کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب عزاداری

آنلی بیتون می‌گوید: اگر خواب ببینید عزادار کودکی هستید، نشانه آن است که نقشه‌هایی که برای زندگی خود کشیده‌اید با سرعت به شکست می‌انجامد.
اگر خواب ببینید برای خویشاوندی عزاداری می‌کنید، دلالت بر آن دارد که در آینده پیشرفتی اندک خواهید داشت و ایده‌های شما که به خوبی اندیشیده شده، به ثمر نخواهد رسید.

تعبیر خواب عزاداری برای مرده
جابر مغربی گوید: اگر بیند مرده‌ای جان داد و خویشان او بر وی نوحه و زاری می‌کردند، دلیل که بر اهل بیت مرده غم و انده رسد. اگر بیند که خویشان وی آهسته می‌گریستند، دلیل که خویشان وی از وی شادی و خرمی رسد.

حضرت دانیال گوید: اگر به خواب بیند که بمرد و همه بر وی بگریستند تا وقتی که وی را بشستند و با کفن در گور کردند این همه، دلیل بر فساد دین بود.

مطیعی تهرانی: اگر در خواب ببینیم کسی که مرده است گریه می کند خوب است و جای نگرانی نیست.

معبرین غربی گویند: رفتن به مراسم ختم و عزاداری مرده در خواب نشان دهنده رخ دادن حادثه شومی در آن محل یا بیانگر جدایی بین دوستان و اقوام است. اگر در خواب برای شخص مرده ای عزاداری می‌کنید نشان دهنده رسیدن ضرری از جانب اقوام مرده به شماست. همچنین عزاداری برای مرده می‌تواند نشانه سختی است که به وسیله شخص عزادار به وجود می‌آید.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

210 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

سایه

سایه : من باید صدقه هم بدم ؟ خانمه بهم سکه داده بود که بندازم کف دستشوئی ، تنها راهی که وجود داشت همون لوله پولیکا بود

پاسخ
لینک۱۷ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۱۶:۰۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : بله عزیزم. خود خانم هم به شما گفته بود.

پاسخ
لینک۱۷ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۴۹:۵۲
سایه

سایه : سلام
مدیرعامل سابق ادارمون پسرش چند روزی هست فوت کرده من دیشب خواب دیدم وسط میدان دارن براش عزاداری می کنن ولی عزاداران بچه ها بودن ، انگاری طرف ملوان دریا بوده ولی در واقعیت نمی دونم طرف چکاره بوده
دیدم اتاق مردی که یک زمانی بهش علاقمند بودم نشستم و یکی از همکارهای من روبرو نشسته بود من را فقط کسی که بهش علاقمند بودم می تونست ببینه کسان دیگه نمی تونستن ببینن انگاری من نامرئی بودم و فقط به چشم کسی که بهش علاقمندم می آمدم
از آسانسوری رفتم بالا ، جایی که از آسانسور پیاده شدم یک خونه بود با کوچه و دو تا دستشویی ، از تو کوچه رد شدم دم خونه یک تلفن سبز رنگ مدل قدیمی بود گوشی را گذاشتم سرجاش ، یک زن از در آمد گفت سرت تو کار خودت باشه من بهم گفتم به خدا واسع این گذاشتم گفتم شاید کسی زنگ بزنه ، بعد خواستم از آنجا خارج بشم اما راهی نبود وارد دستشویی شدم احساس کردم دو تا خانم از دستشویی بغلی خارج شدن همه جا را گشتم خروجی نبود جز دو تا لوله پولیکا ، با خودم گفتم امکان نداره کسی بتونه از این رد شده باشه چون لوله اش مثل لوله عبور آب باریک بود یک کاغذی دستم افتاد بالا تو تیترش با رنگ قرمز نوشته بود به حقیقت اعتراف کن تمام کارهای نکرده و کرده را گفتم ولی انگاری مد نظرش چیزهایی بود که من سر در نمی آوردم آن خانم آمد بهم چند تا سکه داد گفت گاهی بین اعترافات صدقه بده اینها را ، باید پرت می کردم کف دستشویی ، هر حقیقتی یک تیکه از وجودم وارد لوله می شد ، انگاری یکیش اعتراف به دوست داشتن بود

