تعبیر خواب صحبت کردن
اگر کسی در خواب با شخص درستکار و دانشمندی صحبت می کرد، کارش به خیر و نیکویی انجام خواهد شد و اگر با آدم فاسدی در حال گفتگو بود، تعبیرش بر عکس آن خواهد بود.
جابر مغربی می گوید: اگر ببیند که با پادشاه صحبت داشت، دلیل است که منفعت از پادشاه یابد. اگر ببیند که با عالم صحبت داشت، دلیل است که علم و دانش آموزد. اگر درخواب ببیند که با کافری صحبت داشت، توبه باید کرد. اگر ببیند که با زنی پیر صحبت داشت، دلیل است که دل به دنیا بسته باشد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
neda : سلام .وقت بخیر
من خواب دیدم که اول در یک اتوبوس هستم و دختری که میشناسمش در نزدیکم نشسته . بعد من یک کتاب که روی آن با حروف لاتین داشت و جلد براق سرمه در کیفم داشتم. مانتو و مقنعه سورمه ای تیره هم پوشیده بودم
تلفنم زنگ خورد و من با زبان آلمانی یا دانمارکی با کسی صحبت کردم(البته در واقعیت این زبانها را بلد نیستم)
تلفن که تمام شد اوت دختر یک برگه کوچک که شماره تلفن بود به من داد و گفت می تونم ازت رتهنمایی بگیرم و من یک نگاهکردم به برگه و بعد بهش برش گرداندم و یک ادرس سایت بهش گفتم.گفتم نیازی نیست از من راهنمایی بگیری از این سایت کمک بگیر.
بعد مکانم عوض شد داخل یک خوابگاه دخترانه بودم لباس و فرم انها شبیه خودم بود . با یک دختر که تازه باه هم آشنا شده بودیم داشتیم دردو دل میکردیم . من بهش گفتم من با هر کس دوست میشم بعد از یک مدت به حسود و رغیب تبدیل میشه اون هم لبخند زد و گفت من هم همین طور.
بعد رفیتم برای نهار خوردن توی راه تا سالن هر چه من می خواستم بلند حرف بزنم . دخترایی که آن اطراف بودند به من می گفتند هیس بلند صحبت نکن .
سر میزی که گویا برای ما بود یک دختر دیگه نشسته بود . اون که همراه من بود بهش گفت بلند شو این جای ما هست و اون عصبانی شد ولی بلند شد و رفت و ما سر میز نشستیم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. خوابتان باطل است. تعبیری ندارد و صرفا احساسات شما نسبت به مردم را می گوید که نمی توانند درکتان کنند.
Atefe99 : سلام من خواب دیدم تو یه بیابون یه شتر یهو خشمگین شد و به مادربزرگم حمله کرد و مادر بزرگم و کشت .لطفا بگید تعبیرش چیه
فریبا هراتی
: سلام . یک شخص بسیار کینه ای از مادر بزرگتان عصبانی است و می خواهد شرایطی را فراهم کند که تلافی کارهای مادربزرگتان را نسبت به خودش، جبران کند و به این واسطه زندگی مادر بزرگتان بسیار متحول خواهد شد و در شرایطی منفی قرار خواهد گرفت. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.
Sepide : سلام من خواب دیدم استادم داره ازم شفاهی درس میپرسه. من با اینکه درسشو خوب بلد نیستم ولی یه جور جواب میدم که خیلی خوشش میاد و تعجب میکنه. خودمم تعجب کرده بودم. با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما اعتماد به نفستان بالا است و در مقابل شرایط خاص خوب می توانید خودتان را ابراز کنید. تشکر از همراهیتون.
Eli : سلام خانم هراتی عزیز
من چند وقت پیش بعد از مدتها قهر و آشتی با عشقم ، یه گفتگوی طولانی با هم داشتیم و نتیجه این شد که از هم کلا جدا بشیم....
