تعبیر خواب عزاداری
آنلی بیتون میگوید: اگر خواب ببینید عزادار کودکی هستید، نشانه آن است که نقشههایی که برای زندگی خود کشیدهاید با سرعت به شکست میانجامد.
اگر خواب ببینید برای خویشاوندی عزاداری میکنید، دلالت بر آن دارد که در آینده پیشرفتی اندک خواهید داشت و ایدههای شما که به خوبی اندیشیده شده، به ثمر نخواهد رسید.
تعبیر خواب عزاداری برای مرده
جابر مغربی گوید: اگر بیند مردهای جان داد و خویشان او بر وی نوحه و زاری میکردند، دلیل که بر اهل بیت مرده غم و انده رسد. اگر بیند که خویشان وی آهسته میگریستند، دلیل که خویشان وی از وی شادی و خرمی رسد.
حضرت دانیال گوید: اگر به خواب بیند که بمرد و همه بر وی بگریستند تا وقتی که وی را بشستند و با کفن در گور کردند این همه، دلیل بر فساد دین بود.
مطیعی تهرانی: اگر در خواب ببینیم کسی که مرده است گریه می کند خوب است و جای نگرانی نیست.
معبرین غربی گویند: رفتن به مراسم ختم و عزاداری مرده در خواب نشان دهنده رخ دادن حادثه شومی در آن محل یا بیانگر جدایی بین دوستان و اقوام است. اگر در خواب برای شخص مرده ای عزاداری میکنید نشان دهنده رسیدن ضرری از جانب اقوام مرده به شماست. همچنین عزاداری برای مرده میتواند نشانه سختی است که به وسیله شخص عزادار به وجود میآید.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
asma : سلام خواهرم پریشب خواب دیدن که عزرائیل اومده زده روی شونش و لبخند زده رفته فرداش شوهر خالم فوت کردن ، آیا اون خواب به شوهر خالم برمی گشته یا خطری خواهرم را هم تهدید می کند و یا نه کلا تعبیر دیگری دارد ، نگرانم :-( ممنون
فریبا هراتی
: سلام. دیدن عزرائیل ع به این معنی است که خواهرتان باید اخلاقیات و روابط منفی را از وجودش دور کند و موقعیت ها و عادتهای بد را کنار بگذارد. در اصل به خواهرتان نهیب زده اند که این اتفاق رفتن روح به سوی خداوند یکباره و برای همه پیش می آید. نوعی هشدار به بیدار بودن و اقدام به کار خیر به خواهرتان تعبیر خوابش است اما به این معنی نیست که او هم قرار است بمیرد. بلکه گفته ببین !! فکر آینده باش و در خواب جهالت نرو. تشکر از همراهیتون.
Leilakhazaei : ببخشید منظور از شروع جدید ک فرمودین زندگی من با پسر مورد علاقمه ..یا کلا شروعی تازه در زندگیم خاهم داشت ک ربطی ب ایشون نداره ؟
فریبا هراتی
: دست دادن با آنان به معنای شروعی تازه است و چون خوابتان در رابطه با پسر مورد علاقه تان است، طبیعتا به ایشان مربوط می شود. اما دوست عزیز جدای تعبیر خوابتان لازم به تذکر می دانم که همانطور که در هنگام ثبت نام شرایط سایت به شما اطلاع رسانی شده، هر 3 کامنت اضافه شما، یک حق خواب از شما کسر خواهد کرد. شما قبلا 3 کامنت در تعبیر خواب کفتار- خواستگاری و اینبار عزاداری داشته اید و به این دلیل یک خواب از شما کسر خواهد شد. این قانون به این سبب وضع شده تا کاربران از نوشتن کامنت های غیر ضروری که در گذشته به وفور ارسال می کردند، اجتناب کنند. تشکر از همراهیتون.
Leilakhazaei : سلام خاب دیدم خونه مادربزرگ پسر مورد علاقم بودم گویا یکی ازشون فوت شده بود چون تعداد زیادی خانوم مشکی پوش تو خونشون بود ک همه شیون و زاری میکردن منم رفتم خونشون ماسک زده بودم صورتم مادربزرگش دم در بود یه طرف صورتمو بوس کرد بعد گفتم بزار ماسکمو دربیارم...تعداد زیادی خانوم دم در بودن ک اومده بودن مراسم ختم ولی گریه نمیکردن با همشون ب محکمی دست دادم و احوالپرسی کردم تعبیرشو لطف میکنید بگید ..
