تعبیر خواب قالی
اگر کسی در خواب دید قالی زیبا و خوش نقش و نگاری در زیر پایش پهن است، به مال و ثروت می رسد. اگر قالی کوچک و رنگ و رو رفته و مستعملی داشت، به فقر دچار می شود و رنگ آبی و رنگهای ملایم برای قالی سود آورتر است و رنگ سرخ خوب نیست. قالی معیشت و عمر است. اگر در خواب نسبت به قالی فاصله داشته باشید، معیشت و روزی شما است ولی اگر بیننده خواب به قالی مربوط و چسبیده باشد عمر است.
اگر در خواب ببینید که اتاقی متعلق به شما است اما فرش شخص دیگری در آن گسترده است، صاحب فرش هر که هست، به شما سود می رساند و شما از او بهره مند می گردید. اما اگر ببینید که اتاق متعلق به دیگری است و قالی شما آن جا پهن شده، صاحب اتاق هر که هست از شما بهره مند می گردد حتی روزی شما را می برد. اگر در خواب ببینید که قالی می بافید کارتان روال مطلوب و خوب پیدا می کند.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند قالی پهن نموده بودند و دانست ملک اوست، دلیل است عمرش دراز باشد و روزی بر او فراخ شود. اگر ببیند بر قالی نشست و ندانست جای کیست، دلیل که حالش متغیر شود.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر درخواب ببیند بر قالی کوچک نشسته بود، دلیل که عمرش کوتاه باشد. اگر ببیند آن قالی کوچک در زیر او دراز شد، دلیل که روزی بر وی فراخ شود. اگر ببیند قالی پیچید و به کنج خانه نهاد، دلیل است اقبال خود را به دست خود کند.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
افسون : ببخشيد . من بافته بودم.
افسون : ببخشيد اون حيواني كه وسط قالي نقش داشت و شايد خرس بود ، به رنگ سفيد بود .بازم معذرت مي خوام كه فراموش كردم.
Farzaneh : سلام،من در استانه جداییم ولی قبل خواب از خدا خواستم بهم بگه باهم میمونیم یا،نه که فقط این قسمت خوابم سرصبح دیدم یادمه ،که دیدم منو خواهرم ومامانم وزنداییم مامانم که زن خیلی مومنی تو حموم نشستیم وداره دنبال کسی میگرده که قالی بافی یاد داشته باشه که مامانم میگه من از گذشته یاد دارم،بعدش دیدم انگار من مامانم وتو یک جنگلم،وتو تبریز هستم ودارم قالی میبافم ویک خانم جوانی هم یاد میدم که بعد دیدم شوهرش برامون کوفته تبریزی اورد که داشتم باولع میخوردم
فریبا هراتی
: سلام. خانم دایی شما می خواهد که کسی باشد که شما را راهنمایی کند که نقش زندگی تان را درست اجرا کنید و زمینه ی رسیدن به موفقیتتان را فراهم کنید. مادر شما معتقد است که خودش بلد است که به شما طرز درست زندگی کردن را یاد بدهد و شما و مادرتان خیلی فکرتان مشغول است و با دعوای بزرگی روبرو هستید و او به شما یاد داده چه کار کنید. شما احساس می کنید که نصایح مادرتان را به خوبی یاد گرفته اید و می توانید در زندگی تان بکار ببرید. شوهر شما هم سعی می کند ( با عصبانیت زیاد) که از لحاظ معنوی به شما یاد دهد که چطور باید حامی هم باشید و شما نصایح او را می پذیرید و یا اینکه با توافق او دعوایتان را تمام خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
Farzaneh : کاملااااا دقیق ودرست،سپاس فراوان از تعبیرتون
Farzaneh : منظورتون از اینکه با توافق او دعوا تمام خواهیم کرد یعنی اشتی میکنیم؟
فریبا هراتی
: دعوا یا آشتی شما بستگی به توافق خودتان دارد نه اینکه تقدیر شما باشد. به عملکرد شما بستگی دارد. ضمن این که توجه داشته باشید که همانطور که هنگام ثبت نام به شما اطلاع رسانی شد، هر 2 بار که کامنت ارسال کنید یک حق خواب از شما کسر می شود و شما قبلا در تعبیر دعا کردن و الان اینجا کامنت داشته اید.
