تعبیر خواب عاشق شدن
اگر کسی در خواب دید که عاشق کسی شد و به مراد خود رسید، به او سود می رسد و اگر عاشق چیز حرامی شد، کم دین و یا بی دین می شود.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند بر کسی عاشق شد، دلیل که نیازمند و حریص گردد. اگر عاشقی او به چیزی حرام بود، دلیل بر فساد دین او است. اگر ببیند که از معشوق کام دل یافت، دلیل منفعت است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Amir ata : خواب دختری که دوستش دارم رو دیدم ( اون نمیدونه چقدر دوستش دارم و یکبار بهش درخواست دادم قبول نکرد ) خواب دیدم چهرش عوض شده و باهام خیلی خوب شده منم واقعا عاشقش شده بودم بعد با برادرش (میشناسمش) دعوام شد بعد اونو دیگه ندیدم رفته بود
فریبا هراتی
: سلام. او وجهه ی دیگری از خودش را به شما نشان خواهد داد و شما به اندازه ی کافی او را نمی شناسید! اگر او در واقعیت برادر دارد، و شما با برادر او اختلاف عقیده داشته باشید و از او ناراضی باشید یا اظهار نارضایتی کنید، او از شما متنفر خواهد شد. شما از اینکه او به اندازه ی کافی شما را دوست ندارد ناراحتید ولی شانس آورده اید که او به شما نه گفته است. اما اگر او در واقعیت برادر نداشته باشد، جنبه های مردانه ای از او وجود دارد که به او جسارت و استقلال و شخصیتی قوی می بخشد و شما نمی توانید این جنبه ها را قبول کنید و بنابراین با او سازشی نخواهید داشت. تشکر از همراهیتون.
nedaaa : سلام خانم هراتي جانم، حالتون چطوره؟ راستش همش دلتنگتون ميشم دست خودم نيست:( و يكي از آرزوهام اينه كه شما فرشته ي روي زمين رو از نزديك ببينمممم، هميشه حرف شما و نصيحتهاي شما كه دفتري درست كردم براي همه تعريف ميكنم كه همه ميگن نميشه خانم هراتي را از نزديك ببينيم ، برام خيلي دعا كنيد، شما باعث شديد كه من خدا رو بشناسم و همه ي وجودم ازافكار منفي و... پاك و مثبت بشه، دوست دارم هر روز باهاتون حرف بزنم ولي نبايد مزاحمتون بشم، عاشقتونم؛"
فریبا هراتی
: سلام عزیز دلم. تشکر از لطف و محبت شما. امیدوارم بتوانم کار خیری برای رضای خدای بزرگ و خوشبختی و روشنگری مردم انجام دهم. این حقیر هم فقط بنده ای هستم از بندگان خدا و نظر لطف شماست که القاب بالا و بزرگی به من نسبت می دهید. امیدوارم همیشه شاد و خوشبخت در دنیا و آخرت زندگی کنید و همیشه آدمهای مثبت اندیش دور شما جمع باشند و اتفاقات خوب براتون بیافته. شما هم برای من همیشه عزیز هستید. التماس دعا و تشکر از همراهیتون.
کیمیا : سلام و وقت بخیر
خواب آقایی رو دیدم که یه جایی ایستاده بودن و لباس تیره تنش بود و بهم گفت تنهام و عاشقم، توی خواب منظورش از عاشقم من نیودم و کسی دیگه بود و منم توی خواب دوست نداشتم حرفهاشو بشنوم و حس میکردم دروغ میگه و کارش همینه
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما از ناامیدی و افسردگی فرار می کنید و دوست ندارید از این مزخرفاتی که افراد افسرده مرتب اظهار می کنند، بشنوید. تشکر از همراهیتون.
محیا : و البته اون کودک از عشق‌بازی امتناع می‌کرد! (ببخشید فراموشم شد دور پست قبلی بنویسم)
محیا : سلام و عرض احترام! عذرخواهم معاشقه یا عشق‌بازی رو پیدا نکردم در این قسمت نوشتم. تعبیر معاشقه‌ی زن بالغ با کودک دختر نابالغ حدود۴_۵سال رو می‌فرمائید. تشکر!
