کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب طلا

اگر مردی در خواب زینتی طلا با خود همراه داشته باشد، دلیل ارتکاب به فعل حرام است و اگر زنی انواع ساخته شده از طلا را به همراه داشته باشد و یا نگهداری کند، زیبنده خواهد بود. دیدن طلا در خواب برای زن شادی و سود و منفعت است اما دیدن طلا در خواب برای مردان رنج و اندوه است. اگر مردی در خواب ببیند که مقداری طلا یافته یا در جیب و کیف خویش دارد به مقدار حجم آن طلا ( نه به ارزش آن ) مالش از بین می رود و زیان می بیند. اگر کسی در خواب زرگری ببیند با مردی دروغ گو و لاف زن بر خورد می کند.

درنفایس الفنون آمده که اگر بیننده خواب ببیند طلا به امانت می دهد آن کس که امانت می گیرد به او خیانت می کند. طلا شنیدن سخن مکروه است.
مرحوم مجلسی نوشته: اگر کسی سکه طلا به خواب ببیند که به او می دهند به ریاست می رسد و چنانچه ببیند گم کرده از بیماری شفا می یابد.

ابن سیرین می گوید: اگر کسی دید که زر می گدازد، بر زبان مردم می افتد. اگر ببیند که طلا به خانه می برد، مال می یابد و ثروتمند می شود. اگر ببیند طلا می خورد، مال خویش را هزینه می کند یا هدر می دهد. دیدن زر در خواب ، برای مردان غم و اندوه است و برای زنان نیکو و پسندیده است. اگر ببیند که زر ببافت یا کسی به او داد، دلیل بود که مالش ضایع گردد، یا تاوانی بر وی افتد، یا کسی بر وی خشم گیرد.

ابراهیم کرمانی می گوید: اگر کسی درخواب ببیند زرو یا سیم می گداخت، دلیل است که بر زبان مردم افتد. اگر ببیند که زر به خروار به خانه برد، دلیل که مال بسیار یابد. اگر ببیند که زر می خورد، دلیل است که به قدر آن مال بر عیال هزینه کند.

جابر مغربی می گوید: زر به خواب، برای مردان بد است ولی برای زنان خوب است. اگر ببیند که زر و سیم به یک جا جمع بود، دلیل است که عز و جاه یابد. اگر ببیند با زرگری نشسته و با او معامله می کرد، دلیل که او را با مردی دروغگو سر و کار افتد. یوسف نبی (ع) می گوید: هر که زر در خواب ببیند کار دنیا بر وی نظام گیرد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

473 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

مهدخت

مهدخت : با سلام و احترام
خواب خواهرم، نقل قول خودشان

خواب دیدم خواهرم یه دستبند زنجیره ای نازک طلا و یه جفت گوشواره حلقه ای نازک طلا خریده بود. گوشواره تو گوشش بود ولی یه عالمه دستبند عین هم به شکل زنجیره ای نازک کنارش بود که من یکیشو برداشتم و نگاش کردم، ولی خواهرم یه دونه خریده بود. بعد بهم گفت میتونستم پولمو یه دفعه یه دستبند بخرم تا سنگین تر بشه ولی خب گوشواره هم نیاز داشتم. خواهرم با قیمت خیلی کمی هم خریده بود. روی هم کلا 700 تومن پول داده بود. بعد یه گردنبند نقرهٔ ضخیم هم خریده بود و گردنش بود که بهم گفت گردنبند مرواریدم رو دادم و اینو به جاش گرفتم، به نظرت کار درستی کردم؟ (ایشون در واقعیت گردنبند مروارید دارند). بعد من بهش گفتم ای کاش به منم میگفتی تا باهات میومدم و منم یه گوشواره میخریدم. (من در واقعیت میخوام گوشواره بخرم).

