تعبیر خواب طلا
اگر مردی در خواب زینتی طلا با خود همراه داشته باشد، دلیل ارتکاب به فعل حرام است و اگر زنی انواع ساخته شده از طلا را به همراه داشته باشد و یا نگهداری کند، زیبنده خواهد بود. دیدن طلا در خواب برای زن شادی و سود و منفعت است اما دیدن طلا در خواب برای مردان رنج و اندوه است. اگر مردی در خواب ببیند که مقداری طلا یافته یا در جیب و کیف خویش دارد به مقدار حجم آن طلا ( نه به ارزش آن ) مالش از بین می رود و زیان می بیند. اگر کسی در خواب زرگری ببیند با مردی دروغ گو و لاف زن بر خورد می کند.
درنفایس الفنون آمده که اگر بیننده خواب ببیند طلا به امانت می دهد آن کس که امانت می گیرد به او خیانت می کند. طلا شنیدن سخن مکروه است.
مرحوم مجلسی نوشته: اگر کسی سکه طلا به خواب ببیند که به او می دهند به ریاست می رسد و چنانچه ببیند گم کرده از بیماری شفا می یابد.
ابن سیرین می گوید: اگر کسی دید که زر می گدازد، بر زبان مردم می افتد. اگر ببیند که طلا به خانه می برد، مال می یابد و ثروتمند می شود. اگر ببیند طلا می خورد، مال خویش را هزینه می کند یا هدر می دهد. دیدن زر در خواب ، برای مردان غم و اندوه است و برای زنان نیکو و پسندیده است. اگر ببیند که زر ببافت یا کسی به او داد، دلیل بود که مالش ضایع گردد، یا تاوانی بر وی افتد، یا کسی بر وی خشم گیرد.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر کسی درخواب ببیند زرو یا سیم می گداخت، دلیل است که بر زبان مردم افتد. اگر ببیند که زر به خروار به خانه برد، دلیل که مال بسیار یابد. اگر ببیند که زر می خورد، دلیل است که به قدر آن مال بر عیال هزینه کند.
جابر مغربی می گوید: زر به خواب، برای مردان بد است ولی برای زنان خوب است. اگر ببیند که زر و سیم به یک جا جمع بود، دلیل است که عز و جاه یابد. اگر ببیند با زرگری نشسته و با او معامله می کرد، دلیل که او را با مردی دروغگو سر و کار افتد. یوسف نبی (ع) می گوید: هر که زر در خواب ببیند کار دنیا بر وی نظام گیرد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
غزل : سلام لطفا نمایش داده نشه.
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خوابتان این است که همسر شما به شخصه، از رفتاری که با شما داشته پشیمان است و در ذهن خودش هر وقت به این مسئله فکر می کند؛ احساس افسردگی و ناراحتی و شرم دارد. او شما را دوست دارد و امیدوار است که زندگی تان همیشه خوب باشد و به موفقیت برسید و عشق را تجربه کنید. شما متوسل به امام حسین ع می شوید و مادرتان دلش شور می زند که عاقبت کار چه خواهد شد. باید آش نذر امام حسین ع کنید که زودتر آنچه که خیر و صلاح شماست اتفاق بیافتد و از بلاتکلیفی بیرون بیایید. اگر شما به خرد و عقلانیت خودتان رجوع کنید؛ متوجه این واقعیت می شوید که تا حمایت پدر و مادر همسرتان نباشد، همسرتان نمی تواند با شما اینطور رفتار کند. مضافا" به اینکه وقتی همسرتان به آنان پناه برده، در واقع، آنان در خلوت خودشان، به او احساس امنیت و آرامش می بخشند و این گویای این است که اگر خانواده ی همسرتان با جدایی شما مخالف بودند و یا با دعوا و قهر همسرتان از شما مخالفت می کردند، با او دعوا می کردند و به او میگفتند باید برگردی سر زندگیت!! و همسرتان هم اگر قلبا از شما بدش می آمد، باید در صورتی که خانواده اش حامیان شما بودند، با آنان هم دعوا می کرد و نه اینکه پیش آنان احساس آرامش کند!!
