تعبیر خواب طلا
اگر مردی در خواب زینتی طلا با خود همراه داشته باشد، دلیل ارتکاب به فعل حرام است و اگر زنی انواع ساخته شده از طلا را به همراه داشته باشد و یا نگهداری کند، زیبنده خواهد بود. دیدن طلا در خواب برای زن شادی و سود و منفعت است اما دیدن طلا در خواب برای مردان رنج و اندوه است. اگر مردی در خواب ببیند که مقداری طلا یافته یا در جیب و کیف خویش دارد به مقدار حجم آن طلا ( نه به ارزش آن ) مالش از بین می رود و زیان می بیند. اگر کسی در خواب زرگری ببیند با مردی دروغ گو و لاف زن بر خورد می کند.
درنفایس الفنون آمده که اگر بیننده خواب ببیند طلا به امانت می دهد آن کس که امانت می گیرد به او خیانت می کند. طلا شنیدن سخن مکروه است.
مرحوم مجلسی نوشته: اگر کسی سکه طلا به خواب ببیند که به او می دهند به ریاست می رسد و چنانچه ببیند گم کرده از بیماری شفا می یابد.
ابن سیرین می گوید: اگر کسی دید که زر می گدازد، بر زبان مردم می افتد. اگر ببیند که طلا به خانه می برد، مال می یابد و ثروتمند می شود. اگر ببیند طلا می خورد، مال خویش را هزینه می کند یا هدر می دهد. دیدن زر در خواب ، برای مردان غم و اندوه است و برای زنان نیکو و پسندیده است. اگر ببیند که زر ببافت یا کسی به او داد، دلیل بود که مالش ضایع گردد، یا تاوانی بر وی افتد، یا کسی بر وی خشم گیرد.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر کسی درخواب ببیند زرو یا سیم می گداخت، دلیل است که بر زبان مردم افتد. اگر ببیند که زر به خروار به خانه برد، دلیل که مال بسیار یابد. اگر ببیند که زر می خورد، دلیل است که به قدر آن مال بر عیال هزینه کند.
جابر مغربی می گوید: زر به خواب، برای مردان بد است ولی برای زنان خوب است. اگر ببیند که زر و سیم به یک جا جمع بود، دلیل است که عز و جاه یابد. اگر ببیند با زرگری نشسته و با او معامله می کرد، دلیل که او را با مردی دروغگو سر و کار افتد. یوسف نبی (ع) می گوید: هر که زر در خواب ببیند کار دنیا بر وی نظام گیرد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
نیلوفر : سلام خانم هراتی عزیز،مادرم خواب دیدن من حدودا ،ده ماهه هستم و منو بغل کرده و برده بازار تو یه مغازه یه کره زمین میبینه که قابلیت تبدیل شدن به دستبند طلا داشته ! شک و تردید داشته که برای من بخرتش یا نه و خیلی هم چشمش گرفته بوده این کره رو ،به هر حال نمیخره و بر میگرده خونه ،میبینه مادر بزرگم خریدش و میگه واسه منه ، ازش میپرسه چند خریدی مادر بزرگم میگه بیست تومن،و خوشحال میشه و در ادامه خواب مادرم با من همش بازی میکرده و دستامو میگرفته که راه برم،لازمه بگم مادر بزرگم سالهاست که فوت کردن،ممنون از شما .
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. مادر شما نسبت به شما احساس حمایتی بسیار شدیدی دارد و می خواهد که شما به دستاوردهای بزرگی در زندگی تان برسید و همه ی احتیاجاتتان فراهم شود. او می خواهد که شما مستقل باشید و اقتدار شما بالا باشد. عشقی به زندگی تان بیاید که دنیا را به پایتان بریزد. دعای خیر مادر بزرگ شما پشت سر شماست و به خاطر دعای او آرزوی مادرتان در باره ی شما برآورده خواهد شد. او به شما کمک می کند که در زندگی تان بتوانید روی پای خودتان ایستاده و درست زندگی کنید. تشکر از همراهیتون.