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. این خانم با آن دختر سر ناسازگاری دارد و از او خوشش نمی اید و این کودک دلش نمی خواهد که این خانم با او دشمنی کند. تشکر از همکاریتون.
MeRd : خواب دیدم که جشن عقد خواهرمه(خواهرم مجرده)
یکی از همکاران قدیمی من (آقا هستن) هم توی این جشن حضور داره(۲ساله ازش خبر ندارم) و به من ابراز علاقه می‌کنه و منم چشمم دنبالش هست و دوسش دارم توی خوابم عاشق هم هستیم
توی خوابم دیدم که دارم به مادرم میگم خانواده همکارمو دعوت کنیم گفت نه گفتم دوست صمیمی من رو حداقل دعوت کنیم بازم گفت نه
یجورایی انگار خانواده من و اون آقا از هم خوششون نمیاد توی خوابم
آخر شب موقع شام من مشغول صحبت با همکارم بودم و از شام خوردن غافل شدم
دیگه هم بهم شام نمی‌دادن
آخرش دیگه گریه کردم و وسط جمع با گریه گفتم من مریضم و ۲روزه هیچی نخوردم( حقیقت داره) و بخاطر یه ذره غذا یجوری سر من منت می‌ذارید که انگار به گدا می‌خواید غذا بدید...
نمی‌دونم چرا بعد از ۲ سال خواب دیدم همکارم من رو دوست داره
فریبا هراتی
: سلام. خواهر شما به خاطر مسئله ای ناراحت است و به انجام کاری یا به کسی دل بسته است ولی در این رابطه مشکلاتی به وجود می آید و ناراحت می شود. خواهرتان نمی خواهد که دیگران برای او با زور تصمیم بگیرند. کسی هست که خصلت های فکری همکار قدیمی شما را دارد و خواهر شما و شما ممکن است از این شخص خوشتان بیاید و رفتار او هم با شما خوب باشد ولی خانواده شما از او خوششان نمی آید. شما سعی می کنید که روش فکری خودتان را پیش بگیرید ولی از تجربیاتتان در زندگی استفاده نمی کنید و دیگران هم افکار شما را نمی پسندند و با شما سر موضوعی خاص توافق نمی کنند. تشکر از همراهیتون.
farah : خواب ديدم كه رفتم خونه دختر همسايمون كه (قبلا باهاش دوست بودم و عاشقش بودم ولي اون به من خيانت كرد و رفت ازدواج كرد و الان اصلا عاشقش نيستم) و نگاه كردم اول مراقب بودم اونا برن از خونه بيرون كه بعد من برم خونشون و رفتم خونشون و كسي نبود و رفتم توي اتاق اون دختر و اتاقش رو نگاه كردم و از اونجا رفتم توي آشپزخونه كه پنجره آشپزخونه اونا دقيقا مشرف بود به خونه ي ما و اتاق خواب من، در حالي اون دختر خونه نبود ولي احساس كردم توي آشپزخونه هست و نگاه ميكنه و در حاليكه داره ظرف ميشوره توي اتاق منو ميبينه و يهو ديدم يه دختري روي سكويي نشسته بود و به من گفت چرا بدون اجازه اومدي خونه ي اينا و معذرت خواهي كردم و اومدم بيرون.( من ده سال پيش عاشق اين دختر بودم و الان توي فكرش نيستم فقط خيلي كم بعضي وقتا فكرش مياد و ازدواج كرده و الان با دختري در ارتباطم و دوسش دارم).
فریبا هراتی
: سلام. شما شاید گاهی کنجکاو هستید که او چطور زندگی ای دارد و شرایط او اینطور است که همه چیز در آرامش است و مرفه است و دارد برای آینده اش برنامه ریزی می کند. اما دختری که دوستش دارید می خواهد که شما تمام و کمال به او فکر کنید و نه به کسی دیگر. در واقع شما احساس او را در خواب به صورت دختری دیگر دیده اید. تشکر از همراهیتون.
