تعبیر خواب عالم
اگر کسی خود را در سلک علما دید، اگر عالم است به علم او افزوده می شود و اگر شخص جاهلی است، بدنامی به بار می آورد.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند که عالم یا فقیه شد و بیننده جاهل بود، دلیل است بر زبان مردم افتد به بدی. اگر عالم بود، علم او زیاده گردد.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که مردم را علم می گفت و بیننده عالم نبود، به حیله مردم آن دیار را مسخر خود گرداند. اگر بیننده عالم بود، جاه و بزرگی یابد. اگر بیننده به واسطه علم از مردم عطا بستد، دلیل است از مردم رشوه ستاند.
-
امام صادق (ع) می فرماید: اگر بیننده این خواب ها عالم بود، بر چهار وجه است:
- بزرگی،
- عز،
- قبول مردم،
- ولایت یافتن.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
علی : سلام
چندوقت پیش خواب دیدم آقای خامنه ای در یکی از مسجدهای بالای محله مان نماز خوانده بودند بنظرم ایشان پیش نماز در نماز صبح بودند، هنگامی که بیرون مسجد بودند من خیلی دوست داشتم ایشان را ببینم و تصور کردم ایشان سوار ماشینهای حفاظتی خواهند شد و خواهند رفت ولی ایشان با لبخند شروع کردند پیاده به پایین امدن، با لبخند با من صحبت میکردند و افراد دیگری هم اطراف ما بودند، آنها خانم هایی چادری و آقایانی بودند، برخی به ایشان سلام میکردند و ایشان جوابشان را با لبخند میدادند و در عین حال ایشان و بنده باهم صحبت میکردیم در حالیکه لبخند از لبان ایشان نمی افتاد و من نگران جان ایشان بودم که رهبر کشور پیاده دارند قدم می آیند. سپیده دم بود و هوا یک مقدار خنک بود.
فریبا هراتی
: سلام. ایشان دلشان با کسانی است که به او باور دارند و برای آنان فخر نمی فروشد و بین آنان احساس امنیت و آرامش دارد و از آنان راضی است. شما به ایمنی و مقامی بالا خواهید رسید و در زندگی به خواسته ی دلتان می رسید و پیروزی و ظفر خواهید یافت. تشکر از همراهیتون.
علی : سلام مجدد
ممنون از تعبیری که فرمودید.
ببخشید البته بنده نمیدانم با توجه به اینکه امروز یک خواب نوشتم طبق قوانین سایت پرسیدن سوال ذیل تعبیر مجاز است یا خیر
امنیت، ظفر و مقام که فرمودید لزوما مادی است یا ممکن است معنوی باشد؟
فریبا هراتی
: هر دوی آنها. تشکر از همراهیتون.
بنده خدا : سلام و احترام
پدرم سال ها در محضر یکی از. علما بوده اند، پدرم در خواب خودشان و یکی از دوستانشان را دیده اند که پدرم جلو رفتند و کمک کردند تا آن عالم مرحوم عبابشان را بر دوششان بیندازند و أن عالم به پدرم گفته اند که تا 3-4 ماه اینده باید منزلشان را خالی کنند.
منظورشان منزلی است که الان خانواده آن عالم آنجا ساکن هستند. برای پدر بنده محل سوال است که آیا گفتن این مطلب به پدر بنده دلیلی دارد؟
فریبا هراتی
: سلام. روح آن عالم شاد. خانه در خواب، به امنیت، نیازهای اولیه، ارزش ها و ایدئولوژی ایشان برمی گردد. شرایط به گونه ای خواهد شد که انگار جامعه بر پایه اعتقاداتی مغایر با این ارزش ها به پیش می رود. منظور از خانه؛ محلی نیست که خانواده شان زندگی می کند بلکه ( محل اعتقادات و روحیات ) ایشان است و این دستخوش تغییراتی خواهد شد. صرفا خبری است از غیب و ربط خاصی به پدرتان ندارد اگر هم دارد بنده با توجه به اینکه رابطه ایشان و پدرتان را نمی دانم برایم قابل تعبیر نیست.
