تعبیر خواب قربانی کردن
قربانی کردن در خواب، نجات و رستگاری است و دیدن قربانی کردن دیگران نشان انتفاع و سود بردن است به خصوص اگر از گوشت قربانی به بیننده خواب سهم بدهند. اگر کسی دید به سفر حج رفته و روز عید قربان است و قربانی می کند، در انجام امر حق کوشا است و اگر می دید از سفر آمده و جلویش قربانی می کنند، باید خیرات و صدقه بدهد. اگر نذری کرده بود و در حال اجرای نذر، قربانی می کرد، بلا از خود و خانواده اش دور می شود.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی به خواب دید که شتری یا گوسفندی قربانی نمود، بیننده اگر بنده است، آزاد خواهد شد. اگر بیمار است شفا یابد. اگر آزاد است رستگاری یابد و حج اسلام بگذارد. اگر ترسی داشت ایمن شود. اگر درتنگی بود به فراخی آید. اگر این خواب نزدیک عید قربان ببیند، دلیل که اثر آن بیشتر است.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند گوشت قربانی خورد، دلیل منفعت است. اگر ببیند گوشت قربانی قسمت نمود به مردم، دلیل که مردی محتشم در آنجا بمیرد و مال او را قسمت کنند.
جابر مغربی می گوید: دیدن قربانی درخواب، دلیل بشارت است.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن قربان کردن بر چهار وجه است:
- ایمن شدن از ترس،
- یافتن مراد و حاجات،
- خیر و برکت،
- زوال قحطی و تنگی.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
سایه : یادم رفت بنویسم می خواستم با ماشین اداره برگردم خونه ، و انگاری با مدیرم هم یک کل کل مزاح گونه داشتم
سایه : سلام خانم هراتی عزیز
دیشب خواب دیدم روز آخر ساله انگاری ، داشتم دو جعبه شیرینی گرفته بودم و یکیش پخش می کردم طبقه ای بودم آقای که بهش علاقمندم هم بود یکی از خانم های اداره که مدیر هم هست و از رفقای من هست و بود آن خانم بهم گفت ناراحت نباشی ها ، گفتم نه می رم خونه استراحت می کنم ، بعدش دنبال آن یکی جعبه شیرینیم می گشتم دیدم تو یکی از پاگردهای اداره جا گذاشتم نمی خواستم برم بالا دور بزنم برم آن یکی پله ، که آن آقا فکر کنه به خاطر آن رفتم، رفتم جایی واستادم که شیرینی را بردارم جایی که واستاده بودم هم سطح با پاگرد شده بود دیدم لاکپشتی داره شیرینی من را می خوره یکی از همکارهای استان ایلام که یک خانمه تو خواب دیدم آمده بود پیشم نشسته بود بعدش دیدم جایی هستیم نزدیک های روستامون بود فکر می کنم نزدیک قبرستانی بود که پدر و مادرم دفن بودن گوسفندی را برای قربانی داده بودن آقای که که می شناختم و از آشناهای من بود هم آنجا بود به خواهرم گفت گوشت من را همیشه خودش تامین می کنه ، در واقعیت همچین چیزی نیست ولی خیلی پولداره یهو دیدم همه گوشت را بردن جز تکه های استخون موند برای من دل و جیگر موند گفتم بدید نمی دونم کدام یکی از خواهرهام بود گفت می خواهی دل و جگر را می خواهی چکار نگیر ، گفتم نه بدید ، قصابی که گوشت را قربانی کرده از زنجان آمده بود راننده ماشین سنگین بود ، آن اقایی که می شناختم بهم یک نسخه دارو داده بود که پیدا کنم ، من یک داروخانه حوالی انقلاب نرسیده به چهارراه ولیعصر بود انگاری تو خواب آن داروخانه را می شناختم و انگاری نسخه دیگه ای براش از طریق تلگرام یا واتس آپ براشون فرستاده بودم یادمه هر جایی رفتم نسخه آن آقا را نشون دادم گفت این نسخه به درد نمی خوره باید نسخه پزشک باشه انگاری آن نسخه معتبر نبود و آن آقا نمی خواست جایی ثبت بشه واسع همین می خواست من از طریق آشنا با همون نسخه این دارو را واسش تهیه کنم دارو برای ریه بود کلی نسخه داروخانه خالی دستم بود که توش هیچ دارویی ننوشته بود انگاری من می تونستم توش چیزهایی بنویسم لوگوی داروخانه رنگ قهوه ای بود سربرگش هم رنگ قهوه ای بود
