تعبیر خواب مار
مار ثروت است و دارایی نهفته که شما از وجودش بی خبرید. همچنین بعضی معبران گفته اند که مار، خطر یا دشمن خانگی است. چنین موجودی می تواند یک زن زیبا نیز باشد. زنی که داشتنش خطرناک است و در عین خطرناک بودن دوست داشتنی است. در خواب خیره نگریستن به چشم مار را خوب ندانسته اند. اگر دیدید ماری را کشتید بر دشمنی پیروز می شوید .
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن مار در خواب بر ده وجه است:
- دشمن پنهان،
- زندگانی،
- سلامتی،
- پادشاهی،
- سپه سالاری،
- دولت،
- زن،
- مراد،
- پسر،
- سیلاب.
تعبیر خواب نیش زدن مار (مار گزیدگی)
اگر خواب ببینید که مار شما را نیش زد، از جانب دشمن خود آسیب خواهید دید و بهتر است برای دفع بلا صدقه بدهید.
تعبیر خواب پیچیدن مار دور اعضای بدن
اگر کسی خواب دید مار به دور بدن او حلقه خورده، بسته به نوع ماری که می بیند تعبیر خواهد شد.
اگر کسی خواب ببیند مار سفیدی دور بدون او حلقه زده، بسیار ثروتمند خواهد شد.
اگر کسی ببیند که مار سیاهی دور او پیچیده است، با دشمنی درگیر خواهد شد که دست و پا گیر است.
اگر بیننده خواب توانست مار را از دور خود باز کند، بر دشمنش در بیداری ظفر و پیروزی خواهد یافت. اما اگر آزاری از مار ببیند، احتمال دارد در بیداری نیز دشمن او بر او غلبه پیدا کند که در این صورت باید برای دفع بلا صدقه بدهد.
تعبیر خواب کشتن مار
اگر کسی ببیند که ماری را کشت، بر دشمن خود در بیداری غالب و پیروز خواهد شد.
تعبیر خواب خوردن مار
اگر خواب ببینید که گوشت مار می خورید، به دشمن خود فایق آمده و به مقام بزرگی نایل خواهید شد.
تعبیر خواب مار سفید
مار سفید در خواب به ثروت و مراد تعبیر می شود و اگر خواب ببینید چنین ماری را گرفتید به آرزوی خود خواهید رسید و ثروتمند خواهید شد.
تعبیر خواب مار سبز
اگر کسی خواب ببیند که مار سبزی در خانه او وجود دارد، دشمن او شخصی صالح و زاهد است.
تعبیر خواب مار سیاه کوچک
مار سیاه در خواب به دشمن تعبیر می شود. مار سیاه کوچک دشمنی است که قدرت زیادی برای ضربه زدن و ناراحت کردن به شما را ندارد.
تعبیر خواب مار خاکستری
مار خاکستری در خواب به دشمنی تعبیر می شود که در عین اینکه شما فکر می کنید از معاشرت او به مقام و بزرگی می رسید، اما همچنان خطرناک بوده و احتمال دارد از جانب وی به شما ضربه و ناراحتی برسد.
تعبیر خواب مار قرمز
مار قرمز در خواب به دشمن معاشر تعبیر می شود. کسی که از هم صحبتی و معاشرت با او لذت می برید ولی علیرغم برخورد خوب و ظاهر دوستانه و گرمی که با شما دارد، قصد ضربه زدن و آسیب رساندن به شما را دارد.
محمد ابن سیرین می گوید: دیدن مار در خواب، دلیل دشمنی پنهان است. اگر مار را در خانه ببیند، دلیل دشمنی خانگی است. اگر در صحرا ببیند، دشمنی بیگانه است. اگر ببیند که با مار جنگ کرد، با دشمن خصومت کند. اگر ببیند که مار بر وی پیروز شد، دشمن بر وی غالب گردد. اگر ببیند که گوشت مار می خورد، به مقام بزرگی نائل خواهد شد. اگر ببیند که مار را به دو نیم کرد، از مال و ثروت دشمن خواهد خورد. اگر ببیند که ماری مرده، بلا از وی رفع شود.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که ماری سفید بگرفت، به بزرگی و مقام می رسد. اگر ببیند که مار از وی بگریخت، دلیل ضعفِ دشمن است. اگر مارهای سیاه ببیند، تعبیر آن وجود دشمنان بسیار است. اگر مار را سبز ببیند، نشانه این است که دشمن او زاهد و صالح است. اگر زرد ببیند، دشمن او بیمار است. اگر مار را سرخ ببیند، دشمن او معاشر است. اگر ببیند که ماران بسیار پیش او جمع شدند، دلیل است خویشان دشمن او باشند.
