تعبیر خواب فال
اگر در خواب ببینید که کسی دارد برای شما فال می گیرد، به دوستی اعتماد می کنید که دروغ می گوید. اگر دیدید دیگری فال می گیرد و شما نگاه می کنید، شاهد یک گناه یا کار زشت خواهید شد. همین تعبیر است اگر ببینید دیگران برای هم فال می گیرند.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند فال می گرفت و فالش نیکو بود، دلیل است بر دشمن ظفر یابد. اگر فالش بد بود، تاویلش به خلاف این است.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن فال گرفتن به خواب بر سه وجه است:
- ظفر یافتن بر دشمن،
- به مراد رسیدن،
- روایی حاجت.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
zeynab : سلام خانم هراتی،بی نهایت سپاسگزارم از تعبیرهای زیباتون..من شب ۲۱که روز عید قربان محسوب میشد اینخابو دیدم ساعت 4و خرده ای شب:ابتدای خوابم دختر عمم بود که باهاشون قهرم خواب دیدم چیزایی از ماشین پیاده میکردن افرادی من حسم گفت مال اونن وانگار گفتم حقش بود تقاص کارش بودو انگار من قرار بود برم سر قراری باش و همش میگفتم ده هزارتومن دارم کم نیاد پولم ،در واقعیت ایشون ازدواج کردن ظاهرا زندگیش خوبه.صحنه رفت رو ی مرد میانسال مرشد ناشناس میخواست برام فال بگیره رو صفحه های مربع شکل ومشبک جابجا میکرد اونارو.منم خودمو بخواب زدم یعنی فال نمیخام گفتم ده هزارتومن بیشتر ندارم که بهش بدم اونم میخام ولی بهوش بودم و میخاستم ببینم چی میگه،گفتش حسین (نام عشقمه)زمانی راضی میشه که با بچه مهربون باشی و مادرشم اگه جواب یا جوابش ۵۰شد حواسش باشه انگار جواب ی چیزی مربوط بمن بود گمونم،بعدبالای صفحه چراغونی شد وتو ی نتیجه گیری کلی گفت خب زینب (خودم)عروس میشه بالخره وعروسی میکنه بعد من دیگه ندیدمش فقط صداش بود مث مرشدا گفتش بسم الله الرحمن الرحیم الرحمن الرحیم و شادی زنگ وطبل ومیزدو ضرب وتند کرد،وبشادی گمونم فال وازدواج من بود،و کسایی اونجا بودن که از فال وازدواج من حسادت بهشون دست داد،و گمونم اون ده هزارتومنو ی جایی گذاشتم گفتم سفره ابالفضله حاجت گرفتم ،این قسمتو مطمعن نیستم ...بسیار ممنونم ببخشید طولانی شد
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شرایط زندگی دختر عمه تان متحول خواهد شد. شما اما در نهایت به قدرت و دستاورد بزرگی خواهید رسید. حسین دلش می خواهد که شما علاقه داشته باشید که بچه دار شوید و مادرش هم می خواهد سهم عادلانه ای از محبت پسرش بین او و شما تقسیم شود 50-50 انشالله ازدواج خواهید کرد و باید برای حاجت روایی تان متوسل به حضرت عباس ع شوید و وقتی حاجتتان را گرفتید برای شما واجب است که یک سفره حضرت عباس ع بیاندازید. تشکر از همراهیتون.
