تعبیر خواب عروس
اگر کسی در خواب دید خودش یا دیگری عروس به خانه آورده و او عروس را می شناسد، به بزرگی می رسد اما اگر عروس را نشناخت، عمر او رو به اتمام است. دیدن جشن عروسی همراه با رقص و پایکوبی مصیبت است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
1010 : سلام و خسته نباشید.خواب دیدم خانواده اقایی که تو تعبیر خواب گفتید به من علاقه منده اومدن خونه قبلی ما پدرش تو اتاقی بود که ما بودیم و اون آقا تو اتاق دیگه با برادرم نشستن رو رختخوابایی که روی هم تا شدن و یه ملحفه روش کشیده شده و باهم حرف میزدن.خواهرم بهم گفت که نزدیکش نشو بی میل بود به پسره نزدیک شم.ولی من گوش نکردم و رفتم تو اتاق و پشت برادر زادم که پسره سوار بودم ولخت بودم.چند بار دور اتاق چرخیدم سرم پایین بود ولی حواسم به این. آقا بود.هربار که از نزدیک این آقا رد میشدم این آقا بهم توجه میکرد و مردمک چشماش مثل تیله پررنگ شد و به من زوم کرد حواسش کاملاً به من جلب شد و از حسش به خودم مطمئن شدم یک حس بسیار قوی بود که تو خواب حسش میکردم.دندونای جلویی فک پایینش دیده میشدن که با فاصله بودن.برگشتم پیش خواهرم تو اتاق.ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. تعبیر خوابتان این است که او سعی می کند که خردمندانه به شما فکر کند و از فرهنگ خانوادگی شما بخوبی با خبر شود. او می خواهد که شما را بیشتر بشناسد و همینطور با روحیه ی برادرتان بیشتر آشنا شود. او می داند که در زندگی شما، می تواند جایگاه امن و راحتی داشته باشد. شما احساسات خودتان را صریح و رک و راست و بی پرده برای او به نمایش می گذارید و او روی شما زوم کرده و رفتارتان را قضاوت می کند. او نسبت به نظرات مادر و خواهر و یا زنان دوست و فامیلش، نسبت به شما خیلی اهمیت نمی دهد و یا نظرات این خانمها نسبت به شما متفق و یکسان نیست. تشکر از همراهیتون
eli : سلام.دیدم خونه عشقمم(باهمسرش اختلاف دارن)دوتایخچال بود،کوچیکه روبازکردم ی بشقاب بود که توش توت فرنگی وگوجه سبز نصفه خورده بود.گفتم فصلشون که گذشته.یخچال بزرگ پر ظرفهای شیشه ای بزرگ ترشی وزیتون بود.رفتم توحیاط ،با ی پسر نوجوون بودم،انگار یواشکی اونجا بودیم،ی گوشه قایم شدم،از ی اتاق که تکی گوشه حیاط بود،خانمش اومد بیرون،لباس سرخابی بلند تابستانه تنش بود،موهاش خرگوشی بود،بلندو مشکی،باخودم گفتم مهدی که می‌گفت موهاشو مردونه زده(درواقع مردونه زده).گفتم حتماتا الان خواب بوده.رفت اتاقی که اون طرف‌تر یک طبقه چند تاپله داشت،حیاط پرگل وگیاه بود،ی پاسیو بودکه مثل باغچه همه چی کاشته بودن، باقالی هم بود که گل داده بودن،ظرفهای شیشه ای پایه دار (مثل خنچه عقد)روشون میوه بودو کلی کدو حلوایی سبز، ی گوشه هم ی انبار ازهمین کدوها،گفتم مهدی می‌گفت براش خریدنمیکنه.پس ایناچیه.پسری که کنارم بود همش می‌گفت فرارکنیم الان زنش میاد مارو میبینه.بعددیدم جایی هستم دوستم می‌گفت میگن تو ادارتون تو از همه خوشگلتر وخوش هیکلتری،تو آینه دیدم تپلترشدم ،با هم رفتیم خونه پدرمهدی ،خونشون شبیه دربار پادشاهها بود،ی راهرو با اتاقهای زیاد و درهای چوبی نفیس و بلند،یکی از اتاقهابرای ما بود،رفتم تو اتاق عشقم دراز کشیده بود،خودمو انداختم روش،به دوستم گفتم اینجابرای بعدازدواجمونه،فعلا یواشکی عقدیم.پرده های ضخیم ونفیس داشت،پرده رو کشیدم،دوباره زدم کنار گفتم نور بیادبهتره.بعد دیدم ساعت یازده شبه و من و داداشم عروسیمونه(داداشم ازدواج کرده وبچه داره.