تعبیر خواب ماه
دیدن ماه در خواب تعابیر گوناگون دارد. اگر کسی در خواب ماه را روشن دید، در زندگی اش روشنایی و خیر و برکت پدیدار خواهد شد. اگر کم نور بود، برعکس است. اگر ماه را دو نیمه دید، امیر یا حاکم آن سامان یا بزرگ خانواده، دچار مرگ خواهد شد. نبرد دو ماه، جنگ دو پادشاه است. نزدیک شدن و لمس کردن ماه ازدواج است و دیدن ماه به صورت هلال، تعبیرش ازدواج با دوشیزه ای با اصل و نسب است.
حضرت دانیال می گوید: دیدن ماه در خواب، تعبیرش وزیر است. اگر ببیند ماه را از آسمان گرفت، دلیل که وزیر پادشاه شود.
یوسف نبی (ع) می گوید : دیدن ماه در خواب تعبیرش این است که از بزرگان شادی ببیند.
محمد ابن سیرین می گوید: دیدن ماه، دلیل بر پادشاه یا حاکم است. اگر ببیند ماه به دو نیمه شد، دلیل که پادشاه یا وزیر هلاک شوند. اگر ببیند ماه با وی سخن گفت، دلیل که بر ولایتی حکم کند. اگر دید دو ماه با هم جنگ کردند، دلیل که میان دو پادشاه خصومت شود. اگر دید یکی از آن دو ماه ناقص شدند، یکی از آن دو پادشاه معزول شود.
جابر مغربی می گوید: اگر دید ماه را برگرفت، تعبیرش زنی زیبا است.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن ماه بر هفده وجه است:
- پادشاه،
- وزیر،
- ندیم،
- رئیس،
- شرف و جاه،
- کنیزک،
- غلام،
- کار باطل،
- والی،
- عالمی مفسد،
- مهتری،
- مادر،
- پدر،
- زن،
- فرزند،
- پسر،
- بزرگواری.
لوک اویتنهاو می گوید :ماه سرخ رنگ تعبیرش عدم توافق، ماه زیبا دیدن به معنی عشق و وفاداری، خسوف یعنی رسیدن اخبار بد، ماه کامل تعبیرش بی وفایی و یا خیانت، ماه در کنار خورشید تعبیرش اتفاقات بسیار مهم و ماه گرفتگی تعبیرش بی وفایی یا خبرهای بد است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Maryam : سلام وقت بخیر،
فریبا هراتی
: سلام. سه بیانگر زندگی، نشاط و سرزندگی، قدرت درونی، تکامل، تصور، خلاقیت، انرژی، کشف خود و تجربه است. سه بیانگر نمایش بسته ی سه تایی است مثل (گذشته، حال و آینده) یا (پدر مادر و فرزند) یا (جسم و ذهن و روح.) خواب دیدن عدد سه ممکن است به شما بگوید که «تا سه نشه بازی نشه» ! بسته به افکار شما و مسائلی که برای شما پیش آمده، می توانید به تعابیر 3 پی ببرید. کیف مثلا ذهنیت است و 3 تا کیف به خلاقیت شما اشاره می کند. تشکر از همراهیتون.
