تعبیر خواب مدرسه رفتن
اگر خواب ببینید در مدرسه درس می خوانید، در بیداری به موضوعی آگاه خواهید شد که موجب عاقبت به خیر شدن شما شده و باعث می شود که با دیدی باز به زندگی نگاه کرده و از زندگی درسی بگیرید که خوب زندگی کنید. اگر خواب ببینید دوباره کودک شده اید و به مدرسه می روید، در اثر ساده لوحی و زود باوری برای شما مشکلی به وجود می آید که موجب ناراحتی شما شده و از زندگی درس می گیرید.
لوک اویتنهاو می گوید :مدرسه رفتن در خواب تعبیرش عاقبت به خیر شدن است. مدرسه پر از شاگرد یعنی وجود مشکلات، جزو شاگردان بودن تعبیرش رنج و زحمت است. اگر خواب ببینید در مدرسه ای حضور دارید، در کارهایی ادبی امتیازی به دست می آورید.
اگر ببینید در هنگام نوجوانی به مدرسه می روید، اندوه و بدبختی زمان حال شما را به یاد تفریحات و صداقت ایام گذشته می اندازد. اگر ببینید در مدرسه کتب علمی یا فلسفی تدریس می کنید، برای به دست آوردن مقامی ادبی تلاش خواهید کرد. اگر ببینید به ساختمان مدرسه ایام کودکی نگاه می کنید، وقایع تلخ و اندوهبار بر زندگانی شما سایه می افکند.
تعبیر خواب معلم
اگر خواب ببینید که معلم شده اید، در بیداری خرد و عقل و داوری درست خود، باعث آگاهی دادن و هوشیار کردن کسی خواهید شد و عزت و جاه خواهید یافت.
تعبیر خواب دانش آموز
اگر در خواب خود را در سنی که اکنون هستید و در حالی که دانش آموز هستید ببینید، در بیداری از اموری آگاه خواهید شد که شما را برای زندگی بهتر و موفق شدن یاری کرده و عاقبت به خیر خواهید شد.
اگر خود را به صورت بچه و سر کلاس درس ببینید، مشکلاتی به دلیل ساده لوحی شما پیش خواهد آمد که از آن درس عبرت خواهید گرفت.
تعبیر دیدن کلاس درس در خواب
کلاس درسی که پر از شاگرد باشد، به وجود مشکلاتی در بیداری تعبیر می شود که همه گیر است و جزو شاگردان بودن به سختی و رنج تعبیر شده است.
تعبیر خواب حیاط مدرسه
حیاط مدرسه به روابط اجتماعی شما با دیگران مربوط می شود. اگر خواب ببینید در حیاط مدرسه به آرامی ایستاده اید، در بیداری زندگی شما آرام و بی تشویش خواهد بود. اگر خواب ببینید در حیاط مدرسه جیغ و داد کرده و بازی می کنید، در بیداری زندگی شلوغ و پر از پستی و بلندی را تجربه خواهید کرد.
تعبیر خواب مدیر مدرسه
مدیر مدرسه در خواب به کسی تعبیر می شود که در بیداری ریاست کاری را به عهده دارد و شما برای او کار می کنید یا به مجموعه قوانین و یا تنظیم کننده قوانینی تعبیر می شود که شما تحت آن مجموعه قوانین و تحت آن ریاست، کار خود را انجام می دهید. یا به معنی هدایت کننده و تصمیم گیرنده نهایی برای تعیین نوع زندگی شما در بیداری است. اگر خواب ببینید مدیر مدرسه با مهربانی کلاس ها را برنامه ریزی کرده، در بیداری زندگی آرام و خوشی در انتظار شماست. اگر مدیر مدرسه بسیار بد اخلاق و تندخو باشد، با قوانینی در بیداری سرو کار خواهید داشت که زندگی را بر شما تلخ و ناگوار می سازد.
