تعبیر خواب صندلی
دیدن صندلی در خواب بسته به محکم و یا لزران بودن آن میتواند تعابیر متفاوتی داشته باشد. البته این نکته را در نظر بگیرید که صندلی بایستی از اجزای اصلی و یا محوریت خواب قرار گرفته باشد تا بتوان از تعابیر آن استفاده کرد.
اگر زنی در خواب صندلی ببیند و صندلی داشته باشد و ببیند که روی یک صندلی محکم و شیک و قشنگ نشسته از شوهر و زندگی خانوادگی خویش راضی است و با همسرش روابط بسیار خوبی دارد که جای نگرانی نیست.
اگر مردی ببیند روی چنین صندلی نشسته از شغل و کار و حرفه خویش خشنود است و خودش فکر میکند حرفهاش مطمئن و آیندهاش تأمین میباشد خواب او نیز این امید را میدهد.
لوک اویتنهاو میگوید:
صندلی: مقام والا.
صندلی زیبا: وفور نعمت.
صندلی چرخدار: پیری زود رس.
آنلی بیتون میگوید: دیدن صندلی در خواب، نشانه آن است که در انجام وظیفه خود با شکست روبرو خواهید شد و سودآورترین موقعیتها را از دست خواهید داد.
هانس كورت میگوید: مشاهده صندلى در خواب، بیانگر شكست و خسارت است. اگر خواب ببینید كه مشغول ساختن صندلى هستید، به این معنا است كه به خاطر موضوعى پریشان و غمگین میشوید. مشاهده صندلى گهوارهاى در خواب، بیانگر رفاه و آسایش در زندگى است.
تعبیر خواب صندلی بزرگ
منوچهر مطیعی تهرانی گوید: اگر در خواب ببینید که روی صندلی بسیار بزرگی نشستهاید که از هیکل و قد و قواره شما بزرگتر است به نا حق چیزی را تصاحب میکنید که به شما تعلق ندارد یا به مقامی میرسید که صلاحیت تصدی آن را فاقد هستید یا دست به کاری بزرگ میزنید که توانائی انجام آن را ندارید.
تعبیر خواب صندلی کوچک و لرزان
منوچهر مطیعی تهرانی گوید: اگر دیدید صندلی زیر پایتان کوچک یا شکسته و لرزان است موقعیت شغلی خوبی ندارید و از آینده خود بیمناک میشوید و در شغل و حرفه خویش دچار تزلزل میگردید.
تعبیر خواب خریدن صندلی
منوچهر مطیعی تهرانی گوید: اگر همسرتان را دیدید که صندلیها را پاک میکند یا صندلیهایی خریده و به خانه آورده برای شما خدمتی دل نشین انجام میدهد.
تعبیر خواب شکستن صندلی و صندلی شکسته
منوچهر مطیعی تهرانی گوید: اگر در خواب دیدید که صندلی را زدید و شکستید زیان بزرگی متحمل میشوید
لوک اویتنهاو میگوید: صندلی شکسته: یک آشفتگی آرامش خانواده را برهم خواهد زد.
هانس کورت: اگر در خواب صندلى گهوارهایی شكستهاى ببینید، نشانه آن است كه دچار غم و اندوه میشوید.
تعبیر خواب نشستن روی صندلی
منوچهر مطیعی تهرانی گوید: اگر دیدید در اتاقی فقط شما روی صندلی نشستهاید در آینده دچار کبر و غرور و خود خواهی میشوید و اگر دیدید همه نشستهاند و شما ایستادهاید تحقیر میشوید و مورد اهانت قرار میگیرد.
آنلی بیتون میگوید: اگر خواب ببینید دوستی بی حرکت بر صندلی نشسته است، دلالت بر آن دارد آن دوست به بیماریی مبتلا خواهد شد و خواهد شد و خواهد مرد.
برایت میگوید: اگر خواب ببینید كه بر روى صندلى نشستهاید، نشانه آن است كه مسئولیت سنگینى بر دوش شما میگذارند. دیدن یك صندلى راحتى در خواب، بیانگر موفقیت و پیروزى است.
