تعبیر خواب مار
مار ثروت است و دارایی نهفته که شما از وجودش بی خبرید. همچنین بعضی معبران گفته اند که مار، خطر یا دشمن خانگی است. چنین موجودی می تواند یک زن زیبا نیز باشد. زنی که داشتنش خطرناک است و در عین خطرناک بودن دوست داشتنی است. در خواب خیره نگریستن به چشم مار را خوب ندانسته اند. اگر دیدید ماری را کشتید بر دشمنی پیروز می شوید .
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن مار در خواب بر ده وجه است:
- دشمن پنهان،
- زندگانی،
- سلامتی،
- پادشاهی،
- سپه سالاری،
- دولت،
- زن،
- مراد،
- پسر،
- سیلاب.
تعبیر خواب نیش زدن مار (مار گزیدگی)
اگر خواب ببینید که مار شما را نیش زد، از جانب دشمن خود آسیب خواهید دید و بهتر است برای دفع بلا صدقه بدهید.
تعبیر خواب پیچیدن مار دور اعضای بدن
اگر کسی خواب دید مار به دور بدن او حلقه خورده، بسته به نوع ماری که می بیند تعبیر خواهد شد.
اگر کسی خواب ببیند مار سفیدی دور بدون او حلقه زده، بسیار ثروتمند خواهد شد.
اگر کسی ببیند که مار سیاهی دور او پیچیده است، با دشمنی درگیر خواهد شد که دست و پا گیر است.
اگر بیننده خواب توانست مار را از دور خود باز کند، بر دشمنش در بیداری ظفر و پیروزی خواهد یافت. اما اگر آزاری از مار ببیند، احتمال دارد در بیداری نیز دشمن او بر او غلبه پیدا کند که در این صورت باید برای دفع بلا صدقه بدهد.
تعبیر خواب کشتن مار
اگر کسی ببیند که ماری را کشت، بر دشمن خود در بیداری غالب و پیروز خواهد شد.
تعبیر خواب خوردن مار
اگر خواب ببینید که گوشت مار می خورید، به دشمن خود فایق آمده و به مقام بزرگی نایل خواهید شد.
تعبیر خواب مار سفید
مار سفید در خواب به ثروت و مراد تعبیر می شود و اگر خواب ببینید چنین ماری را گرفتید به آرزوی خود خواهید رسید و ثروتمند خواهید شد.
تعبیر خواب مار سبز
اگر کسی خواب ببیند که مار سبزی در خانه او وجود دارد، دشمن او شخصی صالح و زاهد است.
تعبیر خواب مار سیاه کوچک
مار سیاه در خواب به دشمن تعبیر می شود. مار سیاه کوچک دشمنی است که قدرت زیادی برای ضربه زدن و ناراحت کردن به شما را ندارد.
تعبیر خواب مار خاکستری
مار خاکستری در خواب به دشمنی تعبیر می شود که در عین اینکه شما فکر می کنید از معاشرت او به مقام و بزرگی می رسید، اما همچنان خطرناک بوده و احتمال دارد از جانب وی به شما ضربه و ناراحتی برسد.
تعبیر خواب مار قرمز
مار قرمز در خواب به دشمن معاشر تعبیر می شود. کسی که از هم صحبتی و معاشرت با او لذت می برید ولی علیرغم برخورد خوب و ظاهر دوستانه و گرمی که با شما دارد، قصد ضربه زدن و آسیب رساندن به شما را دارد.
محمد ابن سیرین می گوید: دیدن مار در خواب، دلیل دشمنی پنهان است. اگر مار را در خانه ببیند، دلیل دشمنی خانگی است. اگر در صحرا ببیند، دشمنی بیگانه است. اگر ببیند که با مار جنگ کرد، با دشمن خصومت کند. اگر ببیند که مار بر وی پیروز شد، دشمن بر وی غالب گردد. اگر ببیند که گوشت مار می خورد، به مقام بزرگی نائل خواهد شد. اگر ببیند که مار را به دو نیم کرد، از مال و ثروت دشمن خواهد خورد. اگر ببیند که ماری مرده، بلا از وی رفع شود.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که ماری سفید بگرفت، به بزرگی و مقام می رسد. اگر ببیند که مار از وی بگریخت، دلیل ضعفِ دشمن است. اگر مارهای سیاه ببیند، تعبیر آن وجود دشمنان بسیار است. اگر مار را سبز ببیند، نشانه این است که دشمن او زاهد و صالح است. اگر زرد ببیند، دشمن او بیمار است. اگر مار را سرخ ببیند، دشمن او معاشر است. اگر ببیند که ماران بسیار پیش او جمع شدند، دلیل است خویشان دشمن او باشند.
