تعبیر خواب قبر
اگر کسی خواب ببیند روی قبری سنگ قبر می گذارد یا آن را آجر و سیمان می کند، بیننده خواب خرابی را آباد می کند، یا بنایی می سازد، یا خانه ای می خرد یا باغی احداث می نماید. اگر ببیند که او را در قبر می نهند، گرفتار مشکلات می شود و معاش او تنگ می گردد.
اگر ببیند که مرده است و دارند او را در قبر قرار می دهند و هر چه می گوید کسی صدایش را نمی شنود، به شدت گرفتار سختی و تنگی می شود و کسی به یاری او نمی شتابد. اگر کسی در خواب ببیند که بر بام خانه اش قبر می کنند، عمر بیننده خواب دراز می شود. اگر خواب ببینید در قبرستانی زیبا و سرسبز هستید، اخبار سلامتی کسی را می شنوید که بکلی از زنده ماندنش قطع امید کرده بودید. دیدن قبرستانی متروک و پر از بوته های خار، دلالت بر آن دارد که عمر طولانی خواهید کرد.
حضرت دانیال می گوید: دیدن گور درخواب ، دلیل زندان است. اگر در خواب ببیند گوری از بهر خود کند، دلیل که عیش بر وی تنگ شود.
بعضی معبران می گویند: اگر کسی دید گور می کند، برای خود خانه خواهد ساخت. محمدبن سیرین می گوید: اگر وی را در گور نهادند، دلیل که او زندان کنند. اگر ببیند بر بام خانه او گور میکندند، دلیل که عمر او دراز خواهد بود.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند منکر و نکیر از او سوال پرسیدند، دلیل که پادشاه با وی مطالبتی کند. اگر جواب ایشان را درست داد، دلیل که از عذاب پادشاه برهد. اگر جواب را خطا دهد، به خلاف این است.
تعبیر خواب قبرستان (گورستان)
اگر کسی در خواب دید در گورستان مشغول خواندن فاتحه است، از مرگ و میرها عبرت می گیرد. اگر دید در گورستان از قبری، مرده ای با او سخنان دلنشین گفت، اعمالش خوب است و اگر سخنان عتاب آمیز می گفت، بد کردار است و باید به سوی خدا با توبه بازگشت کند.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن گورستان بر سه وجه است:
- غم،
- زندان،
- محنت.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
علی : سلام
حدود ۱ تا ۱.۵ ماه پیش خواب دیدم
لطفا متن خواب مخفی باشه
فریبا هراتی
: سلام. اگر فقط زمین بیابانی دیده اید، تعبیر این است که شما در جایی از زندگی تان، احساس بدشانسی یا تنهایی یا خشک و خالی بودن می کنید و فکر می کنید که دوستان زیادی ندارید یا کسی کمکتان نمی کند. اگر به جای اینکه خردمندانه به فکر بهبود زندگی تان باشید، دست روی دست بگذارید و ناامید بنشینید و آیه ی یاءس بخوانید، در آنصورت خدای نکرده افسرده خواهید شد و احساس تنهایی و انزوای بیشتری خواهید کرد. اما این شرایط زمانی که شما بخواهید خودتان و زندگی تان را عوض کنید، فرق خواهد کرد. منظور از 9 سال دیگر این است که شما می خواهید زندگی تان را بهبود ببخشید و در مسیر سازنده ای قرار بدهید. می خواهید تولدی دوباره و تحولی تازه داشته باشید. شما طول عمر خواهید داشت، زندگی تان بهبود پیدا می کند و خانه می خرید و انشالله زندگی خیلی عالی پیدا می کنید. تشکر از همراهیتون
arghavan : سلام خانم هراتی.لطفا خوابم مخفی باشه.
