تعبیر خواب قطار
معبران خارجی ترن و قطار را زندگی تعبیر کرده اند و کوپه را خانواده دانسته اند. اگر ببینید قطاری می آید و بیگانه ای از آن پیاده شود خبری خوش به شما می رسد یا مهمانی برایتان می آید. اگر خودتان در قطار بودید که قصد عزیمت داشتید تحولی در زندگی شما پدید می آید. اگر دیدید قطاری توقف کرده و شما از آن پیاده شدید، از انجام کار بزرگی فراغت می یابید.
اگر در خواب دیدید که ایستاده اید و ترن از راه می رسد و قطار حرکت می کند و یا از دور، حرکت یک ترن را می بینید، سفری برای شما پیش می آید. دیدن ترن به شرطی که سوار آن نباشید، صرفا یک مسافرت است که بیننده خواب، در آینده در پیش دارد. صدای سوت ترن خبری است که از مسافر یا غایبی به شما می رسد.
اگر دیدید خودتان سوار قطار هستید و از پنجره، آن مناظری را می بینید که از پیش چشم شما می گذرند، تحولی بنیادی در زندگی شما پدید می آید. کسانی که در ترن با شما هستند، در سرنوشت شما شریک خواهند بود. اگر ترن شلوغ باشد، عده زیادی با شما سرنوشتی مشترک خواهند داشت و اگر تنها بودید راه را به تنهایی می پیمایید.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Behnaz : سلام خانم هراتی عزیزم،امیدوارم که حالتون خوب باشه،نمایش داده نشه
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما افکارتان را ترو تمیز می کنید و ذهنتان را سازماندهی و دسته بندی می کنید. نگرانیهای فکرتان از بین خواهند رفت و خیالتان راحت می شود. انشالله گشایش کار می یابید و شادی و شروعی تازه خواهید داشت. شما سعی می کنید که در مسیر زندگی تان به آرامی پیشرفت کنید و چشم کسی که می شناسیدش هم دنبال شماست. اما خوابتان گویای این نیست که به کجا می رسید ولی او هم به شما توجه دارد. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : سلام و وقت به خير
من ديشب خواب ديدم با اقايي كه در حال اشنايي باهاشون هستم براي ازدواج،سوار قطار شديم و رفتيم يك شهره ديگه،و اونجا رفتيم يك مغازه ايي كه اموزش خطاطي داشتند.يك اقايي استاد بودند اونجا و من و دوستم كنار هم نشستيم و شروع كرديم به تمرين كردن.اون استاد به دوسته من گفتن شما پدر اين دختر خانميد(يعني من) ،من از دخترتون خيلي خوشم اومده،دوسته من ناراحت شد و گفت نه ما داريم اشنا ميشيم و من ميخوام با اين خانم ازدواج كنم،من تو خودم ناراحت شدم و گفتم چه استاده بي ادبي ،ازظاهر هم مشخصه كه ايشون پدر من نيست!بعد وسايلمون جمع كرديم كه بريم سوار قطار بشيم و برگرديم،من خيلي استرس گرفتم كه چرا بليط رو انقدر دير گرفتيم من دير ميرسم خونمون.وقتي به قطار رسيديم يك اقايي تو قطار گفتند به موقع رسيديم وگرنه جا ميموندين و تا ما رو صندلي نشستيم قطار راه افتاذ.صندلي جلومون يك خانم سن دار بودند با چادر سفيد و تسبيح،و انگار از زيارت ميامدند و من يادم نيست دقيق كه انگار به ماهم يك خوراكي دادند.