کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب قبر

اگر کسی خواب ببیند روی قبری سنگ قبر می گذارد یا آن را آجر و سیمان می کند، بیننده خواب خرابی را آباد می کند، یا بنایی می سازد، یا خانه ای می خرد یا باغی احداث می نماید. اگر ببیند که او را در قبر می نهند، گرفتار مشکلات می شود و معاش او تنگ می گردد.

اگر ببیند که مرده است و دارند او را در قبر قرار می دهند و هر چه می گوید کسی صدایش را نمی شنود، به شدت گرفتار سختی و تنگی می شود و کسی به یاری او نمی شتابد. اگر کسی در خواب ببیند که بر بام خانه اش قبر می کنند، عمر بیننده خواب دراز می شود. اگر خواب ببینید در قبرستانی زیبا و سرسبز هستید، اخبار سلامتی کسی را می شنوید که بکلی از زنده ماندنش قطع امید کرده بودید. دیدن قبرستانی متروک و پر از بوته های خار، دلالت بر آن دارد که عمر طولانی خواهید کرد.

حضرت دانیال می گوید: دیدن گور درخواب ، دلیل زندان است. اگر در خواب ببیند گوری از بهر خود کند، دلیل که عیش بر وی تنگ شود.

بعضی معبران می گویند: اگر کسی دید گور می کند، برای خود خانه خواهد ساخت. محمدبن سیرین می گوید: اگر وی را در گور نهادند، دلیل که او زندان کنند. اگر ببیند بر بام خانه او گور میکندند، دلیل که عمر او دراز خواهد بود.

ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند منکر و نکیر از او سوال پرسیدند، دلیل که پادشاه با وی مطالبتی کند. اگر جواب ایشان را درست داد، دلیل که از عذاب پادشاه برهد. اگر جواب را خطا دهد، به خلاف این است.

تعبیر خواب قبرستان (گورستان)

اگر کسی در خواب دید در گورستان مشغول خواندن فاتحه است، از مرگ و میرها عبرت می گیرد. اگر دید در گورستان از قبری، مرده ای با او سخنان دلنشین گفت، اعمالش خوب است و اگر سخنان عتاب آمیز می گفت، بد کردار است و باید به سوی خدا با توبه بازگشت کند.

    امام صادق (ع) می فرماید: دیدن گورستان بر سه وجه است:
  1. غم،
  2. زندان،
  3. محنت.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

504 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

elham

elham : سلام عزيزم
من خواب ديدم كنار جاده اتوباني انگار كه براي عريض كردن خيابان كنده باشن بودم و تا چشم كار ميكردم تپه تپه نميشد گفت قبر چون گودال نبود و ادما مرده بودن كه اونارو روشون خاك نرم همون زمينو ريخته بودن و اونارو با خاك كاملا پوشونده بودن مثل گورستان انگار شوهرمم كه باهاش توي قهر و دعواي مهريه هستيمم كنارم بود ولي مطمعن نيستم !!!اونجا يكي گفت اينها توي تصادف تازه مردن و انگار افغاني بودن و كنار جاده هم دونفر كنار كاميون كه انگار اونا زنده موندن بودن و شلوار كردي تنشون بود و من فكر ميكردم واسه اينكه اجساد بو نگيرن دفنشون كردن و منم ميون اونها راه ميرفتم و يكم زمان برده بود بفهمم اينا دفن شدن و ميخواستم هوارو بو كنم ببينم بو بد ازشون مياد كه ديدم نه و يكيشون خيلي خفيف كه اصلا اذيت نميكرد بو ميداد كه ولي اين خواب خيلي عجيب بود و فكر كنم طرف راست اون قبرستان شده درخت ها مثل باغ در زمستان هم بود اما صحنه تصادفي نديدم تا چشم كار ميكردن هزاران مرده دفن شده

پاسخ
لینک۲۹ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۰۱:۳۱:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خواب شما این استکه برای گشایش مسیر زندگی مردم، عده زیادی از آدمهای بد که ناراحتی مردم را به وجود آورده اند از زندگی مردم حذف خواهند شد و تمام آدمهایی که باعث ناراحتی و انرژی منفی زندگی مردم شده اند، به گورستان تاریخ می پیوندند.

