کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب فرشتگان

اگر کسی از فرشتگان را در خواب ببینیم که با چهره ای شاد به ما نگاه کرد، نشانه خیر و برکت و اگر با ترشرویی یا غمگینانه به ما نگاه کرد، نشانه رسیدن غم یا ناراحتی است. دیدن فرشتگان مقرب الهی در خواب" جبرائیل" و "میکائیل" و "اسرافیل" و "عزرائیل" در حالت شاد، برای بیننده خواب نشانه خیر و برکت است.

دیدن جبرائیل در حالت شاد، نشانه رسیدن خبری خوش، میکائیل در حالت شاد، نشانه نعمت و فراوانی رزق و روزی، اسرافیل در حالت شاد، نشانه درست و پذیرفته بودن اعمال دینی بیننده خواب و عمر طولانی و گسترش عدل و داد و دیدن حضرت عزرائیل شاد، نشانه داشتن مرگی راحت است و غمگین دیدن آنان، تعابیری برعکس دارد.

اگر کسی که بیمار است، ملائک مقرب را در خواب ببیند که بشاش و گشاده رو باشند، از بیماری شفا می یابد. وامدار، دین خود را می پردازد و ادا می کند و محبوس، از زندان رهایی حاصل می نماید. اگر این فرشتگان عبوس و گرفته و غمگین باشند، تعبیر خلاف آن است که گفته شد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

123 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

آسمان‌

آسمان‌ : سلام. بچه که بودم با تشکر

پاسخ
لینک۱۲ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۳۱:۲۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما در بچگی شخصیتی خالص و آرام و راحت داشتید و حرکات فرشته ها نتیجه ی فعالیت های روحی شماست. شما در 4 گوشه ی دنیایتان و در مورد کارهای سخت زمینی به شیوه های مختلفی نگاه می کنید. گاهی خوشحال و امیدوار، گاهی ناامید و حسود و ناراحت و گاهی خیلی معمولی. دیگ به نگرش شما در موقعیت های خاص اشاره می کند و بیانگر نقد و عصبانیت است. شما قصد انجام کاری را دارید که گاهی عصبانی می شوید و گاهی ناامید. پیشرفت شما به مدیریت شما بستگی دارد که زیر قابلمه را روشن کنید و یا خاموش نگه دارید. جوش بیاورید یا خونسرد باشید. سرشار از اشتیاق و ایده و هیجان باشید یا نه. همانطور که با استفاده از کفگیر غذای خودتان را زیر و رو می کنید، حالا باید تصمیمی را زیر و رو کنید و درست بسنجید که خوب هستند یا خیر و به تمام ابعاد تصمیمتان باید فکر کنید. چالش شما در این دنیا این است که وجهه ی خودتان را با تصمیمات درست قوی تر و بهتر کنید و سهم روحتان را از آرامش خیلی بیشتر کنید تا از ناراحتی. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۵۷:۰۱
مریم

مریم : سلام خانوم هراتی عزیز دیشب خواب می دیدم یه فرشته اومده پشت در خونمون من در رو باز کردم دیدم یه خانومه سفید پوشه حتی دستاش هم دستکش سفید داشت باخودم می گفتم قران باید بیشتر بخونم تا فرشته ها بیشتر بیان تعبیرش چی میشه با تشکر

پاسخ
لینک۲ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۷:۵۲:۱۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به آرامش و راحتی و خوشی می رسید. از شما حفاظت می شود و شخصیتی پاک و خالص دارید و سعی می کنید که بی گناه باشید. خدا فرشته اش را برای حفاظت و هدایت شما فرستاده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۲۱:۰۵
مری

مری : سلام خسته نباشید خانوم هراتی این خواب مادرم دیدن و نقل قول از جانب ایشونه : توی یه خانه ی خیلی بزرگی هستم با یک حیاط خیلی بزرگ و بیشتر اقوام من حضور دارن و جشنی اونجا برپا بود و همه شاد بودن.ناگهان از کوچه سروصداهایی اومد و همه ساکت می شن، دخترخاله ی من که در کوچه بود با عجله زیاد وارد خونه می شه و با حالتی وحشت زده در رو می بنده و به در با دو دستش تکیه داده و به ما می گه همه باید خودتون قایم کنین چون در کوچه عزراییل اومده و چشمش به هر کی بیفته اون ادم میمیره و من از دستش فرار کردم و خودم رو به اینجا رسوندم، همین موقع یه نیرویی خواست به شدت از داخل کوچه در خونه رو باز کنه دختر خالم جلوی در ایستاده بود و اجازه نمی داد و به همه ی ما می گفت برید و خودتون قایم کنید ولی خودش جلوی در برای حفاظت موند و هر کس به طرفی فرار کرد. خیلی ممنون