razieh : سلام خانم هراتی عزیز
بایه ماشین مدل بالاکه کمی کوچیکه میرم جایی که انگار خونمه که دخترم که ۵ سالشه جانمیشه تو ماشین و سختمه باهاش رانندگی کنم پیاده میشم ماشین و دخترمومیدم به کسی که ببرتش میرم داخل همسرمم هس میونمون خیلی خوبه انگارکه ویلا بود خونمون بعدش میخاییم بریم مراسمی لباس شیک میپوشیم گردنبندودستبندوساعت وانگشترطلامیندازم که همگی خیلی شیک بودن انگارجواهربودن ازخونه میاییم بیرون دوتاخاهرشوهرم بودن پرسیدن طلاهات جدیدن منم گفتم آره انگارکه جدیدا همسرم برام گرفته بعدش متوجه شدم همه طلاهام ساعت دارن میگم که ایناهمه ساعت دارن همه رو نندازم بعد یادم میادکه دخترم یه دستبندداره اونومیندازم کنار بقیه میگم چقدقشنگ بوده دستبنددخترم
این خواب مال حدودا۲۰روز پیشه خیلی جزئیاتش یادم نیس
فریبا هراتی
: سلام. شما سعی می کنید که کنترل زندگی تان را تا جایی که برایتان مقدور است با پرستیژ و قدرت و اختیاراتی که به شما داده شده، بدست بگیرید و اهدافتان را عملی کنید. برای شما سخت است که همزمان که می خواهید به سمت اهدافتان به پیش بروید و آرامشی بین خودتان و همسرتان ایجاد کنید، از دخترتان هم مراقبت کنید و شاید نیاز دارید که مدتی به خودتان و همسرتان برسید و با همدیگر به تنهایی خوش باشید. شما سعی می کنید که با بهترین رفتار ممکنه، تمایلات و خواسته هایتان را بدست بیاورید و نشان دهید که شخصیتی موفق دارید و همسرتان شما را تایید می کند. برای شما دوستی با همسرتان بسیار مهم است و قدر وقت و عمر و داشته های خودتان را هم می دانید. اما در کنار اینها، تعهد و عشق شما به فرزندتان هم گویای بخشی از شخصیت خوشبخت شماست و برای شما مادر بودن، نشانه ی ارزش و اعتبار زندگی تان است. تشکر از همراهیتون
رز : سلام خواب دیدم رفتم طلافروشی مادربزرگ مرحومم فروشنده بود ،دوتا از فامیل های دیگه اومده بودند خرید ،اومدم طلا بخرم یچیز دیگه میخاستم یادم نیس چی بود مادربزرگم گفت صبر کن رفتن یا یکی از فامیل ها دنبال کار اون بعد یک مدت دیدمشون کار اون بنده خدا درست شده بود
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید به موفقیت برسید و باید از مادر بزرگ مرحومتان بخواهید که دعایتان کند. کسی دیگر هم هست که از او طلب دعای خیر کرده است و انشالله او هم حاجت روا خواهد شد. تشکر از همراهیتون
Delara : سلام نمایش داده نشه
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خوابتان این است که شما شاید تعهدات و یا علاقه تان را نسبت به مادرتان یا کارهایی که باید انجام دهید، تا حدی از دست داده باشید و می خواهید به جای این شرایط، موقعیتی بدست بیاورید که خوشبختی و رفاه بیشتری را تجربه کنید. اما حرفتان را به کسی می زنید که قصد فریبتان را دارد و با رفتاری سیاستمدارانه، در واقع به ضرر شما کار می کند. اما شکر خداوند که شما خردمندتر از این هستید که گول این شخص را بخورید. تشکر از همراهیتون
Mojgan : سلام خدمت خانم هراتی عزیز
وقتتون بخیر
در خواب دیدم رفتم یک گردنبند طلا خریدم اما زیاد دوستش نداشتم مادرم گفت صبر کن با بابا بریم بهترشو بخریم ، دیدم مادرم یه انگشتر طلا به بلندی انگشت دستش با نگین بزرگ سبز به دست داشت و گفت ببین چقدر قشنگه بابا برام خریده وقتی آدم پول داشته باشه بهترینشو میخره و دیدم بابام یک گردنبند بزرگ طلا که اسم علی بن موسی الرضا بود به گردن داشت و مادرم گفت بابا برای تو خریده ، به خودم گفتم کاش پلاک الله میگرفت و هرچی پلاک الله میدیدم زیاد قشنگ نبود و بعد گفتم اینم خیلی قشنگه و واقعا قشنگ بود .