Daniyal721611 : سلام وقت بخیر
من خواب دیدم ک با یک نفر ناشناس رفتیم داخل یک خونه بزرگ ، اولش نمیدونستم قراره چیکار کنیم اما کم کم متوجه شدم ک رفتیم اونجا گنج دربیاریم،بعداز مدتی ک کنار پله ای روکندیم،اون شخص اومد زیر پله و دیوارشو برداشت،ی سری علائم زیر اون دیوار بود ک تا فشارش داد یک مومیاییه حدودا ۱/۵ متری طلا اومد جلو،بیشتر ک نگاه کردم دیدم پشتش هم همین جوری مومیاییه طلاست
خیلی خوشحال بودم از اینکه قراره پولدار بشم و نگران از اینکه اتفاق بد بیفته،توی همین فکرا بودم ک حس کردم همسرم هم اونجاست و خیلی خوشحال و هیجان زدست
با همسرم یخورده صحبت کردم ک یکدفعه چشمم خورد ب کنج دیوار ک دوتا چیز مثله پا ازش زده بود بیرون ، رفتم نزدیکتر و قاب جلوییه دیوارو برداشتم ،دیدم ی مومیاییه ۳ متری طلاست ک ی عصا هم دستش بود ،بعدش از خواب پریدم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما فکر تازه ای به ذهنتان می رسد و می خواهید که استعدادها و توانایی های خودتان را آشکار و از آنها استفاده کنید. شما سعی می کنید که ذهنتان را کندوکاو کنید ولی احساس می کنید که با وجودی که نظرات ارزشمندی دارید ولی در یک موقعیتی گیر افتاده اید و صدایتان شنیده نمی شود. مشکلات شما به زودی پایان می یابد و شرایط سخت برایتان حل و فصل خواهد شد. شما باید برای رسیدن به خواسته هایتان ایستادگی کنید و اگر لازم شد از کسی که می تواند به شما کمک کند، کمک بگیرید. شما نیاز به حمایت و نصیحت دارید. تشکر از همراهیتون.
فرهاد نعیمی : سلام. خواب دیدم که مردی جوان که چهرش مجهول بود به من یک سکه طلا به عنوان پاداش داد!
این سکه نسبتا بزرگ و نسبتا درخشان بود و روی آن نوشته شده بود ۴۵۷،۰۰۰ تومان.
ممنون میشم تعبیر بفرمایید.
در ضمن من چند سالی هست که به دنبال موفقیت مالی هستم و در این راه پیشرفتهای نسبتا خوبی داشتم.
فریبا هراتی
: سلام. شما گشایش کار خواهید یافت. دور دور شماست و اوضاع به نفع شماست. دوره ی تذهیب، مهیا شدن و رشد رسیده است. لذت و جشن و سرور به زندگی تان راه می یابد و احساس می کنید که سهم عادلانه ای به خاطر تلاشتان دریافت کرده اید. شما به کمال ذهنی و هارمونی و هماهنگی و به معنویت بالا خواهید رسید. ولی باید مراقب باشید که غرور و دنیاپرستی شما را مسخر خود نکند و به گناهان کبیره دست نزنید. تشکر از همراهیتون.
