تعبیر خواب طناب (رسن، ریسمان، رشته، بند)
اگر کسی در خواب طنابی را از مکانی آویخته دید و به آن آویزان شد، اگر طناب محکم بود و قدرت نگهداری او را داشت، به کاری دست می زند که سود می برد و اگر طناب پاره شد، زیان می بیند. اگر محل اتصال طناب برای او ناپیدا شد، به ریسمان خداوندی چنگ می زند و با او عهد و میثاق بندگی می بندد. طناب در خواب کاری است که می کنید و پیوندی است که شما را به دیگر افراد جامعه ارتباط می دهد.
اگر ببینید که دست های شما را با طناب بسته اند کاری پیش می آید که در انجام آن موفق نمی شوید. اگر طناب به پای شما بسته بود به جایی باید بروید که نمی توانید. اگر دیدید طنابی به گردن شما بسته اند و سر طرف دیگر طناب افتاده به زمین یا دیده نمی شود، قرض یا دینی به گردن شما هست که ادا نکرده اید. اگر دیدید طناب بلندی هست و شما آن را گسیخته و پاره کردید، عهد شکنی می کنید و اگر طناب متعلق به کسی باشد، رابطه خود را با او می برید و قطع می نمایید. اگر دیدید طناب می بافید پیمان می بندید یا نذر می کنید.
محمد ابن سیرین می گوید: رسن درخواب عهد و پیمان است. اگر ببیند دست در رسن زده بود و معلق آویخته، دلیل که بر قدر بلندی رسن از زمین بلندی و منزلت یابد. اگر ببیند رسن ببرید و اندکی در دست او بماند، دلیل که از قدر و منزلت بیفتد. دیدن ریسمان درخواب، نشانه این است که خواب بیننده به سفر خواهد رفت.
اگر ببیند که از پشم ریسمان می ریسید، دلیل است که به سفر رود و از آن سفر خیر به او رسد. اگر ببیند که از پنبه یا قز یا کتان ریسمان می بافت، دلیل که کاری حلال کند که باعث خیر بین مردم می شود.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند رسن از آسمان آویخته بود و او دست در آن زده بود. دلیل که پیمانی میان او و ایزد حق تعالی است چنانکه، اگر بیمار بود می گوید: اگر حق تعالی مرا شفا دهد، چنین کنم. اگر ببیند که بر رسن به پای ایستاده بود، دلیل بر تاکید همان پیمان کند که با حق تعالی کرده بود.
اگر زنی ببیند که ریسمان از پشم یا از موی می رشت، دلیل که او را از سفر غایبی باز آید. اگر به وقت رشتن ریسمان او گسسته شد، دلیل که غایبش در سفر بماند. اگر ببیند ریسمان بسیار داشت، دلیل است عمرش دراز خواهد بود و بر قدر درازی و کوتاهی ریسمان او را خیر و منفعت رسد.
جابر مغربی می گوید: اگر ببیند دست بر رسن زده بود، دلیل که دست بر رسن دین حق تعالی زده باشد.
بعضی از معبران می گویند: رسن، پیمان است که هم با خلق و هم با خدای کرده باشد. اگر ببیند رسن درگردن او کرده بودند، دلیل که پیمانی در گردن او است با خدای و یا با خلق و در گذاردن تاخیر کند. اگر ببیند از بام یا از جائی بلند خود را به وسیله رسن به پایین آورد، دلیل که ترک حاجت و مقصودی که دارد بگوید از ترس و بیم.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن رسن در خواب بر چهار وجه است:
- عهد و پیمان،
- دین،
- امانت،
- قضای حاجت
-
و ریسمان در خواب بر چهار وجه است:
- سفر،
- کارمزد،
- عمر دراز،
- منفعت بسیار.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
shohre : سلام وقت بخیر من دیشب خواب دیدم شب موقع خواب توی خونمون توفان شن و گرد و خاک بلند شده بود و من همراه خواهر برادرهام و مادرم رفتیم برای اینکه جلوشو بگیریم تا توی خونمون نیاد با پارچه گررد و خاک ها رو درو کردیم از خونه و خیلی سریع اون گرد و خاک ها و طوفان از بین رفتن ولی من روی لبهام یه عالمه شن و گرد و خاک نشسته بود ضمن اینکه خونه ای که توش بودیم خونه ی فعلیمون نبود و یه خونه کهنه بود و انگار ما موقتا" اونجا بودیم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دوست عزیز لطفا منبعد خوابتان را در صفحه تعبیر خواب مربوط به خودش بنویسید. خواب طوفان دیده اید در تعبیر خواب طناب نباید ثبت کنید. شما و خانواده تان به خاطر افکار منفی و قدیمی کسی، فکرتان ناراحت می شود و با شما دعوا می کنند و شما سعی می کنید که با سیاست و تدبیر جلوی شر را بگیرید ولی خودتان هم پاسخ حرفهای تند و بد آن شخص را بی جواب نمی گذارید و دهانتان را به حرف بد آلوده می کنید. برای دفع شر صدقه بدهید تا این مشکلات به وجود نیاید. تشکر از همراهیتون.
