تعبیر خواب قفل
اگر کسی در خواب در حال باز کردن قفل بود، گره گشایی می کند و اگر قفل بازی را به جایی می زد و قفل کرد، خسارتی در پی دارد. اگر قفلی را در حال بازکردن نتوانست باز کند، مشکلی دارد که حل آن طول خواهد کشید. اگر دیدید که قفلی دارید که نمی دانید کلیدش را کجا گذاشته اید خوب نیست چون با مشکلی روبه رو می شوید.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر درخواب ببیند که قفل بگشاد، دلیل است که کارها به وی گشاده گردد و ممکن است که حج کند. اگر ببیند که قفل را نتوانست گشود، دلیل است کارش به تانی برآید.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن قفل به خواب بر پنج وجه است:
- ساختن کار،
- حجت،
- منفعت،
- زن،
- اعتماد کردن به مصلحتی که به وی پیوندد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
سایه : سلام
دیشب خواب دیدم ماشین تو زیر زمین یک خونست خیلی تاریک بود پارکینگ نبود ولی جای خروج ماشین ندیدم در ورودیش را قفل کردم قفلش شکسته بود هر کاری کردم قفل در می رفت همش می ترسیدم دزد بیاد قفل جای دیگه را خواستم بیرم اما نفهمیدم چی شد خونه روشنی بود با فرش های قرمز که انگاری صاحبان خونه آمده بودن بعدش دیدم خونه قدیمی پدریم هستم از یک پیرمرد چیزی خواستم که زیر بالش ها و تشک دنبالش می گشت ، بهم یک بسته کشمش سبز داد که من خوردم زیادی شیرین بود خیلی کشمش هاش نرم بود ، دیدم تاپ و دامن مشکی کوتاه تنمه دامنه ریش ریش بود من فقط نگران بودم که کسی من را ببینه همش دامنم را می کشیدم پایین ، می خواستم برم حموم
فریبا هراتی
: سلام. شما مدتی باید آرام گرفته و از فعالیت های روزمره تان دور شوید و اجازه ندهید که کسی در کارتان دخالت کند و بگذارید تا ذهنتان به آرامش برسد. قبلا زیاد در کارتان دخالت کرده اند. مسئله ای وجود ندارد که ذهن شما را ناراحت کند ولی شما کمی استرس و هیجان در زندگی تان دارید. شما می خواهید به امنیت و آرامش برسید و افکار منفی در مورد خودتان دارید و کمی احساس می کنید که سنتان دارد بالا می رود ولی می خواهید خردمندانه و شیرین و پر بار و صلح جو و خوش اخلاق و لطیف به نظر بیایید و رفتار کنید. شما احساس می کنید که در زندگی تان حمایت کافی ندارید و دلتان به خاطر رفتار دیگران هزار پاره و ریش شده است. می خواهید شروعی تازه داشته باشید و نگرانی های گذشته را بشورید برود. تشکر از همراهیتون.
roksana : باسلام خسته نباشید.خواب دیدم رفتم یه مغازه ، قفل وکلید میخوام بخرم.نگاه میکنم یه قفل کتابی هست با یه قفل کوچیک تو جعبه.گفتم نه بزرگ نمیخوام.فروشنده یه دختر خانمه.یه پیرزنه اومد بغل دستم قفل بخره از دختره .پیرزنه ترکی صحبت کرد .بعد اون فروشنده هم ترکی بالهجه تبریزی صحبت کرد من گفتم خب اینا که ترکن بزار منم ترکی صحبت کنم .منم خواستم یه قفل کوچولو بخرم .که یه لحظه حس کردم یه دختری از من‌پرسید (درست یادم نیست دسشویی گفت یا حموم)دسشوییتون کجاست منم با دست اتاق خوابم رو نشون دادم گفتم اینجاست .ممنون استاد تعبیرش چیه ؟؟
فریبا هراتی
: سلام. تشکر . شما خواسته ای دارید که توانایی تان برای رسیدن به آن کم است و می خواهید که مشکلتان را حل کنید. از این جهت شما تمام مدت احساس عصبانیت می کنید و تندخویی می کنید. شما احتمالا در رابطه با مسائل احساسی و عاطفی تان و روابط اینچنینی مشکلی دارید که اگر از لحاظ احساسی ( و اگر متاهل هستید در رابطه با مسائل زناشویی ) مشکلاتتان را حل کنید اصلا نگرانی هایتان کاملا رفع می شوند. تشکر از همراهیتون.