تعبیر خواب کلاس
اگر کلاس درس شما تمیز و نوساز بوده و همه امکانات آموزشی در آن وجود داشته باشد، در بیداری زندگی مرفه و خوبی خواهید داشت و اگر خواب ببینید سر کلاس خراب و کثیف و بدون امکانات و پر از شاگرد درس می خوانید، در بیداری تحت فشار و سختی های زندگی قرار گرفته و تعدادی افراد نا موفق و فقیر در جوار شما کار یا زندگی خواهند کرد.
تعبیر خواب کلاس درس دانشگاه
اگر خواب ببینید که در دوره دانشگاه سر کلاس هستید، به مقام بالا خواهید رسید و ارتقای وضعیت اجتماعی خواهید یافت.
تعبیر خواب کلاس دانشگاه
تمیز بودن و با امکانات کامل بودن کلاه دانشگاه، خبر از زندگی مرفه و رسیدن به مقام بالای بیننده خواب در بیداری را می دهد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
هدی : تصحیحش میکنم.شب ولادت ابوالفضل(ع)خواب دیدم داخل حرم امام رضا بودیم رفتیم با دوستم دستشوایی حرم.که من اولای در وایساده بودم،داخل دستشوایی نرفتم.خیلی از خانوما از در وارد میشدن میومدن دستشوایی که دم درش یه چوب لباسی بود کیفاشونو اویز میکردن بعد میرفتن داخل،خیلی کیف اویز کردن،منم به شکل و نوعشون نگاه میکردم اکثرانم مشکی رنگ بودن کیفها.موهامو دم اسبی بستم اونجا که در واقعیتم بلنده ،بعد کوسن مبل دستم بود که نگین داشت نگینه وسطشو کندم زدم بالای کش موم .با دوستم رفتیم بیرون تو صحن انگاری 4نفر بودیم منتظر ما اون دو نفر داشتن قدم میزدن.یکی که دوستم بود یه دختر پسرم بودن انگاری دانشجو بودیم تو خواب.بااینکه اونا چادر داشتن ولی من باافتخار داشتم موهامو نگین رو سرمو نشون میدادم بهشون،حینه راه رفتنمون که هرکدوم نظر دادن گفتن نگینه قشنگه به موهات میاد،پسره خجالت کشید نظر نداد منم نگینه رو دراوردم گرفتمش تو مشتم خجالت کشیدم.بعدش انگار تو کلاس درس بودیم همه همکلاسی های قدیمیم بودن پسره تو مشهد استادمون بود داشت درس توضیح میداد ،نمیدونم چه درسی منم گوش میدادم میز جلو بودم وسط درسش منو مثال درسی زد برای بچهای کلاس،باافتخار و لبخندگفت که تو مشهد بودیم و دیده که من لقمه کوکو سبزیمو با لقمه نون پنیر دوستم عوض کردم. یکی از بچها گوشیشو بمن داد امانت و رفت بیرون کلاس یه پیامک نوشته بود که من گفتم خصوصیه نخوندم.منتظر بودیم زنگ بخوره بریم خونه که تو حیاط مدرسه یه قسمت برف نداشت تعطیل شدیم.
فریبا هراتی
: سلام. برای کار خیری که انجام داده اید ( شیرینی پخش کردن شب تولد) برای شما ثواب زیارت نوشته شده و امام رضا ع محب شما هستند. اکثر مردم که به حرم امام رضا رفته اند، مشکلات مالی دارند و صرفا برای پولدار شدن متوسل به امام رضا می شوند. شما عزت و بزرگی و دوستان خوبی دارید که همه شان را سعی می کنید متحد و دور هم نگه دارید و آنان هم شما را بابت شخصیتتان تحسین می کنند. شما هنوز درس های زیادی دارید که از زندگی بگیرید و آمادگی دارید تا به دیگران هم از تجارب خود آموزش دهید. دنیا کارما و محل عقوبت و پاداش است و از هر دستی بدهی از همان دست می گیری. روابط شما با دوستانتان به خوبی ادامه خواهد داشت.