ناری : سلام
خواب دیدم به همراه رئیس سابق مون و دوست صمیمی ش و مادرم در یک اتاق از یک خانه ایستاده بودیم. رئیس یه چیزی روی برگ کاغذ نوشت و از اتاق بیرون رفت. خوابم میومد روی یه قالی که گلهای قرمز داست داخل اون اتاق دراز کشیدم دوست رئیس مون با فاصله دراز کشید من خجالت میکشیدم دوست داشتم فاصله م رو بیشتر کنم( در واقعیت ایشون متاهل هستن). در همون لحظه مادرم ازم خواست کمکش کنم من حوصله بلند شدن نداشتم و دوست رئیس سابق مون از جاش بلند شد که به مادرم کمک کنه, دیدم ایشون به همراه مادرم از پله ها داره پائین میره.
داخل خیلی از خوابها ایشون به من کمک میکنه درصورتی که اصلا به فکرشون نیستم. در واقعیت ایشون دوست صمیمی شخصی هستن که من دوستش دارم و از موضوع دوست داشتن ما اطلاع دارن.
سپاس از شما
فریبا هراتی
: سلام. رئیس سابق شما می داند که در قضاوتی که در گذشته کرده، اشتباه و خطایی را مرتکب شده و می خواهد که جبرانش کند. شما می خواهید که زمینه ی زندگی خوبی داشته باشید و به ارامش برسید. اگر زود دست به کار نشوید، ممکن است فرصتی از دستتان بیرون برود! باید بیشتر به اطرافتان دقت کنید و دانش شما برای مسئله ای کافی نیست و انگار خوابتان می آید!! حواستان جمع نیست و شرایط و وقایع اطرافتان را نادیده می گیرید. احتیاجات مادرتان را هم به همین نسبت نادیده می گیرید و دوست شما اما دلش به حال شما و شرایطی که دارید می سوزد و اگر بتواند کاری برایتان انجام دهد که حتی سخت هم باشد از انجامش دریغ نخواهد کرد. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : خانم هراتی عزیزم. من و عشقم که فامیله شش ساله قراره ازدواج گذاشتیم اما پدر مادرش به هیچ صراطی مستقیم نمیشن از فامیل شنید خواستگار دارم. ما عاشق همیم اون دوساله بخاطر دوری از من افسرده گی شدید گرفته. هیچ رابطه فیزیکی حتی دیداری نداریم.بهم گفت نگرانمه برم سر خون زندگیم به پاش نسوزم وضع مالیشم بده ولی من عاشقشم نمیتونم به این حال رهاش کنم. میخواستم بدونم این دو خوابی که پشت سرهم دیدم و شما تعبیر کردید امیدی به بهبود هست؟
فریبا هراتی
: خیر عزیزم ار خوابتان چیز بیشتری مشهود نیست. شاید بعدا خوابهای بیشتری ببینید. انشالله بهترین ها برایتان پیش بیاید.