Reyhan : سلام خانم هراتی عزیز انشالله که سلامت و شاد باشید دیروز خواب دیدم در خانه پدریم که در دوران بچگی اونجا بزرگ شدم هستم پدر مادرم داخل ساختمان بودند و از دیدن من که وارد خونه شدم خوشحال بودن تو حیاط داشتم به آسمان شب نگاه می کردم که حس کردم ماه خیلی به من نزدیکه ماه قرص کامل و بسیار زیبابود.بعد خودم رو دیدم که ماه مماس صورتم هست نورش طلایی و سفید بود وقتی خودم رو دیدم احساس کردم از هیبت یک انسان بزرگ تر و بلندتر هستم و بعد جسمانیم کم رنگ شده و حالت نورانیت بیشتری داره.بعد فضای خوابم عوض شد دیدم که مشرف به یک زندان هستم و از بالا دارم اون رو نگاه می کنم ،زندانیان زیادی رو دیدم .وارد زندان شدم دیوارها تیره و مشکی بودن اونجا شوهرم رو دیدم تعجب کردم دارز کشیده ملافه ی تشکش سفید و تمیز بود ولی پتوش تیره رنگ بود.یه سفره اونجا پهن بود که زندانیا غذا میخوردن بعد با نگهبان زندان صحبت کردم که با او مدارا کنه. به شوهرم گفتم که تو باید شیش لیوان آب بخوری که سلامتیت رو به دست بیاری چند با این رو تکرار می کردم گفتم که تو تا الان ۴ لیوان خوردی دو لیوان دیگه باید بخوری شوهرم عصبی شد گفت چند بار تکرار می کنی فهمیدم و لیوان آبی که دستم بود رو پس زد گفت 4 لیوان خوردم میدونم،من تاکیید کردم 2 لیوان دیگه باید اب بخوری نمیدونم چرا حس میکردم انگار متوجه منظورم نشده برا همین چند بار تاکیید کردم.بعدش از زندان اومدم بیرون.ممنون میشم تعبیرشو بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید به همان امنیت زمان بچگی تان برسید همانجام که همیشه خیالتان راحت بود و فکر می کردید که هیچ مشکلی برایتان وجود ندارد. شما شخصیتی جاه طلب و احساساتی دارید و در زمانهای سخت در مسیر درستی قدم نهاده و به پیش رفته اید. روح شما تکامل پیدا کرده و بینش شما از دیگران قویتر است. شما همسر خوبی برای شوهرتان هستید ولی او احساس می کند که در زندگی بد آورده و از او به خوبی حمایت و مراقبت نمی شود. او احساساتی کینه توزانه یا بدبینانه نسبت به مسائل دارد و فکرش بیمار و افسرده است. شما می خواهید که او خوش بین باشد تا در زندگی به تعادل و آرامش برسد ولی او می گوید که در هر زمینه ای نهایت سعی خودش را کرده ولی هنوز به آرامش نرسیده است. به این دلیل که شما به کمک خداوند خوش بین هستید و همسرتان همه چیز را از بُعد مادی گرایانه نگاه می کند و زیاد به متافیزیک و قدرت خداوند باور ندارد. برای همین است که گرفتار افسردگی و ناراحتی شده. او احساس می کند که گیر افتاده، آزادی عمل ندارد و مستاصل است. تشکر از همراهیتون.
محمدرضا : سلام وقت بخیر
من دیشب خواب دیدم تو آسمون تاریک بسمت ماه حرکت میکردم تاریکی مطلق بود تا اینکه رسیدم به ماه ،ماه انگار گرد وبشکل هلال بود ولی هلال تو خالی بود مثل مهتابی که یکم پهن بود من ترسیده بودم و میخاستم زودتر برگردم پایین بمحض اینکه روی قسمت باریک ماه نشستم پایین رو نگاه کردم و کره زمین رو دیدم چراغهای زمینو میدیدم و ترسیده بودم انگار با کسی در تماس بودم گفتم کار من تموم شده دیگه میام زمین بعد انگار سوار یک کپسول یا چتر بسمت زمین آمدم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما شخصیتی جاه طلب دارید و اهداف بلندی برای خودتان تنظیم کرده اید. شما می توانید هر چه که در ذهنتان تجسم می کنید را انجام دهید. تغییرات دوره ای و جنبشی جدید در زندگی تان به وجود می آید و شما به آرامی به سمت اهدافتان پیشرفت می کنید. پیشرفت احساسی غیر منتظره ای در زندگی تان به وجود می آید. شما در زمان های سخت و تیره و تار، در مسیر درست پا گذاشته اید و پیش رفته اید و نمی خواهید که صرفا احساساتی رفتار کنید بلکه می خواهید که جاپای قرص و محکمی در رابطه با موقعیتی که در آن قرار گرفته اید بدست بیاورید و منطقی و محکم رفتار کنید. می خواهید که خردمندانه فکر کنید و احساس امنیت داشته باشید. تشکر از همراهیتون.
