تعبیر خواب شیر
شیر خوراکی، در خواب نعمت و برکت است بخصوص اگر شیر حیوانات شناخته شده حلال گوشت باشد مثل شیر گاو و گوسفند و بز و غیره. اگر کسی در خواب خود را در حال دوشیدن شیر از حیوان حلال گوشتی دید، مال حلالی به او می رسد. تازگی و کهنگی شیر در خواب به مال زودرس و دیر رس تعبیر می شود.
اگر در حال جوشاندن شیر، شیر به اصطلاح فاسد بود و برید، از رسیدن ضرری با هوش و کیاست خود، جلوگیری می کند. اگر زنی دید در پستان او شیر جمع شده، صاحب فرزند می شود و اگر آن زن یائسه بود، به او مال می رسد. اگر خود را در حال کودکی دید که شیر می خورد، رسیدن به آرزوهایش غیر ممکن خواهد بود. شیر شتر در خواب نعمتی است که در سفر عایدتان می شود یا از راه دور می آید.
تعبیر خواب شیر خوشمزه منفعت است. تعبیر خواب شیر ترش ضرر است. تعبیر خواب شیر تازه مال حلال است.
حضرت یوسف (ع) : تعبیر خواب شیر خوردن روزی فراخ است.
اگر کسی ببیند کودک شده و شیر می خورد، تعبیرش بازماندن از مرادهاست.
ابراهیم کرمانی می گوید: تعبیر خواب شیر چارپایان دشتی، مال کم است. شیر گورخر، صلاحیت است. خوردن شیر شتر، فراخی است. خوردن شیر آهو، روزی فراخ است. خوردن شیر بز، منفعت یافتن از زن است. خوردن شیر پلنگ، ظفر یافتن بر دشمن است.
جابر مغربی: تعبیر خواب خوردن شیر بز ، ستاندن مال دشمن است. خوردن شیر فیل، زیادی مال است. شیر گاومیش، زحمت دیدن از زن است. خوردن شیر خوک، بی خردی است. خوردن شیر گرگ، خیانت زنش است. خوردن شیر گوسفند، کسب مال حلال است.
آنلی بیتون می گوید:
تعبیر خواب شیر نوشیدن، رفتن به محیط های مساعد و مطلوب است.
دیدن شیر زیاد در خواب، سلامتی و ثروت است.
خرید و فروش شیر، زیاد شدن ثروت شماست.
دور ریختن ظرف شیر، برای سعادت خود ، خیر خواهی پیشه کردن است.
ریختن شیر بر زمین، دیدن زیان کم است.
شیر نا خالص، عذاب از مشکلات کوچک است.
خوردن شیر ترش ، ناراحت شدن از ناراحتی دوستان است.
تلاش کردن و نتوانستن شیر خوردن، از دست دادن چیزی با ارزش است.
شیر داغ، ثروتمند شدن در اثر تلاش است.
تعبیر خواب حمام کردن با شیر، لذت بردن از زندگی است.
تعبیر خواب دوشیدن شیر
امام جعفر صادق (ع) می فرماید:
تعبیر خواب دوشیدن شیر هر حیوان حرام گوشت ، غم و اندوه است.
تعبیر خواب دوشیدن شیر هر حیوان حلال گوشت ، کسب مال است.
تعبیر خواب شیر دوشیدن به شرطی که خون بیاید مال حرام است.
تعبیر خواب شیر در پستان (سینه) زن
تعبیر خواب جمع شدن شیر در پستان زن ، فرزند آوردن است.
تعبیر خواب شیر خوردن از پستان خود ، ضرر در کسب است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Ali : سلام.
خواب دیدم توی خونه مون ام و مادرم و دو تا از خواهرام هستند. مادرم و خواهر کوچکم رفتند توی حیاط خونه استراحت کنند.
خواهر بزرگترم قرار شد که سماور رو اب کنه. من دیدم داره تعلل می کنه، سماور رو برداشتم و بردم توی اشپزخونه اب کنم و بیارم.
تا رسیدم توی اشپزخونه، دیدم شیری که مادرم داخل قابلمه گذاشته بود جوش بیاد سرریز کرد.
من سریع شعله رو خاموش کردم ولی به هر حال یک مقدار سرریز کرد. با خودم گفتم مادرم چطور شیر روی گاز گذاشته بود که رفت توی حیاط استراحت کنه و اگه من نمیاومدم توی اشپزخونه که خیلی بیشتر از شیر سرریز می کرد.