یاسمن : سلام و سپاس, خواب دیدم میخوام جایی برم خیابون خیس و گلی بود و دوستم هم همراهم بود که من رو مجبور کرد از خیابون عبور کنم بعد مادرم که سوار اتوبوسی بود دو هزار تومن بهم داد اما به اتوبوسی که میخواستم نرسیدم دنبالش کردم اما ازم جلوتر بود, اما در حین دنبال کردنش تو کوچه پس کوچه ها انگار بهم از جانب خدا علم زیادی داده شد و مقامی شبیه مقام بی نظیر بوتو نخست وزیر پاکستان, و بعدش به موسسه ای مشاوره مدیریتی رفتم و اونجا خیلی کتاب میخوندم و شعری زیبا سروده خودم دیدم و با صدای زیبا خوندمش و اونجا بعنوان شعر نمونه قرار داده بودند.
فریبا هراتی
: سلام. شما در مسیر زندگی تان با مشکلات بسیاری مواجه خواهید شد و ریشه این مشکلات به واسطه راهنمایی اشتباهی است که دوستتان نسبت به شما انجام می دهد. مادر شما همرنگ جماعت شده و به مسیر زندگی اش ادامه می دهد و شما در دوگانگی ها و تضادهای زندگی به دنبال تعادل و مشارکت و درک متقابل خواهید گشت. اما تمام این سختی ها شما را تبدیل می کند به یک شخصیت بی نظیر و پاک و تجارت و علم زیادی خواهید یافت و افکار شما با هارمونی و هماهنگی بسیاری در اختیار مردم قرار خواهد گرفت. تشکر از همراهیتون.
یاسمن : عذر میخوام ممکنه این خواب بیشتر بخاطر نگرانی هام باشه,؟چون همه خوابهای دیگه ای که دیدم خوشبختی و آرامش تعبیرشون بوده, ضمن اینکه خیابانی که ازش رد شدم کمی گل و لای داشت, نگران شدم,ممنون میشم راهنمایی بفرمائید. ممنونم
فریبا هراتی
: بله این خواب وضعیت امروزه تان را نشان می دهد گل و لای هم سختی و نگرانی است. در نهایت شخصیت شما هارمونی و هماهنگی می یابد و این به معنای خوشبختی است.
یاسمن : سپاسگذارم از تاویل های بسیار دقیق تون خانم هراتی عزیز
فریبا هراتی
: تشکر عزیزم.
یاسمن : سلام و احترام, خواب دیدم در یک دانشگاه هستم داخل ساختمان دانشگاه بودم و فضا بسیار روشن و زیبا بود, و در انتهای راهرویی اتاقی زیبا بود که فقط مخصوص اساتید مهم بود و من یواشکی رفتم و داخل اتاق را نگاه کردم و موقع برگشت پروفسور سمیعی رو دیدم و ایشون خیلی من رو تحویل گرفتن و بهم پیشنهاد همکاری دادند و اینکه ازشون علم و راهنمایی بگیرم و منم هول شدم و گفتم باشه و رفتم, موقع خروج هم دیدم دم در ساختمان پشت یک میز نشستن و بهم گفتن که مادرت بیرون منتظرته و من شرمنده شدم چون مادرم مدتی بود که منتظرم ایستاده بود و بعد رفتم پیش مادرم و خانوم های زیادی اطراف مادرم بودند و آقای پروفسور خیلی از من راضی بودند. ممنونم
فریبا هراتی
: سلام و احترام متقابل. شما در زندگی به مقامی بالا خواهید رسید و درک و فهم شما بسیار عالی و روشن است. پس از گذشت از مرحله ای از زندگی، شما وارد فاز و مرحله ای جدید از زندگی خواهید شد که با اشخاصی عاقل و روشنفکر در تماس خواهید بود. خدای بزرگ که شنوا و داناست شما را دوست دارد و شما در راه رضای خدا فعالیت های خوبی را در جهت بهبود زندگی مردم و خودتان شروع خواهید کرد و خدا راهگشای شما خواهد بود. و اینکه خدای بزرگ می خواهند تا شما به خانواده تان خصوصا مادرتان خیلی محبت کرده و نیکویی کنید و هرگز زمانی که مقام بالایی در زندگی به دست آوردید به او کم توجهی نکنید. شما به ثروت بسیار زیادی خواهید رسید و خدای بزرگ که شنوای داناست از شما راضی خواهد بود. تشکر از همراهیتون.
ص : با سلام.