فریبا هراتی
: سلام. شما در رابطه با خانواده دوست پسرتان، ابتدا سعی می کنید که ا حساس حقیقی خودتان را پنهان کنید ولی بعدا خود واقعی و احساس واقعی تان را نشان خواهید داد. احتمال دارد مادر بزرگ او فوت شود و شرایط روحی و اخلاقی شما برای روح او کاملا مشخص باشد . او شما را تایید خواهد کرد و شما شروعی تازه خواهید داشت و در نظر فامیل او خوب جلوه می کنید. تشکر از همراهیتون.
اشکان : با سلام دیشب خواب دیدم روی نیمکت داخل سالن نشسته بودم روبروم یه سالن بود که مردم داشتن داخلش برای کسی که مرده بود عزاداری میکردند و من داخل سالن رو نمیدیدم ولی میدونستم مادرم هم اونجاس وبعد دیدم اون طرفرتر که جدا بود از سالن عزا پسر دای هام دارن رقص کوردی میکنن حالت تند( البته زن دایم در عالم واقعیت مریض احواله )و بعد من که روی نیمکت نشسته بودم خالم اومد پیشم بهم گفت خواهرت کجا رفته گفتم رفته خونه با ناراحتی و عصبانیت گفت چرا باید تو مراسم ختم میموند من گفتم مگه کی مرده خالم با عصبانیت حالت دهن کجی گفت من مُردم (البته خالم در عالم واقعیت پیر و مریض احواله )و بعد دیدم اون ورتر خانمها ی جوان دارن سونوگرافی میدن برای نوزادشون که نوبت به یه حانمه شد که شوهرش گفت نگاه نکنید نوزاد زن من پنج ماهس ومن رومو برگردوندم ولی یکی از همکارام اونجا بود داشت نگاه میکرد وبعد من 7 یا 8 جفت جفت جوراب کار کرده که مال خودم بود داخل کلاه نخی گذاشته بودم وکلاه رو سرم بود کلاه رو در آوردم وجوراب ها رو ریختم زمین یه جفتش رو پوشیدم و بعد با جوانهای فامیل شروع به حرکت کردیم حالت منظم به سمت یه مسیر مشخص که یادم نیست کجا بود لطفا تعبیر دقیقشو بگید ورطی به جریان خواستگاری یا ازدواج من داره
فریبا هراتی
: سلام. کسی در فامیلتان فوت می کند به احتمال قوی؛ خاله پیرتان. و پسران دایی تان نگران مادرشان هستند احتمال دارد او هم فوت کند. البته کسی هم هست که واقعا حامله است خوابتان یک رویای واقعی است که هیچ چیز آن تعبیر وارونه ای ندارد. شما انتخاب های مختلفی را که در ذهنتان بود، دور می ریزید و به یک نفر فکر می کنید. شما ازدواج می کنید و به گرمی و آرامش می رسید. کلاه ایمنی و آرامش شماست. مسئولیت شما هم هست که نقش و مسئولیتتان در زندگی عوض می شود و دیگر اجازه نمی دهید که افکارتان را هر کسی بداند و مثل قبل برای دیگران از زندگی خصوصی تان و نقشه هایتان نمی گویید. کلاه نخی ازدواج شماست ولی باید مراقب رفتارتان باشید. زندگی تان احتمالا پیچ و خم هایی خواهد داشت که با ملایمت و صبوری به موفقیت می رسید و نباید اجازه دهید که نخ ها پاره شوند. تشکر از همراهیتون.
