تعبیر خواب صحبت کردن
اگر کسی در خواب با شخص درستکار و دانشمندی صحبت می کرد، کارش به خیر و نیکویی انجام خواهد شد و اگر با آدم فاسدی در حال گفتگو بود، تعبیرش بر عکس آن خواهد بود.
جابر مغربی می گوید: اگر ببیند که با پادشاه صحبت داشت، دلیل است که منفعت از پادشاه یابد. اگر ببیند که با عالم صحبت داشت، دلیل است که علم و دانش آموزد. اگر درخواب ببیند که با کافری صحبت داشت، توبه باید کرد. اگر ببیند که با زنی پیر صحبت داشت، دلیل است که دل به دنیا بسته باشد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
عسل صادقی : دقیقا من خودم مسوول میدونم . ممنون از تعبیر زیباتون واقعا همینطور هست فقط من هنوز ثروتمو ازش نتونستم بگیرم
فریبا هراتی
: اوضاع به نفع شما پیش میرود انشالله. نگران نباشید و ظاهرتان را آنطور که گفتم حفظ کنید.
عسل صادقی : خانم هراتی عزیز خوابم همین الان تعبیر شد اگه اشتباه نکنم . رفتم دادگاه منشی بازپرس (تا امروز بهش شک داشتم که با متهم ساخته ), بهم گفت پروندت اخرش منع تعقیب میخوره اینقد خودتو خسته نکن .منم دیگه مطمین شدم با متهم ساخته گفتم تو حیطه کار شما نیست نظر میدی می خواست روحیه منو تضعیف کنه خلاصه دعوام.شد گفتم تو تخلف کردی اخرش هم ناممو گرفتم ولی بازپرس ازم خواست ازش معذرت خواهی کنم . پس اون گربه و اون قلم همین منشی هست ؟؟
فریبا هراتی
: پر پول است و او پول گرفته تا اینطور بنویسد! بله خود اوست ولی شما باید خیلی خودتان را خیلی آرام ولی قوی نشان دهید. حرف بیخود زده خدا با شماست.
عسل صادقی : سلام خانم هراتی عزیز .منو ببخشید بابت مزاحمت های مکررم. قبل اذان خواب دیدم دوست پسر قبلیم که الان دشمن همیم منو میرسونه خونموم (تو شهرشون دانشجوام) انگار از خونمون پرس و جو میکنه منم میگم از وقتی منو داداشم رفتیم دانشگاه بابام اینا اومدن روستا .بعد پسره میاد تو ایوون خونمون که یه تانکر نفت داشت با یه گربه ملوس بازی میکنه و میره . بعد چند روز گربه پر رو میشه میاد سمت تانکر نفت از کشو کنارش یه پر بزرگ که مخصوص نوشتن هست ور میداره ور میره منم عصبی میشم دنبالش میکنم اونا رو میندازه فرار میکنه فکر کنم میگیرم تنبیهش میکنم بعد زنگ میزنم به پسره میگم اومدی ور رفتی با گربه لوسش کردی واسه ما داستان درست کردی بعد ناراحت میشه منم زیازه روی کرده بودم میگم که ببخشید داد زدم میگه چی تا دوباره بگم منم گفتم معذرت میخوام (در واقعیت جلوش خیلی مغرور بودم و اون از معذرت نخواستنم و عصبی شدنم کلافه بود) گفت خواهش میکنم . چند روز خونه ای به خودت برس خوشگلی خوشگل تز کن خودم میام دنبالت . مواظب خودت باش منم گفتم چشم تو هم همینطور(اصلا دوست ندارم خوابشو ببینم) ه د
فریبا هراتی
: سلام. دوست پسر شما به طمع مال زیاد و غنی بودن شما، و به هوس چشم چرانی و لذت جنسی از شما خود را با ملوس بازی به شما نزدیک کرده و از وقتی شما به این علم رسیده اید که او سو استفاده گر است، فکر پدر و مادرتان بسیار خراب و مشغول و نگران شما شده است. وسوسه های این آقا در غالب گربه ملوسی بوده که به ثروت شما چشم دوخته و شما هم که ثروتتان را از او گرفته اید و او را بیرون کرده اید ( گربه را زده اید).باقی خوابتان هم افکار شما راجع به اوست که چه فکر می کردید و چه شد!! شما خودتان را مسئول این اتفاقات بد می دانید و احساس گناه می کنید ( که صرفا ساده لوح و احساساتی بودید) و شما باید با فکر زیباتری به پیش بروید و واقع گرا باشید. تشکر از همراهیتون.
Fofo : سلام خسته نباشید.من از دوست پسرم که قرار بود ازدواج کنم جدا شدیم.یه نائب گرفتم واسم چل عاشورا بخونه بهش هدیه دادم.به نیت اینکه اگه قسمت هست برگرده.ده روز از چله گذشت و من ناامید شدم و پیش خودم گفتم اگه دوسم داشت جدا نمیشد.میخواستم به نائب زنگ بزنم و بگم دیگه نخون نمیخواد.شبش خواب دیدم که تو حیاط بودم مادر دوست پسرم زنگ زد و گفت پسرم از اون دختر جدا شده و گفته عاشق تو هست.ما برای عید میایم خواستگاری و منم خیلی خوشحال شدم و به دوستم که یادم نمیاد کی بود گفتم زنگ بزنم نائب که بخونه ادامه چله رو مثله اینکه خدا جواب دعاهامو داد.بعد بیدار شدم.نائب هنوز داره میخونه واسم و آدم با تقوایی هست.میخواستم تعبیر خوابمو بدونم.من کلا راضی به جدایی اونا نیستم فقط میخواستم هر چی قسمته بشه و به آرامشه برسم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما باید نیت درستی را از اول در دلتان داشتید که اگر او به صلاحتان هست برگردد ولی اگر نه، به برکت زیارت عاشورا، خداوند به شما آرامش ببخشد و زندگی آرام و خوب و موفقتری را برایتان تدارک ببیند. چون هیچوقت نه با زیارت عاشورا نه با کل قرآن کریم خداوند بین دو نفر که بخواهند زندگی ای را با عشق با هم بسازند جدایی نخواهد افکند. اگر او عاشق شما باشد که نمی تواند خیلی راحت با کسی دیگر ازدواج کند. دوست پسرتان روی دختر جدیدی که در زندگی اش هست دارد فکر و بررسی می کند و ممکن است به شما هم فکر کند و او را با شما مقایسه کند. اما خواستگاری در خواب به بدتر شدن روابط شما اشاره می کند. ولی چون شما در واقعیت با این مسئله مواجه هستید خوابتان می تواند بازتاب افکار شما در بیداری باشد و نمی توان با قاطعیت به تعبیر آن اعتماد کرد. تشکر از همراهیتون.
Fofo : ببخشید هر بار که خواب دوست پسر سابقمو میبینم.نمیدونم چرا قیافه ی مادرش شبیه ی مادر نامزد سابقم که خیلی منو دوس داره تو واقعیت.تا حالا مادر دوست پسرمو ندیدم.الانم مجردم
Fofo : سلام خسته نباشید.خواب دیدم( دوست پسرم که به تازگی از هم جدا شدیم و خبردار شدم نامزدی کرده و مطمین نیستم از نامزدیش)توی یه خونه باهاش صحبت میکردم بهش گفتم اگه کسی تو زندگیت هست بهم بگو اگه منو نمیخوای بگو.گفت من هستم میخوام باهات باشم اما روزای۴و۵و۶ماه نمیتونم ببینمت.بعد رفتیم توی حیاط خونه شون سفره شام پهن بود.خواهر و برادرش جا رو واسه من باز کردن و من وسط خواهر برادرش نشستم.برنج و مرغ بود من سه لقمه خوردم سیر شدم و بقیه غذا رو دوست پسرم خورد.انگار بقیه خورده بودن و اشتهای دوست پسرم زیاد بود.بعد به مادر بزرگش گفت من این دخترو میخوام نظر شما چیه.مادربزرگش گفت نظر مادر و خواهرت چیه.خواهرش راضی بود و خیلی دوستم داشت و مادرش هم منو خواست.یادم نیست اخر خواب یا اول خواب یه بلبل زرد خیلی قشنگ دیدم تو اتاقم که به من نگاه میکرد و آزاد بود تو اتاقم و جایی نرفت.کف اتاق راه میرفت
فریبا هراتی
: سلام. منظور از این اعداد این است که او نمی خواهد به خاطر کارهای سخت زمینی و دنیوی، تعادلش را در زندگی از دست بدهد و مسیر زندگی اش را عوض کند در واقع او جسارت و جرات این کار را ندارد. هر چند که اگر می خواست خیلی راحت می توانست مشکلات را حل کرده و با شما ازدواج کند. او شما را دوست داشته ولی نه برای ازدواج و عشق. خانواده او با شما مشکلی ندارند ولی شما او را امتحان و تجربه کردید و می دانید که با او به جایی نمی رسید. مادر او مثل مادر نامزد سابقتان فکر می کند و وجهه ای مانند او پیش شما دارد یا خواهد داشت. بلبل در خوابتان بیانگر عشق یکطرفه و اشتیاق و درد است. روح شماست. تشکر از همراهیتون.
haniyeh : با سلام و احترام
خواب دیدم با یک عزیزی داریم تلفنی با هم صحبت می کنیم و صحبت ها هم احترام آمیز و مثبت بود و من موقع صحبت در ساحل یک دریای آرام ایستاده بودم . بعد در ادامه خوابم با اون شخص دیداری داشتم و مقابلمون شیرینی خامه ای سفید رنگ بود و من داشتم از اون شیرینی ها می خوردم ظاهرا شیرینی رو هم من خریده بودم .لطف می کنید بفرمایید تعبیرش چیه ؟ ممنون میشم.
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. شما راجع به مسئله ای احساسی با کسی صحبت می کنید و به آرامش و توافق می رسید. ارتباط شما قویتر خواهد شد و باعث لذت و خوشی هم می شوید. تشکر از همراهیتون.
Maryam : سپاس از مهربانی و صفای دلتان.امیدوارم هرچه خیرمان است رخ دهد.
فریبا هراتی
: انشالله . آمین
Maryam : سلام خانم هراتی عزیزم.
من دیشب خواب دیدم بصورت سریالی!!!!
دیدم که دارم تلفنی با شوهرم صحبت میکنم .خیلی آرام و بدون تشنج و دلخوری .هردوتامون اینجوری بودیم لحن صحبت اونم خیلی خوب بود حتی از دوران عقدمون هم بهتر بود.من به خودم میگفتم ببین مریم ما اصلا به روی هم نمیاریم که قهر بودیم و طلاق و ....انگار هیچی نشده.بعدش در حد یه پلک زدن انگار بیدار شدم و دوباره دیدم که تو یه خونه بودم که انگار با پسراون خونه که جوان بود شاید هم سن خودم انگار نامزدی یا عقدشده بودم و حالا انگار براشنایی بیشتر اورده بود منو خونشون.خانوادم هم بودن .خواهر و مادر م هم دیدم .بابای اون خونه بازنشسته کشتیرانی بود و مامان و برادرش هم بودن.همشون منو دوست داشتن ولی من یهو به خودم گفتم تو که هنوز شوهر داری چطور شده عقد این شدی؟خیلی ازخودم ناراحت بودم اصلا نمیدونستم چی شده خودم هم متعجب بودم.بعد یهو دیدم شوهرم و خواهرش اومدن خونه اینا.دیدم شوهرم کمی تپل شده بود و ریش هاش که سیاه سفید بود روی صورتش درامده.یه لحظه خوشحال شدم که از خارج اومده .اونا تو هال نشسته بودن و خواهره هیچی نمیگفت.شوهرم یه صحبت از یه زن سوئیسی که ظاهرا روسپی بوده و با شوهرم آشنا بوده حرف میزد و مغرورانه و فاتحانه میگفت میخواسته سرش کلاه بذاره و زرنگی کنه و ...ولی اون متوجه زرنگیش شده و....من ناراحت شنیدنش شدم .بعد اون پسره خواست منو ببره خونمون.رفتم از باباش که طبقه بالا بود خداحافظی کنم .از پایین پله ها خداحافظی کردم و ایشونم دیدم اومد سر دوبلکس و دست تکون داد.بعد شوهرم حرف اومد مریم با من حرف نزدی.گفتم تمام مدت منتظرت بودم تو بیای و سرصحبت ر باز کنیم ولی ساکت بودی خب حالابیا معرفیت کنم .دستپاچه بودم ولی مامان و برادر اون پسره وخودش انگار از قبل میدونستن که اون با من نسبت داره خیلی راحت اونا که ایستاده بودن رو معرفی کردم به شوهرم .با اشاره به پسره گفتم پیمان هستن و برادرشون .برادر پسره با شوهرم دست داد و بهش گفت مشروب میخوری؟ و دیدم دوتاشون همدیگر رو آغوش گرفتن و بوسیدن.خواهرشوهرم اصلا حرف نمیزد.فقط نگاه میکرد.بعد دیگه اومدم که پسره که اسمش پیمان بود منو برگردونه خونمون.
ممنون میشم که با توجه به احوالاتم که میدونید برایم تعبیر بفرمایید.
فریبا هراتی
: سلام. شما احتمالا متعهد می شوید که کاری را انجام دهید که به واسطه ی آن روابط شما و شوهرتان هم خوب می شود. شوهرتان پولدار شده و به ثروت زیادی رسیده و شاید با شما از سر مصالحه در آید و بخواهد که آشتی کند. او سعی می کند که احساسش را بروز ندهد ولی احتمالا ثروتش زیاد شده و حس می کند که می توند انتظارات شمارا برآورده کند. امیدوارم اتفاقات خوبی برایتان در جریان باشد. تشکر از همراهیتون.
Mandana : سلام خسته نباشين، من يك سالوخوده اى كه با خواهر شوهرم قهرم ، دم صبح خواب ديدم خونه پدرشوهرمم (ظاهرخونشون توخواب باواقعيت فرق داره) توى اطاق خوابشونم ، روزمين نشستم ميبينم همين خواهرشوهرم هم كه باهاش قهرم كنارم نشسته احساس ميكنم تقريبأ دراز كشيد وبادودستش آروم مچ پامو گرفته فكر ميكنم پاى راستمه مطمئن نيستم، چندنفرديگم تواطاق هستن كه الان يام نيست كين دارم باهاشون صحبت ميكنم وبه صورتى كه انگار به در ميگم كه ديواربشنوه روبه صورت خواهر شوهرم ميكنم او باحالت خشم ميگم از بعضى آدما متنفرم كه موقع گفتن مقدارى از آب دهنم روصورتش ميپاشه (البته توخواب هس ميكنم ازكارش پشىمونه او دوست داره باهام حرف بزنه) بعد ميبينم همه از اطاق رفتن او من تواطاق تنهام براى همين از اطاق ميرم بيرون ميبينم همه از خونه رفتن دارن سوار ماشين ميشن كه برن جايى كه من صداشونو از توكوچه ميشنيدم منم توخواب داشتم دنبال (فكركنم مانتوم بود )ميگشتم پيدا كنم برم، ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به دنبال حمایت در زندگی تان هستید و او واقعا می خواهد که با شما دوست شود و از شما حمایت کند. اما شما از او عصبانی هستید، کینه به دل گرفته اید و او را تحقیر می کنید. از نظر شما او قابل احترام نیست و برایتان بی ارزش است. همه از فکر آشتی دادن شما بیرون می آیند. شما هم می خواهید مناسب رفتار کنید و خودتان هم نسبت به این مسئله بی تفاوت باشید. تشکر از همراهیتون.