اصلا ماجرای اب کردن سماور دیگه تو اشپزخونه مطرح نبود و من تو خواب چیزی از سماور ندیدم.
یعد دیدم شروع کردم به شستن یک ظرف. به خودم که اومدم دیدم درِ یک قابلمه رو شسته بودم و گذاشتم روی جا ظرفی و دارم یک قابلمه که تهش غذا چسبیده رو با اسکاچ می شورم. تلاش کردم تمیز بشه ولی سخت بود. با خودم گفتم همینقدر که یک مقدار تمیزش کردم فعلا بسه. همیقدر هم یک کمکی به مادرم بود. بقیه اش رو میذارم خیس بخوره و خود مادرم بشوره.
بعد رفتم سر قابلمه روی گاز و دیدم یک غذایی که ته دیگ سیب زمینی داره (برنج یا ماکارونی) چون شعله روشن مونده بود، سوخته (فکر کنم شعله اش رو من وقتی وارد اشپزخونه شدم خاموش کرده بودم)
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید که خواهرتان درک خودش را بالا ببرد و چون اینکار را نمی کند شما سعی می کنید که بیشتر مادرتان را درک کنید. مادر شما عشق و مهربانی زیادی در زندگی شما از خودش نشان می دهد و بیشتر از ظرفیتش از خودش کار می کشد و با یک دست چند هندوانه برمی دارد که اگر حواس شما به او نباشد و مراقبش نباشید، خودش را به خاطر شماها از بین می برد و شما عصبانی می شوید که چرا خواهرتان مراقب سلامت مادرتان نیست و خودتان را هم به همین دلیل سرزنش می کنید. دلتان می خواهد برای آینده برنامه ریزی کنید و به پیش بروید و نگرانی ها و مشکلات قدیم را بشویید برود ولی بعضی چیزها هستند که فقط با گذشت زمان حل می شوند و خاطره شان ضعیف تر می شود ولی در شرایط حاضر نمی توانید از فکر کردن به آن مسائل حرص و جوش نخورید. مادر شما سادگی به خرج می دهد و خودش را با فداکاریهای زیاد ضعیف می کند. تشکر از همراهیتون.
Fatemeh : سلام خسته نباشین. من خانم هستم خواب دیدم تو بغل شوهرم بودم و داشتم از سینش شیر میخوردم خیلی شیرش زیاد بود و حس میکردم دارم خفه میشم از خوردن شیر زیاد، من در عالم واقعی یه دختر سه ماهه دارم نمیدونم ربطی داره یا نه! ممنون میشم خوابمو تعبیر کنین مرسی
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. همسر شما شما را از نظر مالی حمایت و تغذیه می کند و چون بچه کوچک دارید به این صورت دیده اید که شیر می خورید. تشکر از همراهیتون
Narjeskhatoon : سلام عزیزم امیدوارم حالتون خوب خوبه خوب باشه ان شاالله
دیشب خواب دیدم که خواستگارم(دوستش دارم ولی خانواده با ازدواجمون مخالفن) اومده خونمون واقعا تعجب کردم و خیلی خوشحال شدم تو حیاط خونمون دراز کشید یهو دیدم پیراهن نپوشیده و بالاتنش لخت هستش و حواسش همش ب یک زنه که اونجا بود من اون زنو نمیشناختم دستشو دراز کرد منم دستاشو گرفتم(تو خواب انگار فراموش کرده بودم که نامحرم هستن)خیلی خوشحال شدم با خودم گفتم آخیش خیلی دلم براش تنگ شده بود ...دیدم تو یکی از اتاقها مادرم رو تخت کاملا سفید و حتی فضای اتاق هم کاملا سفیده،دراز کشیده و خوابیده بود ،بیدار شد (نگران شدم ک متوجه حظور خواستگارم تو حیاط خونمون نشه)اشاره کردم برو مادرم نبینتت ،مادرم شروع کرد به جوشوندن شیر گاوی که تو اتاق بود شیر زیادی بود ...خواستگارم عمدا اومد در اتاق با صدای بلند سلام کرد و بهم گفت: دیدی مادرت منو ندید من یک ورد که خدا بهم گفته میخونم و منو نمیبینن، یهو دیدم یک سارافون کوتاه زنونه رنگش زرشکی بود و پایین سارافون دوتا گل داشت تنتشه بهش گفتم تورو خدا با این لباس بیرون نرو کسی ببینه آبروت میره چرا لباس زنونه پوشیدی؟بعد همونجا دیدم ک لباساشو عوض کرد و کت شلوار خیلی تمیزی پوشید و رفتن ...یهو در حیاط. باز شد و برامون مهمون اومد
ممنونم عزیزم اگه نکته یا راهنمایی هست بخم بگید بینهایت ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. خواستگار شما به شما فکر می کند ولی او پولی ندارد و حمایت کافی از لحاظ مالی ندارد که بخواهد از شما خواستگاری کند و چشمش به این است که پولدار شود. شما اما دست رد به سینه ی او نمی زنید. مادر شما خودش احساس می کند زندگی اش راحت است ولی فکرش به خاطر شما ناراحت است. مادرتان می خواهد نشان دهد که غنی است و از لحاظ مالی استرسی ندارد و خواستگار شما از نظر او فقیر است و به چشم مادرتان نمی آید. ( کم جلوه می کند). شما می ترسید که خواستگارتان رفتار ناشایستی بکند که در شان او نیست و احساساتی رفتار کند و از حرمت او کم شود. ولی خواستگار شما قادر خواهد بود از شما حمایت مالی کند و به خواستگاریتان خواهد آمد. تشکر از همراهیتون.