هدی : عرض ادب.خانوم هراتی من در انتخاب یه رشته و امتحان دادن کاری، مشاوره و انگیزه دادم به یه پرستار خانوم یه روز. ایا تعبیر این خوابی که کردین میتونه به این فرد ربط داشته باشه؟تعبیرش به معنی نتیجه دادن و تاثیر حرفام برای این فرد باشه و انتظارش برای راهنمایی بیشتر من؟چون دیگه ندیدمش و گفت بیا بهم سربزن خیلی وقته ندیدمش.من این سوالمو نمیدونم کدوم قسمت باید بپرسم.اینکه میگن خواب بعضی شبا تعبیر داره بعضی وقتا برعکسه یا باطله ایا این صحت داره واقعا؟اگه صحت داره پس چرا من بعضی وقتا مثلا خواب دریا میبینم اگه دو شب یا سه شب پشت سرهم اگه یه شب راست باشه تعبیرش یعنی مثلا رزق و روزی شب بعد برعکسه یعنی تنگدستی؟
فریبا هراتی
: عرض ادب متقابل. خیر ربطی به آن خانم پرستار ندارد. درس زندگی منظور من این نبود که درس بخوانید بلکه تجربه کسب کردن از زندگی منظورم بود. جدول تعبیر خواب در صفحه اول یوتاب در تقریبا انتهای صفحه آمده است. اینکه یه روز خواب ببینید کلا باطل باشد یا فردایش برعکس هم معنی و مفهومی ندارد. خواب با توجه به محتوای آن مشخص می شود که باطل است یا تعبیر دارد. خوابهایی که مضمون درستی ندارند و پرت و پلاو از هر هر گوشه یک بخش را درخود جای می دهند باطل هستند. خوابهایی که هدف خاصی را تعیین نمی کنند و قابل کد شکنی و درک نیستند باطل هستند.
هدی : سلام من عذر خواهی میکنم حق باشماست باید نقطه میزاشتم. مثل پیامهای قبلیم قشنگ توضیح میدادم .باور کنین تقصیر دوستم بود گفت خلاصه بنویس طولانی میشه حوصله ادم سرمیبری اخه اون معرفم بود.گفتم تا دوتا پیام میشه تو روز فرستاد بزار بجاش قشنگ توضیح بدم تو یدونه خواب پیچیدس.بهرحال من گوششو بجای اذیت شدن شما می پیچونم.سعی میکنم درست بنویسم املایی.
فریبا هراتی
: :)))) خواهش می کنم.
هدی : سلام.ولادت ابوالفضل(ع) شیرینی تقسیم کردم تو خواب حرم امام رضام رفتیم با دوستم دستشوایی که من اولای در وایساده بودم خیلی از خانوما وارد میشدن یه چوب لباسی بود دم در کیف شونیاشونو اویز میکردن اکثرا مشکی خیلی کیف مینداختن منم به شکل و نوعشون نگاه میکردم موهامو درست کردم دم اسبی بستم که در واقعیتم بلنده کوسن مبل دستم بود نگینه وسطشو کندم زدم بالای کش موم تو صحن انگاری 4نفر بودیم یکی که دوستم بود یه دختر پسرم بودن انگاری دانشجو بودیم تو خواب.بااینکه اونا چادر داشتن ولی من باافتخار داشتم موهامو نگینمو نشون میدادم حینه راه رفتنمون که هرکدوم نظر دادن گفتن قشنگه پسره خجالت کشید نگفت بعدش انگار تو کلاس درس بودیم همه همکلاسیهای قدیمیم بودن پسره استادمون بود داشت درس توضیح میداد وسطش منو مثال زد باافتخارکه تو مشهد بودیم با بچها و من لقمه کوکو سبزیمو با لقمه نون پنیر دوستم عوض کردم دوستم گوشیشو بمن داد امانت دستم باشه یه پیامک نوشته بود که من گفتم خصوصیه نخوندم منتظرش بودیم برگرده رفته بود بیرون
فریبا هراتی
: سلام. هدای عزیز اول از هر چیز که من 4-5 بار خواب شما رو خوندم که بفهمم چی نوشتید!! همه رو پشت سر هم بدون نقطه گذاری های محسوس نوشته اید. کیف شونه ای هاشونو نوشتید کیف شونیاشونو . جملات را تمام نکرده پریدید تو یه جمله دیکه. اکثر مشکی خیلی کیف .....هر جی تو ذهنتون بوده همانطور که فکر کردید نوشتید. من که شما نیستم عین این خوابو دیده باشم بفهمم چی به چیه . یه جا نوشتید تو دستشویی بودید موهاتونو بستید وسط صحن! هی از اول خوندم فهمیدم آها اینجا نقطه بوده این خانم نزاشتن! ببخشید عین آدمهایی که تو خواب راه می روند نوشته اید لطفا برای دفعات بعد دقت کنید که این بنده خدایی که اینجا نشسته، 4 خط را نباید 24 خط بخواند تا بفهمد چی به چیست. :)))) گذشته از همه اینها دوست خوبم خوابتان تعبیری ندارد و صرفا از مروری بر ذهن و خستگیست.
