کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب فرار کردن

اگر کسی خواب دید از چیزی فرار می کند، دشمنی را مغلوب می کند.

امام صادق (ع) می فرماید: دیدن گریختن دلیل شادی است، وقتی که فریاد و زاری نکند. اگر فریاد کند، دلیل مصیبت است.

محمد ابن سیرین می گوید: گریختن درخواب، دلیل رستگاری است.

جابر مغربی می گوید: اگر دید مردان از زنان می گریختند، دلیل که بیننده از شخص بزرگی می ترسد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

212 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

sajjad

sajjad : کسی را که دوستش دارم از من فرار می کرد و من به دنبال او می دویدم و تا اخر خواب به او نرسیدم

پاسخ
لینک۳ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۵۷:۰۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به دنبال رسیدن به او تلاش می کنید ولی قادر نخواهید بود که او را به دست بیاورید. او نمی خواهد که مسئولیت بپذیرد یا شما را بپذیرد یا به شما تعلق داشته باشد و محدود شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۵۳:۴۲
Almighty

Almighty : خواب دیدم تو دانشگاه دنبالم بودند چون اسکیزوفرنی دارم منو بگیرند و بستری کنن منم فرار می کردم بعد تو همون خواب تو خونه دیدم زن داشتم زنم می خواست منو اذیت کنه و از خونه من رو بیرون کنه منم همین رو می خواستم کلیدهارو ازم گرفت هر دومون داد می زدیدم تا طبقه ی بالا بشنوه بعد دررو گرفته بودم تا نتونه وارد شه . یکمی قسمت دوم خوابم مبهم بود ولی واقعا یادم نیست

پاسخ
لینک۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۱۶:۱۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. اگر در واقعیت اسکیزوفرنی ندارید ولی در خواب دیده اید که دارید، تعبیر خوابتان این است که شما از قبول مسئولیت کارهایتان سر باز می زنید. مشتاق نیستید که قدرت یا رشد شخصی تان را ببینید یا قبول و باورش کنید. شما نمی خواهید قبول کنید که توانای هستید. یعنی شما مردد هستید گیج هستید و می خواهید یک موضوعی را حل کنید یا روشنش کنید اما نمی دانید چگونه. خودتان را باور ندارید و این عدم خودباوری تان توهمی بیش نیست. توانایی شما بالاست و باید به همه ثابت کنید بیشتر از همه هم به خودتان ثابت کنید که شما می توانید قوی و موفق باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۴۰:۵۲
حسنا

حسنا : سلام خانم هراتی جان،من خواب دیدم از دست چند نفر دارم فرار میکنم که خیلی فرار کردن برام سخت بود، متوسل به حضرت زهرا شدم نجات پیدا کردم،بعد رسیدم به چند نفر(مرد)در حال اجرای یه برنامه قرآنی بودن.ممنون میشم تعبیر بفرمایید

پاسخ
لینک۱ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۱۷:۲۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما مشکلاتتان را رها می کنید و با توسل به حضرت زهرا س حاجت روا خواهید شد. گشایش کار می یابید و خداوند را شکر خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۴۵:۰۳
معصومه

معصومه : سلام وقت بخیر،من چندشب پیش خواب دیدم خونه زنعموم بودم البته خونه واقعیش نه ولی توخواب خونه زنعموم بود بعد اونا نمی دونستن که من اونجام داشتن میومدن خودش وعروسش بیرون که من تافهیمیدم سریع اومدم فرار کنم از در خونشون برم بیرون که منو نبینن فقط بدو بدو می خواستم فرار کنم تا نفهیمدن منم ومنو ندیدن ولی این که فرار کردم رو ادامه شو یادم نمیاد یاتوخوابم در خوشون هم یه در آهنی سفید بود زنعموی من خیلی آدم بدیه وخیلی منو اذیت کرده تو خواب تمام تلاشمو میکردم خودش یاعروسش منو نبینن چون می ترسیدم که اگه بفهمه کسی که تو خونشه من هستم بعدا بیچاره ام می کنه.ممنون میشم خوابمو تعبیر کنید.