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. شما خیال می کنید که مادرتان نیست و دلتنگ او هستید در حالی که او از شما به مسائل آگاهی بیشتری دارد و در کالبد روح در کنار شماست. شما احساس استرس و بی یاوری می کنید و فکر می کنید که کارها از کنترل شما خارج است. بین عقل و دلتان مدام کشمکش وجود دارد و نمی توانید منطقی فکر کنید. یا زندگی شما با تغییر و تحولاتی مواجه است که شما برایتان سخت است این تغییرات را قبول کنید. شما تلاش خواهید کرد که به عادات و رفتارهای گذشته تان پایان بدهید. مادر شما شخصیتی با کرامت و پاک داشته و مقام او نزد پروردگار بالاست. پدر شما عاشق مادرتان است و تا آخر عمرش مادرتان را تحسین خواهد کرد و عشق او را در قلبش نگه خواهد داشت. انشالله عمر پدرتان طولانیست. شما به سعادت و خوشبختی خواهید رسید و انشالله شروعی تازه خواهید داشت. خواب شما 1496 کاراکتر و 2 حق خواب است. تشکر از همراهیتون
آتنا : سلام،خانم هراتی عزیز
لطفامتن خواب رو نمایش ندید.
فریبا هراتی
: سلام. شما در گذشته می خواستید که تغییرات بزرگی را در زندگی تان ایجاد کنید و به تمول و رفاه بیشتر برسید. شما در رسیدن به خواسته تان بسیار ثابت قدم بودید و حرف حرف خودتان بود. می خواستید که به عادات و رفتارهای گذشته تان پایان داده و شروعی تازه داشته باشید. می خواستید که از شما بخوبی مراقبت شود و شما به این آرمانهایتان پایبند بودید. اما احساس می کردید که بیشتر از این می خواهید. سقف آرزوهای شما بلند بود و به آنچه که داشتید قانع نبودید. شما نمی خواستید که تحت فشار باشید و هر چند که زندگی با دوست پسرتان برایتان می توانست آرامش زیادی بهمراه بیاورد ولی شما زیاده خواه تر از استطاعت و توان او بودید. هنوز هم او همان آدم سابق است. در کنار او ممکن است همانطور خودتان را تحت فشار بدانید. اگر او را دوست داشتید که به کسی دیگر نگاه و توجه نمی کردید. امیدوارم انتخاب درستی داشته باشید. تشکر از همراهیتون.
گلی : سلام خانم هراتی عزیز ۱۲ شوال ساعت ۹ صبح خواب دیدم دوتا قبر بودن یه زن و یه مرد که صورت مرد یه معجزه شد و از قبر افتاد بیرون و من و چن نفری که اونجا بودیم شاهد اون معجزه بودیم و گریه میکردیم و من عکس گرفتم از دوتا قبر که یکیش خانم بود و اون یکی که آقا بود صورتش از قبر افتاده بود بیرون و میخواستم به همه معجزه خدارو نشون بدم که ببینن معجزه خدارو و من هی اشک میریختم و گریه میکردم و عکسو به چن نفری نشون میدادم که ببینن معجزه خدارو بعد دیدم صحنه بعد که من پیش همون قبرام و میبینم همون آقا که سرش پیداست البته دستشام پیدا بود با دستاش اشاره میدادکه تو پیروز شدی انگار امتحانی چیزی بود و من اشک ریخته بودم و به همه معجزه خدارو گفته بودم پیروز شده بودم ممنونم از تعابیرتون
فریبا هراتی
: سلام. مسئله ای که شما نسبت به انجامش ناامید بودید، دوباره انجام خواهد شد، ناامیدیها از بین خواهد رفت، شرایط بهتر خواهد شد و هر چند که شاید پولی که از دست داده اید یا ضررهای مالی، دوباره زنده نشوند ولی دوباره گشایش کار خواهید یافت و اوضاع زندگی بهتر می شود. مردم از افسردگی و ناامیدی بیرون می آیند و خداوند به صورت معجزه واری شرایط زندگی مردم را بهتر خواهد کرد. تشکر از همراهیتون.