پاسخ
لینک۲۹ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۲۰:۴۱
Maryam

Maryam : با سلام وعرض صبح بخیر حضور شما خانم هراتی مهربان
من دیشب خواب دیدم که با عده ای رفته بودم انگار قبرستان بقیع. چند تا از همکاران خانمم هم بودند .یک جایی بود که باید می رفتیم از پله پایین .یک خانمی که من تو یک سفر گروهی دیده بودمش داشت از پله می رفت پایین و به من گفت ببین اینجا بقیع است.منم به او گفتم آره میدانم قبلا یکبار امده ام.بعد در جایی که یادم هست انگار دیوار گلی داشت گفتند قبر حضرت فاطمه اینجاست و من و دو تا دختر دیگه نشستیم دور تا دور همان جا که میگفتند مدفن ایشون است یه پارچه رو سرمون گرفتند و من زن داییم رو دیدم کنار تر ایستاده بعد گفتند هر دعایی دارین بکنین و من هم هی گریه میکردم و صلاح زندگیم رو از خانم میخواستم و همش به جریان زندگی بهم خورده و در حال طلاقم فکر میکردم و در همان حال دیدم که داییم که زنش اونطرفتر بود یه سطل بزرگ نمیدانم آب بود یا چیز دیگر بیشتر( انگار آب بود) روی همان پارچه روی سر ما سه نفر ریخت .و من میترسیدم نکنه چیز بدی ریخت رو سرمون ولی دیدم قطراتی ازآن آب زیر چادر به همان جای شبیه مدفن خانم زهرا در یک سوراخ فرو رفتند.بعدش یکی از همکارانم گفتند بایدکارت شناسایی هاتون رو بدید نمیدونم واسه چکاری ولی انگار ایشون سرگروه ما بود .و من و مامانم و چند نفر دیگه رفتیم که بریم خونه بیاریم.من سریع شناسنامه ام را برداشتم و مامانم را هم دنبال شنانامه اش بودم ولی انگار پیدا نکردم دوباره با مینی بوس جای قبلی برگشتیم خانم همکارم گفت از بقیه هم من جمع کنم به یکی از همکارانم گفتم بده ولی ایشون اجتناب کرد و من فهمیدم گفتم شاید تو شناسنامه اش چیزی هست که دوست نداره من بفهمم .اونوقت سوار ماشینم شدم یه جاده خاکی بود.پایینتر از جاده یه باغ خیلی کوچک بود که درخت انگور داشت و چندتا جوون بودند که برگ انگور میچیدن و من یکدفعه از روی سر شانه جاده که هم اندازه ارتفاع باغ پایین دستی بود از روی دیوار باغ رفتم پایین با ماشین .بعد هرچی خواستم بیام بالا راه ماشین روییی نبود.خلاصه ماشین رو ولش کردم اومدم تو یه خونه که دیدم زن برادرشوهرم اونجا داشت پلو (رنگش شبیه تماته پلو نارنجی بود ) که لابلاش مرغ هست درست میکرد.کمکش کردم اون بمن گفت که بیا اینو ببر بالا بگو خودم پختم واسه شما.من کمی مرغ را با کمی برنج تو دستم ریختم و بردم .فهمیدم خونه مادر شوهرم هست.دادم بهش کمی از مرغ را برداشت ولی انگار خیلی از دستم دلخور بود و حالت سکوت و سر سنگینی داشت.بردم بقیه را به خواهرشوهرم بدم دیدم کنار سینک ظرفشویی ظرف زیادی را مایع زده و داشت یه بشقاب رو میشست .با حالت دلخوری و کم محلی بهم گفت نمیتونه اینجوری بخوره و من مرغ را تکه کردم یه ذره اش را گذاشت تو دهنش و گفت خوبه .تو سینک دیدم کمی برنج ریخته و فهمیدم که قبلا از پلو مرغ خورده و به من پنهان کرده .به روی خودم نیاوردم و مرغ تکه شده را روی تاقچه گذاشتم.
ممنون میشم اگه خوابم تعبیر دارد بفرمایید.