پاسخ
لینک۱۶ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۴۷:۲۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحشان شاد. او شخصیتی احساساتی داشته که به بچه های یتیم هم کمک می کرده یا روحیه ای ساده و مثل بچه ها پاک داشته است. درک شما بالا تر خواهد رفت و مردی که دوستش داشتید می داند که هنوز به او توجه دارید. شما نمی خواهید وارد شرایط بغرنج شوید بلکه می خواهید ایده تان را عملی کنید هرگونه تماس حتی صلح طلبانه نسبت به این آقا به ضرر شماست. شما می خواهید از غمها و احساسات منفی رها شوید. ولی تنها راه رهایی شما اعتراف به اشتباهاتتان است چون اینطوری شما می توانید به صورت موثر و معقولی با خشم خودتان کنار بیایید و بعد از اینکه انرژی های منفی را از وجودتان دور کردید، شانس و رفاه و شادی به زندگی تان خواهد آمد. اینکه دیده اید درون لوله می روید یعنی دیدگاه شما محدود است و چاره ای ندارید جز اینکه از زاویه های متفاوتی به مسائل نگاه کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۴۳:۳۳
لیلا

لیلا : سلام خواب دیدم اومدن دم خونمون بم گفتن شوهرت مرد بشون گفتم چطور مرد؟ گفتن تیکه تیکش کردن ونصفی ازتیکهاشو یجا وبقیه رو جای دیگه دفن کردن کم کم خونه شلوغ شد مراسم عزاداری شروع شد من وسط زنان گریه میکردم یه بچه ناشناس کوچک که توخواب یعنی بچم بود تو بغلم بود یدفه ای یه زنی اومد و یه پارچه سیاه رومن انداخت تمام انداممو پوشوند فقط سرم دراومد گفت توشوهر مرده ای نباید نامحرم ببیندت خوابم انگار واقیعت بود زنا می اومدن به رسم عزادراری ما جیغ میزدن روبروم روصورتشون میزدن توخواب خانواده شوهرم عادی بودن فقط من بودم ک ناراحت بودم وگریه میکردم

پاسخ
لینک۵ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۰۲:۰۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شوهر شما ممکن است به افسردگی دچار شود چون شما قدرت او را خیلی زیادی بالا فرض کرده اید و از او تقاضاهایی دارید که هر قسمت از او مشغول رفع و رجوع کردن یک تقاضاست. او احساس می کند که زیر بار فشار این تقاضاها که ممکن است از جانب شما و خانواده اش باشد دارد تکه پاره می شود و نمی تواند تمام تمرکز خودش را معطوف یکجای واحد و خاص کند. نتیجتا" اینطور می شود که او هیچ کدام از کارهایی که از او می خواهید و انتظاراتی را که از او دارید را نتواند درست انجام دهد. آنوقت شما باید فاتحه ی سلامت روح و روان شوهرتان و خوشبختی تان را بخوانید. روحیه خودتان هم در اینصورت خراب می شود و فامیل شوهرتان به شما صاف صاف نگاه می کنند و می گویند می خواستی انتظار بالایی نداشته باشی یا خود کرده را تدبیر نیست! این خواب هشداری به شماست که هوای همدیگر را داشته باشید و به خاطر خواسته های خودتان همدیگر را قربانی نکنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۲۲:۵۸
amir por