جابر مغربی می گوید: اگر کسی ببیند که از سوراخ دهان یا بینی یا گوش یا آلت تناسلی یا مقعد او ماری بیرون آمد، دلیل که فرزند او، دشمن او است. اگر ببیند که مار را بگرفت و گزندی به وی نرسید، دلیل است که بزرگی یابد و بر دشمن غالب شود و مقصودش حاصل شود.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
HMTAA : سلام وقتتون بخیر.من بین ساعت 9:30 تا 10:30 صبح خواب دیدم تو خونمون مهمونی داریم و انگار بعد از ظهر بود. کسایی تو مهمونی بودن که اکثرا روابط صمیمی باهاشون نداریم و یکیشون هم با مادرم خیلی رابطه بدی دارن. توی مهمونی یک مار سبز و مشکی نسبتا نازک ولی شاید به طول 3 متر بود که نزدیک سقف چنبره زده بود دور یک ستون و کسی کاری به اون نداشت فقط من تو یک لحظه خیلی ترسیدم اونم بهم نزدیک شد منم انگار که پیش خودم فکر کرده باشم اگر من زودتر بکشمش یا بهش حمله کنم اون دیگه نمیتونه بهم آسیب بزنه, احساس میکردم صورتم رنگ نداره و همه متوجه ترسم میشن ولی هیچکس کاری بهم نداشت انگار اصلا منو نمیدیدن, اومدم سرشو فشار دادم کامل که بمیره و دقیقا همون لحظه که فکر کردم مرده و دست راستمو شل کردم پرید از دست چپم شروع کرد بالا اومدن تا از پشتم خزید رفت روی دست راستم بعد دیدم که روی دست چپم سه تا و روی دست راستم دوتا نیش زده بود خون زیادی نیومد ولی سوراخ شده بود. یه دونه سوراخ درصورتی که نیش مار دوتا سوراخ دیدم که ایجاد میکنه، بعد کلی جیغ و داد که این نیش زده من و, و دوبار سعی کردم همونجوری بکشمش گفتم یکی اینو بکشه دیگه بالاخره مامانم با کمال خونسردی و خنده گفت عه چرا نکشیمش اینو. بعد برد سرشو برید. بقیه شم نمیدونم چیکار کرد ولی تو دست مامانم خیلی آروم بود انگار که بچه رو میدن دست مامانش ساکت میشه, همونجوری. بعد همش گفتم یکی منو ببره دکتر فقطم دست راستم داشت کبود و بی حس میشد گریه میکردم گفتم بریم دکتر و حس میکردم ادامه پیدا کنه انگشتمو باید قطع کنن, بقیه با شوخی و خنده میگفتن حالا چی شده که تو بیمارستان دیگه از خواب پریدم. من تو واقعیت به مار دست زدم و مار دور گردنم هم حلقه زده ولی انقدر نمیترسم که اینبار تو خواب ترسیدم و ضربان قلبم رو میشنیدم, خواب مار هم قبلا دیدم ولی نترسیده بودم انقد, من سعی کردم دقیق بگم چی بود که کمک کنه تو تعبیرش و ساعت هم گفتم بخاطر اینکه من قبلا تحت تاثیر دلتنگی شدید وقتی بچه بودم تو همین ساعت خوابی دیدم و مو به مو چندماه بعدش تو واقعیت عملی شد. واقعا ممنون میشم تعبیر بشه. البته این چندوقت تحت استرس کنکور هم هستم نمیدونم به اینم ممکنه ربط داشته باشه یا نه.در طول خوابم هم حتی یکبار با مار چشم تو چشم نشدم و من چندوقته تو بدترین خواب ها میفهمم که خوابم ولی تو این اصلا نفهمیدم و خیلی تقلا کردم که بیدار شم وقتیم بیدارشدم دیدم گز گز کردن دستم بخاطر این بود که دستم زیر سرم بود و به شکم خوابیده بودم.