پاسخ
لینک۱۲ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۰۰:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. خواهر شما به انجام کاری علاقه مند می شود یا به کسی دل می بندد در حالی که کارهای زیادی به او پیشنهاد شده یا خواستگاران زیادی دارد. او به نصیحت کسی گوش می کند یا اگر متاهل است صاحب فرزند خواهد شد. خواهر شما احساسات خودش را نسبت به کسی که همیشه برای او می ماند تا کنون سرکوب کرده ولی عقلانیت می گوید که باید تعهدش را نسبت به او قوی نگهدارد. شما هم مانند خواهرتان تمایل دارید که پند خوبی به شما داده شود که زندگی تان بهتر شود. ( یا صاحب فرزند شوید - اگر متاهلید). تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۵۸:۱۸
Mahy

Mahy : سلام عزیزم. این خواب رو دوستم دیده از زبان دوستم براتون میگم. و اینکه از همسرش چندین ساله جدا شده  و با وجود خواست شوهرش برای اینکه برگرده قبول نکرد و جدیدا نامزد کرده ولی پشیمونه. و اینکه نمی دونه شوهر سابقش ازدواج کزده یا نه.
خواب دیدم از نامزدم جدا شدم و دوباره به عقد شوهر سابقم دراومدم. راضی بودم و میگفتم شوهر سابقم خیلی بیشتر قدر منو می دونست. یه سبد چوبی داخل کمد داشتم که توش پر از طلای سفید و زرد بود و شوهر سابقم برام خریده بود. یه سرویس طلای زرد که گوشواره هاش سنگ فیروزه داشت و گردن بندش هم فیروزه داشت. خیلی زیبا بودن. یه سبد کوچیکتر داخل سبد بود که پر از انگشترهای پهن و بزرگ بود هم سفید هم زرد. یه انگشتر برداشتم و کردم دست چپم و به مادرم گفتم این حلقه ی منه که سالگرد ازدواجمون برام خریده بودش. خیلی زیبا و پهن بود و می درخشید. دوتا النگوی باریک طلا هم دستم بود. خیلی خوشحال بودم. تشکر

پاسخ
لینک۸ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۱۶:۲۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوست شما به تمام خوبیها و تعهدات و نقاط مثبت شوهرش که از آنها برای کسی چیزی نمی گفته، در خلوت خودش یاد می کند و می داند که علیرغم ظاهر خشک و بی احساس شوهرش او خیلی باعث شده که دوستتان در زندگی اش پیشرفت کند و با انرژی و شور و شوق رفتار کرده ولی متاسفانه آدم وقتی عصبانیست فقط از سختی ها و بدیها می گوید و نه از خوبیها و در تمام مدت هم به فکر این است که همسر اولش بهتر بود یا نامزد دومش. النگوهای باریک هم تعهد نازک و کمرنگی است که او به نامزد جدیدش دارد. بد بودن و خوب بودن همسر یا نامزد ایشان به کنار، خود دوستتان باید سعی کند که اشکال خودش را کشف کند و نه زود از کسی دلسرد شود و نه زود جوش بیاورد و نه زود عاشق شود. آدم باید عمیق فکر کند و تحملش زیاد باشد اگر می خواهد که زندگی زناشویی اش حفظ شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۸ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۲۳:۵۳
شعله فروغی

شعله فروغی : سلام خانم هراتی ممنون از زحماتتون من دیشب خواب دیدم با یه خانواده ای ازدواج کردم که طلافروشی دارن اما شوهرمو ندیدم و چیزه خاصی وجود نداشت دراینباره و ما همه توی خونه ی دوران کودکی من بودیم و انگار توی حیاط هم طلافروشیشون بود ولی مثل یه کارگاهی بود که با طلا وسایلی میسازن و من همش میخاستم یه دستبند بردارم و فک کنم برداشتم اینجوری احساس میکردم اصلا تو خواب یجوری بود که انگار اتفاقات رو واضح نمیدیدم و همه چیو احساس میکردم البته میدیدم اما نه واضح بعد اونا روی تخته ها با طلا نقاشی میکشیدن ....حالا توی خونه روی چوب طلاکوبی میکردن و برای یه خانمی هم داشتن روی چوب نقش طوطی طلاکوبی میکردن و منم با خودم میگفتم خوشبحالش طوطی هاش دوسر هستن همه طوطی های توش دوسر داشتن البته شایدم پرنده ی دیگه ای بود دقیق یادم نیست شاید قناری بود و نمیدونم درباره چه چیزی من عدد 7 یا 70 یا 700تو ذهنم بود نمیدونم تعداد چیزی بود یا قیمت چیزی بود همش هفت رو تو ذهنم تکرار میکردم همش تو ذهنم با صدای بلند میگفتمش...و بعد من و بابا و مامانم و تعدادی آدم توی خونه ما بودیم و تعدادی مشغول طلاکوبی روی چوب بودن و من هی تن تن میرفتم دم در حیاط انگار منتظر کسی بودیم و آخرین بار که رفتم همین که در رو باز کردم یهو یه مرد سرپا و یه مرد که روی ویلچر بود که اصلا نمیدونم کی بودن باهم به سرعت تمام اومدن داخل و من خیلی خیلی وحشت کردم و ترسیدم و به سمت در پذیرایی رفتن بابام هم اومد از من عصبانی شد نمیدونم به چه دلیلی مامانم هم بود که منم از ترس رفتم پشت مامانم و خیلی ترسیده بودم و داد میزدم که تو بیداری صدام بلند شده بود و مامانم اومد بیدارم کرد گفت داشتی داد میزدی وقتی بیدار شدم خیلی احساس ترس داشتم ....ببخشید که خوابو کامل و دقیق یادم نمیومد و طولانی مینویسنم خیلی ممنون از زحماتتون .

