تعبیر خواب قبر
اگر کسی خواب ببیند روی قبری سنگ قبر می گذارد یا آن را آجر و سیمان می کند، بیننده خواب خرابی را آباد می کند، یا بنایی می سازد، یا خانه ای می خرد یا باغی احداث می نماید. اگر ببیند که او را در قبر می نهند، گرفتار مشکلات می شود و معاش او تنگ می گردد.
اگر ببیند که مرده است و دارند او را در قبر قرار می دهند و هر چه می گوید کسی صدایش را نمی شنود، به شدت گرفتار سختی و تنگی می شود و کسی به یاری او نمی شتابد. اگر کسی در خواب ببیند که بر بام خانه اش قبر می کنند، عمر بیننده خواب دراز می شود. اگر خواب ببینید در قبرستانی زیبا و سرسبز هستید، اخبار سلامتی کسی را می شنوید که بکلی از زنده ماندنش قطع امید کرده بودید. دیدن قبرستانی متروک و پر از بوته های خار، دلالت بر آن دارد که عمر طولانی خواهید کرد.
حضرت دانیال می گوید: دیدن گور درخواب ، دلیل زندان است. اگر در خواب ببیند گوری از بهر خود کند، دلیل که عیش بر وی تنگ شود.
بعضی معبران می گویند: اگر کسی دید گور می کند، برای خود خانه خواهد ساخت. محمدبن سیرین می گوید: اگر وی را در گور نهادند، دلیل که او زندان کنند. اگر ببیند بر بام خانه او گور میکندند، دلیل که عمر او دراز خواهد بود.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند منکر و نکیر از او سوال پرسیدند، دلیل که پادشاه با وی مطالبتی کند. اگر جواب ایشان را درست داد، دلیل که از عذاب پادشاه برهد. اگر جواب را خطا دهد، به خلاف این است.
تعبیر خواب قبرستان (گورستان)
اگر کسی در خواب دید در گورستان مشغول خواندن فاتحه است، از مرگ و میرها عبرت می گیرد. اگر دید در گورستان از قبری، مرده ای با او سخنان دلنشین گفت، اعمالش خوب است و اگر سخنان عتاب آمیز می گفت، بد کردار است و باید به سوی خدا با توبه بازگشت کند.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن گورستان بر سه وجه است:
- غم،
- زندان،
- محنت.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Leili : سلام خانم هراتی عزیز
من یک خواب کوتاه دیدم ولی خیلی اعصابم رو خورد کرده
خواب دیدم با خواهرم داریم جایی قدم میزنیم خواهرم یخورده جلوتر از من رفت بعد یهو یکی که ندیدمش اومد و گفت یک قبر بخر مثله یک اتاق یادم نیست دقیقآ ولی فکر میکنم با خواهرم بود
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. خواهرتان می خواهد زودتر از شما در زندگی پیشرفت کند و احساس می کند که خوب است که مستقل باشد و یا کسی به او می گوید که برای خودت مستقل زندگی کن خانه کوچکی هم باشد خوب است اندازه ی یک سوئیت یا اتاق و بتوانی انجور که خودت می خواهی زندگی کنی. تشکر از همراهیتون.
Mahsano : سلام خدمت شما
خواب دیدم با مادرم و عده فامیل داریم تو ارامگاهی هستیم ک اقوام مادرم دفن هستن و میخواهیم بریم سر خاک مادر مادرم که تازگیها فوت شدن، تو راه مادرم از شدت غصه حالش بد هست و من و یکی از فامیلها ک نمیدونم کی بود دوطرف دستهاش رو داریم ک نیوفته موقع رفتن اول میریم س خاک پدر مادرم همه دارن دنبال قبرش میگردن و من پیداش میکنم و بهشون نشون میدم و میرم رو قبر وگردوخاک زیادی ک رو قبرش بود رو با دست پاک میکنم
مادرم از اون جلو دستش رو بلند میکنه و با اشاره میگه لوبیاید سرخاک مادرم
بعدمیبینم همه تو خونه پدربزرگم پدر پدرم هستیم و شاد و من دارم ب چیزی مثل،دف ضرب میزنم و چند نفر دیگه از فامیل هم هستن ک خوشحالن
با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. شما دعایی در حق پدر مادرتان می کنید که او خوشحال شده و کدورت و نگرانی از خاطرش خواهد رفت. همینطور برای مادر مادرتان باید دعا بخوانید چون شما روحتان پاک است و دعایتان در حق او هم مستجاب می شود. شما به پدر پدربزرگتان هم فکر می کنید و نگران او هستید. اما روح شما به آرامش و هارمونی و هماهنگی با کائنات رسیده و ایمانتان قوی است و می دانید که عاقبت همه کارها به دست خدای مهربان است. تشکر از همراهیتون.