Maryam : سلام بانو جان.من خواب دیدم که در جایی مثل باغ بودم که مال بابام بود و گردنبندی که حالت سینه ریز داشت و متشکل از دانه های کنارهم بود از توی گردنم پکید و من احساس میکردم این همان گردنبندی است که شوهرم برام خریده بود واسه عروسی(البته این زرد بود و اصلا شباهتی به گردنبند طلاسفید که برام خریده بود و خواهرش ازم گرفت و پس نداد نبود ولی فکرم این بود)دانه ها تو دستم بود و تعدادیش هم هنوز به گردنبده بود.در همون حال رفتم پیش مامان و بابام یه جای ایوان مانند تو باغ . و تلاشم این بود که دانها را جمع کنم و درستش کنم.اما همه دانه های دستم ریختن و از اون بلندی ریختن پایین.ناراحت بودم.یهو خودمو تو کوچه ای که انتهاش حرم شاهچراغ بود دیدم دو تا از همکارانم (که فضول هم هستن) دیدنم گفتن کجا میری گفتم خونه مادرشوهرم اینوره(سمت مخالف حرم)اشاره کردم گفتن چه خوب .پیش خودم گفتم حالا فکرمیکنن من اشتی کردم ...بخاطر اونا مجبور شدم برم سمت خونه ای که دروغ گفته بودم . اتفاقا انگار خونه خانواده شوهرم بود.یه ایوان بزرگ طبقه بالا داشت که دورتا دورش بغیراز سمت چپش نرده بود و من گفتم وای این قسمت کسی دقت نکنه میوفته پایین .برادرشوهر و زنش و دخترش اومدن بالا نشستن و تکیه دادن به نرده ها منم اومدم سمت اونا بشینم که ترسیدم گفتم نزدیک به اون پرتگاهه رفتم روبروشون که پشتش دیواربود نشستم خواهرم و خواهرشوهرم اومدن بالا به خواهرم هشدار دادم اونجا بدون نرده نره اونم اومد کنارم نشست ولی تکیه نداد تقریبا وسط مجلس نشست و خواهرشوهرم در راستای ما نزدیک اون پرتگاه .که خواهرم شروع به دعوا با اون کردو اونم با خواهرم و من اولش باخودم گفتم وای اومدم که باایناراجع به زندگیم حرف بزنیم و خواهرم با دعواش همه چیو خراب کرد اما بازم به خودم گفتم چکارش کنم ول کن دعواکنه و همینطور نشستم نگاشون میکردم .وخبری از شوهرم هم نبود .ببخشید زیاد نوشتم.ممنون میشم با توجه به شرایطم زحمت تعبیربکشیدعزیم.
فریبا هراتی
: سلام. شما امیدهایتان را نسبت به بهبودی شرایط زندگی تان با همسرتان از دست داده اید و فایده ای هم ندارد که بخواهید این اوضاع را سروسامان بدهید. از لحاظ احساسی تکیه بر ایشان کردن اشتباه محض است و باید خودتان سعی کنید که با منطق و عقلانیت به پیش بروید. شوهرتان هم هیچ احساسی به شما ندارد. صلاح شما به آشتی نیست. تشکر از همراهیتون
آنیتا : با سلام و عرض ادب خدمت خانم هراتی نازنین.
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. خواهرتان به وضوح سعی می کند که دل دختر عمه ی مادرتان را بدست بیاورد و آرش می خواهد که در زندگی اش نظم و دیسیپلین داشته باشد و روح مادر بزرگتان شاد، او برای موفقیت او و خواهرتان دعای خیر می کند. او می خواهد که همه ی شما نهایت سعیتان را بکنید که اینها بتوانند با هم ازدواج کرده و خوشبخت باشند. شما هم دعایتان در حق خواهرتان مستجاب می شود. انشالله همه ی شما به آنها زیر لفظی سر عقد خواهید داد. مادر بزرگتان عشق و شور و شوق و تعهد زیادی به خانواده اش دارد. زندگی خواهرتان سرشار از موفقیت خواهد شد. انشالله شما هم زمینه ی زندگی تان سرشار از خوشبختی و موفقیت خواهد شد و فرزندان زیادی خواهید داشت یا ایمانتان و انرژی روحانی در وجودتان بسیار زیاد خواهد بود. تشکر از همراهیتون.