پاسخ
لینک۱۲ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۱۸:۲۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید در زندگیتان به موفقیت برسید و کاری کنید که دیگران هم موفق باشند. سعی می کنید به امنیت زمان کودکی که داشتید برسید ولی این امنیت را مدیون سیاست ها و رفتارهایی می دانید که پدر و مادرتان به شما می آموختند. اینکه چطور حرف بزنید و چطور رفتار کنید که همه ی کارها با موفقیت پیش برود و با زبان و با ابراز عشق بتوانید دل مردم را به دست بیاورید تا به خواسته هایتان برسید. از قدیم می خواسته اید که به کمال ذهنی و معنویت بالا برسید و همه چیز را عالی به پیش ببرید ولی دوست عزیز همیشه نمی توان همه چیز را با ظاهر سازی مزین کرد و وانمود کرد که دیگران را دوست دارید و رابطه تان خوب است و حرفهایتان دلنشین. زندگی سورپرایزهایی برای آدم دارد که باید احساس واقعی و نقش واقعیتان را اجرا کنید و صرفا با مدارا نمی توان زندگی را پیش برد. گاهی زندگی برای آدم استیصال به همراه می آورد و گاهی استقلال. گاهی شما می توانید موفق باشید و گاهی نیاز به هول دادن دارید و باید کمکتان کنند. الان شما نیاز به کمک دارید و خانواده تان هم می خواهند کمکتان کنندو دلشان برایتان شور می زند خصوصا پدرتان. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۹:۰۳
مریم

مریم : سلام خانوم هراتی عزیز شوهرم خواب دیده با مادرم که فوت کردن رفتیم جای یه خونه بسیار قدیمی که ساککانش خیلی وقت مرده بودن انگار این خونه مال ما شده بود خاکها را داشتیم ککار میزدیم یه دفه با کلی طلا روبرو شدیم مردد بودیم این طلاها مال ماست یا نه شوهرم از مامانم می پرسه چیکار کنیم مامانم هم میگه منم نمی دونم شوهرم تا جایی که میشه یه مقدار از طلاها رو که همگی نو وداخل پلاستیک بودن بر می داره وتو جیبش میذاره طوری که جیبش سنگینی میکرده باتشکر

پاسخ
لینک۳ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۴۴:۳۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحشان شاد. شما نگرش ها و باور های قدیمی کسانی که می شناسید را بررسی می کنیدو چیزهای مهمی در مورد خودتان کشف می کنید. کارهای احساسی ناتمامی در زندگی شما وجود دارد که می خواهید تکمیلشان کنید. کارهایی که می توانسته انجام شود ولی پشت گوش انداخته اید و هرگز انجامشان نداده اید. شما تجربیاتی بسیار با ارزش نسبت به نیاکانتان می توانستید کسب کنید که اهمیتی به آن ندادید ولی امروز این تجربیات در زندگی شما کارآیی دارند. نحوه ی عملکرد آنان برای رسیدن به موفقیت و ثروت در زندگی یکی از این تجربیات است که همسرتان با استفاده از آن سعی می کند مهارت ها و استعدادهای خودش را بشناسد و به کسب ثروت و رسیدن به موفقیت های بسیار بپردازد. ولی باید دقت داشته باشد که خصلتهای بدی مثل طمع و حرص در وجود او جا نگیرد . تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۴۶:۰۸
Mehrnika

