تعبیر خواب مار
مار ثروت است و دارایی نهفته که شما از وجودش بی خبرید. همچنین بعضی معبران گفته اند که مار، خطر یا دشمن خانگی است. چنین موجودی می تواند یک زن زیبا نیز باشد. زنی که داشتنش خطرناک است و در عین خطرناک بودن دوست داشتنی است. در خواب خیره نگریستن به چشم مار را خوب ندانسته اند. اگر دیدید ماری را کشتید بر دشمنی پیروز می شوید .
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن مار در خواب بر ده وجه است:
- دشمن پنهان،
- زندگانی،
- سلامتی،
- پادشاهی،
- سپه سالاری،
- دولت،
- زن،
- مراد،
- پسر،
- سیلاب.
تعبیر خواب نیش زدن مار (مار گزیدگی)
اگر خواب ببینید که مار شما را نیش زد، از جانب دشمن خود آسیب خواهید دید و بهتر است برای دفع بلا صدقه بدهید.
تعبیر خواب پیچیدن مار دور اعضای بدن
اگر کسی خواب دید مار به دور بدن او حلقه خورده، بسته به نوع ماری که می بیند تعبیر خواهد شد.
اگر کسی خواب ببیند مار سفیدی دور بدون او حلقه زده، بسیار ثروتمند خواهد شد.
اگر کسی ببیند که مار سیاهی دور او پیچیده است، با دشمنی درگیر خواهد شد که دست و پا گیر است.
اگر بیننده خواب توانست مار را از دور خود باز کند، بر دشمنش در بیداری ظفر و پیروزی خواهد یافت. اما اگر آزاری از مار ببیند، احتمال دارد در بیداری نیز دشمن او بر او غلبه پیدا کند که در این صورت باید برای دفع بلا صدقه بدهد.
تعبیر خواب کشتن مار
اگر کسی ببیند که ماری را کشت، بر دشمن خود در بیداری غالب و پیروز خواهد شد.
تعبیر خواب خوردن مار
اگر خواب ببینید که گوشت مار می خورید، به دشمن خود فایق آمده و به مقام بزرگی نایل خواهید شد.
تعبیر خواب مار سفید
مار سفید در خواب به ثروت و مراد تعبیر می شود و اگر خواب ببینید چنین ماری را گرفتید به آرزوی خود خواهید رسید و ثروتمند خواهید شد.
تعبیر خواب مار سبز
اگر کسی خواب ببیند که مار سبزی در خانه او وجود دارد، دشمن او شخصی صالح و زاهد است.
تعبیر خواب مار سیاه کوچک
مار سیاه در خواب به دشمن تعبیر می شود. مار سیاه کوچک دشمنی است که قدرت زیادی برای ضربه زدن و ناراحت کردن به شما را ندارد.
تعبیر خواب مار خاکستری
مار خاکستری در خواب به دشمنی تعبیر می شود که در عین اینکه شما فکر می کنید از معاشرت او به مقام و بزرگی می رسید، اما همچنان خطرناک بوده و احتمال دارد از جانب وی به شما ضربه و ناراحتی برسد.
تعبیر خواب مار قرمز
مار قرمز در خواب به دشمن معاشر تعبیر می شود. کسی که از هم صحبتی و معاشرت با او لذت می برید ولی علیرغم برخورد خوب و ظاهر دوستانه و گرمی که با شما دارد، قصد ضربه زدن و آسیب رساندن به شما را دارد.
محمد ابن سیرین می گوید: دیدن مار در خواب، دلیل دشمنی پنهان است. اگر مار را در خانه ببیند، دلیل دشمنی خانگی است. اگر در صحرا ببیند، دشمنی بیگانه است. اگر ببیند که با مار جنگ کرد، با دشمن خصومت کند. اگر ببیند که مار بر وی پیروز شد، دشمن بر وی غالب گردد. اگر ببیند که گوشت مار می خورد، به مقام بزرگی نائل خواهد شد. اگر ببیند که مار را به دو نیم کرد، از مال و ثروت دشمن خواهد خورد. اگر ببیند که ماری مرده، بلا از وی رفع شود.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که ماری سفید بگرفت، به بزرگی و مقام می رسد. اگر ببیند که مار از وی بگریخت، دلیل ضعفِ دشمن است. اگر مارهای سیاه ببیند، تعبیر آن وجود دشمنان بسیار است. اگر مار را سبز ببیند، نشانه این است که دشمن او زاهد و صالح است. اگر زرد ببیند، دشمن او بیمار است. اگر مار را سرخ ببیند، دشمن او معاشر است. اگر ببیند که ماران بسیار پیش او جمع شدند، دلیل است خویشان دشمن او باشند.