Nahal : با سلام و قبولی طاعات و عبادات
خواب دیدم در مدرسه ای هستم که تا کنون ندیده ام داخل مدرسه و راهروها بسیار روشن و دلبازبود و تمام مرمرها و سنگهای رنگ روشن و سفید بود
داخل کلاس شدم انگار داشتم به افراد بزرگسال درس میدادم
بعد از کلاس کلی وسیله روی میزم بود که میخواستم اونها رو تو کمد داخل راهرو بزارم که مدیرمون( که باهاشون همکار هستم ) که آقایی جا افتاده است اومد به کمکم که البته من انگار زیاد راضی نبودم کمکم کنه
فریبا هراتی
: سلام. تشکر همینطور برای شما. شما تجارب خود را در دنیا با دیگران در میان خواهید گذاشت تا به آنان یاد دهید که چگونه می توانند بهتر زندگی کنند. در زندگی مردم روشنگری به وجود می آورید تا رفتاری که انجام می دهند درست باشد و خوبتر زندگی کنند. خودتان البته هم تجارب تلخ دارید و هم تجارب خوب و رازهایی دارید که نمی خواهید کسی از آن رازها با خبر باشد. ولی آقای همکار شما چند تایی از رازهای شما را می داند و شما زیاد راضی نیستید که او از اسرار شما سردربیاورد.
Nahal : با سلام و قبولی طاعات و عبادات
خواب دیدم با مادرم داخل ماشین هستیم که خبر میدن کسی فوت شده اما نمیدونم کی
مادرم گفت بریم به پدرت خبر بدیم که من گفتمباید برم سرکار
بعد دیدم توی مدرسه هستم (که چندین ساله در این مدرسه مشغول کار هستم )
دوستم که پسرش توی مدرسه ماست ازم چندتا وسیله خواست که منم از توی کیف ام بهش دادم از جمله مداد سیاه آرایشی که نوکش شکسته بود و بهش گفتمالان تراش میکنم بهت میدم
توی کلاس از یکی از دانش آموزان تراش گرفتم که تیغه تراش لق میزد و مداد رو تراش کردم البته با کمی زحمت و بهش دادم
از اون کلاس خارج شدم و به کلاس درس خودم رفتم که خیلی شلوغ بود و بعلاوه دانش آموزان امسالم چندتا از مادرهای کلاسم هم بودند و همه لباس مشکی تنشون بود و البته یکی از دوستانم که پسرش امسال کلاس من بود
و داشتند با نخ مشکی کلاس تزئین میکردند
که دوک نخ از دست دوستم افتاد و داشتن زیر میز من دنبال دوک نخ میگشتن
که من بهشون دادم
و توی دلم میگفتم اینهمه وسیله تزئینی چرا از نخ مشکی اونم نخ معمولی دارن استفاده میکنن.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. زندگی کسی متحول خواهد شد. شما سعی می کنید طرز فکر انعطاف پذیر تری نسبت به کسی داشته باشید و به حرفش گوش کنید و سریع نظرات کسی را رد نکنید یا در یک معامله بهترین پیشنهاد را به کسی ارائه می دهید. نخ به قدرت درگیری شما در یک رابطه تعبیر می شود و نخ های مشکی یعنی شما در توانایی خود برای حفظ و داشتن یک موقعیت نگرانید. نخ بیانگر ارتباط شما با افکار و ایده هاتان است و اینکه نسبت به مسیر زندگی خود و دیگران خوشبین نیستید.