اونها زودتر رسيدند به مقصدشون و پياده شدند و جايي كه اون خانم پيازه شد مراسم مذهبي بود و تدري اينا ميدادن . بيشتر مسافران قطار خانم بودند و تو سبك همون خانم و انگار من فهميدم شهري كه من و دوستم رفته بوديم مشهد بوده.من با مسافران خانم صحبت ميكردم و ميگفتم به نظرتون كي ميرسيم و يكيشون گفت ترافيك نباشه دو ساعته و من حساب كردم كه تا هفت بايد برسيم،اما خيلييي راه بندون بود و قطار خيلي تند نميرفت و من خيلي نگران بودم كه ديو برسم خونمون.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما و کسی که دوستش دارید سعی می کنید که روشمند باشید و با قوانین اجتماعی منطبق شده و کاری را انجام دهید که دیگران از شما انتقاد نکنند یا ایرادی به شما وارد نشود. شما می خواهید حس اجتماعی خودتان را گسترش بدهید و روابط قویتر و درست تری با هم بسازید. شاید متوسل به امام رضا ع می شوید که ارتباط شما در جهتی درست به پیش برود. شما سعی می کنید که ارتباط ذهنی تان را با یکدیگر قویتر کنید و بتوانید به صورت ناخودآگاه، به ذات و افکار هم پی ببرید. شما نمی خواهید که در قضاوت نسبت به همدیگر اشتباه کنید و یا سو تفاهمی برایتان پیش بیاید. این آقا بسیار خردمند و آگاه است و آنطور که در واقعیت به نظر می رسد، ساده و معمولی نیست. شما سعی می کنید که اعتبار بالایی پیش او داشته باشید تا او در این سفر زندگی شما را بپذیر و همسفر تان باشد اما نزدیک است که خطا کنید و از چشم او بیافتید!! تا تنور داغ است نان را می چسبانید و نمی گذارید که خطای شما به چشم او بیاید. شما سعی می کند که استقلال عمل داشته باشید و بر کشمکش های شخصی تان غلبه کنید. شما خواهید فهمید که مجبورید پای حرف و عمل خودتان بایستید. ولی نگران هستید که به موقع بتوانید همدیگر را بشناسید و به هدفتان برسید. تشکر از همراهیتون.
ghazal : سلام من خواب دیدم که با خاله ام در قطار یااتوبوس پرجمعیت هستم و داریم به سمت ترکیه میریم اما یهو راننده گفت که به کانادا رسیدیم . من از پنجره میدیم که مردم تو کافه ها نشستن و خیابان ها حالت کریسمس داره برف ریز میباره . با گریه توی خواب توی دلم میگفتم خدایا اگه من الان اینجا پیاده بشم میتونم بمونم و دعا میکردم که پیاده شم و بهم چیزی نگن . خالم هم هر کاری میکردم بلند نمیشد نگاه کنه . در واقعیت من در حاتل انجام پرونده برای کانادا هستم .
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید به صورتی روشمند و قانونی برای رسیدن به موفقیت اقدام کنید و به کانادا بروید. دلتان شور می زند و عصبانی هستید ولی خیلی زود به خواسته تان خواهید رسید. دوستی های جدیدی خواهید داشت و انرژی مثبت به زندگی تان راه می یابد هر چند که با نوعی رکود و سردی روابط هم مواجه خواهید شد. انشالله به خواسته تان خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.