تعبیر خواب مرتبط :
تعبیر خواب میز
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
سایه : سلام خواب دیدم با دوستم که همکارم هم است و یک خانمه سوار ماشین شدیم دو تا آقا هم جلو نشسته بودن بعدش دیدم ماشین وسط خیابون نگه داشت دو تا آقا پیاده شدن من می خواستم ماشین را بردارم برم دنبال دخترم چون دخترم را جا گذاشته بودیم دخترم انگاری بهم پیام داده بود که نیازی نیست بریم دنبالش ، انگاری خودش برگشته بود ، ماشین وسط خیابون مونده بود یهو دیدم ماشین تبدیل به صندلی شد و من می دونستم که نمی تونم با صندلی برونم ، دوستم یک دمپایی پاش بود که یک پسره جوان آن یکی لنگه اش را آورد رنگ سرخابی روشن بود دمپایی
فریبا هراتی
: سلام. شما احساس خواهید کرد که در پیشرفتتان به سوی اهداف کاری تان، خللی پیش خواهد آمدو کارهای اداری شما با موفقیت پیش نخواهند رفت. شما البته جایگاه خودتان را حفظ می کنید ولی با رکود و کندی در کارتان مواجه خواهید شد. اینکار خللی در پیشرفت دخترتان ایجاد نخواهد کرد ولی همکارتان احساس می کند که جاپای خیلی قرصی در موقعیتی که در آن قرار گرفته ندارد. اما او هم گشایش کار می یابد و به خاطر اخلاق خوشی که دارد جایگاهش را حفظ خواهد کرد. تشکر از همراهیتون.
Fatemeh : سلام و خسته نباشید. عزیزم خواب دیدم که میخواستم صندلی بخرم. و دو صندلی به بالای دیوار آویخته شده بود. هر دو صندلی خوب بود ولی صندلی چرمی مشکی مناسب من بود که میخواستم بخرم. ولی فروشنده قیمت صندلی چرمی مشکی که مناسب من بود رو میگفت پونصد هزار تومان و اون یکی صندلی که به رنگ آبی بود رو میگفت هشتصد هزار تومان و اصرار داشت اون صندلی مناسب من هست و گفت که صندلی رو به من پونصد هزار تومان میده و من دیگه از خواب بیدار شدم. سپاسگزارم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید جایگاه امنی در زندگی تان داشته باشید و به مقام بالا برسید. دو انتخاب دارید که یکی جایگاهی مرفه و با دوام است و مسیر زندگی تان را عوض می کند و دومی جایگاهی است که در آن آرامش بیشتر می یابید و عشق و فداکاری و از خودگذشتگی نسبت به شما ابراز می شود و به موفقیت های بسیار در زندگی تان خواهید رسید و راست می گوید آبی مناسب شماست. این انتخاب شما هم مسیر زندگی شما را البته عوض خواهد کرد. در صورت اول غرور و فخر و بد بینی و در صورت دوم فداکاری و مهربانی و خوش بینی خصلت هایی هستند که باید به آنها توجه کنید. خواب شما هم می تواند به کار اشاره کند و هم به خواستگار. تشکر از همراهیتون
عبدالله یزدانی : خواب دیدم از یک کمپ
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید کار و یا پروژه ی جدیدی را در زندگی تان شروع کنید و به این پروژه چراغ سبز نشان داده و آن را قبول می کنید و این کار را به شما واگذار می کنند. شما برای انجام این کار آزادی جدیدی را تجربه می کنید و به مقامی می رسید که هم در ظاهر و هم در باطن از پرستیژ و ارزش بالایی برخوردار است. فرصت جدیدی برای پیشرفت در زندگی تان خواهید داشت. توانایی شما برای گذر از موقعیت های مختلف بالاست و شما می خواهید کار خیری را شروع کنید که برایتان ثواب زیارت خانه ی خدا را دارد. شما باید در این کار خیلی با دقت و متمرکز و خیلی ظریف عمل کنید و رفتاری سیاستمدارانه از خودتان نشان دهید. شما باید بیشتر از هر چیزی در شروع اینکار و در ادامه ی آن زیارت عاشورا بخوانید و از توسل به امام حسین ع غافل نشوید. محوریت و مرکزیت این کار مطابق با نظر رهبر خواهد بود. تشکر از همراهیتون.
