کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب قربانی کردن

قربانی کردن در خواب، نجات و رستگاری است و دیدن قربانی کردن دیگران نشان انتفاع و سود بردن است به خصوص اگر از گوشت قربانی به بیننده خواب سهم بدهند. اگر کسی دید به سفر حج رفته و روز عید قربان است و قربانی می کند، در انجام امر حق کوشا است و اگر می دید از سفر آمده و جلویش قربانی می کنند، باید خیرات و صدقه بدهد. اگر نذری کرده بود و در حال اجرای نذر، قربانی می کرد، بلا از خود و خانواده اش دور می شود.

محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی به خواب دید که شتری یا گوسفندی قربانی نمود، بیننده اگر بنده است، آزاد خواهد شد. اگر بیمار است شفا یابد. اگر آزاد است رستگاری یابد و حج اسلام بگذارد. اگر ترسی داشت ایمن شود. اگر درتنگی بود به فراخی آید. اگر این خواب نزدیک عید قربان ببیند، دلیل که اثر آن بیشتر است.

ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند گوشت قربانی خورد، دلیل منفعت است. اگر ببیند گوشت قربانی قسمت نمود به مردم، دلیل که مردی محتشم در آنجا بمیرد و مال او را قسمت کنند.

جابر مغربی می گوید: دیدن قربانی درخواب، دلیل بشارت است.

    امام صادق (ع) می فرماید: دیدن قربان کردن بر چهار وجه است:
  1. ایمن شدن از ترس،
  2. یافتن مراد و حاجات،
  3. خیر و برکت،
  4. زوال قحطی و تنگی.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

81 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Zahra

Zahra : سلام مجدد یه قسمت از خواب روفراموش کردم..

پاسخ
لینک۴ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۳۷:۴۴
Zahra

Zahra : سلام ممنون میشم خوابم دیده نشه.

پاسخ
لینک۴ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۳۰:۱۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. مسئله ای هست که شما به خاطرش احساس استیصال می کنید و می خواهید آن را از زندگی تان حذف کنید. همسر شما به تمایلات غریزی و احساسات سردی که در مقابل مادرش از خودش نشان داده، فکر می کند و از این بابت که مثلا از مادرش به نحوی یا به خاطر کاری، سو استفاده کرده است پشیمان است. او احساسات خامی را در قبال مادرش از خودش بروز داده و پخته و عاقلانه نسبت به او رفتار نکرده است و خوب او را درک نکرده است. او مادرش را به خاطر رسیدن به اهداف خودش نادیده گرفته و یا او را به نحوی قربانی شرایط کرده است. هر چند که روح مادر او زنده است و همسرتان را بخشیده. شما معتقد هستید که مادر شوهرتان از شوهرتان راضی است و همسرتان باید از این فکرهای منفی به کل بیرون بیاید و خودش را ناراحت نکند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۰۶:۵۳
zahra

zahra : سلام.دیشب خواب دیدم.یه مردی به من میگفت تو به دوستت (فوت شده.ومن همیشه براش قرآن میخوانم پنج شنبه ها)گفتی برو کار بد کن.من گفتم:نه من نگفتم چطور وقتی خودم اهل کار بد و معصیت نیستم به دوستم میگم.مرد چاقویی در دست داشت.و به حرفم اعتنا نکرد.و رفت که چاقو را تیز کنه.من هم گفتم.باشه برو .ولی ببین خدا چکارتون میکنه.من در دلم میدانستم.راه نجاتی برام پیدا میشه.ولی گوشه ایی نشته بودم.و اون مرد هم در اتاقی دیگر چاقو را تیز میکرد.

پاسخ
لینک۲ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۳۵:۱۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روح دوستتان شاد. یک دوست غیبت تان را می کند و می گوید که شما به خودتان خیلی سخت می گیرید. شما نفستان را به خاطر رسیدن به ایمان قویتر، قربانی کرده و زیر پا گذاشته اید و باید کمی طرز فکر منعطف تری داشته باشید و بیشتر به خودتان برسید. شما همیشه دوستتان را ترغیب کرده اید که درستکار باشد ولی نباید زیاده از حد به خودتان فشار بیاورید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۵۸:۰۲
حمیده