Maryam : سلام مامانم خواب دیده به یک بچه داره شیر میده ولی میدونسته که این بچه بچه خودش نیست وقتی نگاهش میکرده بچه لبخند میزده جنسیت بچه دقیق یادش نیست ولی میگه بیشتر بهش میومد که این بچه پسر باشه
فریبا هراتی
: سلام. مادر شما کار یا پروژه ای را که مربوط به کسی دیگر است قبول می کند و با جان و دل از خودش مایه می گذارد که آن کار و پروزه شکل بگیرد و با موفقیت انجام شود. تشکر از همراهیتون.
نگار : سلام
خانم هراتی من یه خواب دیدم که اولاش زیاد یادم نیست ولی یادمه که چند بار شیر میخوردم حتی یه جایی انگار دهنم و چسبینده بودم از پستان گاو یا گوسفند شیر میخوردم. بعد خواب دیدم یه دختر به دنیا اوردم که چشم و ابروش شبیه منه و خیلی زود بزرگ شد در طی خواب و ۵ ساله اینا شد بعد دیدم همسرم اومده و انگار که در فاصله ای که همسرم نبوده من این بچه رو به دنیا اوردم و بهش نگفتم در اون مدت که من حامله ام و باز دو دل بودم که بهش بگم یا نه.یادمه تو ذهنم اینطوری بود که نکنه بچه از این نیست، اینم میخواد بره دوباره ، بزار نفهمه.
اما یکی از دوستاش شنید که دخترم من و مامان صدا کرد و من فهمیدم که میره به همسرم بگه.
حسم از اینکه یه دختر داشتم خیلی خوووب بود و یه حسی هم داشتم که همسرم میخواد بره دوباره و من و دوست نداره.
فریبا هراتی
: سلام. از شما حمایت زیادی خواهد شد و از نظر احساسی و مالی تامین خواهید بود. شما به ثروت بسیار زیادی دست می یابید و خودتان هم سرمایه ای به هم می زنید که به خاطر درک و بینش خودتان و از روی آگاهی و شهود خودتان توانسته اید به این سرمایه برسید. ولی نمی دانید که از سرمایه تان برای همسرتان چیزی بگویید یا نه. چون این پول متعلق به خود شماست و اینکه اگر به همسرتان بگویید که به ثروت رسیده اید شاید ضرر کنید و او پولتان را بگیرد و خودتان را هم دوست نداشته باشد. تشکراز همراهیتون.
پپری : سلام روز بخیر.من خواب دیدم از سینه م شیر میومد در صورتی که بچه نداشتم و وقتی فشار دادم حجم خیلی زیادی شیر ازم خارج شد.طوری که تو خواب ترسیدم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما مایه دار و ثروتمند خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
پروین : سلام علیکم
خواب دیدم داشتم از سینه زن جوانی، همسن خودم شیر میخورم، شیر او هم نسبتا زیاد بود و طعم خوبی داشت و لاستیکی هم شده بودم، بعد دیدم برادرم از یک بطری مایعی به صورت شیرموز میخورد ولی در واقع شیرموز نبود بلکه ترکیب شیر و گوشت سگ بود و می گفت خیلی خیلی خوشمزه است و به وفور میخورد.
