تعبیر خواب لب
اگر کسی در خواب ببیند که لبهای او سالم و طبیعی است و به راحتی حرف می زند و غذا می خورد، نیکو گفتار و نیکو کردار است. نقصان در لبها، دلیل بر این است که از اجزای خانواده، زن یا فرزند دچار آسیب یا بیماری می شوند. اگر ببینید لب های شما کلفت شده، نیاز و هوس و اشتهای شما در زمینه خیلی چیزها زیاد و گسترده می شود.
کوچک و ضعیف و باریک شدن لبها هم نشانه کم شدن رغبت و تمایل و نیاز و توانایی شما برای انجام کاری است. اگر ببنید لب هایتان گشاد و دهانتان بزرگ شده، به دنیا و مال دنیا دل بستگی می یابید. چنان چه دهانتان کوچک و تنگ باشد، تعبیر آن برعکس است.
نوشته اند اگر کسی در خواب ببیند لب هایش را بریده اند، زنش را طلاق می دهد. اگر ببینید روی لب هایتان حشره ای زشت قرار گرفته، با حرف ها و گفته خود، شر و فتنه به پا می کنید. همین حالت است اگر حشره ای زشت و گزنده روی لب های کسی دیگر ببینید. اگر زنی در خواب ببیند گوشه لبش خال سیاهی وجود دارد، عزت و جاه او افزوده می شود و اگر مردی ببیند خال سیاهی بر لب دارد، مالی بدست می آورد. اگر در خواب ببینید لب هایتان درد می کند غمگین می شوید.
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن لب بالا در خواب، دلیل پسر و لبِ زیرین دختر است.
محمد ابن سیرین می گوید: دیدن لب ها درخواب، دلیل حاجت روایی است. اگر ببیند که لبهای او نبودند، دلیل بر نقصان مال است و نیز گویند زنش بمیرد. اگر ببیند لبهای او ببریدند، دلیل که زنش را طلاق دهد.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند لبهای او درد می کرد، دلیل است غمگین شود. اگر ببیند که لبهای او برهم چسبیده بود چنانکه باز نتوانست کرد، دلیل که کارش بسته شود. اگر زنی ببیند خالی سیاه بر لب داشت، دلیل عز و جاه است. اگر این خواب را مردی ببیند، دلیل است مالش زیاده شود. اگر ببیند لبهای او سرخ بود، دلیل است سخن روا شود. اگر ببیند لبهایش سبز است یا سفید، دلیل که از بهر دوستان غم خورد. اگر لب خود را ضعیف ببیند، دلیل که عاجز شود.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
علی : سلام
لطفا متن خواب مخفی باشه
این خواب متعلق به یک آشنای مرد می باشد
که از زبان ایشون می نویسم
فریبا هراتی
: سلام. خواهر شما سعی می کند که احساسات واقعی و نگرانی هایش را در ارتباط با شما پنهان کند و حرفی نزند. او سعی می کند که مراقب حرف زدنش باشد و چیزی نگوید که شما ناراحت شوید. شاید او تلاش می کند که با شما آشتی کند. هر چند که شما باور ندارید که او عوض شده باشد. با توجه به این که بین خوابهای شما وقفه بوده بنده موظف هستم از شما 2 حق خواب کسر کنم تا خدای نکرده مدیون سایت و کارمندان آن نشوید چون شما در هر کامنت فقط مجاز به ثبت یک خواب هستید و نه بیشتر. همسر شما رفتارش اشتباه است و او احساسش را از لابلای رفتارش بروز می دهد. رک و پوست کنده احساسش را بیان می کند و مردم داری و سیاست مدارانه رفتار کردن بلد نیست. این اشتباه خانم شما باعث می شود که دیگران از او برنجند. اینکه آدم به کسی رک و پوست کنده بگوید که عملکردم همین است که هست، در بعضی زمینه ها باعث ایجاد اختلاف و بحث می شود. در حالی که کسی که عاقل است، فقط سکوت می کند و بعد با همفکری با همسرش، کاری را می کند که خودشان دو نفر به توافق رسیده اند. شما مجبور نیستید همه ی فامیل را متقاعد کنید که رفتارتان را تصدیق کنند ولی در عین حال مجبور هم نیستید که به همه بگویید که چطور فکر می کنید یا چطور رفتار می کنید. بعضی وقتها یک چشم الکی گفتن به بزرگترها جلوی خیلی از شرها را می گیرد. به هر جهت چه خوشتان بیاید چه نه، لباس های چاکدار همین حرفها را از لای درز "رفتاری" بروز دادن است. مرد نامحرم در خواب شما در واقع اشاره به این دارد که شما می خواهید به خانمتان یاد بدهید که زرنگ باشد و با اراده و مستقل و قوی رفتار کند. تشکر از همراهیتون.
