کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب قبر

اگر کسی خواب ببیند روی قبری سنگ قبر می گذارد یا آن را آجر و سیمان می کند، بیننده خواب خرابی را آباد می کند، یا بنایی می سازد، یا خانه ای می خرد یا باغی احداث می نماید. اگر ببیند که او را در قبر می نهند، گرفتار مشکلات می شود و معاش او تنگ می گردد.

اگر ببیند که مرده است و دارند او را در قبر قرار می دهند و هر چه می گوید کسی صدایش را نمی شنود، به شدت گرفتار سختی و تنگی می شود و کسی به یاری او نمی شتابد. اگر کسی در خواب ببیند که بر بام خانه اش قبر می کنند، عمر بیننده خواب دراز می شود. اگر خواب ببینید در قبرستانی زیبا و سرسبز هستید، اخبار سلامتی کسی را می شنوید که بکلی از زنده ماندنش قطع امید کرده بودید. دیدن قبرستانی متروک و پر از بوته های خار، دلالت بر آن دارد که عمر طولانی خواهید کرد.

حضرت دانیال می گوید: دیدن گور درخواب ، دلیل زندان است. اگر در خواب ببیند گوری از بهر خود کند، دلیل که عیش بر وی تنگ شود.

بعضی معبران می گویند: اگر کسی دید گور می کند، برای خود خانه خواهد ساخت. محمدبن سیرین می گوید: اگر وی را در گور نهادند، دلیل که او زندان کنند. اگر ببیند بر بام خانه او گور میکندند، دلیل که عمر او دراز خواهد بود.

ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند منکر و نکیر از او سوال پرسیدند، دلیل که پادشاه با وی مطالبتی کند. اگر جواب ایشان را درست داد، دلیل که از عذاب پادشاه برهد. اگر جواب را خطا دهد، به خلاف این است.

تعبیر خواب قبرستان (گورستان)

اگر کسی در خواب دید در گورستان مشغول خواندن فاتحه است، از مرگ و میرها عبرت می گیرد. اگر دید در گورستان از قبری، مرده ای با او سخنان دلنشین گفت، اعمالش خوب است و اگر سخنان عتاب آمیز می گفت، بد کردار است و باید به سوی خدا با توبه بازگشت کند.

    امام صادق (ع) می فرماید: دیدن گورستان بر سه وجه است:
  1. غم،
  2. زندان،
  3. محنت.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

