کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب قفل

اگر کسی در خواب در حال باز کردن قفل بود، گره گشایی می کند و اگر قفل بازی را به جایی می زد و قفل کرد، خسارتی در پی دارد. اگر قفلی را در حال بازکردن نتوانست باز کند، مشکلی دارد که حل آن طول خواهد کشید. اگر دیدید که قفلی دارید که نمی دانید کلیدش را کجا گذاشته اید خوب نیست چون با مشکلی روبه رو می شوید.

محمد ابن سیرین می گوید: اگر درخواب ببیند که قفل بگشاد، دلیل است که کارها به وی گشاده گردد و ممکن است که حج کند. اگر ببیند که قفل را نتوانست گشود، دلیل است کارش به تانی برآید.

    امام صادق (ع) می فرماید: دیدن قفل به خواب بر پنج وجه است:
  1. ساختن کار،
  2. حجت،
  3. منفعت،
  4. زن،
  5. اعتماد کردن به مصلحتی که به وی پیوندد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

60 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Ali

Ali : سلام و ادب

خواب دیدم که. لطفا متن نمایش داده نشود.

ارادت

پاسخ
لینک۲۲ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۰۷:۴۱:۲۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. من نمی دانم شغل شما چیست. ولی خوابتان به شما می گوید که برای رسیدن به اوج موفقیت، از روشی سیاستمدارانه استفاده می کنید و جلوی رسیدن شما را به اوج موفقیت خواهند گرفت. دوست خوبم خدای بزرگ نسبت به بندگانی که دوستشان دارد، با حساسیت بیشتری رفتار می کند. اشتباهشان را سریعا به آنان در خوابهایشان گوشزد می کند و می خواهد که جلوی گناهانشان را بگیرد. چیزی که جامعه به عنوان قانون می شناسد و یا به عنوان عرف می پذیرد، همیشه قطعا همان چیزی نیست که خداوند می پذیرد و انتظاری نیست که از شما بعنوان یک بنده ی با ایمان دارد. خدای بزرگ کسانی را که دوستشان نداشته باشد را به حال خودشان وا می گذارد ولی هر که ایمانش قویتر باشد انتظارات پروردگار از او بالاتر می رود. مبادا به خاطر رسیدن به مقام و شهرت و ثروت انصاف و عدل و مساوات را زیر پا بگذارید. در نهایت همه با یک کفن دنیا را ترک می کنیم و هیچ چیزی با خودمان به آخرت نمی بریم. توشه ی اخروی تان قویتر و سنگینتر است یا حساب بانکی تان؟ به هر جهت صلاح خویشتن را خسروان دانند و بس. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۰۱:۱۱
Ali

Ali : منظورتون موفقیت شغلی هست؟

پاسخ
لینک۲۲ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۰۷:۴۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : هر موفقیتی که به رفتار سیاستمدارانه ی شما مربوط است. در چوبی یعنی عبور از طریق راهی که با رفتاری ماشینی و بی روح انجام می پذیرد و اینکه شما به تمام ابعاد یک موضوع فکر نمی کنید. کاری که در آن عاطفه و احساس وجود ندارد. با کمال بی تفاوتی یا بی رحمی نسبت به مسائل جانبی آن فقط صرفا بخواهید به موفقیت برسید. اینکه برایتان مهم نباشد که کارتان چه عواقبی برای مردم دارد.

پاسخ
لینک۲۲ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۱۴:۴۹
Amir

Amir : سلام خسته نباشید/لطفا پنهون بمونه...