فرينا : سلام وقت بخير
خواب ديدم دايي و زنداييم كه باهاشون قهريم اومدن خونمون، زنداييم قهوه خورده بود تا مامانم فالش رو بگيره در صورتى كه مامانم اهل اينجور چيزا نيست، يكدفعه من گفتم منم دوست دارم فال بگيرم داييم گفت بهترين فال اينه كه از روى دست بگى، و ساعد دست راستش رو نگاه كرد يه فال كلى (فال من بود يا نه نميدونم فكر كنم كلى داشت ميگفت) از روى ساعد دست راستش گفت، گفت بزودى خونه شما عروسى ميشه، عروسى سيما، سيما يكى از آشناهاى دور هست كه ازدواج كرده و ربطى به خانواده ما نداره
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. احتمالا دایی شما و خانمش می خواهند با شما آشتی کنندو ارتباط خودشان را مجددا با شما برقرار کنندو از در دوستی وارد شوند. دایی شما می خواهد که شما با او دوست باشید و هر چند که این دوستی حتی از روی ظاهر باشد و نه دوستی عمیق چون بعدا مجبورید به خاطر یک سری مسائل مثل ازدواج با هم روبرو شوید. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : سلام
من خواب يدم رفتم پيش يه خانمي و ميخواد براي من فال بگيره،رفتم خونه اش و نشستم يه دختر جوان ديگه ام اومده بود.بعد رفتيم تو اتاق و اون خانم شروع كرد از روي يه دفتر براي من فال گقتن،تو فال من درمورد يه اقايي با من صحبت كرد و اخرش كه تموم شد اسم و فاميل يه اقايي رو گفت،من گفتم من اصلاً اين اقا رو نميشناسم اشتباه گفتيد،بعد اون دختر گفت اين اقا نامزد منه اشتباهي فال من و براي شما گفته،بعد اون خانم گفت پس باز بشين تو نوبت برات فال بگيرم،من از اتاق اومدم بيرون و به ساعت نگاه كردم ديدم ٩:٣٠ شبه،با خودم گفتم به مامانم زنگ بزنم بگم ١٠ميام خونه نگران نشه.يهو قبل از اينكه زنگ بزنم روي يه پرده ي نمايشي فيلم دوست پسرم پخش شد(مدتيه كه قطع رابطه كرده ايم)ديدم اول فيلم ايشون و داره نشون ميده،داره كاره تبليغاتي ميكنه و كت و شلوار پوشيده بود و لاغر شده بود و ريش و موهاش كمي بلند شده بود با خودم گفتم چه خوب كه داره كار ميكنه پس مشكل ماليش كمي حل شده و چرا من اون موقع كه باهاش دوست بودم به ذهنم نرسيد بگم كاره تبليغاتي بكنه وقتي انقدر طرفدار داشت حتماًكارش ميگيره...بعد دوباره صحنه عوض شد،ديدم كمي تپل شده و هيكلش ورزشكاري شده بود ريشش رو اصلاح كرده بود موهاش مرتب شده بود،بعد لباس ورزشي بسكتبال پوشيده بود و توي يك استخر بود اما دوست پسرم با كتوني كه پاش بود روي اب استخر ايستاده بود تو اب نبود...من با تعجب اين فيلم رو نگاه ميكردم با خودم ميگفتم پس رفته تو كاره ورزشي و تبليغات،چه خوب كه رفته كاره تخصصيش رو انجام بده من اصلاً يادم نبود كه يه مدت بازيكن بستكبال بود و همينطور كه فيلم ها رو ميديدم با خودم گفتم من اين مدت همش غصه اش رو ميخوردم خداروشكر كه پس اوضاعش خوبه و كمي بغض كردم كه اصلاً دلتنگ من نيست و من رو فراموش كرده.
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید از همه چیز راجع به آینده سردرآوریدو کنترل کاملی روی کارها داشته باشید. به نقطه ی عطفی در زندگی تان رسیده اید و می خواهید مسئولیت پذیر باشید اما هنوز سطحی فکر می کنید و نسبت به احساساتتان با خودتان روراست و صاف و صادق نیستید. می خواهید اطلاعات و دانشتان زیاد باشد تا بتوانید عملیاتی تر و هدف محورتر زندگی کنید. دوست پسر شما سعی می کند تصمیم درستی برای آینده اش بگیرد و بتواند از خودش حمایت کند. او به اندازه کافی سختی کشیده و نمی خواهد که احساس واقعی اش را بروز دهد و فکرش مشغول است. اما به زودی یاد می گیرد که با دیگران به صورت تیمی کار کند و همفکری داشته باشد. از لحاظ روحی و مالی قویتر خواهد شد و احساس واقعی اش را نشان خواهد داد. او مجرب و خبره شده و سعی می کند که روی احساساتش تسلط کامل داشته باشد و زود عاشق یا ناراحت و نگران نشود. به شما هم توجهی نخواهد داشت. تشکر از همراهیتون.
ffereshteh : سلام خواب دیدم با مادرم پیش یه خانم فالگیری هستیم که خورشید هم در حال غروب بود و سرخیش آسمون رو گرفته بود(که تو عالم واقع چندین بار پیشش فال گرفتیم)، و اصرار داریم که در مورد نیتمون که برای ازدواج و کار من بود واقعیت رو بهمون بگه، این خانم رو به آفتاب کرد و قسم خورد؛ به این غروب آفتاب( تو اصطلاح عامیانه منطقه بومیه ما، قسم به غروب آفتاب یه اصطلاح رایج هست و نماد عظمت خداوند محسوب می شود)، که بزودی هر دو نیتت برآورده می شه، ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. پایان یک چرخه یا دوره برای شما فرا رسیده و زندگی شما متحول خواهد شد. شما به صورت افراطی می خواهید همه چیز را کنترل کنید و همه ی ناشناخته ها را بدانید. انشالله که به خواسته هایتان می رسید. تشکر از همراهیتون.
ffereshteh : با سلام و احترام. خواب دیدم همراه دوستم از یه مسیری رد میشیم، سر راهمون یه دختر بچه رو دیدیم که چادر سفید پوشیده بود، من نشناختم ولی دوستم گفت از آشناهاشونه اسمش سمیه و فالگیره. در مورد ازدواج ازش سوال کرد، خیلی حرف زد ولی دو بریده حرفش یاد مونده؛ که کاش باهاش ازدواج نکنی، و اخلاقش مشکل داره و اینکه تولد پیامبر مراسم میگیری. ممنونم از شما
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. دوست شما شخصیتی صاف و صادق دارد و با کرامت و صلح جوست و می خواهد که زندگی خوبی داشته باشد که بی همتا و با ارزش باشد. او می خواهد با کسی ازدواج کند که اخلاقش زیاد خوب نیست یا می خواهد به انجام کاری متعهد شود که کار زیاد خوبی نیست. این قسمت آخر خوابتان هم می تواند صادقه باشد و مراسمی در آنروز داشته باشند و هم می تواند اشاره کند که برای حاجت روایی توسل به حضرت محمد ص بکند تا به خواسته اش برسد. تشکر از همراهیتون.
منیره : سلام خانم هراتی عزیز روزتون بخیر و شادی،من خواب دیدم که با ترس خییییلی زیاد از چیزی ، از خواب پریدم انقدر ترسم زیاد بود که نفسم به شماره افتاده بود و وقتی از خواب پریدم دیدم تو یه مجلسه روضه هستم همراه مادر و خواهرم،همه چادر مشکی سرشون بود و ما هم همینطور ،خانم جلسه ای وقتی دید من اینطوری از خواب پریدم با صدای بلند به ما که ته اتاق نشسته بودیم گفت باید سر کتاب باز کنی قبل از اینکه اینو بگه یه کلمه بهم گفت تا اونجا که یادمه گفت پلنگ،مادر و خواهرم از اینکه گفت باید سرکتاب باز کنی خوششون نیومد به خاطر همین من رفتم جلو، پیش خانم جلسه ای که دوتا توله گربه سفید که اونجا بودن با شالم شروع کردن به بازی،من دوباره از اون خانم پرسیدم منظورتون از این حرف چی بود که باز با تآکید گفتن باید سر کتاب باز کنی،تو خواب من فکر میکردم خانم جلسه ای مادر خانم برادرمه که زن مومنی ام هست اما ظاههرش اصلا شببه ایشون نبود
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. ایده های تازه ای به ذهنتان می رسد و از مسائل جدیدی آگاه خواهید شد. نوعی تولد معنوی دوباره خواهید یافت. پلنگ به این اشاره می کند که شما همانی هستید که هستید و قطعا بر مشکلاتتان غلبه خواهید کرد و در کارهایی که می خواهید انجام دهید موفق خواهید شد. گربه ی سفید بیانگر زمانهای سخت است. لطفا فقط به خدای بزرگ توکل کنید و مطلقا سرکتاب باز نکنید!! سراع این دعانویسان و جادو جنبل کارها نروید این کارها گناه است. چه دعا نویسی چه سرکتاب همه فهمیدن اطلاعات