کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب مجلس علم

محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی خواب ببیند که در مجلس علم نشسته بود و عالِم، تفسیر قرآن و توحید می گفت، دلیل که آن خود نیر عالم شود.

جابر مغربی می گوید: اگر کسی در مجلس علم می گریست، دلیل که از کاری که به دین تعلق دارد شاد شود. اگر ببیند در مجلس علم او حالتی پدید آمد و او از خود برفت، دلیل که برایش کاری پیش می آید که از آن متحیر شود و عاقبتش خیر و نیکوست.

تعبیر خواب مجلس رقص

اگر خواب ببینید مردم در مجلس رقص لباسهای زیبا با رنگهای شاد بر تن کرده اند، و با آهنگی نشاط آور در حال رقص و پایکوبی اند، تعبیر چنین خوابی نیکو و بر وفق مراد است .

اما اگر ببینید که در مجلس رقص حضور دارید و دیگران نسبت به شما بی توجه اند، دلالت بر آن دارد که کسی از نزدیکان به ناراحتی دچار می شود و یا احتمالا فوت می کند. اگر دیدید در مجلس شراب می خورید، برایتان شادی و سلامتی حاصل خواهد شد. اگر دیدید در مجلس چنگ و چغانه بود، دلیل مصیبت است.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

74 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Arezou

Arezou : سلام من يه حاجتي دارم پريروز تو گروهي نذر ختم صلوات داشتم كه همه برام فرستادن و بخشي رو هم خودم فرستادم فرداي اون روز يعني ديروز صبح خواب ديدم تو يه خونه اي يه مجلس زنونه بود اما يادم نيست سفره بود و يا ملتمس به كدوم امام بود ، فهميدم كه روز آخرشه و اونهايي كه حاجت هاشونو گرفته بودن يا نذري داشتن پولي ميدادن من احساسم بود كه حاجت گرفتم اما پول نقد نداشتم آمدم از خونه بيرون كه برم از عابر بانك پول بگيرم تو اين فكر بودم كه ٣ تا پنج هزار تومني بگيرم به ٣ نيت يكي براي خودم يكي فكر كنم مامانم و خانوادم يكي هم براي آقايي كه باهاش توي رابطه هستم . جلو در اون خونه پر كفشهاي مردم بود ، من كفشمو پيدا كردم كتوني رنگ سفيد و فيلي روشن بود اما ٣ تا كفش داشتم شكل هم دوتاشونو جفت كردم گذاشتم يه گوشه اي تا برگردم و اون يه دونه اي رو پوشيدم اما احساس نميكردم يكي پام بدون كفشه!! گفتم سريع برم توي كوچه يا سر كوچه از عابر بانك پول بگيرم و برگردم كه از خواب

پاسخ
لینک۱۳ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۷:۴۵:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما هنوز نقدا" حاجتتان را نگرفته اید ولی در واقعیت حاجتتان را گرفته اید. یعنی باید خیالتان راحت باشد. همه ی شرایط سخت برای شما حل و فصل خواهد شد و مشکلات شما به زودی پایان می یابد. اعتبار شما پیش خداوند بالاست و انشالله حاجتتان را می گیرید. سفید بخت خواهید شد و رویکردی مثبت نسبت به مسائل خواهید داشت. زندگی را ساده می گیرید و فعال و مغرور و پر جنب و جوش خواهید بود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۳ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۴۲:۱۱
لیلاگنج نما