فاطمه : سلام خانوم هراتی. بین منو عشقم فاصله افتاده. بهم میگه بیا جدا شیم.برو با خواستگار جدیدت ازواج کن ولی من اصلا از خواستگارم خوشم نمیاد. دوشب پشت سرهم این دو خواب دیدم بعد از حرفش. من چه اقدامی میتونم بکنم خانم هراتی؟ جز صبر و توکل چکار باید بکنم خانوم هراتی؟ بنظرتون چکار کنم؟
فریبا هراتی
: سلام. وقتی که او موقعیت ازدواج ندارد و شما به او می گویید که برایم خواستگار آمده، به این معنی است که شما قصد ازدواج دارید حالا او نبود یکی دیگر! و از جهتی وقتی که او به شما می گوید که برو ازدواج کن، یعنی برای من مهم نیست که تو باشی یا نباشی. دوست عزیز شما دو نفر از هم خوشتان می آید ولی عاشق هم نیستید. اگر از این خواستگارتان هم خوشتان نمی آید بالاخره یکی پیدا می شود که شما از او خوشتان بیاید ولی پیشنهاد من این است که تا وقتی که عشقتان به شما نگفته که نباید ازدواج کنی و تو مال من هستی و باید به پایم بمانی، شما نباید منتظر برگشت او باشید. مردی که راحت می گوید برو، خودش هم راحت می رود پی یک کسی دیگر. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : سلام خانم هراتی عزیزم ممنون واسه وقت که میذارید.خواب دیدم در شب (فضای خوابم شب بود) وسط حیاط خیلی بزرگ سه تا قالی بزرگ پهن کردم دارم قالی میشورم. یه شلنگ بزرگ هم بود که باش داشتم قالیا رو خیس میکردم. روی قالی های خیس که قرمز بودن تاید و کمی مایع سفید کننده(وایتکس) ریختم که تمیزتر بشن.دوتا از خواهرامم بودن اما ندیدم باهام بشورن. یهو عشقمم دیدم بودش تک پوشش مشکی بود و شلوارشو زده بود بالا نمیدونم اومده بود بام قالی بشوره یا شست یا نه. وسط یکی از قالیا بغلم کرد بوسم میکردم و میخواست عشقبازی کنه باهام. من همش نگران بودم لباسش چون مشکیه وایتکسی نشه و خراب بشه و اینکه نمیدونه وایتکس زدم.اینم بگم که لباس خودمم تک پوش مشکی بود شبیه عشقم.در همین حین خیلی ببخشید ولی باید بگم بغلم کرد بالا در حین عشقبازی آلتشو روی آلتم گذاشت و میمالید. دیگه نمیدونم خواهرام دیدن یا نه چون انگار حضور داشتن بودن ولی نبودن یه جوری بود تو خوابم و اینکه احتمال میدم خواهر کوچکم برای اینکه پاهامو بدم بالا تا عشقم کارشو بکنه کمکم کرد. محو بود حضور خواهرام.آلتم تمیز و سفید بود. ممنون.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. برای شما واضح و روشن نیست که رندگی تان چگونه برنامه ریزی خواهد شد و موانع و مشکلات زیادی برای رسیدن به اهدافتان دارید ولی شما عزمتان را جزم کرده اید که منفی بافی را از زندگی تان دور کنید و نهایت تلاشتان را بکنید که زمینه ی زندگی تان سرشار از افکار مثبت و شور و شوق باشد. زمان شفا و تمیزی رسیده و شما می خواهید که آسیب های گذشته را درمان کنید و التیام ببخشید. عشق شما هم به شما فکر می کند و تمایل او به نزدیکی و ارتباط با شما در خوابتان مشهود است ولی شما فعلا از هم دور هستید و امکان ارتباط نزدیک شما وجود ندارد. خواهرتان دعا می کند که شما برای رسیدن به او اقدام کنید. تشکر از همراهیتون.
Neda : ممنونم از مهربانی و انرژی مثبتتون برام برای حاجتم دعا کنیدکه انشاالله به مصلحت خداوند حاجتم روا بشه ممنونم از مهربونیتون و انرژی فوق العادتون عزیزم:))))))
فریبا هراتی
: در پناه خدای مهربان باشید و موفق و موید.