Yalda : سلام.من دیشب خواب دیدم که مشغول باز کردن یه قفل کوچک هستم اما هرکار میکردم باز نمیشد.همون موقع پدرم اومد و ناراحت بود مثل اینکه باید چیزی رو مهر میکرد اما میگفت مهر هام گم شده و هرچی میگردم پیدا نمیکنم.من بهش گفتم درست نگشتی صبر کن پیدا میشه اما قبول نمیکرد.درواقعیت ما یه صندوقچه فلزی آبی داریم که پدرم بعضی چیزها رو داخل اون میزاره.من چندتا کلید داشتم دوتا قفل صندوق رو باز کردم و مهرها رو خیلی راحت پیدا کردم و دادمش.بعد مجددا مشغول ور رفتن با قفلی که خودم میخواستم بازش کنم شدم اما باز نمیشد.چندتا کلید امتحان کردم.یه کلید بهش میخورد اما بازش نمیکرد
فریبا هراتی
: سلام. شما برای انجام کاری نیاز به اجازه ی پدرتان دارید ولی او موافقت نمی کند که شما آن کار را انجام دهید. شما به او ثابت می کنید که کاری که شما انجام می دهید مثبت است و پدرتان هم می داند که می تواند حرف شما را تائید و تصدیق کند ولی باز نمی خواهد که به شما اجازه دهد که به هدفتان برسید. تشکر از همراهیتون.
بهزاد : سلام و صبح بخیر
خواب دیدم داخل اتاقی هست و از خواب بیدار شدم می خواهم برم بیرون اما در از طرف دیگه قفل شد که شروع می کنم بد و بیراه گفتن به پسرخاله ام که بیدار میشم
سپاس بابت وقت تون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید از شرایطی که به اجبار در آن قرار دارید رها شده و موقعیت خودتان را عوض کنید ولی احساس می کنید که امکانات شما محدود شده و این محدودیت را به خاطر بد شانسی می دانید که ناشی از اطاعت شما از فرهنگ و اصالت خانوادگی تان، به شما رسیده است. به عبارت دیگر شما احساس می کنید که اگر شرایط زندگی امروزتان این نبود و این فرهنگ و اعتقادات را به خورد شما نداده بودند، امروز عواقب ناشی از پیروی شما از این فرهنگ ، به اینصورت سد راه شما برای رسیدن به موفقیت نمی شد. تشکر از همراهیتون.
maryam19 : سلام ،من دم صبح خواب دیدم از خونه زدم بیرون تو مسیر سوار یه ماشین میشم که یه مرد راننده بود و سه خانم عقب نشسته بودن ومن رفتم جلو نشستم نمیدونم کجا میخاستم برم فقط همش درو چک میکردم که باز نباشه اون اقاهه یبار رو صورتم دست کشید (نوازش )من ترسیدم بعد بیشتر میخاست دست درازی کنه که من زدم زیر گریه خیلی ترسیده بودم مامانمو صدا میکردم همه اونایی که تو ماشین بودن هر هر میخندیدن (حالت مسخره کردن)بعدمن از ماشین پیاده شدم تو برگشتنی مسیرم پراز گربه بود(خوابیده ،نشسته ..کوچیک بزرگ) من به شدت میترسیدم هوا هم تاریک بود (موقع سحر )همش حواسم به این بود که پام به گربه ها نخوره دیگه از اون مسیر بدون مشکلی رد شدم رسیدم به محله خونه مادربزرگم که همونجا نشستم دیدم در خونه مادربزگم یه قفل بزرگ زده بود که روش یه جمله عربی درمورد ازدواج نوشته بود چون کلمه ازدواج دیدم (در حال حاضر به جز خالم که مجرده و سنش بالاست کسی دیگه خونه شون نیست ،پدربزرگ و مادربزرگم فوت شدن ) خودمم مجردم بعد تو این فکر بودم اگه مامانم ببینه من نیستم چی فکر میکنه ،بهتره بهش بگم رفته بودم مسجد نمازبخونم دیگه منتظر نشستم تا هوا روشن شه برم خونه وقتی خورشید طلوع کرد دیدم توخیابون بازار هستم ،که حالا خودم یا یه نفر دیگه یادم نیست یه گونی رو کشون کشون رو زمین میکشه که بعد دوتا زن ازش اومدن بیرون ،بعد یه زن معلولو دیدم که میخواست از خیابون رد شه به یه پسر جوون که فک کنم میشناختش ازش کمک خواست که پسره هم رفت کمکش کنه،ممنون میشم برام تعبیر کنید
فریبا هراتی
: سلام. شما از آدمهای بدی که در مسیر زندگی تان قرار بگیرند و بخواهند از شما سو استفاده کننده می ترسید و نگران این هستید که در زندگی تان با آدمها طماع و خودخواه و دزد و خودپسندی مواجه شوید. خاله شما کسی را به دلش راه نمی دهد و در قلبش را به روی کسی باز نمی کند. کسی بخت او را بسته است و برای رهایی از جادوی آدمهای شیطان صفت خاله تان باید هر روز 3 بار آیت الکرسی بخواند و حداقل 7 بار ذکر نام حضرت فاطمه س را به این صورت بگوید: یا فاطمت بنت محمد رسول الله. این ذکر و آیت الکرسی و حتی دعای جوشن کبیر برای دفع جادوی آدمهای شیاد و بد طینت بسیار موثر است منوط بر اینکه خاله تان باور داشته باشد که قدرت خدای بزرگ مافوق همه ی قدرتهاست و اثر جادوی دعانویسان طماع را بسیار کوچک بداند. روح پدر بزرگ و مادر بزرگتان شاد. شما می خواهید زندگی تان را شروع کنید ولی نمی خواهید که ریسک کنید و با خطری مواجه شوید و ترجیح می دهید که تا روشن شدن شرایط، دنبال انتخاب هایتان نروید و محدودیت هایی را تحمل کنید و منتظر بمانید. شما می خواهید به ثروت برسید و دنیا به شما رو خواهد آورد و به ثروت هم می رسید در حالیکه نگاه می کنید که عده ای از مردم مشکلات مالی دارند و مجبورند این شرایط بد اقتصادی را تحمل کنند. تشکر از همراهیتون.