Mohsen : سلام صبح شما بخیر خانم هراتی خواب دیدم
نزدیک به صبح مراسم ختم داریم و خونه خیلی شلوغه خیلی ها هستند حتی افرادی که همسایه قدیم پدر و مادرم بودن و الان لوت شدن هستند و برادرام که فوت شدن و پدرم جو آرومی بود خونه پره آدم بود البته این وسط من میخواستم برم دستشویی بعد هی شلوغ بود نمیرفتم یه جا متوجه شدم مراسم تموم شده و تو این فکر بودم برای بدرقه به همه بگم بسلامت و دیدم مادرم با همسایه بغلیشون که الان فوت شدن خیلی با هم دوست بودن یه سری غذا و چیزایی که از مراسم مونده بود دارن جمع میکنن مثل آش و غذا میگه ببر خونتون برای ادامه مراسم فکر کنم یادم نیست درست یا ببره برای سفره که می اندازن خانما برادرم مهدی که فوت شدن دستشویی رو خراب کرده بودن کاسه دستشویی رو عوض کرده بودن البته یه بارم رفتم دیدم نداریم دستشویی و یه سرویس جدید زده برامون بعد بالا سر کاسه دستشویی وایساذه بودم به کاسه نگاه میکردم که یه مقدار انگار کوچیکه سنگش اگه بریزه بیرون باید با شلنگ تمیز کنم فقط داشتم نگاه میکردم عزاداری نمیدونم برای کی بود اما خیلی آروم و بی سر و صدا بود البته و یادمه میخاستم برم دخترمو ببینم همسر سابقم نبود دنبتلش بودم از برادر خانمم پرسیدم کجاست میخاستم برم سوگندو بیارم گفت رفته قم خونه خالش جزییات زیاد داشت یادم نمیاد همشو خانم هراتی عزیز
از تعابیرتون سپاسگزارم @):-.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما هنوز گذشته و ناکامی ها و بد شانسی ها و مسائل مربوط به گذشته را رها نکرده ایدو نتوانسته اید که فراموششان کنید. احساس دلتنگی برای امواتتان دارید و از نظر شما آنها زنده هستند. در دل خودتان می خواهید مشکلاتتان را دور بریزیدو هنوز استرس ناشی از اشتباهات مرحوم برادرتان برایتان باقی است. فکر می کنید که او باعث شد که طاقتتان کم باشد و نتوانید به راحتی گذشته های تلخ را فراموش کنید. از جهتی سعی می کنید با استفاده از روابط دیگری که دارید مثبت اندیش باشید. فکرتان پیش خانم و دخترتان است و خانم تان فعلا همانطور خشک و بی احساس با شما برخورد می کند و بهانه جویی دارد. تشکر از همراهیتون.
مریم محقق : سلام خانم هراتی عزیزم
من خواب دیدم با برادرم قراردارم که بریم جایی و من زود رسیده بودم و با خودم گفتم تا وقت دارم و برادرم میریه من برم مجلس پرسه نمیدونم مجلس کی بود ولی انگار خونواده ی خالم بودن فقط قیافه ی پسرخالمو دیدم که ناراحت نشسته بود بعدش اومدم بیرون ساعتمو نگاه کردم دیدم ساعت یک و نیمه وانگار ساعت دوازده با برادرم قرارداشتم و با خودم گفتم من دیرکردم اونم بهم زنگ نزد و خودش رفته تو فکر بودم بهش زنگ بزنم که بیدارشدم
ممنون میشم از تعبیر قشنگتون
فریبا هراتی
: سلام عریزم. شما نسبت به برادرتان خودتان را دقیقتر می دانید و اگر بخواهید ایده ی مشترکی با او داشته باشید، احساس می کنید که بیشتر از او به شرایط مسلط هستیید. ولی موانعی برای موفقیت شما وجود دارد که باید به آن غلبه کنید. باید استقامت کنید و سخت بکوشید و به خاطر موفق شدن و رسیدن به اهدافتان سخت تلاش کنید , شما با احساساتتان زیاد صاف و صادق نیستید یا کسی هست که با احساساتش صاف و صادق نیست و این موجب عدم موفقیتتان می شود و نمی توانید کار مشترکی را با کمک هم به خوبی پیش ببرید. تشکر از همراهیتون.
