تعبیر خواب غرق شدن
اگر کسی در خواب خود را در آبی مثل رودخانه در حال غرق شدن دید، ولی آب او را به کناری آورد، از زیان مالی یا خطری ایمن می شود. اگر دید که کسی او را از غرق شدن نجات داد، به کمک آدم پارسا و نیکوکاری خطر از او دفع می گردد و اگر دید غرق شد و مرد، عمر او طولانی و دراز می شود.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن غرق شدن به خواب بر چهار و جه است:
- مال بسیار،
- اقبال در کارها،
- صحبت با مردم بدمذهب،
- منفعت.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر درخواب ببیند در دریا غرق شد و بمرد، دلیل که پادشاه او را هلاک کند.
جابر مغربی می گوید: اگر ببیند آب او را فرو برد و باز او را بالا آورد، دلیل که کار دنیا که به دست آورده بگذارد و راه آخرت گزیند. اگر ببیند ملکی یا چهارپائی از او غرق شد، دلیل که از کاری فرو ماند و عاقبت رهایی یابد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
علیرضا : نزدیک سحر روز یکشنبه خواب دیدم در حیاط یک مدرسه بزرگ هستم روی سکویی بزرگ و بتنی ایستاده بودم هوا بارونی بود و کف حیاط آب جمع شده بود من میدیدم که کف حیاط از گیاهان سبز است و آب روی اونها رو گرفته بود مردی آشنا کنارم بود که الان یادم نیست چه کسی بود توی خواب کاری بهش گفتم که باید میرفت اون طرف حیاط . هنگام رفتن یک آن صدای افتادن اون فرد رو در آبی عمیق شنیدم و دیدم داره دست و پا میزنه خودش رو نجات بده من شنا بلد نیستم و دقیقا توی خواب هم اینو میدونستم از پله های سکو به سمت اون فرد رفتم تقریبا به من رسید ولی از حال رفت و غرق شد من زدم به آب تا کمر توی آب بودم بغلش کردم کشیدمش بیرون و گذاشتمش روی سکو .افرادی دیگه کنارش اومدن و خیالشون راحت شد ولی من فریاد زدم چرا نگاه میکنید؟ تنفس مصنوعی بدید کسی کاری نکرد خودم اومدم و اینکار رو کردم و سینه اش رو ماساژ دادم و نفسش برگشت و من همون لحظه از خواب بیدار شدم . یادم هست که کف حیاط مدرسه به قدری سبزه و گیاه بود مثل اینکه کف دریا باشه ولی فکر نمیکردم عمیق باشه.
فریبا هراتی
: سلام. شما در سازماندهی به مسائل اجتماعی زندگی خارجی تان مثل کار و فعالیت های اجتماعی نیاز به تمرین بیشتری دارید. احساس شما این است که باید شدیدا منطقی باشید و جاپایتان قرص باشد. سعی می کنید احساسی فکر نکنید و هر انتظاری از دیگران داشته باشید، همان را برایتان فراهم کنند. اما برای موفقیت در کارهایتان شما نیاز دارید که مردم را بهتر درک کنید و از لحاظ روحی آنها را بیشتر بشناسید. فشار وارد آوردن به دیگران و نادیده گرفتن روحیه و احساسات آنان قطعا به ضرر شماست. شما در زندگی یاد می گیرید که از این جهت خودتان را قوی کنید و با مردم تعامل احساسی هم داشته باشید و شرایطشان را درک کنید. این نزدیکی روحی و رفاقت در زندگی شما، باعث می شود که در کارها گشایش و موفقیت برایتان حاصل شود و شکست نخورید. تشکر از همراهیتون.