Miladebrahimi : سلام خانوم هراتی عزیز وقت بخیر
باعرض خسته نباشید ، میخواستم اگر لطف بفرمایید تعبییر خواب من رو‌بگید ؟ مادر بنده متاسفانه به رحمت خدا رفته و هنوز برام قابل باور نیست ! ولی من خواب دیدم که سر کوچه مادر بزرگم ایستاده بودم که مادرم داشت میرفت داخل کوچه مادر بزرگم ، من رو دید و من با خوشحالی بهش گفتم مادر کجایی چه جوری برگشتی ؟ و با لبخند گفت خدا مجددا بعد از چهلمم قلب من رو به کار انداخت و از خاک اومدم بیرون و الان خوبم ،بهش گفتم بریم دکتر با این حال ؟ گفت نه من خوبم و رفت سراغ خانه مادر بزرگم و درش قفل بود و رفت قفلساز آورد و در خانه مادربزرگم رو باز کردیم دیدم مادربزرگم گریه میکنه و در همون لحظه یکی از دوستای مادرم اومد و بهش گفت بیا بریم مسافرت ! مادرم گفت نمیذارن من بیام و‌نرفت ! تعبیر خواب من چی هست ؟ ممنون از بزرگواری و وقتی که میذارید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روحشان شاد. روح مادر شما آزاد است و بخشوده شده و تا ابد دیگر هرگز نخواهد مرد. کسانی که آمرزیده و پاک می شوند هرگز اسیر خاک نیستند و اصلا نباید آنها را مرده فرض کرد. او آگاهتر از شما به شرایط و جریان امور است. اگر مادر بزرگتان فوت شده است، مادرتان می خواهد به شما بگوید که باید او را از اسارت رها کرد!! یعنی مادر بزرگتان نیاز به کمک و دعاهای خیر شما دارد تا روح او هم ازاد شود و تعبیر دوم در مورد او این است که احتمالا دیگران مادر بزرگتان را تنها گذاشته و نمی خواهند راجع به او فکر کنند و یا خیلی از او یاد نمی کنند و بنابراین روح او ناراحت است و غصه می خورد. اما اگر مادر بزرگتان زنده است، خواب شما می گوید که مادرتان از شما می خواهد که بیشتر به او سربزنید و مراقب او باشید تا او خودش را متروک و فراموش شده احساس نکند. هرگز فکر نکنید مادرتان نیست بلکه او بسیار آگاه و زنده و کنار شماست. تشکر از همراهیتون.
ناری : سلام وقت بخیر
مجرد هستم خواب دیدم درب اتاقم رو با کلید قفل کردم قصد داشتیم بریم سفر یا مهمانی. یه اقا نمیدونم پدرم یا نمیدونم همسر اینده م همراه م بود. داخل خواب یه دختر بچه 3تا4 ساله هم داشتم.با اون اقا رفتیم.
در ادامه خواب داخل دستشویی بودم از واژنم ترشحات زیاد بسیار سفید و تمیز غلیظی بیرون اومد اینقد زیاد بود که کشاله رانم هم اغشته کرده بود.