فریبا هراتی
: سلام. شما با کسی که ظاهر مذهبی و آرامی دارد ولی از لحاظ روحی روانی به شدت با او در تضاد هستید، درگیری و مشکلی خواهید داشت و خودتان به تنهایی نباید با او درگیر شوید چون او قدرت بیان و تسلط بر اعصاب خود را بیشتر از شما دارد و شما از پس او برنمی آیید. اگر حس می کنید که از جانب او در خطر هستید، باید او را با کمک مادرتان از خود دور کنید و اجازه دهید تا مادرتان با سیاست و تدبیری که دارد، از شما در برابر این شخص محافظت کند. شما احساسات تند و داغی را یکباره از خود نشان می دهید در حالی که این شخص که عرض کردم آرام آرام و با توجه به سوابق خوبی که در ظاهر از خود نشان داده است، می تواند شما را دور بزند!! این خواب هشداری به شماست که مواظب باشید و یک دفعه با هیجان و عصبانیت با او برخورد نکنید.
Mehrsa : سلام وقت بخیر , من چند وقت پیش خواب دیدم رفتم پشت باممون و از پشت بام خودمون رفتم پشت بام همسایه , اونجا یه آقا پسری دیدم با هم برگشتیم پشت بام ما, دیدم تمام مسیر پشت باممون پر از مار که به هم میلولیدند , یه دفعه یه مار خیلی بزرگ گذاشت دنبالمون, من و اون آقا پسر گذاشتیم فرار و سریع اومدیم داخل خونه و در رو بستیم , اون مار ما رو دنبال کرد طوری که مار دور خونه پیچید و خونه ما داشت تاریک میشد, من و اون آقا پسر سریع از پله ها پایین اومدیم و وارد خونه شدیم , یه دفعه یه خرس رو دیدیم که میخواست به ما حمله کنه, تو خونه یه پیر مردی رو که ریش سفید بلندی داشت رو دیدم و متوجه شدم پدر بزرگ اون پسره اس, پسر رفت پیش پدر بزرگش و من از ترس پریدم آشپزخونه و در اون رو بستم و همش میترسیدم خرسه به من حمله کنه , اون پیر مرده گفت نگران نباشید حیوانات وحشی با فرزندان پیامبر کاری ندارن و اون پیر مرد و پسره اصلا نمیترسیدن , فهمیدم اونا سیدن, پیش خودم گفتم من که سید نیستم , پیرمرده گفت چرا تو هم فرزند سیدی , با تو هم کاری ندارن , بعد اون پیر مرده در خونه رو باز کرد و خرس رو هدایت کرد طرف اون ماری که دنبالمون بود و اون لحظه داشت از پله ها پایین میومد, ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما بلند پروازی های خاص خودتان را دارید و درکتان از دیگران خیلی بیشتر است. گشایش کار خواهید یافت ولی دشمنان زیادی دارید و افراد زیادی در زندگی شما هستند که از این به آن می گویند و علیرغم ظاهر گرمشان، اساسا جز دشمنی کار دیگری نسبت به شما انجام نمی دهند. اینان شما را تحت نظر دارند و منتظرند تا از کارهای شما حرف بسازند. روح شما از این جور آشنایان بسیار آزرده خاطر شده و کسی هم هست که بدون تدبیر و کاملا احمقانه برخورد می کند و او بسیار هوسباز و هرزه است. ولی به واسطه رحمت خداوند بر شما، از شر جمیع دشمنانتان مصون و محفوظ خواهید ماند و امنیت می یابید. تشکر از همراهیتون.