پاسخ
لینک۹ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۵۰:۲۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما سعی می کنید که از افکار زن عمویتان با خبر شوید. او در ظاهر خوش برخورد است و صلح جو اما بسیار قوانین سرسختانه ای برای خودش و دیگران وضع می کند و هر کسی را به ذهنش راه نمی دهد و با کسی درددل نمی کند. اما با عروسش رابطه ی خوبی دارد و او را به قلب و روح خودش راه داده. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۹ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۰۳:۵۲
mahsa11111

mahsa11111 : سلام خانم هراتی عزیز.خواب دیدم که از دست یه مردی ناشناس فرارمیکنم و یادمه از یه جایی
که زمینش خاکی بود هم عبور کردم وبه یه مکانی رسیدم که وقتی واردش شدم باریک و کم عرض و حالت مارپیچی داشت و من در حال دویدن و فرار بودم و داخل اون مکان درهای زیادی میدیدم که چوبی و قدیمی اما سالم بود به اخرین در که رسیدم در و بازکردم و داخلش رفتم جای کوچیکی بود حس کردم دستشویی باشه ولی بازم هم دقیق یادم نیست و اون مرد هم دروباز کرد ولی بامن کاری نداشت و ادم بدی نبود وبهش گفتم به خاطرت خیلی دویدم برای بستنی بخرواون شخص سه تا بستنی خرید که داخل هر پاکت دوتا بستنی بود پیش خودم گفتم این بستنی ها دوقلو هست داخل پاکت من دوتا بستنی حصیری کاکايویی بود و من شروع به خوردن کردم وبه اون شخصم گفتم یکی از بستنی هایی که دستته برو.پس بده چون داخل هرکدوم دوتاست.

پاسخ
لینک۱۷ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۵۰:۰۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما خیلی نگرانی و استرس الکی دارید و گشایش کار خواهید یافت. رشد و تولدی دوباره در پیش رو دارید و زندگی تان متحول خواهد شد. همه ی درهای موفقیت به روی شما باز است و نگرانی هایتان را در نهایت به دور خواهید ریخت. باید سعی کنید در زندگی تان خونسرد باشید و مسائل را برای خودتان بیخود دوبرابر بزرگ نکنید. افراط و تفریط در هر کاری بد است چه در دلشوره داشتن و چه در بی تفاوتی و الکی خوش بودن. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۱:۱۳
maria

maria : سلام.دیشب همسرم خواب دیده تو خونمونه و یه خانومی که انگار منم ولی من نبودم نشستن میگه یه لباس نارنجی بلند که مال اوایل عقدمون بود تنش بود.میگه بهش گفتم با حنا روی پای منم بنویس ت تا همیشه کلمه طلسم یادم باشه ولی میگه با ت نوشت.میگه قبل نوشتن گفتم نه ننویس من وصو میگیرم همیشه .اونم گفته که نه این حناس دیگه با اب بشوری میره.بعدش میگه یهو چراغ خاموش روشن میشد و خیلی ترسناک بود میگه در اتاق هم بسته بود باهم رفتیم بازش کردیم یهو از پشت کمد به روح سفید پرید بیرون و ماهم درو بستیم و فرار کردیم خونه همسایه پایینی.