پاسخ
لینک۷ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۰۴:۳۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. خاله و دایی مادرتان باید به عادات و رفتار منفی گذشته شان پایان دهند و خواهر شما فکرش به خاطر آنان ناراحت می شود؛ هر چند که نمی خواهد در کار آنان دخالت کند. شما هم نمی خواهید که او در کار خاله و دایی دخالت کند و فکرش را ناراحت کند یا نمی خواهید که آنان وقت و انرژی خواهرتان را بدزدند و اعتبار او را پایین بیاورند.شما و پسر دایی تان نمی خواهید روحیات و اخلاقیات دایی تان را تصدیق کنید و سعی می کنید که از روشهای غیر معمول به خواسته هایتان نبرسید. دایی شما متوجه این موضوع می شود و شما راه حلی ارائه می دهید که بتوانید به خواسته هایتان برسید. شما می خواهید به موفقیت و دستاوردهای مادی زیاد برسید. شما خواهید توانست مطابق سلیقه و استاندارهای خودتان کاری را انجام دهید که خودتان دوست دارید. سعی می کنید که در زندگی تان تعادل داشته باشید و از لحظه لحظه ی زندگی تان لذت ببرید بدون اینکه برایتان مشکلی به وجود بیاید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۷ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۴۶:۳۹
بهارک

بهارک : سلام لطفا خواب نمایش داده نشود.

پاسخ
لینک۱۶ دی ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۲۴:۲۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. بله عزیزم. شما قادر هستید که مشکلاتتان را حل کنید و حاجتتان را بگیرید. تنها کسی که می تواند مانع رسیدن شما به موفقیت شود خودتان هستید! شما هستید که ممکن است با دوگانگی ها و تضادهایی که نسبت به خواسته تان دارید؛ و یا با شک ها و تردیدهایی که برای رسیدن به موفقیت به دلتان راه می دهید؛ مانع رسیدن خودتان به موفقیت بشوید. اما شما می توانید خواسته تان را عملی کنید و شرایط محقق کردن آن را هم دارید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ دی ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۴۴:۰۱
Foroozan

Foroozan :
سلام وقتتون بخیر، خواب دیدم در یک خانه در اتاق ها رو قفل میکنم و چراغهای اتاق ها هم خاموش بود. و به همراه یکی دو نفر آقا در یک اتاق قایم شدیم از ترس شخصی بیرون از منزل (که دقیقا یادم نیست موضوع چی بود) و به بیرون نگاه میکردیم و نگران بودیم (فکر میکنم ین اتاق که توش قایم شدیم؛ تاریک نبود)
بعد در صحنه ذیگه یادمه چند تا تخم مرغ برداشتم تو یک ظرف گذاشتم که آبپز کنم برای صبحانه، چند تا تخم مرغ برداشتم بعد بقیشو از یک ظرف دیگه برداشتم که تخم مرغهاش پوست قرمز داشتن و توش مایع بیرنگی بود که کمی هم تعجب کرده بودم؛ از تخم مرغ های قرمز دو سه تا برداشتم.(فکر میکنم به تعداداعضای خانواده یعنی 5 تا تخم مرغ برداشته بودم) فکر میکنم این دو تا خوابم در امتداد هم نبودن اما تو یک شب دیدمشون و بینش بیدار نشدم. صحنه تخم مرغها قبل بیدار شدن از خواب بود.

پاسخ
لینک۱۲ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۰۷:۲۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما رازی را نگه می دارید و نسبت به موضوعی اطلاعاتی دارید که نمی خواهید کسی از این راز با خبر باشد و می خواهید خودتان در امنیت باشید. شما می خواهید شروعی تازه داشته باشید و احساس آسیب پذیری و شکنندگی می کنید. چیزهای جدیدی در حال وقوع است و به دستاوردهای مالی خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۰۱:۴۷
zahra