فاطمه مومنی : سلام عزیزم ممنون که وقت گذاشتین و تا ساعت یک شب خوابمو تعبیر کردین. با تشکر بانوی عزیز خواب نمایش داده نشود
فریبا هراتی
: سلام. استدعا می کنم. شما می خواهید وظائفتان را به جا بیاورید و شرایط را به خاطر خدمت به دیگران بهتر کنید بدون اینکه برای خودتان منفعت زیادی داشته باشد. کسی که شبیه مسئول... بوده و شما را بوسیده، از حرفهای شما خوشش نمی آید و اگر از شما تعریف هم بکند تظاهر است. البته او خودش هم آگاهی و دانش زیادی ندارد و شاید دیگران برای حرفهای او خیلی اعتبار قائل نباشند. این آقا جرات ندارد با اشخاصی که مرموزانه عمل می کنند و سابقه ی بسیار موفقی در کارشان دارند در بیافتد و می خواهد زورش را به شما نشان دهد و علیه شما اقدامی به عمل بیاورد. شما نیت تان خیر است ولی درک خیلی از آدمها پایین است و می خواهند دردسر برایتان بسازند هر چند که آنها هم وقتی عمیقا به قلبشان نفوذ می کنند می بینند که شما نور امیدی برای بهبود شرایط کاری تان هستید و به نفع شما رای می دهند. شما شاید دچار استرس و اضطراب شوید ولی حاضر نیستید که بیشتر از ظرفیت و توانتان سخت کوشی کنید و برای شما خانواده تان و نظر همسرتان یا سعادت خانوادگی تان مهمتر از هر چیز دیگریست. در نهایت احتمالا یک تعادل بین مخالفان و موافقان نظرات شما ایجاد می شود و شما مجبور می شوید که با سیاست رفتار کنید و ظاهر امر را در تعامل با مخالفانتان هم رعایت کنید تا کارها به هر جهت انجام شوند. تشکر از همراهیتون.
Fatemeh : سلام.من پریشب خواب دیدم.خونه همسایه پدرم دعوت هستم باهمسرم اونجابودیم وناهارخوردیم.ناهارپلوبامرغ وسیب زمینی پخته بودفکرکنم زعفران یارنگ غذاهم به پلوزده بودکه خیلی خوشرنگ وخوشمزه بود.من بعدظرفهاروشستم وقتی اومدم توحیاط یهولب هام ورم کردوسرخ شدن.یکم هم دردداشتم. گفتم یهوچم شدنکنه توغذاشون چیزی ریخته بودن که من حساسیت داشتم رفتم پیش همسرم گفتم بیابریم دکترهمسرم گفت نترس استرس نداشته باش چیزی نگویکم صبرکن میریم دکتربعدبیدارشدم.دیه نفهمیدم رفتم دکتریانه.خانم هراتی من دوساله ازهمسرسابقم جداشدم ودخترم به تازگی حضانتش پدرش گرفته ازم وبدون خداحافظی ازم بردتیش وخیلی کم اجازه میده باهاش حرف بزنم .درواقع همیشه اذیتم میکنه من خیلی روزای سختی رودارم میگذرونم وخیلی نگرانم وگریه میکنم.گفتم شایدربط داشته باشه .ممنون ازسایت خوبتون.
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. اگر در واقعیت همسایه ی پدرتان با شما ارتباط داشته، او احساسات شما را به همسرتان انتقال داده و از سادگی و مهربانی و ترسهای شما برای همسرتان صحبت کرده و باعث شده که همسرتان حالا از همین نقاط ضعف شما سو استفاده کند و با گرفتن حضانت دخترتان شما را ناراحت کند. و یا به صورت کلی، شما حرفی را به دیگران گفته اید که نباید می گفتید و آنها حرف شما را به همسرتان انتقال داده اند. شما سعی کرده اید که برای آینده تان برنامه ریزی کنید ولی همسرتان از اینکه شما روحیه ای مثبت داشته باشید، ممانعت می کند و برای او مهم نیست که شما اذیت شوید. ولی مطمئن باشید که اگر خداوند بخواهد عشق دختر شما را در قلبش نسبت به شما حفظ کند، او در نهایت به شما برخواهد گشت. به هر کسی اعتماد نکنید و درددل برای همسایه هایی که احساس واقعی شان را نمی دانید نکنید. تشکر از همراهیتون.