پاسخ
لینک۸ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۴۸:۴۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما باید برای سلامتی خودتان و خانواده تان به اندازه وسعتان گوسفند یا مرغ قربانی کنید و به فقرا ببخشید. هر کدام از فامیلتان که با شما در خانه بودند باید اینکار را بگویید انجام دهند. این هشداری به شماست برای دفع قضا بلا. در غیر این صورت اتفاقاتی در شرف وقوع است که ممکن است به کسی آسیبی برسد. دختر خاله شما هم از شرایط بغرنجی خلاص می شود و باید سریعا همه تان قربانی انجام دهید. مطلقا از گوشت قربانی هم نخورید و همه را به فقرا ببخشید تا دفع شر شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۸ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۵۹:۳۶
salar

salar : سلام امروز صبح قبل طلوع خورشید دیدم دانشگاه امتحان دارم گفتم میرم اونجا میخونم پیاده میرفتم کتاب دستم که یهو صدای دعوای زن و مردی رو از یه خونه شنیدم برگشتم نگا کنم دیدم یک پسر بچه نشسته دم پنجره منو نگا میکنه یهو دانشگاه حضور پیدا کردم دوستم گفت امتحانت دیروز یعنی سوم ماه بود امروز چهارمه و من ناراحت شدم یک نفر ریش دار میانسال جوون کنارم نشسته بود ازش کمک خواستم بابت نمره که واسطه بشه بین منو استادم نمره بده گفت بشین برم برگردم برگشت گفت استادت رفته مسافرت باز ناراحت شدم گفت دنبالم بیا رسیدیم به یه مدرسه راهنمایی دخترونه تو محلمون که اسمش فاطمه زهراست یهو از آسمون یک نور صاف اومد پایین به این مرده سلام و درود داد (شبیه فرشته تو فیلم یوزارسیف بود) این مرد ریشدار رفت و این نور بهم با ایما و اشاره گفت دنبالم بیا رسیدیم به یه تلفن همگانی یه شماره گرفت که فک میکردم شماره استادمه ۰۹۱۴ بود اولش ‌و ۴ش زیاد بود خواستم منم بزنم گوشیم سیو کنم یهو دستم خورد شماره پاک شد بعد این فرشته تلفنو داد تا با استادم حرف بزنم صداش آشنا بود شبیه صدای استاد اندیشم بود که اسمش بهروز نبوت پور جبار جاهده بعد که حرف زدم رفتم دنبال شمارش توی گوشیم که ببینم کجا رفته دیدم تو قسمت تماسام سیو شده خوشحال شدم هی کپی پیست میکردم بیدار شدم دیدم هنوز اسمون در شرف روشن شدنه.

پاسخ
لینک۲۸ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۴۴:۳۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید به درک بالایی برسید و مشکلاتتان حل شده و گشایش کار بیابید. احساس می کنید که از زندگی عقب افتاده اید و نتوانسته اید خودتان را اثبات کنید. احساس می کنید که کسی شما را درک نمی کند . شما دنبال راهنمایی و هدایت هستید و حضرت فاطمه زهرا س راهنمای شماست. به ایشان متوسل شوید. در شماره تلفنی که در خواب دیده اید، عدد صفر بیانگر این است که شما دارید به دور خود می چرخید و به هیچ کجا نمی رسید. عدد 9 بیانگر تکامل، خاتمه، تولد دوباره، الهام بخش بودن و تهذیب است. شما در مسیر سازنده ای هستید، به دنبال بهبود جهانید. عدد 1 بیانگر یک نیروی معنوی بالاتر است. بیانگر ارتباط با خداست و عدد 4 بیانگر ثبات و پایداری، محدودیت های فیزیکی، کارهای سخت و چیزهای زمینی است، درست مثل ۴ گوشه ی زمین یا ۴ عنصری که زمین از آن ساخته شده(خاک، باد، آتش و آب). هم چنین بیانگر موضوعات مادی گرایانه است و اینکه چگونه چیزها را به سرانجام می رسانید. شما شاید در ابتدا سهوا این مورد را جدی نمی گیرید و ارتباطتان را با خدا قوی نمی کنید ولی خدای بزرگ از شما می خواهد که اندیشه و تفکر کنید. اوست با باعث خوشبختی شماست که به سوی شما پیامبران را فرستاد تا شما را با نیروی جبر و اختیار خودش هدایت کند تا در راهش کوشش کنید!! شما ایمانتان قویست و خدا در دلتان هست. این خواب را برای خیلی ها تعریف خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۸ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۳۷:۵۲
مینو