فریبا هراتی
: سلام. شما به موفقیت در کارتان خواهید رسید و خیرتان به دیگران می رسد. صبورانه منتظر نشسته اید تا نتیجه ی تلاشهایتان را بگیرید و در لاک خودتان فرو رفته و با دیگران در مورد احساستان صحبت نمی کنید. روح امواتتان شاد. شما ساده لوحی و بی فکری را کنار گذاشته اید و سردی روابط بین شما و فامیلتان از بین خواهد رفت. او به نقاط قوت و اصالت شما پی برده و شما را تحسین می کند و از نظر او شما شخصیتی با فرهنگ و شجاع داریدو در خمیر مایه ی وجودتان ثروت و دست و دلبازی نهفته شده و کسی که به شما گفته استخوان را نگیر، نمی خواهد که شما به خودتان بگیرید که خیلی اصیل و با فرهنگ هستید! شما می دانید که آدمهایی هستند که سخت تلاش می کنند و بارهای سنگینی را در زندگی بدوش می کشند و شما می خواهید به ایشان کمک کنید تا مشکلاتشان تا جایی که از دستتان برمی آید، حل شود. این آقا راه حلی برای از بین بردن مشکلش دارد ولی مشکل او به صورتی که خودش دوست دارد حل نمی شود و باید شما او را کمک کنید. او نیاز به کمک مالی دارد. در مورد مسائل کاریتان شاید با رئیستان کمی بگو مگو داشته باشید. تشکر از همراهیتون.
Amir por63 Amir por63 : سلام خانم هراتی .چن شب پیش بود خواب دیدم دقیق یادم نیست که گاو قرابنی کرده بودن یا همینجوری فقط ضبحش کرده بودن من اونجا بودم کنار گاوه که انگار تو شکم که باز بود یه تیک کاغذی چیزی بود مثل فال یا اینجور چیزا تو کاغذا چیزی نوشته بود که یکی داشت بهم میخوندتش فقط صداش می اومد میگفت تو به مراد دلت میرسی و ازدواج خوبی خواهی داشت و خوشبخی و خوشی بهت میرسه ولی یکم زیاد قرقر میکنی ایراد میگیری بعد میگفت این دوتا بهم میرسن ولی خوشبختی ازشون دور میشه یکم و میگفت اییه هر دو تاتون دختر نسا هستش یا ما هر جفتتون دختر و بعد گفت اییه نسا اخرش میگفت که اینا همش بخاطر دل پاکته و زحمتهای زیادی و نیتته خوبته بهت داده میشه .بعد خانم هراتی از خواب پا شودم دوباره خوابید دیدم که اون کسی که برام خلی مهمه و ازش چن وقته دورم کات کردم تو خواب کنارمه تو شهرمون تو کوچه وایسادیم کنار هم بهم میگه من میرم ناخونامو درستش کنم بعد میام بری خونیه پایین که من یهش میگم بریم خونه ما میگه نه میریم خونیه همساییه پایینیم تو همین حین من دستاشو گرفتن تو دست چشم به ناخوناش افتاد دیدم ناخوناش سفید قشنگ خیلی هم بلند خیلی هم معمولیه دیدم که بارون نم و ارومی خیلی اروم میباره رو صورتش قطرهاشو من میبینم تو صورتش بدون هیچ ارایشی یا چیزی بغلم کرد منم پیشونیش بوسیدم بهم پول داد که نهار بگیر بیار من قبول نکردم پولشو دادم بهش 5هزاری یکمم کهنه بودن پولش گفتم خودم مگیرم میارم تو لین خواب از اون اولش دختر خانمش کنار من بود وایساده پیش من .اگه دو خواب بود هزینه هر جفتشو کم کنین و تعبیر کنین برام مرسی
فریبا هراتی