جابر مغربی می گوید: اگر کسی ببیند که از سوراخ دهان یا بینی یا گوش یا آلت تناسلی یا مقعد او ماری بیرون آمد، دلیل که فرزند او، دشمن او است. اگر ببیند که مار را بگرفت و گزندی به وی نرسید، دلیل است که بزرگی یابد و بر دشمن غالب شود و مقصودش حاصل شود.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
علی یاری : با سلام، در خواب به سمت یک لوله رفتم و داخل لوله را نگاه کردم. تا جاییکه یادم هست لوله در حیاطمان بود و من احساس خطری نسبت به لوله نداشتم. سرم را گذاشتم جلو ورودی لوله و به داخل آن نگاه کردم. اما با تعجب یک مار معمولی داخل آن دیدم که به چشم های من خیره شده بود. مدتی خیره بودیم به هم، تا اینکه خیلی آرام به سمت من حرکت کرد. اول قصد داشتم فرار کنم، اما ایستادم و به آرامی رفتارش را دنبال کردم، به من نزدیک شد و در همان حال که به چشم های هم خیره بودیم، به آرامی دستم را برد و مار را نگه داشتم و آسیبی به من نرسید. وقتی بیدار شدم نزدیک طلوع آفتاب بود.
فریبا هراتی
: سلام. خواب شما به ارتباط شما با یکی از اطرافیانتان مانند همسایگان که در زندگی شما نیستند ولی با آنان ارتباط دارید، اشاره می کند و شما باید بسیار مراقب باشید و نگاه نزدیک تری به این رابطه بیاندازید. کسی هست که انرژی منفی زیادی در وجودش است و شما را زیر ذره بین گذاشته و برای شما، او تهدید نهفته ای به حساب می آید که به احتمال قوی، او شخصی بسیار باهوش هم هست و اگر محتاطانه با او رفتار کنید قادر خواهید بود شرایط را کنترل کنید. برای دفع شر و چشم زخم صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.
nedaaa : سلام. خواب ديدم كه توي خواب با خودم ميگفتم خدايا حاجتم رو بده و خسته شدم و سر خاك يه دوقلو رفتم و بهشون گفتم برام دعا كنيد و از اونجا اومدم بيرون و يهو يه مار سياه ديدم كه داشت دنبال يه حيوون ميكرد كه يادم نيست اون حيوون چي بود و طرف من نمي اومد ولي من رفتم خودم را يعني فكر كنم لباسم رو زدم به اون ماره و يكدفعه خيلي از لحاظ جسمي نيرو گرفتم و روحي خوب شدم و حس ميكردم اين ماره از طرف خداست كه من حالم خوب شد ولي حاجتم رو نگرفتم و فقط حالم خوب شده و مار رفت دنبال همون حيوونه و اصلا به من كاري نداشت و من هم بهش دست نزدم فقط خودم رو يه لحظه بهش زدم و اينگار جون گرفتم و فكر كنم اينقدر حس سبكي كردم كه ميپريدم، البته اين پريدن رو فكر كنم پريدم و يادم نيس. ممنون از تعبيرتون
فریبا هراتی
: سلام. دانش و علم و خرد شما افزایش خواهد یافت و به جای ترسیدن از مشکلات، قدرت مبارزه با مشکلات را در درون خودتان پرورش می دهید. با ترسهایتان مقابله می کنید و متوجه می شوید که از مشکلاتتان قویتر هستید. تشکر از همراهیتون.
fatemeh : سلام شب بخیر
این خواب رو مادرم حدود دوسال پیش دیدن و از زبان خودشون تعریف میکنم
خواب دیدم که توی یک اتاقی بودم و در اتاق باز بود.بعد دختر و پسرم به شکل بچگیاشون کنارم بودن و پسرم دراز کشیده و دخترم نشسته بود.یهو یه ماری که شبیه ماهی بود ،با سرعت اومد و دوتا ضربه زد توی سر دخترم و یه پودری (مثل گرد و خاک )از سر دخترم بلند شدو بعد دخترم بی هوش شد و من فکر کردم دخترم مرده دیگه ،با خودم گفتم نذارم به پسرم هم اسیب برسونه .دست انداختم گردن مار رو گرفتم و خفه ش کردم و انداختمش رو زمین .
بعد به دخترم نگاه کردم دیدم کم کم یکم حالش جا اومد .بعد همسایمون اومد بهم گفت خانم فلانی ،این مار رو تو کشتی ؟منم گفتم اره بعد مار رو انداختم توی یه جوی آب روانی که کنارم بود و مار رو آب برد.