majid : سلام
خواب دیدم یکی از آشناها (که چندین سال پیش فوت کرده) میگن فوت کرده و من دارم میرم سر خاکش . تو مسیری که میرفتم قبرستان باید از یه سربالایی سخت عبور میکردم تلاش کردم ولی دیدم از اونجا نمیتونم برم بعد فهمیدم یه مسیر آسونی هم داره که از اونجا رفتم و به سر خاک رسیدم .سرخاکش که احساس میکردم تازه دفن شده خیلی گریه میکردم.
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. این بنده ی خدا روحش ناراحت است و احساسش این است که اقوامش او را فراموش کرده اند و زنده بودن روح او را باور ندارند. خاطرات او و احساسی که نسبت به او وجود داشته مرده است و برای شاد کردن روح او لازم نیست که مسافت طولانی طی کنید و خودتان را به مشقت بیاندازید بلکه راه ساده تری هم هست. از او یاد کنید و برایش فاتحه بخوانید. روح انسان بعد از مرگ همچنان زنده است و از همه چیز خبر دارد. تشکر از همراهیتون.
منیره : سلام من خواب دیدم تو یه قبرستونم که بنظرم مال فامیلامون هست همه جارو آب گرفته بود وقبرا چون خاکی بودن همه جا گلی شده بود بعد بنظرم آومد این قبرها همه قرآن هستن که زیر گل وآب رفتن وبالای همه اونها 2تا قبر که همون قرآن بنظرم اومدن بیشتر آب گرفته بعد تو خوابم خودم، خوابم رو تعبیر میکردم به اینکه ما کتابهای قرآن تو خونه ها نگه داشتیم ونمیخونیم بعد دوباره در ادامه خوابم دیدم با 2از برادرام وعمه کوچیکم و دخترام رفتیم خونه برادر دیگم وقرار شد همگی بریم خونه پدرم،که به یک باره باران خیلی شدیدی شروع شد یکی از دخترامو عمه بزرگم با خودش برد که بیاره ومن همه اش نگران دخترم بودم واز در نگاه میکردم ومنتظر اومدنشون، که بابام بهم گفت در ببندم که میخواد گوسفندارو بیاره تو راه رو یه بره خیلی کوچولو زودتر از همه آومد تو راه رو که من خیلی ذوق کردم از دیدنش بعد از کنار بقیه گوسفندا رد شدم وبرام طوری بود که انگار وضعیت عجیبی دارد ظاهرشون مثل جذامیا بودو بعدش توی حیاط روستا خونه قدیمی مادربزرگم با پدر ومادر وبرادر کوچیکم وچند نفر دیگه نشستیم آسمان صاف وآفتابی بود که یک دفعه یه هواپیما کوچک تو حیاط سقوط کرد وبعد آسمان تیره شد دوباره صاف وابری شد حیاط پر آب شد ومن با خودم گفتم اینا علامت قیامت هست وبه خوابی که در مورد قبرستون دیدم اشاره کردم یه چراغ نفتی هم بود با این اتفاقات من وخانواده متحیر بودیم ومن همچنان منتظر دخترم، که دیدم یکی داره تو آب میاد ومثل اینکه دخترم بود به سمت دیگه آب رفت، (کسی آون طرف رو بخاطر بزرگ بودن نمیدید وفقط من میتونستم ازاون مسافت آون سمت ببینم) واز یه خانم کم خواست که آون خانم هم شکل عجیبی داشت انگار به صورتش ماسک وحشتناک زده بود ودخترم هل داد داخل آب بعد من دخترم رو پسر میدیدم ومتعجب از این موضوع.من از این صحنه ترسیدم ورفتم کنار بابام ولی بابام منو پس زد بعد رفتم کنار مامانم که کمی آرامش گرفتم بعد آسمان تاریک شد وما همچنان کنار آب بودیم که یه دفعه احساس سرما کردم بعد دیدم چراغ خاموش شده که روشنش کردم وداشتم گرم میشدم که از خواب بیدار شدم.