: سلام. قربانی کردن گاو اشاره به این دارد که شما می خواهید از خودتان خیلی برای کسی مایه بگذارید. شما باید از لجبازی و خیره سری و خودرایی تان دست بردارید و روحتان را مختص به احساسات غریزی تان نکنید. از باور به فال و دعا نویسی باید دست بردارید این افکار ذهن شما را خراب می کند و ایمانتان را نسبت به خدای بزرگ ضعیف می کند و فکر می کنید که بدون نیروهای ماورای طبیعی و بدون کمک از جنیان قادر نیستید که روی پای خودتان بایستید!! در حالی که تنها کسی که عاشقانه شما را کمک می کند فقط خداست. شما شخصیتی مهربان دارید و ساده دل هستید و زود گول این دعا نویسان را می خورید. کسی که دوستش دارید به زرق و برق و فریبندگی دنیا خیلی علاقه دارد و احساس می کند که زندگی اش عاطل و باطل دارد می گذرد. این که به شما گفته برویم خانه همسایه پایین یعنی با شما همفکری ندارد و روحش مانند شما نیست. طبقه پایین به درک پایین تر ذهن او اشاره می کند. او می خواهد که زود به خواسته هایش برسد ولی شما نسبت به او احساس خوبی دارید. از نظر شما او با شما صادق است و شما فکر و روح او را دوست دارید. نیاز به حمایت او ندارید و اگر بتوانید خودتان می خواهید که از او حمایت کنید. دختر او نسبت به شما احساس مثبتی دارد و شما هم او را دوست دارید. تشکر از همراهیتون.
ابراهیم : با سلام و احترام. اگر حضرت ابراهیم تعبیر رویای خود را از شما خواسته بود چه تعبیری برای او میکردید؟ آیات مربوطه را می آورم:
«فَبَشَّرْناهُ بِغُلام حَلِیم * فَلَمّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قالَ یا بُنَیَّ إِنِّی أَرى فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى قالَ یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللّهُ مِنَ الصّابِرِینَ * فَلَمّا أَسْلَما وَ تَلَّهُ لِلْجَبِینِ * وَ نادَیْناهُ أَنْ یا إِبْراهِیمُ * قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیا إِنّا کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ * إِنَّ هذا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبِینُ * وَ فَدَیْناهُ بِذِبْح عَظِیم * وَ تَرَکْنا عَلَیْهِ فِی الْآخِرِینَ * سَلامٌ عَلى إِبْراهِیمَ * کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ؛ ما او را به نوجوانى بردبار و صبور بشارت دادیم. هنگامى که با او به مقام سعى و کوشش رسید، گفت: «پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح مىکنم، نظر تو چیست»؟ گفت: «پدرم! هر چه دستور دارى اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهى یافت»! هنگامى که هر دو تسلیم شدند و ابراهیم جبین او را بر خاک نهاد، او را ندا دادیم که: «اى ابراهیم! آن رؤیا را تحقق بخشیدى»! ما این گونه نیکوکاران را جزا مىدهیم. این مسلماً همان امتحان آشکار است! ما ذبح عظیمى را فداى او کردیم. و نام نیک او را در امتهاى بعد باقى نهادیم! سلام بر ابراهیم! این گونه نیکوکاران را پاداش مىدهیم». (صافات/ 101 تا 110) (ترجمه مکارم شیرازی تفسیر نمونه)
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. اول از هرچیز لازم به یاداوری می دانم که خوابهایی که پیامبران می بینند، خوابهای صادقه است و وحی خداوند است و تعبیر همان است که باید انجام شود. حضرت ابراهیم به همین دلیل خواستند خوابشان را درست طبق چیزی که دیده بودند انجام دهند. اما اگر شما این خواب را ببینید، تعبیر آن فرق می کند. قربانی کردن در خواب به زیر پا گذاشتن هوای نفس اشاره می کند؛ اینکه تمایلات نفسانی خودتان را برای روشنگری های معنوی فدا کنید و به چیزی که برایتان با ارزش است به خاطر پیگیری خواست خداوند پشت پا بزنید. اگر خواب ببینید کسی را قربانی می کنید به این معنی نیست که او را بکشید بلکه به این معنی است که نفس تان را بکشید!!! تشکر از همراهیتون.