asma : سلام خانم هراتی
دیشب خواب دیدم یه جایی بود شبیه جایی مثل پارکینگ ماشین پشت سر هم خواهر بزرگم منیر صداش از جای پارک یکی از ماشینها از فاصله دور میومد که میگفت کمک..کمک..آب..خفه.. من دیدم شوهرش داره سمتش میدوئه اما بدون آب من سریع یه لیوان آب پرکردم دوئیدم سمتش همین که رسیدم نزدیکش لیوان آب از دستم افتاد شکست و دیدم دو سه تا لیوان آب کنارشه و از معدش داره بخار اسید خارج میشه سریع یکی از همون آبهارو بهش دادم گفتم شوهرت که لیوان آب گذاشته کنارت چرا نمیخوری ، اما حال خیلی بدی داشت ، بعد همون مسیر رو اومدم بیرون با خانوادم کنار رودی نشستیم که مرز بین ایران و خارج بود من رو کردم به سارا خواهرم گفتم ببین اگه شنا بلد بودیم الان پول بلیط دیگه نمیدادیم میرفتیم اونور میگشتیم،یهو مهشید خواهرم رفت توی آب اول یکم دست و پا زد من رو کردم به سارا گفتم ببین مهشید دو جلسه کلاس رفت چقدر خوب شنا یاد گرفت یهو دیدم آب کشیدتش پایین همه هم توی آب خارجی بودن هیچکی زبون مارو نمیفهمید ، آب به سرعت نور بردتش یک مسافتی که گذشت چیزی از آب پرت شد بیرون همه دوییدیم فکر کردیم آب انداختتش بیرون بعد دیدم نه فقط پاهاش از مچ هست من محکم مچ پارو نگه داشتم به امید اینکه بقیه بدنش هم بیاد و جور شه اما دیگه اثری از اثارش نبود...
فریبا هراتی
: سلام. لطفا برای دفع شر صدقه بدهید. خواهر بزرگ شما به خاطر یک مسئله احساسی بسیار بسیار عصبانی می شود و استرس زیادی وجودش را می گیرد. او احساس تنفر و خشم زیادی می کند و نمی داند که چطور باید نظرش را بیان کند و موقعیتی پیش می آید که او نمی تواند آن موقعیت را هضم و درک کند. زندگی شما وارد فاز جدیدی می شود و با موقعیت جدیدی روبرو می شوید. شما و خانواده تان سر مسائل احساسی و جریان فکری جدیدی با هم صحبت می کنید و مهشید دست به کار خطرناکی می زند و با آدمهایی هم کلام می شود که غرق احساسات منفی می شود و شما نمی توانید آن آدمها را درک کنید. آنها او را گول می زنند و عملکرد اشتباه او بعدا برای شما نمایان می شود. شما می خواهید از او حمایت کنید و کمکش کنید ولی او زیر بار احساسات منفی له می شود. خوابتان هشداری به شماست که خیلی به او پرو بال ندهید و تشویقش نکنید که آفرین که شجاعی و نترس هستی... خطر بسیار بسیار بزرگی حتی جان او را تهدید می کند. برای دفع شر از خواهرانتان به اندازه وسعتان گوسفند یا مرغ قربانی کنید و مراقبشان باشید. تشکر از همراهیتون.
الی : خواب دیدم با یه گروه عکاسی و یکی از دوستام که یادم نیست کی بود و شوهرش رفته بودیم کنار دریا برای گرفتن عکسهای فرمالیته عروسی..من و دوستم دختر بودیم،بقیه پسر بودن که شوهر دوستم هم توشون بود و نمیدونم منم شوهر داشتم یا نه
و توی اون پسرا بود یا نه .ولی یه صحنه ش لباس عروس پوشیده بودم و رفتم لب دریا و گوشیمو دادم به دوستم گفتم همینجوری با گوشی فعلا چندتا عکس ازم بگیره تا بعد بیان عکسای رسمی رو اونا بگیرن.بعد که رفتم لب دریا ایستادم آب خیلی سریع اومد بالا و من داشتم غرق میشدم و حتی نمیتونستم داد بزنم یا دست و پا بزنم و بقیه هم ایستاده بودن نگاهم میکردن.اب که به سرم رسید(قبل از غرق شدن کامل یا مردن) پریدم از خواب.من مجردم.تعبیرش چیه مرسی
فریبا هراتی
: سلام. شما از اینکه مجرد هستید احساس خوبی ندارید و شخصیتی احساسی دارید و می خواهید موفق باشید و ازدواج کنید و تصویر ذهنی شما از خودتان این است که یک روز یک شخصیت موفق و سفیدبخت داشته باشید و تا همیشه این تصویر را در زندگی تان حفظ کنید. ولی شما نمی توانید منطقی فکر کنید و خیلی زود رفتاری احساسی و اشتباه از خودتان نشان می دهید که به شکست خوردن شما منجر می شود. برای موفقیت در زندگی تان شما لازم است منطقی فکر کنید!! در شرایطی عمل کنید که جاپایتان قرص باشد و خیلی رویابافی نکنید. تنها در این صورت است که شانس موفقیت خواهید داشت. تشکر از همراهتیون