اومدم خونه و اصلا باورم نمیشد که از من بتونه جدا بشه کلی گریه کردم و حال روحی بسیار بدی داشتم (چون دوستش دارم و فکر میکنم اونم دوستم داره)
اوایل صبح روز بعد خواب دیدم که این آقا از تلفن ثابت منزلش به من زنگ زده انگار به تلفن ثابت خونه ما زنگ زده بود(شاید هم به موبایلم زنگ زد دقیق یادم نیست) و گفت این شماره تلفن منه. یادداشت کن داشته باشی...من خیلی متعجب شدم تو خواب که ااااا این که خونه اش تلفن ثابت نداشت !
( در واقعیت خونه اش تلفن ثابت نداره
ایشون قبلا که توی یه خونه دیگه بود از اونجا به منزل ما زنگ میزد اما از وقتی خونه شو عوض کرد توی خونه جدید خط ثابت نداشت و همیشه با موبایل با من تماس میگرفت....)
چند روز بعد از این خواب در کمال ناباروری ایشون با من تماس گرفت و خواهان ملاقات شد البته هنوز من در بلاتکلیفی با ایشون به سر میبرم...
خواستم از شما خواهش کنم معنی این خواب رو به من بگید تا راحت تر بتونم تصمیم بگیرم...ضمنا یه خواب دیگه هم چند روز بعدش دیدم که برای اولین بار توی خونه اش رفته بودم( در حالیکه در واقعیت اصلأ به خونه اش نرفتم.) دستمو گرفت و گفت بریم تو اتاق بخوابیم ....شما تعبیرکردید که صمیمیت ما بیشتر شده و کلا مثبت تعبیرش کردید....
خیلی مایلم بدونم چی توی سرش میگذره و چه تصمیمی داره در مورد رابطه مون....
بسیار ممنون میشم با تعبیر های عالی تون راهنمای من باشید..
سلامت و موفق باشید
فریبا هراتی
: سلام. اینکه دیده اید با شما تماس گرفته یعنی می خواهد با شما در ارتباط باشد. ولی شما از روی این خوابهایتان نمی توانید متوجه شوید که چه در سر اوست. حقیقت این است که وقتی 2 نفر به هم عادت می کنند ترک عادت برایشان سخت است و در اکثر مواقع به هم رجوع می کنند و به هم پناه می برند. شما یا باید شرایط امروزتان را بپذیرید و همینطور پیش بروید یا باید از هم جدا شوید و هر دوتان غصه بخورید. تصمیم شما منوط به روحیات و شرایط زندگی شماست و صلاحدید شما از نظر من قابل درک و بررسی نیست. تشکر از همراهیتون.
الناز : سلام وقت بخیر
من چند بار خواب دیدم نامزدم ک ارش جدا شدم زنگ میزنه یا پیام میده اما من نمیتونم پیامشو ببینم یا بشنوم دیروزم خواب دیدم ک تو واتس آپ تماس تصویری گرفته من میخوام جوابشو بدم چند تا الو میگه و صدای منو نمیشنوه بعد یهو گوشیم هنگ میکنه و صفحش سیاه میشه و من پیش خودم میگم ویرووسی شده
فریبا هراتی
: سلام. نامزد شما فکر می کند که ، او به شما فکر می کند ولی شما نمی خواهید که با او کاری داشته باشید. نمی توانید احساس او را درک کنید یا با او در تماس باشید.شما هم البته قادر نیستد احساس او را درک کنید و فکر می کنید که او نمی خواهد شما را درک کند. تشکر از همراهیتون.
الناز : عذر میخوام خانم هراتی عزیز جمله بندیتون طوری هست ک من چیزی از تعبیر خوابم نفهمیدم لطفا یکبار دیگ۶ خودتون بخونید
فریبا هراتی
: مغذرت می خوام. تلفن وسط کارم داشتم تمرکزم رفت. ویرایش کردم.
ایین : سلام. وقت بخیر.
من باعمه شوهرم رفت وامد ویاتماس تلفنی نداریم وشایدسالی 1بارهمدیگر رو میبینیم در حد احوالپرسی واحترام متقابل.