Mahy : سلام. روزتون بخیر. خواب دیدم عروسی خواهرمه. شب بود. یه محوطه بزرگ با دیوارهای آجری اگر اشتباه نکنم. خواهرم نگران و مضطرب بود و راضی به ازدواج نبود. به این بهانه که داماد برام دستبند طلا نگزفته. یکی از فامیلهای داماد اومد و یه دستبند زیبا و درخشان طلا بست به مچ دست خواهرم. و بعدش سرویس طلاشو اورد. گوشواره یک جفت گوشش کردن. و یک تک گوشواره هم گوش چپش انداختن. طلاهای خواهرم وزن سنگینی داشت. بعد متوجه شدم خودمم سرویس طلا دارم و منم گوش راستم دوتا سوراخ زدن و دو تا گوشواره داره. که اون گوشواره تک برای هر دومون طلا سفید و باقیشون طلای زرد بود. و یه ساعت زیبا هم خواهرم داشت ک داماد براش گرفته بود. ولی باز هم ناراضی و نگران بود. خواهرم اصلا لباس عروس تنش نبود. چادر مشکی سر کرد و رفت بیرون. ولی در واقعیت چادری نیست. ما هم اومدیم بیرون. منم ب مادر پدرم میکفتم خب بعد عروسی پسش بده و باهاش عروسی نکنه اونهام میگفتن دیگه دیر شده. مادرم میگفت داماد جوان ۲۷ هشت ساله و زیبا و مهربانه. و حتی خواهرمم قبول داره ک داماد زیباست. منم خیالم راحت شد و کفتم پس کم کم راضی میشه. همه دوستها و آشناها قبطه می خوردن و به من میگفتن خواهرت چطوری شوهر به این خوبی پیدا کرده. در ضمن میگفتن شوهرش مهندس کامپیوتره. خانم هراتی خواهرم خودش هم مشابه همین خواب رو دیده که ب یه مرد سن بالا و جنتلمن شوهر کرده ولی راضی نبوده و اون آقا هم به دوست پسر خواهرم یه جعبه پر از طلا داده و گفته هدیه برای خواهرمه و خواهرم و دوست پسرش با هم طلاها رو می دیدن و این آقا رو مسخره می کردن ک باوجود اینهمه طلا ک هدیه داده ولی خواهرم دوستش نداره. این رو هم عرض کنم که خواهرم خیلی به لحاظ انتخاب همسر مشکل پسنده و تا حالا همه خواستگارهاشو رد کرده و با وجود اینکه دوست پسرش شرایط خاصی نداره مصر به ازدواج با این آقاست. خیلی ممنونم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. خواهر شما به زودی ازدواج خواهد کرد و البته این ازدواج برای او موفقیت های بسیار زیادی به همراه خواهد داشت. همسر او کسی خواهد بود که روابط اجتماعی بسیار قوی و بالایی دارد و عشق بی قیدو شرطی را به خواهرتان هدیه خواهد داد و می خواهد که همیشه برای او بماند. او حتی بسیار احساساتی است و وجهه ی خیلی خوبی هم دارد. اما خواهر شما با ازدواج نسبت به او در ابتدا فکر می کند که وادار به انجام کاری شده که نسبت به انجام آن هیچ علاقه و تعهدی ندارد. اما به مرور زمان و حتی خیلی زود، تعهد و عشق را تجربه خواهد کرد و کافیست که به او زمان بدهد. احتمال دارد که با توجه به خواب خواهرتان، او با کسی به جز دوست پسرش ازدواج کند. شما هم انشالله نصایح ارزنده ای که به شما شده را می پذیرید و رابطه تان با کسی که دوستش دارید قویتر خواهد شد. گوشواره ی طلا سفید اشاره باین داردکه شما به موفقیت خواهید رسید و عشق در زندگی تان وجود خواهد داشت ولی این عشق در عمل نشان داده می شود و نه با زبان و حرف خالی. از درون شما احساس عشق و مهربانی خواهید کرد و از بیرون به نظر می آید که با کسی که سخت و خشک و غیر قابل نفوذ است ارتباط دارید. شما منطقی تر فکر خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