از طریق جنیان است. در ادامه این متن را بخوانید تا متوجه شوید که بر چه اساس می گویم این کارها گناه است: همانطور که در قرآن آمده هیچ برگی از درخت نمی افتد مگر اینکه خدا بخواهد. جادو فقط برای کسانی موثر واقع می شود که به جادو ایمان دارند و قدرت آن را بالاتر از قدرت خدا می دانند. آیه 6 سوره جن می فرماید: یک عده از انسان ها و نوع بشر، به جای پناه بردن به خدا، به جن پناه می برند در صورتی که اجنه نمی توانند پناه آنها باشند. ( پس این کارهای دعا نویسان برای اجیر کردن اجنه برای موفقیت انسان ها در زندگی شان وعده ای دروغ و باطل است. هیچ قدرتی بالاتر از قدرت خدا نیست! ) در جای دیگری در قرآن در سوره بقره آیه 102 آمده که (عده ای از بنی اسرائیل از دو فرشته که در بابل نازل شده بودند، به اسم هاروت و ماروت که دعاهایی می آموختند، که بین زن و شوهران جدایی می انداخت، و جدایی نمی انداخت مگر آنکه خدا می خواست!! ) و این به این معنی است که حتی اگر جنیان بخواهند کاری کنند، موفق نمی شوند مگر اینکه خدا بخواهد! حالا جای سوال است که مگر خدا می خواهد؟ مگر خدا دوست دارد که کسی بد بخت شود؟ حقیقت این است که اگر جنیان به خودی خود می توانستند به انسان ها آسیب برسانند، احدی بر پشت زمین باقی نمی ماند زیرا شیطان از بدو خلقت انسان با او دشمنی داشت!! خداوند انسان ها را دوست دارد و عاشق آنان است زیرا از روح خود در بدن انسان دمید. تنها کسانی اسیر جادو جنبل می شوند و آسیب می بینند، که معتقد هسنند که قدرت شیاطین از قدرت خداوند بیشتر است. معتقد هستند که خداوند مهربان نیست و حامی بنده های خود نیست. معتقد هستند که خدا نمی بیند و نمی شنود و آنان را رها کرده تا شیاطین و اجنه بتوانند آنان را اذیت کنند. خداوند به واسطه چن ها، باور انسانها را نسبت به قدرت خودش آزمایش می کند. تا بفهمد که چه کسانی به او توکل می کنندو چه کسانی به اجنه!! این باور منفی انسانها، انرژی منفی دشمنانشان و اجنه را جذب کرده و آنان را آسیب پذیر و مغلوب می کند. اگر شما به خدای بزرگ و الرحم الراحمین ایمان داشته باشید و مطمئن باشید که عشق او شامل حال بندگانش است، هرگز آسیبی از هیچ جنی نخواهید دید. برای کارهایتان هم مطلقا از این دعا نویسان کمک نگیرید. گر اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی!! تشکر از همراهیتون..
Pariya : سلام من خواب دیدم با مادرو خواهرم رفتیم پیش یه اقای فالگیر ک خیلی ژنده پوش بود و یه چیزی حالت تسبیح داشت ک همش دندون بود من تو دلم میگفتم این جنی ک دندوناش دست این اقان چقد مرتبنو خوب..ب مادرم گفت ک ۴۰ ساله خورد شدی با همسرت و احترامتو نداشته و از ته دل دوست داره و اینکه پسد کوچیکت کمی مشکل اعتیاد داره و دامادت خیلی درگیره اعتیاده...ب منو خواهرم چیزی نگفت...اخر سرم مارو سوار ماشین خودش کرد فالگیره ...از خواب بیدار شدم
فریبا هراتی
: سلام. کسی می خواهد سر شما را کلاه بگذارد و شما را از راه بدر کند. او رفتاری نامناسب دارد و از راه دروغگویی به دیگران نان در می آورد. شما راحت گول می خورید و او می تواند شما را متقاعد کند که آدم حسابیست در حالی که او از شیطان تبعیت می کند. منطق او معنا ندارد و چرت و پرت به شما می گوید. گول او را نخورید. گر اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی!! عقوبت این شخص بسیار بد است. تشکر از همراهیتون.