shahram : سلام. خوب هستید ؟
من باز یه خواب دیدم. خواب دیدم پدرم فوت کرده ( ایشون تابستان 96 به رحمت خدا رفتند ) و من باید در چند محل و مکان مختلف برای برگزاری مراسمش شرکت می کردم. عمدتاً نگران پذیرایی از مهمونا و رضایتشون از مراسم بودم.به هر مکان برگزاری مراسم ( که از هم فاصله هم داشتن و مجزا بودن ) می رفتم ، پرس و جو می کردم که آیا غذا و پذیرایی خوب بوده یا نه ؟ جالب اینجا بود که یکی از عمو هایم که از پدرم بیست سالی کوچکتر بودند و تابستان 97 خدا از دنیا رفتند به همراه یکی از شوهر خواهر هایم که بنده خدا در 48 سالگی درسال 90 از دنیا رفت، هر دو زنده بودن. عمو منو بغل کرد و گربه کرد. یه کت و شلوار و جلیقه یکدست سرمه ای تنش بود. دامادمون هم در یک مکان دیگه رو پله نشسته بود و باهام حرف زد راجع به برگزاری مراسم. من همش از خودم مدام می پرسیدم آیا همه فامیل های دور و نزدیک واسه مراسم بابا اومدن ؟ آیا خواهر برادران دامادمون واسه تسلیت گفتن اومدن ؟
بعدش، یک جا از مراسم خارج شدم و باید برای رفتن به جای دیگری که عزاداری نبود ، لباس عوض می کردم. یک تی شرت زرد رنگ پوشیدم و رفتم و کارم رو انجام دادم و برگشتم و مدام چک می کردم خودم رو که حتما لباسم رو عوض کرده باشم و مشکی پوشیده باشم. بعد ایستادم در صفی که در جلوی محل برگزاری مراسم تشکیل شده بود و بستگان میومدن برای عرض تسلیت به ما. اولین نفر پسرعموی پدرم بود که زنده هست ایشون و در ضمن شوهر خواهر بزرگه همون زن عموم که شوهرشون فوت کردن و در خواب می دیدمشون، هستن ایشون . این پسر عموی پدرم منو بغل کرد و گربه کرد. بعد رفت یک نفر دیگه در صف رو بغل کرد و متوجه شدم پسر خودشه که بغلش کرده و تسلیت میگه بهش.
در همین اثنا بیدار شدم و بلافاصله به یاد آوردم یک سال و نیم از درگذشت پدرم می گذره. البته خواب خیلی مفصل و طولانی بود اما بقیه اش واضح یادم نیست.
با توجه به خواب قبلیم که راجع به خرگوش بود و مادرم و شما دو هفته قبل زحمت تعبیرش رو کشیدید ، حس چندان خوبی به هر دو خواب اخیرم ندارم... لطفا هر چیزی هست به من بفرمایید .
پیشاپیش سپاسگزارم .
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روحشان شاد. پدر شما مسائلی با مردم دارند که گاهی آنان ابراز می کنند که از جانب پدرتان به آنها سختی و یا ناراحتی وارد شده و شما سعی خواهید کرد که گناهان پدرتان آمرزیده شود و از همه مردم برای او حلالیت می طلبید. سعی می کنید برای او صدقه بدهید و به دیگران کمک کنید تا ثوابش برسد به روح پدرتان. عموی شما و شوهر خواهرتان ( روحشان شاد) آمرزیده شده و روحشان آزاد است و احساس زنده بودن دارند. عموی شما شخصیتی حمایتگر و مهربان داشته و در وجودش منیت و خود بزرگ بینی نبوده است. شما سعی می کنید برای مسائل مختلف در زندگی نقش هاس متفاوتی از خودتان ارائه دهید و همه جا یکجور نباشید. سعی می کنید زیرک باشید و هوشمندانه با مردم برخورد کنید. شما باید از پسر عموی پدرتان برای پدرتان آمرزش و حلالیت بطلبید. او هم حلالیت خواهد داد. همینطور از پسر او تقاضای حلالیت کنید. دوست عزیز من روزانه خوابهای صدها کاربر را تعبیر می کنم و حدودا روزی 15 ساعت به کار مشغول هستم. متاسفانه با این حجم بالای کاربران قادر نیستم یکی یکی خوابهای شما را به یاد بیاورم و بتوانم روی خوابهای گذشته شما نظری بدهم. حتی اسمهای کاربران را هم نمی توانم همه را در خاطر بسپارم... به این موضوع توجه داشته باشید و انتظار نداشته باشید که مثل شما بدانم که خوابتان چه بوده و من چه گفته ام. تشکر از همراهیتون.