محمد۱ : سلام خواب دیدم مدرسه ای رفتم و داخل کلاسی رفتم پر از بچه و خیلی بزرگ و شلوغ
و من با لحن خشونت و حدودا دعوا مانند بچه ها رو ساکت میکردم و هرکی میخوابید بیدارش میکردم و هرکی شلوغ میکرد ساکتش میکردم و بعضی ها روشون پشت به تخت سیاه بود برشون میگردوندم
وسایل خودمم داخل کلاس توی یه نیمکت بود
همه بچه ها از من حساب میبردن و من با جذبه بسیار زیاد یه نظم خاصی داده بودم بهشون ولی با تندی و خشونت
آخرش زنگ خورد و من یه کوله پشتی داشتم برداشتم و دوتا دستکش هم داشتم اونا رو هم گذاشتم داخل کوله ام برداشتم و خواستم بریم خونه
فریبا هراتی
: سلام. دنیا مدرسه ای است که همه از آن می آموزند و تجارب خود را آخر سال ( آخر عمر) با امتحان الهی اثبات خواهند کرد. شما در دنیا زندگی می کنید و همیشه می خواهید به مردم حتی اگر شده با زور و وادار کردن آنان به کارها، و امر و نهی کردن، راه و روش درست رفتار کردن و درست زندگی کردن و در راه درست قدم برداشتن را یاد بدهید. می خواهید جلوی اغتشاشات را بگیرید، آدمها را از خواب غفلت بیدار کنید و آنان را وادار کنید تا به معلمشان پشت نکنند. و در واقع از اینکه دیگران شما را مهم بدانند و حسابتان کنند حتی با زور و ابراز خشونت لذت می برید. ولی حواستان هست؟!!!!! زنگ که بخورد، دوران که تمام شود و ناچار جریان زندگی عوض که بشود، شما می مانید و کوله باری از تجربیاتتان و چیزهایی که برای آخرت خود اندوخته اید و یک جفت تجربه ( دستکش) اگر دستانتان را آلوده کرده باشید و به کسی ظلم کرده باشید، دستکش کثیف به همراه میبرید و اگر نه که پاک. دستکش نحوه مدیریت شماست و کارهایی که با استفاده از قدرت خود انجام داده اید. پس به هشدار و نکته این خواب توجه کنید!!! خودتان را کاسه داغتر از آش نکنید. به عاقبت کارتان پیش خدا فکر کنید و با زور و ترساندن دیگران خودتان را حتی اگر هدفتان امر به معروف باشد، محق نشان ندهید. شما که خدا نیستید. شما فقط بنده خدایید پس فکر کنید که در پیشگاه خداوند ارحج ترین مردم، خوش قلب ترین و رئوف ترین آنان است و نه مستبد ترین .... خیر پیش.
Fati : سلام.خواب دیدم تو یه کلاس ریاضی هستم خواب هم خیلی واضح بود و استادمونم اقای فردوسی پور مجری بودن و درس میدادن.یه مطلبی بود اولش من فک کردم یاد گرفتم ولی بعد یادم رفت دوباره از استاد پرسیدم و اون هم توضیح داد.وابت برد پر بود از مسئله و اعداد ریاضی کتابمو ورق زدم دیدم اینایی که استاد گفته رو جلسه قبل نوشته بودم ولی مرور نکرده بودم.یکی از دوستای دبیرستانم که ریاضیش خیلی خوب بود پیش من نشسته بود بهش میگفتم من اصلا این رادیکالا یادم رفته اونم گف من چیزی که خیلی بلدم همین رادیکالاس و منم با شوخی زدم گفتم برو بابا.جو کلاس خیلی خوب بود و برعکس خوابای دیگه که اکثرا تاریک یا کم نور هس ابن خواب تو کلاس خیلی روشن بود انگار لامپ روشن کرده باشن.اعدادی که بودن اکثرا صفر بودن مثلا 30000768به این حالت و درسی که میدادن بعید میدونم واقعا تو ریاضی باشه ولی اصولشو داشت تو خواب.صفرا ضرب میشدن و با صفری که حاصلضرب بود یه عدد دیگه میساختن که تو اونم صفر بود.تعبیری داره ممنون میشم تعبیر کنید