حسین : سلام. خواب دیدم توی یه جمعی نشستم که دو تا بطری اسید هم بود.اول یه دختری که نمیشناسمش از روی حواس پرتی اسید رو خورد که به لب هاش آسیب زد و محوشون کرد.منم داشتم حرف میزدم که حواسم نبود و منم اسید خوردم.یکی به من گفت چرا اسید خوردی؟منم ترسیده بود.کم کم سوزش رو روی لبام حس کردم.بعد رفتم جلوی آینه دیدم لبام کلفت شدن و آویزون.مثل اینکه با چاقو همه لبامو بریده باشن ولی نه کامل.مثل بریدن گوشت با چاقو.وقتی دهنمو میبندم فقط کلفتیش معلوم میشه ولی وقتی دهنمو باز میکنم هم کلفته و هم آویزون میشه.خانم صفایی که همکارم هست هم منو میبینه و به من میخنده.بعد میرم پیش زن صیغه ایم.دیدم با تلفن حرف میزنه طرف میپرسه ۲ نفره میاین یا ۴ نفره میگه ۴ نفره نه همون ۲ نفره میایم.منم گفتم بقیه راست میگفتن همزمان که با من صیغه ست با مرد های دیگه هم صیغه میشه.گولم زد.ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما با تضادها و دوگانگی هایی در رابطه با حس عشق و رمانتیک در زندگی تان روبرو شده اید و احساس تنفر، خشم و انتقام در وجودتان زیاد شده. صداقت و راستی شما مورد سوال قرار گرفته و یا به صداقتتان شک شده است. یک نفر در زندگی شما هست که تحت تاثیر او افکار منفی به ذهنتان خطور کرده و نمی خواهید از عشق صحبت کنید و یا آن را باور کنید. ذره ذره احساس مثبت در وجودتان از بین رفته و از نظر احساسی، نمی توانید عشق را ابراز کنید و نمی توانید احساسی که در وجودتان جمع شده است را بیان کنید. همکاران شما متوجه بدبینی شما و یا عدم باور شما به عشق شده اند و این کار شما را غیر عقلانی می دانند. شما نسبت به همسر صیغه ای تان شک دارید و به این دلیل است که به عشق باور ندارید. تشکر از همراهیتون.
جهانتاب : با سلام حساب کابری من شارژ شد لطفا تعبیر بفرمایید ممنون
جهانتاب : سلام
خواب دیدم سرکوچه پایین منزل بر خیابون گرگ و میش غروب بود تاریک وایسادم با دوستام و با ناراحتی از خواهرزنم میگفتم.یهو یه کوچه بن بست که با میله بسته شده که روبروی ما هستش یه ماشین وایساد و نور چراغش زیاد بود تو چشم.خواهرزنم پیاده شد ماشین قدیمش بود که فروخته زن منم پیاده شد اومدن سمتم درم قفل کرد،بالای لباشون رو انگار پروتز کرده باشن خیلی گنده و زشت شده بود با رژ لب قرمز،خواهرزنم کیسه ای دستش بود بدون حرفی از جلوم رفت سمت خونم،زنم ایستاد روبروم بهش گفتم برای چی اومدی اینجا؟ گفت اومدم دیگه.یهو لبش دیگه به اون زشتی نبود.بعد مادرزنم اومد سمتم و گفت شما چرا اینجایی؟ انگار که توقع بودن منو نداشت یکه بخوره، گفتم با دوستام اینجا بودیم برای شما واینستادم.که خاله همسرم هم اومد از ماشین سمتم و داشت اواز میخوند و خوشحال بود.دیدم نور ماشین هنوز هست گفتم اینا که ماشین رو فروختن کله کشیدم ببینم کی هست دیدم یه ماشین دیگه شد دنده عقب آروم رفت ولی هنوز نورش بود که بیدار شدم.تعبیر میفرمایید.