hediehh : سلام. خواب ديدم دوستم موهاش كوتاه بود و خيلي كم و اصلا يه حالت كچلي داشت وسط موهاش و اينور و اونورش اينقدر كم بود كه كف سرش پيدا بود و بهش گفتم چرا اينقدر موهات كم شده و گفتم حتما به خاطر حاملگيت اينجوري شدي و اونم ميگفت نه موهام خوبه (در بيداري حامله است) و براش يه عالمه ميوه اوردم كه هم خودش خورد هم من خوردم و همه جور ميوه اي بود و بعد يهو اينگار گفتن سيلاب اومده و آب همه جارو گرفته كه من رفتم بيرون رو ديدم و سيل اومده بود ولي ما توي اپارتمان بوديم و اب به ما نرسيده بود ولي خيلي آب بالا اومده بود و شوهر همين دوستم كنار آب خواب بود و يهو قِل خورد افتاد توي آب و اينگار غرق شد و دوستم اومد ديد و جيغ ميزدو صداش ميزد و كمك ميخاس و يكم جلوتر ديدم بابامم کنار آب خوابیده و نميخاستم بابامو صدا بزنم كه دوستم نفهمه كه بگه به بابات بگو شوهرمو نجات بده و از طرفي ميترسيدم كه بابام يهو نيفته توي آب غرق شه، ولي شوهر دوستم اينگار توي آب غرق شد و اينگار ته اب رفت و فكر كنم مُرد و عمق آب خيلي زياد بود.
فریبا هراتی
: سلام. دوست شما احساس تنهایی و بی کسی می کند هر چند از لحاظ مالی مشکلی ندارد. اما اتفاقاتی در جریان است که همسر دوستتان درگیر یک رابطه احساسی اشتباه و بد شده و دچار اشتباه خواهد شد و زندگی اش متحول می شود. پدر شما با وجودی که امکانات و آزادی زیادی دارد ولی دنبال مسائل احساسی و زن های دیگر نمی رود و اصلا توجهی به این مسائل ندارد. تشکر از همراهیتون.
liyla : عرض سلام واحترام خواب دیدم با خواهرم و جاریش رفته بودیم سفر فکر کنم شمال بود بعدیک جایی مثل استخر بودیم ولی خیلی بزرگتر از استخربود جاری خواهرم پایینش وایساده بود بعد من گفتم شنا کنیم میخواستم بپرم پایین که یهو دیدم پسر جاری خواهرم امیر حسین پرید پایین یکهو عمق آب اینقدر زیاد شد و بردش پایین آبش زلال بود وتا تهش معلوم بودخیلی هم عمیق بود و من میدونستم داره غرق میشه فورا سرو صدا کردم و غریق نجاتو خبر کردم که اون هم رفت و آوردش بالا بعد هم دیدمش روی یک برانکاردگذاشته بودندش میبردنش بیمارستان ولی انگار مرده بود من همش گریه میکردم و با گوشیم زنگ میزدم به خواهرم که حالشو بپرسم
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. پسر جاری خواهرتان به فاز جدیدی از زندگی وارد می شود. او باید قبل از اینکه با سر در مسائل احساسی فرو برود و غرق در احساسات بشود، با دقت به مسائل نگاه کند و فکر کند ولی او اینکار را نمی کند و در مورد یک مسئله احساسی ریسک بزرگی می کند او خیلی عمیق درگیر یک مسئله احساسی می شود که نمی تواند تشخیص دهد که واقعیت چیست و هویت خودش را از دست می دهد. (اگر او سنش کم است و بچه است، اینکه دیده اید دارد غرق می شود، آسیب پذیری خودتان را نشان می دهد و اینکه شما باید سعی کنید کمک دیگران را بپذیرید و در این صورت که او سنش کم است و شما دیده اید که در نجات دادن او شکست خورده اید، به این تعبیر است که شما به ترس هایتان اجازه می دهید که به روحتان غلبه کنند و شما را وادار کنند که کاری را انجام دهید که دوست ندارید انجامشان دهید. ) شما باید سعی کنید زمان بگذارید و مشکل او را حل کنید و این خواب اخطاری است که مشکلی در اینده نزدیک پیش روی شماست. برای دفع شر هم صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.