پاسخ
لینک۲۲ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۲۴:۳۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما متوسل به ائمه اطهار می شوید تا مشکلاتتان را خدای بزرگ حل کند و از خانم حضرت زهرا س تقاضای راهنمایی دارید. اینکه روی سر شما آب ریخته اند انشالله مشکلاتتان پاک و شسته خواهد شد و شما باید خودتان را اثبات کنید!! هویت و خواسته تان را باید بگویید و نباید آرزویتان را از فامیل همسرتان مخفی نگه دارید. شما اگر راه رسیدن به همسرتان را انتخاب کنید برگشتی در کار نیست... همسرتان از لحاظ مالی شاید خیلی قوی نیست ولی انگور نشانه شادی و خوشبختی است. باید اشتیاق خودتان را به آنان نشان دهید و با آرامش و مهربانی آنها را درک کنید و اگر قیافه گرفتند به دل نگیرید... تا کم کم مهربانی بین شما برقرار شود. آنها هم دلشان می خواهد شما برگردید ولی به رویتان نمی آورند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۰۶:۵۴
Mandana

Mandana : باسلام
من پارسال خوابی دیدم اتفاقی افتاد میخواستم ببینم مرتبط ب این خواب بوده
دیدم در قبرستانیم خاکی بود هوام قبلا بارون اومده زمین گلی بود منم همراه افراد جلو میرفتم ،قبر نمیدیدم اما انگاری قبرستون بود من جلو میرفتم یهو پسرعموم رو دیدم خواستگارم بوده قبلا ب دلایلی نشد اومد پیشم بسیار شاد و خوشحال شبیه ب دامادا تیپ زده بود کت و شلوار،با من مهربون و شاد حالم رو میپرسید من راستش اصلا برام اهمیت نداشت کاملا روبرو ایستاده بود یهو متوجه شدم پشت سر پسر عموم ی قبریه و تازه خاک روش ریخته شده یکوچولو خاک بلند بود مثل تپه کوچیک،پسرعموم همینجور حرف میزد اما من خم شدم ب پهلو تا بتونم پشتشو رو ببینم ک این قبر ماله کیه،اما میدونستم ماله آشناهای پسرعمومه دقیقا پشت بود قبره،آدمام متفرق شده بودن از دور قبر،من بهت زده ب قبر نگاه میکردم ک من چرا شرکت کردم تو تشییع این،من ک رفت و امدی با این فامیلا ندارم،پسرعمه ام هم بسیار شاد و خوشحالم بوده ک منو دیده اما من ب اون قبر مونده بودم ماتل ک کیه
تعبیرش چیه
باتشکر

پاسخ
لینک۱۹ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۰۴:۲۴:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما خاطره ای را در رابطه با پسر عمویتان دفن کرده اید و شرایط سختی ها و غمها و نا امیدیها را فراموش می کنید. کت و شلوار پسر عموی شما به حالت حمایتی او نسبت به شما اشاره می کند و اینکه خوشحال بوده و با شما صحبت می کرده یعنی علیرغم میل قلبی برای حمایت از شما، رفتار شما با هم دوستانه نبوده. موضوعی که در گذشته رخ داده و تمام شده و شما آن را دفن کرده اید به فامیل او ارتباط ندارد به شما و او مربوط می شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۴۷:۴۷
Zohre

Zohre : سلام مجدد ؛خانم هراتی بزرگوارمیدونم کنم .

پاسخ
لینک۲۳ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۴۷:۵۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. زهره گلم من گاهی روزانه بیشتر از صد خواب تعبیر می کنم و مرتب آدمهای متفاوت به سایت می آیند با اسمهای شبیه به هم که اسم کاربری و اسم مستعارشان متفاوت است. از 12 شب تا 12 شب فردا بی وقفه خواب می نویسند و بنده هم تقریبا بی وقفه به غیر از شبها که باید بخوابم تشسته ام تعبیر می کنم. به این جهت اصلا در شرایطی از نظر حضور ذهنی نیستم که کل ماجرا در خاطرم باشد و تشخیص دهم که برای شما چه کاری صلاح است و چه کاری صلاح نیست. اما از نظر و دید یک زن من فقط منوط به قدرت روحی خودتان می توانم یک پیشنهاد بدهم. آنهم اینکه اگر بتوانید اصلا به روی خودتان نیاورید تا آقا راحتتر به اهدافش نرسد و آن خانم هم یک جای خالی مفت و مجانی پیدا نکند. شرایط شما که فرقی نمی کند این آدم همان آدم است که تا دیروز به او احساس داشتید. اصلا نشان ندهید که می دانید بگذارید از هم دور باشندو زجر بکشند. اصلا به روی خودتان نیاورید که روحیه پسرتان خراب نشود. اگر حالش را ندارید که از صفر مطلق شروع کنید، در دلتان فرض کنید که او مرده است و شما دارید با یک جسم بی روح زندگی می کنید. تمام حقوق خودتان را به بازی نگیرید که چون عصبانی هستید.... به جهنم که نبود به جهنم که مرد!! اما شما از حقوق خودتان نگذرید و با جا خالی دادن بساط جشن و شادی آنان را فراهم نکنید. شاید شما خیلی به او وابسته بودید و خدا به شما نشان داد که هیچ الهی جز خدا نیست. شاید اگر می مرد خیلی دلتان می سوخت اما الان دیگر نه. کماکان از نظر من اگر بتوانید شما هم برای او فیلم بازی کنید که هیچ نمی دانید به نفعتان است تازه الان اگر حس کرده باشد که شما ممکن است بدانید بیشتر از شما می ترسد و بیشتر سعی می کند که به شما محبت کند و اوضاع شما بهتر هم می شود پس او را اینطوری آتش بزنید!! در پناه خدا باشید.