لیلاگنج نما : سلام علیکم.دیروز سه شنبه خواب دیدم استاد اخلاق و تفسیرو خلاصه راه بندگیمون که یه روحانی و عالم ربانی و صاحب مکاشفات هم هستند همراه همسرشون و بقیه ی خانمهای جلسه های اخلاق و همچنین یه روحانی سید دیگه ای همراه همسرشون همگی تشریف آوردند منزل ما (منزل ما توی خواب این منزل فعلی ما نبود و کلا یه جایی بود که من تاحالا ندیده بودم ولی منزل ما بود)قرار بود اون روحانی سید درمورد موضوعی در منزل ما صحبت کنند و یه صحبت ابتدایی و سلام و احوالپرسی اول با استاد ما داشتند و استاد ما هم خوش و بشی باایشون.....بعد من جای خللی رو کنار دست استاد روحانی خودم دیدم سریع با خوشحالی رفتم پیش ایشون نشستم ایشون سرش پایین بود به من اشاره کردند که شما دم درب ورودی اتاق یه ماکت از موضوعات معنوی مثل شمایلی از زندگینامه ی یکی از چهارده معصوم یا یه موضوعی که ذهن مهمانها رو به سمت و سوی حال عالم معنا بکشونه درست کن و حتی موقع برگشت مهمانها بازهم ذهنشون درگیر اون نوضوع معنوی بشه قبل ازاینکه آقا بهم بگند من صحبت اول رو متوجه نشدم و پرسیدم آقا من متوجه نشدم چی میفرمایین که آقا صداشونو بلندتر کردند و مطلب رو به من فرمودند درضمت وقتی آقابه من اشاره کردند که اون مطلب رو بفرمایند من سریع از جام خیز برداشتم که اوامر آقا رو سریع درحال آماده باش اجرا کنم که اولش اصلا صداشون واضح به گوشم نمیرسید بعد پرسیدم آقا متوجه فرمایشتون نمیشم که صداشونو بلندتر کردند و دستور درست کردن اون ماکت رو دم درب اتاق بهم دادند. منم گفتم چشم آقا

پاسخ
لینک۱ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۰۰:۰۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحیات و ذهنیت شما عوض خواهد شد و مقام شما نزد خداوند بالاتر خواهد رفت. علم شما افزایش می یابد و درک بالاتری نسبت به وقایع پیدا خواهید کرد. مقام داشتن در نزد خداوند، این نیست که کنار بزرگان بنشینید بلکه این است که درک بالاتری نسبت به دیگران از مسائل داشته باشید. شما باید خلاقیت به خرج بدهید، افکارتان را دنبال کنید و بر موانع رسیدن به اهدافتان غلبه کنید. ولی باید دقت کنید که واقع گرا باشید و نه اینکه واقعیات را مطابق با میلتان تغییر دهید. شما باید برای اینکه بتوانید نظرتان را به کسی به صورت واضح و مشخص بفهمانید، باید خودتان اول تصویر ذهنی درستی از آن شرایط خاص، در ذهنتان ایجاد کنید و درک درستی نسبت به یک موضوع خاص داشته باشید. صرفا آماده به خدمت بودن کافی نیست. برای رسیدن به تعالی حدس و گمان زدن هم کافی نیست. شما باید بتوانید خودتان را درغالب چیزی که می خواهید آن را به دیگران بفهمانید قرار دهید. مثلا اگر شما می خواهید راجع به امام رضا ع و زندگی او توضیح بدهید، باید مرید او باشید و مانند او فکر کنید. ( بتوانید تصویر ذهنی او را برای خودتان خلق کنید). باید بخشنده باشید، خیر باشید، ثروتمند باشید ولی دلش را داشته باشید که ثروتتان را به فقرا ببخشید. باید حس کنید که قدرتمند هستید و به فقرا توجه دارید. خودتان را در جایگاه ایشان قرار دهید و بعد در رفتار مثل آنها باشید. ماکت ساختن به صرفا تعریف و توضیح از شرایط اشاره نمی کند بلکه به حس کردن شرایط اشاره می کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۲۴:۴۶
قسم

قسم : باسلام خدمت خانم هراتی عزیز
۲۳ ۰۱ ۹۹ خواب دیدم تو یک مکان مقدس بودم یه سالن و چند اتاق داشت یکی از اتاقها در داشت من رفتم پیشه یه خانم که مسول اونجا بود گفتم میخوام تو اون اتاق که در داره دعا بخونم چند نفر هم تو اون اتاق بودن گفت نوبت بگیر و کارت بانکی تو گرو بزار تاریخی بهم داد بعد از چند روز دوباره اونجا رفتم گفتم حالا که تا اینجا اومدم کارتمو بگیرم گم نشه سر تاریخی که گفته میام تو اون اتاق. به خانم مسول گفتم کارتم رو گم کردم شما پیداش نکردید گفت کجا گم کردید اشاره کردم به او اتاق در بسته به یه نفر گفت یه دفتر بزرگ آورد نگاه کرد گفت شانس آوردی اینجاست جلوی اسمم یه تاریخ یا ساعت بود ولی جلوی اسم بقیه نوشته بود سفته چند نفر دیگه هم گفتن کارت ما رو هم بده ولی گفت هنوز نوبت شما نشده خوشحال از گرفتن کارت رفتم نشستم توی حال بزرگ بعضی از مردم میرقصیدن من از کارها شوند خیلی بدو اومد ناراحت گریه میکردم یه نفر هم اومد بهم شکلات داد که گفتم برا بچه ها نگهش میدارم.