فریبا هراتی
: سلام. شما با مسائل و افکار منفی مواجه خواهید شد و متوجه می شوید که مردم قرآنها را متروک گذاشته اند و فقط در موقعی که کسی می میرد و سر قبرها قرآن می خوانند و از آن به عنوان وسیله ی عزاداری استفاده می کنند. هر وقت دل کسی بگیرد و بخواهد گریه کند قرآن می خوانند انگار که نمی فهمند که محتوی قرآن همه گریه نیست و خیلی جاهای قرآن وعده های خوشایند بهشت است و نباید با گریه خوانده شوند!! بلکه وعده ی بشارت و خوشی هستند. در خانواده ی شما انسانهایی هستند ( از فامیل) که همه ساده لوح و بی تجربه هستند و صرفا تابع محیط هستند که هر چه بگویند، همانکار را می کنند ولی اینها غمگین هستند و سختی کشیده اند و به استرس و فقر دچار هستند. شما به سنت های قدیمی و اعتقادات پدرتان پایبند هستید و نباید اجازه دهید که دخترتان تحت تاثیر دیگران قرار بگیرد و از لحاظ روحی او را به خودتان خیلی نزدیک کنید و به او محبت کنید. کسی هست که در قالب دوست به او می خواهد نزدیک شود ولی بعد به او دشمنی کند و او را درگیر احساسات منفی و سختی ها کند و این شخص دروغگو و دشمن دخترتان است. شما احساس می کنید که یک سری از آرمانها و آرزوهایتان با شکست مواجه شده و تحقق نیافته است و در اثر این موضوع، مدتی دلتان می گیرد. شما یادتان می آید که باید برای خوشبختی و سلامتی تان قرآن بخوانید و مثل مردم دیگر، قرآنها را متروک نگذارید. از خداوند کمک بگیرید و برای دفع دشمنانتان قرآن بخوانید. پدر شما از لحاظ احساسی خیلی به شما نزدیک نیست و با مادرتان راحتتر درددل می کنید. شما احساس افسردگی و ناراحتی خواهید کرد و فکر می کنید که امیدتان از دست رفته ولی به واسطه عشق و ایمانتان به خداوند، زندگی شما دوباره سرشار از گرمی و روشنایی و امید خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
زهرا : با سلام ، در خواب دیدم به همراه مادر و خواهر م امامزاده ای ( در خواب به اسم امام زاده ریحانه بود )را زیارت کردم که گنبد و بارگاه داشت از آنجا که داشتم بیرون می آمدم چشمم به مزاری افتاد با تعجب به خودم گفتم این قبر ارزشش ازاین یکی کمتر نیست چرا مثل این گنبد و بارگاه ندارد انگار طوری بود که خانواده ما سنگ قبر آن مزار را عوض کرده بودیم ، سنگ قبری سفید . خاطرم هست که از چند پله بالا رفتیم برای فاتحه خوانی چند مزار دیگر نیز آنجا بود روی آن مزار زندگی نامه آن فرد با خطی ریز نوشته شده بود وقتی من آنرا خواندم (از محتویات آن دقیق خاطرم نیست )از فراز و نشیب زندگی و مظلومیت آن فرد بغض عجیبی گلویم را گرفت و یک قطره اشک ریختم . در همان حین صدای قرآن و سپس اذان از مسجد کناری را شنیدم . تصمیم گرفتیم همراه خواهر م و فرزندانش برای نماز (مغرب ) به آنجا برویم مادرم برای احوال پرسی به سمت یکی از خانم های اقوام که برای زیارت آمده بود رفت . وقتی وارد مسجد شدیم خانمی با چهره نورانی و جوان دیدم که جلو صف بود و برگشته بود با نگاهی تحسین آمیز همراه با تبسمی بر لب به من نگاه می کرد .