Mehrsa : سلام قشنگتون صبح بخیر این خواب رو دوستم دیدن : خواب دیدم با همکارم رفتیم منزلشون بعد برف زیادی اومده بود در خونشون سخت باز میشد از زیادی برف وارد خونه که شدیم یک نفر داشت گوسفند قربانی میکرد همکارم گفت هر چی خون بیشتر از گوسفند بیاد بیرون بهتره و گوسفند رو قربانی کردند ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. همکار شما در شرایط سختی زندگی می کند و می خواهد که از مردم دور باشد. او تمایل زیادی به ارتباط پیدا کردن با مردم ندارد زیرا فکر می کنند که مردم او را ساده فرض کرده اند. او از اینکه از دیگران بی چون و چرا تبعیت کند و هر چه همه گفتند، او تصدیق کند، خسته شده است. او می خواهد عقلانیت را به زندگی اش راه دهد و شخصیت خودش را متحول کند. می خواهد از نقص ها و اشتباهاتش دست بکشد. تشکر از همراهیتون.
zahra : سلام.پری شب خواب دیدم که خواهرم میخواست پسرش را که ۲۸سال دارد.قربانی کند.هی پسرش را دنبال خود به مکانی که میخواست اونجا قربانیش کنه ،میکشاند.من خیلی ترسیده بودم.داشتم حمام میکردم که خواهرم صدام زد که بیا بریم.از حمام بیرون آمدم و به چهره خواهرم که ناراحت بود نگاه کردم.و با خودم میگفتم:خواهرم چقدر بی رحم شده که میخواهد پسرش را قربانی کند.با ترس همرا خواهرم و پسرش به راه افتادم.ولی توی راه با حرف زدن میخواستم.خواهرم را قانع کنم.که این کار را نکند.(البته خواهر زاده من دختری را عقد کرده که الان میخواد طلاقش بده)آخرش به خواهرم گفتم این چه کاریه که پسرت را قربانی کنی؟! و از این کار منصرفش کردم.داشتم با خواهر زادم بر میگشتم.که از خواب بیدار شدم...خانم هراتی اگه خواهرم در خواب پسرش را قربانی میکرد.بهتر بود یا من مانع شدم بهتره؟؟..تشکر
فریبا هراتی
: سلام. قربانی کردن خواهر زاده تان در خواب اشاره به این می کند که خواهرتان سعی می کند پسرش را به کاری وادار کند که مخالف میل پسرش است و با اینکار پسر او نفسش را قربانی خواهد کرد و انچه را که دوست دارد را زیر پا خواهد گذاشت. اگر خواهر شما اصرار دارد که پسرش از این دختر طلاق بگیرد، یعنی خواهرتان دارد پسرش را وادار می کند که مخالف میلش زنش را طلاق بدهد و پسر او احساس می کند که قربانی تصمیمات خواهرتان می شود. اگر هم خواهرتان اصرار دارد که پسرش با این خانم آشتی کند، پسر او احساس می کند که آشتی با این خانم یعنی قربانی شدن خودش و حرام شدن زندگی خودش. پس تعبیر خواب به احساس خواهر شما در رابطه با زندگی پسرش مربوط است و منوط به آن هم تعبیر می شود. شما خواهرتان را از اینکه در حق پسرش اشتباه کند و او را وادار به انجام کاری کند که دوست ندارد، باز می دارید و منصرفش می کنید تا بعدا پسر او نگوید که مادرم زندگی من را خراب کرد و اگر به حرف او گوش نمی کردم قربانی این شرایط نمی شدم. اما اگر خواهر شما و پسرش، هر دو نسبت به عروسشان یک نظر را دارند و هم نظر هم هستند و مخالفتی با هم ندارند، تعبیر خواب این می شود که شما خواهرتان را نصیحت می کنید که کار درست را انجام دهد و آن این است که او باید برای دفع شر از سر پسرش و خوب شدن زندگی او، نذر کند که گوسفندی را قربانی کند و گوشتش را درسته به فقرا ببخشد و اصلا خودشان نباید از این گوشت بخورند. تشکر از همراهیتون.
زهرا : سلام مجدد و عرض ادب و تشکر برای تعبیر روشن شما.
