او را به زمین انداخت و رفت، در میانه کار، اشخاص همکار وی، او را تنها می گذارند.
اگر دید شیر، شکاری را می خورد، و او هم بعد از سیر شدن و رفتن شیر، از باقیمانده شکار شیر خورد، از دستگاه حکمران به او سود و منفعت می رسد.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن شیر در خوا بر سه وجه است:
- پادشاه،
- مردی دلیر،
- دشمن قوی.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
آزاده : سلام.
خواب دیدم یه بچه شیر نر توی حیاط خونه پدریم بود که باهام حرف میزد و فقط من حرفاشو میفهمیدم اسمش (را) بود خودش بهم گفت.ما با هم بزرگ شدیم من مجبور شدم برم یه شهر دور برای کار اما واسه دیدن را به شهر خودمون میرفتم یک شیر بزرگ شده بود توی یک مراسمی آوردنش و اون از جمعیت میترسید از جعبه بیرون اومد و به یه نفر آسیب زد و دوباره انداختنش توی جعبه من رفتم سمت جعبه و صداش زدم وقتی صدای منو شنید جعبه رو شکست و اومد توی بغلم با چشاش بهم گفت که تقصیر اون نبوده و من میگفتم میدونم میدونم.بعد نشستیم و باهم غذا خوردیم.
فریبا هراتی
: سلام. شما شخصیتی اصیل، مستقل و با اعتماد به نفس دارید و تسلط شما روی زندگی تان بالاست. شما قادر خواهید بود بر مشکلات عاطفی تان خیلی راحت غلبه کنید ولی همیشه احساستان این است که تنها کسی که می تواند حامی شما باشد، خودتان هستید و حرف دلتان را پیش خودتان نگه می دارید. باید سعی کنید که در زندگی اجتماعی تان خویشتندار باشید و احساسات تندی از خودتان بروز ندهید. تشکر از همراهیتون.
Azad : با سلام و عرض ادب، خواب ديدم توي مزرعه پرورش ماهي خودم ( من مزرعه پرورش ماهي دارم)چنتا شير هستن كه يكيشون بزرگتر هست و من رفتم و در رو روي اون شير بزرگتر قفل كردم، بعد احساس كردم كه شير از اينكه در رو روش بستم ناراحت هست باعجله رفتم در رو روش باز كردم بعد خودم ترسيدم كه انگار تو محاصره شيرها هستم اون شير بزرگتر ميخواست با شير ديگه جفت گيري كنه من خواستم از بينشون فرار كنم ولي ميترسيدم چون هم بيرون شير بود هم داخل، هرچند بنظر ميرسيد به من كاري ندارن ولي در كل وحشتناك بود.
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما و خانواده تان شخصیت هایی شجاع، با وقار، مغرور، مسلط، پرخاشگر و قوی دارید و توانایی شما برای غلبه بر برخی از مشکلات عاطفی تان قویست. شما تاثیر زیادی روی دیگران دارید و نیاز دارید که در زندگی اجتماعی و شخصی تان، خویشتن داری را تمرین کنید. شما با کسی که مثل خودتان است می توانید به راحتی در کارها مشورت کنید و شما با خانواده تان همفکری خواهید کرد و مشکلاتتان را با کمک هم حل و فصل خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
Behnaz : سلام خانم هراتی عزیزم
امیدوارم که حالتون خوب باشه
چند شب پیش خواب دیدم که در یک محیط هستم و در یک اتاق کوچک که به جای در ، پرده از بالا نصب بود و فضا تمیز نبود مثل محیط چرک ... و در انجا ادمهای زیادی بودند و انتهای راهرو یک شیر نر بود که رنگ قهوه ایی روشن مایل به زرد داشت و من از ترس وارد اتاق شدم و اون شیر از بین اینهمه جمعیت فقط به سمت من اومد و توی اتاق اومد و پاهای من رو لیس میزد و من از ترس داشتم سکته میکردم و احساس میکردم ممکنه هر لحظه بهم حمله کنه و بخورم و از ادمهای بیرون میخواستم که کمکم کنند ولی کسی کمکم نمیکرد و شیر هم حمله نمیکرد فقط لیسم میزد،در ادامه همین خوابم دیدم