فریبا هراتی
: سلام. مایه و ثروت شما زیاد خواهد شد و سرمایه ای فراهم خواهید کرد. از شما حمایت مالی می شود و وابستگی شما به کسی زیاد است. برادر شما هم به ثروت می رسد و از سرمایه یک کسی که دوست اوست و ثروتش هم خیلی حلال نیست سود می برد و خیلی پولدار می شود. تشکر از همراهیتون.
hani : سلام خانم هراتي عزيز. من دو ماهه باردار هستم شنبه شب خواب ديدم كه يك گوساله رو بغل كردم و خيلي نوازش ميكنم حتي در خواب بهش شير هم ميدادم گوساله تقريبا بزرگي بود توي خواب حس خيلي خوبي داشتم ولي وقتي بيدار شدم خيلي ترسيدم ميشه لطفا بگيد تعبير چيه
فریبا هراتی
: سلام. مبارک باشد. شما صاحب فرزندی تندرست و سلامت و پاکدامن می شوید که روزی اش زیاد است و از جان و دلتان برای او مایه می گذارید. جنسیت گوساله در خواب همان جنسیت فرزند شماست که دختر باشد یا پسر. تشکر از همراهیتون.
xanum : دقیقا همینطور که گفتین...بسیار بسیار بسیار ممنون
xanum : سلام خانم هراتی عزیز دوشنبه شب خواب دیدم با مامانم تو یکی از خیابون شهرمون هستیم و خرید میکنیم یهو همسرم میاد دنبالمون سوارم میکنه سه تا رخت آویز شیشه ای سفید گلدار خریده بودیم که شبیه لامپای مهتابی بود و حساس که یهو یکیش از دستم افتاد شکست و خورد شد شیشه هاش پرت شد سمت همسرم گفتم وای ببخشید گفت اشکال نداره که دومیشم یهو افتاد سومیشم خودبخود افتاد انگار تعادلمو از دست داده بودم و اونا هم دلشون میخواست بشکنن...بعد داشتیم میرفتیم یه شهر جدید تو شهرمون که اسمش سهنده تو جاده اونجا بودیم که میدونستم عید نزدیکه پرسیدم فلانی(خواهر شوهرم که اسمشو اینجا نمیارم) نمیاد از قبرس گفت نمیدونم که یهو دیدم با ماشینشون که رنگش سفیده با شوهرش از کنارمون رد شدن من زود خودمو قایم کردم پشت ماشین دراز کشیدم اما خواهرش منو دید و نتونستم قایم موشک بازی کنم :) از ماشین پیاده شد اومد سمت ماشین همسرم منم دیدم بزرگتر از منه زود تر از من پیاده شده برا احوالپرسی زود پیاده شدم همو بغل کردیم محکم گفتم دلم برات تنگ شده بود اونم گفت منم همینطور، گفتم خجالت میکشم ازت، بابت حرفام اونم گفت اشکال نداره ...بعد رسیدیم خونه ی پدری همسرم که کلا خونشون شهر خودمونه اما تو خوابم تو شهر سهند بود و توش شبیه خونه ی پدری من بود نشسته بودن با شوهرش و همسرم براشون شیر گرم میکردم تو قابلمه به جا چایی که شیرم هی جوش میومد لبریز میشد انگار ته قابلمه هم میسوخت.
فریبا هراتی
: سلام. شما افکار زیادی به ذهنتان می رسد و به انتخاب های پیش رویتان نگاه می کنید. سعی می کنید که رفتارتان را دسته بندی کنید و با هر کسی مدل خاصی رفتار کنید یا رابطه ی خاصی را برای هر کسی در نظر بگیرید و مثل قبل رفتار نکنید. می خواهید دیسیپلین و نظم بیشتری داشته باشید و فکرتان منظمتر باشد. اما در مقابل همسرتان شما تمرکزتان را از دست می دهید و باز خود واقعی تان را نشان می دهید. دلتان می شکند و گریه می کنید. خواهر شوهر شما خوشبخت است و او سعی می کند رابطه خوبی با شما ایجاد کند. پدر همسرتان و همسرتان با شما صحبت می کنند و شما از محبت هایی که نسبت به آنها کردید می گویید و از اینکه چطور دلتان سوخت و از کوره در رفتید. با هم آشتی خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.