تعبیر خواب عروس
اگر کسی در خواب دید خودش یا دیگری عروس به خانه آورده و او عروس را می شناسد، به بزرگی می رسد اما اگر عروس را نشناخت، عمر او رو به اتمام است. دیدن جشن عروسی همراه با رقص و پایکوبی مصیبت است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
فاطی : فقط اینو بگم ببخشید با دزدیه شدن مهمانها مراسم انگار کنسل شد همه میخواستن برن
فاطی : سلام خانم هراتی عزیز بعد از چند سال باز خوشحالم هنوزم سایتتون براهه،بهترینهارو براتون آرزو دارم.(خواب دیدم با اینکه متاهلم)دوباره مراسم عروسیم تو خونه پدرم هستش(ولی فضای خونه شبیه خانه پدرم نبود)صدای آهنگ…هم نمیوم مادرم هدایای نقدی رو از مهمانها جمع میکردن و یهو دیدم تو زیر زمین خونه ای که توش بودیم چندتا خانم از مهمانهامونرو(فکر کنم ۳تا)دزدیدن و منم رفتم زیر زمین دیدم دسته کلیدهای ربوده شده ها رو طاقچه هستش(به خودم گفتم حتما اثر انگشت دزد روشونه)گفتم کسی دست نزنه بهشون تا پلیس رو خبر کنیم.اومدم بالا به پدرم اطلاع دادم ولی بی اهمیت بود به حرفم.مادرمم از اینکه فقط دو سه نفر هدیه نقدی داده بودن ناراحت بودن میگفتن کمه.ممنون میشم راهنمایی کنید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر عزیزم. خو ش برگشتید. تحولات تازه ای در زندگی شما در جریان است و شما نسبت به کاری که در دست دارید و نسبت به همسرتان احساس تعهد بیشتری خواهید کرد. سعی می کنید که به فرهنگ خانواده تان پایبند باشید و خردمندانه رفتار می کنید. مادرتان می خواهد بداند که دیگران چقدر برای موفقیت شما اعتبار قائلند و شما چقدر می توانید روی دوستی و محبت دیگران حساب باز کنید. شما به این فکر می کنید که تعدادی از خانمهایی دوروبرتان، احساس محدود شدن می کنند و یا کنترلی روی زندگی شان ندارند. آنها خودشان اجازه داده اند که دیگران به حقوق آنها تعدی کنند. شما می خواهید که این اشخاص برای خودشان اعتبار قائل باشند و به خواستگاری هر کسی پاسخ مثبت ندهند. پدرتان یا خرد و عقلانیت شما می گوید که نباید در کار کسی دخالت کنید. اما مادرتان ( یا احساس شما) برایش مهم است که دیگران خوشبختی و اعتبار شما را تصدیق کنند. تشکر از همراهیتون
H : سلام من خوابم خیلی طولانیه ولی جاهای مهمشو میگم
خواب دیدم عروسی یکی از فامیلامونه که در واقعیت چند ماه پیش بود بعد من حیلی خوشحال بودم و ذوق عروسی داشتم بعد عروسی شد و تمام شد و فردا پاتختی بود ((من صبح پاتختی که خونه خودمون بودم دیدم یه چندتا ادم اومدن تو حیاط و میخوان بیان داخل خود خونه منم تنها بودم و اونا میگفتن اینجا مال ما هست منم اونموقع نه سندی داشتم نه چیزی اخر سر یکیشون اومد خیلی قوی بود و درو شکست و ریختن داخل خونه منم راه فراری نداشتم از نور گیر ها سعی کردم فرار کنم ))
بعد یهو خوابم پرید به وسط پاتختی و من حالم خیلی بد بود بخاطر اتفاق گذشته و استرس داشتم ولی مردم خونه ما بودن اونموقع یعنی پاتختی خونه ما بود بعد تصمیم گرفتند که پیاده برن خونه کس دیگه ای اونجا که تو راه بودیم ((مادربزرگ مامانم که یک ساله فوت شده اومد کنار من و یه قیچی کوچولو طلایی رنگ که انگار جنسش هم طلا بود باهاش پوست دستمو خراشید و بعدم همون قیچی داد بهم و رفت جلو و غیب شد))بعد ما رسیدیم به خونه یکی دیگه از فامیلامون اونجا نشسته بودیم که ((خانومای اون جمع میگفتن برادر داماد از خاله من خوشش اومده و خاله من از نظر سنی بزرگتر از اونه و من خیلی ناراحت شدم ویجورایی حسودیم شد و اعصابم بیشتر از قبل بهم ریخت حالا در واقعیت بدم نمیاد ازون پسره ))
اون قسمتایی که (()) دو تا پرانتز داره قسمتای مهم خوابم هستن که میخوام زحمت تعبیرشو بکشید