zahra : سلام خانم هراتی عزیز صبحتون بخیر، پریشب نزدیک صبح خواب دیدم تو یه جایی بودم اول انگار مهمونی چیزی بود و یه کلاه هم سرم گذاشته بودم که خشکل به نظر میومدم بعد یهو انگار دیدم که تو یه مجلس دعایی  بودیم با خواهرم و چادر هم پوشیده بودیم و نشسته بودیم، من از تو کیفم یه قرآن خیلی کوچیک درآوردم به خواهرم دادم ولی انگار یه خانم دیگه ازم گرفته بودش و بهم نشونش داد انگار قرآن نبود یه قفل کوچیک بود که باز شده بود، من با هیجان زیاد گفتم نگاه کن این قفله باز شده و با آب وتاب داشتم به همون خانمه میگفتم اون خانم هم انگار خادم اونجا بود، خانمه بهم گفت این برای خودته ولی قبلش هم انگار اسم یه بیماری رو آورده بود برای خودش یا اطرافیانش، ومن بهش گفتم پیش تو باز شده پس حاجت توهست ازش گرفتمش و بلند شدیم خانمه خوشحال شده بود که من بهش گفتم حاجت تو هست و میگفت" تو خیلی مهربونی و بین خواهرات هم فقیرتر به نظر میای واقعا فقیری یا نکنه خیلی وضعت خوبه" ، خواهرم هم از دستم خیلی ناراحت شده بود که این حرفو به خانمه زدم و میگفت بعدا باهات صحبت دارم، بعدش انگار همونجایه قسمت دیگه نشسته بودیم خواهرم  و دو تا خانم خادم هم بودن و خواهرم داشت تعریف میکرد که من حاجت گرفتم پیش یکی از این خادما و من اون موقع فکر قفله افتادم و همینطور اشک میریختم و پیش خودم میگفتم که من که ازش گرفتمش پس باید حاجت خودم باشه چون من اون موقع فک میکردم چون تو دست اون بوده مال اون میشه ممنون

پاسخ
لینک۱۴ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۰۱:۱۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به خاطر مسئله ای فکرتان ناراحت است ولی افکارتان را از دیگران می پوشانید و حاجتی دارید که می خواهید برآورده شود. کسی راه حل مشکلاتتان را که توسل به یکی از ائمه ی اطهار است را به شما نشان می دهد که خودش به واسطه ی این توسل، به حاجت روایی رسیده و شما به خاطر او خوشحال هستید. با این وجود دست و دلباز و سخاوتمند و مهربانید و به همین دلیل، خودتان هم انشالله حاجت روا خواهید شد و از نگرانی بیرون خواهید آمد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۵۷:۱۷
Mostafa Moradi

Mostafa Moradi : سلام وقت بخیر خانم هراتی خواب دیدم که آوازهایی از خواننده هایی می شنوم از درد عشق بعد من هم ترانه ایی را خواندم که همه لذت بردن بعد رفتم در جایی مثل زندان و کلید در دست داشتم قفل درها را باز کردم پیرمردی بود که قلب اش افسرده بود و ناراحت و میگفت دیگه عاشق نمیشه من گفتم حرف الکی نزن (قلبش به شکل قفل بود که سوراخ کلیدهای زیادی روی آن بود و فسرده و سوراخ سوراخ شده بود از بس درد کشیده بود )بعد کلید را وارد قلبش کردم و قفل در قلب اش را باز کردم

پاسخ
لینک۲ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۱۹:۵۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما تحت تاثیر احساسات منفی دیگران قرار گرفته اید و دلتان می خواهد که احساس خودتان را برای همه بیان کنید تا هارمونی و آرامش به ذهنتان برگردد. شما تصمیم می گیرید که اشتباهات گذشته تان را جبران کنید و خودتان را به خاطر اینکه کسی به شما بد کرده و قبلا در زندگی تان ناراحتتان کرده است، بیشتر از این سرزنش نکنید. شما قبلا اجازه داده بودید که روحیه تان را افسرده کنند و ارتباط تان را از بُعد عاطفی با دیگران قطع کرده بودید که مثلا دیگر عاشق نشوید و همیشه تنها باشید. اما شما الان پخته و مجرب شده اید و می دانید که اگر یک لیوان شکسته داشتید که نمی توانستید با آن آب بخورید، دلیل نمی شود که تا ابد تشنه بمانید؛ بلکه باید بروید لیوان سالمی را انتخاب کنید و از آن بنوشید. شما به خودتان این آزادی و حق را می دهید که از تنهایی و ایزولگی بیرون بیایید و حتی اگر صد بار هم قبلا آزارتان دادند، اما باز ناامید نباشید و به خودتان حق بدهید که عشق به زندگی تان راه پیدا کند و دوباره زندگی عاشقانه را تجربه کنید. اما همیشه باید بدانید که برای مردم باید حد و مرز بگذارید. عشقتان را فقط مختص خدای بزرگ قرار دهید و مردم را بی نهایت دوست داشته باشید. اما به خاطر هیچ کسی حتی اگر بی نهایت دوستش داشتید، به خدا پشت نکنید چون در اینصورت باز ضربه خواهید خورد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۰۷:۴۳
nariman