Najme : سلام،من حدودا چند سال پیش با آقای نامزد مردم که عاشقشون بودم ولی پشیمون شدم و به هم زدم چون فهمیدم حس واقعی ندارم بهشون.خواب دیدم ایشون برگشتن سمت من و دوباره عاشقشون شدم و باهاشون ازدواج کردم اما دوباره پشیمون شدم و فهمیدم حسی ندارن.مامانم که در واقعیت مخالف ایشون بودن در خواب من تشویق میکردن که باهاشون ادامه بدم.این خواب چند بار دیگه دیدم به همین صورت که اومدن خواستگاری من با گل و حلقه اول قبول کردم و بعد پشیمون شدم و باز مامان مشوق من بودن.
فریبا هراتی
: سلام. خواب شما بازتاب افکار شما در بیداری و احساس بدی که نسبت به این موضوع دارید و در ذهنتان تاثیر منفی زیادی گذاشته؛ است. مادر شما هنوز هم معتقد است که شما کار خوبی کردید که از او جدا شدید. تشکر از همراهیتون.
Sahar : سلام خواب مردی که مشاورمه و بهش فکر میکنم رو دیدم که باهم ملاقات داشتیم و وقتی وارد رستوران شدیم کارت شناسایی مون رو بهشون نشون دادیم و برخلاف انتظارمون قبول کردن که وارد رستوران بشیم ( یه کامپیوتر اونجا بود که سبز شد ) و بعدش که میخواستیم از پله ها بریم بالا مامانم و داداشم بهش شک کردن و بعد اونم عصبی شد از پله ها رفت بالا منم دنبالش رفتم و دستشو کشیدم و باهاش حرف زدم بعد اون رفت سر یه میز که یک خانم و پسر بچه اونجا بودن خانمه به من گفت تو اصلن نیا اینجا ولی من رفتم سر میز و کنار مشاورم نشستم و اون خانم و بچه رفتن و بعدش مشاورم بهم گفت من عاشقتم و منم توی خواب یه حسی بهم دست داد که وقتی از خواب پریدم هم همون حسو داشتم.
ممنون میشم تعبیر کنید با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما زیر بار فشار تصمیمات و انتخاب هایی که در زندگی تان می خواهید بگیرید، دارید له می شوید و نیاز به حمایت روحی مشاورتان دارید. شما احساس می کنید که مشاور شما با رفتارش به شما ابراز علاقه کرده و می خواهید که در رابطه با او پیشرفت کنید. علاقه ی شما به مشاورتان تا اندازه ای مادرتان را هم به احساس شما مشکوک کرده است. مشاور شما می خواهد کارش را انجام دهد و شرایط بیمارانش را مورد بررسی و قضاوت قرار دهد ولی شما حسادت می کنید و می خواهید شما تنها خانمی باشید که او را ملاقات می کند. او از این کار شما عصبانی می شود و می داند که باید روی این موضوع هم کار کند. تشکر از همراهیتون.
Sahar : سلام خواب مردی که مشاورمه و بهش فکر میکنم رو دیدم که باهم ملاقات داشتیم و وقتی وارد رستوران شدیم کارت شناسایی مون رو بهشون نشون دادیم و برخلاف انتظارمون قبول کردن که وارد رستوران بشیم ( یه کامپیوتر اونجا بود که سبز شد ) و بعدش که میخواستیم از پله ها بریم بالا مامانم و داداشم بهش شک کردن و بعد اونم عصبی شد از پله ها رفت بالا منم دنبالش رفتم و دستشو کشیدم و باهاش حرف زدم بعد اون رفت سر یه میز که یک خانم و پسر بچه اونجا بودن خانمه به من گفت تو اصلن نیا اینجا ولی من رفتم سر میز و کنار مشاورم نشستم و اون خانم و بچه رفتن و بعدش مشاورم بهم گفت من عاشقتم و منم توی خواب یه حسی بهم دست داد که وقتی از خواب پریدم هم همون حسو داشتم.
ممنون میشم تعبیر کنید با تشکر
فریبا هراتی
:
سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. در نوبت هستید و باید این خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون.