کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب فرار کردن

اگر کسی خواب دید از چیزی فرار می کند، دشمنی را مغلوب می کند.

امام صادق (ع) می فرماید: دیدن گریختن دلیل شادی است، وقتی که فریاد و زاری نکند. اگر فریاد کند، دلیل مصیبت است.

محمد ابن سیرین می گوید: گریختن درخواب، دلیل رستگاری است.

جابر مغربی می گوید: اگر دید مردان از زنان می گریختند، دلیل که بیننده از شخص بزرگی می ترسد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

212 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Ad0rina

Ad0rina : سلام، خواب دیدم در حالی که میدویدم و از کوچه و خیابونای مختلف میگذشتم ( انگار از دست کسی فرار میکردم مثلا دزد) توی کیفم یک چیز قیمتی بود( شاید پول) که من مواظبش بودم و انگار داشتم از دزد فرار میکردم، توی خونه که رسیدم یک نفر اومد در زد و در رو براش باز کردن من که همچنان دلهره داشتم رفتم دم در که یه وقت اون نیاد تو خونه، همینجوری که دلهره داشتم یهو یک مرد قدبلند چهارشونه اومد ( که انگار پدر کسی بود که در خواب دوسش داشتم) و اونجا بود که من آروم شدم و احساس امنیت کردم ، توی کل این خواب من توی یک شهر دیگه بودم و همه جاها برام تازگی داشت، چیزی که در خوابم مشهود بود ترس از دزد، فرار کردن و در نهایت با آرامش ختم شد.

پاسخ
لینک۴ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۰۱:۳۱:۵۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما از اینکه در شرایط بغرنجی قرار بگیرید و کسی بخواهد اعتبار و احترام و آبروی شما را از شما بدزدد فرار و دوری می کنید. دلتان می خواهد در امنیت و آرامش به سر ببرید و با شما بخوبی و محترمانه رفتار شود. دلتان می خواهد که کسی که دوستش دارید خردمندانه رفتار کند و به خواستگاری تان بیاید. شرایط زندگی تان عوض خواهد شد و انشالله به خواسته هایتان خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۰۶:۴۸
سایه

سایه : یادم رفت بنویسم تو تیکه ای از خوابم دیدم هی اجاق گاز را خاموش می کنم ولی فرش داغ تر می شه ، خانم هراتی من با خانواده ام خیلی ارتباطی ندارم

پاسخ
لینک۱ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۰۶:۲۴
سایه

سایه : سلام خانم هراتی دیشب خواب دیدم تجزیه و تحلیل ازدواج بود که من خیلی یادم نیست بعدش خونه خواهرم را دیدم دیدم پاگردش را بسته می پرسم چرا ، می گه بچه ها می افتن کابینت های خونه اش کلا سفیده ، راستش در واقعیت به خاطر دخترش خونه اش نمی رم ، و یک خیابونی را دیدم که می دوئیدم رسیدم نمی دونم چرا مسیرم را به طرف برگشت زدم و داشتم می دوئیدم خانواده ام می خواستن من را بگیرن یکی همراهم بود ولی یادم نیست رفتم تو یک خیابون فرعی ، تو خیابون فرعی می دوئیدم وقتی برگشتم به خیابون اصلی کسی از خانواده ام نبود یهو از شیب بلندی که وسط جاده بود برادرزاده ام را دیدم من را دید برگشتم که فرار کنم آن داشت به بقیه خبر می داد که من را دیده یهو برگشتم ببینم کجان زن داداشم مامان همون برادرزاده ام دستم را گرفت بلوز سبز پوشیده بود این را دمدمه های صبح خواب دیدم .

پاسخ
لینک۱ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۰۵:۲۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. یا شما به معنا و مفهوم ازدواج فکر می کنید ( که آیا واقعا لازم است یا خیر) یا خانواده تان به این مسئله و به ازدواج شما فکر می کنند. خواهرتان رفتاری داشته که شما نمی توانید به زندگی او راه پیدا کنید ولی او هیچ نگرانی فکری ندارد. شما سعی می کنید که با سرعت به سمت اهدافتان بروید ولی از انجام کاری پشیمان هستید. خانواده ی شما می خواهند از افکارتان سردربیاورند و حتی اگر شده، کمی از نقشه های شما برای آینده تان با خبر باشند. شما از انجام کاری که اشتیاق انجامش را داشتید، پشیمان شده اید. نیت خانواده ی شما در قبال شما خیرخواهانه است و منظور بدی ندارند. شما مرتب سعی می کنید که خونسرد و آرام باشید و زمینه ی زندگی تان و تقدیرتان جوری رقم خورده که مرتب به استرس و نگرانی و هیجان دچار می شوید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۶:۳۰:۱۹
Sahel mohamadi

Sahel mohamadi : سلام وقتتون بخیر..خواب دیدم خاله ها و دخترخاله هام منزل پدریم اومدن دورهم جمعیم پسرخالم قرار بیاد ۵ میلیون وام از بابام بگیره بابام سپرده بود من بهش بدم.رفتم از یخچال چیزی بردارم دیدم موزهایی که بابام تازه خریده و زیاد هم بودن همه از این نرم ها هستن که شلِ گفتم موز گرون بابا چرا ایندفعه اینطوری خریده زود خراب میشن که..دیدم یهو صدا میاد برگشتم دیدم دایناسور تو حیاطِ داره تلاش میکنه حمله کنه چندتا بودن یه نفرو که متوجه نشدم کی بود درحال فرار تو حیاط کشتن دیگه از همه ور حمله میکردن ما باهرچی چاقو تو خونه بود حمله میکردیم و از بین میبردیمشون سوار ماشین شدیم که فرار کنیم داخل شهر پربود از دایناسور که حمله کردن به شهر نگران بچه هام بودم زنگ زدم خونمون بابام پیششون بود جریانو گفتم که شهر چه خبرِ گفتم با بچه ها با ماشین فرار کنن هرچی هم شد بهشون حمله شد از ماشین پیاده نشن..یهو دزدم یسری دوربینهای خاص و عجیب تو آسمون دارن میچرخن و بمب میندازن همه رحال فرار و بدو بدو بودن ..خلاصه انگار شهر توسط یسری موجودات داشت بمبارون میشد و پر بود از دایناسورایی که دنبال آدما میکردن

پاسخ
لینک۱۲ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۰۷:۲۳:۳۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما و خانواده تان به خاطر مسئله ای با هم صحبت می کنید و پدر شما برای فرهنگ خانوادگی مادرتان یا برای پسر خاله تان اعتبار زیادی قائل است و می خواهد که شما هم با او ( یا با این فرهنگ) با احساس و با علاقه رفتار کنید. پدر شما سخت کوش است ولی چیز زیادی از این تلاش ها عایدش نمی شود و یا نسبت به مردها و قدرت آنها، نظرات اشتباهی دارد. شما می دانید که پدرتان به شدت دارد مرتکب اشتباهات برگشت ناپذیری می شود و نگران هستید که او شما را هم وادار کند که اشتباه کنید. نگرش های دمده و خط فکرهای قدیمی در فامیل شما یا بین دوستان و اجتماع شما به شدت در جریان است و یک سری مسائل قدیمی و ناراحت کننده دوباره روی زندگی شما تاثیر منفی می گذارد و شما می خواهید از این طرز فکر قدیمی دوری کنید. مضافا به اینکه مسائل منفی دیگری هم در زندگی تان هست که باعث ایجاد استرس در فکر شما شده و شما نمی خواهید که فرزندانتان و خانواده تان به خاطر این طرز فکرهای قدیمی دیگران، رنج بکشند. شما احساس می کنید که کنترل زندگی تان دست خودتان نیست و از همه جهت فامیل و اجتماع دارند به شما فشار می آورند که کاری را انجام دهید که دوست ندارید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۰۰:۵۰
رخساره

رخساره : ممنون ازشما.من یه دختر۷ساله دارم وچند ساله درگیر بارداری دوم هستم.خواب خیلی طولانی بود بخاطر این توضیحات بیشتر ننوشتم گفتم خواب طولانی باشه شاید تعبیرانجام نشه. تشکر از راهنماییتون .انشاالله که همیشه سلامت باشید.

پاسخ
لینک۱۸ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۴۰:۲۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : تشکر عزیزم. همینطور شما.

پاسخ
لینک۱۸ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۵۴:۳۱
رخساره

رخساره : سلام خانم هراتی عزیزلطفا نمایش داده نشه .ممنون میشمراهنمایی کنید .تشکر

پاسخ
لینک۱۸ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۱۵:۱۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. من خیال کردم می فرمایید پسرخاله و بابام. انشالله عمر پدرتان طولانی باشد. با توجه به بارداری تان که الان نوشته اید در تلاش هستید، اما در خوابتان نوشته اید من، دخترم و یه پسر بچه که نمی شناختم، برای من مشخص نیست که الان شما دختر دارید یا اصلا بچه ندارید. لطفا توجه کنید که باید خوابتان را برای من که شناختی روی شما ندارم واضح توضیح دهید. به نظر می رسد استرس ناشی از ترس شما برای عدم موفقیت در حاملگی باعث شده که اضطراب داشته باشید و این خواب را ببینید. شما باید خونسرد و ریلکس باشید چون این بیشتر از هر چیزی ذهن شما را آشفته کرده و می خواهید از این موقعیت فرار کنید. نذر حضرت عباس ع کنید که انشالله به سلامتی و راحتی باردار شده و زایمان کنید و یک گوسفند قربانی کنید و گوشتش را بین فقرا پخش کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۴۱:۴۵
رخساره

رخساره : سلام خداقوت.خواب دیدم داریم فرار میکنیم از یه اتفاقی که نمیدونستم چی بودولی همه باید خونه هاشون رو ترک میکردن من بودم پسرخاله بابام که فروردین ماه به دلیل کرونا فوت کرده بودن وچند نفر که شخصشون رو یادم نیست ولی ازآشناهابودن.هرکس یه کیف کوچیک وسایل بود برداشتیم و از خونه فرار کردیم من یه کیف کولی برداشتم محتواش یادم نیس وهمگی راه افتادیم به چشم هم زدنی همه تویه خونه دیگه خودمون رودیدم ولی اونجادیگه پسرخاله بابام نبودمادرم،خواهرم،دخترخالم بودن ویه مرد جوون با لباس سفید که همراه مابودمادرموفقط حسش میکردم باهاش هم صحبت میکردم ولی چهرشونگاه نمیکردم همش پشت سرم حسش میکردم یه جایی بودیم که آشپزخونه مال من بودتقریبا بزرگ بود کف آشپزخونه سیمانی بودوآشپزخونه روسکوبودکه آشپزخونه بالاتر از قسمتهای دیگه خونه بودروی من فقط به سمت آشپزخونه بودپشتم به مادرم و سالن بود حسشون میکردم ولی نگاه نمیکردم ولی توذهنم سالن بزرگی بودفرش ومبل نداشت مثل خونه قدیمی بود.سمت آشپزخونه یه قسمت بود که برای خواب بودبه اندازه ای که یه نفر دراز بکشه ولی رختخواب وپتو نبود.اون مرد جوون اونجا دراز کشیده بود که صداش زدم گفتم خوابیدی پاشو من فقط اون مرد رو میدیدم بقیه رو حس میکردم که هستن ولی نگاشون نمیکردم گفتم وای من وسایل برای سیکل ماهانم برنداشتم منو ببر اون خونه بردارم قراربود بریم بردارم،گرسنه بود واسش یه تکه گوشت چرخ شده مثل همبرگر با گوجه سرخ کردم وبه خواهرم گفتم فکر کنم گوجه له شده بوی له میده وزدم کنار بشقاب دادم گوشت روخورد(من یه تکه گوشت همبرگر آماده کردم دقیقاتو ذهنم همون گوشت بودکه بیداری دارم)دخترم هم بود.من روبه آشپزخونه نشسته بودم یه پنجره داشت که ازش نورمی اومد به مامانم گفتم آبچکان وکابینت آشپزخونه یه کم بالاست من نمیتونم راحت ظرف بشورم قدم نمیرسه،آشپزخونه تو راحت میشد ظرف بشوری(مثل اینکه خونه مامانم پایین باشه ومن طبقه بالاوخونه مثل هم ولی آشپزخونه من آبچکان ظرفشویی وکابینتهاش بالاتر باشه آشپزخونه سرامیک نداشت)حالتی مثل اینکه اونجا پناه گرفته باشیم،بعدیه سفره کوچیک جلوم بودوفکرکنم یه تکه گوشت مرغ بود،داشتم میخوردم یه دختربچه ویه پسراومدن کنارم،دختربچه دخترم بود پسر رو یادندارم کی بود یه تکه کوچیک مونده بود یه ذره دادم دخترم خوردفکرکنم یه ذره هم دادم به اون پسر وخودم هم خوردم لذیذ بود.دخترخالم یه حشره شبیه ملخ بودمیگوبودهمچین چیزی بود کشته بودش فقط چشم درشت وبدن حشره بود که واسه تزئین درسته کرده بودیه عکس بهش وصل کردو زدش به دیوارخیلی خوشحال بود.به دخترم گفتن ببین چی درست کرده،از خواب بیدارشدم .دوخواب کم دارم شارژ مجدد انجام میشه.تشکر