amir por : سلام خسته نباشین خانم هراتی امروز صبح ساعت 7اینا که روز تاسوعا بود خواب دیدم که شب دارین تو خیابون عزاادای میکنیم و منم تو صف وایسادم مثل بقیه بعد یکی از بچهای هیات اومد جلو با یع میکرفون بهم گفت تو باید بخونی من شکه شودم چون هم خجالتیم هم این که اصلا تو کار مداحی و این حرفا نیستم در کل بهش گفتم کی این گوه خورده که من بخونم احساس کردم گذاشتنم سر کار این اقای که میکرفون میخواست بده به من خیلی بچیع پاک و معصومی بهم برگشت گفت امام حسین گفت که تو بخونی اصلا یه جوری شودم انگار بدونی مثل این که بدونی حرف اشتباهی زده باشی .بعد صحته عوض شود دیدم کسی که دیگه باهاش در ارتباط نیستم دیدم که من تو خونش هستم و با تاب و شوارک که همیشع پشم تنش میکرد تنش کرده و تو خونمش میگه امیر الان شوهرم میاد بلنش برو منم میگم میشع چن لحضه باشم بلن شودم پیشیونیشو بوسیدم بعد دیدم بیرونیم تو خیابون دوتا ست کامل نقره گرفتم دست بند و گردنبد یکیش که دست من بود خوشگل بود دستو اون بودنی زشت بود بعد من دست بند خودمو دادم بهش گفتم این خوشگل بیا تو ورش دار دادم بهش مال اونو گرفتم خودم.تو دستم بعد بهش میگم بریم مانتو بگیرم برات خوشحال شود گفت امیر چهارصد هزار تومن خرج کردی داریدخرج میکنی انگار خوشش می اومد از پول خرج کردنم براش .خانم هراتی دم ظهرم دقیقا دوتا خواب پشت سر هم دیدم که یکیش این بود که این خانم تو گروهی داشت انگار بازیگری فلان میکردن می اومد من تهدیدش کردم خانمرو بچشو گرفتم چاقو رو گذاشتم زیر گلوش که گفتم با کدومش بودی کدوم یکی از ایناست که باهش بودی خرخریه یکی رو گرفتم بهم برگشت گفت بخدا این ول کن نییا دوست دختر تو ول کن من نیست .بعد صحنه عوض شودم دیدم که یه خانم کنار یه مردس و این خاننی که من دوسش دارن کنار منه به اون اقاه داره میگه من تو بخاطر عشقمون از زندگیمون گذشتیم .البته این دوتا خواب اخر که میگم بهتون دقققا تا ظهر به این فکر میکردم که این خانم بهم خیانت کرده همش تو این 15ماه به این طرف فکر میکنم شب روز اینا خواب تو حالت چرت کوتاه اتفاق افتاد .ببخشین طول کشید .ممتون میشم جواب همشونو بدین مرسی

پاسخ
لینک۱۹ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۲:۵۷:۵۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما همیشه به این خانم که با او رابطه داشتید فکر می کنید ولی حیف وقت و انرژی شماست و خدای مهربان می خواهد که شما غصه ی کسی را بخورید که عاشق شماست و به دردتان می خورد نه کسی که برای شما بودنش جز ضرر شما نیست. خداوند از شما می خواهد که در این ایام سوگوار امام حسین ع باشید و برای او سینه بزنید و با او درددل کنید چون او خیلی بیشتر از این خانم که اینقدر به او فکر می کنید، به دادتان می رسد و به دردتان می خورد. شما می خواستید که این خانم برایتان همیشه بماند و قصد و نیت شما خوب بود ولی او رفتارش زشت بوده و نیتش نسبت به شما هم زشت بوده ولی شما امیدوار بودید که همانطور که شما به او متعهد هستید او هم به شما متعهد باقی بماند. یا رفتاری داشته باشد که همیشه شما از او راضی باشید. شما هرگز مجاز به ثبت چند خواب در یک خواب نیستید! بنده این بار 2 حق خواب از شما کسر کردم و پاسختان را در همینجا می نویسم ولی منبعد اگر چند خواب در یک خواب بنویسید به هیچ وجه تعبیر نخواهد شد. اول اینکه شما نمی خواهید که این خانم برایتان نقش بازی کند و سرتان را کلاه بگذارد و دیگر اینکه شما از خیانت این خانم نسبت به خودتان نگرانید. ( همانطور که خودتان فرمودید ). ولی دوست عزیز من قبلا هم به شما گفتم طبق قانون اسلام اگر زنی قبل از اینکه از همسرش جدا شود با مردی رابطه دوستی بریزد و با او ارتباط جنسی داشته باشد، برای همیشه به این مرد حرام خواهد شد! حتی اگر از شوهرش جدا شود. پس اگر شرایط چنین بوده به نفع شماست که او را فراموش کنید. از دستبند نقره ای که شما خریده اید مشخص است که نیت شما پاک است ولی او نیتش پاک نیست!! از بنده گفتن بود ولی صلاح خویشتن را خسروان دانند و بس. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۱۷:۳۵
Fatima