جابر مغربی می گوید: اگر کسی ببیند که از سوراخ دهان یا بینی یا گوش یا آلت تناسلی یا مقعد او ماری بیرون آمد، دلیل که فرزند او، دشمن او است. اگر ببیند که مار را بگرفت و گزندی به وی نرسید، دلیل است که بزرگی یابد و بر دشمن غالب شود و مقصودش حاصل شود.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
b : سلام خانم هراتی.
خواب میبینم تهران خیلی نزدیک خونه ی قبلیم ، یه خونه ایی دارم و توش یه مار پیتون خونگی بزرگی دارم که رنگشم مشکیه متمایل به سیاه. اینکه این مار کاملا خونگیه و نیش نمیزنه کاملا حس میکردم و البته برای من بود . گویا تازه برای من شده بود . اومدم بهش سر بزنم یادم اومد که یکی دوروزه اوردمش و غذا ندادم بهش . بلندش کردم اوردم پایین تو یه اتاقی شبیه موتور خونه بود گذاشتمش و درو تقریبا بستم برگشتم بالا تا براش غذا پیدا کنم . یچیزی براش پیدا کردم اوردم پایین براش انداختم دیدم دوتا ملخه و مار سریعا اومد خورد ملخ ها رو . من از وقتی که دوتا ملخ رو انداختم تو و ملخارو خورد تو یه صحنه انگار دندونای شبیه اژدها داشت رو دیدم ، دیگه نرفتم تو.ترسیدم برم تو منم بخوره . مار من خیلی بزرگ بوود تو خواب به این فک میکردم زنگ بزنم به یکی که عاشق مار خونگیه بیاد ببره نگهش داشته باشه .( راجب دندونای مار که نمیدونم مهمه یا نه یه توضیح کوچیکی بدم . وقتی خمیازه مانندی بعد از خوردن ملخ ها کرد دندوناش معلوم شدن . فرض کنید فک بالا داشته باشه و از ابتدای فک بالا تا گردنش یک ردیف دندون اندازه دندون آسیاب یه حیوون مثل گاو ولی شبیه آسیاب نبود . نوک شبیا نوک خودکار و تیز داشت که تقریبا ده الی دوازده تا به نظر میرسید تعداد دندونش وسط این ردیف اندازه دوتا یا چهارتا دندون خالی بود . حالا فک های پایین و و طرف دیگشم همینجوری حساب کنید . دندون جلوش نظرم نیومد .) پشتش دیدم یه مار دراز و البته بلند شاید تا نزدیک دومتر . نمیدونم افعی بود یا معمولی از لای اون یکی در موتور خونه وارد موتور خونه میشه و مارم جهید سمتش که بگیره بخورتش .. اون مار رنگش زرد مایل به سفید با خال های درشت نارنجی بود . پشتش دیدم موتور خونه پر شده از مار همشون هموقدی و همون رنگی و مار من دنبالشونو بگیره بخورتشون . چنتا هم با خودشون درگیر بودن . چنتا هم افتاده بودن رو مار من . فک کنم یکی رو گرفته بود داشت میبلعید که اینجوری بهش پیچیدن . تو این حین دوتا سگ و چنتا توله هاشونم اومدم داخل . با خودم گفتم اینا دیگه برای چی اومدن تو . یه شخص سومی که نمیدونم از کجا ظاهر شد و پشت سرم خیلی نزدیک به گوش چپم با صدای دوستانه گفت بخاطر اینه که مارت غذا بالا آورد و اونا اومدن برای غذا . سگا اومدن تو دیدن درگیریه داشتن خارج میشدن که یکی از توله هارو یکی ازون مارهای نارنجی گرفته . که مادرش داشت کمکش میکرد با گاز گرفتن مار تا توله رو نجات بده .اینجا من از خواب پریدم . من دایما نگران توله ها بودم ولی نگران مارها و درگیریشون اونقد نبودم . بازم خوابم زیاد شد . پوزش بابت زیاد شدن خوابم .
