کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب بلند و کوتاه بودن قد

تعبیر خواب کوتاه شدن قد مرد از دیدگاه جابر مغربی: اگر کسی در خواب ببینید (دختر یا پسر) که مردی قدش کوتاه و کوتاه تر میشود دلیل بر اینکه مال و یا سرمایه ای حرام وارد زندگی او شده است که در اینجا کم شدن و کوتاه تر شدن قد تاویلی بر کم شدن برکت و یا مال است.

بیشتر معبران و یا کسانی که بر علم تعبیر خواب تسلط دارند کوتاه شدن قد را نشانه ای از کم شدن عمر هم تفسیر کرده اند.

تعبیر خواب کوتاه شدن قد مرده از دیدگاه شیخ طوسی : اگر کسی در خواب ببیند مرده ای که فرق نمی کند از آشنایان باشد یا غریبه قدش کوتاه شده است و یا قبلا او را با قد و قامت بلند دیده ولی الان کوتاه شده دلیل بر مرگ و یا بیماری نا علاج است.

تعبیر خواب دیدن مرد یا مردان قد بلند از دیدگاه ابن سیرین : خبر خوش اتفاقی نیکو نعمت و یا زیاد شدن عمر و مال از معانی و تعابیر دیدن مرد های قد بلند است .

اگر در خواب‌، آنچنان‌ قد بکشید که‌ از همه‌ اطرافیانتان‌ بلند قدتر باشید، یعنی‌ به‌ دیگران‌ به‌ دیده‌ حقارت‌ می‌نگرید. همچنین‌ این‌ خواب‌، به‌ این‌ معنا است‌ که‌ از اعتماد به‌ نفس‌، شهامت‌، جسارت‌، غرور، قدرت‌ و نفوذ مضاعف‌ و نویافته‌ای‌ برخوردار شده‌اید.

تعبیر خواب مرد قد کوتاه از دیدگاه ادوارد: اگر کسی خواب ببینید که مردی قد کوتاه را می بیند و بیشتر از همه کوتاهی اندازه و قد و قامت فرد جلب توجه کند دلیل بر اینکه مال و روزی اش اندک شود و یا بخشی از ثروت خودش را از دست بدهد که در این مورد حتما لازم است برای دریافت معانی دقیقتر تشریحی از خواب خود را بنویسید.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