فریبا هراتی
: سلام. شما به خانم هایی که از نظر مالی اوضاع خوبی ندارند و ازدواج کرده اند کمک مالی خواهید کرد و ثواب این کار برایتان حکم زیارت امام زاده را دارد زیرا اینان آدمهایی پاک و خوب و معصوم و سختی کشیده هستند. ( شاید هم سید باشند اما نبودند هم مهم نیست). شاید یکی از آنان آوازه خوب بودنش به همه برسد ( ریحانه) و دیگری زیاد شناخته شده نباشد ولی شما به او کمک می کنید که بتواند اجازه زندگی اش را بدهد یا در وسائل زندگی اش رفاه بیشتری برایش فراهم می کنید. این کار خیر خواهانه شما، مورد قبول درگاه حق واقع شده و در نتیجه شما به آرزوهایتان خواهید رسید و خانم حضرت زهرا س هم از این کار شما خوشنود خواهند بود. تشکر از همراهیتون.
مینو : با سلام و عرض احترام و تشکر بخاطر تعابیر بسیار زیبای شما.خواب دیدم همسرم خبر میده که قراره مادر شوهرم که ۱/۵ساله برحمت خدا رفتند رو نبش قبر کنند و از شهر خودش به شهر بنده بیارن و اونجا دفن کنند.یه انسان سفید و تمیز و ظاهرا بسیار محترم نشسته بود اما همسرم دراز کشیده بود و خوشحالی زیادی از نبش قبر مادرش داشت.تذکر میدم که انسانی که در کنارت نشسته بهتره شما هم با احترام بنشینی و از اون اقا میپرسم ایا نبش قبر مادرشوهرم دلیلی داره..گفت معمولا بخاطر اشتباه کادر تشخیص مرگ مجبورن به قاضی پول میدن تا حکم نبش قبر بدن.با همسرم صحبت میکنم و توضیح میدم که بدلایل بی اهمیت مادرتونو گور بگو نکنید.به برادرشوهرم زنگ میزنم و مدام توضیح میدم که فکر نکنید در قبر مادرتونو زنده ممکنه ببینید بلکه اینکار بار روحی سنگینی براتون داره..اونها هم اول میخندیدن و خوشحال بودن ولی بعد در غم فرو میرن.همسرم هم کمی ناراحت شد ولی باز خوشحال بود.دخترم بشدت گریه میکرد و حدودا ده سال جوانتر بود و یه دختری مثل دوقلوی دخترم کنارش بود و سعی میکر همراهش باشه اما دخترم مدام گریه میکرد و به او توجه نداشت.تمام تلاشمو میکردم تا مادرشوهرم نبش قبر نشه اما گورستان غریبی به خاطر میاوردم ،ممنون از شما
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روحشان شاد. خانواده همسرتان می خواهند راجع به مسائلی که در گذشته رخ داده و ارتباطش با زندگی امروز شما و شرایط شما، با هم صحبت کنند و نقش مادرتان را در زندگی شما بسنجند و شما احساس می کنید که باید گذشته را رها کرد و اموات را حلال کرد. مسائل حل نشده ای از گذشته وجود دارد که همسرتان و خانواده اش هنوز نتوانسته اند آنها را فراموش کنند و نمی توانند شروعی تازه داشته باشند بلکه با خاطرات قدیمشان کلنجار می روند. دختر شما تا اندازه ای کم عقلی می کند و شخصیت دوگانه ای از خودش نشان می دهد که گاهی عاقل است گاهی نادان گاهی شاد است گاهی غمگین گاهی خونسرد است گاهی بی تفاوت و البته درون خودش خیلی احساسی رفتار می کند و نمی تواند بپذیرد که در شخصیت و رفتارش دوگانگی و تضاد وجود دارد. تشکر از همراهیتون.