504 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

roksana

roksana : سلام خانم هراتی عزیز.خواب دیدم با مادرم وخواهرم تو قبرستان هستیم تو روستای مادربزرگم.چند نفر دیگه هم هستن.(قبلا خاله ام با دوتا از فامیلا هنگام رفتن به مراسم خاکسپاری فامیلمون توی همین روستا، تصادف کردن وفوت شدن ولی آستارا خاکسپاری شدن خودشون)دیدم قبرخالم با اون دونفر توی روستاست زن یکی ازاونا فوت شده ها اومد وخواهرم رو صدا کردوبه چشمم شبیه یه ادم دیگه هم که تو روستا زندگی میکنه هم ،اومد.اومد سرقبر، ماهم سرقبراییم.(توواقعیت قبرهاشون همه سنگ داره وخیلی تمیزه)اما تو خواب سیمانی بود وبا سیمان روشو نوشته بودن اما نوشته ها خیلی تمیز وخوش خط بود .منم تو دلم گفتم اینا که قبلا سنگ داشت حتما پولشون نرسیده مجبور شدن سیمانی کنن بعد با خودم گفتم اما قبر خاله ام سنگ‌داره وتمیزه.کنار اون قبرا انگار دوتا قبر دیگه هم بود که اسم نداشت سیمانی بود و روش شعر نوشته بود چند سطر اولشو خوندم فقط دوباره قبر بغلیش هم روش شعر حافظ با خط خوش وریز نوشته شده بود واسم خود حافظ هم تو شعر بود اونم چند سطر اولشو خوندم .نمیدونستم قبرها برای کیه .بعد یه مرد که انگار میشناختمش ولی بعد اینکه بیدار شدم از خواب حس کردم یه مرد دیگه که تو واقعیت پسرش فوت شده وتو روستا دفنه هست.اومد اونجا با چندین نفر بود اومد که انگار نوحه بخونه ولی ما راه افتادیم گفتیم غمگین نکن بزار یه شعر دیگه باهم بخونیم شروع کردیم به خوندن بلند ولی خجالت میکشیدیم کسی بشنوه (از این اهنگایی که ملی هستش همه بلدن از اون ترانه ها میخوندیم وشاد بود)اون اقا همه هم خواهرمو شناخت باهمدیگه سلام علیک کردن .اونا رد شرن رفتن .ماهم دیگه میخواستیم بریم .رسیدیم به یه تپه ملنتد بزرگ که باید ازش رد میشدیم یادم افتاد که اومدنی هم از اونحا رفتیم بالا بعد رسیدیم قبرستون الان هم باید ازش بریم بالا سراشیبی خیلی خیلی زیادی داشت به زحمت ازش میرفتیم بالا از چمنا میگرفتیم میرفتیم بالا من به زحمت رفتم میترسیدم بیوفتم همش با خودم گفتم‌چمنارو خدا خودش انقدر ریشه شو محکم کرده که ما گرفتنی ازش کنده نشه بیوفتیم.رسیدیم بالای تپه مادرم ازش راحت رد شد ازش.اون بالا نرده های اهنی جدا جدا از خم بود یه دونه یه دونه تو خاک من گرفتم ازش ولی شل بود خم میشد تو ذهنم گفتم الان خووهرم ازش میگیره میوفته پایین .خواهرم ازش گرفت پرت شد پایین منم ترسیده بودم همونجا مونده بودم اصلا برنگشنم‌پایینو نگاه کنم خواهرمو.چنتا میله دیگه هم گرفتم دیدم نه شله .با صدای ضعیف وعاجزانه مامانمو صدا زدم کمکم کنه جوابمو داد .بعدش از خواب پریدم .شرمنده خیلی طولانی شد .تو واقعیت بچگیام از تپه ها تو روستا بالا میرفتیم ولی دیگه اینجوری نبود که تو خواب بود .بعدش هم من همیشه فک میکنم به هرچی فکر کردم اتفاق میوفته به خاطر همون به چیزای خوب فک میکنم یا وقتی فکر بد کردم زود ذکر میگم که رفع بشه از سرم تو خوابم هم به خودم گفتم تو فکر کردی خواهرت میوفته بیا افتاد.واینکه من دیشب فال حافظ گرفته بودم .ممنون خانم هراتی تعبیرش چی هست ؟؟؟

پاسخ
لینک۱ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۴۱:۰۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوست خوبم از شما خواهش می کنم سعی کنید تا می توانید خوابتان را خلاصه کنید که بنده بتوانم روی متن اصلی و نکات کلیدی خوابتان بیشتر تمرکز کنم و اخر خواب که رسیدم اولش یادم نرود! روح امواتتان شاد. اینکه دیده اید قبر امواتتان تمیز اما سیمانی است به این اشاره دارد که مردم از این اموات تعاریف خوبی می کنند و از آنها به خوبی یاد می کنند ولی ایشان با مرگشان برای خیلی ها مشکلات و ناراحتی به وجود آوردند و ایشان را اسیر و مستاصل کردند. اما خود ایشان به هارمونی و آرامش در دنیای باقی رسیده اند و شما دوست دارید که مثبت اندیش باشید و در سختی های زندگی، افسردگی ها و ناراحتی ها را کنار بگذارید. خواهر شما شاید احساس می کند که روحیه اش خراب شده و جاپای قرصی در یک موقعیت ندارد و باید به او بگویید که تکیه اش در زندگی باید به خداوند باشد و نه به دیگران چون خداست که هرگز پشت کسی را خالی نمی کند. شما باید برای سلامتی خواهرتان و دفع شر و ناراحتی از زندگی تان صدقه بدهید و بگویید یک مرغ برای سلامتی خواهرتان و خودتان قربانی کنند. مادر شما از لحاظ روحی قویتر از شماست و به راحتی این دوران سخت و تلخ دوری از عزیزانی مثل خواهرش را پشت سر خواهد گذاشت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۴۸:۲۳
Fereshte