حمیده : سلام استاد عزیزم.دیشب خواب دیدم به عروسی فرزند برادرم دعوت شدیم (ایشون بچه هاشو عروس داماد کرده قبلا)و من و پدر و مادرم برای رفتن به عروسی خواب موندیم(مادرم فوت شدند)وقتی بیدار شدیم سریع درحال آماده شدن بودیم و ناراحت از اینکه دیر شده یکدفعه برادر و خواهر و زن برادرم آمدند و با خوشحالی کیک برامون آوردن و گفتن چرا نیومدین مجلس تموم شد ما براتون کیک آوردیم.بعد دیدم آشپزخانه تمیز و سفیدی دارم و یک گوسفند قربانی کردم و حتی پوستش شسته و تمیز تمیز اونجاست و قراره سهم کنیم به خواهرم گفتم میشه اینو ببری تو یخچال خونتون که خراب نشه؟ولی خواهرم قبول نکرد و رفت.بعد از خواب بیدار شدم حدود اذان صبح بود.لطفا تعبیر بفرمایید.ممنون

پاسخ
لینک۲۵ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۴۷:۴۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. اتفاقات مثبتی برای فرزند برادرتان رخ می دهد و به شما شیرینی خواهند داد. شما از این اتفاقات دیر با خبر می شوید ولی به هر جهت خبرهای خوشی در راه است. شما به امنیت و رفاه خواهید رسید. به شکرانه ی خبرهای خوش و موفقیت، باید یک گوسفند قربانی کنید و گوشتش را به فقرا ببخشید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۵ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۰۴:۲۰
هنگامه

هنگامه : خیلی ببخشید خانم هراتی اگه کسی خواب قربانی رو دید و وسعش نرسه باید چیکار کنه؟ممنون از راهنماییتون

پاسخ
لینک۱۶ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۱۶:۳۷
هنگامه

هنگامه : با عرض سلام و ادب خدمت خانم هراتی عزیز،من این خواب رو از زبون پدرم براتون نقل میکنم،ایشون دو روز قبل خواب دیدن که برادرم یه قوچ با خودش آورده خونه و گفته پدر من این قوچ رو گرفتم بیا ببریم مسجد به عشق حضرت ابولفضل علیه السلام قربانی کنیم درضمن این خواب رو وقت نماز صبح دیدن تشکر از تعبیر خوبتون

پاسخ
لینک۱۶ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۰۸:۴۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. برادر شما شخصیتی شجاع و احساساتی دارد و می خواهد که تمایلات نفسانی اولیه خودش را در راه خداوند قربانی کند و حاضر است به عنوان یکی از یاران حضرت عباس ع شناخته شود. این خواب گویای این است که برادرتان تلاش می کند که شخصیت معنوی قویتری از خودش بسازد و نه اینکه بر حسب غرایز ذاتی اش بخواهد زندگی کند. ولی برای اینجور خوابها همیشه خوب است که انسان یک قربانی انجام دهد تا اگر اشاره ی خواب به دستور قربانی کردن بود، قربانی انجام شود. اما اگر وسعتان به قربانی کردن گوسفند نمی رسد، موقتا 2 تا مرغ بخرید و بگویید برایتان قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید تا خطرات و قضا بلا هم از زندگی تان دفع شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۰۸:۳۵
Asi

Asi : سلام وقت بخیر.
چندوقت پیش فک کنم هفدهم ماه قمری بود حدود یک ماه پیش، "خواب دیدم یه دخترخانم همسن و سال خودم، یه دختربچه شیش هفت ماهه و یه دختربچه شیش هفت ساله همراهم هستن و میخوایم تو یه اتاق بخوابیم. به دخترخانم گفتم بچه شیش ماهه بین من و تو بخوابه، اونیکی طرف چپم بخوابه چون یکم بزرگتره ممکنه موقع خواب تکون بخوره و کوچیکه رو زیرش له کنه. تو حال و هوای خوابیدن بودیم گفتم برم دستشویی، دستشویی طبقه ما پر بود رفتم دستشویی طبقه پایین، انگار اونجا خونه مامانم بود مهمون داشتن، دستشویی اونا هم پر بود. تو روشویی وایسادم در دستشویی رو باز کردم دیدم یه آقایی گوسفند قربونی میکنه. در رو بستم دوباره باز کردم رفتم تو دیدم پشتش یه فضای سربسته بزرگه دیوار و سقف و کفِش سیمانی رنگ طوسی ولی انگار گلخونه اس بعضی جاها گلدونهای گل خیلی قشنگ گذاشتن که تا حالا این مدل گل ندیده بودم خیلی قشنگ بودن و با ذوق و تعجب که اینا از کجا اومدن با دخترِ دوست مامانم میخواستیم با گلها عکس و سلفی بگیریم خواهرم با یه عالمه آدم دیگه اومدن و نزاشت".
ممنونم از زحمات شما. من همه خوابام رو یه جا مینویسم که حتما تعبیرش رو بعدا ازتون بپرسم، وقتی خوابم تعبیر میشه حال خوبی دارم و میفهمم تو ناخودآگاهم چی میگذره. یک دنیا ممنونم.