Shamim : سلام وقت بخیر
دیشب مادرم خواب دیدن که توی قبرستان هستن و از آسمون مثل بارون تیر میومد زمین و گرد و خاک و هم همه به وجود اومد بود و مادرم نشسته بود و فقط نگاه میکرد و مادرم چیزیش نشد (برادرم فوت کرده وماهر روز قبرستون میریم)
توی یک صحنه ی دیگه میبینه توی خونه بوده که انگار متروکه بود و در نداشت و انگار توی روستا بوده ،و دوباره از آسمون تیر پایین میومد و گرد و خاک به راه افتاد
فریبا هراتی
: سلام. مادرتان روحشان خسته و افسرده شده و احساس می کنند که قربانی شرایط شده اند و مردم تحت تاثیر خشم و تهاجم و بیرحمی قرار گرفته اند. روح برادرتان شاد. او احساس می کند یک سری کارهای احساسی ناتمام در زندگی اش هست که احساسات خودش را سرکوب کرده و به خواسته هایش نرسیده و تحت شرایط منفی قرار گرفته و چاره ای هم ندارد. او به خاطرات و اقوام مرده و فرزندش فکر می کند و راه فرار و چاره ای هم برای این شرایط سخت و بیرحمی دنیا نیست. تشکر از همراهیتون.
Shamim : ببخشید من یک قسمتشو یادم رفت بگم
مادرم میخواسته از اون خونه متروکه بیرون بیاد بعد دیده تیر میباره با خودش میگه بذار این تیر بارون که تموم شد گرد و خاک خوابید میرم.
Shantia : سلام خانم هراتی
وقت بخیر
من دیشب یه خواب وحشتناکی دیدم. خواب دیدم که به همراه خانواده ام در یک قبرستان هستیم و داریم قبرهایی را برای خانواده خاله ام آماده می کنیم. درون قبرها وسایل می گذاشتیم و سعی می کردیم قبرها خوب باشند تا آن ها آنجا راحت باشند. بعد خواب دیدم داریم همین کار را برای خانواده خودمان انجام میدهیم و قبرهایی را برای خودمان آماده می کنیم.
من خیلی ترسیده ام. ممنون میشوم تعبیر این خواب را بگوئید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما ملک و خانه می خرید و وسائلتان را نو می کنید. شرایط زندگی تان بهتر خواهد شد و نباید منفی بیاندیشید. زندگی شما متحول خواهد شد و شروعی تازه را از سر می گیرید. به یک سری از عادتهای قدیمی پایان می دهید. تشکر از همراهیتون.
Sheyda : سلام و عرض ادب
خانم هراتي عزيز، خواب ديدم با برادرزاده ام كه پسر و دوساله است، رفتيم سر قبر كسي، نميدونم كي بود، يه گل بزرگ رز قرمز باز و پر از گلبرگ روي سنگ قبر مشكي كشيده بود، خيلي بزرگ، و انقدر گل طبيعي و نرم بنظر ميومد كه انگار واقعي بود.
برادرزاده ام به حالت بغل كردن سنگ قبر رووش دراز كشيده بود.
ممنون ميشم لطف كنيد و تعبيرشو بگيد.
فریبا هراتی
: سلام. برای دفع شر و خطرات صدقه بدهید. شما ممکن است یک دوره سوگواری پیش رو داشته باشید و کسی شاید فوت کند که خیلی دوستش دارید. بهتر است اگر وسعتان می رسد برای سلامتی خودتان و خانواده تان یک گوسفند یا حداقل یک مرغ قربانی کنید و گوشتش را درسته به فقرا ببخشید. تشکر از همراهیتون.
رویا : چشم انجام میدم.
خانم هراتی ممکنه فوتی برای پدرم یا مادرم ( اعضای خانواده ی خودم ) باشه؟؟
فریبا هراتی
: اگر قربانی کنید هیچ اتفاقی نمی افتد. به هر جهت عمر دست خداست.