فریبا هراتی
: سلام. شما یک موقعیت در زندگی تان را ارزیابی می کنید که نیاز دارید تفکر منطقی تری نسبت به آن داشته باشید و نباید احساسی برخورد کنید. یاد خواهید گرفت که دنیا فیلم است!! و برنده ها بازیگر و اینکه دور باطل زدن است و مردم تا ابدیت دنبال آزادی می گردند ولی برمی گردند سرجای اولشان مثل صفر. خواب هشداری است که دارید دور خودتان می چرخید و به جایی نمی رسید چز عده ای معدود که از زیر رادیکالی ها و افراد خاص هستند، باقی مردم فقط بیهودگی را طی می کنند. تشکر از همراهیتون
نسترن : سلام خسته نباشید دختری مجردم
یکی از اقوام مادری ام برای مادر مرحومشان مدرسه ای را وقف کردن خواب دیدم در خیابان مدرسه ای که وقف شده در حال قدم زدن هستم که چادر مشکی با مانتو و مقنعه ( چادری نیستم ) به تن دارم در مدرسه باز بود کسی گفت بازدید از مدرسه برای عموم آزاد هست داخل حیاط مدرسه که شدم مدرسه از نظر ظاهر شبیه حسینیه ای قدیمی حیاط دار بود در یه اتاقی باز بود داخلش شدم دیدم مقدار بسیار زیادی نان در چند ردیف روی هم چیده شده و مقداری هم غذا که نوعش معلوم نبود کسی بمن گفت این غذاها خیرات همین خانمی است که مدرسه بنامشونه من اولش خواستم چیزی بگیرم بعد با خودم گفتم من که نیازمند نیستم آنهایی بخورن که نیازمندن البته از ظاهر اون غذاها و نان ها هم زیاد خوشم نیامد با خودم گفتم معلوم نیست از کی اینجا موندن بعد خوابم تیکه شد دیدم دارم از یه ساختمونی که روبروی همون مدرسه بود نمیدونم چه ساختمونی بود دارم خارج میشم ( در عالم واقع روبروی مدرسه یه آرایشگاه زنانه هست ) که تو راه پله بودم که دیدم چندتا پله مونده به آخر یه پله اندازه بلندی سه تا پله هست کنار اون پله یه راهی بود که می شد آروم اومد پایین که وقتی خواستم بیام پایین یه پسری جلوم ظاهر شد منو تشویق می کرد اون ارتفاع را بپرم همزمان صدای پسر خالم از بالای راه پله میومد که اونم می گفت بپر سرم را بالا اوردم دیدم درسته پسر خالم اون بالا ایستاده من به حرفشون توجه نکردم اصلا از فضولیشون خوشم نیومد آروم از اون گوشه اومد پایین شروع کردم به پوشیدن کفشم همه بدون کفش وارد می شدن موقع پوشیدن یه کار عجیبی کردم یهو دیدم یه کوکوی سبزی دستمه متوجه نشدم کی بهم داد کوکو را بدون اینکه اراده و فکری داشته باشم مثله کفی کفش کردم تو کفشم بعد پام را کردم توش که بلافاصله فهمیدم کار اشتباهی کردم سریع کوکو را از کفشم خارج کردم فک کنم پای راستم بود جورابم یخورده روغنی شد کوکو را هم نمی دونم بعد چیکارش کردم ( اون کفشم در حالت واقع ندارم یه کفش بدون بند ورنی مشکی بود که سالم و تمیز بود ) از ساختمون اومدم بیرون که یهو دیدم دو نفر با چادر گلدار با طرح گل مشابه یکی با گلهای آبی و کرم یکی هم با گلهای قهوه ای