ممنونم از پاسخگویی تون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما قبلا تمایلات و خواسته هایی داشته اید که تا اندازه ای باعث بالا رفتن اعتبار شما یا احساس موفقیت در زندگی تان شده ولی الان فکر می کنید که شاید انتخاب شما و تعهد به این خواسته ها و آرزوها، زیاد هم به نفعتان نبوده است. اما مادرتان به شما کمک می کند ( یا شما خردمندانه تر و با احساس تر از گذشته رفتار می کنید) که زندگی بهتری به دست بیاورید. مادرتان به شدت احساس خوشبختی و آرامش می کند و به پدرتان متعهد است. او برای خودش اعتبار زیادی قائل است و معتقد است که عشق پدرتان به او، به خاطر شخصیت خوب خودش است و البته پدر شما برای خوشبختی شما، متوسل به امام رضا ع شده تا شما هم به آرزوهای خوبتان برسید. شما می دانید که باید توکلتان به خدای بزرگ باشد ولی در عین حال، شما آنقدر بی گناه و معصوم نیستید که همه ی دعاهایتان مورد قبول درگاه پروردگار قرار بگیرد. اما به خاطر معصومیت حضرت امام رضا ع، توسل به امام رضا ع موجب می شود که دعاهای امام رضا ع در حق شما مورد قبول درگاه پروردگار قرار بگیرد و انشالله حاجت روا شوید. تشکر از همراهیتون
ارغوان بهاری : سلام این خوابو خواهرم دیدن:صبح روز سه شنبه خواب دیدم توو مغازه طلافروشیم
انگشتر طلای سنگین واسه خودم می بینم که پدرم گف سنگین تر و گرون تر شو وردار اون خوب نیس،در اون حین نگاهم به خواهر مجردم افتاد که انگار در شرف ازدواج بود ولی نمیدونم با کی!یه سری خرید ها رو انجام داده بودن از جمله :کل انگشتهای دست راستش و انگشت کوچک دست چپش یه مدل مشابه انگشتر طلای زرد ظریف و ست همون انگشترا،دستبند طلا دست راستش بود که خیلیم به دسش میومد و خوشحال بود،خواهر دیگم که ساکن شهر دیگس بهم زنگ زدو می پرسید واقعا خواهر کوچیکه داره ازدواج می کنه که احساس کردم انگار راضی به ازدواجش نیس و متعجبه!
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید بهترین انتخابها را در زندگی تان داشته باشید. می خواهید به انجام کاری متعهد شوید و یا عشقی را به زندگی تان راه دهید ولی پدرتان یا خرد و عقلانیت شما، می خواهد که مراقب باشید و بهترین انتخابها را داشته باشید و به کم راضی نباشید. خواهرتان به توانایی های ذهنی و فیزیکی خودش آگاه است و هر کاری به او بدهند به خوبی از پس انجامش بر می آید و نسبت به هر وظیفه ای که بعهده بگیرد، متعهد است و در کارش موفق خواهد بود. خواهری که در شهر دیگر است و شما علیرغم اینکه می دانید خواهر کوچکتان می تواند بسیار موفق باشد ولی باز متوجه می شوید که او خودش را دست کم می گیرد و باور نمی کند که بتواند از پس انجام هر کاری بخوبی برآید. تشکر از همراهیتون
Zahra : سلام خدمت استاد عزیزم.میخواستم طلاهام و بفروشم و لیست و مشخصات دقیق و کاملش ونگاه میکردم وبه تعداد 28تاازبالاترین عیاروبه وزن 1.5کیلو که گردن بند بود تاتزیینی زیبایی با عیار پایین که مخلوط طلا داشت لیست کرده بودم تا بفروشم.خانواده ای عرب بودندکه انگار ما اسیرشان بودیم خودم و زدم به مردن دخترشان با قمه کلفتی بالاسرم اومد آرام کشید رو گردنم ولی نکشت،خودم و برای مردن آماده کرده بودم.شوهرم هم بود جوراب پام بودو پنجه تا پاشنه ام را دیدم که دراز و بزرگ شده بود ولی باید با پای برهنه واسه اون خانواده کار میکردم( انگار تو آشپزخونه ) فامیل اون خانواده لینداکیانی بود که واسه سه تا بچه شون لباس های لی و ست و شیک خریده بود و اونا تنشون کرده بودن.یک مهاجرت اجباری به خاطر شغل همسرم برامون پیش اومده که باید همه چیزو رها کنیم و بریم، گفتم شاید مرتبط باشه.