در جواب تعبیر خواب من گفته اید " شما احتمالا به عقاید شیعه اعتقادی ندارید و دینتان یا مذهبتان متفاوت است" در حالی که من در شیعه به دنیا امده ام و در احکام به دستورات شیعی عمل میکنم. اما درباب اعتقادات به دلیل مطالعات و تفکرات نظرات خودم را دارم. اگر از منظر شما روشنفکران امروزی ایران که غالبا شیعه هستند در تضاد با اعتقادات شیعه هستند من هم اینگونه ام. من شیعه ای هستم که دین را به ارث نبرده ام.
فریبا هراتی
: سلام. اینکه فرمودید از منظر من، روشنفکران امروز در تضاد با شیعه هستند، باید خدمتتان عرض کنم بنده همچین نظری ندارم و مطلقا مطلب را اشتباه متوجه شده اید! من اصلا کاری به این ندارم که شما شیعه باشید یا سنی یا روشنفکر باشید یا نباشید. نه به من مربوط است و نه نظری در این خصوص دارم. بنده صرفا این مطلب را به این دلیل در تعبیرتان نوشتم که شما فرمودید مراجع تقلید آمده اند...و پیر مردی که مثل ریش مراجع شیعه داشت ...گفت بیا اما من جلو نرفتم. بنده از روی نوشته شما عرض کردم که تعبیرش این است که مذهب یا دین شما شیعه نیست. اما همانطور که خودتان فرمودید شما مطالعات و تفکرات خودتان را دارید و به همین دلیل است که که در خوابتان که او گفته بیا جلو شما نرفته اید. من هیچ تضادی یا توافقی با شما ندارم و اصلا علاقه ای هم به این ندارم که بخواهم شما را تایید یا تکذیب کنم. صرفا تعبیر خوابتان را نوشته ام و بس.
ص : سلام.
اول خواب را یادم نیست . رفتم خانه پدربزرگم که اکنون خراب شده و از نو ساخته شده
درب را زدم ابتدا خاله ام درب را باز کرد ومن چهره اش را ندیدم. گفت مراجع تقلید امده اند مادربزرگم را که الزایمر داشت را ببینند. بعد پدرم هم امد دو تایی داخل خانه رفتیم. داخل خانه جلو رفتم یک پیرمردی در سمت چپ خانه نزدیک دیوار دیدم که ریش بلندی مثل ریش مراجع شیعه داشت که با اشاره سر گفت بیا اما من جلو نرفتم
ناگهان دیدم فقط زیر پوش و شرت تن ام هست و شلوارم همانجا درامده بود سریع شلوارم را پوشیدم. بعد دیدم از خریدهای میوه و سبزیجات که کرده بودم روی زمین ریخته. یکی امد و جمع کرد میوه و سبزیجات خریده شده و برد. مادر من و مادر بزرگ مرحوم من بی حجاب و بدون روسری بودند اما خانواده مراجع که دوتا یا سه تا خانواده بودند همگی روسری داشتند و باحجاب بودند. بعد مراجع و خانواده شان قصد رفتن کردند موقع رفتن انها دیدم مادرم سرش بی حجاب است
به مادرم گفتم اینها نا محرم هستند روسری سرت کن بعد مادر بزرگ مرحومم را دیدم که روسری سرش کرده و با حالت دلخوری رو به من کرد و بعد خاله و مادرم را دیدم که روسری سر کرده اند
فریبا هراتی
: سلام. روح امواتتان شاد. استرس و ناراحتی مادربزرگ شما به خاطر مسائلی که در گذشته داشته اند، موجب نگرانی او شده و روحش را آزرده است. احتمال دارد که ایشان افکار و نظریاتی داشته اند که گناه آلود بوده ولی خدای مهربان ایشان را می آمرزد. شما احتمالا به عقاید شیعه اعتقادی ندارید و دینتان یا مذهبتان متفاوت است. اینکه دیده اید روسری سرشان نبوده، یعنی به راحتی می توان افکار و نظریات ایشان را از رفتارشان تشخیص داد و شما معتقدید که نباید فکرتان را راجع به مسائل و عقایدتان با هر کسی در میان بگذارید و به هر کسی اعتماد نمی کنید. زندگی شما و کارتان انشالله خوب خواهد شد و از آشفتگی و نگرانی بیرون می آیید. تشکر از همراهیتون.