nariman : سلام خواب دیدم که داشتم خونه ی معشوق قبلی ام را نگاه میکردم بعد برادر کوچیکشو میدیدم که میخواست قفل در داخل (دری که به حیاط باز میشه)را باز کنه و بره خونه ولی نمیتونست بعد من میرفتم کنارش و برایش در را با کلید باز میکردم و بهش میگفتم به کسی نگو منو دیدی بعد داخل خونه میشدم و این برادر کوچیک معشوقم یه کیسه پر از لباس قدیمی را میاورد حیاط ..به یه شلوار نگاه میکردم میگفتم وای این که از زمان ایران قدیمه مدلش ..بعد برادرش میگفت اینارو نزری گذاشتیم هر کس لازم داشت ببره بعد دوباره داخل خونه میشدم و دزدکی از در عقب خونه خارج میشدم

پاسخ
لینک۲۶ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۱۱:۰۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به معشوق قبلی تان فکر می کنید و اینکه آیا او قادر است بعد از شما، به زندگی اش راحت ادامه دهد و توانایی دارد که با زندگی اش کنار بیاید یا خیر. او فکر می کرده که بدون شما به سختی خواهد توانست که با زندگی اش کنار بیاید ولی شما کاری کرده اید که او بتواند مستقل عمل کند و به او یاد داده اید که خودش است که می تواند زندگی اش را به پیش ببرد و راه های تازه ای در زندگی اش به وجود بیاورد. او تصمیم گرفته که مصمم و قوی باشد و خاطرات قدیمی و رفتارهای دمده ی گذشته اش را دور بریزد. او می خواهد مدرن تر رفتار کند و البته معشوق قبلی شما شخصیتی متمول و مرفه دارد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۲۴:۵۶
roksana68

roksana68 : سلام خانم هراتی عزیز خواهرم دیشب خواب دیده که رفته دم در خونه پدرشوهرش دیده درشون نرده آهنی هست وقفل داره وداخل مهمونی هست.بعددوباره دیده رفته دم درشون در ونرده باز بوده پدرشوهرش اونو دیده وفرار کرده تو خونه وراضی نبوده که خواهرم بره اونجا.خواهرم هم مونده دم در وداخل نرفته .(توواقعیت کمی بینشون اختلاف هست )تعبیرش چی هست؟تشکر

پاسخ
لینک۱۸ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۴۰:۱۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. پدر شوهر خواهرتان نمی خواهد که خواهرتان از کارهای آنان با خبر شود و هر وقت دوست داشت بیاید و برود ولی کم کم خودشان این حالت های بد را از بین می برند و روابط شان را با خواهرتان قوی می کنند و پدر شوهر او از اینکه با او اینطوری برخورد می کرده، از خواهرتان حجالت خواهد کشید. ولی خواهرتان سعی می کند که در ادامه خیلی با آنان صمیمی نشده و حد و مرز خودش را حفظ کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۲۳:۵۹
sanaz noori