فریبا هراتی
: سلام. شما به خاطر رسیدن به پول آسان، می خواهید آرامش و موفقیت های امروزتان را نادیده بگیرید. مشکلاتی برایتان پیش آمده که شما عصبانی شده اید و سعی می کنید که زندگی تان را متحول کنید و بی خیال مشکلات امروزتان شوید. شما مصمم هستید که مهاجرت کنید و عزم و اراده تان برای حفظ استقلالتان بالاست. شما اعتماد به نفستان را از دست داده اید و فکر می کنید که جاپای قرص و محکمی در رابطه با موقعیتی که در آن قرار گرفته اید ندارید. هدفتان این است که به ثروت بزرگی برسید و پروژه هایی بدست خواهید گرفت که برای هر عملی کردنشان مجبور خواهید بود همیشه کار کنید و بشدت سخت کوش باشید. شاید با این مهاجرت پول زیاد به دست بیاورید ولی خوب احتمالا چیزهای دیگری را قربانی می کنید تا به ثروت بیشتری برسید. تشکر از همراهیتون
bernadett : عجله دارم ک شک نکنن، طلاهارو باکیسه میذارم توو جیب شلوارم وطلاهای خودمو توو جیب دیگه، توو فکرمه ک دورشو فویل بپیچم مثل مال خودم ک اصلأ نتونن پیداکنن، صدای دباغی رو میشنوم اشاره ب بردن فرش دستباف کاشمر،کاشان میکنه، بخودم میگم لابد منظورش فرش سرمهای دستباف 12m....ولی خوشحالم اون فرش سنگینه والآن نمیتونن ببرن، تو فکرمه تافردا ک برمیگردن، طلاو اشیا گرونقیمتو بفرستم خونه خواهر کوچکم تا نتونن ببرن؛ دباغی انگار با اون مقدار طلا راضی شده، داره سوار پیکان قدیمی کرم میشه ک رو باربند چندمیله دراز بسته ومیگه خیلی بدمیشه مادرتونو نبینم،میگم فک کردم مثل همیشه ب بهانه خرید شیر میرن هوایی عوض کنن؛ پسربچه رهگذر بااشاره ب انتهای خیابون میگه دیدم مادرتون رفت دفتر مشاوره اسناد آقای!!...) حس میکنم مادرم ازمسئله آگاه بوده، هی میخوام پسرو آروم کنم اگه چیزی دیده حرف نزنه؛میبینم از انتهای دیگه خیابون بین جمعیت پیادهرو مادرم باچادروروسری مشکی ... باصورت تکیده ک از شدت رنج زیرچشماش ب گودی نشسته میادو بشدت ناراحته....میرم سمتش بغلش میکنم میخوام بدون اینکه دباغی رو ببینه ببرمش خونه ولی باعصبانیت میره سمت دباغی ومیگه دباغی اینه!! تو خجالت نمیکشی برعلیه خانواده من رفتی شکایت؛ انگار مادرم اصل ماجرایی ک من هیچی ازش نمیدونمو فهمیده، دباغی ب مادرم اهانت میکنه ومنکه تاحال سعی میکردم مؤدبانه رفتارکنم، باخشم ۳-۴بار داد میزنم:ب چه حقی بامادرم اینطور صحبت میکنی ومرد چشماشو ازغضب گرد کرده انگار داره برامون خطو نشون میکشه...
فریبا هراتی
: شما به حمایت از خواهرتان برمی خیزید و البته به خودتان حق می دهید که رفتار و افکارتان بسیار ارزشمند هستند هر چند که دیگران این اعتبار را برای شما قائل نباشند. فامیل شوهر خواهرتان می خواهند پوست خواهرتان را بکنند و اثبات کنند که او زمینه ی زندگیش را تغییر داده و الان واجد شرایط برای رسیدن به ارث و حقوق همسرش نیست. ولی شما می دانید که خواهرتان اصیل و قویست و نمی توانند او را بی مایه جلوه دهند. شما باید سعی کنید که مانند مادرتان بسیار قوی و برجسته و خردمندانه رفتار کنید تا بهانه ای از شما نداشته باشند. اعتبارتان را سعی کنید که بالا نگه دارید. مادر شما از رفتاری که با دخترش می کنند، روحش آزرده شده و نگران خواهرتان است. او از اینکه می خواهند به خواهرتان ظلم کنند بسیار ناراحت است و دشمنان خواهرتان را نفرین می کند. اگر مادر این شهید در واقعیت فوت کرده، خواهرتان شاید تمام حقوق همسرش را بتواند بگیرد مگر اینکه مرحوم همسر خواهرتان خواهر مجرد یا برادر زیر سن قانونی داشته باشد که در اینصورت آنان هم در ارث شوهر خواهرتان شریک می شوند. به هر جهت خانواده ی همسر خواهرتان می خواهند این پول و ارث را از چنگ خواهرتان بیرون بکشند. خواب شما شامل 4491 کاراکتر و 6 حق خواب است. تشکر از همراهیتون.
bernadett : .. ک چندساعته اومده توو خونه نفهمیدی؛ با مرد دعوام میشه ک اینجا چیکار میکنی!؟میفهمم اسمش آقای دباغی و پرونده جلوش مربوط ب بنیادشهید، ب خانمی ک بیاجازه وارد شده میگه هرچی پیدا کردید مصادره شه؛ پ میاد باگریه وناراحتی میگه همش تقصیرمنه ومقداری طلا داخل نایلکس میده دباغی ومیگه اونا همین الان بمن پیام دادن...وگوشی رو میده دباغی واز اتاق خارج میشه، گوشی مدل جدید ودباغی نمیتونه باهاش کار کنه،رمزشو نمیدونه ومیخواد با کابل تصویر پیامو رو دیوار بندازه،گوشی رومیگیرم ک صفحهشو روشن کنم؛حسم اینه بعد اینهمه سال باید پیام محبتآمیزی باشه ولی انگار پیام تهدیدآمیز دیدم ک درخواست غیرقانونی داشتن...در اینمدت دباغی مدام میگه:میراث رو میراث خور میخوره، غارت رو غارتگر....چندبار تکرار میکنم تایادم نره وبه پ بگم،میرم پیش پ تا رمز گوشیو ازش بگیرم میبینم مقدار زیادی طلا روتخت خوابه ک داره جم میکنه،میگم آفرین همرو ندادی بالبخند میگه نه،میگم تو برو من جم میکنم میذارم پیش طلاهای خودم،بین طلاها گوشواره و چندانگشتر وحلقه عقدشو میبینم...رو روتختی مقدار زیادی خاکه طلاست ک بسختی جم میشه، میگم کاش اینارو میداد ولی پشیمون میشم،اگه میداد دباغی ب وزن حساب نمیکرد،خودمون بهتر میتونیم بفروشیم، طلاهارو میریزم تو کیسه، میرم اتاقم ک از کشو جعبه جواهر شبیه جعبه خودم ک بواقع دارم، بردارم وطلاهارو بریزم توش ولی پیدا نمیکنم،ادامه
فریبا هراتی
: خواهر شما خبرهایی در رابطه با حقوقی که از مرحوم همسرش می گیرد، دریافت می کند. او باید اطلاعات مالی خودش و داشته هایش را به صورتی شفاف با مادر شوهرش که بعنوان شریک او در حقوق دریافتی ماهانه اش است؛ در میان بگذارد. خواهر شما شخصیتی مدرن تر و امروزی تر از خانواده ی همسرش دارد. خانواده ی همسر او، معتقدند که خواهرتان شاید بیشتر از انچه که استحقاقش را دارد از همسرش به ارث برده. خواهر شما برای خودش ارزش و اعتبار زیاد قائل است و با بی مهری فامیل شوهرش، اعتماد به نفسش کم نمی شود. خانواده ی همسر او فکر می کنند که خواهرتان مرموزانه به انجام فعالیتهایی مشغول است . شما می خواهید از حقوق خواهرتان دفاع کنید ولی می دانید که همزمان خواهرتان از این شرایط خسته شده است.