پاسخ
لینک۱۷ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۵۴:۵۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. روح پدرتان شاد. پدرتان می خواهد به شما بگوید که باید از مواجه با مشکلات اجتناب کنید. شما باید عقلتان را بیشتر به کار بیاندازید و از تجاربتان استفاده کنید و شرایط زندگی تان را عوض کنید چون ممکن است این شرایط برای شما دردسرساز شوند. مرد جوان خواب شما با لباس سفید، جنبه ی مردانه و مصمم خودتان است و گویای این است که شما عزمتان را جزم می کنید که از خودتان و دختر و مادر و خواهرتان حمایت کنید. شما می خواهید که علیرغم همه ی مشکلاتی که دارید، رفاه و آرامش را به زندگی خودتان راه دهید و مادرتان حامی شماست. برای شما سخت است که بخواهید برای آینده تان برنامه ریزی کنید و نیاز دارید که از شما مراقبت و حمایت بیشتری بشود. شما مسائل را دقیقتر پردازش می کنید و خوب روی همه چیز فکر خواهید کرد. روابط تان با دیگران محدود خواهد شد و خیلی مسائل مختلفی هست که به آنها فکر می کنید. شما می خواهید درکتان را بالاتر ببرید و فکر می کنید که برای مادرتان که به اندازه ی شما از شرایط موجود آگاه نیست، راحت تر است که بخواهد نگرانی هایش را شسته و بخواهد برای آینده برنامه ریزی کند. دختر خاله تان هم می خواهد که آزاد باشد، استقلال داشته باشد و شرایط برایش واضح تر و روشن تر باشند. او در حل و فصل کردن مشکلاتش یا در اخذ یک تصمیم و یا حفظ تعهداتش ضعیف عمل می کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۷ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۳۴:۰۳
هدی

هدی : سلام،پريشب به نيابت اينكه با فردي كه دوسش دارم ازدواج دارم يا نه خوابيدم خواب ديدم خيلي عصبانيم از دست مامانم و همه اونا فرار ميكردن و من دنبالشون ميكردم ميگفتم فقط فرار كنين انقد عصبانيم بگيرمتون ميزنمتون اونام ميخنديدن فرار ميكردن كه فرد مورد علاقم دويد و بجاي مامانم دنبال اون ميكردم همش ميخنديد سربه سرم ميزاشت و فرار ميكرد منم ناراحت بودم خسته بودم كه مامانش بهم گفت ميخوايم بيايم خواستگاريت ،ممنون از شما
خانم هراتي جان من چند بار قبلا اين اقارو ديدم تو خواب براي اينكه فقط جواب اره يا نه بهم بدين تعبير نكنين فقط نتيجه كلي، ميتونم بنويسم همرو تو يه خواب؟

پاسخ
لینک۴ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۶:۵۷:۱۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما از خودتان و اینکه نمی توانید خیلی خردمندانه نسبت به این شخص فکر کنید و تصمیمی بگیرید که به نفعتان تمام شود و یا از اینکه نمی توانید راهکاری بیابید که بتوانید در دل او جا باز کنید عصبانی هستید و این خشم تان باعث می شود که بداخلاق شده و آرامشتان از شما سلب شود. شما خودتان را نسبت به او متعهد می دانید و طبق این خوابتان او هم ممکن است به شما علاقمند باشد. طبق قوانین سایت شما فقط مجاز به ثبت یک خواب در هر کامنت هستید چون زوایای خواب در تعبیر موثرند و اگر فکر کنید که مهم نیستند، اشتباه بزرگی را مرتکب شده اید. برای اینکه بخواهید با دقت و نکته سنجی خوابهایتان تعبیر شوند صحیح نیست که خیلی خوابهایتان را خلاصه کنید و اگر بخواهید طولانی آنها را ثبت کنید، و در یک خواب چند خواب را بگنجانید هم در حق کاربران دیگری که طبق همین قوانین سایت فقط مجاز به ثبت یک خوابشان هستند، اجحاف می شود. این قوانین به خاطر کثرت زیاد خوابها و کارهای زیاد من برای رفاه من وضع شده چون من نمی توانم به تنهایی بیشتر از یک حد معینی در روز، خوابها را تعبیر کنم. شما می توانید یکی یکی خوابهایتان را برایم ارسال کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۲۲:۲۹:۲۳
Maryam