Mehrnika : با سلام و احترام ،خانم هراتی عزیز
خواب هایی که دیدم پراکنده بود و نمیدونم به هم ربط داره یا نه؟
فضای اول یه ساختمون با شکوه و بزرگ دیدم و بعد از چندی داخل یه ساختمون بودم انگار دری بسته شد و من بهمراه چند نفر دیگر به جستجوی راهی برای خروج بودیم و من فکر میکردم دری کوچکتر پیدا میکنم اما در گمال تعجب دیدم در پشت بام هستیم و یه گروه فیلمبرداری مشغول کار هستن وقتی با دقت فضا را دیدم متوجه شدم پشت بام همان خانه با شکوه بود که قبلا دیدم.
فضای بعدی خوابم دیدم که کنار بچه هام هستم و در خانه خودمان دیس غذا مقابلم بود و بسته غذا که یکیش مرغی بود درون کوفته سیب زمینی ولی خام ، به پسرم گقتن گرسنه ایم اینارو بخوریم، ولی پسرم گفت مال ما نیست و سفارش کسی دیگع هست و چون هواپیما تا خونه ما میومده اوردن اینحا تا صاحبش بیاد ببره ،علارغم این صحتها ما مرغ را خوردیم و من گفتم حساب مرغ با ما.‌‌
وقتی صاحبش اومد ببره نن دنبال چمدون بودم که با اون غذا حمل شده بود.
و تمام اینمدت اطراف خونه ما به طرز دل انگیزی سرسبز بود.
فضای بعدی خوابم به دیدن دوستن رفته بودم که اجرایی داشت کاملا دیر رسیدم
و اقای به من گفت که قبل از ورد باید هرچی طلا دارم تحویل بدم و بعد داخل سالن برم،من فکر نمی کردم زیاد طلا داشته باشم ولی مدقع تحویل بهشون گفتم حواست باشه دو تا انگشتره یه سکه یه گردنبند... و تقریبا مشتم پر بود و نگران بودم که این اقا چرا هیچ رسیدی بابت تحویلرطلاها بمن نداد
و کمی جلوتر که رفتم دیدم باز هم طلا دارم یه انگشتر بدست داشتم دستبند و گردنبتدی که داشتم دور ساق پام میبستم و با خودم گفتم نیازی نیست که تحویل بدم اینارو
و ...
سپاس از لطف و دانش شما

پاسخ
لینک۲۶ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۴۴:۴۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. شما ایده ی جدیدی به ذهنتان می رسد و راجع به این ایده به کمال موفقیت خواهید رسید. شما می توانید به تمام آرزوهای بلند پروازانه ی خودتان برسید ولی با این وجود ساده لوحی و خامی و ترس به دلتان راه می دهید. هر چند که اصلا لزومی ندارد که نگران چیزی باشید چون تمام وجوه شرایط زندگی شما مثبت است. اگر کسی قرار باشد بترسد، این شما نیستید!! درست است که شما شخصیت موفقی دارید ولی باید از دیگران بیاموزید و به اطرافتان خوب توجه کنید و در دور همی های اجتماعی مراقب باشید که به بهانه ی خودمانی بودن سرتان را کلاه نگذارند!! تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۴۰:۴۰
رزیتا