نیلا : سلام خسته نباشین من خواب دیدم که وارد یه خونه ای شدیم که که بزرگ و مجلل بود و اتاق های زیادی هم داشت که انگار ما تازه خریده بودیمش و تازه اومده بودیمش داخلش که ببینیمش اسباب اثاثیه اش هم مال خود خونه بود یعنی روی همون خونه خریداری شده بود بعد انگار مهمونی هم داشتیم یه هو کلی مهمون برامون اومد که همشون هم زن بودن همون مهمونی زنونه مامانم مهمونا رو به سمت یکی از اتاقا که انگار اتاق خود مامانم اینا بود راهنمایی کرد و فرستاد چون که تقریبا تخت و اینا ی خودش بود مهمونا نشستن بعد من وارد اتاق شدم دیدم طلاهاش روی میزش هست همراه با بدلیجاتش (من هی بدلیجات رو برمیداشتم میگفتم چه قدر قشنگن و میگرفتم روی لباسم ببینم بهم میاد یا نه و همش با خودم فکر میکردم مامان من کی اینا رو خریده آخه مامان من اصلا اهل بدلیجات نیست )خلاصه بدلیجات و ول کردم زود طلاهاش رو جمع کردم البته در واقعیت مامانم از اون طلا ها نداره ولی تو خواب فکر میکردم مال مامانمه همش هم با خودم فکر میکردم حالا باید اینا رو کجا بذارم و چرا مامانم طلاهاش و جمع نکرده که یه هو زنعموم اومد با دست بهم اشاره کرد و آروم گفت بیا تا بهت بگم کجا بذاری جلوی من راه افتاد رفت تو یکی از اتاقا که بازم فکر میکردم اون هم مال مامانم اینا هست که یه در مخفی توش داشت که در اصل شبیه دیوار بود و روش کاغذ دیواری داشت رو باز کرد رفتیم تو یه یک اتاق که اتاق نوزادانه ی دخترونه بود طلا ها که توی یه مشما بود رو گذاشت تو ی تخت نوزاد که شبیه به گهواره بود بعد پتوی نوزادانه رو روی طلاها کشید که معلوم نباشن بعد گفت من نمیدونم ها خودت هی باید بیای به طلا ها سر بزنی که کسی نبردش(من زمانی که وارد اتاق نوزادانه شدم همش با خودم فکر میکردم این جا اتاق کیه من که خواهر ندارم ).
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روحیات و شرایط زندگی شما عوض خواهد شد. افکار و ایده های تازه ای به زندگی شما می آید و افکار مدرنتری خواهید داشت ثروت و موفقیت های بسیار زیادی به زندگی تان راه می یابد و دوستان و افتخارات زیادی خواهید داشت. از موفقیت های مادرتان تعریف و تمجید های واقعی و غیر واقعی خواهند کرد. ( بعضی از ته دلشان از مادرتان تعریف می کنند و بعضی سطحی و ظاهری) خوشی های ماندنی و یا زودگذری را در زندگی تان تجربه خواهید کرد. به شما ثروت و سرمایه ای خواهد رسید و شما باید برای پیشبرد اهدافتان بکوشید و رازهای زندگی تان را برای هر کسی فاش نکنید تا چشمتان نزنند و از موفقیت های شما ندزدند. تشکر از همراهیتون.
paosha : سلام خانم هراتی عزیز من امروز باز خواب عجیبی دیدم امیدوارم تعبیرش خوب باشه برخلاف خواب قبلم
خواب دیدم که گلاب به روتون من رفتم دستشویی یهوویی دیدم که یه چیزی از پایین منو هل میده به سمت بالا پایین نگاه کردم دیدم خواهر بزرگم داخل کاسه دسشویی بود و سرش کاملا بریده شده بود و یه عالمه طلا و النگو آویزونش بود .بعد دیدم من اومدم بیرون و شروع کردم به گریه دیدم مادرم و پدرم که فوت کردن نشستن شناسنامه خواهرم دست پدرم هست دیدم مادرم اصلا گریه نمیکنه و پدرم تو قسمت انتهای شناسنامه مینویسه که به خاطر بی لیاقتی شوهرش بعد دیدم که من رفتم پیش خواهرشوهر خواهرم و مادرش که یه مغازه بزرگ چرم و پوست داشتن دیدم مادر دامادمون نشسته رو زمین و خواهرشم جواب سلام من رو نمیده بعد که ناراحت شدم اومدم بیرون دیدم پشت سرم اومد که دلجویی کنه ولی من دیگه اهمیت ندادم .
فریبا هراتی
: سلام. شما نگرانی هایی دارید که می خواهید از آنها خلاص شوید. اما خواهر بزرگتان به شدت مرفه خواهد شد و به ثروت زیاد می رسد. او موفقیت های زیادی به دست می آورد و از شما حمایت مالی خواهد کرد تا از نگرانی بیرون بیایید. شما خوشحال می شوید. روح پدرتان شاد. او از اینکه خواهرتان شما را کمک کند خوشحال می شود و مادرتان هم برایش طبیعی است که خواهرتان هوای شما را داشته باشد. خانواده ی شوهر خواهرتان با سخت کوشی و تلاش زیاد به ثروت و موفقیت رسیده اند و شما از اینکه به خاطر این ثروت بخواهند به شما فخر فروشی کنند خوشتان نمی آید. تشکر از همراهیتون.