Soroush : عموی بزرگترمن ۲۰سال پیش فوت شده که اسمش ابراهیم وعموی کوچیکم ده ماه پیش فوت شده اسمش حسین بود و قبر هر دو کنار هم هست ، من خواب دیدم که با برادرم و همسر عمو حسین و پسر و دخترش سر مزار دوتا عموم رفتیم که نرسیده به قبرستان یکی از همسایه ها آدرس قبر عمو حسینم رو گرفت و با سرعت فاتحه فرستاد و رفت ما هم وقتی سر قبر دوتا عموم که کنار هم هستن رسیدیم دیدم که سنگ قبر عموابراهیم به اندازه ی نیم متر در نیم متر از بالا شکسته و قبر عمو حسین سنگ قبر یکم کنار رفته بود وقتی داخل قبر هر دو خیلی پایین نبودن و به سنگ قبر نزدیک بودن وقتی داخل قبر عمو ابراهیم رو نگاه کردم فقط استخوان دیدم و تیکه سنگ شکسته رو سر جاش گذاشتم برگشتم سمت چپم دیدم که دختر عمو حسین درحال تکون دادن سنگ قبر پدرش که سنگ رو سر جاش بذاره منم گفتم چرا دست زدی تو که نمیتونی سنگ رو تکون بدی داخل قبر رو نگاه کردم دیدم عموم سرش از کفن بیرونه و انگار خوابه اصلا هیچ تغییری نکرده بود منم تعجب کردم که چرا بدنش هیچ مشکی براش پیش نیومده درحالی که داشتم نگاه میکردم صورت عموم رو دیدم پلکش تکون خورد و چشماشو باز کرد انگار که خواب بوده و بلد شد از قبر بیرون اومد و باهمه روبوسی کرد وپیشانی زنش رو بوسید وبا من احوال پرسی کرد و گفت حالت خوبه دخترت خوبه (من دختر هستم و مجرد هستم ) منم گفتم عمو من که ازدواج نکردم دختر ندارم درجواب فقط لبخند زد و چیزی نگفت منم گفتم فعلا نوبت برادرمه ازدواج کنه بعد من گفت نه اول تو بعد همونجا نشستیم مشغول حرف زدن شدیم تا غروب آفتاب بلند شد پیراهنش تو دستش بود پیراهنشو تکوند من و رن عموم با هم‌پرسیدیم میخای بری گفت الان برمیگردم بعد برادرم رو صدا زد باهاش حرف زد جوری که ما فهمیدیم که بهش گفت منو بزار سر جام تو قبر و برادرم رفت و عمو حسین رو سر جاش تو قبر گذاشت و خم شده بود در حال درست کردنش من و زن عموم حول شده بودیم که زودتر بیا چون میگن که با مردها بری خوب نیست تو همون خواب اینا رو دیدم بعدش از خواب پریدم که ساعت حدود شش و چهل دقیقه بود....بعد که بیدار شدم متوجه این شدم که تو خوابم جای قبر عمو هام با هم جابه جا شده بود تو واقعیت اونطوری که تو خواب دیدم نیس دقیقا هر کدوم سنگ قبر خودشون بود ولی جای قبرها جابه جا شده بود و اینم بگم که سر عمو حسین که موقعه خاکسپاری رو به پایین قبرش بود تو خوابم برعکس شده بود تو واقعیت سمتی که پاهاش بود تو خواب سرش اون سمت بود
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. عمو ابراهیمتان در نظر شما واقعا مرده محسوب می شود و کسی افسرده و نگران برای او نیست. انگار به نبودش عادت کرده اید ولی عمو حسین برای شما هنوز تازگی دارد و دلتان برایش تنگ شده است. این که کفن او کنار رفته و صورتش را دیده اید یعنی حس جدا شدن و فاصله گرفتن از او را نمی کنید و او روحش زنده است و به خیلی چیزها آگاه است. شما ازدواج خواهید کرد و یا صاحب دختر می شوید و یا اینکه خیلی پولدار خواهید شد. دختر عمویتان دوست دارد مرگ پدرش را فراموش کند ولی خانمش خیلی دلش برای او تنگ شده است. برادرتان درک بالایی دارد و می داند که روح اموات زنده هستند. برای هر دوی عموهایتان فاتحه زیاد بخوانید. تشکر از همراهیتون.