Neda : با سلام خدمت شما خانم هراتی گلم و خسته نباشید.دیروز خواب دیدم خوابم طولانی بود همه خوابم رو فراموش کردم قسمتهای رو براتون ارسال میکنم البته قبلش برای نیتم دعا کردم.خواب دیدم توی منزل بچه گیم بودم جلوی دستشویی وایساده بودم.گفتم برم در دستشویی رو ببندم جن و چیزهای بد بیرون نیاد.محکم در دستشویی رو بستم جلوی در دستشویی یک گربه نشسته بود.و فاز دیگر خوابم انگار من و یک اقای جوان که انگادردر خواب میشناختم ایشون رو در واقعیت نمیشناسم.رفته بودیم برای خرید قالی با ایشون توی خیابان میگشتیم که یک جایی نشستیم یک خانم پیر۶۰ ۷۰ساله اومد پرسو سوال میکرد راجب این که چه قالی میخواین بخرین چقد پول دارین منم جوابشو میدادم.میگفت چقد پول دارین منم گفتم مامانم انگار مامانم مارو فرستاده بود قالی بخریم. منم بهش گفتم البته اینو یادم نیست مثل اینکه گفتم سه ملیون البتع یادم نیست انگار برای هر فرشی ۱/۵ میخواستیم خرج کنیم.که گفت زیاد نیست گفتم قالی خوب میخریم که اون پسر جوان بهم گفت بریم بعدش بهم گفت چرا همه چی رو براش گفتی مگه خودت نمیگفتی نباید همه چی رو به همه گفت .بعدش رفتیم یک فروشگاه بزرگ که کلی قالی داشت قالی ها اویزون بود قالی زیبایی دیدم که مد نظرم بود با نقش و نگارهای زیبا زمینه ابی فیروزه ای داشت گفتم اینا خوشگلن از اینها بخریم و بعد نمیدونم خریدم یا نه ولی قصدشو داشتم بعدش با ماشین رفتیم دور زدیم تواون خیابون مثل جاده مخصوص و جاده قدیم کرج بود و دنبال قالی بودیم همین طور با ماشین در حرکت بودیم که انگار رسیدیم به یک مقصد انگار یک بیمارستان بود اونجا کاری باید انجام میدادیم بیرون بیمارستان سرسبز بود و چمن گفتم زود بریم اونجا کارمونو انجام بدیم بعدش اون پسر جوان انگار از درخچه اونجا برام یک خوشه سیب زد چید سیبهای زرد مثل خوشه انگور زیاد بود یک خوشه سیب زرد چید که کمی ریز بود ولی خدشمزه و انتهاش یک موز کوچیک بود منم گفتم وای پیوند زدن موز رو بهش منم گفتم زشته چرا کندی گفت نه بابا چه اشکال داره بخور انگار ی پسر جون هم نگاهم میکردم منم یک سیب خوردم خوشمزه بود و بقیشو گداشتم کیفم.ببخشید زیاد شد شرمنده گفتم کم بشه ممکنه تعبیرش درست نباشه حلال کنید ازم خیلی دوسستون دارم خسته نباشید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به اعتقادات و شیوه ی فکری قدیمتان پایبند هستید و نمی خواهید حرف دلتان را به کسی بگویید و با کسی درددل کنید مبادا که دشمنانتان بخواهند از شما سو استفاده کنند و یا با شما به خاطر قضاوت ناحقی که می کنند دشمنی کنند. شما گشایش کار می یابید و می خواهید که زمینه ی زندگی تان سرشار از موفقیت باشد ولی توضیحات اضافه به این و آن راجع به زندگی تان می دهید و این خلاف عقلانیت است! شما می خواهید زمینه ی زندگی تان سرشار از انرژی مثبت و قدرت و موفقیت باشد. به این منظور به درگاه خداوند دعا می کنید و حاجاتتان را هم خواهید گرفت. شما به مسائل جنسی هم فکر می کنید و احساستان این است که چه اشکالی دارد؟! شما سعی می کنید که باقی افکارتان را برای خودتان نگه دارید و به من هم نگویید :)))))) منم دوستتون دارم. تشکر از همراهیتون
sogand : سلام روزگار به خیر وخوشی صبح خواب دیدم که یک قالی دستباف که بزرگوزیبا بود را شسته اند انگار مال پدر شوهرم بود ومن ان را از بالکن به حالت لوله به داخل اتاق می اورم کمی نمدار بود وان را کنار بخاری می گذارم خشک شود انگار فرش دو تیکه بود یکی بزرگتر وان یکی کوچکتر که من انها رااز روی قالی لولهکرده بودم نه از پشت ان وهمسرم هم بود پدر شوهروهمسرم هر دو فوت شدهاند
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما هردوی پدر شوهر و همسرتان را بخشیده اید و زمینه ی زندگی آنان را از گناه شسته اید. برایشان آمرزش طلبیده اید و با گرمای عشق خودتان در زندگی خاطره ی آنان را حفظ می کنید. برای آنان ارزش زیادی قائل هستید و همیشه در قلبتان خواهند ماند. تشکر از همراهیتون.