ali : سلام.روز بخیر. خواب دیدم که شخصی دنبالم هست شاید هم آشنا بود وقصد داشتم از طنابی بالا برم وانگاری میگفت بالا نرو ومن از یه طنابی که نقطه اتصالش مشخص نبود وبه طرف آسمان بودبا سرعت بالا میرفتم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به عشق الهی خودتان را متصل کرده اید و با کمک نیروی ایمانتان بالا می روید در حالی که به شما می گویند این چیزها را ول کن و با پای خودت روی زمین راه برو!! و متکی به خودت باش. اما شما به خدای بزرگ ایمان دارید و او شما را نگه می دارد. تشکر از همراهیتون.
زهرا : سلام. خسته نباشید. خواب دیدم که در اداره هستم وداخل اتاقم ورییس هم داخل اداره است ومتوجه شدم که لامپ اتاق خاموش است وسریع لامپ اتاق را راروشن کردم وگفتم فکر نکنند من خواب بودم .بعدرفتم بیرون وزیر لوله اب دست وصورتم را خوب شستم واومدم توی خیابان تا دو نفر ازنیروهای اداره دارند با یه بندوریسمان سفید کلفت بلند خیابان رامتر میکنند ویاکاری میخواستند انجام دهند وبا هم اختلاف دارن که چطور بند را بگیرند ومن اونها را راهنمایی کردم وکمکشون کردم که چطور بند را بگیرند واونوقت گفتند خیابان طولش 207 متر است.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما سعی می کنید که در اداره تان فعال و کوشا باشید که تاثیر مثبتی از خودتان روی رئیس اداره تان بگذارید و شرکت شما سعی می کند با حد و انتظاراتی که دیگران از آنان دارند، خودشان را تطبیق دهند و خودشان را با دیگران مقایسه می کنند و سعی می کنند که به اندازه کافی خوب باشند. کار شما درست است و در مسیر سازنده ای برای اداره تان فعالیت می کنید. تشکر از همراهیتون.
zahra : سلام خانم هراتی.از بابت خواب قهوه که دیده بودم.وشما عالی تعبیر کرده بودید.تشکر میکنم.مادرم دیشب خواب دیده که:روبروی ساختمانی بسیار بلندایستاده بودم که تا وسط آسمان رفته بود.به سختی از در یا پنجره آیی وارد ساختمان شدم.پرده های گرانقیمت و بلندی داشت.آنها را کنار زدم.وداخل اتاق نشتم.مردی با کوله پشتی آنجا بود.طناب بسیار کلفتی داشت.من طناب را به طرف بالا کشیدم.طناب از ساختمان بالا زد تا آسمان.من آن سر طناب را نمیدیدم.ولی به آن مرد گفتم:میخی به دیوار بزن تا طناب بسته شود.....ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. خواهش می کنم. شما افکار بالایی دارید و شخصیت شما جاه طلب است و به کم قانع نیستید. شما سعی می کنید که فرصت ها ی خودتان را خلق کنید و دست به کار می شوید به جای اینکه بنشینید و منتظر باشید که چیزها خودش اتفاق بیافتد. شما روحتان را جستجو می کنید و می خواهید خودتان را کشف کنید. زمان درونگرایی شما فرا رسیده و می خواهید بینش و امیدتان را زیاد کنید. رازهای زیادی در خلقت و کائنات و حتی روح شما هست که می خواهید از آنها سردربیاورید و برای رسیدن به این رازها شما باید از تجارب خودتان به صورتی عاقلانه استفاده کنید. شما باید وصل به نیروی الهی شوید که فرای دنیای مادی است. اما برای شروع یک معجزه می خواهید که به شما ثابت شود که به خدا وصل هستید. به خودتان نگاه کنید! از این معجزه بالاتر؟ تصور کنید که جمجمه ی شما مغزتان را با تمام قوا حفظ می کند و چشمانتان برج دیدبانی شما هستند که در بالا قرار دارند و چشمانتان از جنس گوشت نیستند و بلکه جنسی از لنز دارند که شما اشیا را ببینید و بینی شما بالای دهانتان است تا هر چه می خورید به سوراخ بینی تان نریزد..... اگر دست شما جای سرتان بود و انگشتتان جای آرنج و گوشتان کف پا چه اتفاقی می افتاد. این نظم و ترتیب ساده نشانگر مهندسی عظیم خالق این کائنات است. تشکر از همراهیتون.