غزاله : سلام و وقت بخیر. دوست پدرم پریشب دم سحر خواب دیده پدرم بهش زنگ زده و گفته میای بریم سر مزار؟ اونم گفته باشه فکر کرده قراره برن سر مزار مادرم. ولی دیده قبرستان دیگه ای رفتن و بر سر یک مزار ایستادن و پدرم به شدت گریه کرده دوست پدرم پرسیده این کیه؟ پدرم گفته تو نمیدونی این مزار کیه؟ دوست پدرم تا اومده ببینه کیه بیدار شده. من هم دیشب خواب دیدم خاله ی بزرگم فوت شده و مراسم هست و همه گریه مبکردیم. طاعاتتون قبول درگاه حق.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. تحولات تازه ای در زندگی پدرتان و دوستش در جریان است و آنان به عادات و رفتارها و روشهای قدیمی شان پایان خواهند داد و شروعی تازه خواهند داشت. پدرتان بشدت خوشحال می شود و موقعیت تازه ای برای رشد و پیشرفت پیدا می کند. تعبیر خواب شما ربطی به خواب پدرتان ندارد و ثبت 2 خواب در یک کامنت خلاف مقررات سایت است و خدای نکرده شما را مدیون سایت و کارمندان آن می کند. در صورت تمایل می توانید خواب خودتان را جداگانه ارسال کنید. تشکر از همراهیتون.
حانیه : سلام روز یکشنبه صبح خواب دیدم که رفتیم قبرستان شهرمون اونجا خیلی خیابوناش شیب داشت و با فامیل هامون دور هم جمع بودیم بعد از فامیل جدا شدیم و تصمیم گرفتیم بریم سر قبر یکی از اشناهامون (مادربزرگ مادرم که تازه فوت شده) اونجا یه اقایی بود مار های کوچیک میفروخت به مردم مار ها مثل کرم بودن دور دستش و داخل کیفش و یجوری رسم بودکه بخری و بری دم قبر و اونجا یه اکواریوم مانند هست و مار هارو اونجا داخل اب بنداری منم تو عالم خواب یادم اومد که دفعه قبل ترسیدم و اینکارو انجام ندادم و تصمیم گرفتم ایندفعه از ترسم بگذرم و منم مار بخرم و یطوری بود که مثلا بچه ها ذوق میکردند ازین کار مثل اینکه داری بهشون بادکنک میفروشی .ما رفتیم دم قبر فامیلمون و من اونجا چند مار کرم مانند کوچولو دور انگشتام بود را داخل اون اب اکواریم انداختم .اونجا یکم دور تر یه گروه پسر دور یکی از قبر ها بودن من چشمم به یکیشون افتاد و پسره بهم گفت تو امشب با ما باید بیای من توجهی نکردم و به بغل دستیمم گفتم داره چرت و پرت میگه حتما اما دیدم پسره اومد نزدیک تر و اسم و فامیل منو گفت من متوجه شدم که قضیه جدیه و فرار کردم ازونجا دوان دوان رسیدم به جایی اونجا پلیس وجود داشت برای همین کارا چون این موضوع انگار شایع بود و رفتم داخل یه ساحتمان مانند پاساژ اونجا کلی دختر صف بودن و همه ی اونا هم مثل من یکی مزاحمشون شده بود انگار این پسرا یه گروه بودن که بعضی دخترارو رد یابی میکردن و من رفتم پیش پلیس و اطلاعاتمو کاری کرد که به کسی دسترسی نداشته باشه
من از اون ساختمان اومدم بیرون همه ماشینا در حال برگشت بودند و ترافیک خیلی سنگین تصمیم گرفتم لابه لای این ماشینا دنبال ماشین خودمون بگردم که دیدم چندتا پسر مسلح بازم هستند
خلاصه با کلی تلاش و یواشکی ماشین خودمون پیدا کردم داخل ماشین من و خالم مادرم و مادربزرگم و پدربزرگم بودیم
و درسته اطلاعاتم غیر قابل دسترسی شده بود ولی با این حال خطردر کمینم بود
نهایت از اون قبرستان اومدیم بیرون دم یه شیرینی فروشی ایستادیم و مادرم رفت شیرینی خریددر حد دو ملیون یجورایی نذر بود ماهم تا اون خریدشو کنه دم ماشین چادر زدیم رفتیم داخل اون نشستیم که کسی پیدام نکنه یوقت
فریبا هراتی