پاسخ
لینک۲۴ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۰۴:۵۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما برای رسیدن به خواسته هایتان متوسل به ائمه ی اطهار می شوید. اعتبار شما پیش ایشان بالاست و به محض توسل به ایشان انشالله بعد از مدت کوتاهی به حاجتتان خواهید رسید. این به این خاطر است که شما در سختی ها بیتابی نمی کنید و سعی می کنید که صبورانه و امیدوارانه دنبال چاره ی مشکلاتتان باشید. حاجتتان را خواهید گرفت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۲۲:۱۷:۳۲
محمد

محمد : سلام . من خواب دیدم که برای مشاوره ی در زمینه ی کنکور (یا در همین مورد) به جایی رفتم ,شخصی رو بعنوان مشاور ملاقات کردم . اون شخص ب من جواب درست حسابی نمیداد و بعد از مدتی خودم را در کنار یکی از دوستان پیشینم در همان اتاق با افراد دیگر دیدم که در حال امتحان دادن بودیم و من علاقه ای به جواب دادن به سوالات نداشتم یا اینکه سوالات دروس دوران قدیمی دبیرستان بود و برایم نا آشنا و سخت بود . ولی مشاور با عشق و تسلط گویا تدریس میکرد . وقتی از ایشون سوال میپرسیدم با بی محلی جواب میداد (چیزی نمیگفت) و بعد امتجان , نوبت به نمره دادن رسید که مشاور(یا استاد )به من گفت که دست خطم بسیار بده ,بعد از نگاه کردن تایید کردم. از انجا ب خانه ای با پدرم رفتیم گویا آشنایی در بستر مرگ بود و خواهرم مراقب ان و بر بسترش بود و از من میخواست اورا درمان کنم و گفتم که من دکتر نیستم و توانایی درمان کسی را ندارم ولی از درون حس میکردم توانایی این کار را دارم. بعد به خانه ام برگشتم گویا مراسم عزاداری اون شخص بود و داشتن پیکر او را خارج میبردند و با تعجب گفتم :اون مرد ,و خواهرم گفت:بله , مرد . بعد از اون مجلسی شروع شد که با تعجب شخصی که دارای قدرت و نفوذ بالایی است را در مجلس دیدم بعد از نشتن درکنار من ران های نسبتا باریکی داشت وشلوار جین به پا داشت و مرا بوسید جوری که داشت لیس میزد و بعد به اندام جنسی ام دست زد و اورا کنار زدم و از من درخواست ازدواج کرد به او گفتم مگر میشود اخه مرد با مرد ازدواج کند گویا او (بی ادبیست این جمله بهرحال) عاشقم شده بود .بعد از رفتنش همراهش را بدنبال من فرستاد و خواسته اش را تکرار کرد. من هم که نمیدانستم چکار کنم به گونه ای فرار کردم و برگشتم و او در انجا نبود ولی حضورش در نزدیکی(کوچه) حس میشد به خانه ام رفتم و مادرم را دو تا دیدم و کمی خوشحال .