ممنون واسه تعبیر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دختر و پسر شما در مقطعی از زندگی تان بسیار ناپخته و بچه گانه رفتار می کنند. پسرتان که کلا از مرحله پرت است و خودش را به خواب زده بوده و دخترتان کم عقلی می کرده. او باید بیشتر مراقب صحبت هایی که میکرده باشد ولی بی احتیاطی کرده و هر چیزی را به راحتی مطرح کرده و تحت تاثیر یک عامل منفی احساسی به او شوکی وارد شده بوده که تا مدتی احساس استیصال و ناراحتی داشته است. اما شما شر کسی را که باعث نگرانی و آزار روحی دخترتان شده از زندگی او دفع کرده اید و فقط خاطره ی این شخص برایتان به جا مانده است. تشکر از همراهیتون.
mahsa11111 : سلام خانم هراتی عزیز یکی از اقوام خوابی دیدن واز زبان ایشان نقل میکنم.خواب دیدم که با مادرم در روستاهای شمال کشور هستیم و به دنبال پاسخ سوالی میگشتم مادرمگفت بریم جنگل از اهالی اونجا بپرس وقتی رسیدم دیدم اززیر نیمکتهایی که آدمها نشسته بودن ماری بزرگ حرکت کرد ورفت بعد دیدم زیر پاهامون پوست ماری که تیکه تیکه شده بود وجود داشت وچندین مار به حالت چنبره ک فقط سر مار تا قسمتی از گردن بالا بود در هوا حرکت میکردن گویا این مارها با حرکت دست واشاره بچه ها در هوا حرکت میکردن و بچها بازی میکردن یکیشون سمت ما اومد ومن پشت مامانم قایم شدم و بعدی نزدیک من اومد و من چشامو بستم ولی مامانم که کنارم بود کاری نمیکرد ومیگفت نگران نباش سر مار گویا روی مچ دستم بود اما فکر نمیکنم که نیشم زد چون دردی احساس نکردم فقط میترسیدم بعد خودمو خونه مادرم دیدم و فکر میکردم که مار نیشم زده و نفس کشیدن برام سخت بود به خانوادم به حالت گریه گفتم حلالم کنید دارم میمیرم واونها ناراحت شدن و خودم خیلی اشک میریختم ولی بعد حالم خوب شد .
فریبا هراتی
: سلام. زندگی شما به سمت مثبت پیش خواهد رفت هر چند که خیلی ثروتمند نخواهید شد ولی موفق می شوید و مثبت تر از قبل زندگی می کنید. حقیقتی برای شما آشکار می شود و مسئله ای که امروز ترسناک به نظر می رسد، به زودی بازیچه ی بچه ها خواهد شد و همه از ترسی که یک زمان نسبت به این مسئله داشتند با هم حرف خواهند زد. شما هم استرس و نگرانی های امروزتان که باعث شده فکرتان ناراحت شود را تا مدتی با خودتان یدک خواهید کشید ولی بعد از آن، انرژی منفی به کلی از زندگی تان می رود و فقط خاطره ی آن به جا می ماند. تشکر از همراهیتون.
mhlda : باسلام و احترام
در خوابم در خانه ي قديمي مادربزرگم كه در قيد حيات نيستند با مادر و خواهرم بوديم كه من ماري رو ديدم باريك و نه چندان بلند به رنگ قهوه اي خالدار كه استتار كرده بود و بعد ازچندي نزديكي من و خواهرم ظاهر شد و فقط ثابت به ما نگاه ميكرد تو همون وضع بچه ببري حمله كرد كه با مادرم باهاش مبارزه كرديم و سعي كرديم توي يكي از اتاقها اونرو حبس كنيم و قبل اينكه در رو كامل روش ببنديم از خواب پريدم.
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. روحشان شاد. انرژی منفی و نگرانی هایی به خاطر مسائل مالی ( شاید در مورد ارث مادر بزرگتان) به شما رو می آورد و شما عصبانی می شوید که سعی می کنید که خودتان را کنترل کنید و بخشش و بزرگی از خودتان نشان دهید تا روابطتان با دیگران خراب نشود. تشکر از همراهیتون.
نگار : سلام
خواب دیدم خونه مادر شوهرم اینا یه مار سبز رنگ هست و گلوی مار و گرفتن و دارن میکننش توی یه جعبه مستطیلی شکل شیشه ای، شوهر مادر پدرش و خواهرش اونجا بودن اما من یادم نمیاد کدومشون داشت مار و در حال خفه کردن میکرد تو اون جعبه شیشه ای.رنگ مار هم سبز بود.فضای خونه اشون هم خوب نبود. شاد نبود فضاشون.