مینو : با سلام عرض احترام خواب دیدم در منزل قدیمی پدرم هستم متوجه میشم یک فرشته قد بلند اقا و مسن با مو و ریش سفید بسیار زیبا و بال بزرگ که جمع و پشت فرشته قرار داشت و بسیار سفید بود ایستاده و با عشق و مهر بسیار زیاد بمن نگاه میکرد.بقدری با محبت بود که همچنین محبت و عشقی را در بیداری از فردی ندیدم،ممنون از تعبیر شما

پاسخ
لینک۲ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۳۷:۲۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. پدر شما به سنت ها و عقایدی پایبند بوده که شما بر مبنای آن بزرگ شدید و این اخلاقیات بسیار درست و پاک است. شما به خوبی، خلوص، حفاظت، راحتی و تسلی خاطر خواهید رسید. گشایش کار می یابید و آرمانها و اهدافتان با عشق الهی نسبت به شما، پیش خواهند رفت. خداوند حافظ و نگهدار و دوستدار شماست. شما فرشته ی نجاتتان را دیده اید و نباید از چیزی در زندگی بترسید. عشقتان را به خدای بزرگ قویتر کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۳۳:۵۰
Neda

Neda : ممنونم خانم هراتی بزرگوار.بله مادرم استرس نگرانی خودش و ما و زندگی رو خیلی داره افسردس و همیشه نگران.سختی زیاد در زندگی کشید و مریضی.بهترین دکترها هم مراجعه کردیم الان در حد چند قدم با واکر توی خونه راه بره یاروی ویلچر بشینه. توکل بر خدای مهربان خدا خودش هر چه صلاح میدونه انجام بده.خدا مادر بزرگوار شما رو هم قرین رحمت بفرماید که دختر بزرگواری مثل شما بزرگ‌کردن و تحویل جامعه دادن روحشان شاد و با ائمه اطهار مشهور شوند

پاسخ
لینک۱۲ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۴۹:۵۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : تشکر عزیزم. با آرزوی سلامتی برای شما و مادرتان و شادی و آرامشی همراه با ایمانی قوی.

پاسخ
لینک۱۲ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۰۱:۵۹
Neda

Neda : ببخشید خونه و طبقه ای که مامانم بود تاریک بود مادرمم روی ویلچر بود در واقعیت مامانم ویلچر استفاده میکنه.ببخشید یکبار دیگه کامنت گداشتم اینقدر استرس داشتم که یادم رفت بود اینا رو ببنویسم

پاسخ
لینک۱۲ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۲۸:۴۰
Neda

Neda : سلام خانم هراتی بزرگوار دیشب خوابی دیدم کمی نگران شدم.شاید هم چون مسافرم این خواب رو دیدم خواب یادم رفته و کمی بخاطر دارم.خواب دیدم انگار جایی بودم.اومدم با چند نفر به سمت منزلمون.گوبا از دوستام و خانواده بودن بعد دیدم انگار ۴ تا فرشته توی خونه بودن. حالا نمیدونم چه فرشته های انگار فرشتهای محافظ بودن اگر اشتباه نکنم برای مامانم بودن ولی گویا میخواستن مامانمو با خودشون ببرن.من پله های طبقه رو رفتم بالا و رسبدم به طبقمه دوم.ولی ما زود رسیدم مخصوصا من. مامانم تو عالم خواب افسرده بود و‌گفت دارم باهاشون میرم یعنی اینکه اون دنیا ی. ولی ما رو که دیدن فرشته ها غیب شدن منم و یک اقایی که ایستادیم داشتیم مامانمو دلداری میدادیم.ومنم بلند به فرشته ها ببخشید با اینکه نبودن فحش دادم که بیخود میخوان ببرن ولی انگار به مامانم تایم رفتن داده بودن که رسیدم و اونا غیب شدن.و نتونستن کارشون بکنن.و زود رفتن منم بلند بلند داشتم توهین میکردم بهشون و مادرم هم خسته و افسرده. ببخشید خیلی نگران مادرم شدم گفتم شما زحمت تعبیر رو بفرمایید