Fatima : سلام شبتون بخیر خانوم هراتی عزیز
ایام محرم چند شب قبل تاسوعا عاشورا خواب دیدم تو یه مراسم عزاداری واسه امام حسین (ع) هستیم همراه مادرم و مادربزرگم و خواهرم که یه سری از اقوام سمت مادرمم هم بودن
اون پسری که دوسش دارم همراه خواهرش هم بود.اول داخل جمعیت ایستاده بودیم یه جایی بود نمیدونم مسجد بود یا خانه شخص خاصی ولی ما داخل حیاط نشسته بودیم و تقریبا بیشتر جمعیت داخل حیاط بودن پراکنده ...
با هم نشسته بودیم همه ی این افرادی که گفتم سرسفره نذری منتظر بودیم غذای نذری بیارن که این پسر اسمشون علی هست به خواهرشون که کنارشون نشسته بودن گفتن که گفتی بهش که چقد ازش خوشش میاد ینی در اصل علی گفته به خواهرش ب فاطیما گفتی که ازش خوشت میاد بعد خواهرش در جواب با لبخند گفت بهش بگم من خوشم میاد یا خودت ؟
ینی منظورش تو خواب این بود که خواهرش و واسطه قرار بده که من متوجه شم از من خوشش میاد علی ... و من حواسم بهشون بود و توی دلم ذوق کردم با شنیدن این حرفاشون
چند شب بعد هم خواب دیدم داره ب گوشیم زنگ میزنه و شمارش سیو بود
لطفا بفرمایید تعبیر خواب چی هست

پاسخ
لینک۲ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۱۱:۲۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. صبح شما هم به خیر. لطفا توجه داشته باشید که شما فقط مجاز به ارسال یک خواب در هر کامنت هستید و ارسال چند خواب به همراه همدیگر خلاف مقررات سایت است. پسری که شما دوستش دارید، متقابلا شما را دوست دارد و امیدوار است که به طریقی بتواند علاقه خودش را به شما ابراز کند. شما برای رسیدن به خواسته هایتان متوسل به امام حسین ع می شوید و منتظر هستید که حاجت روا شوید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۰۳:۱۴
Ghoncheh

Ghoncheh : سلام من خواب ديدم گفتن كسي مرده و من و با يك چند نفر كه از نزديكاش بوديم رفتيم بالاي سرش و بلند زاري فرياد مي كرديم و ميگفتيم به ما كه گفتن زنده است شخصي از نزديكانم نبودمن توي بيداري اصلا اونا نمي شناسم ولي توي خواب مثل اينكه من هم جزي از خانواده اونابودم ادمي كه ظاهرا ورزشكار و معروف بود تو خواب ولي باز من توي بيداري نمي شناسمش چون اسمي و قيافه ازش يادم نيست فقط خبر وفت دادن و داد و فرياد هاي خودم و ديگران كه بالاسرش بودن يادمه