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خوابتان این است که تحولات تازه ای در زندگی شما ایجاد می شود و عده ای سعی می کنند که حریم خصوصی شما را شکسته و از کارهایتان سردربیاورند. شما سعی می کنید که رازدار خودتان باشید چون این اشخاص روی عملکرد و رفتار شما زوم کرده اند و می خواهند در کارتان تفحص کنند. شما از ارتکاب به هر گونه اشتباه در زندگی تان پرهیز می کنید. بعد از مدتی این اشخاص، تمایلشان را برای حرف زدن راجع به شما و کنجکاوی نسبت به شما از دست می دهند و روی رفتار و عملکرد کسی دیگر، کنجکاو می شوند. روح مادربزرگتان شاد. او می خواهد به شما بگوید که شما باید خردمندانه رفتار کنید و راز موفقیت تان این است که ارتباط تان را با کسانی که باعث ناراحتی تان می شوند کمتر کنید و به این اشخاص بفهمانید که کمی از دستشان ناراحت هستید؛ نه اینکه به روی خودتان نیاورید و وانمود کنید که چیزی نشده است. این اشخاص در کار همه فضولی می کنند و در نهایت سعی می کنند که در زندگی خاله ی شما کنجکاوی کنند و معتقدند که او شخصیتی قوی و با اراده دارد و بیشتر از شما به چشم دیگران می آید و شما از این بابت خوشحال نیستید. تشکر از همراهیتون
Mina : سلام عزیزم. خواب من شبیه کابوس بود و با کلی تپش قلب از خواب بیدار شدم ،دیدم که خالم که مجرد هم هست و تا حالا ازدواج نکرده یه اتفاقی برای روده هاش افتاده که دکترا رو نا امید کرده (البته در واقعیت مشکلی ندارن ایشون)و پزشکا ازش قطع امید کردن و قرار بود خالم به زودی بمیره اما خودش اینو نمیدونست و اصلا هم تا آخر خواب نزاشتیم بفهمه.بعد دو نفر از فامیلای مادریم این وسط اومدن مهمونی خونه ی پدریِ مادرم که (پدربزرگم در حال حاضر فوت کرده) و ما خونشون جمع شدیم ،فامیلمون یه خانومی بود با شوهرش که اون خانوم رو میشناختم ولی شوهرشو توی خوابم نمیشناختم یه آدم جدید بود در حالی که توی واقعیت (میشناسم) بعد ما توی مهمونی سر مسائل مختلفی بحثمون شده بود و اونا با عقاید من سازگاری نداشتن و ازم سر اون بحثایی که کردیم ناراحت شدن مخصوصا شوهرش.بعد رفتم از دلش در بیارم بغلش کردم بوسیدمش اونم آروم شد.(من تو واقعیت همچین کاری نمیکنم) تو همین فاصله خانومش افتاد تو بستر بیماری و رو به موت بود .دیدم که همش به مادرم و یه خاله ی دیگه که دارم ،شدیدا اصرار میکردم و سرزنششون میکردم که خالمو که روده هاش مشکل داره ببریمش پیش یه دکتر خوب شاید راهی باشه تا حالش خوب بشه میگفتم درسته خرجش زیاده اما یکاری میکنیم بعد اونا میگفتن نه ببین بیماریش این نیست چرا متوجه نیستی روده هاش خیلی وقته که خوب شده الان مشکلش مغزشه داخل سرش یه عالمه توده ریز هست که نمیشه کاری کرد به زودی میمیره پزشکا کاری نمیتونن بکنن که من به ذهنم رسید که اون فامیلمون که توی مهمونی باهاش بحث کردم و از دلش در آووردم حین بوسیدن متوجه شدم یه حسی به من داره( من در واقعیت متاهلم)بعد رفتم پایین حیاط توی توالت و یه عالمه گریه کردم بعد رفتم بهش گفتم من فکر کردم اون داره بابت بیماری روده زجر میکشه میگفتم اگه بمیره راحت میشه درداش تموم میشه اما اون الان حالش خوبه و قراره بخاطر اون توده ها بمیره حالم بد شد و بعد به خالم گفتم که اون آقا که فامیلمونه حین بوسیدن متوجه شدم حس داره به من و اگه باهاش برم توی رابطه میتونه بهمون از نظر مالی یا با پارتی بازی کمک کنه که خرج بیمارستان در بیاد خالم حالش خوب بشه بعد رفتم موهامو رنگ سفید استخونی کردم خیلی خوشگل شده بودم بعد دیدم خالم که مریضه لباس سفید عروس پوشیده و میخواد عروس بشه اما داماد رو ندیدم تعجب کرده بودم....