رزیتا : سلام خسته نباشید عیدتون پیشاپیش مبارک خانم هراتی عزیز من یه خواب طولانی دیدم که بعضی جاهاش خیلی رویایی بود خواب دیدم مقدار خیلی زیادی طلا دارم که دو تاش دستبند خیلی خوشگل و شیک وبزرگ بود یه عده ادم غریبه که بیشترشون مرد بودند میخواستند با انواع واقسام حیله ها این طلاها رو از دست من در بیارن ولی موفق نمیشدند بعد دیدم پدر شوهرم روی یه میز طلاهایی که متعلق به مادر شوهر مرحوم بود رو چیده و میخواد به اون ادما که اینجا ظاهرا بچه هاش بودند بگه مال دنیا ازش نداره که بخاطرش این کارا رو بکنید ( در واقعیت به ما گفتند این طلاها رو فروختند ولی نمیدونم راست میگن یا نه ؟ ) دوتا جاریهام طلاهارو به من نشون دادندو میگفتند خیلی قشنگه ولی من گفتم من که اصلا خوشم نمیادازشون در ادامه طلاها یی که میخواستند به زور ازم بگیرن رو بعد از کلی کشمکش صاحب شدم و دیدم شب شده گفتم من باید برم خونه یه چادرنازک سفید سرم بود وتو خواب لاغر بودم وخوش اندام به یه حالتی مثل رقص باله ( در واقعیت من اصلا رقص بلد نیستم ) شروع کردم به راه رفتن واز یه جایی که اب خیلی زلال و خنک به پایین میریخت بالا رفتم وزیر لب اوازی رو زمزمه میکردم بعد دیدم یه اقایی که هنر پیشه خیلی معروفی هستند با ماشین لاکچری گفت من میخوام تا فلان جا برم منم گفتم منو تا یه جایی برسون نگاه کردم دیدم مامانم با کفشای من رفته منم کفشای مامانمو پوشیدم تو ماشین دوباره اون ادما رو دیدم و گفتم خداییش این طلاها حق من بود ولی بازم اونا قبول نکردند پیاده شدم وبا وسیله ای که ظاهرا پدر و مادرم برام گذاشته بودند بقیه راهو رفتم. وسیله ای شبیه قطار ولی از جنس بادکنک تمام مسیر احساس میکردم پروازمیکنم اوز میخوندم ودست میزدم وفکر کنم بارون هم میومد .وطلاهارو به دستام انداخته بودم خیلی برق بودند و نگین داشتند تا به خونه مامانم رسیدم . ممنون از صبر و حوصله تون و ببخشید که طولانی شد .

پاسخ
لینک۲۷ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۶:۰۶:۴۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. عید شما هم مبارک. شما در زندگی تان تعهداتی دارید که به آن پایبند هستید و باعث افتخار و موفقیت شما شده و همسرتان را عاشقانه دوست دارید. خیلی مسائل پیش آمده که می توانسته موجب شود که رابطه شما به هم بخورد و عشقتان از بین برود ولی شما با این وجود عشقتان را حفظ کرده و شخصیت موفقی دارید ولی می خواهید که بیشتر مورد توجه باشید و موفق تر از قبل رفتار کنید. هر چند که در ظاهر نشان می دهید که به موفقیت و ثروت بیشتری که بتوانید از طریق پدر شوهرتان به آن برسید، تمایلی ندارید ولی در اصل اینطور نیست. شما سفید بخت با با کرامت هستید ولی افکارتان را راحت می توان از رفتارتان خواند. شما احساس خوبی در زندگی دارید و آرامش و شادی و هارمونی و هماهنگی در زندگی تان وجود دارد. کسی نمی تواند موفقیت شما را از شما بدزدد. مادر شما جلوی دیگران پز شما را می آید و شما هم پز مادرتان را می آیید و از همدیگر تعریف و از نظرات هم حمایت می کنید. شاید عده ای هم تملق شما را بگویند ولی شما آنها را جدی نمی گیرید و موفقیت خودتان را حفظ می کنید. خوش بین و بی خیال و بلند پرواز هستید و فقط حرف مادرتان را جدی می گیرید نه حرف مردم را. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۷ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۵۹:۰۹
Pardis