پاسخ
لینک۲۱ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۰۲:۲۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. کسی به اسم صمیمیت و با ظاهری دوستانه و اجتماعی به شما نزدیک شده و می خواهد به خیال خودش شما را جادو کند. لطفا توجه داشته باشید که همه ی این سعی و تلاشهای این افراد بی فایده است اگر باور داشته باشید که هیچ قدرتی بالاتر از قدرت خداوند نیست. زندگی همسر شما خوب خواهد شد به شرط اینکه هم متنی که برایتان ارسال می کنم کامل بخوانید و به آن عمل کنید و هم اینکه مداومت کنید به ذکر نام حضرت فاطمه س به این صورت : یا فاطمت بنت محمد رسول الله. این ذکر باعث می شود تمام شیاطین و جنیان و افکار منفی از زندگی شما خارج شوند. هر وقت نا امید و ناراحت شدید یا ترسیدید یا قبل از خواب 7 بار اسم حضرت فاطمه س را به همین صورت که گفتم بگویید که بسیار مجرب است. اما نظر قرآن را راجع به جادو بخوانید تا بدانید که همه ی این کارها بی ثمر است برای کسی که واقعا مومن است و نباید شما از چیزی بترسید: همانطور که در قرآن آمده هیچ برگی از درخت نمی افتد مگر اینکه خدا بخواهد. جادو فقط برای کسانی موثر واقع می شود که به جادو ایمان دارند و قدرت آن را بالاتر از قدرت خدا می دانند. آیه 6 سوره جن می فرماید: یک عده از انسان ها و نوع بشر، به جای پناه بردن به خدا، به جن پناه می برند در صورتی که اجنه نمی توانند پناه آنها باشند. ( پس این کارهای دعا نویسان برای اجیر کردن اجنه برای موفقیت انسان ها در زندگی شان وعده ای دروغ و باطل است. هیچ قدرتی بالاتر از قدرت خدا نیست! ) در جای دیگری در قرآن در سوره بقره آیه 102 آمده که (عده ای از بنی اسرائیل از دو فرشته که در بابل نازل شده بودند، به اسم هاروت و ماروت که دعاهایی می آموختند، که بین زن و شوهران جدایی می انداخت، و جدایی نمی انداخت مگر آنکه خدا می خواست!! ) و این به این معنی است که حتی اگر جنیان بخواهند کاری کنند، موفق نمی شوند مگر اینکه خدا بخواهد! حالا جای سوال است که مگر خدا می خواهد؟ مگر خدا دوست دارد که کسی بد بخت شود؟ حقیقت این است که اگر جنیان به خودی خود می توانستند به انسان ها آسیب برسانند، احدی بر پشت زمین باقی نمی ماند زیرا شیطان از بدو خلقت انسان با او دشمنی داشت!! خداوند انسان ها را دوست دارد و عاشق آنان است زیرا از روح خود در بدن انسان دمید. تنها کسانی اسیر جادو جنبل می شوند و آسیب می بینند، که معتقد هسنند که قدرت شیاطین از قدرت خداوند بیشتر است. معتقد هستند که خداوند مهربان نیست و حامی بنده های خود نیست. معتقد هستند که خدا نمی بیند و نمی شنود و آنان را رها کرده تا شیاطین و اجنه بتوانند آنان را اذیت کنند. خداوند به واسطه چن ها، باور انسانها را نسبت به قدرت خودش آزمایش می کند. تا بفهمد که چه کسانی به او توکل می کنند و چه کسانی به اجنه!! این باور منفی انسانها، انرژی منفی دشمنانشان و اجنه را جذب کرده و آنان را آسیب پذیر و مغلوب می کند. اگر شما به خدای بزرگ و الرحم الراحمین ایمان داشته باشید و مطمئن باشید که عشق او شامل حال بندگانش است، هرگز آسیبی از هیچ جنی نخواهید دید. برای کارهایتان هم مطلقا از این دعا نویسان کمک نگیرید. گر اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی!! تشکر از همراهیتون..

پاسخ
لینک۲۱ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۱۲:۰۴
مريم

مريم : سلام. وقت بخیر. چیزی که از خواب یادم مونده اینه که داخل خونه ای ویلایی بودم ،در را باز کرده و به بیرون نگاه می کردم. بعد متوجه شدم که درب خانه کناری باز شده و یک مرد بسیار هیکلی و درشت قامت در انجا حضور داره که من بابت بودنش احساس خطر و ترس کردم و با سرعت شروع به فرار کردم تا از اون مکان خلوت، به سر کوچه که شلوغ تر بود برسم. در حین فرار به خودم می گفتم من همیشه موقع فرار کم میارم، خدا کنه اینبار بتونم فرار کنم. که البته تونستم و سر کوچه که به نظر ایمن بود رسیدم. در اونجا یکی از هنرپیشه های فیلم های طنز (سیدجواد رضویان) رو دیدم . به سمتش رفتم و ماوقع رو تعریف کردم که اون توجه من رو به همون مرد که ازش فرار می کردم، جلب کرد. دیدم به سرکوچه رسیده و در حال دراوردنِ لباس های رو هست و متوجه شدم لباسهاش که حجیم وخاص بود، باعث شده بود تنومند و هیکل دار به نظر برسه و در واقع ادم معمولی بود.
بعد یادمه انگار توی یک اتوبوس در حال حرکت بودم که بزرگ، خوش نشین و راحت بود. افراد دیگه ای هم بودند. یادمه که من روی یک صندلی تک نفره در کنار مردی که ابراز علاقه زیادی به من کرده، ولی من از خودم دورش می کنم حضور دارم. هر دو خیلی راحت در کنار هم ،روی صندلی تک نفره، تنگاتنگ نشسته بودیم. حضورمون کنار هم به گونه ای ممزوج و عادی بود. انگار که یک نفریم. و من متعجب بودم که بواسطه این حضور نزدیک، مورد انتقاد اطرافیان حاضر در اتوبوس قرار نمی گیرم. انگار برای دیگران پدیده ای عادی بود. بعد متوجه شدم در بیرون از اتوبوس پسربچه ای داره تلاش می کنه تا به کبوتری دونه بده. اما کبوتر نمی پذیره. همون اقا که کنارم بود. از همونجا با پسر بچه صحبت می کرد و راهنماییش می کرد که شیوه دانه دادنش اشتباهه. من به سمت پلکان اتوبوس رفتم و کبوتر رو که خاکستری و خیلی تپل بود از پشت سر با دو دست گرفتم. حس کردم الانه که بهم نوک بزنه یا چنگ بندازه. اما اون خیلی کم تقلا کرد و بعدش رام بود. به پسرک گفتم جلوش دونه بریزه و اون تو دستای من شروع به دانه خوردن کرد. تا جایی که از بین دستام ازادش هم که کردم باز به دونه خوردن ادامه داد و رام بود. احساس کردم کبوتر چند کلمه ای هم حرف زد که باعث تعجب من شد. ببخشید طولانی شد، خیلی فضای خواب متفاوت و تاثیرگذار بود طوری که تمام ذهنم رو به خودش مشغول کرده. ممنون میشم تعبیر بفرمایید.