که توی یک کشتی یا قایق وسط اب هستیم و عموم گوشی موبایل من رو میگیره و میندازه توی دریا و من بهش میگم میخواستی گوشی من رو بندازی ولی گوشی دختر خودت رو انداختی ولی در خواب همش به دنبال گوشی در اب میگشتم و هر لحظه کف اب میدیدمش ولی جا به جا میشد در اخر تصویر دریا و اب عوض شد و در یک کوچه و جوی اب گوشی رو دیدم و گفتم بگیریدش و گوشی اخرین لحظه که داشت وارد یک زیر گذر میشد و من احساس کردم اگر وارد بشه گیر میکنه و دیگه نمیتونم گوشی رو به دست بیارم اون رو دقیقه اخر گرفتم
پیشاپیش ممنونم از تعبیر زیباتون و همینجور زمانی که قرار میدید:)
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. تشکر. آقایی که از شما خواستگاری کرده دارد شما را بررسی می کند تا خوب بفهمد که با او تناسب دارید یا خیر و تا به الان از شما راضی است ولی شما نگران این موضوع هستید که مشکلات موجود در این فاز تحول در زندگی شما برایتان دردسر آفرین نشود. این آقا شخصیتی قوی و سلطه جو و مسلط بر اوضاع دارد و سعی می کند که خویشتندار باشد. شخصیت او غنی و مرفه ولی تا اندازه ای حساس و نگران است. عموی شما شاید موافق با ارتباط شما و این آقا نباشد ولی او نمی تواند برای شما مشکلی به وجود بیاورد ولی در کارهای دختر خودش مشکل ساز می شود و از لحاظ احساسی برای او دردسر افرینی می کند. مشکل ارتباط دختر عمویتان و کسی که دوستش دارد هم حل خواهد شد و او هم به خواسته ی خودش خواهد رسید. تشکر از همراهیتون.
Zahra : سلام خانم هراتی عزیز بعد از تعبیر شما من آرامشی دلنشین پیدا کردم وکمال تشکر را از شما دارم. چند هفته پیش خواب دیدم که با خواهر کوچکم می خواستیم سوار اتوبوس( خط واحد ) شویم که اتوبوس حرکت کرد گفتم به اتوبوس نرسیدیم خواهرم با اشاره دستش به قسمت وسط اتوبوس آن را نگه داشت و وسط اتوبوس تبدیل به اتاقک خصوصی با مبلمان شیری وزیبایی شد ما نشستیم بعد دختر من وخواهرم که هم سن هستند به عقب اتوبوس رفته وآنجا نشستند من وخواهرم پیاده شدیم بعد از مدتی متوجه شدم دخترها پیاده نشدند که در محله قدیم بودیم به خواهرم گفتم باید تو دنبال دخترها بروی هر کاری را که نباید من انجام دهم. شیر جوان ونسبتا کوچکی را دیدم گفتم به من حمله نمی کند ولی شیر به من حمله کرد ولی نترسیدم پوزه شیر را با دست راستم به زمین زده وفشار دادم دهانش باز بود(نیم رخ). گفتم باید مرا سوارت کنی ودنبال دخترها ببری،سوارش شدم گفت من وقت زیادی ندارم اگر دیر کنم به زندان می افتم بگذار بدهیم را بدهم بعد برویم.باشیر به زرگری خانمی که طلای سفید زیاد داشت رفتیم شیر تبدیل به جوان قد بلند با پیراهن سفید وشلوار سیاه شد.گفتم بدهیش را من می دهم آزادش کن بعد داخل جعبه ای که سه عدد گردن بند قدیمی همراه با سه زنجیرو چند مروارید وخرده ریز قدیمی بود که در خواب برایم آوردند که متعلق من بود(در واقعیت من آنها را ندارم) خرده ها نا پدید شدند سه گردن بند را به خانم دادم خانم به من اصلا توجهی نداشت اگر از گردن بندهای خودش هم می دادم نمی فهمید ولی من این کار را نکردم.
دختر زرگر که ۱۰ سال داشت گردن بندها را با خود برد ومن در خواب با ناراحتی گریه می کردم به دخترت بگو آنها را بیاورد،من گردن بندهایم را می خواهم.
در واقعیت من وهمسر و مادرم بعد از خواب می خواهیم به کربلا برویم خواهرم سه روز هست که به شغل مورد علاقه اش می رود ومن دخترم را به خواهرم خواهم سپرد.