سمیه جهادی : سلام وقت به خیر. خواب دیدم دارم خودم را برای رفتن به مراسم عروسی آماده می کردم ولی نمی دونم مراسم کی بود ، آرایش می کردم کفش پاشنه بلند از مادرم گرفتم و کریه می کردم که می خوام برم آرایشگاه برای اینکه موهامو درست کنم وسط راه به دفعه سر از مراسم خاکسپاری دراوردم که یکی از اقوام فوت شده بود جمعیت زیادی بود و خونوادش داشتند گریه می کردند حتی امام خمینی هماومده بود مراسم من گریه نمی کردم فقط نگاه می کردم. ممنون
فریبا هراتی
: سلام. این خواب 2 تعبیر می تواند داشته باشد . اول اینکه تحولی در زندگی مردم به وجود می آید که از بابت آن، شما ناراحت می شوید و می خواهید مقامتان بالا باشد و فکرتان مرتب و رفتارتان آرام باشد و خوابتان ممکن است از تغییر شرایط زندگی در کل خبر دهد. اگر کسی را که فوت شده می شناسید، تعبیر دوم این است که کسی در زندگی تان به سفر راه دور می رود و زندگی اش کلا متحول می شود. اما اگر او را نمی شناسید، احتمال تعبیر اول درست تر است. تشکر از همراهیتون.
زهره : خانم هراتی ی نکته رو یادم رفت بگم اینکه به شوهرم گفتم چرا یک ماه قبل عروسی اینکارو کردی.ممنون از تعابیرتون.
زهره : سلام.۳ روزی هس که پسر جوان دختر خاله مادرم فوت شده.دیشب خواب دیدم با مادرم رفتم مجلس ختم این پسر جوان.همه سیاهپوس بودن و من و مادرم هم سیاه پوشیده بودیم.داخل که شدیم از ی گوشه پله می خورد می رفت بالا ،اون بالا هم کسی نشسته بود.۲ تا از دختر خاله هام از پله اومدن پایین و مادرم رفت اون بالا و نشست.من پایین همون پله ها فکر می کنم ۳ یا ۴ دقیقا یادم نیس.بالش زیرم گذاشتم و نشستم.اون ۲ تا دختر خالم هم نشستن روی یکی دو پله پایین.یکی از دختر خاله هام بهم گفت شوهرت خیلی خنگه (من متاهل)بهش گفتم چکار کرده مگه.که یهو چشمم افتاد به مادر شوهرم و شوهرم که ی گوشه نشسته بودن.مادر شوهرم خیلی بد داشت به من نگاه می کرد.رفتم جلو دیدم مادر شوهرم می گه تو دیگه عقد پسرم نیستی.منم ناراحت شدم و گفتم چرا هستم تو اینطوری فکر می کنی و اشک تو چشام جمع شده بود .شوهرم انگار بد گویی منو پیش مادرش کرده بود .اونجا پشت مادرش نشسته بود و از کاری که کرده بود انگار پشیمون شده بود و چشای اشکی شده بود .من مادر شوهرم و دست به صورتش می کشیدم و می گفتم تو نباید بدون اینکه حرفای منو بشنوی قضاوت کنی و سعی داشتم توجیحش کنم.که از خواب بیدار شدم.ممنونم.
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. مادر شما به سطح بالاتری از درک و آگاهی می رسد. زندگی شما با تغییر و تحولی مواجه خواهد شد. شما در زندگی روزمره تان در ارتباط با همسرتان در یک موقعیتی ، به سختی کنار می آیید و احساس می کنید که زندگی تان در جهتی که می خواهید پیش نمی رود و از این بابت نگران هستید و احساس ناامنی می کنید. مادر شوهرتان هم عصبی است. شما احساس می کنید که اگر همسرتان با احساساتش صاف و صادق باشد و سطحی فکر نکند شما می توانید در زندگی با هم موفق باشید. شما و همسرتان نیاز دارید که مثل یک تیم عمل کنید به هم وابسته باشید و به هم اعتماد کنید تا در زندگی تان موفق شوید. تشکر از همراهیتون.