نرجس : سلام خانم هراتی عزیزم.خواب دیدم با عمه م و مامانم و برادرم، در یک محله خیلی زیبا و آرامبخش هستیم. و عمهام عکسهای قدیمی از خودمون بهمون نشون میداد که خیلی لذت بخش بود. همینطور که داشتیم عکسا رو دست به دست میکردیم که ببینیم، مامانم گفت من میرم سوپر مارکت این بغل، خرید. ما دوباره چند تا عکس دیدیم که عمه م یه استخر یا شایدم دریاچه به من نشون داد.الان دیگه برادرم هم با ما نبود. در ابتدا استخر یا دریاچه رو در عکس دیدم اما کم کم خودم رو در کنارش دیدم. انگار صدای یه آقایی روی این تصویر استخر بود: «این تصویر یه شاهکاره که تداخل روز و شب رو نشون میده،» همینطور که به استخر نگاه میکردم دیدم که آفتاب عصر به آب استخر میتابید و نشانه ی روز بود، به عمه م اشاره کردم بیصدا به این معنی که این چی میگه؟؟ این که عادیه! عمه م بیصدا با انگشت به آبهای اون طرف استخر اشاره کرد. رد انگشت عمه م رو گرفتم و نگاهم روی آب استخر لغزید تا اینکه رسید به قرص کامل ماه توی استخر که در نور خورشید غرق شده بود و واقعا صحنه زیبا و جذاب و رویایی بود.اطراف استخر پر از درختای سرسبز بود که انعکاسش در آب افتاده بود و هوا کاملا روز و آفتابی بود و اثری از شب نبود. بعد رفتیم دنبال مامانم در سوپرمارکتی که داشت خرید میکرد. دیر کرده بود. عمه م به شوخی گفت بگو هیچی نگیره، نخواستیم. فقط یه آب میخوام. رفتم داخل دیدم برادرم هم اونجاست و مامانم در حال جر و بحث با فروشنده هستش، سر یه هندونه خیلی بزرگ! مامانم میگفت من این هندونه به این بزرگی انتخاب نکردم و فروشنده زیر بار نمیرفت تا اینکه مامانم منصرف شد از خرید و برگشت. نمیدونم آب خریده بود یا نه.خیلی متشکرم.
فریبا هراتی
: سلام. شما و خانواده تان راجع به آرزوهایی که دارید صحبت خواهید کرد و مادر شما ایده های زیادی در ذهنش است که به انتخاب های پیش رو نگاه می کند و می خواهد خواسته هایش را به دست بیاورد. شما گشایش کار خواهید یافت و احساس مثبت و عشق و آرامش به زندگی تان راه می یابد. مشکلات شما از بین می رود و تحولی تازه پیش رو خواهید داشت. آرمانهای بلند و امیدهای تازه ای خواهید داشت. عمه ی شما می خواهد که انرژی مثبت و شادی به زندگی تان راه پیدا کند و مادر شما نمی خواهد که زیاد تحت فشار باشد و می خواهد که استراحت کند. راحتی و خوشی زیادی به زندگی تان راه پیدا می کند که مادرتان فکر می کند تحمل این همه خوشی محال است. تشکر از همراهیتون.