پاسخ
لینک۱۳ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۰۸:۰۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما در ضمیر ناخودآگاهتان می دانید که نیاز به راهنمایی دارید تا روی مشکلاتتان کار کنید. درک شما نسبت به بعضی مسائل پایین است و چیزهایی هست که شما قادر به دیدنشان نیستید و بینشتان ضعیف است یا از مواجهه با مسائلی خودداری می کنید. همچنین ممکن است که شما کسی را نداشته باشید که بتوانید احساساتتان را با او در میان بگذارید و با او صحبت کنید. شما فکر می کنید که نمی توانید به کسی اعتماد کنید و نیازی هم نمی بینید که بخواهید خودتان را برای دیگران اثبات کنید و نشان دهید که قوی هستید و توانایی هایتان بالاست. از نظر شما کسانی که می خواهند شما را راهنمایی کنند، فقط ادعای راهنما بودن دارند و در اصل تمایلی به کمک به شما ندارند. شما خلاقیت به خرج نمی دهید و نمی توانید احساستان را به راحتی بیان کنید و مردم نمی توانند حس شما را خوب درک کنند. شما در حالی که می توانید راه گشای خیلی از مشکلات باشید، خودتان را دست کم می گیرید در حالی که کسانی که ادعای فضل می کنند، پیش شما اصلا توانایی و قدرت ایستادگی بر روی پاهایشان و حفظ استقلالشان را ندارند و محتاج شما هستند تا بتوانند احساس قدرت کنند. آنها فقط ادعای سخت کوشی می کنند ولی شما را خیلی مردتر و با جربزه تر از خودشان می دانند و حسرت می خورند که مثل شما باشند. شما از اینکه خودتان را درگیر یک ماجرا یا محصور به یک رشته ی فکری کنید فراری هستید و نمی خواهید که دیگران شما را محدود کنند. مادرتان شخصیتی دم دمی مزاج و دوگانه دارد و او حساس و نکته سنج است و با تصمیماتی که در زندگی اش می گیرد سازگار نیست و مرتب بکنم نکنم بروم نروم ... راه می اندازد و برای او تصمیم گیری سخت است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۳ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۱۱:۴۶
ناری

ناری : سلام و سپاس. خواهش میکنم.

پاسخ
لینک۲ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۵۹:۲۴
ناری

ناری : سلام

متن در سایت اورده نشود.

پاسخ
لینک۲ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۱۱:۰۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. اشتباه بنده را ببخشید. خطای چشم است. لطفا از کاه کوه نسازید دربین هزاران خواب تعبیر شده ی روزهای اخیر شما تنها کسی هستید که بنده این اشتباه را در موردشان مرتکب شدم و آنهم خطا در تعبیر نبود خطا در چشم بود چون سرعت تعبیر به علت کثرت کاربران زیاد است. اما در تعبیر هرگز خطایی صورت نگرفته است.

پاسخ
لینک۲ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۲۴:۰۱
ناری

ناری : سلام
خواب دیدم کلی غذا پخته بودیم برای یه مهمانی. یه قسمتی از خواب هم به داداشم گفتم قالی اتاق (قرمز لاکی) رو عوض کنه به جاش قالی نو ( کرم رنگ) پهن کنه که این کار رو کرد( در واقعیت هردو قالی رو داریم). مهمانهای من بودن اما من فراموش کرده بودم بهشون بگم تماس گرفتم جواب ندادن( در واقعیت قرار بود این دعوتی رو داشته باشبم باتوجه به شرایط پیش اومده کنسلش کردیم).در خواب مهمانی کنسل شد با کلی غذای پخته شده.که داخلش مرغ سرخ شده هم بود.
در ادامه خواب من به همراه مادربزرگم( فوت شدن) و مادرم وارد مجلس روضه خونه همسایه مون شدیم. حدود 10تا صندلی چیده بودن ولی من کنار همکلاسی قدیمی روی زمین نشستم و باهم حرف میزدیم. حوصله نداشتم میخواستم بلند بشم. با سپاس

پاسخ
لینک۱ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۳۷:۰۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید در زندگی تان از خود و خانواده تان حمایت کنید و به منافع خودتان فکر کنید. نه خیلی مهربان باشید و نه از کسی خیلی جانبداری کنید و نه علیه کسی جبهه بگیرید. شما به این فکر می کنید که سرمایه ها و داشته هایتان را برای خودتان نگه دارید و خیلی بذل و بخشش نکنید. روح مادربزرگتان و مادرتان شاد. اگر بخواهید که صرفا به خودتان فکر کنید؛ دستاوردهای بزرگی که از بابت دعای خیر دیگران می تواند عایدتان شود را به دست نخواهید آورد و پیش مردم جایگاه مهمی نخواهید داشت. شما شاید ترجیح می دهید که خودتان فکر خودتان باشید و متوجه نیستید که دعای خیر دیگران چقدر می تواند برای شما موثر واقع شود. مادر و مادر بزرگتان اما معتقد بوده اند که نباید خودخواهانه فکر کرد و به دیگران کمک می کرده اند تا خداوند هم آنها را مورد حمایت خودش قرار بدهد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۲۴:۴۷
یاشار