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خوابتان این است که خاله ی شما شجاعت و جربزه ی لازم برای رسیدن به اهدافش را ندارد و در پیچ و خمهای زندگی، او دلش به حال خودش می سوزد و بشدت غصه می خورد. البته این طرز فکر اوست که اشتباه است و نه اینکه واقعا او مستصل و ناتوان باشد بلکه افکار منفی که در سر او جمع شده اند، باعث افسردگی و ناراحتی او شده اند. روح پدربزرگتان شاد. فامیل مادری شما به خاله تان فکر می کند. خانم فامیل که شوهرش را در خواب نمی شناختید، در ظاهر نشان می دهد که شخصیتی قوی و مقتدر و با اراده دارد که رقابتی فکر می کند و می خواهد حسابی از خودش حمایت کند. اخلاقیات و روحیات او شاید با شما در تضاد است و شما از اینکه او اینطور قاطع و جسور صحبت می کند از او شاید خوشتان نمی آید. اما در واقع او اینقدرها که نشان می دهد، با دل و جرات نیست و خودش خیلی زود در سختی ها کم می آورد و روحیه اش را می بازد. شما دلتان برای خاله تان می سوزد و دوست ندارید که او دچار افسردگی شود. شما متوجه می شوید که درست است که خانم فامیلتان صادقانه حرف نمی زند و گنده گویی می کند ولی به هر جهت؛ بعضی وقتها، تعاریف مثبت و ارزنده از خاله تان - هر چند که واقعی نباشد- می تواند باعث شود که او روحیه اش قوی باشد و نباید همیشه صادقانه به او بگویید که چرا افسرده ای؟ چرا پریشانی و یا حیف که تو تنها هستی... بلکه باید مثلا بگویید که چقدر تو باهوشی چقدر زیبایی چقدر موفقی چقدر هواخواه داری... یا حرفهایی که او خوشش بیاید و خودش را ضعیف و ناتوان و بیچاره متصور نشود. شما نشان می دهید که خونسرد و بی خیال هستید و حسابی خودتان را شاد نشان می دهید تا خاله تان شاد باشد ولی او دلش همچنان به حال خودش می سوزد و احساس استیصال و ناراحتی می کند و دوست دارد بمیرد. ( دور از جان). تشکر از همراهیتون
pariss : من خواب دیدم با پسر دایی مادرم(اصلا باهم ارتباط نداریم) دارم ازدواج میکنم و قرار عقد گذاشتیم ولی چند روز مونده به مراسم دور از جون پدر من فوت میکنه و من در تلاش برای بهم زدنم که‌همه میان بهم میگن کوتاه بیا یک خطبه عقد خونده بشه بدون مراسم بعدا مراسم میگیریم
منم قبول کردم ولی یکی از اقوام گفت عکس میگیرین بعدا ببینی غصه میخوری بذار من یک دستی به روت بکشم که من تعجب کردم چون در واقعیت اون خانوم آرایشگر نیست
یکم منو آرایش کرد و لباس عروس خودش هم داد من پوشیدم وقتی رفتم جلو آیینه خیلی عصبی شدم و ناراحت ابروهام کوتا و نازک کرده بود همش داشتم سرش جیغ میزدم ولی زشت نبودم
موهامم خیلی خیلی بلند شده بود تو خواب
مادر داماد و زن عموی من (عموی من در واقعیت به تازگی فوت کردن) اومدن و آرایش غلیظ کرده بودن و شنیون که من به زن عموم گفتم این چکاری ما عزا داریم تو که خودت هم شوهرت تازه فوت کرده گفت عیب نداره حالا ما سیاه بپوشیم گریه کنیم این دوتا زنده میشن مگه
مادر داماد گفت ما سالن گرفتیم که من ناراحت شدم قهر کردم گفتم شما دیگه شورش درآوردین
عزیر خودتونم بود این کارا رو میکردین
من داشتم از اونجا میرفتم با یک‌آقایی که اصلا نمیشناختمشون و سعی داشت منو آروم کنه بگه زشت نشدی من داد زدم سرش گفتم مساله من اینا نیست پدر من فوت کرده یکم صبر نمیکنن
رفتم توی خونه که خواهر بزرگ خودم و دوتا خواهر داماد اومدن منو آروم کنن و دلداری دادن.