109 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

رسول

رسول : سلام خدمت شما
شب قبل خواب دیدم که من و مادرم از خونمون که خیلی سبز و بزرگ و قشنگ بود خیلی سبز بود اومدیم بیرون تا بریم توی مراسم عروسی دختر داییم توی خواب این حس و داشتم که خیلی پولدار شده بودم خیلی زیاد
انگار که سالن عروسیشون مثل راهرو بیمارستان بود دراز و ته راهرو یه اتاق بود که عروس توی اون بود پدر عروس یعنی دايم یه چهره ی خیلی شرمنده و درمانده ایی داشت و انگار جلوی من خیلی شرمنده بود و توی چهرش یه حالتی بود که به آدم بگه میدونم کارم اشتباهه ولی ناچارم البته همه اینا حسی بود نه کلامی
توی این مراسم عروسی فقط من و مادرم و دوتا دایی دیگم و همین دایی و زن دائم عمه ی مامانم که نمیدونم چرا. توی خواب زن دائم بهش میگفت مامان و دخترشون بود که لباس عروس هم به تن داشت بودیم که البته همه چهره ی ما ناراحت و عصبی بودیم بجز مادر عروس یعنی زن دايم
وبقیه مهمانها که از فامیلای داماد بودن و خود داماد، همشون چهره های عجیب و غریبی داشتن همشون قدهای کوتاه و پاهاشون هم شبیه پای مرغ به عقب خم میشد صورتهای کریه و بدن‌های خیلی پشمالویی داشتند صورتهای خیلی زشت پاهای لاغر و خمیده به عقب سرای کچل و بدن‌های پشمالو و میزدن و می‌رقصیدن که توی رقصشون دیدم یه دختره بسیار زشت و لاغر و برخلاف اونا بسیار دراز با یه سگ زرد و پشمالو می‌رقصید که هر دودقیقه بین رقصش انگار خسته بشه خوابش میرفت و دوباره بیدارمیشدو اون وسط باز می‌رقصید
البته این و بگم که در عالم واقعی نه خواب من از این دختر داییم قبلا خواستگاری کرده بودم ولی مادرش جواب منفی دادن
خلاصه همه فامیلهای داماد میزدن و می‌رقصید ولی ما چند نفری که گفتم از خانواده عروس همه ساکت و انگار ناراحت نشته بودیم و فقط نگاه میکردیم حتی از میوه و شیرینی ها نمیخوردیم فقط یه دایم بود که میوه می‌خورد ولی با یه حالت عصبانی و درواقع انگار تو چهرش معلوم بود که یه جورایی داره پدر عروس و سرزنش میکنه مثلا این که اینا دیگه کین که دختر بهشون دادی البته صحبت نمی‌کرد از چهرش این حس و میگرفتم
من و مامانم نشته بودیم که دیدم عمه ی مامانم یه کاغذی رو که چیزی توش نوشته بود داد دست یکی از این کوتوله ها که برسونه به من اونم داد و وقتی من نوشته رو خوندم البته یادم نیست چی توش بود ولی انگار که بهم گفته که دیدی دخترشون و دادن به اینا اما به تو ندادن یه همچین حسی بهم داد که من و آنقدر عصبانی شدم که رفتم بیرون از مجلس عروسی
تا پامو بیرون از اون ساختمون عروسی گذاشتم دیدم یه جوون خیلی خوشتیپ و ریشو با موتور اومد نزدیکم و یه کارت عروسی خیلی زیبا بهم دادو گفت حاجی این و بگیر. فقط دیر نکنیا بقدری این کارت نورانی بود که انگار یه لامپ تو دستم گرفتم در کارت و باز کردم دیدم کارت عروسی خودم که اسم خودم با عروس و حتی تاریخ و ساعت و بصرف شام و آدرس همه روش نوشته شده بود به قدری با دیدن این کارت به من شعف و خوشحال دست داد که انگار تمام وجودم شد آرامش و اعتماد کارت و گذاشتم توی جیب کت سمت قلبم و دوباره برگشتم توساختمون که مامان و بردارم و برم وقتی رفتم تو اون کاغذی و که عمه مامانم بهم داده بود و به مامانم نشون دادم و گفتم ببین مامان عمه برا من چی نوشته بایه حالت عصبانیت این و گفتم
مامانم کاغذو ازم گرفت و با عصبانیت رفت توی اتاق عروس پیش زن دائم یعنی مادر عروس و بهش گفت و در حین گفتن داشت روی درب خط و نشون می‌کشید و گفت ببین این خط اینم نشون حالا شما به ما دختر ندادین فکر کردین کار خوبی کردین حالا ببین پسرم چه عروسی برپا کنه که همه شما پشیمون میشین
من دنبال مامانم رفتم که بهش بگم بیا بریم که دیدم دختر دائم تو لباس عروسی تو اتاق روی صندلی نشته خیلی مستاصل و انگار که می دونه داره کار اشتباهی میکنه ولی چاره ایی نداره خیلی تو فکر دوتا از این کوتوله ها رفته بودن روی زانوهای عروس تا قدشون برسه تا بتونن صورت عروس و بزک کنن یکیشون با انگشت رنگی براش سورمه می‌کشید اون یکی لب
تنها کسی که این عروسی و احساس میکنم مدیریت می‌کرد مادر عروس بود
خلاصه من دست مامانم و گرفتم و اومدیم بیرون تا رفتم بیرون خاله ام و بچه هاش و دیدم که به مامانم گفت آخه شما کجایین بیاین زودتر بریم به عروسی خودمون برسیم . یعنی من همه منتظرن
انگار این حس و گرفتم که همه ی فامیل برای عروسی من رفتن و فقط باید ما هم خودمون و برسونیم بعد از خواب بیدارشدم
لطفا تعبیرش و بهم بگین ممنون

پاسخ
لینک۱۰ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۵۲:۲۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خواب شما این است که دختر داییتان که شما قبلا به خواستگاری او رفته بودید، در آینده بسیار بسیار مستاصل و بدبخت خواهد شد. او با آدمهای کوته فکر، مادیگرا، و پستی تعامل خواهد کرد و همه ی این تحولات منفی او، باعث خواهد شد که او به ضعف اعصاب و بیماری دچار شود. متاسفانه عمه ی مادر شما به کارهای غیر اخلاقی و دعانویسی، یا استفاده از دعاهای دعانویسانی که با توسل به جنیان، از خودشان موکلانی می گیرند تا مردم جاهل و کم ایمان را بفریبند و آنها را مسخر خودشان کنند، دست زده است . معنی زن دائم او، در اصل همین جنی است که موکل و اجیر شده ی کمک به عمه مادرتان است. او و زن دایی تان خیال می کرده اند که می توانند با استفاده از شیاطین در زندگی شان به مقام و موقعیت بالایی برسند و شما را دست کم گرفته اند. سرکتاب باز کردن و دعانویسی در اصل توسل به جنیان و شیاطین کردن است و هر چند که آنان از بعضی مسائل با خبر باشند اما کمک گرفتن از ایشان، گناه است. آیه 6 سوره جن می فرماید: یک عده از انسان ها و نوع بشر، به جای پناه بردن به خدا، به جن پناه می برند در صورتی که اجنه نمی توانند پناه آنها باشند. ( پس این کارهای دعا نویسان برای اجیر کردن اجنه برای موفقیت انسان ها در زندگی شان وعده ای دروغ و باطل است. هیچ قدرتی بالاتر از قدرت خدا نیست! ). در جای دیگری در قرآن در سوره بقره آیه 102 آمده که (عده ای از بنی اسرائیل از دو فرشته که در بابل نازل شده بودند، به اسم هاروت و ماروت که دعاهایی می آموختند، که بین زن و شوهران جدایی می انداخت، و جدایی نمی انداخت مگر آنکه خدا می خواست!! ) و این به این معنی است که حتی اگر جنیان بخواهند کاری کنند، موفق نمی شوند مگر اینکه خدا بخواهد! حقیقت این است که اگر جنیان به خودی خود می توانستند به انسان ها آسیب برسانند، احدی بر پشت زمین باقی نمی ماند زیرا شیطان از بدو خلقت انسان با او دشمنی داشت!! خداوند انسان ها را دوست دارد و عاشق آنان است زیرا از روح خود در بدن انسان دمید.((( تنها کسانی اسیر جادو جنبل می شوند و آسیب می بینند، که معتقد هسنند که قدرت شیاطین از قدرت خداوند بیشتر است. معتقد هستند که خداوند مهربان نیست و حامی بنده های خود نیست. معتقد هستند که خدا نمی بیند و نمی شنود و آنان را رها کرده تا شیاطین و اجنه بتوانند آنان را اذیت کنند. خداوند به واسطه جن ها، باور انسانها را نسبت به قدرت خودش آزمایش می کند. تا بفهمد که چه کسانی به او توکل می کنند و چه کسانی به اجنه!! این باور منفی انسانها، انرژی منفی دشمنانشان و اجنه را جذب کرده و آنان را آسیب پذیر و مغلوب می کند.))). حالا زن دایی شما هم با استفاده از دعا و جادو خواسته مثلا دخترش را خوشبخت کند ولی او بسیار سختی خواهد کشید و شاید خدای نکرده حتی ضعف اعصاب بگیرد و پای جنیان به زندگی آنان باز شده. اما شما در عوض به ثروت و مقام و آرامش و خوشبختی و رفاه و آسودگی بسیار بسیار زیادی خواهید رسید. شما که توکلتان به خدای بزرگ است، تقدیرتان را هم خدای بزرگ رقم زده و انشالله به وقتش شما هم بسیار خوشبخت خواهید شد چون راه درست را برای زندگی تان انتخاب کرده اید و فقط به خدای بزرگ توکل می کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۱۸:۱۴
Arezu