Rz : سلام مجدد، خدمت شما خانم هراتی عزیز، من اون موقع نمیدونستم که گناه کبیره هست و دخترخالم چون بچه دار نمیشد رفت پیش فالگیر و منم همینطوری گفت اصطلاح حساب کشیدن رو برات انجام میدمو ... . اما الان این سوال ها برام پیش اومده اگه اینده رو میشه گفت و ما نمیتونیم تغییرش بدیم پس این یعنی نوعی جبر ! پس قدرت اراده ما انسانها چی میشه؟ پس چرا باید تلاش کرد وقتی نتایج مشخصه!؟ من اصلا فال و ... رو قبول نداشتم و الان که یکم پیش بینیهاش درست درومده بعد از حدود ۱۲ سال یه سوال دارم یعنی این افراد اینده رو میگن یا اینده رو با نیروی جن و .. شکل دادن؟ یعنی من الان تحت تاثیر دعایی هستم که احتمالا قبلا برام نوشتن؟ یعنی سرنوشت من تغییر کرده مطابق میل اون فالگیر؟ من مدام حسش میکنم! اون موقع هم بهم گفت دو مسیر داشتی مسیر دومو انتخاب کردی اما مسیر اول بهتر بود. اینو وقتی گفت بین این کلمه ها یکی انتخاب کن و من یه کلمه رو انتخاب کردم و دوباره عوضش کردم گفت. به من حدودی یادم میام گفت سرگردانی و درجا میزنی و باید صبر کنی و کسی با مشخصات فلان مدام زیر نظرت داره از راه دور. نمیفهمیدم مگه میشه از راه دور کسیو زیر نظر گرفت الان فهمیدم تکنولوژی مثل تلگرام و پروفایل و ... ! اما نمیدونم چرا زیر نظر داره اگه خواستگاره چرا نمیاد و ... یعنی اون هم تحت تاثیر فالی که این مرد برام نوشته قرار گرفته؟ یا اینکه کارام خیلی پیش نمیرن و ... به نظرتون دعایی برام نوشتن و لازم هست برم پیش یکیشون تا باطلش کنن؟ گفته شده بی جهت پیش دعا نویس رفتن گناه کبیره هست اما برای باطل کردن دعای بقیه چی باز گناه داره ؟ یا فقط به خدا توکل کنم کافیه و مشکلات حل میشه؟ در این زمینه به راهنمایی نیاز دارم ممنون میشم اگر شما بتونید راهنماییم کنید.