فریبا هراتی
: سلام. استدعا می کنم. خدا را شکر. شما همانطور که فرمودید دخترتان و دختر خواهرتان را به خواهرتان سپرده اید و خودتان شخصیتی قوی و مسلط دارید که قادرید بر سختی ها غلبه کنید و برتری خودتان را اثبات کنید. شما احساس محدود شدن می کنید و نباید آزادی های خودتان را ارزان بفروشید. شما ظاهری سخت و قوی دارید ولی از درون بسیار شکننده و حساس هستید و نگران این هستید که دخترتان و زندگی تان را از شما ندزدند. شما عاقل و خردمند هستید و به مسائل جزیی زندگی اجازه نمی دهید که روحیه تان را خراب کند. عدد 10 به دستاوردی بزرگ اشاره می کند و انشالله دختر شما آینده ی خوبی خواهد داشت و شما شاد خواهید شد. قبل از رفتن به سفر صدقه بگذارید و نذر کنید که انشالله به سلامت برگردید و همه چیز خوب پیش برود به اندازه ی وسعتان قربانی کنید و گوشتش را چه مرغ چه گوسفند هر قدر وسعتان رسید به فقرا ببخشید و اصلا خودتان از آن نخورید. سفر به سلامت و التماس دعا. تشکر از همراهیتون.
Hani : سلام خواب ديدم منو دوتا برادرام و زناشون توي ماشينمون نشستيم و ماشين كنار سكوي بلندي پاركه و بالاي سكو پدر و مادرم وايسادن و درحال بحث كردن هستن كه يهو صداي جيغ و غرش شير اومد و من از ماشين پياده شدم و ديدم يه شير بزرگ و تولش درحال حمله كردن به پدر و مادرم هستن پدرم سمت لبه سكو پرت شد و مادرم به سمت مخالف پدرم در همين حال من مدام گريه ميكردم و به برادرانم التماس ميكردم از ماشين بيرون بيان و كمك كنن ولي زن هايشان اونارو محكم گرفته بودن و نميذاشتن از ماشين پياده شن منم كه ديدم نميان به سمته لبه سكو رفتم و پدرمو به پايين كشيدم و نجاتش دادم و به بالاي سكو دنبال مادرم رفتم كه ديدم هتلي جلوم ظاهر شد و زني دمه در هتل ميگه مامانت توي هتل فرار كرده منم به دنبال زن رفتم تا مادرمو پيدا كنم وقتي پيداش كردم ديدم از بازوش خون مياد و پهلوي سمت راستشو هم شيره كنده ولي خودش نفهميده بود كه اسيب ديده و نگران ما بوده .
فریبا هراتی
: سلام. پدر شما شخصیتی سلطه جو و قوی و مقتدر دارد و وقتی عصبانی شود و از کوره در برود، مادرتان از پس او بر نمی آید. شما از نظر اجتماعی در جایگاه بالا و خوبی قرار دارید و آرامشتان محیاست. خانم های برادرتان نمی خواهند که برادرانتان در دعوای پدر و مادرتان دخالت کنند ولی شما اینکار را می کنید. شما به پدرتان گوشزد می کنید که اگر می خواهد مقامش و احترامش را از دست ندهد خویشتندار باشد. مادرتان هم سعی می کند برای اینکه اسیب پذیری او کمتر شود، هویت و اخلاقیات و عاداتش را عوض کند. هر چند که از نظر احساسی به او آسیب رسیده و احساسش جریحه دار شده و تا اندازه ای پدرتان در حمایت و پشتیبانی از او کوتاهی کرده است. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.
Pari : سلام
من خواب دیدم یه بچه شیر کوچیک که کل پوستش کنده شده بود،، اما خودش زنده و سرحال است تو خونمونه،، همه میگفتن بی آزاره،، اما من میترسیدم به بچه هام آسیب بزنه،، خیلی نگران بودم یهو حمله کنه،،
فریبا هراتی
: سلام. یکی از فرزندان شما حرفهایش را رک و پوست کنده و خالصانه مطرح می کند و شخصیتی سلطه جو و قوی، شجاع و پرخاشگر دارد که می خواهد به همه ی کارها با غرور و تسلط به دیگران پیش برود و باید به او یاد بدهید که خویشتندار باشد و در زندگی شخصی و اجتماعی اش سعی نکند که با عصبانیت و زورگویی حرف خودش را به پیش ببرد. تشکر از همراهیتون.