Arezu : سلام خدمت شما
ابتدا در خوابم کنار خانواده ام بودم و خاله ام آمد و برام تعریف کرد که یک غذایی برای یکی از آشنایانمان پخته و خیلی سخت درست میشده و تخم مرغ هم داشته و کمی از ان به من داد که از طعمش خوشم نیامد،به من گفت ان خانم مسن اشنایمان نیاز دارد کسی برود و برایش این غذا رل درست کند چون خود خاله ام اون روز نمیتوانست برود و من قبول کردم و خودم را خانه آن خانم دیدم که با او درباره جوانی اش صحبت میکردیم و خواستگارهایش در حالی که داشتم ظرفی را برای پختن غذا میشستم و بعد با وسواس زیاد شروع به پختن غذا کردم و آدم های خانه زیاد شده بودند که من با انها صحبت نمیکردم بعد از پخت غذا دختر و پسر ان خانم که هردو خارج از کشور هستند به همراه مادرم من پشت سر و جلوی من راه میرفتن تا بیرون رفتن از آشپزخانه در همین حال سرم را بالا اوردم و دیدم قدشان به قدری بلند شده که باید سرشان را خم کنند تا به سقف نخورد و با خودم فکر میکردم مادرم از وقتی با انها میگردد قدش اینقدر بلند شده،در همین حال میخواستم خاطره ای از همسر ان خانم بگویم که در انجا حضور داشت ولی اسمش به خاطرم نمیومد و مادرم بهم یاداوری کرد بعداز ان دختر ان خانم دست مرا گرفت تا به من چیزی را نشان بدهد و در خانه میدویدیم تا از پله ها بالا رفتیم و در همین حال من برای اینکه به او نگاه کنم سرم را بالا گرفته بودم و میدیدم که سقف خانه اشان از طلا و از سنگه،در نهایت در پله ها چند دختر اروپایی دیدم و با خود سعی میکردم انهارا بشناسم چون فکر میکردم وقتی به خارج بروم به شناختشان احتیاج دارم ولی انها قدشان کوتاهتر ازمن بود.با تشکر فراوان

پاسخ
لینک۱۷ دی ۱۳۹۹ ساعت ۰۷:۰۹:۰۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. کسی احتیاج به کمک و دلسوزی شما دارد و خاله ی شما سعی کرده که به این شخص کمک کند و خواسته های او را فراهم و اهداف او را درک کند و از نظر روحی احساسات او را درک کند. شما قبول می کنید که به جای خاله تان از این شخص موقتا مراقبت کنید. او بسیار پولدار و متمول است و فرزندانش مقام و ثروت بسیاری دارند. مادر شما نزد این خانم و فرزندانش از احترام بالایی برخوردار است. شما فکر می کنید که شاید روزی بخواهید مثل او خارج از کشور زندگی کنید ولی نباید خودتان را دست کم بگیرید چون شخصیت و احترام و درک شما بسیار بالاتر از مردمی است که این دختر و پسر آشنای شما، در کشور آنان زندگی می کنند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۷ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۲۸:۵۵
Leyli

Leyli : سلام من بعد اذان صبح خواب دیدم پدرم که سه ماهه فوت شدند با همون حالتی که از دنیا رفته بودند یعنی با پاهای کاملا لاغر و شونه های تخت شده تو خونمون از خواب بیدار میشه و میگه من خوب شدم و بهوش اومدم و هنوز اثراتی از ضعیف شدن رو درشون میدیم مثلا میلرزیدن یا از دهنشون بخارایی از سرما میومد و من شدیدا ترسیده بودم از این خوب شدن ناگهانی و میترسیدم که نکنه پدرو برای همیشه از دست بدم ، وایستادم کنارش تا باهاش حرف بزنم و دیدم خیلی بلند شده جوری که من باید گردنم رو کامل بالا میگرفتم تا باهاش حرف میزدم و تو دلم داشتم غصه میخوردم که حتما از دردی که کشیده اینجوری استخون ترکونده و قدش بلند شده که مامانمم اومد کنارش ایستاد و دیدم این منم که شدیدا کوتاه شدم کنارشون و با خودم گفتم اعع پس مشکل از منه ببین از غصه چجور اب رفتم و قدم کوتاه شده مادر و پدرم هردو با پاهای لاغر شدیدا بلند بودند و سینه های پهن و منم کوتاه شده میخواستم بببینم تعبیرش چیه

پاسخ
لینک۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۰۶:۴۰:۵۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحشان شاد. گناهان پدرتان آمرزیده شده و خدای بزرگ روح او را زنده کرده تا اجازه داشته باشد کنار شما زندگی کند و به آرامش برسد. مقام او و احترامش بالا رفته و دیگر هرگز طعم مرگ را نخواهد چشید. پدرتان عاقبتی خوش دارد ولی شما باید یاد بگیرید که از تجارب پدرتان استفاده کنید و هرگز مرتکب گناه نشوید. مادرتان هم مقام بالایی نزد خداوند داردو بی گناه است و ایمان او هم قویست. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۱۱:۵۹
زهرا

زهرا : سلام، قبل از اذان صبح دیروز دوشنبه خواب دیدم با برادرم در پاگرد پلکان مرمری مابین دو طبقۀ بالا وهمکف مشغول صحبتیم، پاگرد از راست، با نورگیر شیشه‌ای قدی کاملا روشن بود. از سمت چپ آقای بیل گیتس معروف از طبقۀ بالا آمد، در پاگرد به ما پیوست و شروع به گفتگو با برادرم کرد. صحنۀ بعد ما سه‌نفر به چهارراهی رسیده بودیم، نمای اول صبح، آفتاب و سایه. برادرم و بیل‌گیتس، چندقدم جلوتر از من کنار هم ایستاده بودند، برادرم سمت چپ و بیل‌گیتس راستِ او،هردو بسیار قدبلندتر و کشیده‌‌تر از بیداری، هر دو با کت وشلوار اطوکشیدۀ سرمه‌ای. آقای گیتس عینک داشت و موهای طلایی، لَخت و نسبتا کوتاه. من ایندو را از پشت سر می‌دیدم که گرم گفتگو از من دور و از چهارراه وارد خیابان سمت راست میشوند؛ فکر کردم چه خوب که برادرم ضمن این دوستی، فرصت دارد زبان انگلیسی را کامل یاد بگیرد.

پاسخ
لینک۳۱ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۱۷:۳۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. در رابطه با مشکلی که قبلا در شمارش خواب مطرح کرده بودید، بنده با واحد پشتیبانی سایت صحبت کردم که همیشه 5 کاراکتر برای من بیشتر از چیزی که شما می نویسید حساب کنند تا خدای نکرده مثل دفعه ی قبل با یک اسپیس، حق خواب بیشتری نشان داده نشود و حق کسی اجحاف نشود. برادر شما می خواهد در زندگی پیشرفت کند و به خاطر مسئله ای با شما مشورت خواهد کرد. شما چشم انداز مثبتی نسبت به کار او دارید و شرایط برای برادرتان در تصمیمی که پیش رو دارد بسیار موفق به پیش خواهد رفت. او گشایش کار پیدا می کند و مقام و رتبه ی او بسیار بالاتر از امروز خواهد رفت. ثروت و موفقیت به زندگی او راه می یابید و فکرش راحت خواهد شد مضافا به اینکه برادر شما با اتخاذ این تصمیم جدید، بینشی قویتر خواهد داشت و روشنفکرتر هم خواهد شد و خواهد توانست مردم را بهتر از گذشته درک کند یا شرایط کاری اش را بهتر از گذشته درک کند. شما از تصمیم برادرتان برای شروع کاری جدید حمایت می کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۱ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۵۵:۵۶
زهرا

زهرا : سلام و عرض ارادت. تشکر برای توجه، پیگیری و بازخورد شما. همچنین سپاس فراوان برای راهنماییها و زحماتتان. سالهای سال سلامت باشید و پاینده

پاسخ
لینک۳۱ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۰۲:۴۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : تشکر.

پاسخ
لینک۳۱ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۳۹:۳۷
مریم

مریم : سلام. این خواب رو پریروز یکشنبه صبح دیدم. دختر مجردی هستم که مدتیه با پسری که دوستش دارم کات کردیم. خواب دیدم که یه جای ناآشنا بودم یه خونه ای بود شاید مسافرت بودم دقیق یادم نیست و با یه سری آدمهایی بودم که یادم نیست کیا بودن ولی انگار بچه هم بینشون بود که من باهاشون بازی میکردم و انگار مثل خوابگاه اونجا تختهای دوطبقه داشتن. بعد یهو دوست پسرم از در خونه اومد تو پرسیدم کیه و اسمشو بهم گفتن و من از دور که دیدمش اومد از در تو رفتم به استقبالش و بغلش کردم. در اون حالت که بغلش کردم یه کفش پاشنه بلند مشکی پوشیده بودم. و در واقعیت قد دوست پسرم حدودا سیزده سانت از من بلندتره ولی توی خوابم وقتی بغلش کردم انگار برعکس شده بود و من ازش مقداری بلندتر بودم. من نمیخوام خودم برم سمتش برای آشتی و میخوام اون بیاد‌ جلو.میخواستم ببینم تعبیر این خوابم چی میشه؟

پاسخ
لینک۲۸ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۳۵:۱۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما شخصیتی بی گناه دارید و می خواهید چشم انداز تازه ای در زندگی تان داشته باشید، و تمایل ندارید که کسی به شما زور بگوید و نظراتش را به شما تحمیل کند. ولی دیدگاه های شما در رابطه با نیازها و تمایلات جنسی با دیدگاه های دوست پسرتان متفاوت است و شما نمی توانید به راحتی نظرات و افکارتان را در این خصوص به او بیان کنید. شما تمایل دارید که خانمانه رفتار کنید و از شما با احترام حمایت شود. ولی او احترام خودش را پیش شما پایین آورده و مانند قبل از اختلافتان، به او نگاه نمی کنید. اینکه برای آشتی اقدام کنید به نفعتان است یا خیر، از خوابتان مشهود نیست ولی احتمال دارد که او خودش دوباره بخواهد با شما آشتی کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۰۱:۳۰
melika

melika : سلام خواب دیدم بادوستم و یه گروهی یجای اداری وایساده بودیم داشتیم حرف میزدیم دوستم کنارم بود بعد ینفری بهم گفت که فلانی (مرد مورد علاقه)توجهی به تو نداره دوستتو میخواد مرده هم جفتمون بود اما خب پیش دوستم وایساده بود.
بعد اصلاباور نمیکردم و اون مرد هم بخودش نمیگرفت میگفتم نکنه این حرف راست باشه ومیگم یعنی چون اون قدبلنده اونو میخواد وگرنه قیافه ای که نداره.یعنی اون دختر قدبلند میخواد ومنو نمیخواد و بازهم باور نمیکردم و یکی صدا زد گفت دوستم بیاد باهاش بره.
منم فقط نگا میکردم و باورم نمیشد که بخاد منو ول کنه باخودم میگم حالا که خودش چیزی نگفته تا ببینم چی میشه؟...دوستم در واقعیت متاهله اما توخواب مجرد بود.و اون قدبلنده منم قدکوتاه و تاحالا هم همو ندیدن و نمیشناسن.

پاسخ
لینک۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۰۵:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. کسی که به او علاقه دارید، دنبال عشق و عاشقی نیست بلکه می خواهد به ثروت برسد و دنبال کسب درامد است تا به مقام بالا و ثروت زیاد برسد. شما نسبت به او حساس هستید و اعتماد به نفستان قوی نیست و فکر می کنید که اگر کسی با او صحبت کرد، شاید به او احساسی دارد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۳۲:۴۵
sanaz noori

sanaz noori : سلام ، نمیدونم متن خواب دیده نشود لطفا

پاسخ
لینک۲ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۴۶:۲۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. او به پیشنهاد شما پاسخ مثبت داده و یا خواهد داد و شما رفتاری دارید که از دست خودتان عصبانی هستید و احترامتان کمتر شده ولی احساس می کنید که احترام و مقام آن آقا پیش شما بالاست. او رفتاری از روی توافق با شما و سازش و مسالمت آمیز از خودش نشان می دهد که نه علیه شما جبهه می گیرد و نه به نفع شما اقدامی می کند و در وهله ی اول به منافع خودش فکر می کند. از لحاظ مالی او درامدش خوب است و نقشی محافظه کارانه و مالدوست و دنیاپرستانه دارد که به سعادت خود و خانواده اش ( حتی شما اگر به زندگی او بروید) فکر می کند و شما او را تحسین می کنید و یا دیگران برای او ارزش بالایی قائل هستند. بعد از مدتی شما احساس می کنید که اعتماد به نفستان پیش او پایین آمده و می خواهید که جاپای قرص و محکمی در زندگی تان داشته باشید پس اگر به او علاقه داشته باشید، سعی می کنید که قوی و با اعتماد به نفس او را همراهی کنید و اگر بخواهید به او بی تفاوت باشید، او هم دنبال زندگی اش خواهد رفت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۵۸:۵۶
 Shanaaa