من مطلقه ام)با زنداداشم آرایشگاه بودم،اون آماده بود،آرایش غلیظ وشنیون که قشنگم نبود،استرس داشتم که برسم دوازده شبه وهمه میرن.میگفتم منو ساده درست کن و شنیون نکن.ارایشگره می‌گفت من فقط همینو بلدم.به عشقم زنگ میزدم بگم آماده باشه ولی جواب نمیداد،لباس عروس زن داداشم تور بود ولی من میخواستم لباس مجلسی باشه، خیاط داشت می‌دوخت،آستر چینهای پایین لباس بد بود، قیچی زد،گفتم شلخته میدوزه ولش کن، میرم تور میگیرم.زنداداشم گفت ۴۰۰هزارتومن اجارشه،جای دیگه ۱۰۰تومنه ،گفتم واسه ۳۰۰چیزبد نمی‌گیرم.رفتم‌لباس عروس شیک کفتن ۴میلیون.گفنم همینومیخرم.اومدم خیابون عشقمو دیدم،قیافش کسی دیگه بود.یکی ازمشتریهاش که معتاد و سبزس، گفتم آماده شو مراسمه.گفت گوشیم سکوت بود متوجه تماست نشدم،گفت من نمیام مراسم،فقط میام امضا میزنم ولی مراسم نمیام.حالم خیلی بد شد از حرفش ،یهو خواستگارمو دیدم از پنجره سرش بیرونه،با خودم گفتم اصلا با همین ازدواج میکنم.خواستگارم گفت الهه ی مشکلی دارم حل شه میتونیم بعدش ازدواج کنیم.از بلاتکلیفیم غصه می خوردم (در واقعیت هم همینم)
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خوابتان این است که شما به شرایط روحی و زندگی واقعی عشقتان کنجکاو هستید. او دو جور شخصیت متفاوت از خودش بروز می دهد و دو هدف متفاوت دارد. بخشی از شخصیت او که رفتارش نسبت به شماست، شامل تمایلات و وسوسه های احساسی شما و تمایلات او نسبت به شماست و این بخش کوچکی از زندگی اوست و البته گاهی بخاطر رسیدن به این تمایلات حرص می خورید و کمی ترش می کنید.اما بخش بزرگی از زندگی او که مربوط به همسرش است، سرشار از احساسات منفی و صلح و امید است. قهر و صلح و رسیدن به شفا و آرامش بخشی از این زندگی اوست که تا همیشه هم ادامه خواهد داشت. شما در بخشی از زندگی او، به صورت مخفیانه قرار دارید و کمی گشایش کار پیدا کرده اید و می خواهید با اراده تر رفتار کنید و کسی از شما چیزی نمی داند. خانم او از اینکه شوهرش خیلی حامی او نیست دچار استرس می شود ولی سعی می کند که باهوش و خردمند باشد و افکارش را متمرکز می کند تا زندگیش را حفظ کند، دوستان زیادی دارد و نزد همه، محترم و محبوب است. او رازدار خودش است. او سعی می کند که در زندگیش پیشرفت کند و به همه ی آرزوهایی که در خاطرش هست برسد هر چند که او محبت می کند و همسرش او را ناراحت می کند. او ایده ها و افکار جدیدی در سر دارد که تمایلات و عشق خودش را به همسرش نشان دهد. شما امروز احساس خوبی دارید و خودتان را کاملتر و قویتر از گذشته می دانید. مهدی با شما رفتاری خردمندانه و با پرستیژ و متمولانه دارد و در موقعیت های مختلف بلد است که با سیاست رفتار کند. شما از اینکه رابطه و رازتان را با او مخفی نگه دارید خسته شده اید می خواهید همه بفهمند. شما زیادی حواستان به مردم و خواسته هایشان هست. ایده آلگرا هستید و اهداف غیر واقعی برای خودتان در نظر گرفته اید. شما و خانم برادرتان به مشکلات بزرگی برمی خورید. خانم برادرتان بشدت غصه می خورد و روابط شخصی خودش را با برادرتان ارزیابی می کند. همه از احساس او با خبر می شوند. شما از این طولانی شدن شرایط تان خسته اید و نمی خواهید چیزی برایتان مخفی باشد. می خواهید تغییر بزرگی در رفتارتان ایجاد کنید و هر چیزی که ناراحتتان می کند را از زندگی تان ببُرید و دور بریزید . می خواهید اوضاع به نفعتان شود. عشق شما مسائلی را از شما مخفی می کند و اعتماد به نفسش کم می شود. احساس ناامنی می کند و فکر می کند که قدرتی ندارد و کنترل کارها از دستش دررفته. او نمی خواهد از شما جدا شود ولی اگر بخواهید از او جدا شوید، مخالفتی ندارد و مطابق با میلتان رفتار می کند. خواستگار دیگرتان هم الان نمی تواند ازدواج کند ولی بعدا شاید از شما خواستگاری کرد. خوابتان شامل 3 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون
فاطي : سلام وقتتون بخير، ديشب خواب ديدم كه داشتم تو خيابون قدم ميزدم كه بغل خيابون يه عروس و داماد رو ديدم كه دارن گدايي ميكنن و پول براي زندگي كردن نداشتن منم رفتم پيششون و بيست تومان تو جيبم داشتم بهشون دادم و عروس خيلي خوشحال شد و به دختره گفتم من اگه جاي شما بودم با اين وضعيت ازدواج نمي كردم. دختره يه چيزي بهم گفت دقيق يادم نيست ولي از اين وضعيت راضي بود و انگار گفت همه چيز درست ميشه. ممنون ميشم تعبير خوابمُ بهم بگين
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. تحولات تازه ای در زندگی شما در جریان است. شما شاهد ناامنی ها و ناملایمتی های زندگی هستید ولی سختی های شما و تنهایی هایتان تمام خواهد شد و اوضاع به نفع شما به پیش می رود. انشالله موفقیت و شادی به زندگی شما راه خواهد یافت و از تنهایی بیرون می آیید. تشکر از همراهیتون
N : ...اون فقط رژشو زده بود پنهان**
فریبا هراتی
: ...خاله ی شما سعی می کند که با شما با سیاست حرف بزند و شما باید یاد بگیرید که علیه کسی جبهه نگیرید. شما به خاطر تحولاتی که در زندگی تان در جریان هستند، احساس آمادگی ندارید و سعی می کنید که خردمندانه و با مهربانی رفتار کنید. نیاز به راهنمایی دارید که خیلی تند و با حالت دستوری یا تحکمی با مردم صحبت نکنید و سعی نکنید که قدرت را از کلامتان ابراز کنید. لطیف تر مهربانتر خوشروتر باشید. شما دلتان شور می زند ولی مادرتان نگران نیست. تشکر از همراهیتون
N : ...نشون دهنده پافشاریشون بود
فریبا هراتی
: ... شما بعدا که از تب و تاب این خواستگاری ها دور شدید، شرایط برایتان وضوح و روشنی بیشتر پیدا می کند و آنوقت به این که چرا هنوز ازدواج نکرده اید فکر می کنید و به خاطرش ناراحت می شوید. زندایی شما به دو تا دختر کوچکترش نصیحت می کند که زیاد پای صحبت های ناراحت کننده ی شما ننشینند چون معتقد است که آنان هنوز فرصت ازدواج را دارند ولی دختر بزرگش شاید به حرفهای شما گوش می دهد چون شما را بیشتر درک می کند. شما می خواهید رفتاری دوستانه تر و کمتر مغرور یا متکبر از خودتان نشان دهید و در کلام و رفتارتان محبت آمیزتر با مردم صحبت کنید و خیلی تحکمی و دستوری با کسی حرف نزنید. مادر شما معتقد است که نباید خیلی نگران باشید که بخواهید به خاطرش غصه بخورید ولی شما می خواهید زود یاد بگیرید که چطور باید با سیاست با مردم رفتار کنید. پسرخاله ی شما معتقد است که اگر شما بخواهید خوشبخت باشید و دور دور شما باشد و اوضاع به نفعتان به پیش برود، باید شخصیت خودتان را عوض کنید و ایراد های خودتان را بپذیرید. باید از تجارب گذشته تان درس بگیرید و خردمندانه رفتار کنید و برای زندگی تان برنامه ریزی درستی داشته باشید. شما از اینکه اینطور با شما رفتار کنند عصبانی می شوید و معتقدید که رفتارتان با مردم اینقدرها هم بد نیست و دوست دارید که اصلا رابطه تان را با کسانی که از شما انتقاد می کنند قطع کنید و البته این رفتارها هم به ضرر شماست. شاید قبلا زودتر با مردم قهر می کردید ولی قهر شما به دردتان نمی خورد. به نفعتان است که به نصایح خوبی که می شنوید عمل کنید. خاله ی شما می خواهد با مهربانی با شما رفتار کند و نشان دهد که خیلی شما را درک می کند و دوستتان دارد.