bernadett : سلام وادب۴ذیقعده ۱۰صبح
...انگار ط همکف ساختمانی ساکن هستیم مادرم....حین خروج ازمنزل چادرمشکی وکفش مشکی پاشنه۳س پوشیدن،خوشحالم قبل کفشو برق انداختم،انگار دادن روکفش گیپور کارکردن؛ چندساعت گذشته مادرم نیومده،میرم جلو واحد میایستم، متوجه مزاحمت ورفت وآمد زیادهمسایه بالا ک مستأجرن میشم،میبینم هیچکس دراصلی رونمیبنده، خانم چادری بادسته گل میره بالا،پشت سرش میرم اعتراض، ب دخترکوچک همسایه میگم ۱ساعته ایستادم هیچکس در ورودی رو نمیبنده، ازخواهربزرگش توضیح میخوام با بیادبی جواب میده،میگم فامیلتون یادم رفته ب مادرتون بگیدبامن تماس بگیرن، میرم جلو درمیایستم چادر روشنی سرمه، دختری مهربان با چادرمشکی وقدکوتاه وصورتی ک زیبانیست، قصد داره بامن ارتباط برقرار کنه، چادرمو باز میکنم ک رو سرم درست کنم، قدم خیلی بلندتر از دختره، انگار ک متوجه زیبایی اندامم میشه،میگه بهبه چه جواهری توو این خونهست خبر نداشتیم اینقدر ک نمیای بیرون کسی نمیبینتت، قرار بود 1جعبه بسازی مثل جعبه پست ک شمارتو بذاری توش، یادم میاد قبلأ اومده ازم شماره خواسته،ب شوخی گفتم چشم 1جعبه چوبی میذارم اینجا هرکی خواست شمارمو از توش برداره؛ازتحسینش خوشم اومده میگم مادرم رفته نیومده نگرانم حوصله ندارم، میبینم خانمی بی اجازه وارد خونمون میشه،میرم جلو میپرسم شما؟ باپررویی ردم میکنه میره داخل، حالا میبینم 2نفرن، دختر میاد کمکم ک یکیشونو بیرون کنه میبینم خاله پدرم ک جوان ونابیناست وروسری شیک سرشه...میگم نه ایشون خاله پدرمه،بغلش میکنم روصندلی میشونم، متوجه حضور مردی دراتاقی ک انگار آشپرخونست وپشت میزنشسته میشم؛ب خواهرم پ...
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما شخصیتی اصیل و سنت گرا دارید که به فرهنگ خودتان اعتبار زیادی قائلید. روح مادرتان شاد. او شخصیتی خانمانه و متین و با اعتماد به نفس داشته و به باورها و عقایدش همیشه پایبند بوده و شما به او و عقایدش افتخار می کردید. دلتنگ مادرتان هستید که حضور فیزیکی خودش را در دنیا از دست داده ولی همیشه از او به عنوان یک شخصیت برجسته و تمایز یاد می کنید. در زندگی امروز شما اشخاص زیادی کنجکاوی و یا دخالت می کنند و به صورتی غیر مسئولانه سعی می کنند که در کار شما دخالت کنند. شما رازدار خودتان هستید و با هر کسی صمیمی نمی شوید. عملکرد شما زیباشت و به اندازه ی کافی دستتان به دهانتان می رسد که از خودتان حمایت کنید ولی اصلا مادیگرا و پولدوست نیستید. شما تقریبا خودتان را محدود کرده اید و همه ی جنبه های اخلاقی و یا افکارتان را برای دیگران نشان نمی دهید. روح خاله ی پدرتان شاد. او در آرامش است و در دنیای باقی سلامت است و شروعی تازه را آغاز کرده. حضور او در خوابتان گویای این است که شما عمرتان طولانیست و او نیازمند دعاهای خیر شماست کما اینکه از زندگی شما و روحیات شما هم با خبر است و شما را دعا می کند. شما گشایش کار خواهید یافت و به امنیت مالی می رسید. می خواهید شرایط خودتان را مورد قضاوت و ارزیابی قرار دهید.