کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب مارمولک

دیدن مارمولک در خواب نشانه برخورد و مقابله بیننده خواب با ترس‌هایی که در بیداری در پیش روی آن قرار گرفته‌اند. مارمولک را در معبرین غربی نماد غرایز درونی و عکس العمل‌های فردی شخص خواب بین می‌دانند همچنین حمله یک مارمولک در خواب اشاره ای به درگیری‌های شخصی و ذاتی دارد.

در کتاب سرزمین رویاها آمده است:
خواب مارمولک: دشمنان در صدمه زدن به شما پیروز می‌شوند.
یک مارمولک را در قفس می‌اندازید: شهرت و احترام شما بیشتر می‌شود.

آنلی بیتون گوید: اگر زنی خواب ببیند مارمولکی از روی دامن او راه می‌رود یا او را گاز می‌گیرد، نشانه آن است که اندوه و بدبختی به او روی می‌آورد. همسر او در اثر حادثه ای معلول خواهد شد. و او برای گذراندن زندگی با تمامی تلاش و جدیت فراوان تنها درآمدی ناچیز عایدش خواهد شد.

تعبیر خواب کشتن مارمولک
آنلی بیتون می‌گوید: اگر خواب ببینید مارمولکی را می‌کشید، علامت آن است که شهرت و ثروت از دست رفته خود را بار دیگر به دست می‌آورید. اما اگر موفق نشوید مارمولک را بکشید و مارمولک از دستتان فرار می‌کند، نشانه آن است که در امور عاطفی با شکست مواجه خواهید شد.

در کتاب سرزمین رویاها آمده است: یک مارمولک را می‌کشید: پولی را که از دست داده بودید دوباره بدست می‌آورید.

تعبیر خواب مارمولک سبز و خاکستری
برايت مى‌گويد:
ديدن مارمولك خاكسترى در خواب، علامت دعوا و نزاع است.
اگر در خواب مارمولك سبز رنگ ببينيد، علامت آن است كه بايد مراقب خود باشيد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

119 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

anita

anita : سلام خانم هراتی عزیز وقتتون بخیر.. خواهرم خواب دیدن که یه مار که مثل مارمولک بود و هر طرف بدنش 5،6 تا دست و پا داشت به پسر سه ماهش نزدیک شد خواهرم سریع رفت سمتش دید غیب شد وقتی پوشک بچه رو باز کرد دید مارمولک از پوشکش اومد بیرون و فرار کرد خواهرم خوب که به بچه نگاه کرد دید مارمولک زبون و دهن بچه رو گزیده و زخمی کرده

پاسخ
لینک۱۳ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۲۶:۵۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. کسی به بهانه ی کمک کردن به شما برای اینکه زندگی تان را بهتر نگه دارید، به شما پیشنهاد می دهد که از فرزندتان نگه داری کند که احتیاجات اولیه ی او را فراهم کند و استدلال می کند که کاری ندارد و زحمتی نیست. اما اگر شما به او اعتماد کنید، به او بله بگویید و بچه تان را در اختیار او قرار دهید، او می تواند مکیدن بچه تان را برای امیال جنسی خودش استفاده کند. این به یک مرد اشاره نمی کند. این شخص هم می تواند مرد باشد و هم زن. لطفا به هیچ وجه حتی یک ساعت بچه تان را به کسی که فکر میکنید اینطور ممکن است رفتار کند نسپارید. حتی یک ثانیه. این خواب هشداری برای شماست و برای سلامتی او و دفع شر هم به اندازه ی وسعتان مرغ یا گوسفند قربانی کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۳ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۴۴:۱۸
mastan