: سلام. شما به عادات و رفتارهای گذشته تان پایان خواهید داد و شروعی تازه را آغاز می کنید. شما در بخش هایی از زندگی تان بی ثباتی و نبود کنترل را حس کرده اید و تصمیم می گیرید که اشتباهات امواتتان را بخشیده و حلالشان کنید. کسی هست که سعی می کند مردم را به اشتباه و گناه وادار کند و موجب شود که آنان تهدیدی را در زندگی شان دست کم بگیرند و افکار اشتباه او را باور کنند. او می خواهد که مردم این افکار را در زندگی شان همیشه بکار ببرند و یکنواخت و بی روح زندگی کنند. شما قبلا نمی توانستید این افکار را بپذیرید ولی حالا خیال می کنید که این روش خردمندانه زندگی کردن است و می توانید اینطوری تغییرات مثبتی را در زندگی تان ایجاد کنید!! وقتی که به صحت موضوعی آگاهی ندارید و آن را باور می کنید، در واقع برای خودتان شر و دردسر خریده اید و مثل این است که ناآگاهانه خودتان را درون یک مخمصه و در سختی ها قرار دهید. شما سعی می کنید به اشتباهاتتان پایان دهید و از اشخاصی که خردمندتر هستند راهنمایی بگیرید و نظرات هر کسی که سعی می کند که شما را بفریبد را باور نکنید. از اشتباهاتتان دست می کشید. اختیار و کنترل زندگی خودتان را بدست می گیرید و دیگر حرفهای مزخرف و بی پایه و اساس دیگران را نمی پذیرید. شما سعی می کنید که تعادل را در زندگی تان ایجاد کنید و زندگی خوب و آرامی داشته باشید. شما و خانواده تان حامیان هم خواهید بود و هرگز بدون مشورت خانواده تان به اراجیف دیگران عمل نخواهید کرد. تشکر از همراهیتون
Khat : سلام خانم هراتی عزیز.مخفی باشه لطفا خوابم
فریبا هراتی
: سلام. لطفا برای دفع شر از جادوهای افرادی که با توسل به شیاطین برای شما دعا گرفته اند، و باطل کردن این جادوها، دعای جوشن کبیر را بخوانید و همینطور آیت الکرسی زیاد بخوانید و ذکر نام حضرت فاطمه س را به این صورت بگویید: یا فاطمت بنت محمد رسول الله. این ذکر برای دفع شر جادوگران و بیرون کردن جنیان از زندگی تان بسیار مجرب است. کسی سعی کرده که شما را در واقعیت جادو کند ولی هیچ دستی بالای دستهای خداوند نیست و اگر باور داشته باشید که خداوند است که تواناست و قدرت مطلق است، هرگز هیچ جادویی روی شما کارساز واقع نخواهد شد. تشکر از همراهیتون
Pegah : سلام
من دیشب خواب دیدم که همرا با مادرم و به خواست ایشون مادر بزرگم رو از قبر بیرون آوردیم تا یکمی تمیزش کنیم و دوباره برش گردونیم سر جاش.انگار این یجور رسم بود که باید انجام میشد.جسد مادربزرگم کاملا سالم بود و داخل پلاستیک پیچیده شده بود.مادرم گل و لای رو از روی مادربزرگم تمیز میکرد.وسطای خواب دیدم که تو خونه مون بین پدر مادرم سر یه مسئله ی پیش پا افتاده جر و بحثه و یه لحظه دیدم جنازه رو آوردن تو خونه و هنوز دوباره دفنش نکردن.بهشون گفتم که باید برگردونیمش داخل خاک و مادرم از من کمک خواست اما من ترسیدم به جسد دست بزنم .بعد از اینکه بردنش برای دفن من لرز شدیدی گرفتم بطوری که تمام دندون هام محکم به هم میخورد و صدا میداد.خواهرم برام آب آورد تا حالم بهتر بشه و بعد مادرم رفت طبقه بالای خونه تا آش درست کنه و من و خواهرم رفتیم اتاق پایین.اتاق پایین پسری که قبلاً با ایشون برای آشنایی و ازدواج صحبت میکردم با مادرش نشسته بودن.من و ایشون شروع کردیم به بازی کردن درست نمیدونم چه بازی بود یچیزی مثل پانتومیم یا حدث زدن چیزی و من حالم بهتر بود.چند لحظه بعد برق کل خونه رفت و اون پسر یه فندک روشن کرد و من ازش درخواست کردم که فندکو به من بده..درحال روشن و خاموش کردن فندک خوابم برد و بعدش کلا از خواب بیدار شدم.زمان دقیق بیدارشدنم شش صبح بود
خواستم اضافه کنم که در واقعیت مادربزرگم حدود ده ساله از دنیا رفته و زمین هایی داشته و مادرم برای گرفتن سهمش ده ساله با خواهر و برادرهاش صحبت میکنه اما اونا حاضر نیستن سهم مادرم رو بدن و این درگیری همیشگی ماست که الانم دنبالشیم
ممنون میشم تعبیرش رو بفرماییدخواستم اضافه کنم که من دیشب قبل خواب به دوستم که خودکشی کرد فکر میکردم و با این افکار به خواب رفتم...