فریبا هراتی
: سلام. دوست عزیز بعضی کارها طبق آنچه که در قرآن کریم آمده از قبل مشخص است و تغییری در آن نمی توانید بدهید. مثل زمان تولد. زمان مرگ. اینکه در کجا فوت می کنید و یا در رحم چه کسی به دنیا می آیید. اما یک سری کارها اختیاری هستند و این همان است که باعث می شود که شما به بهشت یا به جهنم بروید چون با میل و اختیار خودتان کاری را انجام می دهید که درست یا غلط است. ارواح و جنیان تا اندازه ای به زمانهای آینده و گذشته با خبر هستند اما خبری از اینکه شما چه کار می خواهید بکنید ندارند. و اینکه شما اختیار دار سرنوشتتان هستید. مثلا فالگیر به شما می گوید که شما 25 میلیون تومن قرار است برنده شوید. حالا شما می توانید همه اش را صدقه بدهید. می توانید قمار کنید می توانید چلوکباب بخورید!! اما چون مردم از این واقعیت که کدام کار اختیاریست و کدام کار اجباری، خبری ندارند گول فالگیر را می خورند و هر چه او از دم بگوید را گوش می دهند. مثلا یک دعا نویس به شما می گوید که شما قبلا سقط جنین داشته اید و قرار است یک بار دیگر حامله شوید. و شما تست می دهید که حامله اید. بعد باور می کنید که هر چه او بگوید راست است. سپس او به شما خط می دهد که چه کارهایی را بکنید و چه کارهایی را نکنید و شما را به گمراهی می اندازد و شما چشم و گوش بسته از او تبعیت می کنید. الان به شما می گوید که قرار است که هنر پیشه ای به زندگی شما بیاید که بسیار جذاب است و شما هم به خاطر او به همسرتان خیانت خواهید کرد. شما فکر می کنید که این جبر سرنوشتتان است و همینکار را می کنید!! این میشود استفاده از کتاب خدا در جهت اهداف شیطانی! امیدوارم درست توضیح داده باشم و متوجه عرایضم بشوید. برای شما مطلبی گذاشتم و عرض کردم که اگر باور داشته باشید که قدرت شیطان از قدرت خداوند بالاتر است، دعا و جادو به شما موثر واقع می شود. این تصویر ذهنی غلط خودتان را عوض کنید. هیچ دستی و قدرتی بالاتر از قدرت خداوند نیست. به خدا ایمان بیاورید و هر چه جادو در زندگی شماست باطل خواهد شد. در مطلبی که برای شما فرستادم آورده ام که ذکر نام حضرت فاطمه و آیت الکرسی و جوشن کبیر در دفع شیاطین و جنیان بسیار مجرب است. اگر شما دوباره به دعانویس مراجعه کنید یعنی هر جه که برایتان نوشتم را ریخته اید سطل آشغال. برای شما کلی صحبت کردم که اینها عاملین شیطان هستند باز دوباره می گویید بروم پیششان؟ تشریف ببرید. صلاح خویشتن را خسروان دانند وبس. از من گفتن بود . لااقل انقدر ارزش به حرفم بدهید که بفهمید چه می گویم سرسری نخوانید رد شوید دوباره و ده باره اگر لازم است تمام عرایضم را بخوانید. اگر دعایی دارید بریزید در آب روان برود.
Rz : سلام من چند شب پیش خواب دیدم من و چند نفر دیگه یه جایی هستیم و یه مرد مسن داره برامون فال میگیره یا یه چیزایی میگه. یادم نیست به من چه چیزایی میگفت بعد دیدم دارم برمیگردم خونمون
که دارم یه مسیر پیاده روی ساده که تو محلمون بود رو با سختی میرم و مسیر برفی بود. وقتی رسیدم خونه یک لحظه مردی که فال میگرفت نمیدونم توخوابم به نظرم اومد یا تو خوابم خوابشو دیدم که گفت فردا وقتشه. گفتم یعنی چی وقتشه؟ یعنی خواستگاری میکنه؟ سرشو تکون داد که یعنی اره همون لحظه یه نفر زنگ زد به پدرم و انگار داشتیم میرفتیم تو اسانسور و خونواده خواستگار هم تو اسانسور بودن و پسر که اصلا چهرش یادم نیست فوق العاده خجالت میکشید و شرم داشت و خوابم تمام شد. پینوشت اینکه من وقتی نوجوان بودم متاسفانه با دختر خالم رفتیم پیش فالگیر تا فالشو بگیره چون تنهایی میترسید منو برد و فالگیر فال من رو هم گرفت و مرد مسنی بود به من گفت که در اینده پسری هست که از راه دور مدام تو رو زیر نظر داره و توصیفش کرد و من صحنه ای تجسم کردم با گفتن ایشون بعد گفتن دیدیش من گفتم فقط تجسم کردم و اصلا اعتقادی نداشتم تا وقتی بزرگ شدم و اون صحنه رو که تججسم کرده بودم دیدم و بیشتر حرفهای فالگیر رو فراموش کردم چون اعتقادی نداشتم و خیلی ساله که گذشته و اون فالگیر مرده