ص : با سلام.
راستش سالها پیش خواب عجیبی دیدم. البته شیخ طنطاوی در آن زمین مفتی دانشگاه الازهر مصر بود.
فریبا هراتی
: سلام. شما در این جمع یک سری از علما را دیده اید که نشسته اند. نه حرفی رد و بدل شده نه اتفاقی افتاده در مورد شیخ طنطاوی هم ایشان محترم و آدم خوبی بوده اند و اینکه به شما گفته اند ایشان خوب است دروغی نگفته اند. مردان با لباس سفید هم نشان دهنده مورد خاصی نیستند و صرفا از روی لباس آنان نمی توان برای شخصیت آنان یا عملکردشان تعبیری نوشت.
ص : با سلام.
من گمان می کنم این خواب را چند روز پیش درخواست تعبییر داده بودم اما پیدا نکردم.
یکی از اعضای فامیل همزمان با به دنیا آمدن من خواب دیده اند که امام خمینی دست پسر بچه ای را گرفته اند و درب خانه ما را میزنند و می گویند این همافر من است.
فریبا هراتی
: سلام. من بار اولی است که این خواب را می بینم و احتمالا ثبت نشده بوده. در مورد همافران باید عرض کنم در وهله ی اول که در زمان حکومت شاه، هُمافر دسته‌ای در نیروی هوایی ایران بود که از سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۷ نیرو جذب کرد. نقش همافران در انقلاب ۱۳۵۷ بسیار پررنگ بود. در این دوران همافران درهای اسلحه خانه‌ها را به روی مردم باز کردند و مردم با داشتن اسلحه توانستند در مقابل گارد شاهنشاهی ایستادگی کنند. همچنین همافران در پایگاه‌های تهران، همدان و مشهد بارها دست به شورش زدند که خود موجب تحریک مردم آن شهرها شد. در ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ همافران با لباس نظامی در مقابل سید روح‌الله خمینی حاضر شده و با وی پیمان بستند که از آن پس این روز، روز نیروی هوایی نام گرفت. پس از انقلاب زمزمه‌های نارضایتی در بین برخی از همافران بالا گرفت و دولت جمهوری اسلامی همافران را به رده افسری به عنوان «افسر فنی» تغییر درجه داد. اگر کسی که امام خمینی گفته اند که این همافر من است اشاره به شما بوده، شما احتمالا در زندگی خود چنین نقشی مشابه آنچه که در توضیحات عرض کردم خواهید داشت. اما اگر امام خمینی به آن پسر اشاره داشته که اصلا ربطش به تولد شما زیر سوال می رود!
یوسف : سلام در خواب دیدم مجلسی از علما بزرگ برگذار شده که در ان مجلس هم حضور دارند ناگهان امدن و بعد از یک احوالپرسیه مختخصر با روی صندلی جدا نشستند و تذکراتی به چند نفر از جمله مبنی بر اشتباهی که داشتند دادن به یک سید که کنار من بود هم تذکری دادند ویک نگاهی هم به من کردند واز افرادی که سئوال کردند انها جدا شدند وروی یک کرسی باهم نشستند بعد روبه همه کردند و فرمودند شما الان با خود میگویید چهره مارا خوک میبیند واینها را خوب نه اینظوریا نیست وشروع به واعظه نمود میخواستم تعبیرش را بدانم
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خواب شما این است که علما نیز مانند همه مردم انسان هستند و ممکن است اشتباهاتی در قضاوت و درک نسبت به مسائل داشته باشند و اگر عالمی پاک و واقعی باشد، هرگز از نصیحت و مشورت در مورد مسائل اجتناب نمی کند و کوتاهی نمی کند. همانطور که در قرآن کریم شوری به عنوان یک اصل مهم برای موفقیت در کارها عنوان شده است، در امور دینی و اجتماعی هم علما مانند باقی مردم نیاز دارند که از هم راهنمایی بگیرند. اگر جز این فکر کنند رفتارشان غیر طبیعی و غیر اصولی است. هیچ کسی از اینکه اشتباه کند خوک نمی شود. خوک شدن صفتی است که برابر کفر است و این معنا را دارد که کسی اشتباه کند و بداند که اشتباه کرده ولی اصرار کند که اشتباه خودش را تکرار کند.