khorshid : سلام.وقتتون بخیر. مجردم.خواب خودمو همسر آیندمو دیدم،تصویری ازش یادم نیست و نمیشناختمش،هر دو حاضر و آماده و با لباسای مراسم که روشن بود نشسته بودیم روی صندلی کنار هم شانه به شانه و توی یه اتاق بودیم و هیچکس پیشمون نبود و ماهم ساکت بودیم فقط همین یه تصویرو دیدم که خیلی کوتاه بود و بی تحرک بودیم و من از روبه رو این تصویر خودمو اون آقا رو میدیدم و وقتی بیدار شدم حس بدی داشتم انگار تنها مونده بودیم.ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. تصویر ذهنی شما از خودتان در اینده این است که اگر به خواسته ی خودتان هم برسید و سفید بخت هم باشید ولی هیچ کسی را نداشته باشید و صرفا خودتان تنهایی بخواهید بدون مراوده با فامیل و دوستان زندگی کنید، برایتان بسیار ناخوشایند خواهد بود. تشکر از همراهیتون.
آنیتا : سلام خدمت خانم هراتی. وقتتون بخیر. شب قبل از خواب سوره قدر خوانده بودم. خواب دیدم شب با ماشین از خیابونی که کافی شاپ های زیبا با صندلی های مدرن داشت میگذریم. بعضی کافی شاپ ها بزرگ و بعضی کوچک و دنج بود. به خواهرم گفتم چه کافی شاپ های قشنگی. بعد پباده در کوچه ای خلوت بودیم که انتهاش به یک دوراهی میرسید. سمت راست بیابون متروک و تاریک و سمت چپ جنگل بود. جلوی جنگل پلنگی سیاه خوابیده بود. باترس به خواهرم گفتم جلو نرو اما خواهرم گفت وقتی از کنارش رد بشیم بیدار میشه. خواهرم دستمو گرفت و اول خودش بعد من وارد جنگل شدیم. وقتی برگشتم و به پشت نگاه کردم دیدم پلنگ بیدار شده و پشتمون اومده اما کاری باهامون نداشت. چشمهای پلنگ به رنگ زرد بود و در تاریکی برق میزد. در کناره های راه 7 یا 8 تمساح دیدم اما حس کردم چون پلنگ هست جلو نمیان. کمی جلوتر رودخانه ای با پل چوبی قوسی شکل و بعد از رودخانه کلبه ای چوبی دیدم. بعد درجایی مثل کلاس مدرسه بودم و از پنجره به حیاط نگاه میکردم. در حیاط پشت تریبون مردی مذهبی با لباس مشکی سخنرانی میکرد. بااینکه سخنران ازم دور بود ولی انگار رو در رو با من صحبت میکرد و بهم گفت بیا توی حیاط بشین (حس کردم منظورش اینه که خجالت نکش بیا پایین جای تو اونجا نیست). روی زمین کلاس هردو عمه ام با چادرمشکی و کلافه و ناراحت بین بقیه نشسته بودن. من و خواهرم صندلیهامونو گرفتیم که به حیاط بریم. عمه هام جلومونو گرفتن حتی عمه کوچیکم با ناراحتی و حرص و به زور صندلیمو نگه داشت که نرم. انگار میترسید اگه برم پایین برای کسی تعریف میکنم که شوهرش زندان رفته (درواقعیت هم رفته). از کارش خوشم نیومد و صندلیمو گرفتم. با خواهرم از پله ها پایین اومدیم. حیاط شلوغ بود و تعداد زیادی روی صندلی نشسته بودن. صندلیمو روی یک پله گذاشتم و روش نشستم. عمه بزرگم دنبالمون اومد و باالتماس و مضطرب گفت درمورد شوهرعمت پیش کسی چیزی نگو. من و خواهرم مجردیم. باتشکر.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. در مسیر زندگی شما دوستی های زیاد و موقعیت های زیادی برای ارتباط برقرار کردن با مردم وجود دارد و به این فکر می کنید که شما هم دوستی هایی داشته باشید. اما شما با محدودیت هایی روبرو خواهید شد و دو راه برای شما باقی خواهد ماند. یا طبق نظر منطق عمل کنید و برای اینکه خودتان را از سختی ها رها کنید، برای همیشه خودتان را از دیگران ایزوله کنید و تنها بمانید و دلتان افسرده و ناراحت باشد و یا راه دوم را انتخاب کنید و قاطی مردم بروید و با سختی ها مواجه شوید و افکار زیادی به ذهنتان بیاید. ( خواب تان می گوید مجردی راحت است ولی افسردگی می آورد ولی ازدواج سخت است ولی اگر درست انتخاب کنید خوشبخت خواهید شد.) شما و خواهرتان تصمیم می گیرید که ازدواج کنید ولی در این مسیر شما باید در ابتدا خیلی قوی باشید و با احساسی حاکی از ترس و قدرت و بدبینی در ابتدای کار جلو بروید تا مطمئن باشید که کسی به شما صدمه نمی زند. شما شخصیتتان مثل پلنگ است و اگر خطری تهدیدتان کند به شدت از خودتان مراقبت می کنید. این خصلت شما باعث می شود که آدمهای فریبکار و بی عاطفه هر قدر هم که قوی باشند جرات نکنند به شما نزدیک شوند. حالا با این خصلت ( قرص و محکم و قوی بودن) شما می توانید با مردم تعامل کنید و کم کم مسیر زندگی شما وارد فاز جدیدی خواهد شد. شما به صلح و آرامش می رسید و زندگی ساده و آرامی را برای خودتان تدارک خواهید داد. شما فروتن، متکی به خود و مستقل هستید. اما در عین حال درسهایی هست که باید از زندگی بیاموزید و برای این باید سعی کنید که جایگاه قرص و محکم خودتان را حفظ کنید و با حفظ همین جایگاه با مردم ارتباط برقرار کنید. خداوند یار شماست و کسی نخواهد توانست شما را با مشکلاتی مشابه مشکلات خودش مواجه کند. تشکر از همراهیتون.
Mehri mokhtari : سلام خسته نباشید .خواب دیدم که توی اتاقم یه صندلی نو و تر و تمیز پیدا کردم که عینا شبیه صندلی خودم بود اما رنگش با صندلی خودم فرق داشت. اخر هم متوجه نشدم اونو کی خریده و مال کی هست و با این حال روش نشستم و ازش استفاده کردم. ممنون از شما
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما جایگاهی تازه ای در زندگی تان پیدا می کنید که می توانید به او تکیه کنید. احتمالا با کسی آشنا می شوید که از نظر روحی مثل خود شماست ولی خوب خصلت هایی از او با شما متمایز است. چنانچه مجرد هستید ازدواج می کنید. تشکر از همراهیتون.
omideasaysh : با سلام و احترام، من دیشب خواب دیدم روی یک صندلی فلزی مبله خیلی خوب و راحت نشستم و قادر هستم با این صندلی حرکت کنم، انگار با کمی فاصله از زمین پرواز میکردم یا بنوعی سُر میخوردم و به هر جایی میخواستم میرفتم چیزی شبیه حس نشستن داخل ماشین، از یک خیابان رد شدم که کف خیابان مقدار زیادی "پیازچه" ریخته بود و حس کردم بدون له کردنشون از روی اونها رد شدم و در ادامه به جایی مثل بخشی از یک دشت رسیدم که بنظرم جالب و زیبا بود و چیزی مثل یک تپه مرتفع هم اونجا بود، احساس کردم بالای تپه چشم انداز خوبی داره و خواستم برم بالای تپه و پایه صندلی به طرز جالب و عجیبی از هم باز شد و بلند شد و به حالت نوعی اهرم به شیوه الاکلنگی، صندلی رو بالای تپه گذاشت. پایین تپه و کمی دور تر انگار تعدادی در حال ورزش بودند، روی صندلی و بالای تپه داشتم به اطراف نگاه میکردم که مردی با هیکل ورزشکاری که داشت رد میشد به من نگاه کرد و با لبخند جملاتی گفت که اشاره به وضعیت بالا رفتن من با صندلی بود و اینکه خدا بخواد هر کاری شدنی هست. لطفا زحمت بکشید تعبیر این خواب رو بفرمائید.