mastan : سلام خانم هراتی
من دو روز پیش بعداز ظهر خوابیدم طرفهای ساعت چهار بود بعد خواب دیدم توی خونه ای هستم که خونه ی خودمون هست اما جای فعلی نیستیم بعد آقایی که قبلا باهاش در ارتباط بودم اما الان مدتی هست که رابطه نداریم اومده خونمون پدر مادرمم میدونستن بعد رفتیم توی اتاق من اتاق من خیلی بزرگ و نور گیر بود تختمم تقریبا تخت دونفره بود و تمام روتختی و ملحفه ها سفید بودن سفید یک دست..خوابیدیم روی تخت از این ور هم توی خواب یه ترس و دلهره داشتم که پدرم بیاد و ببینه که ما تو اتاقیم و ناراحتی پیش بیاد اما در اتاقم بستم دراز کشیدیم روی تخت توی بغل هم و خوابیدیم چقدر هم آرامش خوبی داشتیم انگار جفتمونم لباس سفید تنمون بود یه کمم حالت اریب( کج) روی تخت خوابیده بودیم بعد من بیدار شدم دیدم یه مارمولک روی دیوار نزدیک صورت اون آقا هست میخواستم اسمشو صدا کنم که بیدار شه اما نمیتونستم صدام انگار خوابالو و گرفته بود در نمیومد اون مارمولکه انگار افتاد زمین بعد یه مارمولک دیگه اومد منم میترسیدم بره تو گوشش و بیفته روی صورتش دستشو کشیدم نیم تنه اش رو نصفه بلند کردم و هی تکونش میدادم اما بیدار نمیشد در آرامش کامل صورت اصلاح شده و خیلی روشن خواب خواب بود.تا از خواب پریدم..مارمولمها کوچیک بودن و به گمءنم خاکستری رنگشون درست یادم نیست

پاسخ
لینک۲۲ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۱:۲۷:۴۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به موقعیت و شرایط روحی که قبلا داشتید فکر می کنید پدر و مادر شما هم از احساس شما باخبر بوده اند. شما شرایط خودتان را به وضوح می توانید درک کنید و می دانید که چه چیزی باعث خوشبختی و رفاه شما می شود. شما فکر می کنید که کسی که دوستش داشتید می توانست در کنار شما آرامش داشته باشد و از لحاظ روحی هم از شما حمایت بگیرد چون درک شما بالاست. احساستان را در آن زمان به کسی نمی گفته اید و از افکارتان هم کسی با خبر نبوده است. شما او را دوست داشته اید و می خواستید به او بله بگویید. اما او خیلی در غفلت فرو رفته و در خیال خودش غرق بوده است. شما نتوانستید آن آقا را از غفلت بیدار کنید و وادارش کنید که به شما توجه کند و احساستان را درک کند. او برای شما نقش بازی نمی کرده و احساس واقعی اش را به شما می گفته. شما دو بار سعی کردید به او بله بگویید ولی او از شما و خواسته ی شما غافل بوده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۲۵:۵۴
Mira

Mira : سلام وقتتون بخیر دیشب خواب دیدم در اتاقی که برام آشنا نبود روبروی آینه ای ایستادم وقتی خواستم برگردم از توی آینه متوجه تار عنکبوتی شدم برگشتم زیر تار عنکبوت پوست مار افتاده بود انگار که پوست اندازی کرده باشه زرد و نارنجی مثل مار مرجانی بود ترسیده بودم چون شنیده بودم زهر خطرناکی داره تار عنکبوت رو نگاه کردم و مار توش بود ولی وقتی از نزدیکتر نگاه کردم دیدم دست و پا داره یه مارمولک بزرگ بود بزرگتر از چیزی بود که به نظر میومد دهنشم باز بود وحشت کرده بودم نمی‌دونم چه اتفاقی افتاد مارمولک رو لای مقوایی گیر انداختم ولی کاری نمی‌تونستم انجام بدم تا اینکه صدای در رو شنیدم و مرد محبوبم رو دیدم هی با وحشت میگفتم نزدیک نشه خطرناکه زهر داره ولی یه دفه دیدم روی تخت دراز کشید و با خیال راحت مارمولک رو گاز زد و خورد البته به نظر میومد گوشت لذیذی مثل خرچنگ داشت . ممنون میشم راهنمائیم کنید .

پاسخ
لینک۲۶ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۲۰:۲۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما در موضع و موقعیتی قرار می گیرید که تا به حال با آن مواجه نشده اید. شما فکر می کنید که کسی برای شما نقشه کشیده تا دردسری برایتان درست کند و می خواهد پرده از مسئله ای منفی بردارد و حقیقتی تلخ و یا موضوعی منفی را با شما درمیان بگذارد یا در موقعیتی گیر افتاده اید و نمی دانید باید چه کار کنید. شما می خواهید که به خاطر سخت کوشیتان پاداش بگیرید و دستاوردهای شما شناخته خواهد شد. نامزد شما شخصیتی خونسرد و پوست کلفت دارد و به شما در مورد چیزی که نگرانش هستید، بله خواهد گفت. شما تصمیمی می خواهید بگیرید که او هم با شما موافقت خواهد کرد و شما را تایید می کند. از نظر نامزدتان این تصمیم خیلی هم خوشایند و عاقلانه است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۵۶:۱۵
محمد اسماعیل کیانفر