Mahsa Abedini : سلام من امروز خواب دیدم که با یک نفر که میشناسم نامزد کردم و بعد از نامزدی سوار ماشینش شدیم که بریم یه چرخی توی خیابون بزنیم.همینجور که میرفتیم به یه برکه یا حوز بزرگ رسیدیم که کنار خیابون بود. و آبش از جلبک سبز شده بود،،داشتیم با ماشین از کنارش به سختی رد میشدیم که یهو ماشین افتاد تو آب و نامزدم گفت بدو سریع از ماشین خارج بشیم و منم گوش کردم اما انقدر از غرق شدن ماشین و فرو رفتنش توی آب شوکه بودم که نمیتونستم از آب بیام بیرون،و بعدش از خواب بیدار شدم تعبیر این خواب چی میشه
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید متعهد باشید، تنهایی تان را حل کنید و رابطه خوبی داشته باشید ولی رابطه شما تبدیل به یک تجربه غم انگیز می شود. شما نیاز دارید تا احساس خودتان را بیان کنید ولی باید به بینش خودتان تکیه کنید و به غرایزتان و آنچه دلتان می گوید اعتماد کنید. شما وارد رابطه ی احساسی با او می شوید ولی او قادر به کنترل امور نیست و می خواهد که شما از این رابطه بیرون بروید اما شما نمی توانید و از هدفی که به آن نرسیده اید احساس پشیمانی خواهید کرد. خوابتان هشداری است که اصلا چنین رابطه ای را با او شروع نکنید. تشکر از همراهیتون.
مریم : سلام وقت بخیر، ان شاء الله خوب هستید
مدتی پیش بعد نماز صبح خواب دیدم که سوار ی اتوبوس پر مسافر هستم که مقصدش مشهد مقدس بوده و یکی از مسافراش برادر کوچکترم بوده گویی خودمم یکی از مسئولین تو اتوبوس بودم و داشتم برای برادرم غذا تهیه میکردم که اتبوس برای استراحت نزدیک ی جای خوش منظره نگهداشت منم پیاده شدم درب جایگاه وسایل را باز کردم دو تا مرغ زنده داخلش بود خواستند فرار کنند نزاشتم ی ماهی خیلی بزرگم بدون آب اونجا بود باهام حرف میزد گوش به حرفم بود گذاشتمش قسمت کم عمق و شفاف رودخونه که ی آبی بخوره که پدرم اومد و ناخواسته کاری کرد فرار کنه منم هر چی صداش کردم ندیدمش قسمت عمیق و کدر رودخونه را دیدم گفتم شاید اونجا باشه نفسمو حبس کردم سرمو کردم زیر آب دنبال ماهی، اومدم نفس بگیرم سرم خورد به چیزی برگشتم دیدم که مردیه که لباس غواصیه مشکی تنش بود پدرم گفت ولش کن اون مرده، دست بهش نزن منم گفتم نمیتونم بی تفاوت باشم لباس روشو برداشتم دیدم برادر بزرگترمه شوکه شدم پدرم اومد کمک نفس بده نزاشتم آخه دیدم لجن و کثافات از دهنش بیرون میاد و شکمشم پره آبه از قسمت شفاف رودخونه آب ریختم دهنش کارای احیا انجام دادم که کل کثافات از دهنش خارج شد که دیگه آب تمیز بیرون اومد و رنگ روش باز شد و نفسش باز شد و بلند شد و شروع کرد به گریه کردن و رفت گوشه ای کز کرد رفتم بغلش کردم تا آرومش کردم و گفتم ناامید نباش و اونم انقدر گریه کرد تا آروم شد