پاسخ
لینک۲۳ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۱۲:۳۵
Zohre

Zohre : خانم هراتی عزیز با عرض معذرت منظورتون از مردم بدرقه اش میکنند چه بود .

پاسخ
لینک۲۳ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۲۶:۵۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. زهره عزیز با توجه به اینکه گفته بودید در سایت نیاید من نمی دانم الان خوابتان دقیقا چه بوده که بخواهم بگویم منظورم از بدرقه چیست ولی با توجه به توضیحات امروزتان احساس من این است که او از پیش شما می رود و برای شما حکم مرده پیدا می کند. انگار همسرتان برایتان مرده است و بدرقه یعنی خداحافظی...یعنی مردم که امروز او را می شناسند دوستان و همسایه ها او را نخواهند دید. اینهم که نوشته ام دنیا به همسرتان رو می اورد و تنها می نشیند به شما فکر می کند در نهایت همین طلاق شماست که او شاید به خواسته ی خودش برسد ولی روزی حسرت شما را خواهد خورد. مرگی در کار نیست اگر نمی خواهید او را تحمل کنید طلاقتان را بگیرید. تشک تخت ریخته شده هم بنای زندگی زناشویی شماست و آگهی تشک درخواست جدایی شماست. گردو غبار ذهن خسته تان است. امیدوارم موفق باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۱۷:۲۶
sarigol

sarigol : سلام خانم هراتى عزيز.....روز جمعتون بخير و شادى....من چند شب پيش خواب ديدم كه در يك قبرستان ، در فضاي كه مابين قبرها هست، ( قبرهاي پرشده ) رختخواب و پتو انداخته بودم كه بخوابم...به همراه خانواده ام بودم اما من رختخواب و پتوى تميز خودم را كه فقط در خواب ديدم ، يادم هست....اصلا هم وحشت نداشتم و اونجا تميز و مرتب بود....مابين ديواركشي قبرستان ، چند درب بزرگ بود كه باز و به بيرون از محوطه قبرستان راه داشت...من قبل از خواب رفتم و ميخاستم يكى از درها رو ببندم كه كسي موقع خواب و نيمه شب ، وارد اونجا نشه ، چون ميخاستيم بخابيم...درب بزرگى بود مشابه درهاى پاركينگ ، يه لنگه در را بستم و كشوى قفل ان پايين درب بود و از اين نمونه هايي كه به صورت عمودى وارد زمين ميشه، كشوى اونو چرخوندم و وارد زمين كردم، و با دو قسمت ديگه در ، درگير بودم كه از خواب بيدار شدم......اينقدر اين خواب نگرانم كرده كه همون موقع نيمه شب بلند شدم و صدقه كنار گذاشتم......ممنونم از لطفتون.....

پاسخ
لینک۱۸ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۱۵:۰۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. قبرستان در خوابتان همین دنیاست که مردم هر کدام در خانه های خودشان هستند و درگیر مسائل خودشان. شما اما هم زنده اید و هم آزاد و مشکلاتی ندارید که به خاطرش خودتان را دربند ببینید. افسرده هم نیستید و عمرتان هم به دنیاست. جای نگرانی هم نیست عزیزم. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۳۰:۵۴
Seyavash

Seyavash : با سلام و احترام.
دائی ام خوابی دیده که تقریبا با خوابی که دربار دائی فوت شده ام قبلا دیده ام نزدیک است . و برای تعبیر عینا خدمت شما عرض می کنم.
« درخواب دلم برای برادرم (چند سالی است فوت شده )تنگ شده بود می خواستم ببینمش.
قبرش رو شکافتم . جسدش مثل مومیایی سالم بود. یک مرد خیلی نورانی ظاهر شد در دستانش یک نامه بسیار درخشان بود. گفتم متنش رو برام بخون.
گفت چیز ی نیست داخلش مقداری فحش و ناسزا نوشته شده؟»