پاسخ
لینک۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۳۴:۴۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما باید سعی کنید مدتی از کار و زندگی روزانه دست بکشید و استراحت کنید. باید سعی کنید مقداری احساس مثبت بیشتر به زندگی تان راه دهید. شما از اینکه کسی به شما نزدیک شود و احساساتتان را جریحه دار کند به شدت می ترسید و همه چیز را برای خودتان بزرگنمایی می کنید و سخت تر از حالت واقعی اش جلوه می دهید. واقعیت اینطور نیست که کسی بخواهد شما را نابود کند. شما از رفتار مردم سوء تعبیر می کنید. اگر کسی برایتان فیلم بازی کند و شما را بخنداند، شما زودتر گولش را می خورید و فکر نمی کنید که این شخص شاید خطرناک باشد اما اگر کسی با شما جدی و زمخت برخورد کند از او می ترسید. زندگی شما متحول خواهد شد و شما مثل خیلی از آدمهای دیگر در سفر زندگی به پیش خواهید رفت و روزهای خوبی خواهید داشت. کسی که از او می ترسید و او را از خودتان می رانید، ذاتا یک پسر بچه آرام و بی آزار است که دنبال عشق می دود و شما همان کبوتر هستید که از عشق فرار می کنید. اگر او فرصت داشته باشد که کم کم خودش را به شما نزدیک کند و به شما محبت کند، شما شیفته ی این محبت می شوید و اهلی او می شوید و دیگر از او نمی ترسید. اینقدر اضطراب و هیجان برای چه؟!! او لولو نیست. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۱۶:۵۶
MeRd

MeRd : سلام خانم هراتی عزیز.......خواب دیدم که همه فامیل خونه یکی از بستگانم جمع هستیم و همه دارن دونگ میزارن از من سوال شد که شاغلم یا نه و من پاسخ دادم نیستم ولی به زودی شاغل میشم و اونها برای من هم دونگی در نظر گرفتن برای یه سفر بزرگ
بعدش همه اماده شدن تا اون مکان رو ترک کنن جای ما توی اون کشور امن نبود میخواستن دستگیرمون کنن
حدود 20 نفری بودیم همه گروه گروه شدیم و مکان رو ترک کردیم
من با 3نفر از دختر پسرای فامیل اون مکان رو ترک کردیم و رفتیم یجای دیگه و منتظر موندیم تا کسی بیاد دنبالمون و فرار کنیم
توی این فاصله من از دخترای فامیل درخواست کردم بهم لوازم ارایش بدن تا ارایش کنم
توی آینه که داشتم به خودم نگاه میکردم موهای زائد صورتم درامده بود و دستامم همینطور ولی همچنان میخواستم ارایش کنم
لباس طوسی پوشیده بودم
همین موقع امدن دنبالمون و بهمون گفتن به محض اینکه پاتون رو گذاشتید بیرون فقط باید بدوید
من منتظر بقیه نشدم فوری رفتم بیرون و شروع به دویدن کردم
برگشتم پشت سرم رو نگاه کردم وسط یه جمعیت از زن های چادر مشکی گیر افتاده بودم و فامیلامون رو گم کرده بودم
حسابی ترسیده بودم خیابون اشفته بود به یه چهار راه رسیدم و سریع یه تاکسی گرفتم و سوار شدم و به مکان امنی رفتم که خانواده خودم اونجا بودن

توی این خوابم چهره های چند تن از فامیل رو به خاطر دارم و یکی از بچه های 2ساله که بین ما داشت با خوشحالی بازی میکرد
خصوصا یکی از اقوام که اصلا به من توجه نداره خیلی بهم توجه میکرد
و اما نمیدونم چرا داشتیم فرار میکردیم انگار بر خلاف اون کشور کاری انجام داده بودیم