بطور کلی ترس از دست دادن عزیزانم رو دارم و شبانه روز این فکرها توسرم هست و ناخودآگاه منجر به این میشه که کارام خوب پیش نره و کمتر کار کنم
و قسمتی از خواب رو فراموش کردم بنویسم این بود
که بخاطر اینکه جسد مادربزرگم رو کنار میز کار من گذاشته بودن من بعد از برداشتنش هم میترسیدم به میز کارم نزدیک بشم و با خودم میگفتم حالا چطور کار کنمهمه ی اتفاقا داخل خوابم در طول شب اتفاق میفتاد...و بجز من و مادرم کسی دیگه هم همراهمون بود که الان نمیشناسمش....به پسر کم سن حدود بیست سال که کارش انجام دادن این مراسمها بود
فریبا هراتی
: سلام. شما به خاطر مسائلی که در رابطه با ارث مادربزرگتان پیش آمده، با مادرتان صحبت می کنید و از رازهای خانوادگی و اشتباهات مادربزرگتان پرده برمی دارید. مادر شما امروز احساس ایزولگی و تنهایی می کند و نیاز به حمایت مادربزرگتان دارد ولی او در زمان حیاتش، تسهیلاتی فراهم نکرده که شما الان راحت باشید و خاله ها و داییها، شما را آزار ندهند. پدر و مادر شما هم راجع به اخلاقیات مادربزرگتان صحبت می کنند و هنوز نتوانسته اند اشتباهات گذشته ی او را فراموش کنند. مادرتان در حالی که دچار استرس و دلشوره شده، سعی می کند که روشنفکرانه مسائل را حل کند و تاثیر مثبتی روی زندگی شما بگذارد. شما علاوه بر این مشکلات مالی، در ضمیر ناخودآگاهتان به ترس ها و نگرانیهای عمیقی که در وجودتان تلمبار شده فکر می کنید و می خواهید که از شر مشکلات قدیمی خلاص شده و بتوانید که زندگی تازه ای را برای خودتان بسازید. شما نمی خواهید که آرزوهایتان بمیرد و مجبور شوید سختی های زندگی که ناشی از تصمیمات اشتباه مادربزرگتان در زمان حیاتش بوده است را لمس کنید. در رابطه با دوست پسرتان در گذشته، شما نتوانسته اید که مقصود خودتان را بخوبی به او برسانید و او شخصیتی مهربان و خردمند داشته. اما چون شما احساستان را نتوانسته اید بخوبی بیان کنید، رابطه ی شما با تنش و استرس مواجه شده و ارتباط تان قطع شده است. اما جرقه و ایده ی تازه ای به ذهنتان راه می یابد و شما تلاش خواهید کرد که مشکلاتتان را با استفاده از این ایده و جرقه ی تازه، حل کنید ( یا شاید تلاش می کنید که حقایق را با این آقا مطرح کنید و احساستان را بیان کنید). شما تمام مدت به مشکلاتتان فکر می کنید و نمی دانید که عاقبت کار چه خواهد شد. تشکر از همراهیتون
samad : سلام، من سه سال پیش در روستایی تدریس میکردم که دانش آموزان اونجا رو خیلی دوست داشتم، یه روز پیش خواب دیدم که اون روستا هستم و به قبرستان اونجا رفتم و دیدم اهالی روستا روی قبر مرده هاشون به عنوان عیدی پول میذارن، بعضیا هم روی قبرها خرما یا تخم گیاه میذاشتن، من هم تخم گیاه گذاشتم رو قبرا.