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. خیر اینطور که می فرمایید نیست. کلمه خسیس که خودتان بی دلیل در خواب ذکر کرده بودید اشاره به این دارد که صاحب نذورات از ته دلش راضی نبوده این نذر را به جا بیاورد و به ضرر مالی فکر می کرده و خداوند هیچ هدیه و قربانی را از جانب کسی یا اشخاصی که از ته دلشان راضی به انجام این نذورات نباشند نمی پذیرد. دایی شما شرایط بدی داشت و شما خواب دیدید در راه خدا هم قربانی کردید. اینکه می فرمایید خداوند قربانی من را قبول نکند کاملا بی دلیل است و صحیح نیست. شما نیتتان خیرخواهانه بوده و با کمال صداقت اینکار را کردید و به عده ای فقیر هم سود رساندید کجای اینکار گناه است که خداوند بخواهد به خاطرش بگوید که نذرتان قبول نیست؟!! در راه خداوند هر مهربانی به دیگران بکنید قبول است و ثوابش را هم که تقدیم روح دایی تان کردید.
محمد : سلام وققتتون بخیر،پنجشنبه شب سه تا خواب دیدم که هرسه متصل به بیداری بودن ینی خواب اول رو که دیدم بلافاصله بیدارشدم ودوباره خابیدم ورویای دوم رو دیدم ودوباره بیدار وبه همین ترتیب رویای سوم رو هم دیدم،رویای اولم این بود که داخل منزل یه آقایی بودیم که گله بز داشتن ومردم میومدن بز میخریدن واون آقا به همرا پسرش بزها رو هم برا مشتری ها سر می برید من هم به نماینده خانوادم اونجا بودم وقصد قربانی کردن داشتیم درحین قربانی کردن دیدم یکی از بزها رو که میخاستن قربانی کنن تبدیل به انسان شد واومد موهای منو به لذت خاصی شونه میکرد ویهو از خاب پریدم در رویای دوم دیدم داخل یه مسجد بودم که بعد از خوندن نماز یه آقا پسری یه ساک پراز آبمیوه(ساندیس)بمن داد که بعضیاشون آب انگور بودن خود خدمتکار مسجد هم دوتا بسته کوچیک بمن داد که حاوی توت سفید خشک کرده باضافه ی شاه دونه بودن ویهو از خواب پریدم واما خواب سومم دیگه یادم نیس،ممنون میشم راهنمایی کنید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. قبل از تعبیر خوابتان لازم به یاد آوری می دانم که شما بر طبق قوانین سایت فقط مجاز به ثبت یک خواب در هر 24 ساعت هستید و این یعنی اینکه در یک کامنت هم شما نمی توانید چند خواب ثبت کنید. وقتی خواب شما فقط یک خواب محسوب می شود که تا زمان بیداری پشت سر هم، خواب ببینید. اما زمانی که بیدار می شوید دیگر یک خواب محسوب نمی شود و با یک حق کسر خواب بنده و شما شرعا مدیون سایت و کارمندان آن خواهیم بود! بنابر این من تعبیر خواب اول شما را خدمتتان عرض می کنم. شما با کسی در زندگی بیداریتان همفکری می کنید و یا کسی را قلبا دوست دارید که تمایل دارد که دیگران ساده لوح و کم عقل باشند و راجع به چیزی قضاوت نکنند. او می خواهد خودش همه ی مشکلات را به روش خودش حل و فصل کند و به دیگران می گوید که خیالت راحت باشد و اصلا تو فکر هیچ چیزی را نکن. اما شما یک انسانید! نمی توانید صرفا از غرایزتان تبعیت کنید. می خواهید که فکرتان را به کار بیاندازید. می خواهید که افکارتان را سروسامان بدهید و در مقابل نظراتی که به شما تحمیل می شود، ایستادگی خواهید کرد. وقتی که رابطه یا موقعیتی برای شما روشن نیست، سعی می کنید که افکارتان را سازماندهی کنید و تشخیص دهید که چه غلط است و چه درست است. تشکر از همراهیتون.