پاسخ
لینک۱۸ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۰۱:۰۶:۱۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما احساس می کنید که زندگی تان در هرج و مرج قرار گرفته و می خواهید خیالتان راحت شود و از این نگرانی های فکری بیرون بیایید. دوست دارید خودتان برای زندگی تان تصمیم بگیرید و تمام مدت به این فکر نکنید که برای رضایت دیگران باید کاری را انجام دهید. شما مغرور و کم حرف هستید و با هرکسی هم قاطی نمی شوید. نیاز به حمایت دارید و می خواهید با سیاست رفتار کنید و احساس واقعی تان را بروز ندهید. خاطر شما به خاطر مسائل مالی مکدر است و فکرتان مشغول است. باید تصمیم و انتخابی را بگیرید تا بتوانید در زندگی پیشرفت کنید و این تصمیم خود شماست و باید به تنهایی این تصمیم را عملی کنید. به امنیت خاطر خواهید رسید و گشایش کار خواهید یافت. احتمالا به شما پیشنهاد کار می شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۷:۲۴
نرگس

نرگس : سلام من خواب دیدم که مردی ناآشنا داره دنبالم میاد و من ازش فرار مبکردم، از روی پشت بام خانه ها فرار میکردم،مرد خیلی به من نزدیک بود، تا اینکه رسیدم به یک جایی،بالای یک خانه که یک مادر و پسر در آن بودند، به آنها گفتم اگر کمکم نکنن، خودم پایین میپرم،مادره با نگرانی به پسرش گفت و پسره برام یک طناب انداخت بالا و من از طناب رفتم پایین و نجات پیداکردم.
خانه قدیمی بود و یک باغچه داشت با درخت ،حس میکردم خانه خیلی پایین تر از جایی بود که من قرار داشتم
من قبلا نامزد داشتم که بهم خورده و با مادرش مشکل داشتم،به نظرتون به این ربطی داره؟

پاسخ
لینک۴ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۰۸:۴۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما قرار بوده که که گشایش کار داشته باشید و موفقیت بیش از حد در انتظارتان بوده ولی شما اشتباه کردید ولی شما از سقف پایین آمده اید و با ارتباط با کسی که خیلی از لحاظ فرهنگی پایین تر از شما بوده، موفقیت خودتان را از بین بردید. اینکه می خواستید بپرید یعنی اراده ی شما بالاست و قادر هستید که بر سختی ها غلبه کنید. پس این آخر راه شما نیست. شکست ها تجاربی هستند که قرار است به پیشروی بهتر انسان در آینده کمک کنند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۰۸:۰۲
بهار

بهار : با سلام و احترام
خواب دیدم با پدر و مادر و... بیرون بودم و ازشون خداحافظی کردم که برم خونه خودم.با خوشحالی برمیگشتم وارد ساختمان آپارتمان که شدم روی راه پله ها یک مرد رو دیدم که ظاهرا خدمتکار بود و چون تنها بودم ترسیدم برم توی خونه.با کلیدی که داشتم قفل در رو باز کردم ولی مجددا قفل کردم و پیش خودم گفتم شاید بیاد داخل این مرد.وقتی داشتم برمیگشتم همان مرد اومد و کلید دست من رو کشید گفت بده به من داخل کار دارم.من بهش ندادم و فرار میکردم.تا اینکه وارد مدرسه راهنماییم شدم.کمی خیالم راحت شد اما دفتر مدرسه رو نگاه انداختم دیدم کسی نیست.چند کلاس چند پله پایین تر بود .رفتم اونجا و دو کلاس درس رو دیدم که یکی درش کامل پلمپ بود (با در خاکستری چوبی )و یکی دیگه باز احساس کردم خالی هست.پیش خودم گفتم باید برم طبقه آخر چون سال آخر راهنمایی اونجا بودم و حتما اونجا هستن اعضای مدرسه ؛که بیدار شدم از خواب.لازم به ذکر هست که من وارد مدرسه که شدم فقط یک فرد بزرگسال رو دیدم که روی راه پله ای که به طبقات بالا میرفت ایستاده بود و داشت پایین میومد ازش اما نمیدونم کی بود

پاسخ
لینک۲۲ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۱۵:۳۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. اگر مجرد هستید کسی عاشق شما شده و می خواهد به زندگی شما بیاید ولی شما مردد هستید و نیاز به راهنمایی دارید. احساستان این است که به خاطر غرورتان و یا کم حرف زدنتان نمی خواهید راجع به این مسئله با کسی صحبت کنید یا اینکه نصیحیتی که به شما می شود، معلوم نیست که واقعا مفید و درست باشد. اگر متاهل هستید کسی می خواهد در کارتان دخالت کند و باز نیاز به راهنماییی دارید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۵۷:۲۳
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.