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. شما در مورد موقعیتتان در زندگی و شرایط و وضعیتتان در بیداری احساس امنیت می کنید و جایگاه شما قرص و محکم است. شما نگرش بیخیال و خوش بینانه ای نسبت به جریان امور زندگی تان دارید. اعتماد به نفستان بالاست و احساس می کنید که شکست ناپذیر هستید و قادر هستید که خیلی راحت به اهدافتان دست پیدا کنید. درک شما از اشخاصی که تقلبی هستند و فریبکارانه و موذیانه رفتار می کنند بالاتر است. بر موانع و مشکلات زندگی تان غلبه خواهید کرد و جایگاه امن و بالایی در زندگی تان خواهید یافت. درکتان از دیگران بالاتر خواهد رفت و اشخاصی که می خواهند روحشان را تمرین دهند تا به مهارت های لازم زندگی آگاه شوند و بتوانند در زندگی شان پیشرفت کنند، شما را به عنوان شخصیت موفقی که به مقام بالایی در زندگی اش رسیده است، نگاه خواهند کرد. تشکر از همراهیتون.
Sara : سلام وقت بخیر
لطفا پیامم نشان داده نشود
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. کسی که شما دوستش دارید جایگاه قرص و محکمی در این مقطع از زندگی اش ندارد و با دروغ و فریب و مشکلاتی دست به گریبان است ( او یا خواهرش دروغ می گویند و به این دروعشان تکیه کرده اند) و شما سعی می کنید که موقعیت یا رابطه ای را که از دست او خارج شده را ترمیم کنید و اعصاب او ناراحت است. تشکر از همراهیتون.
ساره : سلام خانم هراتی عزیز دیشب خوابی دیدم ممنون می شم تعبیر و راهنمایی بفرمایید.
خواب دیدم ۴ تا صندلی کنار هم رو به پنجره در اتاقی چیده شده و من روی یکی از آنها نشستم و صندلی های دیگه ام پر بودند. بعد همکارم که آقا هستن و صمیمی هستیم با یکی دوتا خانم با اینکه جا برای رد شدن و نشستن روی صندلی نبود چون فاصله صندلی تا پنجره کم بود به زور از کنار من رد شدن و من تا یک لحظه وایسادم سریع همکارم جام نشست. بعد من اومدم کنار ردیف صندلی ها با طعنه بهش گفتم جا خواستیم جانشین نخواستیم. اونم بی توجه به حرفم همچنان نشسته بود و یه دختر نوجوون با روپوش و مقنعه مدرسه کنارش نشست و سرشو گذاشت رو شونه همکارم. دختر پشت لبشو اصلاح نکرده بود و یه برگه سفید هم دستش بود. بعد انگار ردیف پشت هم صندلی بود و من می خواستم صندلی های پشتی بشینم. خواب صندلی در مورد همکارم چند شب پیشش دیدم ولی اون دفعه اون ردیف پشتم نشست. نمی دونم تعبیر اینا چیه چون از دوران قرنطینه ۲۰ روزی هست ندیدیم همدیگرو و آخرین روز کاری من بهش گفتم که باید باهم مرز داشته باشیم انگار در خوابهام باهام حرف می زنه چون ارتباطیم باهم نداریم عملا. در ادامه خوابم یه زن جوان با موهای بلوند با دو دختر بچش تو یه کاخ روی یه کوه در کشور اروپای شمالی فکر کنم ایسلند زندگی می کردن و با اینکه شوهر داشت شوهرش نبود. بعد تو خواب من نمی دونم چجوری ولی فهمیدم به دختر کوچیکش تجاوز شده بعد فلاش بک شد من شوهرش رو قبل از ازدواج دیدم که مردی قد بلند و مو بور بود داشت با پای برهنه از مسیر کوه بالا میومد تا برسه به کاخ که خونه پدری دختر یعنی همسر آیندش بود. جلوی خونه مسیر داشت اشتباه می رفت که دختر صداش کرد برگشت به سمت همون کاخ که تو خوابم بعدا خونشون بود. در ضمن همکارم دوتا دختر کوچیک داره. و منم احساس می کنم باردارم برام دعا کنید. نمی دونم ادامه خوابم به کدوممون ربط داشت. ببخشید طولانی شد لطفا دو حق خواب کم کنید. ممنون می شم خوابمو تعبیر کنید.