sinderellay : سلام وعرض ادب.برای شفای بیماریم گوسفندقربانی نذرکردم.خواب دیدم باماشین رفتیم یه جای ناشناس.ازبالایه گوسفندقربانی آویزدن بودکه پوستشوفقط کنده بودن.وتوخواب میدونستم که اون نذرخانواده ماهس نه نذرمخصوص من.یه تکه ازجگرگوسفندودادن من خوردم.بعدرفتیم خونه قدیمی که داشتیم قبلا.وچندتامرغ داشتیم ومن مرغو گرفتم واون میخواست تخم بزاره ومن دستموبازکردم وداخل دستم تخم گذاشت وهمراه تخم یه قوط مثل قوطی شیر هم اوندبیرون انگارقوطی استفاده شده بود.بعدرفتم یه جای زیرپله هاکه دیدم مرغااونجاهم تخم گذاشتن ومن گفتم ببین کجا تخم گذاشتن جای مخفی.وفک کنم 4تاتخم جمع کردم که یکیش شکسست .تخم فقط ماله یامیتونه حاجت وخواسته هم باشه؟
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. خواب شما می گوید که شما باید سعی کنید که احساستان را رک و پوست کنده بیان کنید و از نگرانی هایتان صحبت کنید. شما باید از ترس و نگرانی هایی که در دلتان مخفی کرده اید دست بردارید و جگر و دل و جرات داشته باشید و به خاطر بیماری تان اینقدر دلشوره نداشته باشید. سلامتی و شفا و ثروت به زندگی شما راه می یابد ولی شما خودتان احساس شکنندگی و آسیب پذیر بودن دارید. تخم مرغ دستاوردهای مالی است و احساس شما را هم بیان می کند. چیزی جدید در حال وقوع است و تخم مرغ ترک برداشته، احساس آسیب پذیری و شکنندگی شماست. همه ی خانواده ی شما آرزوی شفای شما را دارند و نذر شما، نذر ایشان هم هست. شما باید مثبت اندیش باشید و به شفا فکر کنید. قوطی شیر احساساتی است که درون خودتان نگه داشته بودید و الان برای شما این شفا نمایان می شود. تشکر از همراهیتون.
Sorakhorshid : سلام خانم هراتی عزیز. خواب دیدم شب بود تو حیاط خونه خواهرم نشستیم.(خونه پدربزرگ مرحومم بوده قبلا) دوتا دختر که یکیش همکلاس سابقم بود بهم گفتند بیا. توی خواب هم نمی دونستم برای مادربزرگم دوباره سالگرد گرفتند یا روضه گذاشتند. اون طرف حیاط عموم داشت برای خواهرزاده ام گوسفند قربانی می کرد( بعد از تولدش گوسفند قربانی کرده) اما همه گوسفند با دل و جگر و قلوه اش برای خونه ما شد. کسی هم اعتراض نکرد. من اومدم خونه دیدم مادرم با کاغذ آلومینیومی کل صفحه اجاق رو پوشونده و من حوصله نکردم اینا رو در بیارم و چیزی درست کنم.دو تا از عمه هام اومدن خونمون و هر کدوم از بیرون این ور و اون ور در اشپز نشسته بودن چادر به سر، من توی آشپز کیسه جگری رو باز کردم که قلوه هاش رو برای خودم بردارم. دل گوسفند رو دیدم تو خوابم خیلی خودنمایی می کرد کنارش زدم و قلوه رو برداشتم ولی یکی بود با خودم گفتم چه اشکال داره از دلش هم برای خودم کباب می کنم. و کم کم همه جگر و دل و قلوه رو جدا کردم و گذاشتم تو ظرف. ولی قلوه فقط یکی بود. بعد برادر کوچیکم اومد ی کاغذایی دستش بود. گفت مغازه دارا گفتند هذ کی بیاد شاگردشون بشه یک میلیون تا یک میلیون و نیم ماهیانه بهش حقوق میدن. مرسی از تعبیر تون
فریبا هراتی
: سلام. دنیا به شما رو می آورد و شرایط زندگی تان متحول خواهد شد. یک سری عادات قدیمی تان را کنار خواهید گذاشت. شما به ثروت می رسید و مادر شما می خواهد امنیت و گرمی احساسی زندگی تان را برایتان حفظ کند و خیلی به این موضوع اهمیت می دهد. برای او مهم است که عشق و مهربانی در خانواده تان محفوظ و قوی باقی بماند. شما هم به ثروت می رسید و هم احساس مثبت به زندگی تان راه می یابد و هم اینکه باید از جهتی فکرتان را عوض کنید و افکار منفی را از ذهنتان پاکسازی کنید. شرایط سخت زندگی برای برادر کوچکتان هم تمام خواهد شد و او مسئولیت های تازه و شروعی تازه و شانس و رفاه خواهد داشت. و همچنان به سنت های خانوادگی تان پایبند خواهید بود. تشکر از همراهیتون.