Pardis : با سلام و عرض تبريك عيد خدمت شما خانم هراتي عزيز، خواب ديدم در مكه هستم ولي خودم رو توي هتل مي ديدم. نمي دونم مي خواستم كجا برم كه ساك هام رو اونجا به امانت گذاشتم و رفتم. وقتي برگرشتم، انگار دو سه روزي گذشته بود و همسرم هم با من برد، ديدم كه يكي دوتا از ساك ها كه مي دونستم توش طلا بوده ديگه نيست. انگار از تو اتاق مون بيرون گذاشته بودن و كسي برده بودتشون. يكي دو تا ساك ديگه مون رو پيدا كردم و ديدم كه مقدار طلايي كه تو اونها بوده، سرجاش هست. طلاي تو اين ساك كه برام مونده بود زرد بود و اون يكي كه برده بودن، سفيد. تو خواب ناراحت بودم كه اون ساك و طلايى كه توش بوده رو بردن و با خودم مي گفتم چرا اين افرادي كه تو هتل كار مي كنن اينقدر سهل انگاري مي كنن و نسبت به امانت هاي مردم بي توجه هستن. با تشكر از حوصله و دقت هميشگي تون، خيلي ممنون مي شم تعبير بفرمايين

پاسخ
لینک۲۹ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۱:۴۷:۳۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عید شما هم مبارک. شما شخصیت خیری دارید و از خدای بزرگ کمک می خواهید. می خواهید افکار و شخصیت و هویتتان را عوض کنید و عادات قدیمتان را مدتی کنار بگذارید و از تجارب جدیدی که کسب می کنید بهره ببرید. شما احساس می کنید که از موفقیت و قدرت شما کم شده و نیاز به راهنمایی دارید. شخصیت خارجی شما شاید سفت و سخت و غیر قابل نفوذ به نظر برسد هر چند که از درون احساساتی هستید و فکر می کنید که اراده و انگیزه تان برای رسیدن به موفقیت کم شده و احساس می کنید که اعتبار کاری که انجام داده اید از شما گرفته شده و با شما ناعادلانه برخورد شده است. حالا از خداوند می خواهید که هویت جدید و اراده ای قویتر به شما بدهد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۳۲:۴۸
Rz

Rz : ممنون ولی تولد من بهار هست. فقط پاسخ خودتونو بزارین ممنون.

پاسخ
لینک۸ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۱۳:۵۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. پسر خاله ی مسن تر شما امیدوار است که شما به او نظر مثبت داشته باشید و می خواهد بسنجد که شما هم متقابلا به او علاقه دارید یا خیر و متصور است که می تواند شما را خوشبخت کند. اما شما او را دوست ندارید. اما پسری که دنبالتان می دود همان پسر دانشجوست که در هم باز باشد نمی آید داخل. پس حالا به هر دلیل شما تا زمانی که کسی از شما خواستگاری نکرده که عمیقا دوستش داشته باشید، می توانید بدوید و بازی کنید ولی تا ابد نمی توانید این بازی را ادامه دهید و این روند در دراز مدت به ضرر شما خواهد بود. پس باید منطقی فکر کنید. خاله شما هم می خواهد به شما رفتار درست را نشان دهد و به خیال خودش سیاستمدارانه شما را ترغیب کند که نظر خاله ی دیگرتان و پسرش را بپسندید و تایید کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۸ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۳۸:۳۱
Rz

Rz : اگر امکانش هست ۲ تا از خوابهامو بسوزونید و همینو تعبیر کنید. در غیر اینصورت بفرمایید تا خلاصه کنم.

پاسخ
لینک۸ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۰۴:۰۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : خیر دوست خوبم. تولدتان هم مبارک. لطفا خلاصه کنید.

پاسخ
لینک۸ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۰۴:۴۴
Rz

Rz : سلام.
ممنون میشم من رو در تعبیر خوابم راهنمایی کنید.لطفا این خواب رو تو صفحه عمومی نذارین و فقط پاسخ خودتونو بزارین ممنون. همینطور خواب های قبلم رو اگه امکانش هست پاک کنید ممنون.

پاسخ
لینک۸ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۲۵:۳۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوست عزیز با توجه به کثرت کاربران و حجم کثیر خوابها ، خوابتان را حداکثر تا 10 خط خلاصه کنید و بنویسید خوابهای بلند به هیچ وجه تعبیر نخواهند شد. من اگر بخواهم برای هر کسی 3 صفحه آ4 فقط خواب بخوانم باید روزی 500 صفحه فقط خواب مطالعه کنم حالا تعبیر و تایپش جای خود. تشکر.

پاسخ
لینک۸ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۵۵:۲۱
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.