Neda : سلام مهربان بانو روزگارتون سبز..متن دیلیت بشه سپاس.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما اهداف و آرزوهایی دارید که از قدیم تمایل به تحقق آن اهداف داشته اید و الان کم کم برای شما شفافیت و وضوح بیشتری در مورد شرایط زندگی تان به وجود آمده است. شما آرمانهایی در زندگی تان دارید و باید برای رسیدن به آنها محتاط باشید و ریسک نکنید. یکی یکی اهدافتان را به آرامی دنبال خواهید کرد و تلاش می کنید که به آنها برسید. شما می خواهید در زندگی تان موفق باشید و بدرخشید و استعدادهای خودتان را نمایان سازید. شما باید سعی کنید که واقعگرا باشید و در دنیای خودتان زندگی نکنید. شما مسیر زندگی تان را عوض خواهید کرد و سعی می کنید که موقعیت امروزتان را بهتر درک کنید و شرایط خودتان را انکار نخواهید کرد. سعی می کنید که عدالت در مورد شما اجرا شود و به آرزوهایتان برسید. تشکر از همراهیتون.
Niloofar : ببخشید من این خواب نوشتم حضرت یونس. حضرت نوح بود. تغییرش فرق میکنه الان؟
خواب دیدم که با خواهرم تو خیابون میرفتیم، مردم همه سرشون پایین بود یا زمین نگاه میکردن یا موبایلهاشون. منو خواهرم سرمونو بردیم بالا ماه خیلی قشنگ بزرگ بود. بهش گفتم بخوابیم رو زمین ببینیم. دراز کشیدیم ماه بزرگ و کامل و نورانی بود،یهو همه ستاره هارو دیدیم، کهکشان دیدیم ،هم قشنگ بود هم حس عجیب و ترس. یه ابری دور ماه میچرخید و میرفت، تو آسمون حرکت ستاره ها به زمین می دیدیم ولی برخورد نمیکرد به زمین، خیلی قشنگ بود، یکی به من یه چیزی شبیه عینک تلسکوپی کوچیک داد گذاشتم رو چشمم ماه واضح ببینم، رو ماه یه درخت بود که روش یه مرد ریش بلندی نشسته بود که پیر بود بهم گفتن حضرت یونس هست، خیلی حس عجیبی بود. بعد رفتیم جایی تعریف کردیم برای عمه ام و خانواده ام باورشان نمیشد. من گفتم به خدا من دیدم و عکسش هست. دوربینمو آوردم که من در حالتی که دراز کشیده بودم و مات و مبهوت آسمان نگاه میکردم و ذهنم باز بود و نور ماه نصفه صورتم روشن کرده بود نشونشون دادم.باور نکردن. حتی گفتم ببینین بهم غذا هم دادن. یک ظرف کباب و چند ظرف برنج بود که گفتم ببینید مونده است ماله دیشبه،بیایین بخوریم ولی نخوردن و گفتن غذا سفارش میدیم. حتی خواهرمم یادش نمیومد دیده اینارو با من. میگفت توهم بدی. تو ظرف غذا دنبال چشمم میگشتم، میگفتم چشمم که باهاش دیدم یونس توش هست نشونشون بدم. یه چی پیدا کردم ولی حس کردم چشمم نیست. چون گفتم سره جاشه که دارم اینارو میبینم...
فریبا هراتی
: سلام. خیر تعبیر همان است با یک تفاوت و آن اینکه عمر شما طولانیست. تشکر از همراهیتون.