یاشار : با سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما . دیشب خواب دیدم تو محله ی مجاور ما یکی از افراد اونجا فوت کرده بودن و من ناخواسته از محل ما که 10 کیلومتر فاصله داره تو مجلس اون مرحوم که ساکن اونجا بود و من میشناختم شرکت می کردم . طرف در واقعیت زنده هستن . منم دوست نداشتم شرکت کنم چون هیچ وقت تو عمرم تو مجالس ترحیم اونجا نرفتم و خودمو شماتت می کردم که چرا مجبور شدم بیام ، بقیه منو ببینن میگن این تا حالا مجلس ترحیم بستگان دورش تو این محل نیومده چطور شده مجلس این مرحوم که ربطی نداره بهش اومده ... تو همین فکرا بودم که حس کردم مجلس تو محل خودمونه منتهی تو مسجد نبود بلکه تو حمام قدیمی محل که الان تبدیل به انبار محصولات شده ، بود . بعد یهو اومدم بیرون دیدم طرفای خونه عموم سر صداست ، البته خونه عموم تو واقعیت نزدیک حموم نیست .. بعد بر گشتم خونه پدر مادرمو ببینم چیکار می کنن ، بعد خونمون همین جای فعلی بود ولی داخل خونه شبیه خونه قدیم ما بود .. پدر و مادرم تنها بودن و خونه سوت کور بود . یه حالتی گنگی داشتن که نمیتونستم بفهمم مریضن یا سالم .. تا همین قدر یادم مونده بود خواب . با تشکر از شما

پاسخ
لینک۲۹ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۴۷:۵۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب و احترام متقابل. این شخصی که دیده اید فوت کرده، روحیه اش خراب شده و احساس شکست و افسردگی می کند. و شما هم نمی خواهید در کارهای او یا دیگران از هم محلی های او دخالت کنید. خواب شما به شما هشدار می دهد که در مقابل احساسات مردم حالت بی تفاوتی نداشته باشید و اگر کمکی از دستتان بر می اید دریغ نکنید. چون اگر خدای نکرده این ناراحتی ها برای فامیل یا خانواده ی خودتان پیش می آمد، نمی توانستید بی تفاوت باشیدو از اینکه دیگران به شما بی محلی کنندو به شما سر نزنند دلگیر می شدید. اگر آدمها در خوشی ها همدیگر را فراموش کنند باید حداقل در غمها کنار هم باشند!!. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ دی ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۵۸:۱۶
مریم محقق

مریم محقق : سلام فریبای گلم این خواب رو دپستم دیده لطفا زحمتش رو بکشین
سلام، خواب دیدم خونه عمه کوجکم روضه دعوتیم ولی دعاخوانی و مرثیه ایناروندیدم فقط میدونستم روضه س بعدیه سری کاغذ گداشته بودن روی میز عمه گفت هرکی ازاین عریضه نوشته حاجت گرفته من بغض کردم و گفتم بده منم بنویسم یا گفت تموم شده یاوقتش گذشته یادم نیست دوباره گفت صبرکن کیفش و باز کرد چندتااسکناس نوبهم دادعیدی

پاسخ
لینک۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۴۷:۵۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام عزیزم. عمه ی شما برای رسیدن به خواسته هایش متوسل به ائمه ی اطهار می شود تا برایش دعا کنند و از شما هم می خواهد به ایشان توسل کنید. ( عمه ی شما در خواب می تواند اشاره به فرهنگ خانوادگی شما هم داشته باشد که بر طبق آن به ائمه ی اطهار توسل می کنید). شما ممکن است فکر کنید که تا به حال حاجتتان را نگرفته اید یا دیر شده. ولی به زودی خبرهای خوشی خواهید شنید و حاجت روا خواهید شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۴۶:۳۹
Hoshang