با سپاس
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به کسی اجازه دخالت در کارهایتان را نمی دهید و می خواهید که شرایط زندگی تان عوض شود و چشم انداز تازه ای در زندگی تان پیدا کنید و روابط قویتری با دیگران داشته باشید. شما بسیار عقلانی رفتار خواهید کرد و گشایش کار خواهید یافت. سرمایه و ثروتی هم خواهید داشت یا دارید که به فکر افزایش آن هستید و در پیشبرد اهدافتان به شما کمک خواهد کرد. شما از غم فارغ خواهید شد و گشایش مالی پیدا می کنید. تشکر از همراهیتون.
ناری : سلام وقت بخیر
خواب دیدم درب اتاق قفل بود با کلید درب اتاق رو باز کردم پشت درب رئیس سابقم بود وارد اتاق شد اما زبانه قفل درب بیرون مونده بود.میخواستم زبونه قفل رو داخل ببرم با کلید که شخصی که نمیشناختم و خودش را همکار معرفی کرد وارد اتاق شد و پول بهم داد و گف این پول نذر امامزاده س که نمیدونم کدام امامزاده بود در واقع به من اعتماد کردن که پول امامزاده دستم باشه.من هم پول را گرفتم پیشم باشه بقیه خوابم رو یادم نمیاد.
با سپاس
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما مشکلی را حل خواهید کرد و رئیس شما قادر خواهد بود که رابطه ی بهتری با شما داشته باشد ولی این رابطه در حد روابط عمومی است و مسئله ی خصوصی بین شما مطرح نیست. اگر بخواهید در کارتان پیشرفت بیشتری کنید باید نذر کنید و صدقه بدهید و به یکی از امامزاده ها یا معصومین متوسل شوید تا حاجتتان را بگیرید و بعد نذرتان را ادا کنید. اعتبار شما پیش همکارانتان بالاتر خواهد رفت. تشکر از همراهیتون.
Seyamak : سلام و عرض ادب.
در خوابم با اتومبیلم وارد کوچه منزل پدرام شدم. ابتدای کوچه یک نانوایی قدیمی است . کنار آن تعدادی پارکینگ با سایه بان برای پارک ماشین های مرتجعین درمانگاه در محله که مدتی مراجعین مشکل پارکینگ دارند ساحته شده بود. ماشینم را زیرسایه بان پارک کردم با کلید و کمک انگشتم زبانه قفل درب خانه پدرم را به آسانی گشودن (با انگشت زبانه قفل را و هم زمان با چرخاندن کلید به عقب راندم و درب را گشودم ) . متوجه شدم شخصی به من خمیری را که داخلش مغز گردو بود به من داد (یادم نیست نانوا و یا چه کسی بود) سپس گفت بسته بندی انجام بده کاغذ که فراوان است و خودت کار بسته بندی انجام بده سود فراوانی دارد.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به انجام کار جدیدی مشغول خواهید شد که برایتان ثروت و سود زیادی به همراه خواهد داشت و به راحتی خواهید توانست ایده تان را عملی کنید و به اهدافتان برسید. تغییرات بزرگ و مسئولیت های جدیدی پیش روی شماست. تشکر از همراهیتون.
Shahrzad : با سلام.من در بیداری با دوستم قطع ارتباط هستم.خواب دیدم دوستم اومده به منزل قدیمی ما و با یک سیاه پوست دوست بود گفت دوستش از تو خوشش اومده .بعد دوتا سیاه پوست گنده اومدن من خیلی ترسیدم دوستم گفت خب چرا گفتی بیان اگه نمیخوای.سیاه پوسته گفت باید با من باشی گفتم ن.بعد سر زن داداشم که با اون هم در ارتباط نیستم با دوستم دعوام شد گفت تو از اول راهنمایی با اون بودی بعد داداشم جوانتر شده بود گفتم از داداشم بپرس.داداشم گفت نه.با داداشمم قهر هستم.با این که دوستم فقط عکس زن داداشمو دیده.بعد از ترس سیاه پوسته رفتم تو اتاق قدیمی و در رو قفل کردم و از نامزدم کمک خواستم.تصویره نامزدمو دیدم که تو ماشین هست و یک پرچم چند رنگ رو پاشه رو کل اون پرچم نوشته بود تو.و در فکر بود به بیرون نگاه میکرد دستش زیر چونش بود.
فریبا هراتی
: سلام. شما فکر می کنید که دوست شما می خواهد علیه شما کاری بکند. شما هم افکار منفی در ذهنتان دارید ولی دوست ندارید که رفتار بدی از خودتان بروز دهید. دوست شما معتقد است که شما بدجنس هستید ولی برادرتان که با او قهرید، شما را خبیث و بدجنس نمی داند. شما نمی خواهید با هیچ کدام اینها ارتباط داشته باشید. نامزد شما نسبت به شما مثبت اندیش است و فکر می کند که چطور می تواند صلح و آرامش را برای شما فراهم کند. تشکر از همراهیتون.