Khanomeirani : سلام وقت بخیر. قبل از هر چیز بگم من با یه آقایی دارم صحبت میکنم ک بهش علاقه دارم.اسمش امیره
یه خانم هست به اسم ربابه ... زن پسر عموی بابامه.نازاست.اولاد ندارن اصلا. دوشنبه شب نزدیک صبح خواب دیدم میخواستیم بریم یه عروسی یا مهمانی(دقیق مشخص نبود) با قطار خواستیم بریم..بعد منو داداشم یکم از قطار جا موندیم دویدیم و سوار شدیم.در حد چند متر دویدیم....بعد که رسیدیم.مهمانی خونه امیر تو خرم اباد( کاشرف) بود.دخترای فامیل هم بودن.اونا هم اومده بودن خیلی بخودشون رسیده بودن.دختر عمه ام ک چاقه خیلی طلا انداخته بود بخودش.بعد نگاه کردم امیر هم به عنوان میزبان نشسته بود. من ناراحت بودم ک امیر ممکنه از اون دخترای فامیل خوشش بیاد...دیدم امیر داره نگام میکنه و لبخند میزنه...بعد پا شدم رفتم آشپز خونه و ظرفارو بشورم...لباسم ساده و معمولی بود مثل بقیه دخترا شیک نبودم.انگار عروسی نبود یا خواستگاری بود نمیدونم...ولی کسی نبود ک لباس عروس تنش باشه.فقط دخترا میخواستن جلب توجه کنن.و من ناراحت بودم از این موضوع.بعد تو آشپزخونه ک بودم دیدم ربابه اومد توو منو بغل کرد صورتمو موهامو چند بار بوسید و گف عزیزم کی اومدی؟؟؟ اصلا ناراحت نباش.کار خوبی کردی اومدی...و ابراز خوشحالی کرد.منم بوسیدمش.بعدش بیدار شدم.ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما از بعضی جهات ممکن است اعتماد به نفستان در مقابل امیر کم شده باشد. شما تمایل دارید که روشمند باشید و کارهایتان را به صورت خاصی سازماندهی و برنامه ریزی کنید ولی به اندازه ی کافی آماده ی ورود به فاز جدید زندگی تان نیستید و از جهتی می ترسید که این فرصت را از دست بدهید. سعی می کنید که مصمم و قوی و با اراده باشید و خواسته هایتان را بدست بیاورید. رفتار شما ساده و بی آلایش است و امیر شرایط مالی خوبی دارد ( یا پیدا می کند). شما نگران هستید که به چشم او نیایید و به شما توجه کافی نکند. در واقع خودتان را به نحوی ناامید می دانید که بتوانید به اندازه ی کافی تاثیر مثبت روی او بگذارید. ولی سعی می کنید که برای آینده تان برنامه ریزی کنید و مشکلاتتان را از بین ببرید. ربابه در خوابتان گویای همین مقایسه ی اشتباه شماست که خودتان را دست کم می گیرید ( همانطور که نازایی را برای او عیب می دانید). تشکر از همراهیتون.
طاهره : سلام.مادرم خواب دیده:... هستم بچه نوزادپسری داشتم که .. من مریضم ،زیر نافم غده های کوچک هست مثل دانه های آبله مرغون بودو من غده ها را با انگشتم سبابه ام لمس کردم .بعددیدم باهمسرم نزدیک حرم حضرت معصومه ع سر سه راهی چهار مردان هستیم که متوجه شدم که موبایلم گم شده است.بعددر روستای پدریم بودم همه خانواده ام جمع بودندو به من گفتند که گوشی موبایلت پیداشده دامادت(جای دورتر از ما بازن دیگرش زندگی میکند.) باقطار آمده .او کنار دخترم که همسرش هست نشسته و دخترم بابلوز سفید و موهای مشگی کنار شوهرش با او شوخی میکند و میخند .و من رفتم پیش انهابعد از احوال پرسی دامادم گفت سر راه به خانه شما رفتم که دیدم گوشیتان را جا گذاشتید. بعددیدم در کوچه هستم که انتهایش مسجد بود ونورسبزش دیده میشد و داشتم برای نماز صبح خواندن به مسجد میرفتم.
فریبا هراتی
: سلام. شما حاجتی دارید که برای رسیدن به آن باید متوسل به ائمه ی اطهار شوید چون بندگان خدا قادر نیستند که حاجت روایتان کنند چون هر قدر هم که موفق و قوی باشند، خداست که قادر مطلق است و شما باید قدرت تشخیص این مسئله را داشته باشید! انگشت سبابه به قضاوت شما اشاره دارد و اینکه قاضی الحاجات فقط خداست و بس. شما ارتباط تان را با اشخاصی که در ظاهر صاحب مقام هستند از دست داده اید و فکر می کنید که دامادتان به خاطر شرایط شغلی اش صاحب امتیاز و مقامی بوده است. از اینکه او با دخترتان ارتباط مجددی داشته باشد خوشحال می شوید. مقام هر کسی به شعور و عقلانیت و ایمان اوست و نه به ظاهرش! دختر شما شخصیتی با کرامت و افکاری زیبا دارد که همسرش اعصاب او را خورد کرده و ناراحتش کرده است. شما مشتاق هستید که ارتباط تان با او برقرار باشد در حالی که کسی که حاجت روایتان می کند و به شما مقام و احترام می بخشد، ایمان خودتان است و اعمالی که در نزد پروردگار انجام می دهید. شما باید شروعی تازه داشته باشید و در شرایط سخت و بغرنج به خدای بزرگ توکل کنید و نه به بندگان خدا. تشکر از همراهیتون.