Shanaaa : سلام خدا قوت لطفاً

پاسخ
لینک۱۷ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۵۶:۴۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. با پوزش مجدد از اشتباهی که رخ داد و تعبیر خوابتان به تاخیر افتاد، تعبیر خوابتان این است که شما و مادرتان با چالشی در زندگی تان مواجه می شوید و همه چیز در ابتدا به نظر مثبت و امید بخش می آید. اما مادرتان اعتماد به نفسش را از دست می دهد، به دلائلی احساس ضعف و ناراحتی می کند و نیاز به حمایت و مراقبت شما خواهد داشت. او از اینکه افکارش را به وضوح با شما در میان بگذارد، اجتناب می کند. شما می خواهید شخصیتی برون گرا، پر انرژی، دوستانه ، متواضع، امیدوار و سرزنده داشته باشید. شما می خواهید افق های خودتان را گسترش بدهید و به علایق جدیدی در زندگی تان فکر می کنید. شما متوسل به ائمه ی اطهار می شوید تا مادرتان از نگرانی و ناراحتی بیرون بیاید. برای سلامتی او و رفع نگرانی هایش ختم انعام نذر کنید. روح امواتتان شاد. شما توانایی رها کردن گذشته و خاطرات تلخ قدیمی را ندارید و احساس بدشانسی می کنید. روح پدر بزرگتان شاد. او آمرزیده شده و نمی خواهد که ناراحتی شما را ببیند. شما از او و مادر بزرگتان خواهید خواست که برای شفا و سلامتی مادرتان دعا کنند. عمه ی شما فکرش ناراحت است و نسبت به شرایط بدبین است ( یا از مادرتان خوشش نمی آید و از او کینه دارد) ولی عمه ی دیگرتان سعی می کند خردمندانه رفتار کند و خوشبین و مثبت اندیش باشد. مادر شما احساس افسردگی می کند و باید روی جسم و ذهن او کار کنید و او را تقویت کنید تا او مثبت اندیش باشد. شاید شما فکر می کنید که دختر عمه ی شما به نحوی در ناراحت کردن یا بیماری مادرتان نقشی داشته است. شما احساساتتان را رک و صریح با او در میان می گذارید و سعی می کنید که نظراتتان را به او تحمیل کنید یا وادارش کنید که مطابق با میل شما رفتار کند. خواهر شما خیلی شیک و مجلسی ولی با اقتدار با او رفتار خواهد کرد. برادر شما فکر می کند که شما مادرتان را وادار کرده اید که برای این برنامه ریزی جدیدی که در زندگی تان طرح ریخته اید، برای شما اعتبار زیاد قائل شود و شما البته هرگز مادرتان را وادار نکرده اید که موقعیت یا تصمیمات خودتان را بخواهید به او تحمیل کنید. پدر شما مثبت اندیش و آرام است و نسبت به احساسات مادرتان خونسرد و بی خیال و راحت و کم حرف خواهد بود. کسی پدرتان را به مادیگرایی و یا فریبکاری متهم می کند. کوتاه بودن قد او صرفا به کوتاهی عمر اشاره ندارد بلکه به این که او احساس می کند که از ارزش و اهمیت و اعتبار او برای همه کم شده است، تعبیر می شود و اینکه او اعتماد به نفسش را از دست می دهد و احساس افسردگی و ناراحتی زیاد خواهد داشت. لطفا برای دفع شر صدقه بدهید و برای سلامت مادرتان بگویید به اندازه ی وسعتان گوسفند یا مرغ قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۰ دی ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۴۵:۴۵
smamb