Pari : واقعا چنین پسری دارم و اتفاقا تو خوابم همش میترسیدم به همین پسرم حمله کنه،، چون فقط اون شیر رو اذیت میکرد
فریبا هراتی
: :))))) شیر خود اوست !
رعنا : سلام و عرض ادب، اميدوارم كه هرجا هستيد سالم و سرحال باشيد. نت من به تازگي وصل شد و اولين كارم ارسال متن براي شماست :)
هفته گذشته من خواب دو عدد شير نر بسيار بزرگ رو ديدم، جدا از هم. از كنار اولي كه در حصار بود رد شدم. البته نه حصار مطمئن، فقط در حد مشخص شدن مكان نگهداري. درحاليكه سوار ماشين بودم مسيري رو طي كردم. به دومي رسيدم كه خوابيده بود؛ در يك فضاي وسيع خاكي، كاملا دراز كشيده بود. هيچكدوم در قفس نبودن، بلكه دوتا طناب به صورت افقي دورتادور زمين كشيده شده بود. باخودم گفتم چقدر خطرناك! و ترسيدم. سپاسگزارم بانو
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. تشکر عزیزم. فکر کنم همزمان وصل شدیم! من هم حدود 3 ساعت پیش وصل شدم. تشکر خانم گل. شما در مسیر زندگی تان با مردانی که شجاع و قوی ولی پرخاشگر و سلطه جو هستند مواجه می شوید و این خود شما هستید که می توانید به آنها رو بدهید تا پایشان را از گلیمشان درازتر کنند یا سرتان به کار خودتان باشد و اجازه ندهید که کنترل زندگی تان را به دست بگیرند. شما قطعا عاقلتر از این هستید که بدون بررسی و صرفا با سطحی نگری کسی را به زندگی تان راه دهید. تشکر از همراهیتون.
Sara : سلام و خسته نباشيد خواب ديدم در جايي مثل باغ وحش هستم اما همه جا پوشيده از برف و سرد بود و هيچ درخت و يا گلى كه سر سبز باشه نبود ،هوا كاملا زمستاني و سرد بود و قفسي خالي از حيوان اونجا وجود داشت، يك خانم هم سن و سال مادرم توي يك كيسه نان و برنج آورده بود و بين چندين سگ گرسنه ى سياه آزاد كه يكي از آنها مريض و ضعيف بود پخش ميكرد،من با دوستم كه يادم نمي ياد كدوم دوستم بود اين صحنه رو نگاه ميكرديم،اون زن از من خواست منم به اون سگا غذا بدم اما من ميترسيدم بهشون نزديك شم مخصوصأ اينكه اون سگ كوچيكه كه خيلي ضعيف و بيمار بود همش سعي ميكرد به من نزديك شه كه باهم دوست شيم،تا اينكه ترسم ريخت و يه تيكه نان به اون سگ دادم ،يه دفعه آقايي كه انگار مسئول اونجا بود اومد و جلوي سگا تيكه هاي گنده ي گوشت خام انداخت و اون همه سگ تبديل به سه تا شير قوي هيكل شدند يكي از اون شيرا همون سگ ضعيف و مريض بود ،وقتي ميخواستم اونجارو ترك كنم و برم ،باز من ميترسيدم از كنارشون رد شم اما به ترسم غلبه كردم و وقتي از كنارشون رد ميشدم ،متوجه شدم اون شيرا نه تنها با من كاري ندارن بلكه چون موقعي كه سگ بودند و گرسنه بهشون غذا دادم بهم احترام ميزانرند(در عالم بيداري و واقعيت مادر و پدرم بيشتر اوقات واسه حيواناي توي خيابون غذا ميبرند.)سپاس از شما
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما احساس می کنید که انسانیت از بین رفته و مردم با شما فقط بر طبق غریزه شان رفتار می کنند و هیچ امید و آرزو و مهربانی نیست که بخواهید به آن دلخوش باشید. رفتار مردم بی محبت و سرد است و رکود و سردی در کارتان وجود دارد. شما نمی خواهید به کسانی که ادای دوست را در می آورند ولی سیاه قلب و دشمن هستند محبت کنید ولی اینکار را خواهید کرد. بی مهری و سردی که شما از مردم در روابطشان با شما دریافت کرده اید کم کم شما را مقاوم و قوی خواهد کردو شما یاد می گیرید که روی اوضاع مسلط باشید و مقاومت بیشتری از خودتان نشان دهید. شما از خودتان در سختی ها حمایت می کنید و کم کم آنقدر قوی خواهید شد که هیچ چیز نمی تواند شما را بترساند و یا از پا در آورد. تشکر از همراهیتون.