محمد اسماعیل کیانفر : سلام خسته نباشید/خواب دیدم تو جای اتاق مانندی بودم و دونفر دیگه هم بودن ولی چهره ناشنا که نمی شناختم که در اون اتاق مارمولک درشتی(شبیه به مارمولک بود دقیق. نمی دونم) بود که دمش قطع شده بود و مدام تو اتاق حرکت می کرد و اون یکی دونفر حالت ترس داشتن از اون مارمولک که نیششون بزنه مارمولک می یومد که منوهم نیش بزنه و من جاخالی می دادم و نمی زاشتم تا اینکه مارمولک رو گرفتم و زدم روش کشتمش/با تشکر

پاسخ
لینک۴ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۰۳:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما در موضع و موقعیتی قرار می گیرید که مجبور هستید که توافقی با کسانی انجام دهید یا کاری را تایید کنید و دوست دارید که پاسخ تصمیمی که باید بگیرید، "بله " باشد. اما شما نمی دانید که عوارض و پیامد این تصمیم چه می شود و اگر بله بگویید، احتیاجات شما براورده می شود و اوضاع به نفعتان پیش می رود یا خیر. شما سعی می کنید که خونسرد و پوست کلفت و مقاوم به نظر بیایید در حالی که ته دلتان نگران هستید و می ترسید. اما روحیه ای خلاق و اصیل دارید و جای پایتان محکم است. شما نمی گذارید که این تصمیمی که می خواهید بگیرید، برای شما مضر و نا مفید باشد و کاری نمی کنید که به شما حرفهای نیشدار بزنند. شما بر روی موقعیت و شرایطی که دارید کاملا مسلط خواهید بود و درست عمل خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۲۷:۱۴
گلی

گلی : عذرمیخوام خانم هراتی چه جوری میشه با پشتیبانی تماس گرفت؟ من همچنان مشکل ورود دارم

پاسخ
لینک۳۰ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۰۵:۲۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : آدرس ایمیل در سایت آمده و برای تماس مستقیم با واحد پشتیبانی است. همینطور آدرس تلگرام یوتاب Yotaab.com | پشتیبانی

پاسخ
لینک۳۰ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۴۹:۱۸
گلی

گلی : سلام.خسته نباشید...خواب دیدم با زندایی بزرگم و یکی از خاله هام که چند وقته باهم قهریم نشسته بودیم. یه مارمولک به اندازه انگشت وسطی ولی چاق تر دورمون میچرخید و من ازش میترسیدم که یهو پرید طرف من و به صورت برعکس سرش گیر کرد زیر بند ساعتم...من خیلی ترسیده بودم . ازیه طرف پیش خودم گفتم همونجا سرشو بکنم ولی چندشم میشد. از یه طرف هم ترسیده بودم . نمیدونستم چیکارش کنم...ازترس از خواب پریدم

پاسخ
لینک۳۰ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۰۳:۵۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. خاله شما می خواهد که با خونسردی و پوست کلفتی به شما گیر داده و از دوستانتان ایراد بگیرد و می خواهد که شما را وادار کند که به یک موردی بله بگویید و حرف او را تصدیق کنید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۳۰ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۲۱:۴۲
زهرا

زهرا : با سلام خدمت شما،
در خواب دیدم در آشپز خانه خونه خودمان هستیم(من و پدر و مادرم بودیم ) که دیدم یک مارمولک بزرگ با سرعت به دنبال یک مارمولک کوچک است حتی یک بار یکی از آنها به دامنم برخورد کرد، بعد دیدم که مارمولک بزرگتر دم مارمولک کوچکتر را گاز گرفت و خورد ، و مارمولک کوچکتر جیغی بزرگ سر داد من این جیغ مارمولک را بصورت صدای جیغ یک بچه شنیدم( صدای جیغ طولانی بود و پر از درد بسیار بود) ، خاطرم هست پس از این دیدن ماجرا من گفتم اینها خودشان ، خودشان را می خورند ، بعد آن مارمولک بزرگتر را دیدم که روی میز ناهار خوری ما با سرعت دور می زد در نهایت یک هسته خرما قی کرد .