و دیگه زنده نیست. البته فالگیر نبود و کتاب باز میکرد. ممنون میشم من رو در تعبیر خوابم راهنمایی کنید. با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما به زمان گذشته در خوابتان رفته اید و حرفهایی که مرد فالگیر به شما گفته ولی وقتش است که شما به واقعیت برگردید. شما در مسیر زندگی تان به صورت مداوم و پیوسته دارید علیرغم سختی هایی که در زندگی تان وجود دارد پیشرفت می کنید. ولی علیرغم اینکه او به شما گفته که چه کسی به خواستگاری شما می آید و ممکن هم هست که دروغ هم نگفته باشد ( چون دعا نویسان از شیاطین و اجنه کمک می گیرند و از گذشته و آینده ی شما تا اندازه ای با خبرند ولی حرفهایشان قابل اعتماد نیست- مگر اینکه آینده ی دور مد نظر نباشد - و البته کارشان گناه بزرگی است چون کمک گرفتن از اجنه و شیاطین در قرآن گناه محسوب می شود)، به هر جهت علیرغم هر چه که او گفته، شما باید آینده تان را بر حسب عقلانیت بسازید و فکر نکنید که هر چه که او گفته را شما باید عملی کنید یا ناخواسته در خطی قرار بگیرید که او شما را به آن خط هدایت کرده ( همیشه منتظر باشید که پسری با آن شرایط بیاید). چنانچه تمایل داشته باشید می توانید ادله بنده را دال بر مخالف قرآن بر استفاده از دعانویسی و توکل به اجنه را در این مطلب مشاهده بفرمایید:
شما باید از ارتباط با دعانویسان پرهیز کنید چون اینها از طریق جنها برای دیگران جادو می کنند یا سرکتاب باز می کنند و گذشته و آینده ی او را می گویند و معمولا همه ی گذشته را درست می گویند ولی آینده را حساب شده و از روی نقشه های خودشان مطرح می کنند. این اینکارها واقعا گناه است و شر گناهی که از طریق توسل کردن به جن ها وجود دارد، گردن کسانی را که به آنان رو می آورند را می گیرد و در نهایت به ضعف اعصاب یا دیوانگی خدای نکرده دچار می شوند. همانطور که در قرآن آمده هیچ برگی از درخت نمی افتد مگر اینکه خدا بخواهد. جادو فقط برای کسانی موثر واقع می شود که به جادو ایمان دارند و قدرت آن را بالاتر از قدرت خدا می دانند. آیه 6 سوره جن می فرماید: یک عده از انسان ها و نوع بشر، به جای پناه بردن به خدا، به جن پناه می برند در صورتی که اجنه نمی توانند پناه آنها باشند. ( پس این کارهای دعا نویسان برای اجیر کردن اجنه برای موفقیت انسان ها در زندگی شان وعده ای دروغ و باطل است. هیچ قدرتی بالاتر از قدرت خدا نیست! ) در جای دیگری در قرآن در سوره بقره آیه 102 آمده که (عده ای از بنی اسرائیل از دو فرشته که در بابل نازل شده بودند، به اسم هاروت و ماروت که دعاهایی می آموختند، که بین زن و شوهران جدایی می انداخت، و جدایی نمی انداخت مگر آنکه خدا می خواست!! ) و این به این معنی است که (((حتی اگر جنیان بخواهند کاری کنند، موفق نمی شوند مگر اینکه خدا بخواهد!))) حالا جای سوال است که مگر خدا می خواهد؟ مگر خدا دوست دارد که کسی بد بخت شود؟ حقیقت این است که اگر جنیان به خودی خود می توانستند به انسان ها آسیب برسانند، احدی بر پشت زمین باقی نمی ماند زیرا شیطان از بدو خلقت انسان با او دشمنی داشت!! خداوند انسان ها را دوست دارد و عاشق آنان است زیرا از روح خود در بدن انسان دمید. تنها کسانی اسیر جادو جنبل می شوند و آسیب می بینند، که معتقد هسنند که قدرت شیاطین از قدرت خداوند بیشتر است. معتقد هستند که خداوند مهربان نیست و حامی بنده های خود نیست. معتقد هستند که خدا نمی بیند و نمی شنود و آنان را رها کرده تا شیاطین و اجنه بتوانند آنان را اذیت کنند. خداوند به واسطه چن ها، باور انسانها را نسبت به قدرت خودش آزمایش می کند. تا بفهمد که چه کسانی به او توکل می کنندو چه کسانی به اجنه!! این باور منفی انسانها، انرژی منفی دشمنانشان و اجنه را جذب کرده و آنان را آسیب پذیر و مغلوب می کند. اگر شما به خدای بزرگ و الرحم الراحمین ایمان داشته باشید و مطمئن باشید که عشق او شامل حال بندگانش است، هرگز آسیبی از هیچ جنی نخواهید دید. برای کارهایتان هم مطلقا از این دعا نویسان کمک نگیرید. تشکر از همراهیتون.