و نارنجی به حالت دو از همون ساختمون پشت سر من اومدن بیرون دنبال من بودن دقت کردم دیدم خاله و دختر خالم هستن حالا کدوم رنگ سر کی بود یادم نیست صداشون کردم چون داشتن در جهت عکس من میدویدن با خودم گفتم حتما منو تو ساختمون دیدن گفتن حالا که داری میری مارو هم با ماشینت برسون چادرای سرشون خیلی قدیمی بودن چادرها در واقع چادرهایی بودن که مادر من حدود سی و خوردی سال پیش پارچش را خریده بود و خودشم دوخته بود بعدم داده بود به خالم ( خالم مطلقه هستن ) خالم هنوز یکی از چادرها (زمینه آبی کرم ) را دارد چادرها در خواب تمیز و سالم بودن با خوشحالی اومدن سمت من گفتن میخوایم یه چیزی نشونت بدیم منو بردن سمت بازار دختر خالم ( مجرد هستن ) از زیر چادرش یه طوطی سفید بزرگ که یه زیرپوش مردانه تنش بود در اورد بهم نشون داد با یه ذوقی گفتش این طوطی منه ببینش میگفت میخواستم موهاشم درست کنم یا کوتاه کنم که وقت نشد طوطی وسط بازار خیلی جلب توجه کرده بود اون طوطی منو یاد میمون های رقصنده دوره گرد انداخته بود من از کارشون تعجب کرده بودم از اینکه اینجا وسط بازار دارن میگن ما یه طوطی داریم خوب تو موقعیت بهتری نشونم می دادن که صاحب یه طوطی شدن از طولانی شدن متنم عذرخواهی میکنم
فریبا هراتی
: سلام نسترن عزیز لطفا هیچ وقت خوابهای به این طولانی برای من نفرستید. وقتی خوابتان تیکه می شود، راجع به موضوع های مختلف اشاره می کند مثل مدرسه و طوطی، این را دو قسمت کنید و در 2 خواب جدا برایم ارسال کنید. شما خودتان خوابتان را در ذهنتان دارید ولی برای من خواب شما را که می خوانم به تهش که میرسم اولش یادم میرود و مجبور می شوم خوابتان را چند بار بخوانم که بفهمم موضوع چیست مثل الان!! لطفا منبعد تا سرحد امکان خوابتان را خلاصه کنید. موضوعات مختلف در خوابتان را در صفحات مربوط به خودش بنویسید. الان این خواب شما خودش چند خواب است!!! مدرسه، کفش ، طوطی. منبعد خوابهای اینگونه پاسخ داده نخواهند شد.
تعبیر خوابتان اولتان در این مجموعه این است که مدرسه ای که وقف شده و حسینیه شده، ثواب زیادی است که این خانم کرده اند و هر بار کسی به این مدرسه می آید و می گوید خدا پدرت را بیامرزد، برای او ثواب می نویسند. نون و پنیرها هم دعاهای خیر مردم است.
تعبیر خواب دومتان این است که مردم به بهانه زیبا سازی افکار شما، قصد ناراحت کردن شما را دارند و پله های بلند در راه آرایشگاه به اقدامات و قدمهای بلندی تعبیر می شود که امکان موفقیت در آنها نیست. این که شما به آرامی پایین آمده اید و به حرف آن دو آقا توجه نکرده اید یعنی دقت می کنید که آبروریزی نشود و سقوط اخلاقی نکنید و با شکست در زندگی مواجه نشوید.
تعبیر خواب سومتان در این مجموعه این است که خاله و دخترخاله شما بخت جالبی ندارند. یکی همه اش دنبال رویای خود می رود و یکی به همه بدبین است و فقط به سکس فکر می کند. دختر خاله تان عاشق مردی زبان باز می شود که سخنگوی خوبی است و خوب همه را گول می زند.