پاسخ
لینک۲۲ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۴۴:۲۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما و خانواده تان تصمیم می گیرید که به خاطر رفاه و تامین زندگی تان، یک مورد را فدای مورد دیگر کنید و از یکی از خواسته هایتان بگذرید. شما سعی می کنید که به توافقی بزرگتر برسید و توافقی را که از قبل کرده اید فدای توافق برزگتر کنید. هر سه شما به این تصمیم جدیدی که برای رفاه زندگیتان می گیرید بله می گویید و سخت کوش و خونسرد و پوست کلفت و مقاوم هستید. سپس می نشینید و تصمیمتان را قضاوت می کنید. شما به سودی خواهید رسیدکه مبنا و زمینه ی اصلی آن را در دست دارید ولی برای رسیدن به آن سود باید کار کنید و خیلی صبور باشید تا وقتش برسد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۳:۵۴:۱۴
فاطمه

فاطمه : سلام خانوم هراتی خسته نباشید. خواب دیدم انگار خونمون شبیه سالن آرایشگاه بود ولی سالن نبود. حتی رنگ کار معروف شهرمون رو هم تو خواب دیدم. خواهرکوچترم که اون هم مثل من مجرده ناهار پخته بود. رفتم در دیگ باز کنم دیدم چندتا مارمولک بزرگ که شبیه ماهی بودن پخته. خیلی چندشم شد و حالم بهم خورد. خوراکشون کرده بود با ربگوجه و سیب زمینی. ازش پرسیدم چیه پختی گفت مامان داد بپزم. بهم گفت پاکشون کنم دم و دست و پاشون ببرم و شکمشون خالی کنم و بشورم و برای ناهار این مارمولاکا رو بپزم. بهش گفتم پس چرا سرشون جدا نکردی حداقل نمیفهمیدیم مارمولک هستن و بهمون نمیگفتی که نفهمیمم و بخوریم. انگار سر مارمولکا شبیه ماهی بود کشیده. تنشونم همینطور. یه چیزی بین مارمولک و ماهی.به خواهرم گفتم موقع شستن چندشت نشد گفت خیلی ولی مامان داده بپزم منم با حال بدم مجبوری پختم. جاروبرقی آوردیم و من جارو زدم سالنو. یهو عشقم خونمون بود انگار مادرم اینا دیدنش. مادرم با پدرم در اتاق خودشون در مورد مادرش که بینمون جدایی انداخته حرف میزد و شکایت میکرد. عشقم دورا دور میشنید. و ما بدون توجه به حضورش درمورد خانوادش حرف میزدیم و اون دور بود و برا خودش تو خونمون میگشت انگار حضور داشت. یخچال خونمون سفید پر پر بود. انگار عشقم یخچالمون از دور دید پره خواهر بزرگم برا عشقم که( نمیدونم از شب اومده بود یا از صبح ) براش صبحونه کره و سه نوع مربا تو شیشه کوچیک و نون فانتزی شیرین مخصوص صبحانه شبیه نان رضوی مشهد توی سینه کوچک بلوری گذاشت که صبحونه بخوره. تعداد نان ها کمتر از شش نبود و بیشتر از ده نبود شک دارم بین شش تا ده. ممنون میشم خوابم را تعبیر کنید و توضیح دهید.

پاسخ
لینک۹ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۴۸:۳۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. کسی نزدیک شما سعی می کند که چیزی را از شما بپوشاند و رازی را مخفی نگه دارد. در واقع در خانه ی شما بسیار سیاستمدارانه با شما رفتار می کنند. خواهر شما سعی می کند که نظر شما را به موضوعی جلب کند و توافق شما را بدست بیاورد. او ساده لوح و بسیار سطحی نگر است و شورو شوق زیادی دارد که شما را متقاعد کند که موضوعی را خوب درک و هضم کنید. در واقع مادر شما نظریاتی دارد که به خواهرتان توانسته این عقاید را بقبولاند ولی فقط مانده که شما را راضی کنند. شما مجبور هستید که فکر کنید و نمی توانید کورکورانه وارد موضوعی بشوید. مسئله ی احساسی در میان است. شما سعی می کنید که ظاهر امر را خوب نگه دارید و وانمود کنید که همه چیز خوب است. عشق شما به شما فکر می کند. شما امکانات مالی خوبی دارید و منابع دست نخورده ی زیادی در زندگی تان هست و با سردی و بی تفاوتی نسبت به بعضی مسائل برخورد می کنید. عشق شما از جانب خواهر شما و یا خانواده تان پشتیبانی خواهد شد و او هم می داند که شما چه امکانات و احساسی دارید. شما سعی می کنید که با دست و دلبازی رفتار کنید و شروعی تازه داشته باشید و به خواسته هایتان برسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۹ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۵۲:۵۷
sara