Fereshte : سلام وقتتون بخير
خواب ديدم كه سر قبر شوهرم هستم و انگار دوباره زنده شده بود باز مرده بود و ميخواستن قبرش كنن و منم دراز كشيده بودم رو قبرش و خوابم برده بود و البته قبلش يكم بيدار بودم و خواهرم بالا سرم نشسته بود و بقيه هم وايساده بودن و نگام ميكردن و اينكه انگار همسرم رو خاك كردن ومن خواب بودم و وقتي بيدار شدم ميخواستيم بريم
ممنون ميشم تعبير كنيد

پاسخ
لینک۵ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۵۹:۳۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. روحشان شاد. همسر شما روحش زنده است ولی دیگران جوری رفتار می کنند که انگار او واقعا مرده است و حضورش را باور ندارند. شما هم در خواب غفلت نسبت به شرایط او در دنیای باقی قرار دارید و فکر می کنید که او نیست. کم کم دارید با این احساس عادت می کنید. وجودش را به صورت واقعی باور ندارید. چون وقتی دیگران جوری رفتار می کنند که انگار او واقعا نیست، شما چیزی نمی گویید و به این کار آنها اعتراضی نمی کنید پس دیده اید که در زمان دفن او شما خواب هستید. دوست عزیز کسی که می میرد فقط جسمش می میرد!!!! روح انرژیست. همیشه حاضر است همیشه می بیند می شنود، آگاه است ، احساس دارد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۲۴:۰۷
g m

g m : سلام و وقت بخیر. خواب دیدم که لوازم التحریر فروش محله قدیممان که فامیلیش رو هم یادم نمیومد ولی تو خواب دیدمش به آسم آقای ملکپور ؛تو مغازش یه قبر گذاشته و مثل اینکه هر هفته یک مرده رو از قبرش در میاوردن و میذاشتنش تو قبری که تو مغازه ایشون بود و روی تخته سیاهی که اونجا بود انگار اعمالشو می نوشتن. یه خانوم یا دختری رو دیدم که در آوردن و خیلی ناراحت شدم گفتم چقدر بده که اینجوری همه چی راجع به آدما فاش می شه. مغازش شبیه گالری یا موزه شکل یک ویترین شده بود. بعد دیدم که زن داییم که احساس و رابطه خوبی باهاش ندارم,داره آواز می خونه و به منم کسی می گفت تو هم بخون و من نمی خوندم و تو دلم می گفتم من که مثل این نیستم و داشتم خصوصیات فیزیکیشو با خودم مقایسه می کردم و خلاصه هم آواز نخوندم.

پاسخ
لینک۱۷ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۲۹:۲۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. پادشاه عالم خدای بزرگ همیشه زنده است و او به مردگان و افسردگان و آدمهای منفی امید می بخشد و بازگشت همه به سوی خداست. نتیجه ی اعمال همه ی انسانها در پیشگاه خداوند مشخص است و روزی هر کسی هر کاری کرده آبرویش جلوی خداوند خواهد رفت چون خدا او را به نتیجه ی کارهایش واقف خواهد کرد. شما می توانید از نگاه کردن به زندگی دیگران درس بگیرید و سعی کنید که شخصیتی تاثیر گذار روی دنیا داشته باشید. زن دایی شما ناراحتی هایش را جار می زند و باعث می شود که دیگران روی او نظر دهند ولی شما اینطور نیستید و سعی می کنید که رازدار خودتان باشید و افکارتان را با همه در میان نگذارید تا روی شما بد قضاوت نکنند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۷ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۵۳:۲۷
samin

samin : سلام و ادینه بخیر و شادی.دیشب خواب دیدم سر مزار مادرم هستیم که در شهر زادگاهم است.مردی از دور کوچه رو بروی مزار (مزار مادرم کوچه ای روبرویش نیست)ژنده پوش و گویا دیوانه و کمی زخمی به ما نزدیک شد،به خواهرم گفتم این همون آقاهه است که همشهری هستیم و مرد با ایمان بود و در شهر محل سکونتمان مداحی میکرد .و برای مادرم هم امدند ولی نامش را هردو در خواب بیاد نداشتیم وای دیوونه شده،آزاری نداشت .در حال نزدیک شدن به ما بود و ما در جیبمان بدنبال پول بودیم که نگاهمان کرد و ارام رد شد.گویا شناخته بود وما ناراحت از اینکه به او کمک نکردیم یدفعه دیدیم برگشت خیلی بیصدا کنارمزار مادرم نشست.و هیچکدام چیزی نمیگفتیم.فقط در دلم خوشحال بودم میتوانم فرصتی برای کمک بهش داشته باشم .