نسترن : ببخشید آخه همه اتفاقات توی یه خواب بود گفتم حتما بهم ربط داره اگه باهم ننویسم متوجه نشین بازم عذرخواهی می کنم از وقتی که برام گذاشتین بسیار متشکرم
فریبا هراتی
: خواهش می کنم عزیزم. تشکر از همراهیتون.
nazanin : سلام و احترام...دختری اینطور خواب دیده: در خواب دیدم در کلاسی هستم که استادش رو نمی شناسم. کلاس تو یه اتاق برگزار شده بود من شاگردش بود و جلو روی زمین نشسته بودم..(احساس میکردم استاد یه حالت چتر حمایتی روی من انداخته) عقب کلاس هم یه دختر نشسته بود..استاد با اون دختر شروع به حر ف زدن کرد..نمی دونم چی شد دختر شروع به اعتراضی به استاد کرد که شما چنین و چنانید ..استاد گفت منکه حیض نیستم این چه حرفیه شما اول تهمتی که زدید رو درست کن...دختر شروع به گریه کرد و گفت نمی دونید که با من چکار کردید...بعد یه نفر اقا زیر بقل دختر رو گرفت که گریه کنان ببره و یه اقای دیگه هم که دایی بنده بود و در کلاس حضور داشت با استاد رفت..من هم بلند شدم از کلاس بیام بیرون ..موقع خروج دیدم یه یقه بزرگ و بلند طلایی روی لباسم نصب شده..بیرون که اومدم یه زن چادری از کنارم رد شد و من نگاه میکردم که بببنم همون همکلاسیم تو عالم واقعیته دیدم نه اشنا نیست..
فریبا هراتی
: سلام. نازنین عزیزم خوابهایی که ما میبینیم گاهی هشدار هستند گاهی ناشی از احساس ذهنی و خواسته ها و آرزوها و گاهی صرفا خستگی مغز و داستانی ساخته شده از ذهن به جهت آرام کردن و ریلکس کردن اعصاب. خواب این دوست شما بیشتر حالت روحی خودشان است و نشان دهنده این است که ایشان شخصی خاکی و اجتماعی هستند که دوست دارند در جامعه و میان دوستان نقشی فعال داشته باشند. دعوای با استادی که شناخته شده نیست و بودن در کلاسی که شاگردانش را نمی شناسند، و تمام جزئیات .... در حالی که هیچ یک از شخصیت های خواب در بیداری وجود خارجی ندارند صرفا خوابی باطل است. هر خوابی که تعبیر ندارد!! یقه طلایی ایشان همان شخصیت درخشنده و اجتماعی ایشان است که عرض کردم.
سحرررری : سلام خانم هراتی مادرم دو خواب متصل به هم دیده که اولی داخل صحن ضریح حضرت معصومه بوده ولی ضریح رو نمیدیده به بابام میگه که ببین پرده های حرم رو اینارو فرح به حرم داده میگفت پرده ها مخمل سبز بود که چوب پرده نداشت وبا یه طناب اویزون بوده وکنار دوطرف طناب ها هم تار عنکبوت بسته بوده بعد از اونجا به مدرسه ی قدیم من توی شهر قم میره ( ما چندین سال پیش قم زندگی میکردیم) میگفت وارد مدرسه شدم دیدم چند تا توالت داشت ولی همشون کثیف بودن رفتم پیش مدیر که ثبت نامت کنم گفتم ما چند سال پیش اینجا بودیم پس اولویت داریم تو ثبت نام مدیر مدرسه که یه اقایی بوده گفته این حرف یعنی چی چون قبلا اینجا بودی یعنی باید اول کار شمارو راه بندازم مامانمم میگه نه من همچین جسارتی نکردم مادرم میگه خوب حداقل توالت هاتون رو تمیز کنید شماکه این همه مدرسه رو نوساز کردید تشکر وسپاس فراوان
فریبا هراتی
: سلام. در اصل ضریح واسطهای است بین شخص مقرب خداوند و مردم است. ضریح یا حریم یا اماکن مقدسی از این قبیل نماد باور جمعی مردم هستند. اینکه ضریح را نمی دیده اند یعنی در حال حاضر باور مردم نسبت به بعضی اعتقادات کم شده و پرده ها مشکلاتی است که امروز برای مردم به وجود آمده است. تارهای عنکبوت گرفتاریهای مردم است. نه اینکه باوری وجود نداشته باشد باور هست ولی مردم از تنگدستی و سختی به اشتباه فکر می کنند ثواب کار فرح از دیگران بالاتر است! دستشویی کثیف هم ثروتی است در راه است و پولدار می شوید. تشکر از همراهیتون.