_ من مجردم ، دایی مادر من دوتا پسر دارن یکی متاهل یکی مجرد که نمیدونم تو خواب داشتم با کدوم ازدواج میکردم، پدر من هم خدا رو شکر زندن _
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خوابتان این است که شما احساس می کنید که مجبور هستید که مطابق با فرهنگ خانواده ی مادری تان رفتار کنید و به انجام کاری متعهد شوید؛ در حالی که از پیامدهای این تعهد و تغییر و تحولاتی که پیش رویتان است، بی خبرید. شما عقلتان به جایی قد نمی دهد که آیا اینکار درست است و از این جهت روحیه تان خسته و افسرده می شود ولی همزمان به این نتیجه می رسید که قبول این کار بشدت نابخردانه است و نباید آن را انجام دهید. اما همزمان دیگران به گونه ای رفتار می کنند که شما حس می کنید که برای انجام کاری که نمی خواهید انجامش دهید؛ مجبور می شوید. شما حس می کنید که هیچ تسلطی روی کنترل شرایط، یا هیچ انتخوابی ندارید. هیچ کسی به حرفتان اهمیت نمی دهد و نظرات شما را تصدیق نمی کند. فقط از این بین، خواهر خودتان و کسی که قرار است با او کاری را بصورت شراکت انجام دهید، دوست ندارند که شما وادار به پذیرش این مسئولیت جدید بشوید. پسردایی مادرتان صرفا نمادی از پروژه یا کار یا نوع رفتاری است که دیگران از شما انتظار دارند که آن را بپذیرید و شما نمی خواهید مطابق با نظرات دیگران زندگی کنید بلکه می خواهید خودتان خردمندانه تصمیم گیری کنید و هنوز خرد و عقلانیت شما از بین نرفته است. چون می خواستند که شما را آرایش کنند، شرایطی پیش می آید که دیگران شما را عصبانی و یا ناراحت می کنند. باید برای دفع شر حتما صدقه بدهید و در اینکار کوتاهی هم نکنید. تشکر از همراهیتون
salam : سلام و احترام
خواب دیدم که گویا زمان عروسی من نزدیک هست و طوری بود که آمادگی داشتم که هرچه زودتر مجلس عروسی برگزار شود .
با مادر و خواهرم که از من کوچکتر هست بودم و مادرم به طور غیر مستقیم می خواستند به من بگویند که خوب هست که به خواهرم فرصت بدهیم که چند نفر ایشون رو ببینند (فکر کنم منظورشون زمینه فراهم کردن برای دیدن افراد و خواستگاری کردن از خواهرم بود) و غیر مستقیم میخواستند بیان کنند که عروسی رو اگه میشه عقب بیندازیم
و من که میخواستم مادرم ناراحت نشوند (البته بدون دلخوری یا اجبار) گفتم اشکالی نداره تو مرداد و شهریور عروسی را می اندازیم.