عبدالله یزدانی : سلام عليكم خانم هراتی
چند شب پیش دیدم که قمری روی بند لباس (که خالی از لباس بود و درست پشت پنجره اتاق من در حیاط پشتی منزل قبلی و نه جدیدمون) نشسته و آواز میخواند ولی من صداش رو نمیشنیدم. روز بود دقیقا نمیدونم چه وقتی از روز بود ولی آفتاب هنوز بود.
یهو دیدم این قمری از یک سوراخ یا دریچه کوچک مربعی شکل که کنار پنجره پدید آمده بود داره به داخل اتاقم میاد. منم خوشحال شدم و گفتم خدا کنه امشب اینجا بمونه چون داره شب میشه. در این لحظه هوای بیرون داشت یواش یواش تاریک میشد. قمری به طرفم می آمد و نزدیک و نزدیکتر میشد منم ذکر سبحان الله رو چند بار با تعجب و صدای بلند میگفتم. همزمان روشنایی لامپ داخل اتاقم هم بیشتر و بیشتر میشد (از حد معمول بیشتر) در حالی که بیرون تاریکی شب بیشتر میشد. در نهایت قمری روی دستم نشست یا اینکه خیلی به من نزدیک شد یادم نمیاد. ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. یک خانم که شما او را از قدیم می شناسید کم کم احساس خودش را به شما نشان می دهد و می خواهد با کمال کرامت و پاکی به شما بگوید که حواسش به شما هست و به شما علاقه دارد. او بسیار با قید و بند و نظم رفتار می کند و دارد کم کم از اینکه شما هم به او توجه کنید ناامید می شود. ولی اگر او به زندگی تان بیاید و بماند، زندگی شما روشن و خوب خواهد شد و خدا را بارها شکر خواهید کرد. احتمالا کسی هست که در محل قدیم شما زندگی می کند و شما را خیلی دوست دارد ولی شما هرگز به صدای او و ابراز علاقه ی او به خودتان گوش نکرده اید. تشکر از همراهیتون.
Matina : سلام خانم هراتیه عزیز صبحتون بخیر..
مامانم خواب دیده تو یه جای دشت مانند بوده که اون مکان خاکی و گلی بوده که یک مرد وحشتناک به یه دستش طناب بسته و داره میکشه ببره بندازدش تویه چاه که مامانم هرکاری میکنه نمیتونه فریاد بزنه و میگه داشتم از ترس میمردم..
فریبا هراتی
: سلام. صبح شمام به خیر. مادر شما باید مراقب باشند که کسی می خواهد ایشان را به بهانه کمک کردن به مادرتان بفریبد و برایش دردسر و مشکلاتی درست کند که مادرتان دستش بسته بماند و به استیصال برسد. مادر شما شاید نمی خواهد راجع به این موضوع با کسی صحبت کند ولی به هیچ وجه نباید کمکی قبول کند زیرا پشت پرده ( کمک کردن) برای او شر خوابیده است. برای دفع شر صدقه بدهید.
نسیبه : سلام
من خواب دیدم از یه خیابانی عبور می کردم که چن تا قبر شهدا بوده که از تحصیلکرده های اون زمان بودن جلوتر که میرم دوتا آقا می بینم انگار یکی شون شر بود دوستش می گفت دنبال شر نباش اون یکی می گفت دنبال دعوا با اون خانم نیستم ولی می خوام صحبت کنم من پشت سرشون بودم و یه کم نگران بودم که بهم آسیبی نزنند بعد من از این دو نفر جلو می زنم و از یه سربالایی بالا میرم توی همون مسیر یه خانم چادری می بینم که البته صورتشو ندیدم بعد به وسیله یه طناب به رنگ خاکستری تو دستمه بالا میرم وسط طناب با یه طناب دیگه گره زده بودند انگار طناب کم آورده بودن به بالای کوه می رسم چن نفری اونجا بودن انگار مسابقه بود من اول شده بودم نفس نفس می زدم یه کم تا نوک قله مونده بود می تونستم تا نوک قله برم ولی دیگه خسته شده بودم حتی با خودم می گفتم من می تونستم تندتر از اینم بیام بالا ولی به خودم سخت نگرفتم.