تلدا : سلام دیشب خواب دیدم سوار قطار بودم درایستگاهی پیاده شدم برای استراحت وسپس چندتا ازهمکلاسیهای قدیمی ام رادر اسیتگاه دیدم ویکی ازآنها بمن کیک خامه ای تعارف کرد ولی فکر میکنم کیک رانخوردم ولی مدتی مشغول نگاه کردن به کیک شده بودم بعدسریع آمدم که سواربشوم ولی قطاردرب را بست وازپیشم رفت ویک ساک یا چمدان من که الان نمیدانم چی داخلش بوددر قطار جاماند ومن نگران آن بودم وبعدمن باخودم فکرکردم که سوار یک تاکسی بشوم تابه آن قطاروچمدانم برسم ولی دقیقا الان نمیدانم که یا منصرف شدم بااینکه ازخواب بیدارشده بودم
فریبا هراتی
: سلام. شما سعی می کنید که خیلی روشمند، کارها و زندگی تان را سازماندهی کنید و مسیر درستی را در زندگی تان به پیش بگیرید. شاید به این فکر می کنید که مدتی استراحت کنید و کسی به شما کاری را پیشنهاد می کند که بتوانید به رفاه و ثروت بیشتری برسید تا زندگی تان را متحول کنید. شما می خواهید مجددا موقعیت تان و مسیر زندگی تان را ارزیابی کنید ولی نه تنها کار جدید را نمی پذیرید، بلکه احساس می کنید که برای اینکه زندگی تان را متحول کنید و به فاز جدیدی وارد شوید، آماده نیستید. شما به فرصت های از دست رفته ی زندگی تان فکر می کنید، و یا انجام کارهایی را که باید از قبل تکمیلشان می کردید را باز هم به تاخیر می اندارید و یا اینکه در انجام مسئولیت هایتان تعلل می کنید. تشکر از همراهیتون.
Mahsa :
سلام وقت بخیر، لطفا خوابم مخفی باشه
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما تمایل دارید که زندگی تان را متحول کنید و برای ارزیابی مجدد موقعیتی که در آن قرار گرفته اید، و تعیین مسیر و اهدافتان در زندگی، وقت خواهید گذاشت، شرایط تان را بررسی خواهید کرد و کمی از کارهای جدی دست می کشید و استراحت می کنید. دوستان شما زندگی شان را عوض خواهند کرد و تحولات جدی در زندگی شان به وجود می آید. اما شما هنوز تصمیم جدی نگرفته اید که با آینده تان چه کنید و اینکه نمی دانید برای تغییر زندگی تان چه هزینه ای باید بپردازید. تشکر از همراهیتون.
Nariman : سلام خانم هراتی
برادر کوچیکم که یه هفته دیگه عمل جراحی قلب میشه خواب دیده که ...