خواب دیدم با عمه شوهرم تلفنی صحبت میکنم وروحیه شادی داره ودرمورد پسرش گفت که یه خونه خریده بامتراژ4هزار و700متر. منم گفتم زنگ میزنم به عروست تبریک میگم. قبل تماسم موضوع رو به شوهرم گفتم که پسر عمه ات خونه خریده، شوهرمم گفت نگاه به متراژبالاش نکن اونجایی که خریدند زمیناش ارزونه وارزشی نداره، براهمین تونستند متراژبالا بخرند! زنگ زدم پسرعمه گوشیو بر داشت انگار اعصاب نداشت منوهم نمیشناخت کیم براهمین لحن تندی داشت وقتی خودمو معرفی کردم معذرت خواهی کرد وگفت اعصابم بابت پول (در کل منظورش مشکلات مالی وسود نکردن از حرفه کشاورزیش بود) خورده.،بعد با خانمش صحبت کردم، حوالپرسی کردم و مونده بودم اینا بچه دارند یانه که بخوام حال بچه شونونم بپرسم. صحنه دیگه دیدم یه عالمه لباسهای نو وتمیز که همگی طرحشون گل ریز بود داشتم وانگار همگی حالت پیرهن دخترونه تا روی زانوبودند. یکیشم خواهرم بهم داده بوداونو پوشیدم ویه قر هم باهاش دادم ودور خودم یه چرخ زدم. وبعد به خودم گفتم تمام این لباسهای نو رو می ذارم توی کشوی لباسام تا بپوشونم همشونو. ممنون
فریبا هراتی
: سلام. پسر عمه شوهرتان ایده های جدیدی در ذهن دارد که مادرش به او افتخار می کند ولی از نظر همسر شما این ایده ها زیاد به دردبخور نیستند. ار لحاظ مالی هم اوضاعشان زیاد خوب نیست ولی شما سرمایه های زیادی دارید که به زودی رو خواهید کرد و به خودتان افتخار می کنید. زندگی شما شاد و خوش است. تشکر از همراهیتون.
.Bahaarr : سلام وقتتون بخير.خواب ديدم تلفن خونه زنگ خورد و من گوشي رو برداشتم.ازون ور خط صداي زن و مردي رو ميشنيدم كه دارن صحبت ميكنن البته برام واضح نبود حرفاشون.و چند بار گفتم الو ولي انگار متوجه نبودن كه تماس گرفتن و جوابي نميدادن.ممنون ميشم تعبيرشو بفرماييد.همواره شاد و سلامت باشيد.
فریبا هراتی
: سلام. شما در ارتباط با دیگران مشکلاتی را تجربه می کنید و نمی خواهید در کاری که به شما مربوط نیست دخالت کنید. تشکر از همراهیتون.
nihannn : شرمنده خانم هراتی عزیزم.تمام این چیزایی که گفتین حقیقت داره.و مثل اینکه در مورد ازدواجم قرار برن تحقیق کنن.ولی به نظرتون نظر این اقا در اخر نسبت بهم منفی میشه؟چون تو خوابم تو دلم میدونستم چیزایی که بهشون گفتن حقیقت نداره.و چیزایی که در موردم دیدن باعث شد بهم بگه من دیگه اصلا تو رو نمیخوام.و من تو واقعیت همیشه از این میترسم چون موقعیت های خانوادگیمون از لحاظ مالی هم بهم نمیخوره و چیزایی دیگه من همیشه از این موضوع میترسیدم.حالا به نظرتون اخرش نظر این اقا نسبت بهم منفی میشه:چون تو خواب که اخرش اینجوری بود.