Feriii : سلام من امروز صبح حدودی یه ساعتی خوابیدم خواب دیدم تو یه فضایی بودیم که اونجا مار داشت برای همین من و مامانم و بابام و داداشم رفتیم یه مکان دیگه به قصد تفریح و بیرون رفتن یه ساحلی بود که یه اسکله ای داشت داشتیم از دریا لذت میبردیم که از دور یکیمون که فکر کنم برادرم بود ماری و دید که میپره و داره میاد سمتمون بابام و داداشم فرار کردن منو مامانم موندیم مامانم منو از قسمت شونه هام سفت بغل کرده بود جوری که نمیتونستم حرکت کنم مار قسمت سرش یه چیزی داشت شبیه شنل اما کوتاه به اندازه ۴ سانت و سبز رنگ یه نگاهی به ما کرد به مامانم گفتم تکون نخورد تا بره اما مامانم مدام اینور و اونور میرفت منو سفت گرفته بود نمیتونستم تکون بخورم یا فرار کنم هی میگفتم مامان تکون نخور مار داشت میرفت تا دید ما داریم تکون میخوریم اومدیم سمتمون دورمون چرخید یه دفه نمیدونم چی شد ولی فکر کنم خودم و از بغل مامانم به زور کشیدم بیرون دستشو گرفتم فقط دویدم تا به بابام و داداشم رسیدیم دوباره اونجا یه ماری دیدیم که داداشم گفت مار یه جای خاکی بود بازم از دست اون فرار کردیم به بابام اصرار میکردیم تروخدا بیا از اینجا بریم میگفت نه بریم یه جایی اونجا چیزی نیست تو راه دوبار مار دیدیم همون موقع به یه جایی رسیدیم چند تا حیوون بودن که دقیق یادم نمیاد چه حیوونایی اما بین اونا یه مار خیلی بزرگ هم بود که طولش فکر کنم ۳ متری میشد و پهن رنگشم قهوه ای و خال خالیای زرد بود و انتهای مار حالت اینکه سنگ بزرگی و قورت داده باشه پهن بود دور اونا رو فنس کشیده بودن با خودم گفتم این ماره حیوونا رو نیش نمیزنه کنار اینا یه ساختمونایی بود که بابام گفت بریم تو این ساختمون حس میکردم مسجد باشه من میگفتم نمیام اونجا هم حتما مار داره ولی بابام میگفت باید بریم اخرم نرفتیم ولی تو تصوراتم اینجور که رفتیم و مار اومده و ما فرار کردیم کنار مسجد یه سبدایی آویزون بود که انتهاشون به آسمون میخورد یه ماری روی زمین دیدیدم هممون از سبدا رفتیم بالا مثل این میموند که چهار تا سبد که کوچیک بودن و به هم نچسبیده بودن با فاصله از هم و با چیزی مثل طناب آویزن بودن دوباره این سبد ها با چهار تا سبد دیگه که تو ارتفاع بالاتر بودن به طناب اویزون بودن و هنینجوری رفته بود بالا مار رفتیم طبقه دوم سبد ها که توش یا مار دیدیدم و پایین پرتابش کردیم پایینمونم حوضچه های کوچیک کوچیک بود که توش ماهی پرورش میدادن همون لحظه که مار و پرت کردیم پایین یه ماهی گوشت خار سبز رنگ اومد و سریع مار و بلعید ماشین ما رو این حوضچه بود بابام اون لحظه نبودش نمیدونم کجا بود ولی گفتیم باید از اینجا بریم میخواستیم بریم سمت ماشین باید از اونجا رد میشدیم میترسیدیم ماهی ما رو بخوره وقتی اومیم پایین دیدیم خیلی کوجیکه شاید به اندازه انگشت شست پا بابام اومد با آرامش ماشین و روشن کرد ما میگفتیم در و باز کن در و باز کرد سوار ماشین شدیم از اونجا رفتیم تو تصوراتم حس میکردم قبلا تو بچگی اومده بودیم این ساختمونه که مثل مسجد بود انگار که امامزاده بود مثل سید عباس ولی وقتی رفتیم اینجور نبود دور شدیم رفتیم این دفه دوباره این مکان و که توش بودیم و میدیدم انگار خانوادگی با خاله دایی عمه عمو اومده بودیم پیکنیک همینجا ما تا دیدیدم این همون جاست گفتیم ما دیگه نمیاییم اینجا پر مار بریم یه جای دیگه عمه ام میگفت بیایین بابا چیزی نیست ما تو ماشینمون بودیم میگفتیم ما نمیاییم شما میخوایین برین ولی این سری بابام با ما نبود داداشم پشت فرمون بود ما داشتیم میرفتیم که من برگشتم دیدم یه مار بزرگ همون ماره که قهوه ای و زرد بود از تو فنس که بازه داره میاد طرف عمه ام داد زدم مار عمه ام برگشت مار و گرفت با میله زد تو سرش بعد نیش مار و در آورد مار هم انگشتشو نیش زد با خودم گفتم چرا نیش مار و در آورد ما رفتیم و اونا رو گذاشتیم همونجا که یه دفه دیدیم از کنار درختای وسط جاده یه مار بزرگ زرد رنگ با خال های سفید اونجاست منم به داداشم گفتم بگیر سمت راست و با سرعت گاز بده برو چون فاصله مون کم بود مجبور شد دنده عقب بگیره که وقتی به ماره رسید ماشین سرعت گرفته باشه داداشم گاز داد و با سرعت رد شدیم رفتیم همینجا بود که از خواب پریدم
فریبا هراتی
: سلام. مار ثروت است و دشمن و شما در زندگی خود با دشمنان زیادی برخورد دارید و از لحاظ مالی هم پیشرفت های زیادی خواهید کرد. بهترین راه مبارزه با دشمنانتان توکل به خداوند است و سبدهایی که دیده اید از آسمان آویزان است، وصل شدن به پناهی است که شما را به خداوند متصل می کند. کل خوابتان حول محور ثروت و دشمن می چرخد و هم ثروتمند خواهید شدو هم از شر دشمنانتان در امان خواهید بود. ضمنا لطفا در هنگام ثبت خواب خود، از جزئیاتی که مهم نیستند صرفنظر کنید تا متنتان مثل این بار خیلی طولانی نباشد. تشکر.