فریبا هراتی
: سلام. شما افکار و عقاید خلاقانه ای راجع به یک موقعیت یا رابطه ای که شما را هیپنوتیزم کرده است، در سرتان دارید. چیزی در زندگی شما هست که غیر قابل پیش بینی است و از کنترل شما خارج است. شما نسبت به حل و فصل یک مسئله یا تعهد نسبت به یک تصمیم، توانایی ندارید. می خواهید استقلال یا آزادی عمل یا آگاهی کسی را از او بگیرید. شما جبهه گرفته اید!! شدیدا عصبانی هستید. چیزی را قویا" می خواهید و شخصیتی آتشین مزاج دارید. شما می خواهید هر کاری دوست دارید را انجام دهید و این خصلت شما می تواند شما را به دردسر بیاندازد. شما می خواهید موقعیت را کاملا کنترل کنید. دیگران هم سعی می کنند شما را کنترل کنند. کسانی که با شما دشمنی دارند و عصبانی هستند و دوستانی هم دارید که می خواهند از شما حمایت روحی کنند یا شما به آنها حمایت روحی برسانید. ذهن شما خیلی درگیر است. شب قبل از خواب کمی چای گل گاو زبان بخورید و با آرامش بخوابید. تشکر از همراهیتون.
b : خانم هراتی پیشاپیش ممنونم بابت تعبیر خوب همیشگیتون . اگه اجازه بدی راجب تعبیر چنتا سوال بپرسم .توی پنج خط اول میتونین بیشتر توضیح بدین چی منو هیپنوتیزم کرده؟ من چطور میتونم از دستش رهایی پیدا کنم تا آزاد بشه زندگیم و برای من باشه . چیزی که از کنترل من خارجه دقیقا چیه؟ از چه جنسیه ؟ به کی باید رجوع کنم دست از سرم ورداره؟ ببخشید یسری سوالات رو از روی اطلاعات شخصیتون مجبور به پاسخ گویی میشید . من ولی دنبال گرفتن استقلال یا آزادی همل کسی نیستم خانم هراتی . ولی یسریا میخوان ازم این آزادی عمل و استقلالمو بگیرن . ببخشید من اوضاع روحی مناسبی ندارم . چون چیزهایی رو احساس میکنم که روی زندگیم سایه ی سنگینی پهن کردن ولی نه میدونم چی هستن و نه میدونم چیکار میتونم بکنم باهاشون مقابله کنم . لطفا اگه چیزی از تو خوابم میتونین برام باز تر کنین بهم بگید و اگه نه از اطلاعات و تجربه ی شخصیتون چیزی به من بگید که بدونم چیکار باید بکنم و گمراه و گیج نباشم . سپاسگذارم
فریبا هراتی
: خواهش می کنم. هیپنوتیزم شدن به معنی مسخ شدن نیست!! به این معنی است که شما به خاطر مسئله ای بسیار بسیار دل مشغولی پیدا می کنید و روی آن تمرکز می کنید. من از جن و شیاطین صحبت نمی کنم! صحبت مسائل روزمره زندگی و خانوادگی شماست. اینکه چی از کنترل شما خارج است خیلی جیزها می تواند باشد. مثلا تصمیمی که کسی می گیرد و شما مخالف آن باشید. انجام کاری که شما نتوانید جلوی آن را بگیرید. یا نتوانید نظر کسی را عوض کنید. ای خوابها به خاطر مسائل خانوادگی تان یا ارتباط شمابا فامیل و دوستان در ذهنتان تجسم می شوند و نه به خاطر مسائل ماورا طبیعه. ضمنا همانطور که در قوانین جدید سایت به شما اطلاع رسانی شده، به خاطر هر 2 کامنت اضافه که شما ارسال کنید یک حق خواب از شما کسر می شود. با توجه به اینکه شما چند سوال را در یک کامنت ارسال کردید و بنده مجبور به توضیح مجدد شدم، یک حق خواب از شما کسر شد. تشکر از همراهیتون.