sanaz noori : سلام روزتون بخیر ،
صبح سحر خواب دیدم ی زیارتگاهی هستم که نمیدونم کجاست و ی کودکی سینه خیز در حالی که مادرش میخواد ازش عکس بگیره یه چیزی رو مثه خوراکی یا گل جلوش میگیره تا سینه خیز به سمت ضریح به خواهرم میگم چقد اینا واسه ی عکس با اعتقادات مردم بازی میکنن، بعد دیدم ی جایی دیگه هستم و ی روسری مشکی و تقریبا مخملی که دوتا منگوله نخی آویزون داره رو میخوام روی سرم تنظیم کنم ، ی پسر بچه افتاده بود دنبالم و همش بهم میگفت خانوم این قسمت رو بهمون درس ندادی من داشتم به مسیرم ادامه میدادم تا ، رسیدم به دختر همکارم (در واقعیت فقط ی بار اونم دوسال پیش دیدمش)که واسه دوست پسرش ی شیشه درست کرده بود منم رفتم خط کش آوردم که برای ی نفر که نمیدونم کییه شیشه تخت درست کنم بعد با دوستی قدیمی و اون دختر همکارم رفتیم که چای بخوریم ، اما اونجا که توی خواب حس کردم متعلق به خودمه ی درب کوچک قشنگ داشت ولی قفلی روش زده بود و ماهم بی توجه و به همراه دوستام چایی نخوردیم و رفتیم ایستگاه قطار، اون پسر بچه هم دنبالم بود و کیف زردو مشکی دختر همکارمو از لج روی خاکا میسابید و دنبالمون اومد و دیگه کیف رو رها کرد و رفت، در حالی که من توی دستام کلی رطب داشتم و توی ایستگاه بودم ، در صحنه ای دیگه من توی خونه مون بود، پشت پنجره اتاقم ی دختر چینی هست ، ظاهرش جوون و زیباست ، پنجره رو باز میکنه ولی من کمی استرس و ترس دارم ، اما اون دختر چینی وارد اتاقم شد ،ولی ترسم رفتبعد داداشم هم اومد توی اتاقم و ی ساعت که خواستگار سابقم هدیه بهم داده بود رو بهم داد،ساعت قشنگی بود سعی کردم بذارمش روی دستم، ی وسیله ی دیگه هم بهم داد نمیدونم چی بود شبیه ساعت رو میزی بود،زدم باطریهاشو در اوردم و خرابش کردم ، عقربه هاشم کندم .

پاسخ
لینک۱۶ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۵۱:۰۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما شخصیتی حساس و مهربان دارید و سعی می کنید که مسائلی که برایتان حل نشده باقی مانده اند را درک کنید و نسبت به بعضی مسائل اعتقادی مردم، بدبین هستید و فکر می کنید که همه چیز را به بطالت و بچه بازی گرفته اند. شما سعی می کنید که بعضی مسائل را بیشتر درک کنید. شما می خواهید در اتخاذ تصمیمی، دقت کنید و درست قضاوت کنید و از خودتان برای کسی که ارزشش را دارد مایه بگذارید و با او به اندازه ی ارزشش صداقت داشته باشید. شما هر کسی را به دلتان راه نمی دهید و با هرکسی هم دوست نمی شوید. چون می دانید که بی شعوری بعضی ها باعث می شود که فکرتان ناراحت شود و اعصابتان را به هم بریزند. شما می خواهید زندگی تان را متحول کنید و درست و خوب و مطابق با استداندارهای دیگران زندگی کنید. دنیا به شما رو می آورد و ثروتمند خواهید شد و ممکن است بعضی ها به شما با نظر تنگی و حسادت نگاه کنند. شما دوستی خواستگار سابقتان را دوباره مورد قضاوت قرار می دهید و از آن بدتان می آید و می خواهید که کلا" خاطراتش را هم از زندگی تان محو کنید. در نهایت این که لطفا خوابتان را فقط یک بار ثبت کنید و نه بیشتر. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۲۴:۲۵
حسنیz

حسنیz : سلام.روزتون بخیر...
دیشب خواب دیدم که درخانه خاله ام راسعی میکنم ببندم اما قفل خراب است و اصلا نمی توانم(قفل خانه اش مثل قفل های برقی است اما برقی نیست)بعد بیرون رو نگاه کردم وباخودم گفتم اگه کسی بیرون نباشه دیگه دررو نمیبندم میروم وبعد میام میبندم اما بیرون خیلی از همسایه هاش بودند.دوباره سعی کردم اما دیدم قسمتی از در نزدیک قفل خراب است و کلا نمیتونم در راببندم وتو فکرم این بود که باید زنجیر وقفل بیاورم و در راببندم اطرافم را نگاه کردم و زنجیر وقفلی ندیدم خواستم برم جای دیگه ای ام بگردم که ی دفه از خواب بیدار شدم وخیلی احساس بدی تو خواب داشتم

پاسخ
لینک۵ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۰۲:۱۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما نمی خواهید که حریم خصوصی خاله تان شکسته شود و دیگران در کارش دخالت یا فضولی کنند. تلاش می کنید که به او بگویید که باید روابط محدودتری با دیگران داشته باشد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۳۵:۰۸
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.