ممنون مشم جوابمو بدین
فریبا هراتی
: چون در واقعیت از این موضوع می ترسید، شاید این آخر خوابتان بازتابی از افکار بیداریتان باشد و نمی توان با قاطعیت گفت که نظر او نسبت به شما منفی خواهد شد. ولی برای دفع شر و نگرانی صدقه بدهید انشالله نظر او مثبت خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
nihannn : سلام خانم هراتی عزیزم.اوایل خوابمو دقیق یادم نیست ولی خواب دیدم شخصی که بهشون علاقه مندم تو یه جایی هستیم که با چند نفر هستن که دارن نقش بازی میکنن و میخوان یه سری ادمای خلاف کارو گیر بندازن.ومنم اینو فهمیدم.ولی بعدش نمیدونم چیشد که انگار یه نفر راجب من این اقا رو پر کرده بود و نظر این اقا در موردم عوض شده بود که وقتی که من داشتم با تلفن باهاش صحبت میکردم بهش گفتم چیشده.چرا اینجوری شدی.کی چی بهت گفته.به من بگو کی چی بهت گفته.که اون اقا شک داشت انگار گفت باید فکر کنم.وقتیم که داشتم باهاش صحبت میکردم چون تماس تصویری بود و من نمیدونستم من پشت پنجره بودم و دیدم صورتم یه مقداری مو دراورده.ومن داشتم پشت پنجره مسخره بازی در می اوردم و نمیدونستم اون داره منو میبینه.و وقتی دوباره باهاش تماس گرفتم و صحبت کردم بهم گفت پس تو اینجوری هستی.اگه تا دیروز یک درصد میخواستمت الان دیگه اصلا نمیخوامت.
ممنون میشم تعبیر بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. کسی به دوست شما می گوید که شما فیلم بازی می کنید و می خواهد که شما را امتحان کند و او الان احساس می کند که شما خیلی صادق نیستید. این شما را خیلی عصبانی می کند و شما می خواهید که با قاطعیت نمام رفتار کنید و حرف خودتان را اثبات کنید و با او جدی صحبت می کنید. ممکن است عکس العمل تندی داشته باشید که او در صورتی که شما با او تند رفتار کنید، نظرش نسبت به شما منفی خواهد شد. شما باید سعی کنید خونسرد باشید. تشکر از همراهیتون.
فریبا هراتی
: سلام. کسی به دوست شما می گوید که شما فیلم بازی می کنید و می خواهد که شما را امتحان کند و او الان احساس می کند که شما خیلی صادق نیستید. این شما را خیلی عصبانی می کند و شما می خواهید که با قاطعیت نمام رفتار کنید و حرف خودتان را اثبات کنید و با او جدی صحبت می کنید. ممکن است عکس العمل تندی داشته باشید که او در صورتی که شما با او تند رفتار کنید، نظرش نسبت به شما منفی خواهد شد. شما باید سعی کنید خونسرد باشید. تشکر از همراهیتون.
Zohre1398 : با عرض سلام و احترام خانم هراتی عزیز
خواب دیدم توی کلاسی هستم مثل دانشگاه بحثی بود درمورد خانواده پشت سر من همکارم نشسته بود( به هم علاقه داریم ولی رابطه ای نداریم چند وقت دلخوریایی هست)باکناریش صحبت میکرد یه طوری میگفت که منم بشنوم انگار طرف صحبت من بودم بایه حالت تیکه میگفت مردا باید دوتا زن بگیرن یکی عقدی یکی به عنوان معشوقه منم ناراحت شدم با خودم گفتم خدارو شکر بیخیالش شدم یه دفعه خودمو داخل یه خونه دیدم انگار واسه خودمون بود وارد حیاط شدم متوجه شدم مهمون داشتیم دارن میرن این آقا با ماشینش تو حیاط ما بود یه خانم چادری تقربا مسن کنار بود تا منو دیدن جفتشون سلام کردن اول به خانمه با لبخند سلام کردم دیدم ایشونم چشماش دودو میزنه که جوابشو بدم به ایشونم یه سلام کوتاه با لبخند دادم و رفتم درو باز کردم همه رفتن .
تشکر از شما
فریبا هراتی
: سلام. او دوست دارد شما هم زن او باشید و مادر بچه هایش باشید و کارهای خانه را بکنید و هم از لحاظ روحی و نیازهای جنسی برای او کامل باشید و با شما عشق بورزد. احتمال قوی به خواستگاری تان خواهد آمد. تشکر از همراهیتون.