ماهور : سلام. وقت بخیر
خواب دیدم در دوردست ماری سفید سرش رو از آب دریا بیرون آورد، بعد این مار رو سفیدتر وبسیار عظیم الجثه تر دیدم که قسمت بیشتری از بدنش روی آب دریا شناور شده بود، منم یه تفنگ رگباری دستم بود واز فاصله دور مار رو رگبار بستم، به امیدی که کشته بشه ودیدم تنش پاره پاره شد واجزای داخل بدنش نمایانگر شد. خوشحال شدم تیرهام درست به هدف خورده بود چون باورم نمیشد از فاصله دور بتونم مار رو نشونه بگیرم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به ثروت خواهید رسید و به اهدافتان می رسید. تشکر از همراهیتون.
nedaaa : سلام. ممنون از تعبيراي خوبتون. چند وقت پيش خواب ديدم كه فكر كنم بابام اومد خونه و يك مار مُرده اورد گذاشت رو ميز اشپزخونه و گفت اين مُرده هست و من رفتم نگاش كردم و فك كنم اول سفيد بود دقيق يادم نيست و ديدم كه مُردس و همينجور كه داشتم نگاش ميكردم يكهو از جاش بلند شد و طلايي رنگ بود و براق و اومد كه به من آسيب بزنه و من فرار كردم به سمت بيرون و اونم با سرعت به دنبالم ميومد و من پريدم توي آسانسور و اون تا اومد به سمت من بياد در اسانسور بسته شد و سرش خورد به شيشه اسانسور و اينگار اسانسور شيشه اي بود و من خيالم راحت شد كه نجات پيدا كردم و طبقه پايين رو زدم كه برم بيرون از خونه.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. پدر شما از این موضوع صحبت می کنند که به رکود اقتصادی رسیده اند و اینکه شانسشان را از دست داده اند و موفقیت شان امکان پذیر نیست. در حالی که این احساس ایشان اشبتاه است و موفقیت زیاد و شانس و امکاناتی طلایی در اختیار ایشان قرار خواهد گرفت. شما هم بسیار موفق خواهید شد و در عین حال از احساس حرص و طمع خودتان را محفوظ نگه می دارید و جو گیر نمی شوید و غرور برتان نمی دارد. شما خودتان را دست پایین می گیرید. تشکر از همراهیتون.
mohommad : سلام .مادرم خواب دیدند که می خواستند از یک جوی اب بپرند ولی می بینند که مار های سیاه زیادی داخل جوب اب هستند و مادرمو نیش میزنند و تعدادی را کنار میزنه با دست . و جای زخم رو با دستمالی که یک مردی گفت که از امام زاده است رو آورده پاک میکنه و خوب میشه
فریبا هراتی
: سلام. ایشان نسبت به یک مسئله احساسی با مشکلات و یا با دشمنانی مواجه خواهند شد ولی مادرتان با مصالحه سعی خواهند کرد مشکلات را کنار بزند. توکل به خداوند و ایمان مادرتان این زخم های عاطفی او را شفا می دهد و باعث می شود مشکلاتش حل شود. تشکر از همراهیتون.