پاسخ
لینک۱۲ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۱۸:۱۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. ندای عزیزم فکر مادر شما ناراحت است و افسرده و نگران است. او احساس می کند که در تمام زمینه های زندگی نیاز به کمک و یاری خداوند دارد و می خواهد که مشکلاتش تمام شود. من لازم می دانم برای درک بهتر شما یک خاطره کوچک از مادرم برایتان تعریف کنم. مادر من در سنین جوانی و در حالی که کاملا سالم بود، ورزشکار و زیبا و قوی... به یکباره سرطان مغز گرفت از بدترین نوع ممکنه و دکتر گفتند که اگر عمل کنید نهایتا تا یکسال دیگر زنده است و اگر نه 2 هفته دیگر فوت می شود. من که نمی خواستم مادرم زود بمیرد نهایت سعیم را کردم و بهترین جراح مغز تهران را برای عمل مادرم انتخاب کردم و این عمل انجام شد. ولی درست یکسال بعد، دوباره علائم بیماری مادرم نمایان شد و او مثل یک بچه معصوم که هیچ درکی ندارد شده بود. وقتی یکبار داشتم برای او مسواک می زدم، خمیر دندانش را قورت داد در حالیکه از چیزی که متنفر بود این بود که خمیر دندان را خوب شستشو نکند. او درست مثل یک کامپیوتر با ظاهری بسیار زیبا ولی کاملا خالی از حافظه نشسته بود و مرا نگاه می کرد. در آن موقع در دلم گفتم خدایا من مادرم را خیلی دوست دارم. آنقدر زیاد که حاضر نیستم به خاطر من زنده بماند ولی خودش زندگی را داشته باشد که اگر می دانست چه می گذرد از شرایطش متنفر می بود!! به خاطر عشقی که به مادرم دارم از تو می خواهم که او را از این زجر رها کنی و به آغوش گرم خودت او را می سپارم. 2 روز بعد مادرم فوت کرد و هنگام جان دادنش به او گفتم مامان تولدتون مبارک. مطمئن هستم دیگر هیچ زجری نمی کشید و الان خدای مهربان حافظ و نگهدار شماست. اینها را گفتم تا بدانید که همیشه زنده ماندن بهترین راه حل نیست و هیچ انسانی هم عمر ابد ندارد. اما در عین حال این را هم بدانید که خواب 4 صفر دیر تعبیر می شود و به این معنی نیست که مادرتان مرگشان نزدیک است. اما شما باید واقعگرا باشید. وقتی که یک بچه 9 ماه در شکم مادرش می ماند و کامل و پخته می شود باید به دنیا بیاید و ار خانه ی اول خودش رحم جدا شود. اگر شما مادرتان را دوست دارید باید به او اجازه رشد در دنیای ابدی که دیگر هیچ مرگی در آن نیست را بدهید. او را وادار نکنید که با شرایط سخت روحی و معلولیت خودش تا ابد زجر بکشد. مردن یک انسان به معنی مردن جسم اوست ولی روح هرگز نمی میرد. کما اینکه برای من مادرم همیشه زنده است نه در خاطره ام بلکه در واقعیت زنده است. او به خوابم می آید. با من مشاوره می کند. با من حرف می زند... همیشه زنده است و فقط جسمش را از دست داده. این راهیست که من شما و همه ی آدمها یک روز خواهیم رفت پس برای کمک به مادرتان سعی کنید که استرس و نگرانی را از خودتان دور کنید تا او نترسد. فکر نکند که قرار است جای بدی برود. شما با ایمان هستید و می دانید که او جایگاهش پیش خداست و قلبش همیشه با شماست. نگران هم نباشید. سفر خوبی داشته باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۳۷:۰۳
زهرا

زهرا : سلام،صبحتون بخیر،دیشب خواب دیدم با ی خانوم که مقنعه و چادر پوشیده بود تو ی باغ زیبا قدم میزدم بهش گفتم شما کی هستید؟گفت من عزراییل هستم،گفتم من فکر نمیکردم که این شکل باشید گفتش من به هر شکلی میتونم دربیام،دوتا باغ بهم نشون داد گفت دوست داری بیای اینجا گفتم خیلی قشنگه آره دوست دارم ولی از قبر میترسم و خانوادم چی میشن،در جواب گفت قبری وجود نداره همه همین روح تو و این مکان زیباست گفتم پس من موافقم تصمیم برای اومدن من رو خودت بگیر،گفت نه برگرد که خیلی زود هست تو بیای تو خیلی جوون هستی.