برادرم تو خواب رفته خونه ی پدربزرگم و اونجا جلوی دایی ام میشینه و آش (سبز) میخواد و پسر دایی ام براش آش میاره و اونم میخوره بعد با پسر دایی ام و اونیکی برادرم (وسطی)میرن ایستگاه قطار و بعد برادر کوچیکم خودشو و پسر دایی و برادر دیگرمو تو قطار میبینه که سوار شدن به قطار و قطار سوت میزنه و شروع میکنه به حرکت کردن و در هنگام حرکت روی ریل ها شیشه های خورد شده بوده و زیر قطار را شیشه ها سوراخ میکنن و به پسر داییم که اونورتر برادر کوچیکم وایساده برخورد میکنه و دست و پا و مغز پسر داییم را زخمی میکنه و کلن خونی میشه پسر دایی ام و برادر کوچیکم از خواب بلند میشه
فریبا هراتی
: سلام. برادر کوچک شما خردمندانه رفتار می کند و برای رسیدن به سلامتی اش اقدام می کند و انشالله سلامتی اش را هم بدست می آورد. مسیر زندگی برادران و پسر دایی تان دوباره روی غلطک افتاده و به زندگی ادامه می دهند. آنها نگرانیها و ناراحتی ها را پشت سر می گذارند. اما پسر دایی شما از خودش در مسیر زندگی اش بی ارادگی به خرج می دهد و منفعل می ایستد و اجازه می دهد که مشکلات فکرش را ناراحت کنند و در حرکت به سمت اهدافش با بی میلی و سستی رفتار می کند. باید برای سلامتی و آرامش پسر دایی تان بگویید که یک مرغ قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید. اینکار قضا بلا را از او دور می کند. تشکر از همراهیتون.
ساناز : سلام بانوی گرامی وقت بخیر.خوابهام داره با تعبیراتِ الهیِ شما کم کم اتفاق میفته واقعا شگفت زده ام و دستتون رو میبوسم.قبلا ناآگاه بودم و الآن با محبتِ شما با آگاهی مسیرهام رو انتخاب میکنم..متشکرم اگر ممکنه نمایش ندید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. استدعا می کنم. نوه ی خاله ی شما، زیبا و معصوم است ولی شما به خاطر ناراحتی های او، پنهانی برایش غصه می خورید و پسر خاله ی شما هم می تواند ترحم شما را نسبت به فرزندش متوجه شود. از این جهت او آرامش ندارد. دختر دایی شما، ایده ی تازه ای به ذهنش می رسد و یا دوست دارد که صاحب فرزند شود. اما شاید به خاطر نگرانی هایش از فکر این ایده یا داشتن فرزند بیرون می آید ولی شما نظر او را برای باروری یا عملی کردن ایده اش تصدیق می کنید. او شخصیتی ساده و بی گناه و بی آزار دارد که نسبت به مسئله ای بدبین شده و شما تسلط کافی روی او خواهید داشت تا او را به عملی کردن ایده اش، دلخوش و تشویق کنید. مادر شما می خواهد خیلی زود به اهدافش برسد و راجع به مسئله ای غیبت یا کنکاش می کند و شما مانند او همینکار را خواهید کرد. وقتی که شما خودتان را قضاوت می کنید متوجه می شوید که از نظر احساسی، بی انصافی می کنید و درک و بینش کافی نسبت به مسئله ای ندارید. پس سعی می کنید که خردمندانه تر رفتار کنید و بینش تان را قوی کنید و روش درست زندگی را با افتخار انتخاب خواهید کرد. خواب شما 1129 کاراکتر و 2 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون.
sara : سلام من چند شب پیش خواب دیدم در قطار هستم وبسیارمضطرب وغمگین هستم ناگهان فردیکه چندین سال پیش عاشقش بودم ویکسال باهاش رابطه داشتم ناگهان کنارم ایستاد یک جعبه فلزی دستش بود سه سیگار ازجعبه دراورد وبه من داد بااینکه سیگاری نیستم درخوواب براحتی قبول کردم وارامش عمیقی بهم دست داد
فریبا هراتی
: سلام. شما در مسیر زندگی تان سعی می کنید که روشمند باشید و کارهایتان را به صورت خاصی، سازماندهی کنید و به پیش بروید. به کسی که قبلا عاشق او بودید فکر می کنید و به اینکه او ماهیت و انگیزه هایی در سر داشته که باعث ناراحتی و ایجاد افکار منفی در ذهن شما شده است. اما شما بدون اینکه از انگیزه های او با خبر باشید، با او وارد رابطه شده اید و از وجودش احساس آرامش داشتید. همین باعث اضطراب فکرتان در امروز شده است. تشکر از همراهیتون.