هادي : سلام در خوابم مار تقريبا كوچك سياه و قرمزي را ديدم كه تو پتوم بود و من ان را دنبال كردم
فریبا هراتی
: سلام. کسی در زندگی شما هست که از هم صحبتی و معاشرت با او لذت می برید ولی علیرغم برخورد خوب و ظاهر دوستانه و گرمی که با شما دارد، قصد ضربه زدن و آسیب رساندن به شما را دارد. از اینکه داخل پتوی شما بوده این شخص احتمالا یک زن است که قدرت زیادی برای ضربه زدن به شما را ندارد.
مریم : سلام شوهرم خواب دیده یه مار سیاه وبزرگی تو علفزار بوده به یه مرده گفته بیل بردار وبکشش جلوتر یه پسری با چاقو سر مارو گرفت وبرید بعد بابای پسر گفت بهش چرا این مارو کشتی بچه داره نباید می کشتی گناه داشته پسره گفت گوشت خوبی داره تهبیرش چی میشه تشکر
فریبا هراتی
: سلام. موقعیت شغلی و مقام بزرگی پیش پای شوهر شما می آید که شوهر شما دوست دارد شخصی صاحب این موقعیت شغلی را که آدم بسیار بدی است را نابود کند، و او این موقعیت شغلی را به دست آورد یا به عبارتی شوهر شما دوست دارد شخص صاحب مقامی بمیرد و مقام او به شخص دیگری برسد. و اگر امروز نه، ولی به زودی این کار صورت خواهد گرفت و کسی که به این مقام برسد موقعیت شغلی خیلی خوب و درآمد زیادی به چنگ خواهد آورد. تشکر از همراهیتون.
محمدرضا : با سلام ، خانم هراتي من خواب ديدم توي يه حموم قديمي و بزرگي ك زمانهاي قديم عمومي استفاده ميشد زير دوش ابم ك يه مار خيلي بزرگ كنارم بود و من داشتم خودمو ميشستم ولي لباس تنم بود ، اين مار بزرگ يجا وايساده بود و هيچ واكنشي جهت حمله نداشت ، از زير دوش ك اومدم كنار ، مامانمو ديدم ك با يه بچه تو بغلش تو حموم دراز كشيده بود و بمن هم ميگفت تو هم بيا ولي من بهش گفتم چطور جايي ك مار به اين بزرگيه هست و خطرناكه خوابيده و ازش خواستم هر چه زودتر اونجا رو ترك كنيم
فریبا هراتی
: سلام. شما با سعی و کوشش برای موفقیت در زندگی در جهت کسب روزی حلال و بدون اینکه به گناهی مرتکب شوید قدم برداشته اید و روزی شما با انرژی زیاد و ثروت و تحولی عظیم و دانش و خرد کنار شما چمبره زده و با شماست. در واقع مار بزرگ انرژی خلاقانه شماست که قرار است دست به کار شود و طعمه های خوبی برایتان بیاورد. مادرتان با ثروت و آرامش به پاکی زندگی می کند و خیالش از بابت شما راحت است.