فریبا هراتی
: سلام. مادر شوهر شما به یک سری مسائل مذهبی به صورتی منفی و افراطی باور دارد و سعی می کند این اخلاق تند و تعصبات را از وجودش دور کند. یا کسی از نزدیکان شما هست که تعصبات تند مذهبی آزار دهنده ای دارد و شما همه از او فاصله می گیرید و می خواهید که از شر سخت گیری های او در امان باشید. آنان سعی می کنند جو و فضای زندگی شان را آرام کنند و از این آشفتگی روحی بیرون بیایند. تشکر از همراهیتون.
Seyamak : باسلام واحترام.
درخوابم درون خانه ای بودم (انگار متعلق به خودم بود)چاهی دیده پی شد که درب چاه و اطراف آن را برداشته بودند اطراف آن مصالح و قطعه سنگهای شکافته شده اطراف چاه را نمایان می کرد و آب درون آن از بالا دیده می شد.سر یک مار بزرگ در شکاف داخل چاه دیده می شد یک لحضه کوتاه چشمانم به چشمان براق مار خیره شد. سپس درون قفسی که سال گذشته بچه اردکی را نگهداری می کردم بصورت مارمولک دیده می شد از قفس بیرون آمد و درون چاه شد . یک ماربزرگ دیگر را دیدم که انگار بدنش نیمه جان ویا نصف شده بود به سمت بیرون چاه آمد و یک گربه را که بیرون چاه بود بلعید ولی کاری با من نداشت.
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. شما نظریات و ایده هایی دارید که نسبت به مسائل به حالت احساسی نگاه می کنید و حقایق را واضح تر از قبل می بینید. شما احساس می کنید که در شرایطی گیر افتاده اید. شما کاملا متوجه خطر موجود هستید و انطباق پذیری و معصومیت شما تبدیل شده به بله قربان گویی و تلاش در پذیرفتن شرایط. شما سعی می کنید که خونسرد و پوست کلفت و خلاق باشید و جاپایتان محکم باشد. شما می دانید که برای رسیدن به موقعیت های بهتر در زندگی باید اینگونه رفتار کنید و اگر بخواهید خودخواهانه و متکبرانه رفتار کنید شما را از سر راه برخواهند داشت و از کار بیکارتان می کنند. تشکر از همراهیتون.
Shamim : ببخشید دوباره وقتتون میگیرم ولی اون خانم که دوست مادرمه اصن بچه نداره!!!
فریبا هراتی
: در این صورت برای گرمی و رفاه خودش می خواهد از طریقی جدید که تا حالا کسی از نزدیکانش، اقدام نکرده، در زندگی اقدام کند.
Tiyana : سلام من دیشب خواب دیدم با یکی از دوست های صميميم داخل یک بيمارستانيم، هردو باردار بودیم و قصد زایمان داشتيم، دوستم رفت معاینه شد و پرستار کیسه ی آبش رو پاره کرد و دردش گرفت و منتظر مراحل زایمان بود، من تو دلم گفتم خوش به حالش چه راحت ميره، من ترس داشتم، نوبت من شد، من به پرستار گفتم، که دوستم 1ماه زودترازمن باردار شد،الان بعید میدونم زمان زايمانم باشه و اینکه من سری قبل سزارين کردم نميشه این سری طبیعی باشه،دوستمم قبلا طبيعي بوده،گفتم بچه هم تکون نميخوره که یک دفعه تکون خورد، دکتر گفت، ميتوني طبيعي هم انجام بدی،من گفتم ما خانوادگي همه سزارین کرديم،گفت امروز،روز تعطيليه، پرسنل نيستن که بخواهيم سزارين کنيم منم بی خيال شدم اومدم خونه، ديدم با خانواده ی همسرم رفتيم تشييع جنازه ی پدر جاريم،تا جنازه را خاک کردند، دوتا مار اومدن سمت جنازه،یکی تيره بود یکی هم رنگ آبی و خيلي عریض و بزرگ، خانواده ی جاريم سعي ميکردند نگذارند مار به سمت قبر بره ولی مادرشوهرم ما رو سمت قبر روانه میکرد،ميگفت حقشه بذار بکشه (درعالم بيداري خانواده ی جاريم با خانوادهي همسرم هیچ ارتباطی ندارند وساليانه زياديست که قهرن)بعد تشييع جنازه اومدم خونه به همسرم گفتم باورت ميشه من باردارم ماه نهم هم هست تاالان خبر نداشتم، بچه