Mitra : سلام.خواب دیدم که روی یه کوه هستم یه مار بلند که رنگش زرد و گلهای نارنجی داشت هم اونجاست بعد انگار ماره دستمو نیش میزنه(خیلی مطمئن نیستم)منم مار و نصف میکنم بعد از کوه پایین اومده بود دیدم ماری که نصف کردم انگار دو تا مار شده با هم تو آسمون پرواز میکردن بالا سرم
فریبا هراتی
: سلام. اگر به نوک کوه رسیده بودید در زندگی به موفقیتی بزرگ می رسید و اگر نیمه های کوه منظورتان است، با چالشی بزرگ روبرو خواهید شد. شیفته و فریفته ی کسی می شوید که ظاهری باهوش و تیز و خردمند دارد و اجتماعی و طبیعتی برون گرا دارد ولی او می خواهد در ارتباط با شما باشد و شما را گول می زند و از موفقیت دورتان می کند. شما می خواهید از او دور باشید و با او قطع رابطه کنید ولی هوای او به سرتان می زند و مرتب به فکرش خواهید بود. برای دفع شر صدقه بدهید و مراقب باشید که این خواب هشداری برای شماست. گول نخورید. تشکر از همراهیتون.
Azadi : سلام خواب دیدم پیشونی خواهرمو مار نیش زد و پدرم نیششو بیرون کشید
فریبا هراتی
: سلام. خواهر شما شروع به منفی بافی کرده است و پدرتان افکار منفی را از سر او بیرون خواهدکرد. یا کسی می خواهد خواهرتان را گول بزند و پدرتان او را راهنمایی می کند و نمی گذارد که او فریب بخورد. تشکر از همراهیتون.
Saghar : سلام و خسته نباشی خدمت شما. من خواب دیدم داشتم حیاط خونه فامیلمون رو میشستم که یه دفعه یه مار بزرگ زرد مرده داخل راه آب بود من اول فک کردم که مار زندست ولی مرده بود بعد سعی میکردم که با آب شلنگ اون رو دور کنم. بعد دختر خالم داخل خواب گفت دوتا مار دیگه هم اومده اونا زنده بودن
فریبا هراتی
:
سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. در نوبت هستید و باید خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون.
Sara : سلام . خواهرم خواب دیدم من میرم کنار یه حوضی دست میکنم تو اب یه با دو دستم میوه های برمیدارم میبرم به خواهرم نشون میدم میگم این میوه ها خیییللللی خوشمزس عاالیه انگار اسمش میوه ی مار بود . یه میوه رو نصف میکنم که داخلشو نشون خواهرم بدم انگار داخل میوه پر از مار های کوچک سیاه رنگ بوده من همش تعریف میوه ها رو میدادم به خواهرم ولی خواهرم خیلی میترسید می رفت عقب
فریبا هراتی
: سلام. شما از در دوستی با آدمها وارد می شوید و بعد که به شما اعتماد کردند به آنها آسیب می زنید و خواهرتان این خصلت شما را می داند. البته شما قدرت زیادی برای ضربه زدن و ناراحت کردن کسی را ندارید ولی ممکن است زخم زبان بزنید یا نیش دار حرف بزنید یا انرژی منفی به کسی بدهید. لطفا مراقب باشید که خداوند ناظر بر اعمال شماست. تشکر از همراهیتون.
آرام : سلام وقتتون بخیر
خواب دیدم توخونمون ی مار از زیر مبل در اومد بعد شد دوتا من خیلی می ترسیدم میخواستم بکشمشون بعد خواهرم اومد گفت اینا مار آبی هستن و نیش نمی زنن خلاصه اینکه هر روز تعدادشون بیشتر میشد تا آخر خوابم که دیدم مارها رو به دو دسته تقسیم کردم و دورشون رو با طناب بستم و با دو تا دستم گرفتمشون اون دسته ای که تو دست راستم بود با دهنشون لباس منو گرفته بودن و من میترسیدم نیشم بزنن( میدونستم که زهر ندارن) اما نیش نزدن
با تشکر از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شفا، دانش و خرد، تغییرات مثبت و ثروت به زندگی شما راه می یابد. به مراد خودتان خواهید رسید و مقام بالایی خواهید یافت. ارتباطات شما با آدمهای موفق قوی خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