N : سلام 28محرم خواب دیدم با همکلاسیای ....پنهان**
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خوابتان این است که شما از زندگی تان درسهایی آموخته اید و باید سعی کنید که از تجارب گذشته تان در زندگی تان استفاده کنید. شما شخصیت کسی را که در خوابتان دلتنگ او بودید را باید به عنوان یک نمونه یا الگو در زندگی تان به کار ببرید و البته هر کسی ذات و ماهیت خودش را دارد و شما هم خودتان هستید و نمی توانید مدل کسی دیگر رفتار کنید ولی می توانید سعی کنید که از رفتار دیگران بیاموزید تا خودتان در زندگی تان به موفقیت برسید. وقتی که کسی می خواهد از شما خواستگاری کند، باید سعی کنید که متواضعانه تر و خردمندانه تر به او فکر کنید و نه اینکه آنقدر اعتماد به نفس تان بالا باشد که همه را از دم رد کنید و به همه پاسخ منفی بدهید چون در اینصورت بعدا پشیمان خواهید شد. هیچ کسی در زندگی نیست که همه ی معیارهای مورد علاقه ی شما را در وجودش داشته باشد و باید سعی کنید که تا اندازه ای که معقول باشد، از خواسته های خودتان کوتاه بیایید تا کسی که نسبتا" خوب است این شانس را داشته باشد که به زندگی تان راه پیدا کند. اشخاصی که خیلی متمول باشند؛ شاید از شما زود خوششان بیاید ولی به همان نسبت هم زود از شما دل می کنند و از کسی دیگر خوششان خواهد آمد. چون روی هر کسی که اشاره کنند و او را هدف قرار دهند، قدرت دارند که او را به دست بیاورند. پس صرفا معیار پولدار بودن برای ازدواج، معیار تمام و کمال درستی نیست.
علی کریمی : سلام خانم هراتی عزیز.طرفای ساعت۸ بازنگ گوشیم بیدار شدم و متوجه خوابم شدم که یه خونه ایی نمیدونم دقیقاا خونه کی بود آوار شد قالی ها و وسایل اون خونه انگار برام اشنا بود وشوهرم وپدرش و برادراش زیر اوار بودن . من خیلی نگران و پریشون بودم ک الان شوهرم یچیزیش میشه و دعا میکردم ک شوهرم سالم در بیاد توخواب خیلی گریه میکردم و از بقیه ک تو خیابون بودن کمک میخواستم و همه اومدن کمک که اوار هارو برداریم ..اوارو براداشتیم و فقط و فقط شوهرم و پسر برادرش زیر اوار بودن که هردو سالم و صحیح بودن فقط کبودی رو دست صورتشون بود فقط برام یچیزی تعجب اور بود ک این همه ادم قرار بود زیراوار باشن اصلا هیچکدومشون نبود نه اینکه پیداشون نکردیم یا زیر اور باشن و گیر کرده باشن نه اصلا نبودن..خانم هراتی گل ممنون میشم تعبیر خوابم رو بم بگی یدنیا سپاس
فریبا هراتی
: سلام. دوست عزیز اول از همه خواهش می کنم به قوانین سایت توجه کنید. شما باید خوابتان را فقط در صفحه ی مربوط به خودش ثبت کنید. این صفحه تعبیر خواب عروس است و اصلا ربطی به خواب شما ندارد. دوم اینکه وقتی یکبار خوابتان را ارسال می کنید، کافیست!!! مردم زیادی به سایت مراجعه می کنند و باید صبر کنید که نوبتتان برسد. در سایت شما بلافاصله بعد از ارسال خواب پاسختان را دریافت نمی کنید بلکه شاید تا 24 ساعت هم منتظر باقی بمانید ( منوط به تعداد کاربران). شما خواب زلزله دیده اید باید به لیست حروف الفبا توجه کنید، زلزله را در آنجا پیدا کنید و خوابتان را آنجا ثبت کنید وگرنه خوابتان گم می شود و اصلا تعبیر نخواهد شد. این قوانین را هنگام ثبت نام به شما اطلاع رسانی کرده اند بالای قسمتی که تیک کردید که قبول دارم! تشکر.