پاسخ
لینک۹ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۴۲:۲۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما به ثروت زیادی می رسید و سرمایه های زیادی بدست خواهید آورد. خانواده تان متمول خواهند شد و باید برای دوری از چشم زخم بگویید انشالله گوسفندی قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید. اتفاقات خوب و آرامش و عشق و نشاط و روابطی صمیمانه و مهربانانه در زندگی تان به وجود خواهد آمد. شما می خواهید تصویر خوشبختی شما برای همیشه در ذهنتان باقی بماند ولی خواهرتان شاید مانع شما شود. حالا به چه دلیل؟ بستگی دارد که با چه کسانی آمده و چرا نگذاشته. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۹ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۱۳:۵۷
مجید سلیمی

مجید سلیمی : سلام و عرض ادب
خوابی دیدم در مورد دایی زاده پدرم که انسان بسیار زحمت کش و در عین حال روشن ضمیر و دانایی است. او خودش را برای پختن نذری در مراسمی که برای امام حسین بود آماده قربانی شدن کرده بود و در همان حالت چهاردست و پا ایستادن حیوانات قرارداشت و منتظر بود که ذبح شود و من با او صحبت می کردم ( همبشه از هم صحبتی ایشان لذت می برم)
خودش می گفت که نذر کرده تا خودش را قربانی کنند و از گوشتش در پختن و دادن غذای نذری استفاده کنند.
من در خواب نیت او را درک کردم و بدان احترام گذاشتم ولی تاب تحمل دیدن ذبح شدنش را نداشتم و لذا روی برگرداندم و گریه کردم و او را ذبح کردند.
سپاس از شما

پاسخ
لینک۷ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۰۴:۱۲:۵۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. ایشان شخصیتی خالص، رام و مطیع فرمان امام حسین ع دارد که حاضر است برای رسیدن به دستاوردهای معنوی بالاتر در زندگی اش، تمایلات نفسانی اولیه خودش را در راه اطاعت از خداوند قربانی کند. باید به او بگویید که اگر وسعش می رسد باید در راه خداوند به اندازه ی وسعش قربانی کند و گوشت قربانی را تماما به فقرا ببخشد و اصلا از آن تناول نکند. شما به خاطر پاکی شخصیت و نیات او برایش خوشحال هستید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۷ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۵۷:۲۱
رها

رها : سلام وعرض ادب.توی خواب دیدم به همراه شوهرم و دخترم هستم وقصد قربانی کردن گوسفند داشتیم.یه مردی که مسئول فروش گوسفند بود توی یه کوچه ایستاده بود ودوتا گوسفند سفیدداشت وماهم رفتیم که ازش گوسفند بخریم برای قربانی کردن.به همسرم گفتم این دوتا گوسفند داره بیا دوتاش رو بخریم واسه قربانی(چون توی خواب قصد یه قربانی داشتیم)همسرم هم قبول کرد وبه اون آقا گفتم دوتاش رو برای ما قربانی کن(جایی بود که خودشون قربانی میکردن ومیپختن محوطه بزرگ که دوتا قسمت بود یکجا واسه ذبح ویه جا واسه پخت که دیگ بزرگ هم بود واسه پخت قربانی)میز وصندلی اونجا گذاشته بودن(فکر کنم پلاستیکی بود)نسشتم منتظر که قربونی رو انجام بدن ولی یه دفعه دیدم بجای گوسفندها دوتا آدم آویز کردن (با طناب از دست آویز بودن وسط اون محوطه برای قربونی کردن )یکیشون یه آخوند معروف بود یکیش هم به نظرم می اومد پسر دایی خدابیامرزم بود(پسرداییم سالهای قبل فوت کردن توی خواب به شکل یه پسر جوون بودبرای قربونی آویزبود)من شوکه بودم که چجوری آدم قربونی میکنن اصلا گوشتش که نمیشه خورد دست وپاشون چی میشه،کله پاچه ندارن،همینطور متعجببودم وصدتا سوال توذهنم میگذشت،ندیدم که چجوری قربونی انجام دادن(نه سر بریدن بودنه خونی هیچ مرحله از قربونی رو ندیدم نه هم پختش)تو این مدت روی میز وصندلی اونجا نشسته بودم که کاسه بزرگ شبیه پوست هندونه بود آوردن که توش گوشت تکه شده وپخته شده بودکه گفتن گوشتشون روپختیم اینو بدید به زندایی(مادر پسرداییم که توخواب قربونی بود)یه نفردیگه کاسه رو ازش گرفت که بخاد ببره بده به زنداییم .من نشسته بودم و نگاه میکردم وهمش باخودم میگفتم گوشت آدم که نمیشه بخوری حالت چندش داشتم که کی گوشت آدم میخوره که ازخواب بیدارشدم.