پاسخ
لینک۱ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۵۳:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. کار یا پروژه ای که به خاطرش زحمت کشیده شده بوده با شکست مواجه خواهد شد و شما از این بابت ابراز تاسف می کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۲۳:۲۶:۲۸
Nasiim

Nasiim : سلام خسته نباشید. چند وقت پیش خواب میدیم که روز عاشوراست من و مادرم در یک مکانی که به نظرم مسجد بود یا حسینیه به همراه بقیه مشغول عزاداری نشسته بودیم. یه نفر برای من در لیوانی آب اورد من مقداریش و خوردم اما لیوان از دستم سُر خورد داشت میافتاد که دیدم یه شخصی نامرئی که کسی نمیدیش لیوان و گرفت و اروم گذاشت زمین.(انگار لیوان خودبه خود اومد پایین) و من صدایی شنیدم که کسی نمشنید اون صدا گفت که خود حضرت امام حسین هستن که لیوان و گرفتن. و من با خودم تکرار میکردم که امام حسین همیشه حواسشون به من هست .

پاسخ
لینک۱ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۲۸:۳۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما قطعا اگر برای رسیدن به خواسته هایتان متوسل به امام حسین ع شوید، حاجت روا خواهید شد و او نمی گذارد که شما دلتان بشکند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۴۰:۰۴
Fati

Fati : سلام.خواب دیدم که مرده ام.البته جنازه و کفن و قبر ندیدم فقط فک میکردم مردم.از جایی دور داشتم عزاداری خانوده ام رو میدیدم انگار مثلا از تلویزیون میدیدم یه پسر بچه هم کنارم بود که فک میکردم برادر کوچترم هست.بهش گفتم یکم ساکت شو ببینم اینا چیکار میکنن و با یه دکمه انگار صداشون رو بلند کردم.بشدت داشتن گریه میکردن چه مرد و چه زن.مردا از شدت گریه کف زمین دراز کشیده بودن و زن ها هم خودشونو میزدن یا دستاشونو میبردن بالا حس میکردم همگی دارن از ته دل میسوزن.عمه ام مرثیه میخوند و به پدر بززگم که درست مثل بیداری پیرهن سفید تنش بود میگف بخاطر یه خر(منظورش همسرم بود)فاطمه رو بدخت کردین.بعد از این هم فک میکردم برادرم میخاد بمیره و دنبال خودکشی بود و یه شیشه رو شکست میخاس خودکشی کنه دستش یکم زخم شد.ما هم دنبالش بودیم نزاریم که اخرش خودش بیخیال شد.بعد هم دیدم همسرم چندین روزه فوت شده و من زیاد ناراحت نبودم.حتی میگفتم شام غریبان هم گذشته و من عین خیالم نبوده.

پاسخ
لینک۷ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۷:۴۲:۴۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عمر شما طولانی است و روحیه تان خسته شده است. شما می خواهید خودتان را عوض کنید و تغییرات درونی در زندگی تان به وجود بیاورید و دیگر آن آدم سابق نیستید. تغییرات بزرگی پیش روی شماست که زندگی تان به سمت مثبت متحول خواهد شد. به خاطر ناراحتی که شما دارید، خانواده تان هم ناراحت شما هستند و اینطور نیست که شما ناراحتی بکشید و دیگران بی تفاوت زندگی شان را بکنند. همسرتان هم خیلی وقت هست که روحیه اش خراب شده و برای شما دیگر او مهم نیست و او را کنار گذاشته اید. برادرتان هم فکرش ناراحت است و می خواهد زندگی اش را عوض کند. او احتمالا با خانمش ( اگر متاهل است) یا با یک خانم دعوا کرده و بین آنها شکرآب شده و چند روزی عصبانی است و از جدایی و طلاق صحبت می کند ولی بعد پشیمان می شود و آشتی می کنند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۷ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۵۴:۱۶
بیتا مقیمی