مهسا : سلام خانم هراتي عزيز نزديكاي صب خواب ديدم يه شير نر وارد خونه پدرم اينا شده و همه اعضاي خانوادم ميترسن ولي شير كاملا اهلي هست و همه اعضاي خانوادمو بغل ميكنه و باهامون بازي ميكنه وما ته دلمون ازش ميترسيم
فریبا هراتی
: سلام. پدر شما شخصیتی قوی و اصیل و سلطه جو دارد که وقار و غرور او بالاست و به کارهایش کاملا مسلط است. او می تواند پرخاشگری کند ولی سعی می کند که خویشتندار باشد و حواسش به همه هست. تشکر از همراهیتون.
zeinab : خواب دیدم ی جایی هستیم با دوست پسرم کنار ی پیرمرد بودیم که انگار از آینده میگفت ی پیرمرد با موهای سفید و بعد پیرمرده بهم گفت دخترم تو آینده ات خوبه و بعد من تو بغل پیرمرده دراز کشیدم و اون با انگشتاش پوست سرمو ماساژ میداد ک خیلی حس آرامش میگرفتم اما از اینکه تو بغلش هستم معذب بودم ولی انگار ی رسم بود و دوست پسرم هم بود ک نمیدونم سر چی انگار دعوامون شده بود و بعد دیدم دوست پسرم وقتی میخنده انگار لب بالاییش کوتاه هست و لثه های بالاییش معلومه . در واقعیت اینطور نیست حالت لبهاش..بعد صحنه عوض شد. خواستگار سابقم ک خیلی اذیتم کرد رو دیدم ک اینقد زشت شده و موهاش ریخته بود و با موهای ک هنوز نریخته بود کچلی سرش رو پوشونده بود و خیلی حالت زشتی داشت و یهو اومد جلو و خواست با من دست بده من ترسیدم و برا اینکه جلو مردم تابلو نشه خم شدم ی سنگ از رو زمین برداشتم یعنی ک اون پسره از من ی سنگ خواسته و کسی نفهمه ک میخاس با من دست بده و زن داییم اومد و گفت برو دور شو ازش و رفتم خونه دوست پسرم لباسامو بیارم در زدم مامانش اومد بیرون گفت میخام باهات حرف بزنم من ترسیدم گفتم الان میخاد بگه چرا لباسات خونه ما مونده و با پسرم قطع رابطه کن ولی مامانش خیلی مهربون باهام حرف زد و گفت تو اینقد خوبی ک بچه های کوچیک هم دوستت دارن و دیدم تو حیاطشون چنتا حیوون بود ک یکیشون شیر جوانی بود و من گفتم نمیترسین ؟ گفت نه باهامون کاری نداره و بعدش صحنه عوض شد ی منظره پر از گل های رنگارنگ و ی آبشار ک آبش روان بود رو دیدم.گلهاش از همه رنگ بود و من داشتم تماشا میکردم اون منظره رو.
فریبا هراتی
: سلام. شما آینده ی مثبتی خواهید داشت و باید فکرتان را عوض کنید و ترسها و نگرانیهایتان را دور بریزید هر چند که از شرایط امروزتان راضی نیستید. باید سعی کنید که از مهارتهای ذهنی و فیزیکی تان برای بهبود شرایطی که دارید استفاده کنید و فکرتان را به کار بیاندازید. دوست پسر شما به اندازه ی کافی به شما ابراز عشق نمی کند و در بیان احساسات و افکارش مشکل دارد. خواستگار سابق شما گناهکار است و احساس تنهایی می کند و وجهه ی بدی پیش شما پیدا کرده است ولی ظاهر سازی می کند که کسی متوجه نگرانیهای او نشود. شما نسبت به او هیچ حس مثبت یا تمایلی ندارید ولی او از اینکه شما را از دست داده ناراحت است. دوست پسر شما شخصیتی مسلط و قوی و مغرور دارد که سعی می کند خویشتندار باشد و مادر او هم با شما رفتاری مهربانانه خواهد داشت. انرژی مثبت و مهربانی به زندگی شما راه خواهد یافت. تشکر از همراهیتون.