مرضیه : سلام خواب دیدم عروسی برادرمه و رفتم آرایشگاه و خوشحال بودم و عقدش هر لباسی ک پوشیدمو دوباره همون لباسو پوشیدم و امدم دیدم ک فقط از طرف ما خانوادم تو عروسی هستن(یک برادر دارم و اونم قبل از محرم عروسی کرد چرا باید خواب ببینم دوباره عروسی کرده و اینکه لباس من در عقد برادرم با لباس من در عروسیش فرق داشت و تو عروسی واقعیش چند نفر از دوستا و همسایه هامون بودن در حالی ک در خواب فقط خانوادم بودن)
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خواب شما این است که برادرتان نسبت به همسرش احساس تعهد بیشتری می کند و شما رفتارتان با برادرتان و همسرش، همانگونه هست که از اول بوده و نظرات تان نسبت به او و همسرش عوض نشده است. تشکر از همراهیتون
Mina : سلام خانم هراتی عزیز.
من ی شبی دیدم که داخل یه زیرزمینی هستم رفتم حمام بعد انگار از کسی میترسیدم همه درارو قفل میکردم که یکدفعه اومدم برم از پله ها بالا که پدرشوهرم سرپله استفراغ شدیدی کرده بود رفتم پیش مادرشوهرم اطلاع بدم دیدم سمنو میپزه گفت حسوم ندارم منم گفتم من دارم میارم برات،تارفتم بیارم پسر ۷ماهم افتاد تودیگ(دربیداری پسرمم ۷ماهش بود)خیلی ترسیدم.یهو سمنو سررفت تمامه خونه نابود شد هممون فرارکردیم وقتی اومدیم بیرون تکه های خونه رو آب معلق بود و هیچ خونه ای نمونده بود.هرچی به همسرم و بقیه خانوادش گفتم بچمون پس چی باید برم جنازشو بیارم اما اونااصلا متوجه نبودن انگار اتفاقی نیفتاده. خودم برگشتم تنها دنبالش دیدم تواون خونه پر از شیاطینه که برای خودشون راه میرفتن و کارانجام میدادن. اما سرمو بالا نمیاوردم چون میدونستم نباید تو چشماشون نگاه کنم.خواستم فرارکنم دیدم هرچی هر پله ای و میرم اخرش دیواره.یه نفر یه دری وبازکرد گفت بدوبیا ازاینجابرو.منم رفتم و دیدم چون کل اونجاازبین رفته بود یهو همه از یه جایی که نور بنفش داشت و غار مانند بود مثه رحم بود دیواره هاش رو به آسمون بود،میرفتن رد شن خیلی سریع که اونجا نمونن انگار کسی دنبالمون بود.همسرمم ازاونجارد شد همینکه من اومدم رد شم به سختی انگار تمام بدنمو میفشرد تا رد شم جوری که پشیمون شده بودم اما میدونستم راهی نیست،باخودم گفتم انگار دست اونارو کسی میگرفت که راحت میرفتن،به زور رد شدم فشار شدیدی به شکمم واردشد.وقتی اونجارسیدیم ترس اینو داشتیم که باز اونایی که ازشون فرارمیکردیم بیان،که یدفه شخصی اومد با یه ماشین ون مشکی،گفت ما حواسمون هست برید فلان آدرس طبقه ۶۳ ام برای شماست.وقتی منو همسرم اونجارفتیم من دکمه ۶۳ آسانسور زدم رفتیم بالا،بعد باهم برای خرید اومدیم پایین.هنگامی که دوباره خواستیم بریم بالا به همسرم گفتم زودباش خطرناکه الان میان.اما اون دم در یهو خوابش برد و من رفتم بالا هرچی صداش زدم بلند نشد .از خواب بیدارشدم با حسه به شدت عجیبی. چون فرزندم تو دیگ افتاد و این اتفاقا رخ داد خیلی برام مبهم بود این خواب. بسیار تشکر ازشما
فریبا هراتی