یکی از دانش آموزام بهم میگفت که دوباره بیا به ما درس بده، چند ماه قبل این خواب هم یه خواب مشابه این رو دیدم که همون روستا رفته بودم و همراه بچه ها به قبرستان می رفتیم.
فریبا هراتی
: سلام. مردم آن روستا دارند سعی می کنند که به عادات و رفتارهای گذشته شان پایان داده و سبک زندگی شان را تغییر دهند. آنان تاوان اشتباهاتی را که امواتشان به خاطر افکار قدیمی شان مرتکب شده اند را پرداخته اند و صبرشان هم تمام شده و نمی توانند مانند سابق زندگی کنند بلکه تلاش می کنند که تولدی تازه داشته باشند و نسبت به آینده شان هم خوش بین هستند. شما هم نگاهی مثبت نسبت به آینده دارید. آنان به اشخاصی مانند شما که تفکرات تازه ای را بین آنان ترویج کند، نیاز دارند. تشکر از همراهیتون
Shoka : سلام خوب هستین .عیدتون مبارک باشه.اگه بخام به تقویم ایران تاریخ خوابم ۲۷ رمضان میشه ولی به تقویم شمسی (عربی)شب ۲۸ رمضان بود که خواب دیدم مثل این بود مرده بودم و داخل یک قبر خوابیده بودم که بلند شدم و متوجه شدم تو یک قبر هستم فوری شروع کردم به بیرون اومدم از قبر و تو دلم میگفتم من نمیخام بمیرم نمیخام اینجا باشم و بلند حرف نمیزدم تو دلم میگفتم کسی نشنوه همش درحال تلاش از بیرون اومدن تو قبر بودم ترسیده بودم از اینکه اونجا هستم و هل کرده بودم و دقیق یادم نمیاد بیرون اومدم یا نه لی لحظه ای هم انگار بیرون بودم و از بالا قبر رو نگا کردم (این قسمت برام مبهم هست)و همینجور که درحال تلاش بودم حس کردم قبلش یک نفر که مرد بود منو هل داده بود تو قبر .منو نگذاشته بودن داخلش انگار که هلم داده بودو من افتاده باشم اونجا.وخاک داخل قبر توجهم رو جلب کرد که قهوه ای بود مثل خاک زمین کشاورزی بودکه تازه س رطوبت داره و حاصلخیزه .
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. عید شما هم مبارک. تعبیر خوابتان این است که شما قبلا به خاطر شرایطی که در زندگی تان ایجاد شده بوده، ناخودآگاه به افسردگی دچار شده بودید و بعد، به خودتان آمده و دیده اید که نمی خواهید این روند منفی و افسردگی در زندگی تان در جریان باشد و ادامه پیدا کند. شما نمی خواهید اسیر و مستاصل باشید و تنها کسی که می تواند به شما کمک کند که از ناامیدی بیرون بیایید، خودتان هستید! اگر خردمند باشید و سعی و تلاش کنید، متوجه می شوید که هرگز نباید به خاطر مسائل دنیایی احساساتی شده و فکرتان را ناراحت کنید. باید همیشه به خدای بزرگ توکل کنید که امیدهای تازه ای در زندگی تان ایجاد خواهد کرد. زندگی همیشه به نحوی ادامه پیدا می کند و جای رشد و ترقی و پیشرفت وجود دارد. شما هم از اشتباهاتتان درس خواهید گرفت و انشالله پیشرفت کرده و متعالی می شوید. تشکر از همراهیتون.