پاسخ
لینک۶ دی ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۲۳:۰۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. روحشان شاد. این شخص که دیده اید دیوانه شده، خواهد مرد و به استیصال و بدبختی خواهد رسید چون در زمان حیاتش نقش بازی می کرده و فقط به خاطر رسیدن به پول ادای مذهبی بودن را در می آورده. او دیگر نخواهد توانست به کسی تکیه کند و هدفش را از دست خواهد داد چون ایمان او به دروغ بوده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۶ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۲۱:۲۲
عبدالله یزدانی

عبدالله یزدانی : خواب دیدم رفتم لطفا بعد از تعبیر خوابم را مخفی کنید ممنونم

پاسخ
لینک۴ دی ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۳۶:۰۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما دوست دارید خانه بخرید و خانه تان را مطابق با سلایق این خانم تزیین کنید. تعبیر دوم این است که شما طرز فکر محدودی دارید و احساس می کنید که زندگی تان دارد یکنواخت و تکراری می شود و می خواهید جنبه هایی از خودتان را بر طبق سلیقه ی این خانم عوض کنید تا هیجان بیشتری به زندگی تان وارد شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۱۴:۰۵
mahdie

mahdie : با سلام
این خواب رو چندین سال پیش دیدم...
خواب دیدم در روستایی که پدر بزرگ و مادربزرگم بدنیا اومدن و بزرگ شدن هستم...
حقیقتا همه خواب یادم نیست فقط اینکه خواب میدیدم یه جایی که فک میکنم یه زمین یا درختی بود رو کندن و اونجا گویا امام زاده ای دفن بود یا قبر امام زاده ای بود که کسی از وجودش خبر نداشت و من باید به بقیه میگفتم در واقعیت نود درصد مردم روستا از جمله پدر بزرگ و مادربزرگم سید هستن.

پاسخ
لینک۲۳ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۳۶:۴۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. در روستای پدر بزرگ و مادر بزرگ شما افراد پاکی زندگی می کنند که یکی از آنان شخصیتی بسیار پاک داشته و دعاهای او در حق دیگران مستجاب می شده و مقام بالایی نزد خداوند دارد. بعید هم نیست که واقعا امام زاده ای راستین در آنجا زندگی می کرده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۱۲:۳۲
مليكه

مليكه : سلام خانم هراتي عزيز
ما يه گروه دوستانه ٦ نفره هستيم و همه خانم ، دختر دايي من چند وقت پيش خواب ميبينه كه ٦ نفرمون هم كدام سر قبري ايستاديم كه به نام خودمون هست و كسي صحبتي هم نمي كنه . تعبير اين خواب چيه ؟

پاسخ
لینک۱۷ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۵۰:۵۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. انشالله هر کدام به مقامی در دنیا نائل می شوید و سرتان به کار خودتان گرم می شود و یا چنانچه مجرد هستید هر کدام ازدواج می کنید و به خانه های خودتان می روید و چنانچه متاهلید خانه می خرید و به زندگی خودتان دلخوش خواهید بود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۷ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۳۵:۲۱
علی