xanum : سلام خانم هراتی عزیزم.خواب دیدم با مادر و پدرم رفتیم مسافرت، تو یه بیابونی که وسط جاده بودیم ماشینمون خراب شد ولی بعضا ماشین هایی هم رد میشد.رفتم بین دو تا جاده که قسمت خاکی بود،( نسبت به واقعیت بزرگتر بود )که احساس میکردم اطرافم بیابونه نمیدونم چیکار میکردم، تکه سنگهای خاکستری که ریزیشون به اندازه کف دست بود رو هم جمع شده بود و دیوار کوتاه تشکیل داده بود و ارتفاعش تا شکمم بود؛ مامانمو صدا میکردم که یهو پایینو نگا کردم دیدم لونه ی دو تا مار کبراست ترسیدم ولی خونسرد بودم، نیشم زدن ولی هیچ دردی احساس نکردم چون شلوارم جینِ آبی دم پا گشاد بود، احساس میکردم پارچش کلفته چیزی نمیشه.اونطرف دیوارِ سنگی، ظاهر شدم خودبخود؛ باز پایین دیوار سه تا مار کبرا بودن که یکیشون به رنگِ تلفیقی از قرمز و مشکی بود؛ اینبارم نیش زدن ولی حس نکردم و سالم بودم.روبرومو نگا کردم اونور دیوار دیدم یه رتیل که میگفتم عنکبوته، به رنگ زرد خودشو داخل خاک پنهان کرده بزرگ بود، تقریبا یک متر بود هیکلش؛ بمامانم گفتم فوتش کن ببین زندست؟ مامان فوت کرد، اونم تکون خورد گفتم کاریش نداشته باش حمله میکنه بعد یهو دیدم کنارش عقرب به همون اندازه نشسته اما کاری نداشت شکلشم راه راه تمیز بود به رنگ سیاه سفید ولی ظاهرا خطری تهدید نمیکرد.بعد رفتیم داخل یه غار دیدم حوله صورتی رنگ پوشیدم یهو باز کردم دیدم قسمت یقه که اندازش تا شکم بود سوسک و مورچه رفت و امد میکنن حوله رو دراوردم اما لخت نبودم همه رو تکون دادم ریخت بیرون چندشم میشد دوباره بپوشم ولی باز با قدرت هر چه تمام تکون میدادم که همشون دفع شن از حوله اما باز احساس میکردم دوباره پیدا بشن.ممنون از تک تک کلماتی که برامون مینویسین و زحمت میکشین و راهنمایی میکنین.
فریبا هراتی
: سلام. شما و پدر و مادرتان احساس می کنید که در شرایط سختی در زندگی قرار گرفته اید و دیگران برایتان تصمیم می گیرند و از شما سو استفاده می کنند. از درون احساس خشک و خالی بودن می کنید و فکر می کنید که ایزوله شده اید و احساستان را کسی درک نمی کند و به شما عشق و محبت کافی از طرف اطرافیانتان داده نمی شود و توجهی به شما ندارند. کنترل زندگی تان را هم تا اندازه ای از دست داده اید و حس می کنید که دیگران نسبت به شما بی تفاوت هستند. شما می دانید که برای رسیدن شما به موفقیت موانعی وجود دارد و این را به خوبی احساس می کنید. انرژی منفی زیادی را در زندگی تان حس می کنید. شما سخت کوش هستید و پوستتان در اثر این همه فشار و سختی کلفت شده است و به این راحتیها خودتان را نمی بازید. شما از موانع و مشکلاتتان عبور خواهید کرد و به موفقیت می رسید ولی زندگی به هرحال سخت است. شما آدم موفقی خواهید شد. شما از اینکه دیگران به شما زخم زبان و حرفهای نیشدار بزنند نمی ترسید. شما به موقعیت ها از چشم اندازی هدفمند نگاه می کنید و برایتان موفقیت تان است که مهم است حالا از نظر احساسی زیاد مثبت یا منفی بودن قضایا مهم نیست. اینکه از کسی خوشتان بیاید یا نه و از شما خوششان بیاید یا نه زیاد مهم نیست مهم این است که موفق باشید. شما نسبت به مسائل احساسی و عشق، فکر می کنید و دوست دارید که مهربانی کنید و زندگی رمانتیکی داشته باشید ولی می دانید که ازدواج پر از سختی ها و دردسرها و زحمات زیاد است و از فکرش بیرون می آیید. تشکر از محبت و همراهیتون.