ساره : سلام خانم هراتی عزیزم
دیشب خواب دیدم به همراه همسرم رفتیم پیش یکی از دوستان همسرم که دختر جوانی بود و او برایمان فال قهوه گرفت انگار کارش فالگیری بود. خانم اسم عجیبی داشت که بیشتر شبیه مصدر یا فعل بود تا اسم ولی من اسمش را در خواب هم فراموش کردم و از همسرم اسمش را پرسیدم و او گفت ولی دوباره بیدار که شدم یادم رفت. سه تایی دور میزی که در تراس و رو به حیاط خیلی بزرگی قرار داشت نشستیم. من و همسرم قهوه هایمان را خوردیم. قهوه شیرین و خوش طعم بود مثل جوری که در واقعیت دوست دارم و از خانم در مورد نحوه درست کردن قهوه سوال کردم و او گفت من رقیق تر درست می کنم آن خانم جوان اشکال درون فال مرا می دید و برای من هم قابل دیدن بود. من روی اسبی نشسته بودم اسب در جای خود بود ولی انگار من آن را می راندم و اطرافم بچه های کوچک زیادی حرکت می کردند. بعد آن خانم اصطلاحی که مربوط به وضعیت استخدامی من است بکار برد و گفت شما چند سال اینجا کار می کنید ولی آدمای نخاله(انگار این اصطلاح بکار برد) هم هستن که گاهی اذیتتون می کنن. بعد من پرسیدم بچه دار می شم گفت نه. انگار اون بچه ها که دورم بودم همون آدم نخاله ها بودن. بعد تو فال همسرم انگار کوه بود و همسرم در خواب آبااجدادی مالک کوههایی بودن که پودر سنگ های زینتی برای نمای ساختمان از آنها استفاده می شد. من از همسرم پرسیدم اینا رو توی نمای ساختمونا استفاده می کنید؟ یه خورده انگار مسخره کرد و گفت نه. خانم جوان چادر سرش کرد و رفت. یه خانم دیگم بود که وقتی دوست همسرم نبود گفت عکس اون خانم جوان جلوی فال همسرم هست من باورم نشد گفتم از کجا فهمیدی گفت نگاه کن بغلش نوشته حقیقت. ببخشید خوابم طولانی شد. ممنون می شم خوابمو تعبیر کنید.
فریبا هراتی
: سلام. شما در مورد آینده ترسها و نگرانی هایی دارید و می خواهید به طور افراطی همه چیز را کنترل کنید و همه چیز را بدانید. کسی سعی می کند که به شما دروغ بگوید و شما باید با قدرت و اقتدار در زندگی تان تلاش کنید و پشتیبان و یار همسرتان باشید و او برای شما. اگر شما با هم صداقت داشته باشید و پشتیبان هم باشید خوشبخت خواهید بود و باقی مسائل جانبی و بیخود هستند و تاثیری روی زندگی تان نخواهند داشت. تشکر از همراهیتون.