علی : با عرض سلام و خسته نباشید خدمت خانم هراتی بزرگوار
من یک مرد متاهل و بشدت عاشق همسرم هستم و مدتی هست که فوبیای مرگ دارم و از مرگ می ترسم. من یک خونه خیلی خوب در یک نقطه عالی از شهر دارم و دارای یک شغل بسیار مناسب با وضعیت مالی بسیار خوب هستم...این خواب رو چند وقت پیش دیدم....خواب دیدم که می خوام خونم رو بفروشم. بعد نمی دونم که چه اتفاقی افتاد که رفتم پشت بام خونه و دیدم دو طبقه بالای خونه من هم طبقه وجود داره و اونجا توی پشت بوم 2 تا قبر شهید وجود داره (به نظرم قبر دو شهید گمنام بود) بعد یک دفعه دیدم جمعیت زیادی از زن و مرد اونجا جمع شدن و دارن برای این شهدایی که قبلا دفن شدن یک مراسم میگیرن من هم نشستم و یک دفعه خانمم و دختر باجناقم هم با چادر اومدن پیش من نشستند. توی مراسم یک دفعه یادم اومد که ای داد بیداد من دو سال پیش هم از وجود این شهدا خبر داشتم ولی یادم رفته بود و به همین علت(وجود دوشهید در پشت بام خونم) توی دلم به خودم گفتم چرا می خوای خونه رو بفروشی بار همین از فروش خونه منصرف شدم. لازمه که بگم بیشتر مردمی که تو مراسم بودن لباس هاشون بنفش بود (هم مردها و هم زن های چادری و مانتویی) و من از این قضیه متعجب بودم ولی لباسهای خودم مثل همیشه کت و شلواری بود و همسرم و دختر باجناقم چادر سیاه به سر داشتن.( لازم بذکره که بگم همسر من چادری هست).
با تشکر از زحمات شما خانم هراتی انشاءالله که اموات شما همیشه از خیرات شما بهره مند باشند.

پاسخ
لینک۳۰ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۰۲:۴۶:۱۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما ایده ای در سر دارید که مدتی به این فکر می کنید یا خواهید کرد که این ایده عملی نیست و از فکرش باید خارج شوید ولی شما با توجه به موفقیت های زیادی که کسب کرده اید، تصمیم می گیرید که این ایده ها را عملی کنید. از فکر مرگ بیرون بیایید. عمر شما طولانی است و شما احتمال دارد بخواهید خودتان مجددا خانه های بهتر و مرفه تری برای خودتان بسازید و یا ایده های بالایی داشته باشید که بخواهید آنها را عملی کنید. روحیه شما بسیار قویتر و جیبتان پر پولتر از قبل خواهد شد و به موفقیت های بسیار زیادی خواهید رسید. شما در حضور مردم مشهور و موفق جلوه می کنید و انرژی مثبتی به زندگی تان وارد می شود. دنیا به شما رو می آورد و از قبل هم ثروتمندتر خواهید شد. آدمهایی بسیار مهربان و با رفتاری صمیمی، دلسوز، وفادار و بلند رتبه و مقامدار دورو بر شما را خواهند گرفت. شما حالت محترمانه و با دیسیپلین و شخصیتی حمایتگرایانه نسبت به خانم و خانواده تان خواهید داشت. در نهایت چیزی که به خوابتان مربوط نیست ولی لازم به ذکر می دانم این است که اصلا در واقع چیزی به اسم مرگ مطلق وجود ندارد. در دنیا همیشه ماده از بین می رود و انرژی باقی می ماند. جسم انسان ماده است و شما هر روز شاهد مرگ قسمت هایی از بدنتان هستید. سلولهای بدنتان هر روز بخشی شان در حمام می میرند و بعد از 120 سال، جسمتان هم فوت می کند اما روح انسان همیشه باقی و زنده است چون روح انرژی است و هرگز نمی میرد. پس جوری زندگی کنید که بعد از حیات دنیوی، روحتان بتواند در بهشت های عالی و عمارات مرفه دنیای باقی هم به خوشی ادامه ی حیات بدهد و به عشق دنیا اشتباهی انجام ندهید که بعدا پیش خودتان بگویید که به خاطر 100 سال حیات دنیایی تا ابد الاباد باید معذب به سختی هایی باشم که به خاطر گناهان دنیایی انجام دادم. مهربان و سخاوتمند و با ایمان باشید و تا همیشه در رفاه زندگی کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۰ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۵۶:۲۱
فاطمه