فریبا هراتی
: سلام. همکار شما به این فکر می کند که برای تامین معاش و امنیت مالی خودش، سعی خواهد کرد که در اولین فرصتی که به دست می آورد، کار شما را بقاپد و خودش به ثروت برسد. قبلا شما در کارتان امکان بالاتری نسبت به او داشته اید ولی الان او چنان حرص مال و ثروت را می زند که به پول چسبیده و سماجت و تندخویی خودش را در این رابطه مخفی نخواهد کرد. همکارتان الان فقط برایش مهم است که پول بیشتری به چنگ بیاورد حتی اگر شده به ضرر شما کار کند. او می خواهد پروژه های احتمالی پیش رو را بقاپد و شروعی تازه داشته باشد. زن جوان و دو دختر او، پیشنهادهای کاری و ثروتی است که باعث موفقیت او در زندگی می شود ولی فعلا رکود اقتصادی وجود دارد و این پیشرفت اقتصادی یخ زده و کارها راکد مانده! موفقیت در نوک کوه ایسلند. همکارتان فکر می کند که یک پروژه را به زور از او گرفته اند و وادار شده که خلاف میلش از کار دست بکشد. قبل از این شرایط، امکانات کاری و مالی قوی بودند و شما خوشبین بودید که کارهای بیشتر و ثروت بیشتر داشته باشید ولی حالا نمی دانید که چه پیش می آید و جاپای قرصی در موقعیت اقتصادی و کاریتان ندارید. اما همیشه اینطور کارها اشتباه پیش نمی رود و بالاخره اوضاع خوب خواهد شد. دوباره موفقیت های کاری پیش رو خواهید داشت. مبارک باشد انشالله. به هر دوی شما ادامه خواب یعنی برگشتن شرایط اقتصادی، مربوط می شود و اینکه الان او دارد حرص می زند. اهمیت ندهید. به خدای بزرگ توکل کنید. تشکر از همراهیتون.
طاهره : سلام خانم هراتی عزیز.خواب دیدم داخل حیاط بزرگی مثل حیاط مسجد سهله هستم اما انجا نبود شبیه بود، فامیل شوهرم همه ساکت باچادر مشکی میامدندمادر شوهرم وعمه شوهرم وجاری ام رادیدم و بعد ایستادند ومن ومادرم تماشایشان میکردیم همه منتظر چیزی بودند (شاید جنازه).صحنه بعد داخل مکانی مثل مسجد وحسینیه بودم فامیل شوهرم میخواستند وارد شوند جاری ام باچادر مشکی وساکت ومغرور امد دم درب روی یک صندلی نشست.من رفتم صندلی بیارم برای بقیه ،چهار تا صندلی بهم چسبیده پیداکردم که پلاستیکی بود وقتی اوردم دم درب دیدم یک پایه ندارد دوباره برگشتم یک گوشه گذاشتم ویک تخته پهن چوبی را کشیدم اوردم رویش یک پتو و پارچه سفیدداشت دم درب گذاشتم رویش نشستند نفهمیدم چه کسانی نشستند. بعد خودم راداخل اتاقی دیدم که دراز کشیده بودم ومشاورم با مقداری فاصله بازنش دراز کشیده بودهمسرش خواب بود اما او مرا مهربانانه نگاه میکرد من خجالت میکشیدم باخودم میگفتم نامحرمه بعد شوهرم وارد اتاق شد وبین ماخوابید وبعد روی من درازکشید وگفت این مدیر مهد کودک اذیت میکند ناسازگاره برو لیسانست رابگیر تا جواز مدیریت مهدبه نامت شود باخودم تعجب کردم بعد مادرم را دیدم که کنارمان دراز کشیده.بعد خودم رادر خیابان دیدم که یک پسر زیبا رادیدم ازکنارش رد شدم وبه یک مرد رسیدم که چند عابر بانک را روی زمین انداخت انگار دزد بودگفت اینها خالیه بعد من انها رابرداشتم وبردم دم یک مغازه که خانم فروشنده بود او گفت مال من است وتشکر کرد دوباره مرد دزد امد وماراتماشا میکردمثل شیرین عقلها بود بعدخانمی داخل مغازه شد ومیخواست شمع تولد بخرد از اینهایی که یک عدد بصورت طلاییه،من گفتم اینها زود اتش میگیردمواظب باشید او شمع را روشن کرد وقتی مدل سوختنش را دید من خاموشش کردم و یکم شعله کرد و خانمه خاموشش کرد عددش را ندیدم او از من تشکر کرد.اگر احتیاج به کسر 2یا3خواب است بفرمایید تا حسابم را شارژ کنم.تشکر
فریبا هراتی
: سلام. لطفا 2 خواب دیگر شارژ بفرمایید. تشکر.