پاسخ
لینک۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۳۷:۱۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما واقعا حضرت عزراییل ع را دیده اید. او درست به شما گفته. برای کسانی که عاشق خداوند باشند، و انسانهای پاکی باشند قبر وجود ندارد و به محض مردن خودشان را در آرامش بیشتری می بینند و از جسم خاکی شان که دفن شده ، نگران و ناراحتی نخواهند داشت. نه برای آنان ترس معنایی دارد و نه زجر و نگرانی. شما تسلیم فرمان خداوند هستید. عمرتان به دنیاست و اخرتتان خوش است و انشالله بعد از 120 سال، جایتان در بهشت است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۴۴:۱۳
mahtab

mahtab : سلام .خواب دیدم در اتاقم بودم و یه تشک بزرگ توی اتاقم پهن بود و کلی کاه روی اون تشک بود پنجره اتاقم باز بود بعد یه باد اومد دراتاق باز شد کمی از این کاه ها به بیرون رفت بعد خواهرم گفت چه بوی بدی گفتم بوی کاه هست بعد در اتاق بستم یه مجسمه از اقایی که در بیداری دوستش دارم و از اون دور هستم تو اتاقم بود مجسمه به رنگ زرد بود.یه دفعه دیدم روح اون اقایی که دوستش دارم به یه فرشته تبدیل شد حس میکردم فرشته هست بعد بلند گفت که باید کمکش کنم از پنجره اتاقم اومد داخل بعد دیگه خودمو بیرون از جسمم دیدم و تبدیل شده بودم به یکی از خدمتکارای اون اقا..یه چیزی شبیه تیر کمان دستش بود بعد تیرکمان رها کرد چند تا تیر خورد به دختره که از قبل خودم بودم افتاد زمین و بیهوش شد بعد همه جا شلوغ شد وزنگ زده بودن اورژانش اون اقا به یکی از کسایی که اونجا بود گفت که نمیدونم کی منو فرستاده که ازش مواظبت کنم نفهمیدم گفت کی ، یه خدمتکار دیگه هم داشت که کاملا لباس مشکی پوشیده بود خودم یه دامن سفید بلند پوشیده بودم اما رنگ لباسمو نمیدونم به کسایی که اونجا بودن گفتم که حتما خدمتکارانش از او مراقبت خواهند کرد خیلی هم رسمی حرف میزدیم.در بیداری من مدت تقریبا زیادی زندگی یکنواختی داشتم و بخاطر مشکلاتم و دشمنی ها و بدیهایی که خواهرم در حقم کردند و باهم خوب نیستیم.. ایا اصلا تعبییری داره یا فقط زاییده ذهنم هست .تشکر از شما

پاسخ
لینک۲۰ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۰۲:۵۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما احساس می کنید که زندگی تان را به پوچی حرام کرده اید و احساس سردرگمی و بیهودگی دارید. به هر کاری اهمیت نمی دهید و احساستان را به خوبی بیان نکرده اید. خواهر شما این رفتار و طرزفکر شما را دوست ندارد. شما کسی را که دوستش دارید به عنوان سمبل پاکی ها و خوبیها برای خودتان می دانید و فکر می کنید که تنها با کمک او می توانید زندگی تان را عوض کنید. شما امیدوارید که بتوانید در خدمت او باشید و تصور می کنید که او کشته مرده زیاد دارد و خیلی ها هستند که اسیر عشق او شده اند. این ها احساس شما هستند و نه اینکه شخصیت آن آقا واقعا این باشد. رابطه شما و خواهرتان هم از خوابتان مشخص است. در واقع شما امیدوار هستید که کسی که دوستش دارید بیاید و شما را نجات دهد ولی اینها احساس و فکر شماست و نه اینکه قطعا اینطور خواهد شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۰ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۴۵:۵۳
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.