بیتا مقیمی : ‎سلام. خواب دیدم توی ۲تا صحنه از مراسم عزا هستم، صحنه اول توی خونه یکی از خاله هام بود، که همه فامیل بودن، خونه نو شده بود، انگار تعمیر کرده بودن و یه دستشویی داخل ساختمون درست کرده بودن. سراغ دستشویی رو گرفتم که داخل ساختمون هست، اما میدونستم کجاست، فقط پرسیدم تا اگر کسی داخل هست به من بگن که من نرم، دایی و زن داییم با چشم گریون اومدن و اعلام کردن که یه نفر دیگه فوت شده، اون هم از فامیلای مامانم بود اما مشخص نبود کیه، دست زن داییم رو گرفتم و بهش تسلیت گفتم، به من گفت حداقل برای مراسم این بیایید، انگار منظورش این بود که با همسرم بیام، و اون شخص فوت شده کسی بود که انگار چندتای دیگه از اعضای خانوادش هم قبلش پشت سر هم فوت شده بودن و من با خودم فکر کردم با پرواز هم شده بریم تهران برای مراسم، انگار مراسم تهران بود. بعد صحنه خوابم عوض میشه و از مراسم اومدم بیرون توی کوچه، خواستم از خیابون رد شم برم سوار ماشین بشم، شب بود، دیدم کسی صدام کرد، شوهر خالم بود(در واقعیت با خالم حرفی رو از قول مامانم به خانواده همسرم زدن که باعث کدورت بین دو تا خانواده شده) خیلی با خوش رویی با من رفتار میکرد و آغوشش رو باز کرد و منو بغل کرد، پیشونیم و صورتم رو بوسید و من خیلی سرد باهاش رفتار کردم، ازم پرسید اتفاقی افتاده چیزی شده در ارتباط با مامانت اینا؟ من حس کردم فهمیده چرا دارم سرد رفتار میکنم، یه سینی دستش بود که توش کیک و حلوا بود به من تعارف کرد، یه کیک برداشتم و با اصرار شوهر خالم یه حلوا هم برداشتم که اندازه هاشون خیلی بزرگ بود. رفتیم داخل مراسم نشستیم، به شوهر خالم گفتم مامانم اون حرف رو نزده بود، و من مطمئنم، ۲بار این جمله رو بهش گفتم، اون در جوابم گفت حالا اگر اون بزرگتر(منظور خودش بود) نفهمیده باشه چی؟ بهش گفتم اون بزرگتر یا خواسته دروغ بگه یا خواسته چیزی رو به هم بزنه، بعد دیدم داره گریه میکنه، دستش رو صورت و پیشونیش گذاشته بود و من قطره های اشکی که میریخت رو میدیدم، بلند شدم و از پیش شوهرخالم رفتم، همین طور که میرفتم خالم رو دیدم، از کنارش با بی تفاوتی رد شد، رفت از شوهر خالم پرسید چت شده؟ شوهر خالم با عصبانیت به خالم گفت مرض زهرمار، یه همچین چیزی گفت، اینو بلند گفت و همه شنیدن، خالم هم در جواب با ناراحتی بلند جواب داد دستت درد نکنه، و همه فهمیدن دعواشون شده. منم داشتم از اونجا میرفتم بیرون که خانوادم رو ببینم و براشون تعریف کنم.

پاسخ
لینک۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۱۳:۵۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحیات خاله تان که خانه اش نو شده بوده، عوض خواهد شد. ایده ها و افکار جدیدی به ذهن آنها می رسد و سعی می کنند ذهنیتشان را عوض کنند و درست تر و بهتر از قبل فکر کنند. حالا آنها بیشتر از قبل دلسوز و غمخوار دیگران هستند و کسی که گفته اند که فوت شده، کسی است که دیگران حالا راجع به او افکار منفی در سر دارند و می خواهند از او بد گفته و او را از زندگی شان خارج کنند یا اینکه کسی است که به افسردگی و ناراحتی دچار شده است. شوهر خاله شما متوجه اشتباهی که در حق شما کرده شده است و عذاب وجدان دارد. شما او را می بخشید و او با خاله تان به خاطر خبرچینی و اشتباهی که کرده است دعوا خواهد کرد. متوجه اشتباه خودشان خواهند شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۵۶:۲۵
سیمین