پاسخ
لینک۶ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۰۲:۲۸:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. شما و همسرتان شخصیت هایی خالص، رام و تابع جماعت و آسیب پذیر دارید که برای رسیدن به دستاوردهای معنوی بالاتر در زندگی تان، تمایلات نفسانی اولیه خودتان را در راه اطاعت از خداوند و برای رسیدن به معنویت بیشتر قربانی می کنید. ( اگر وسعتان می رسد باید در راه خداوند به اندازه ی وسعتان هم با خلوص و از ته دلتان قربانی کنید و به فقرا ببخشید). شما شخصیت بعضی از انسانها را مورد قضاوت و بررسی قرار می دهید. کسانی هستند که مردم حرفشان را می زنند و این افراد، خودشان را قربانی شرایط می دانند و دیگران قدر آنان و قدر اعمالشان را نمی دانند. از جمله این روحانی احساس می کند که قربانی شرایط موجود شده و یا اینکه گناهی را مرتکب شده است که مردم تمایل دارند او را تنبیه کنند. روح پسر دایی تان شاد. او نیز به نحوی قربانی شرایط بوده است و شما یا دیگران، این افراد را قضاوت می کنند و بعد با عصبانیت به آنها نگاه می کنند و می خواهند سعی کنند که اعمال اینها را درک کنند. احساسات خام و نپخته ای در مورد ایشان وجود دارد که از روی سردی روابط و عدم خردمندی وجود دارد. شما سعی می کنید که این احساسات را درک و هضم کنید و آنان را بفهمید. زندایی شما هم هنوز نسبت به بعضی از کارهای پسرش درک درستی ندارد و نمی تواند بفهمد که بعضی از اعمال او به چه دلیل بوده است. در نهایت اینکه شما و مردم دیگر، برای بالابردن آگاهی خودشان غیبت این افراد را می کنند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۶ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۲۸:۰۳
masi

masi : با سلام و خسته نباشید خدمت خانم هراتی عزیرم خواب دیدم پدرشوهرم که فوت کردن چند تاگوسفند سربریدن یاقربانی کردن دیواره استخرباغ خیلی خونی شده بود ویکی از گوسفندهای سربریده با صدای یه اشناحرف میزنه رفتم توی استخر توش تمساح بود سریع فرار کردم بیرون حالت دشت بوداز اوتجا هم باسرعت اومدم بالای خونه چون احساس کردم پشت سرم هم حیونات وحشی هستن .ولی پدر شوهرم با یه نگاه پرمعنی واخمو نگاهم کردن...
توی یک باغ دنبال درخت انار میرفتم یه قبرستون قدیمی دیدم از کنارش رد میشدم که دخترم رفت روی یک قبر قدیمی ادرار کرد .انگار یه پیرمردی بهش گفتن همینجا ادرار کن .
خانم هراتی عزیزیادتون باشه دخترم مشکل داشت وموهاش رو میکند با تعبیرای خوبتون خدارو شکر خیلی بهتر شدن ببخشیدم

پاسخ
لینک۱۳ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۱۸:۰۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. روحشان شاد. پدر شوهرتان امیدوار است که کسانی که عقل و خردشان را به کار نمی گیرند و بر طبق غرایز حیوانی شان فقط می خورند و می چرند و از شعورشان استفاده نمی کنند، و صرفا از دیگران تبعیت می کنند، مغزشان را به کار بگیرند و نفس اماره شان را قربانی کنند و انسان شوند!! او آرزو کرده که این اشخاص با سختی و بلا مواجه شوند تا یاد بگیرند که آدم باشند. شما از این اشخاص فراری هستید و آدمهای بی عاطفه و پوست کلفت و آبزیر کاهی در زندگی تان هستند که سعی می کنند که شما را بفریبند و اعتمادتان را به خودشان جلب کنند. استرس زیادی زندگی این افراد را فرا خواهد گرفت. شما باید برای دفع شر سعی کنید که اولا درست فکر کنید و فقط به فکر منافع خودتان نباشید و حس نوعدوستی را بیشتر در وجودتان پرورش دهید و دیگر اینکه به اندازه ی وسعتان گوسفند یا مرغ قربانی کنید و گوشتش را به فقرا ببخشید. شما می خواهید که زندگی تان سرو سامان بیشتری بگیرد و به سلامت و سود بیشتری برسید و امیدوارید که دخترتان بتواند ازدواج کند. دختر شما مسئله ی قدیمی و عادات بدی را که در زندگی اش وجود داشته است را دور خواهد ریخت و احساسات منفی را از وجودش رها خواهد کرد. او عادات بد قدیمی اش را دفن خواهد کرد و کاملا سلامت خواهد شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۳ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۵۷:۳۵
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.