فریبا هراتی
: سلام. شما هنوز با شرایط بغرنجی که از قبل به آن مبتلا شده اید مواجه هستید و نمی دانید آخر این مشکل به کجا ختم می شود. اما این مسیری که خانمتان دنبال کرده، دیگر برایش کاربردی ندارد و به بن بست رسیده است. خانمتان و خواهرش می خواهند سعی کنند که قدرت زیادی در کلامشان داشته باشند ولی دروغ می گویند و این کار آنها باعث انزجار شما می شود. هر چند که خانمتان و شما هنوز به هم احساس مثبت دارید. آنها حرف شما را می زنند و به شما فکر می کنند و می خواهند بدانند که علاقه ای از شما به خانمتان وجود دارد یا خیر. روش زندگی و رفتار خانمتان و فامیلش عوض شده و آنها می خواهند که از موقعیتی که در بیداری با آن مواجه هستند، عقب نشینی کنند و در گذشته مانده اند. شاید نمی دانند که باید دیگر چه کار کنند تا به موفقیت برسند. تشکر از همراهیتون.
زهرا : با سلام و عرض ادب،
تشکر برای صبوری همیشگی و راهنمایی‌های دلسوزانۀ شما
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. صحنه ی اول به این اشاره می کند که دنیا به شما رو می آورد و امکانات مالی قویتری بدست خواهید آورد. در صحنه ی دوم شما سعی خواهید کرد که با شاد بودن خودتان، رنگ و بوی تازه ای به زندگی تان ببخشید و دوستتان را وادار کنید که او هم شاد باشد چون او منوط به احساس شما عکس العمل نشان می دهد. شما شاد باشید او شاد است شما غصه بخورید او غصه می خورد. اما دروغ نمی توانید به او بگویید!! او از بطن شما با خبر است. در مورد خوابها الان نگاه کردم در خوابهایی که قید کرده اید که لطفا مخفی باشد، بنده متون را مخفی کرده ام اما انهایی که قید نکرده اید مخفی باشد، مخفی نیستند. با توجه به تعداد بسیار بالای کاربران من متاسفانه تمرکزم را روی این مسئله از دست می دهم و نمی توانم همیشه به یاد بیاورم که چه کسانی می خواهند خوابشان مخفی باشد یا نباشد. لذا از شما استدعا می کنم در صورتی که تمایل دارید خوابهایتان همیشه مخفی باشند حتما آن را قید کنید و به یک بار یا چند بار توضیحات گذشته بسنده نکنید. تشکر از همراهیتون.
زهرا : با سلام و احترام، تشکر از شما برای تعبیر و توضیح.
✫تمنا دارم این کامنت من هم نمایش داده نشود✫
فریبا هراتی
: سلام. دوست مرحوم شما می خواهد به شما بگوید که اگر نظرات من به نظر تو هم درست است و اگر اخلاقیات و خصلت های من را تصدیق می کنی و از آن اینقدر تعریف می کنی، از آرامش و خونسردی و تحمل بالای من می گویی، اگر اینها را واقعا محاسن من می شماری، پس چرا خودت به آن عمل نمی کنی؟ چرا خونسرد و آرام نیستی؟ مثل این است که شما می روید تبلیغ بستنی می کنید برای مردم ولی خودتان اهل بستنی خوردن نیستید! یا از مزه اش خوشتان نمی آید. این یک جور دروغگوییست. شما با رنگ کردن لب های او، دارید از قول او مسائلی را تبلیغ می کنید که خودتان آن را در رفتارتان نشان نمی دهید. کنایه ی دوست مرحوم شما به این است که شما چرا افسرده هستید و به خاطر هر چیزی خودخوری می کنید؟ بیان حرفی که اعتقادی به آن ندارید... نوعی دروغ گوییست! پس چرا خودتان مثل او نیستید؟ ( این احساس اوست و می خواهد که شما هم مثل او فکر و رفتار کنید).
نیلوفر : سلام،خواب دیدم که به صورت یک زن که همسن خودم بود تقریبا، نگاه میکنم، زیبا بود و لبهای کوچک و باریک و زیبایی داشت بهش نزدیک شدم و ازش لب گرفتم او هم از من لب میگرفت،یدفه از خواب پریدم، این قسمتی از خوابم بود فقط تو ذهنم مونده بقیه خوابم یادم نیست، ممنونم. میشه بفرمایید چرا خوابهامون فراموش میشه؟چندوقته خوابهامو به یاد نمیارم هرکار میکنم یادم نمیاد مثلا میدونم امام حسین ع رو در خواب دیدم ولی یادم نمیاد چه خوابی. متشکرم.