Maryam : سلام خانم هراتی عزیز
دیشب یکی از دوستانم خواب دیده بود
البته دوستم الان عقد هست
با پسری ک قبلا باهم ارتباط دوستی داشتند رفته بودن شیرینی پزی و اون شیرینی نارگیلی سفارش داده بود و همونجا ١دونه خورده بود وقتی میان بیرون از پسره ١۵تومن پول شیرینی میخواد ک اون نمیده میگه ندارم، همون لحظه دوستم یادش میاد ک ی نفر خیلی دوست داره(همون ک الان باهاش عقده ولی تو خواب عقد نبودن) و یدفعه پا به فرار میذاره(خیلی استرس و ترس داشته ک نکنه این پسره زندگیش بهم بزنه)وپسره هم باموتور دنبالش میاد دوستم ی لباس سرخابی با مانتو مشکی پوشیده بوده میگفت یجا از ی خانمی چادر مشکی میگیره سرش میکنه تا پسره اینو نشناسه حتی ی جاهم موقع کفش پوشیدن ی لنگه کفش پیدا نمیکنه ویکی دیگه ک اونم مال خودش هست میپوشه کفشا رنگشون مشکی بوده.

پاسخ
لینک۱۴ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۳۳:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوست شما می خواهد که هیجانات و گرما و خوشی های غیر منتظره ای را در زندگی اش تجربه کند. او با دوست پسر سابقش احساسات گرمی را تجربه کرده ولی دوست او حاضر نشده که در حل و فصل شرایط سخت به دوست شما کمک کند و مشکلاتش را از بین ببرد. دوست شما نگران است که دوست سابقش از ازدواج او با خبر شود و زندگی اش را بهم بزند. به همین دلیل مضطرب است و احساس دلشوره و نگرانی دارد. او گاهی دودل است که جاپای او در شرایطی که امروز دارد قرص و محکم هست یا خیر. دوست سابق او مسئولیت ناپذیر و خوش گذران است و می خواهد فقط زود به هدفش که خوشی های بیشتر است برسد. دوست شما سعی می کند که مطلقا با او دیگر ارتباطی نداشته باشد وگرنه زندگی اش با همسرش در خطر قرار می گیرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۲۲:۳۵:۱۲
Maryam

Maryam : سلام امیدوارم خوب باشید.
پریشب خواب دیدم با مامان مرحومم داریم از خونه فرار میکنیم اصلا یادم نیست از چی، ولی من خیلی عجله داشتم و همش به مامانم میگفتم زود فرار کنیم. مامان خیلی جوون بودن و یه چادر پیچیده بودن دور بدنشون، یهو خواهر کوچکم که انگار سه یا چهار سالش بود با لباس پاره و ناجور اومد کفش بپوشه باهاشون بیاد که من گفتم اگه اون بیاد باهاشون بعدا اونای دیگه ناراحت میشن، یا باید همه رو ببریم که نمی‌تونیم یا هیچ کس. بعد از فرار دیدم جایی هستم با لباس باز بدون کفش، از ظاهرم خیلی خجالت می‌کشیدم و دلم میخواست جایی برم لباس عوض کنم.
ممنون از لطفتون.

پاسخ
لینک۲۹ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۰۰:۱۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. روح مادرتان شاد. شما از محدودیت ها فرار می کنید و از مبارزه با مشکلات اجتناب می کنید. به جای این که با مشکلاتتان مقابله کنید، ترجیح می دهید که زودتر از سختی ها دوری کنید. خواهر کوچک شما که نیاز به حمایت شما دارد، شما را الگوی خودش قرار داده و به جای اینکه یک مبارز باشد، شخصیت ناامید و رفتار بدی به خودش گرفته است. اینکه جاپای قرص و محکمی در زندگی تان نداشته باشید و رفتار خوبی از خودتان نداشته باشید، جای افتخار دارد؟؟ زندگی یعنی مبارزه یعنی شما بتوانید پخته و آزموده شوید و نشان دهید که روحتان قوی و تکمیل شده است. پس در زندگی تان به جای یک فراری یک مبارز باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۵۰:۳۵
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.