Ramin : سلام , خواب دیدم که یه مار سبز یا خاکستری رنگ دورم پیچیده بود خیلی ازش میترسیدم , میترسیدم که نیشم بزنه تمام بدنم رو احاطه کرده بود ولی با تکون هایی که من خوردم با حرکت هایی که من کردم تونستم مار رو از خودم دور کنم و مار فرار کرد و خدا رو شکر نیشم نزد , لطفا تعبیر کنید , ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما با شخصی صالح نما و زاهد در ارتباط قرار می گیرید که فکر می کنید از ارتباط با او به مقام و بزرگی می رسید ولی او دشمنی خطرناک برای شما محسوب می شود. روابط با سیاست شما نسبت به او، شما را از شر و خطرات نجات خواهد داد. تشکر از همراهیتون.
katayun : سلام و ظهر بخیر
مامانم خواب دیدن مار سفیدی کف دستشون رو نیش میزنه همون موقع داییم و بابام که هر دو فوت شدن اونجان ،داییم میگه بزار با چاقو برش بدیم زهر بالا نره مامانم میگه نه میترسم بابام دستش میگیره محکم با یه پارچه میبنده مامانم میبینه زهر از دستش بیرون اومده، خودش محکم مار رو میگیره اینقدر فشار میده که میمیره
فریبا هراتی
: سلام. ظهر شمام به خیر. مادر شما از جانب شخصی که مادرتان به او محبت و خلوص دارد و نزد مادرتان دارای ارزش و مقامی است ، آسیب دیده و به او ضرری می رسد ولی شر این کار او باطل خواهد شد و دشمن او از زندگی اشت خواهد رفت یا اخلاقش متحول شده و از موذی بازی دست برمی دارد.
mahdeyh : سلام مار از بیرون امده بود وتو حیاط دنبالم کرده بود نه اینک تو خونه باشه از جلوی درب حیاط دنبالم کرد به نظرم از کوچه امده بود تو حیاط مرسی از اینکه وقت میزارید
فریبا هراتی
: سلام. لطفا از اول خواب خود را کامل بنویسید که مجبور نشوید مجددا کامنت گذاشته و توضیح دهید. در قسمت ثبت نام برای تعبیر خواب خدمتتان عرض کردم که هر کاربر فقط می تواند روزانه 2 خواب را بنویسد و این کمک خواهد کرد که من بتوانم به خوابهای همه کاربرانی که در شبانه روز به اینجانب مراجعه می کنند پاسخ دهم. اگر شما 2 خواب بنویسید و هر خواب را 2 بار دیگر کامل کنید و برای آن هم 2 سوال برایتان پیش بیاید که این یعنی چه و آن یعنی چه؟ من مجبور می شوم به شما 6 بار پاسخ دهم و نه 2 بار. این برای من یعنی که وقت نخواهم کرد که به خوابهای همه مردم پاسخ بگویم. من خوابها را در مفهوم اصلی و کلی برایتان توضیح می دهم و اینکه کلمه به کلمه هر جزعی در خواب چه تعبیری دارد را نمی توانم برایتان بگویم چون در این صورت مجبور خواهم شد برای هر کاربر یک صفحه بزرگ آ4 توضیح دهم!!
مار دشمن است اگر از بیرون آمده از همسایگان یا فامیلی است که با شما زندگی نمی کنند.
mahdeyh : سلام خواب دیدم یه مار دنبالم کرده بود من ترسیده بودم که دفعه منو ول کرد دنبال بچه ام کرد من فرار کردم رفتم داخل خونه شدم مادر شوهم نشسته بود همه چیز را براش تعریف کردم ولی او سرزنشم کرد که چرا خودت فرار کردی وبچه اتراتنها گذاشتی در ضمن خواهر شوهرم در کمال خون سردی مار را با دستش گرفت و مار به نظرم ابی پررنگ بچد با نقشای طلایی رنگ دو طرفش تا پایین بدنش
فریبا هراتی
: سلام. شما دشمنی خانگی دارید که هم با شما بد است و هم با فرزندتان. وقتی او زورش به شما نمی رسد سعی می کند کاری کند که فرزند شما بد به نظر بیایدو این شخص با ظاهری بسیار خوب است و حامیانی دارد که او را تشویق می کنند و از چپ و از راست او را مورد ستایش قرار می دهند، به احتمال قوی این دشمن خانگی یا خواهر شوهر شماست و یا کسی که با او بسیار صمیمی است و از او اطاعت می کند.