Niloofar : با سلام.خسته نباشید. خواب دیدم که با خواهرم تو خیابون میرفتیم، مردم همه سرشون پایین بود یا زمین نگاه میکردن یا موبایلهاشون. منو خواهرم سرمونو بردیم بالا ماه خیلی قشنگ بزرگ بود. بهش گفتم بخوابیم رو زمین ببینیم. دراز کشیدیم ماه بزرگ و کامل و نورانی بود،یهو همه ستاره هارو دیدیم، کهکشان دیدیم ،هم قشنگ بود هم حس عجیب و ترس. یه ابری دور ماه میچرخید و میرفت، تو آسمون حرکت ستاره ها به زمین می دیدیم ولی برخورد نمیکرد به زمین، خیلی قشنگ بود، یکی به من یه چیزی شبیه عینک تلسکوپی کوچیک داد گذاشتم رو چشمم ماه واضح ببینم، رو ماه یه درخت بود که روش یه مرد ریش بلندی نشسته بود که پیر بود بهم گفتن حضرت یونس هست، خیلی حس عجیبی بود. بعد رفتیم جایی تعریف کردیم برای عمه ام و خانواده ام باورشان نمیشد. من گفتم به خدا من دیدم و عکسش هست. دوربینمو آوردم که من در حالتی که دراز کشیده بودم و مات و مبهوت آسمان نگاه میکردم و ذهنم باز بود و نور ماه نصفه صورتم روشن کرده بود نشونشون دادم.باور نکردن. حتی گفتم ببینین بهم غذا هم دادن. یک ظرف کباب و چند ظرف برنج بود که گفتم ببینید مونده است ماله دیشبه،بیایین بخوریم ولی نخوردن و گفتن غذا سفارش میدیم. حتی خواهرمم یادش نمیومد دیده اینارو با من. میگفت توهم بدی. تو ظرف غذا دنبال چشمم میگشتم، میگفتم چشمم که باهاش دیدم یونس توش هست نشونشون بدم. یه چی پیدا کردم ولی حس کردم چشمم نیست. چون گفتم سره جاشه که دارم اینارو میبینم...
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. درک شما نسبت به اطرافیانتان بالاتر است و بیشتر فکرتان را به کار می اندازید و مثل باقی مردم صرفا به مسائل دنیایی فکر نمی کنید. نور ماه گویای این است که شما در زمان های سخت و تیره و تار، در مسیر درستی پا گذاشته اید و به پیش رفته اید. شما باید برای رسیدن به خواسته هایتان نماز غفیله را بین نماز مغرب و عشا بخوانید و این نماز داستان حضرت یونس ع است زمانی که در شکم نهنگ محبوس مانده بود و این نماز بسیار سریع الاجابه است. خدای بزرگ گاهی از طریق الهاماتی این چنینی، برای حاجت روایی انسان به او می آموزد که هر کسی درکی از آن ندارد. بینش شما قویست منوط به اینکه خودتان به خودتان شک نکنید. تشکر از همراهیتون.
Pouya : سلام بر شما.من چند سال پیش یک خوابی دیدم که بسیار بسیار پر رنگ در ذهنم حک شده. دوس دارم تعبیرش رو بدونم. شب بود به آسمون نگاه میکردم. یادم نیست دقیقن یک ماه کامل بود با 3 تا ماه تاریک ( مثل ماه در وقت خسوف) یا با سه تا ستاره. پدرم کنار من ایستاده بود و گفت اون ماه روشن رو میبینی؟ گفتم بله. گفت: "اون تویی" و من احساس شعف وصف نشدنی داشتم وقتی اینو شنیدم. (یه مقداری تردید دارم به من الهام شد که اون ماه تویی و رو کردم به پدرم گفتم یا پدرم به من گفت) ممنون میشم تعبیرش رو بفرمائید.
فریبا هراتی
: سلام. روشنی و دانشی جدید به ذهن شما خطور می کند و شما از چشم انداز تازه ای به مسائل نگاه خواهید کرد. ماه بیانگر حالات در حال تغییر شما است و شما جنبه های پنهان روحی تان را آشکار می کنید. ماه کامل بیانگر تکامل بخشی از زندگی شماست و اینکه شما شروعی تازه را بلافاصله آغاز خواهید کرد. در واقع خواب شما به شما گفته که حالا بیشتر خودتان را می شناسید و می دانید که چه دوست دارید و چه دوست ندارید و اینکه روحتان تکمیل و بالغ شده و شروعی تازه را آغاز کرده اید. تشکر از همراهیتون.