پاسخ
لینک۲۰ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۳۷:۳۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روح برادرتان شاد. او بی گناه و بخشوده شده و هیچ گزند و آسیبی به او نخواهد رسید. در نامه اعمالش کلی از او تعریف و تمجید شده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۰ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۳۰:۵۱
Masi

Masi : خانم هراتی عزیرهنوز از این تعبیرتون دهنم باز مونده وتو شک هستم
من خودم یه کم تعبیر خواب میدونم ولی شما بی نظیر هستین خیلی دلم میخاد شمارو از نزدیک ملاقات کنم

پاسخ
لینک۱۸ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۴۲:۲۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : تشکر عزیزم. شک برای چه؟ :)))))))

پاسخ
لینک۱۸ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۱۴:۲۴
Masi

Masi : حلقه های گل بود ولی انگاری از بین رفته بود وشاخه ها وبرگای گل مونده بود

پاسخ
لینک۱۸ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۳۳:۳۳
Masi

Masi : M.Ka:
با سلام وخسته نباشید
خانم هراتی عزیر من این خوابو دوروزقبل که ۲۸ صفر بود دیدم
خواب دیدم توی یه قبرستونیم دوقطعه که قبره روبروی هم
یه قطعه مرده ها هستن وصف نمازایستادن ونماز میخونن وقطعه روبرو زنده ها
البته زیاد هم رو به روی هم نبودن
من یه شلنگ اب دستم بود وروی قبرها اب میگرفتم وقبرهارو میشستم قبرستون خاک بود مثل بهشت زهرای ما تمیز وسنگ نبود
منم رفتم صف نماز گزارا با زنده ها نماز بخونم
کنارم اقای باهنر وزن وبچش بودن
من اقای باهنر رو از تلویزیون فقط دیدم
همه باهم نماز میخوندن ولی نماز جماعت نبود وهرکی مجزا نماز میخوند من هم داشتم نماز میخوندم ولی هی سرم گیج میرفت دستمو میگرفتم به دیوار وسط نماز
بعد دیدم اقای خمینی از تو مقبرشون گل و یه سری وسایل میارن میریزن بیرون
انگار قبلا اونحا مراسم بوده اخر مراسم دارن تمیز کاری میکنن
بعد من یه دفعه دیدم رفتم پیش یکی از همین مجتهدین نطام که خوابمو بهش بگم تا تعبیر کنه اون افا بهم میگه امشب برو خونت فردا بیا تعبیر خوابتو بگم
و تو دهنم اب واکلیل طلایی میریزه
خانم هراتی عزیز اگه خواستین تعبیر خواب منو خصوصی برام بفرستین

پاسخ
لینک۱۸ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۵۳:۵۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام لطفا توضیح بدید که از تو مقبرشون گل و گیاه بیرون می آوردن یا گل و لای و خاک؟ من متوجه نشدم و در تعبیر مهمه.

پاسخ
لینک۱۸ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۱۰:۴۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خواب شما این است که زنده ها و مرده های مردم ایران چه آنها که در طی این سالها کشته شده و به خاطر انقلاب مردند و چه کسانی که نشسته اند که ببینند چه می شود، در دو جبهه ی مقابل یکدیگر به نظاره نشسته اند. زنده ها رفتار اموات را قیاس می کنند و هر کدام ساز خودشان را می زنند و نظر خودشان را می گویند و شما از این همه تعدد نظرات و عقیده های متفاوت راجع به عملکرد کارها، گیج شده اید و همیشه هم از شهدا تجلیل کرده اید ولی الان نمی دانید که کار درست کدام است. گل به محبت و علاقه تعبیر می شود و اینکه ایشان از مقبره شان گل بیرون می ریزند به این معنی است که می گویند محبت خالی به چه درد می خورد وقتی هر کدام از شما ساز خودتان را می زنید و وحدت ندارید ( نماز حماعت نمی خواندید). اینکه مجتهد گفته امشب برو فردا بیا، یعنی صلاح نیست که شما فعلا چیزی بدانید که عاقبت کار چه می شود. او فقط می خواهد شما خوشبین باشید و مثبت فکر کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۱۷:۴۲
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.