با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما مانند خیلی های دیگر از امام رضا ع تقاضای دعای خیر دارید و به ایشان متوسل می شوید. ایمانتان قویست و شما برای برادر کوچکتان و رسیدن او با حاجت هایش دعا می کنید. شما افکار و احساسات خودتان را معمولا با کسی مطرح نمی کنید ولی اگر بخواهید راجع به احساستان نسبت به موضوعی خاص صحبت کنید پدرتان با شما مخالفت می کند و باعث می شود که شما احساستان را از او بیشتر مخفی کنید. برادر بزرگتان هم همین مشکل را دارد و او راجع به مشکلات و احساسات خودش با پدرتان و شما صحبت نکرده و مسائلی در فکر او هستند که او را به شدت افسرده و ناراحت کرده اند. رفتار پدرتان خیلی صمیمانه نیست و برای همین است که شما با او درددل نمی کنید. ولی شما با برادرتان صحبت خواهید کرد و وادارش می کنید که راجع به مسائلی که فکرش را ناراحت کرده حرف بزند و خودش را از انرژی منفی خالی کند. باید با هم صمیمی تر باشید و اینقدر نگران حرف مردم و غیبت ها و پچ پچ دیگران نباشید. به داد هم برسید و از هم دلجویی کنید. تشکر از همراهیتون.
صبا : سلام وقت بخیر
شب خواب دیدم زمستون هست و برف باریده و تو بیرون هستم و هیچ ماشینی نیست. بعد آقایی که سال‌ها پیش خواستگارم بودن هم اونجا بودن و منتظر ماشین بود. یه تاکسی اومد من دربست گرفتم و سوار شدم بعد به راننده گفتم اون آقا رو هم سوار کنه چون هوا سرد بود اما سوار نشد. بعد کمی که جلوتر رفتیم روی پلی که رو رودخانه بود باز اون آقا رو دیدم اما اینبار پسر بچه شده بود و افتاد تو رودخانه و داشت غرق میشد که من کمکش کردم آوردم بیرون و بهش تنفس مصنوعی دادم .
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما در شرایطی قرار می گیرید که با سردی و بی عاطفگی مردم مواجه می شوید و کسی نیست که شما را همراهی کند. خواستگار سابق شما هم شرایط مشابه شما دارد. شما سعی می کند که با او ارتباط برقرار کنید ولی او تمایلی به اینکار نشان نمی دهد. اما بعد از مدتی او با یک شکست احساسی مواجه می شود و زندگی او به صورت منفی متحول می شود و او احساس استیصال خواهد کرد و از خودش خامی و بچگی نشان خواهد داد. او قادر نیست به تنهایی مشکلات احساسی اش را حل و فصل کند ولی شما به او کمک می کنید که دوباره خودش را پیدا کندو به آرزویش برسد. احتمالا شما و او مجددا وارد رابطه ای با هم خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
Tiyana : میخواستم بدونم نقش همسر دوستم تو اين خواب چيه،ممنونم
Tiyana : ببخشید دخترم 8سالشه در مرحله ی عاشق شدن نيست
فریبا هراتی
: سلام. بنده عشق را به عنوان مثال عرض کردم. اما نه الزاما. نکته ی مهم این است که او درگیر شرایط احساسی می شود که شما برای او تدارک می بینید چون او را سوار کشتی کرده اید. همسر دوستتان می تواند به عنوان مشاور و راهنمای شما عمل کند یا کسی که سعی می کند از لحاظ روحی به دخترتان نزدیک شود. بچه ها شاید از همه چیز سر در نیاورند اما احساس آنان مثل یک انسان بزرگ است چون روح آنان بزرگ است.