چکاوک : سلام وفتتون بخیر من خواب دیدم که با فامیلهامون که همه خانمن رفتیم کنار ساحل روی یه صخره نشستیم تا طلوع خورشید رو ببینیم دریا آروم و زیبا بود و خورشید شروع به بالا امدن کرد و زیبایی چند برابر شد اما من کمی که دقت کردم متوجه یه طرح انسانی بالای خورشید شدم که چهارزانو نشسته بود و بالای دستهاش ماه رو نگه داشته بود انگار با طلوع خورشید ماه هم بالا میومد ولی ماه روشن نبود برگشتم به هیجان به فامیلامون بگم دیدم کسی نیست و غریبه ها پراکنده نشستن.....ممنون از تعبیرتون ببخشید تو ماه نوشتم خورشید نداشتید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما شروعی تازه خواهید داشت و نسبت به مسائل احساسی جایگاه قرص و محکمتری نسبت به گذشته پیدا می کنید. زندگی شما آرام خواهد بود و قادر خواهید بود که به احساساتتان بیشتر مسلط باشید و قویتر رفتار کنید. شاید خیلی زود به اهدافتان نرسید ولی به روحیات و احساساتتان تسلط بیشتری خواهید داشت. هیچ کسی از فامیلتان نمی تواند مثل شما اینقدر زیبا شرایط خودش را درک کند. تشکر از همراهیتون.
smamb : سلام و عرض ادب.با نامزدم بحثمون شد گفتم میخوام کات کنم.دفعه قبلش که قهر کردم نامزدم خیلی داغون شده بود.شب خواب دیدم خواهرم اومد گفت خسوف شده.پدرم بی اهمیت نگاه کرد و رفت.پرده ها باز بود.از جایی که ایستاده بودم ماهو میدیدم که بزرگو روشن بود و فقط سایه نقشه زمین رو یه قسمتیش افتاده بود.دیدم وقتی من حرکت میکنم سایه سر من میفته روی ماه.پدرم رفتنی سایش نیفتاد.خیلی برام جالب بود.بعد دیدم خواهر زادم که پسره با یه دختر بچه چشم سبز تو کوچه بازی میکنن.که یه میزم داشتن.دستشون نایلونی بود که توش یه تیکه دمبه گوسفند بود.گفتن که برادر نامزدم سر کوچست.خواستم ببرم بچه ها پیشش بازی کنن چون امن تره.حواسش بهشون هست.میدیدمش ناراحت نشسته و صورتش به سمت خیابونه.فکر کنم دمپایی پاش بود.رفتم دیدم رفته و میزش که جعبه میوه بود اونجاست.سه تا شلوار راحتی که یکیش شکل شلوار گرمکن خاکستری تیره برادرم بود با یه ساعت مچی نقره ای که انگار قبلا تو دستش دیده بودم جا گذاشته.در واقعیت ساعت مچی نداره.فهمیدم رفته جایی و برمیگرده.فقط ساعتشو برداشتم دادم به خواهر زادم گفتم برگشت اینو بدین بهش.ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما به شدت نامزدتان را ناراحت کرده اید و شاید فکر کنید که کار خردمندانه ای انجام داده اید و از اینکه حرمت ها بین شما از بین برود و بی پرده با هم صحبت کنید، ابایی نداشته باشید. ولی اینکار شما باعث خواهد شد که تاثیر منفی شدیدی روی رابطه ی شما به و جود بیاید. رابطه ی شما و نامزدتان تحت الشعاع تفکرات شما خرابتر خواهد شد. شما شاید از نظر مالی مشکلی نداشته باشید و یا به مسائل با دیده ای مالی و مادیگرایانه نگاه کنید ولی برخورد شما با نامزدتان باعث شده که برادر او از فکر دوستی با شما یا برادرتان بیرون بیاید و رابطه ی شما و نامزدتان و برادرش به سردی گرایش پیدا کند. تشکر از همراهیتون.