Hoshang : سلام شهره هستم خواب دیدم بعد از یکسال ( مرخصی) دوباره به کار خوانده شدم میرم محل کارم ، جای بزرگی بود کف محل آسفالت بود حتی اتاقها ولی انگار سقف نداشتند هوای تابستانی بود به من میزمو نشون میدن یه جایی که پشتش یه باغ پر از درخت گردو با برگهای تازه و سبز بود، کنار میز رو دیوار طاقچه ای با یک‌کامپیوتر هست، از یکی می پرسم قراربود برام مبلغی واریز بشه چی شد؟ یهو مردی قدبلند و درشت و پیر ( هنرپیشه ایرانی فیلم ها طنز آقای فتحعلی اویسی) با یه ‌پوشه میاد و می گه این سوالات رو باید از ایشون بپرسم میره پشت میزش و منم جلوشون منتظر می شینم و بعد چندتا کتاب بهم میده و من از بالا کنابهارو دو سه بار می شمرم و می گم‌۶ تاست ویادداشت می کنن اولین کتاب کوچک و حدود ۲۰۰ صفحه بقیه ۸۰ با۱۰۰ صفحه ومن کمترینشون رو انتخاب کرده و می گم‌از کوچکترینش برای خوندن شروع می کنم ( ۸۰ صفح ای)و دو سه روزه هر کدوم طول می کشه لبخندی میزنه. میز جلسات هست و برای هر نفر یه عنوان نوشته شده تا حضار راجع به اون نظر بدهند ،یکی از مدعوین من هستم و میرم می شینم، موضوع من( حسن و شهید) بود چهارنفر نظر میدن و یه خانم تو کامپیوتر رو‌میز ثبت می کنه و یه آقا هم تو کامپیوتری که روی طاقچه من بود میره ثبت می کنه نوبت من میشه و همه می گن چه موضوع سختی و من لبخندی میزنم و می گم بله من اولین روزه که اومدم و با این موضوع سخت . حضار می خندند و می گن اصلا لازم نیست من چیزی بگم ولی خودم می گم می تونم و درباره موضوع (حسن و شهید) پیشنهاد میدم که قبل از اینکه جوانها به جنگ یا مبارزه برند ازشون یه فیلم دو سه دقیقه ای شاد تهیه بشه. در سیستم ثبت می کنند
در راه خونه به یک میوه فروشی که مقداری میوه انتخاب کرده بودم میرم تا میوه رو ببرم خونه می بینم میوه فروش رو چارپایه داره لامپ عوض می کنه و میوه های انتخابی داخل سطل نیست دوباره چندتا دیگه برمیدارم‌میدم به پسر ش ناگهان میوه فروش می گه میوه هامو شسته گذاشته رو‌میز خوشحال میشم سه تا سیب سبز دوتا سیب زرد با خطهای صورتی و قرمز و دو تا الو و سه تا خیار کوچک و‌کمی تپل مخصوص خیار شور مرتب رو میز چیده بود
ساعت ۷:۳۰ از خواب بیدار میشم
از تعابیر خیلی زیباتون متشکرم

پاسخ
لینک۱۰ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۱۶:۰۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما در کارتان زمینه ی رشد و پیشرفت زیادی دارید و محدوده ای برای پیشرفت شما نیست ولی از جهتی امنیت شغلی هم ندارید و چیزی که کارتان را برای شما تضمین می کند، دانش و مهارت های شماست و بدون این دانش خیلی سریع ممکن است کسی جایگزین شما شود. امکان رشد اقتصادی برای شما زیاد است و روابط عمومی شما باید بسیار قوی باشد. اعتبار زیادی برای شما در محیط کارتان قائل هستند و ارزش شما را می دانند و شما با کسانی که سیاستمدارانه محیط کار را اداره می کنند در تماسید و پشت ظاهر های خوش برخورد روسا، امنیت کاری قرار ندارد بلکه همه به ظاهر خوش برخورد هستند و هر جا لازم باشد نقش بازی می کنند. شما سعی می کنید که هارمونی و هماهنگی در کارتان داشته باشید و با بهترین همکاری به سعادت و موفقیت در کارتان برسید. سعی می کنید که بهترین مشارکت را داشته باشید و با تضادها به نحو احسن برخورد کنید و سیاست داشته باشید و به موفقیت و ثروت و دستاورد بزرگی برسید. سعی می کنید که در کارتان به حسن نیت داشتن شناخته شوید و الگویی باشید برای کسانی که کار می کنند. درامد خوبی هم خواهید داشت و امیدهای تازه و نور و روشنایی و ثروتی بی دردسر و حلال به زندگی تان راه می یابد. عشق و جوانی و سلامت و نشاط خواهید داشت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۴۳:۴۵
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.