فریبا هراتی
: سلام. فکر شما خسته است و خیلی به خودتان فشار می آورید. ذهن شما با فراموش کردن خوابهایتان به شما آرامش بیشتری می دهد که مدتی از مغزتان کمتر کار بکشید. شما خودتان را دوست دارید و دلسوز خودتان هستید. خوابتان دقیقا همین را می گوید که ضمیر ناخودآگاه شما نمی خواهد که شما خیلی به خودتان فشار بیاورید و دارد از شما حمایت می کند. اگر می خواهید خوابهایتان را به یاد بیاورید، باید وقتی که مضمون خوابهایتان را متوجه می شوید، سعی نکنید که زیاده از حد آن ها را تحلیل کنید. فشار زیاده از حد به مغز، باعث می شود که شما فقط بخواهید بخوابید که خواب ببینید و از آینده با خبر شوید در حالی که زندگی روزانه تان مختل می شود. اگر خونسردتر باشید هم خوابهایتان را به یاد می آورید و هم بیشتر خواب می بینید. تشکر از همراهیتون.
ناری : سلام
خواب دیدم شخصی که در واقعیت همکارم هستن و مجرد و ارتباط محدود کاری اونهم با احترام در گذشته باهم داشیم.در واقعبت ما بهم علاقه غیرمستقیمی داشتیم اما محترمانه. مدتی هست بدون هیچ دلیلی بین ما فاصله افتاده.
داخل خواب ایشون رو دیدم از فاصله داخل انگشت حلقه یه طلا سفید و براق و حلقه راست انگشتر با نگین سنگ قرمز بود. یه ماشین خریده بود در واقعیت ماشین ندارن.به اصرار ازم خواست سوار ماشینش بشم من هم صندلی جلو کنارش سوار شدم. ازش درمورد انگشترهای داخل دستش سوال کردم.انگشتر حلقه ش رو دراورد بهم داد و گف برای خودت اون حلقه سفید و براق تبدیل شده بود انگشتر سبز _ابی.ایشون حلقه سبز ابی رو گذاشت داخل دستم نگاه کردم بهشون دادم و ایشون میگف بردار برای خودت. یه پیراهن استین کوتاه پوشیده بود کتف دست چپ ش از بالا لاغر بود و طبیعی به نظر نمی رسید. لب هاش رو گذاشت رو بازوچپ م و با احساس عمیق شروع به خوردن بازو کرد از لب هاش اب غلیظ و شفافی حین خوردن روی بازوم میریخت. من خیلی خجالت میکشیدم. با ماشین داشتیم مسیر مستقیم میرفتیم گف برگردیم مسیر عقب. بعد از اون از یه دوربرگردون برگشت مسیر عقب و گف باید بریم خونه و من قبول نمیکردم.اما اون گوش نداد و برگشت مسیر عکس رفتنمون(عقب). داشتم فک میکردم بدنم تمیز هست یا خیر که از خواب بیدار شدم.
با سپاس
فریبا هراتی
: سلام. همکار شما از بیرون سخت و غیر قابل نفوذ به نظر می رسد ولی از درون شخصیتی احساساتی دارد و نسبت به کارش شورو شوق زیاد از خودش نشان می دهد و متعهد به کارش است. او سعی می کند که کنترل زندگی اش را در دست بگیرد و به شما هم علاقه دارد و می داند که شما با کرامت هستید و او نسبت به شما افکار مثبتی دارد. اما دست او کوتاه و امکانات مالی او قویست. او می خواهد که از شما حمایت کند ولی چون شرایط او خوب نیست تصمیم گرفته که وابستگی بیشتری به شما بوجود نیاورد تا زمانی که بتواند از شما حمایت کند و نمی خواهد قبل از آن زمان شما به او وابسته شوید. او سعی می کند که به گذشته برگردد و اشتباهاتش را جبران کند و می خواهد قوی باشد تا بتواند شروعی تازه داشته باشد. تشکر از همراهیتون.
Zahra : سلام . انگار پسر عمه ام با نامزدش مشکل داشت . من از دست همسرم ناراحت بودم . یادمه پسرعمه ام کنارم خوابیده بود و من با انگشتام آرام پیشانی اش را نوازش کردم . چون می دانستم این کار او درست نیست .
فریبا هراتی
: سلام. شما به این فکر می کنید که می توانید باعث آرامش خاطر و کمک فکری پسر عمه تان باشید در حالی که همسرتان قدر شما را نمی داند. فکر می کنید که اگر پسر عمه ی شما با شما در ارتباط بود از شما حمایت مالی می کرد و به شما ابراز عشق می کرد و به نوعی زندگی خودتان را با زندگی او مقایسه می کنید. اما می دانید که این گونه تفکرات حرام است چون شما متاهل هستید و او نیز در شرف ازدواج. این گونه افکار در ذهن شما به صورت خوابتان به تصویر کشیده شده است. تشکر از همراهیتون.