سیمین : سلام خانم هراتی عزیزم.خسته نباشید. خواب بعدازظهر نمی‌دونم درسته یا ن..اما خواب دیدم خونه ی قدیم مادرمم تو آشپزخونه اش مراسم عزاداری گرفته برای امام حسین.داداشم تنگم نشست میون زنها تو یذره جا منم چادرمو کشیدم رو سرمو بشدت گریه میکردم طوریکه لم دادم ب برادرم.اما انگار همش ریا بود.همش میگفتم داری الکی گریه می‌کنی برای اینکه جلب توجه کنی.مصیبت حضرت زینب بود.بعد اومدم تو اتاق یعالمه مهمون غریبه اومد برای مادرم..خود مادرمو نمی‌دیدم.باز دیدم دنبال روسری و حجابم چون دیدم چادر و روسری ندارم.اما تا بخودم بیام چندتا نامحرمم منو دیدن..اتاق مادرم تودرتو با ی پرده نازک جدا شده بود.برای اینکه کسی منو نبینه رفتم پشت پرده تا روسری سرم کنم.یکی دیگ از برادرام اومد تو اتاق، باهم حرف می‌زدیم.دیدم خواهرزاده شوهرم تو راهرو خونه مادرم بوم نقاشی گذاشته ک نقاشی بکشه.باز دیدم بدکوریهای اتاق مادرم خیلی دقت میکنم.همه تمیز و نو بودن.باز دیدم دارم ب پسرم میگم امیرحسین دلت میخواد بیاییم اینجا زندگی کنیم.اول حس کردم تهرانیم چون اهل تهرانم اما گرگان زندگی میکنم.مادر شوهرم اهل آزادشهره.باز حس کردم منظورم آزادشهره. بچه خواهرشوهرم ک پسر فوق العاده خوبیه گفت منکه خیلی راضیم اومدیم اینجا پسرمم تا اینو شنید بیشتر راغب شد ک ماهم بریم اونجا زندگی کنیم اولش می‌گفت ن..کلا علاقه پیدا کرده بودم بریم اونجا، چون ی گرمای خاص از صمیمیت و دیدم.بیرون صدای دسته عزاداری میومد در مورد حضرت عباس..دیدم بعضی خانوما میخان نذری پخش کنن.چه حال و هوایی بود.شرمنده از طولانی شدن خوابم.ممنونم از زحماتتون.راستی مادرم از دنیا رفته ما دیگ تو اون خونه قدیم مادرم نیستیم.اونجارو فروختن.ممنون

پاسخ
لینک۲۷ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۱۳:۲۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. روح مادرتان شاد. مادرتان از شما می خواهد که شما برای شادی روح او یک مجلس عزاداری امام حسین ع حتی مختصر حتی در حد فامیل خودتان بگیرید و ثوابش را تقدیم روح او کنید. اینکه شما فکر می کردید که این تظاهر است برای این است که شما این مجلس را با میل خودتان نمی گیرید و خواسته ی مادرتان را انجام می دهید. انشالله به برکت دعای خیر مادرتان زندگی شما و خانواده تان هم خیلی خوبتر خواهد شد و دعای شما قبول درگاه خدای بزرگ قرار می گیرد. بگویید 2 روضه بخوانند یکی برای حضرت امام حسین ع و یکی برای حضرت عباس ع و ثوابش را تقدیم روح مادرتان کنید و حاجات خودتان را هم بگویید. خدای بزرگ بسیار با سخاوت و مهربان است و انشالله شما هم حاجت روا خواهید شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۷ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۱۹:۴۹
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.