فریبا هراتی
: سلام. شما در مسیر زندگی خود با آدمهای خیلی پولدار و مشهوری آشنا می شوید و همینطور سر راهتان نیروهای خیلی منفی هم قرار می گیرد و همه جور آدمی را در زندگی خود تجربه خواهید کرد ولی شما سرتان به کار خودتان است و سعی می کنید زندگی خودتان را بکنید و موفق می شوید در زندگی به مراتب بالا صعود کرده و از چالش های بزرگ با کمک ایمان و قدرت و ریسمان الهی با موفقیت بالا بروید. حس رقابت جویی در وجود شما بالاست و این قدرت را در خودتان می بینید که یکی از بهترین ها باشد. به کمال موفقیت خواهید رسید.
Soroush : سلام خدمت شما خانم هراتی عزیز دیشب خواب دیدم در آپارتمان که قبلا سکونت داشتیم با پسرم هستم می خوایم بالا بریم ولی پسرم با آسانسور نمی یاد با ی طناب بلند از کنار آسانسور بالا می کشه و به طبقه آخر میرسه منم هی نگرانم که نیفته کلا خوابم حول محور آسانسور می چرخید تو خواب یکی از همسایه های قدیمی رو دیدم که با بچه هاش بیرون رفتیم ی زنی که برای من غریبه بود دیدم سلامم کرد منم جوابش رو دادم
فریبا هراتی
: سلام. پسر شما می خواهد به ثروت برسد و در زندگی پیشرفت کند ولی به نصیحت شما گوش نمی کند و از راه اصولی وارد نمی شود. به هر جهت او می خواهد تجارب خودش را داشته باشد و عزم و اراده اش را جزم کرده که به موفقیت برسد و بر سختی ها غلبه کند. دنیا به شما رو خواهد آورد و در کارتان موفق می شوید. تشکر از همراهیتون.
Sssbbb : سلام خسته نباشید. ممنون میشم خوابم نمایش داده نشه
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. طناب ارتباط و اتصال شما نسبت به نامزدتان است و شما طناب را در کیفتان گذاشته اید زیپ را بسته اید یعنی این ارتباط را حفظ کرده اید و نگذاشته اید که این ارتباط را خراب کنند. همینطور طناب بیانگر اسارت و محدودیت است و اسارت نامزدتان را شما خودتان به دست گرفته اید که برای شما بماند و اجازه نداده اید که آن آقا درد ذوری ناشی این محدودیت و اسارت را بر شما تحمیل کند. تشکر از همراهیتون.
زهرااااا : سلام خانم هراتی عزیزم ...انشالله که خوب باشید ....
دو سال پیش خواب دیدم در جایی ناآشنا در ساختمانی در طبقه ی بالا هستم یک طناب از پنجره آنجا وصل بود به جایی دیگر که آن سر دیگر طناب را نمیدیدم چون طناب خیلی بلندی بود ( طناب به صورت افقی از آن ساختمان به جای دیگر وصل بود) بعد من با یک وسیله خودم را به طناب آویزان کردم و مثل طناب بازها از آنجا با سرعت به آن طرف رفتم ( انگار یک وسیله چرخ دار بود که من را از آن سر طناب به آن سر دیگر قل میداد) در بین راه که کلا زمین خالی بود من در بالا به طناب آویزان بودم در پایین تعدادی سرباز با تفنگ ایستاده بودند و تفنگها را نیز به سمت من گرفته بودند و میخواستند به من شلیک کنند اما من آنقدر با سرعت از طناب رد شدم که فرصت نکردند شلیک کنند و اصلا شلیک نکردند بعد مقداری نیز رفتم تا اینکه رسیدم به آخر دیدم در آنجا چند نفر از بازیگران مرد با یک هلیکوپتر یا هواپیما ایستادند و من که در بالای سر آنها بر طناب آویزان بودم بالای سرشان پیروزمندانه میچرخیدم و خوشحالی میکردند ...آنها میخواستند مرا با آن هواپیما ببرند و خیلی خوشحال بودند و داشتند به من نگاه میکردند و میخندیدند....تشکررررر فراوان
فریبا هراتی
: سلام عزیزم . تشکر. زندگی شما متحول خواهد شد و شرایط زندگی تان به واسطه ی رابطی عوض می شود. هیچ مانعی نمی تواند شما را از موفقیت باز دارد. عده ای تظاهر به خوشحالی برای شما می کنند ولی شما بر مشکلات پیروز می شوید و به اهداف بلند پروازانه ی خودتان می رسید. تشکر از همراهیتون.