هم داخل شکمم حرکت میکرد،همسرمم گفت دیگه پيش اومده تو کار خدا نميشه دخالت کرد، منم درحال پختن گوشت و لوبيا بودم به مقدار زیاد پخته بودم گفتم یه مقداريش رو با نون بخوریم برای شام بقيشم با برنج لوبیا پلو میکنم، یخچال خونمون هم پر از خوراکی های خوشمزه و گرونی بود که هیچ وقت من نميخريدم، به همسرم گفتم چرا اینارو خريدي گرونه،گفت من پولش رو ندادم، رفتم مغازه اینارو برداشتم همکارم که پولداره همه رو حساب کرد،نميذاره کسي چيزي حساب کنه،براي همين وقتی با اونم برمی دارم که حساب کنه
فریبا هراتی
: سلام. شما نگرانی هایی دارید که به زودی ار غم فارغ خواهید شد و به خواسته هایتان می رسید. دوستتان هم حاجت روا خواهد شدو از لحاظ مالی زندگی تان بسیار بهتر از قبل شده و نعمت و سلامت به زندگی تان راه می یابد. پدر جاری شما با مشکلی مواجه است که روحیه اش خراب شده و خانواده شوهرتان نسبت به مشکلات او بی تفاوت هستند و او را کنار گذاشته و از خودشان دور کرده اند. مادر شوهرتان به خاطر مشکلاتی که او دارد، احساس می کند که پدر جاریتان مقصر است و باید تاوان اشتباهاتش را بپردازد. شرایط زندگی و کار همسرتان و شما خیلی خوب خواهد شد و مشکلاتتان از بین می روند. تشکر از همراهیتون.
زهرااااا : سلام خانم هراتی عزیز .... میخواستم بپرسم ببینم خواب مار نارنجی به چه معناست ؟؟؟خواب دیدم در خانه ای هستیم که انگار به خودمان تعلق داشت زیر پنجره ی بزرگ اتاق که فرش هم نداشت و انگار تازه به آنجا رفته بودیم تعدادی گربه بود ..گربه های کوچک و سیاه ...من از بودن گربه ها بدم میامد ...میخواستیم آنها را بیرون کنیم اما آنها در زیر سکوی زیر پنجره پنهان شده بودند و بیرون نرفتند ..من از اتاق بیرون رفتم ...تعدای از فامیلهامان آنجا بودن... از همان پنجره به داخل همان اتاق به گربه ها نگاه میکردم یهو دیدم ی مار به اندازه ی متوسط و نارنجی رنگ که بین گربه ها بود از حضور و نگاه من انگار هراسان شده بود و بسرعت خزید و فرار کرد و دور شد و نفهمیدم کجا رفت بعد ی جورایی انگار من قصد داشتم که در آنجا بین فامیلهامان بمانم و در ان خانه سکنا گزینم اما فامیلهامان گفتند دیگه تموم شده و باید بری پیش خانواده خودت ( همان طور که قبلا گفتم من بین افرادی زندگی میکنم که خانواده ی واقعیم نیستن ) یکی از آنها که خانم بود گریه میکرد و کلی بهم هدیه داد ن که کادو پیش شده بود و حس می کردم چیزهای خو بی هستند .یک دسته گل حاوی یک گل رز سرخ رنگ هم بود همه را در داخل نایلونلی جمع کردم و قصد رفتن داشتم ......میخواستم اگر ممکنه لطف کنید بهم بگید مار نارنجی به چه معناست ؟؟ و کلا رنگ نارنجی درخواب چه معنی داره ؟؟؟ با تشکر از زحمات شماااا ...صبحتون نیک ♡♡♡
فریبا هراتی
: سلام. ایده های جدیدی به ذهن شما می رسد که فکر می کنید اگر در شرایط جدیدی قرار بگیرید چطور با مردم می توانید تعامل و معاشرت داشته باشید و از فضولیهای دیگران چطور می توانید در امان باشید. به نظر شما می رسد که در پس روابط اجتماعی قوی ای که مردم می خواهند از خودشان نشان دهند، زیرکی ها و موذی بازیها و آبزیرکاهی هایی هم هست که تحت لوای "اجتماعی و برون گرا "بودن، جلوه می کند و می خواهند به بهانه اجتماعی بودن و دوستی از کارتان سر در بیاورند. به هر حال این فقط یک احساس است و هنوز به مرحله ی عمل و واقعیت درنیامده است. شما می دانید که آینده برایتان عشق و سورپرایزهای خوشایندی تدارک دیده است. تشکر از همراهیتون.