sara : سلام خداقوت
خواب دیدم یه مارمولک بلورین که روی کمر و سرش دو تا سنگ بنفش زیبا چسبیده!!!توی خونمونه.منو خواهرم سعی کردیم بگیریمش امافرار کرد .ی موکت رول شده گوشه پذیرایی افتاده بود و پدرم کنارش خوابیده بود اون گوشه از خونه خیلی خاک جمع شده بود انگار خیلی وقته ک تمیز نشده داشتیم دنبال مارمولکه اون گوشه میگشتیم ک دیدم دوتا گربه کثیف دارن میرن سمت در ورودی رفتم اونا رو بندازم بیرون ک یهو از لای موکت ی مارمولک سیاه دراومد و با گربه ها فرار کردن رفتن

پاسخ
لینک۲۴ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۰۰:۲۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما و خواهرتان تصمیمی در فکرتان هست که می خواهید به آن بله بگویید و نظر مثبتی راجع به آن دارید و هم فکر و ایده اش را با رضایت می پذیرید و هم زحمتش را با رضایت متقبل می شوید. اما موفق نمی شوید که این تصمیمی که به آن علاقه دارید را بگیرید و موقعیت از دستتان در می رود. پدر شما سرگرم مشکلات و مسائلی است که از گذشته تا به حال داشته و تمرکزی روی کارهای شما ندارد اما افکار منفی و مسائلی که می توانند فکرتان را خسته و ناراحت کنند از زندگی تان بیرون خواهند رفت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۵۷:۰۳
احترام

احترام : با عرض سلام و ارادت. دیشب نزدیک صبح خواب دیدم دختردایی‌ام آمده خانه ما و به مادرم میگه از تو خونه شما چند تا مارمولک می خوام. بعد من اومدم گفتم باشه چند تا مارمولک برات می گیرم و می گذارم توی شیشه که بیای ببری . در حین صحبت، ناگهان روی دیوار اتاق پذیرایی یک مارمولک بزرگ و چاق رو دیدم و بلند داد زدم اون یه دونه مارمولک. رفتم که مارمولک رو بگیرم اما سریع فرار می کرد و ناگهان تبدیل شد به یک موش پارچه ای که کماکان در حال فرار کردن بود. من به دنبال آن موش بودم که دخترخاله‌ام از یکی از اتاق‌های راهروی پشت اتاق پذیرایی وارد شد و من بلند گفتن اون موش بگیر. در همین حال برادرم هم از اتاق دیگر آمد و به او هم گفتم که اون موش رو بگیر. خیلی تقلا کردیم تا در نهایت موش رو گرفتیم. ولی ناگهان موش تبدیل شد به یک زن با پوست پلاستیکی و ما همگی هم چنان آن را محکم گرفته بودیم تا فرار نکند. لطف کنید تعبیر بفرمایید. با سپاس فراوان.

پاسخ
لینک۸ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۳۷:۳۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ارادت متقابل. دختر دایی مادرتان از مادرتان تقاضاهایی دارد که می خواهد به او پاسخ مثبت دهید و به او بله بگویید. شما راجع به احتیاجات اولیه تان و مسائلی مانند رفاه و غذا و تامین معاش، نگرانی هایی دارید و شما سعی می کنید که با او موافقت کنید. اما مسائلی هم هست که سعی می کنید سیاستمدارانه با آن رفتار کنید و بگویید که" از فلان چیز مثلا نگران هستم راهی هست که شما فکر کنید که بتوان مشکل را حل کرد؟" به جای اینکه بگویید من فلان چیز را می خواهم... و در نهایت سعی می کنید که با ظاهری انعطاف پذیر و تا اندازه ای شاید تصنعی خواسته های خودتان را محکم بچسبید و حرفتان را به پیش ببرید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۸ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۳۳:۴۲
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.