فاطمه : سلام خانم هراتی عزیزم. خواب دیدم با خواهرکوچک مجردم و معشوقش(سامان) به قبرستان رفته بودیم. انگار قبرستان منطقه مسکونی هم بود. و دور و بر قبرها چندین خانه دور تا دور قبرها بنا شده بود و چندین خانواده آنجا زندگی میکردند. که یک دختر بچه هم بود که آروم بازی میکرد. یک قبر سنگی سیاه کوچک مربعی شکل در گوشه ایی وجود داشت که به سه یا چهار قسمت تقسیم شده بود. روی یک قسمت قبر اسم عشقم که با پسونده ه (به اسم مونث تبدیل شده بود) حک شده بود. مثل اینکه اسمش سعید باشد رویش سعیده نوشته شده بود. (در قسمت دیگر چیزهای دیگه هم نوشته شده بود یادم نیست)خواهرم گفت این قبر راز سعید است که سامان برملایش کرده! این خواهر سعید است و سالها پیش فوت کرده است. انگار این قبر یک رازی بود که سعید هیچوقت به من نگفته بود! شب شد نم نم باران میزد،سعید انگار خانه مجردی داشت من به خانه اش رفتم. در زدم در باز نمیکرد. میدانستم چون یک خانم حدودا ۴۰ ساله اومده پیشش در عمدا باز نمیکنه که من نبینمش.انگار داشت با این زن بهم خیانت میکرد.خودم سرزنش کردم اگر زودتر میومدم این زن به خونش نمیومد.با خواهرم به مکانی رفتیم که مجهول بود. خانواده مادریم آنجا بودن. من و خواهرم و دختر خاله متاهلم جوراب سفید نخی داشتیم. جوراب من و دخترخاله ساق بلند و جوراب خواهرم ساق کوتاه بود. چون جوراب دخترخاله ام با خواهرم کاملا متفاوت بود نمیتوانست ادعایی بکند اما بخاطر شباهت اندک با جوراب من میخواست مال مرا ببرد و مدعی شد که مال اوست. ولی من اجازه ندادم و ازش گرفتم.خواهرم دامن کوتا و تاپ بالا ناف جین پوشیده بود که دیدم گردن بسیار کلفتی دارد و بسیار چاق شده(در واقعیت ظریف اندام است) خودش را با تعجب در آینه نگاه کرد گفت چقدر چاق شده ام از فردا رژیم میگیرم.

پاسخ
لینک۱۰ دی ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۴۷:۰۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما و خواهرتان به مسائل دنیایی و رابطه هایتان با دوستانتان فکر می کنید و شما سعی می کنید که بعضی مسائل قدیمی را از ذهنتان دور کنید و اخلاق و عاداتی هست که باید به فراموشی بسپاریدشان. از جمله مسئله ای در رابطه با عشقتان هست که باید آن را فراموش کنید. سعید دنیاپرست و مالدوست شده و به ثروتی رسیده است که نمی خواهد شما از آن باخبر باشید و حتی شاید نمی خواهد که شما با او ارتباطی داشته باشید. الان دور دور اوست و اوضاع به نفع اوست. شما به گرمی و امنیت در زندگی تان خواهید رسید و ثروت و رفاه بیشتری نسبت به خواهرتان خواهید داشت. اما زندگی شما برایتان محفوظ خواهد ماند و چیزی که تقدیر شما باشد را کسی نمی تواند با زور از شما بگیرد. خواهر شما تند خو و بداخلاق شده و سخت می کوشد ولی حمایت کمی دریافت می کند. او سعی می کند که منبعد خونسردتر و آرامتر باشد و می داند که مجرب تر شده و زیاد فکرش را مشغول می کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۴۴:۱۵
فاطمه

فاطمه : سلام خانم هراتی،خسته نباشید. این خواب رو از زبان مادرم مینوسم: خواب دیدم ازیه قبرستان من و شوهرم میگذشتتیم مخوف نبود شوهرم منو رو دوشش حمل می کرد من در همون حال نماز میخوندم از یه قبر خانمی رد شدیم قبرش شیشه ای بود دیده میشد. رد شدیم ومن همچنان نماز میخوندم وشوهرم مرا روی کمرش حمل میکرد تا از آنجا خارج شدیم.

پاسخ
لینک۲۶ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۰۲:۱۲:۲۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. همسر شما در مقابل شما در دنیا احساس مسئولیت می کند و سعی می کند که از شما حمایت کند و شما خدارا شکر می کنید که او نسبت به شما احساس علاقه ی شدیدی دارد. او می خواهد که شما مثل یک زن خوشبخت، تا آخر عمرتان، شما در آرامش و امنیت کامل به سر ببرید و هیچ خطری متوجه شما نباشد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۳۹:۰۸
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.