بنده متاهل هستم و خداروشکر مشکلی از نظر خانوادگی نداریم
ممنون میشم در مورد تعبیرش راهنمایی بفرمائید
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. شما می خواهید زندگی تان را متحول کنید و به انجام کاری اقدام کنید که باعث آرامش شما بشود. عروسی شما در خوابتان می تواند به متعهد شدن شما به انجام کاری، قبول پروژه ای و یا تغییرات کلیدی در زندگی امروزتان باشد. به علاوه عروسی ممکن است تعبیری منفی مانند ناراحتی فکری یا غم و اندوه داشته باشد. با توجه به اینکه گفته اید در مرداد و یا شهریور عروسی را می اندازید، به احتمال قوی، این تحولات زندگی شما از نوع مثبت آن هستند و باعث سعادت و خوشبختی شما خواهند بود. اما به خاطر جنبه ی منفی تعبیر و دفع شر و خطرات، بهتر است که شما به اندازه ی وسعتان قربانی انجام دهید و تمامی گوشتش را به فقرا ببخشید و اصلا از آن تناول نکنید. تشکر از همراهیتون
Shima11 : سلام.مخفی بمونه
فریبا هراتی
: سلام. شما نسبت به شایان احساس تعهد می کنید و تمایل دارید که با سیاست تر با او رفتار کنید، نشان دهید که سنت گراتر هستید و خیلی خانمانه رفتار می کنید و قهر و ناراحتی تان را از او مخفی کنید و رفتاری ملایمتر و دوستانه تر با او داشته باشید. تشکر از همراهیتون
یوسف حیدری : خانم هراتی قبل از هرچیز ممنون اینکه هنوز سایتتون فعال هستش.خواب برای یکی از دوستانم هستش که من مینویسم،ایشون خواب دیدن که شب عروسیشون هستش و داخل سالن مهمونا نشستن و پدرشون که در قید حیات هستن بین مهمون ها خرما و حلوا پخش میکنن. ممنون میشم تعبیرش رو بگید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. با این فرض که دوست شما در واقعیت قرار نیست که به زودی ازدواج کند و با این فرض که او عروس را در بیداری نمی شناخته، ( همیشه توضیحات را باید کامل ذکر کنید تا تعبیر اشتباه نشود)؛ تعبیر خواب دوست شما این است که خطری سلامت او را تهدید می کند و او باید برای دفع شر، صدقه بدهد و بگوید که به اندازه ی وسعش برایش قربانی انجام داده و تماما" گوشت آن را بین فقرا پخش کنند و اصلا از آن نخورند. اگر دوست شما واقعا خردمند باشد این قربانی را حتی یک روز به تاخیر نمی اندازد. انشالله با انجام قربانی قضا بلا از او دفع خواهد شد. تشکر از همراهیتون
یوسف حیدری : برای تکمیل توضیحات عرض کنم که ایشون شوهر و بچه دارن و هم اینکه توی خواب میدونستن عروس خودشون هستن و اینکه گفتن داماد نبوده فقط مجلس عروسی بوده ایشون لباس عروس به تن داشتن و اینکه پدرشون بین مهمونا خرما و حلوا پخش میکردن
فریبا هراتی
: سلام مجدد. خواب دوست شما دو تعبیر متفاوت می تواند داشته باشد. اول اینکه او در زندگی خودش شاهد تحولاتی تازه خواهد بود و اگر دوست شما رابطه ی خوبی با همسر خودش دارد، نسبت به همسرش احساس تعهد بیشتری خواهد کرد و وابسته به او خواهد شد. اما اگر رابطه ی دوستتان و همسرش خوب نیست؛ این تحولات تازه، گویای غم و اندوه و دعوا یا نگرانی های تازه ای بین آنهاست. او سعی می کند که به کمک پدرش تغییرات تازه ای در زندگیش ایجاد کند تا به ثروت بیشتری برسد و از این بابت، او و پدرش دلشوره دارند و نگرانند. تعبیر دوم این است که سلامت دوست شما در خطر است و پدر و اطرافیان او دچار استرس می شوند. در اینصورت حتما باید قربانی انجام شود و تماما گوشت قربانی را بین فقرا پخش کنند و اصلا خودشان از آن نخورند. انشالله قضا بلا از او دفع خواهد شد. تشکر از همراهیتون