smamb : با سلام و عرض ادب.خواب دیدم با نامزدم از کوچه پشتی مغازشون دست تو دست هم داریم میریم که دیدم زن برادر نامزدم از پشت سر ما داره میاد.فکرشو میخوندم که درمورد من کنجکاوه که من کیم همراه نامزدم.بعد اومد و چهره منو دید.تا حالا منو ندیده و راجبم شنیده. قدش خیلی کوتاه شده بود و چهرشم از واقعیش بدتر شده بودو مانتو شلوار و روسری خاکی تنش بود و یک عینک با قاب کلفت مشکی به چشمش بود. ولی من خیلی زیبا و درشت شده بودم قدمم از نامزدم بلندتر شده بود.و رنگ موهام عسلی روشن شده بود.بعد با نامزدم سلام علیک کرد و منم از شباهتی که به خواهرش داشت شناختم که زن برادره نامزدمه.بعد نمیدونم کی خبر داد که یکی از برادرای نامزدم داره میاد پیش ما و منم خوشحال شدم.خیلی ممنون از تعبیرتون

پاسخ
لینک۲۷ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۴۲:۲۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. شما و نامزدتان برای فرار از محدودیت ها و شرایط بد و بغرنج احتمالی، ترجیح می دهید که فعلا رابطه تان را از دیگران مخفی کنید ولی زن برادر او در مورد شما کنجکاو و بدبین است و می خواهد از رابطه شما سردربیاورد. شما اعتماد به نفستان بالاست و می دانید که مقام و احترامتان از نامزدتان هم حتی بیشتر است. فکرتان راحت است و اجتماعی و مهربان هستید ولی زن برادر نامزدتان وجهه ی خوبی ندارد و از احترامش کم شده و شاید هنوز شما ازدواج نکرده اید، او بنای حسادت را نسبت به شما چیده باشد. برادر نامزد شما احتمالا از وجودتان با خبر می شود و شما را تصدیق و تایید می کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۷ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۵۲:۴۵
Z

Z : سلام بعد از ۶ صبح امروز ۸ مهره ۱۳۹۹ هست خواب دیدم با برادر دوست پسر قبلیم تو خونشونن دارم حرف میزنم و به من میگه تو چرا حرفات رو به من خیچوقت نزدی بیا حرف بزنیم تعجب کردم حرفات رو به من نزدی و رفتی ، و من با گریه حرف زدم و دوست دختر دوست پسر قبلیم رو دیدم کلی آرایش کرده و شیک کرده و قدش از دو متر بیشتره، خودم تو دستم ساک بود رفتم سالن با دخترهای دیگه که قبلا دوست دختر برادرهاش بودن یک چیزی میخواستن بردارن و خدافظی کنن و داشتیم میرفتیم که بیدار شدم، دوست پسرم رو ندیدم فقط به برادرش اتاقش رو‌نشون دادم که چراغش روشن بود و گفتم یعنی دختره میخوابه تو اتاقش؟ اونم گفت نه بابا بچه ست. حالا اینا در صورتی هست، من تو بیداری نزدیکه دو ساله بهم زدم ، ۵ سال با هم دوست بودیم. من ان برادرش که تو خوابم بود تنها برادری بود که دوستش داشتم، و باورم نمیشه بکدونه حال منو نپرسید، کلاً من دیروزم یاد کارهاشون و خاطراتم و عمرم که باهاشون رفت رو راجش حرف میزدم، نمیدونم... و دوست پسرم الان با یکی یک ساله دوسته ، عکس هاشونم دیدم.

پاسخ
لینک۸ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۱۴:۵۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. همانطور که فرمودید، شما راجع به آنها صحبت کرده اید و تصویر ذهنی تان راجع به ایشان باعث شده که خوابشان را ببینید. ولی در کل، تعبیر خوابتان این است که برادر دوست پسرتان در واقعیت از اینکه شما با او درددل نکردید، تعجب می کند. دوست دختر او شخصیتی سیاستمدار و موفق است و شما هم برای موفق بودن در روابط تان نیاز دارید که با سیاست بیشتری با مردم تعامل کنید. خیلی از دخترها به زندگی این آقا و برادرانش می آیند و می روند و این تنها شما نیستید که به خاطر او فکرتان ناراحت شده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۸ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۲۲:۰۴:۲۳
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.