Parastoo : سلام خانم هراتی گرامی
چون در تعابیر عنوان هتل نبود خوابم رو اینجا ثبت میکنم.
دوشنبهی هفتهی گذشته خواب دیدم ساکن(و نه کوتاهمدت) یه هتل بسیار مجلل هستم که در طبقهبندی با ستاره و.. درجهبندی نمیشد، بلکه جزو هتلهای لوکس(یه نوع درجهبندی دیگه که متفاوت با حالت بیداری هست) محسوب میشد و مثلا همهچیز، در و دیوار و ظروف و حتی صندلها(دمپاییهایی که برای استفاده داخل اتاق گذاشته بودن) و... آبطلاکاری شده بود. من در یکی از طبقات بالا اتاق داشتم ولی به رستورانهای تمام طبقات سر زدم و از غذاهای عالی خوردم.
ضمنا چیز دیگهای که توجه من رو در هتل به خودش جلب کرد دوربینهای مداربسته بود که در اکثر محیطها وجود داشت. هتل ساختمون بسیار بزرگی بود.
ممنون میشم تعبیر بفرمایید.
فریبا هراتی
: سلام. شما در مقطع و موقعیتی قرار می گیرید که سعی می کنید تمام هویت و عادات و رفتارهای قدیمتان را کنار بگذارید و بسیار با پرستیژتر و قویتر و موفق تر از واقعیت رفتار کنید. حالت ذهنی شما تازه تر خواهد شد و زندگی تان متحول می شود. از شما حمایت مالی خواهد شد، درکتان بالاتر خواهد رفت و روحیه تان عالی خواهد شد. شما حس خواهید کرد که مورد بررسی و موشکافی دیگران قرار می گیرید و به خاطر رفتار و کارهایتان شما را قضاوت می کنند. شما احساس می کنید که همه ی چشم ها به روی شماست و انگار حریم شخصی ندارید. تشکر از همراهیتون.
zahra : سلام من خواب دیدم تو خون بودم که سقفش خییلییی بلند بود و بزرگ بعد همسرم واسه عروسی یکی اقوام برام سرویس طلا خریده بود یادم نمیاد زرد بود یا سفید فک کنم سفید بود من انگار مدلش و دوست نداشتم بردمش بازار (یه بازار بود تو خوابم اسمش بازار چینی ها) نمایشگاه طلا هم بود گفتم وزنش میکنم با یدونه قشنگتر عوض میکنم ولی گشتم خیلی چیز قشنگتری انتخاب نکردم یکی بهم گفت تو یه کوچه مدلهای قشنگی هست یه کم که رفتم باهاش دیدم خیلی تاریکه ترسیدم گفتم نمیخوام برگشتم تو مسیر... وارد یه اتافی شدم همون عروس داماد و دیدم با لباس معمولی انگار بعد رابطه بودن داشتن با هم صحبت میکردن و عروس اصرار داشت که فامیل هارو شام ببریم بیرون.....
فریبا هراتی
: سلام. شما سقف آرزوهایتان بلند است و روحیه ای قوی دارید. همسر شما از شما تعریف می کند و معتقد است که هر چند که خیلی احساستان را نشان نمی دهید اما باعث موفقیت او در زندگی هستید و یا همسرتا ز شما تعریف می کند که باعث موفقیت او در زندگی هستید هر چند که او خیلی احساساتش را بروز نمی دهد ولی کسی از فامیل هست که مشکلی برایش پیش می آید و شما را با او مقایسه می کنند. شما باید به عشق همسرتان نسبت به خودتان ببالید و به خاطر نظر تنگی عده ای که می خواهند عشق شما را نسبت به هم کم کنند، به زندگی تان بی توجهی نکنید. البته شما عاقلتر از این هستید که تمام و کمال عقلتان را به دیگران بسپارید. هر چه مشکل برای فامیل هست ختم به خیر خواهد شد و آشتی برقرار می شود. تشکر از همراهیتون.