Yasi : خواب دیدم عروسیمه و داریم برا مراسم آماده میشیم میکاپ رو صورتم بود لباس عروس سفید تنم بود اطرافم داشتن باغ و ماشین و غیره آماده میکردن.داداشم که چند سال پیش فوت شده اونجا بچه ۶_۷ساله بود گفتن مریض شد با عجله مراسم ول کردیم بردمش دکتر وخانم دکترش هرچی میگفت با دقت و استرس گوش میکردم شب بیرون شهر داشتم نور خونه هارو نگاه میکردم وقتی برگشتم صبح روز بعدش شده بود تو آیینه آرایشگاه به صورت خودم نگاه کردم دیدم چون آرایش خیلی رو صورتم مونده صورتم پر از جوشهای قرمز و دردناک بود کمی ترسیدم ازین موضوع نگران شدم ارایشمو پاک کردمو صورتمو شستم جوشها خوب شدن
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خوابتان این است که تحولات منفی در زندگی شما در جریان است و شما احساس ناراحتی و اندوه خیلی زیاد خواهید داشت و سلامت شما یا کسی در خانواده تان در خطر است. روح برادرتان شاد. او می خواهد به شما و خانواده تان هشدار دهد که مراقب سلامتی تان باشید و غصه و اندوه را از زندگی تان بیرون کنید. شما با مشکلاتی مواجه شده یا می شوید که نمی دانید عاقبت کار چه خواهد شد. ولی باید خردمندانه فکر کنید و امیدتان را از دست ندهید. سختی ها تمام می شود و شما شروعی تازه خواهید داشت. از اینکه این همه ناراحتی و سختی کشیده اید و از اینکه احساسات واقعی تان را مطرح نکرده اید و شاید در بیان احساستان صداقت نداشته اید، پشیمان خواهید شد. اما اگر صادقانه و شفاف نظراتتان را مطرح کنید و به خدای بزرگ توکل کنید، مشکلاتتان رفع خواهند شد. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون
یگانه : سلام خواب دیدم‌خونه مامانم اینا هستیم اونجا عروسیه پدرشوهر و مادرشوهرم هست،در واقعیت میان سال هستن اما تو خوابم جوونتر شده بودن،مادرشوهر لباس عروس پوشیده لباسش توری بود و دکلته،تو واقعیت خیلی مذهبین، باهم مرقصیدن،پدرشوهرم دستشو انداخته گردن خواهرشوهرم که مجرده میخونه و میرقصه تو خوندنشم دخترشو تعریف میکنه و میگه من به هر کسی‌دختر نمیدم تو خوابم میدونم که از قصد اینجوری‌میگه که براش خواستگار پیدا شه،منم یکم میرقصم اما بعد تو دلم میگم بسه دیگه وایمیسم کنار،بعد سفره پهن میشه شام بخوریم شامم داداشم و مامانم اینا تدارک دیدن،یهو میبینم ساعت ۱۲شبه سفره انداختیم میبینم همه مهمونا رفتن دور سفره فقط ۷ یا۸ نفر مونده،بعد تعجب میکنیم چرا همه رفتن...تو آشپزخونه هم پر میوه و غذا و شیرینیه تره،من چنتا شیرینی میخورم میبینم چقد خوشمزه‌اس
فریبا هراتی
: سلام. تحولات تازه ای در زندگی مادرشوهر و پدرشوهرتان در جریان است و آنان علاوه بر نگرانیهای خودشان، به خاطر دخترشان هم نگران و ناراحتند. مادرشوهرتان نمی داند که چطور باید از دخترش حمایت کند. او شخصیتی سنت گرا دارد و پدرشوهرتان می خواهد از دخترش حمایت کند. اگر رقصشان تند بوده ، خیلی غصه می خورند که دخترشان ازدواج نکرده و اگر رقصشان آرام بوده، هارمونی و هماهنگی زیادی به زندگی شان وارد خواهد شد. شما سعی می کنید که خیلی در مشکلات شان دخالت نکنید. آنان تلاش می کنند که نظرات دیگران را در رابطه با مشکلاتشان جویا شوند و تصمیم خوب و مهمی برای آینده شان اتخاذ کنند ولی دیگران خیلی به مشکلات آنان اهمیت نمی دهند و جز 7-8 نفر که با آنان صمیمی هستند، باقی نسبتا بی تفاوت رفتار می کنند. مشکلات ایشان از نوع نگرانیهای مالی نیست و امنیت و گرمی در زندگیشان از نظر اقتصادی فراهم است و شما سعی می کنید که خوش باشید و زندگی خوبی داشته باشید. تشکر از همراهیتون