: سلام. لطفا همیشه تاریخ خواب را به روز و ماه قمری ذکر کنید؛ شاید در تعبیر موثر باشد. شما در ضمیر ناخودآگاهتان تلاش می کنید که از اشتباهات گذشته تان دوری کنید و شروعی تازه داشته باشید و به آرامش برسید. شما نگران هستید که دوباره در زندگی تان مرتکب گناه شوید و شیطان به روحتان نفوذ کند. سعی می کنید که درست زندگی کنید. پدر شوهر شما سعی می کند که جنبه های چندش آور و اشتباهات گذشته اش را از زندگیش دور کند یا از خصلت های زشت گذشته اش دست بردارد. مادر شوهرتان در زندگیش بسیار صبور است و تمام تلاش خودش را می کند که تاثیری مثبت روی زندگی همسر و فرزندانش بگذارد. اما از مشاهده ی اشتباهات شوهرش، خسته شده و نمی تواند زندگیش را بخوبی مدیریت کند. او نیاز به راهنمایی و مشاوره ی شما دارد تا بفهمد که چطور باید تمام ابعاد کارش را بخوبی بررسی کند و تصمیماتش را زیر و رو کند و کارهایش را بخوبی مدیریت کند. شما سعی می کنید که انرژی خودتان را وقف حل مشکلات مادرشوهرتان کنید و این باعث می شود که به فرزند خودتان کم توجهی کنید و موفقیت های او و خودتان را فدای موفقیت مادرشوهرتان کنید. ( تعبیر در دیگ افتادن فرزندتان همین است). شما بیشتر از اینکه بتوانید مشکلات مادرشوهرتان را مدیریت کنید، مسئولیت های مختلف خودتان را نادیده می گیرید، زیر بار احساسات و فشار زیاد عصبی قرار می گیرید و خونسردی تان را از دست داده و هیجانی رفتار می کنید. در نتیجه، همه چیز را بیشتر خراب می کنید، احساسات منفی به زندگی شما و مادرشوهرتان جریان پیدا می کند، تمام نقشه هایتان نقش بر آب می شود و شما حس می کنید که به هدفتان نرسیده اید و کسی به احساسات پاک و معصومانه ی شما که هدفتان خیرخواهانه بوده، توجهی نشان نمی دهد. شما به این فکر می کنید که می خواستید کار خوبی انجام دهید و نه اینکه از نفس اماره و یا شیاطین در زندگی تان پیروی کنید. خرد و عقلانیت، به شما می گوید که به لطف خداوند پناه ببرید و به او توکل مطلق کنید. شما حاضرید جانتان را در راه خداوند بدهید و از خیر دنیا بگذرید و تولدی تازه داشته باشید و از خداوند می خواهید که در سختی ها شما را کمک کند. شما هنوز در زندگی تان وظائفی دارید و زمان مرگ شما نرسیده است. با این وجود، شما همیشه گوش بزنگ و آماده هستید که جوری زندگی کنید که در درگاه خداوند، شکست نخورید ولی همسرتان، بعد از اینکه به او شانس زندگی و جبران اشتباهات گذشته اش داده می شود، در خواب غفلت به سر می برد و مانند شما خردمندانه رفتار نمی کند. خوابتان شامل 3 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون
یوسف : سلام
خواب دیدم که به مراسم عروسی یکی از همکارام دعوت شدم ازش خوشم میاد و از این که داره ازدواج می کنه ناراحت بودم و به همین خاطر نرفتم به مراسم و تنهایی رفتم به مرکز خرید و تفریح ولی همچنان ناراحت بودم. ممنون میشم اگر تعبیرش رو بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. تحولات تازه ای در زندگی همکار شما بوجود می آید و شما از این که او نسبت به کسی یا نسبت به انجام کاری متعهد می شود، احساس مثبتی ندارید. شما می خواهید سعی کنید که تصمیمات و انتخاب های درستی برای زندگی تان بگیرید، خودتان را قوی کنید و هویت خودتان را شکل بدهید و خوش باشید و نه اینکه به افسردگی و استرس دچار شوید، چون این خردمندانه ترین کاری است که می توانید انجام دهید. نشکر از همراهیتون