تعبیر خواب مدرسه رفتن
اگر خواب ببینید در مدرسه درس می خوانید، در بیداری به موضوعی آگاه خواهید شد که موجب عاقبت به خیر شدن شما شده و باعث می شود که با دیدی باز به زندگی نگاه کرده و از زندگی درسی بگیرید که خوب زندگی کنید. اگر خواب ببینید دوباره کودک شده اید و به مدرسه می روید، در اثر ساده لوحی و زود باوری برای شما مشکلی به وجود می آید که موجب ناراحتی شما شده و از زندگی درس می گیرید.
لوک اویتنهاو می گوید :مدرسه رفتن در خواب تعبیرش عاقبت به خیر شدن است. مدرسه پر از شاگرد یعنی وجود مشکلات، جزو شاگردان بودن تعبیرش رنج و زحمت است. اگر خواب ببینید در مدرسه ای حضور دارید، در کارهایی ادبی امتیازی به دست می آورید.
اگر ببینید در هنگام نوجوانی به مدرسه می روید، اندوه و بدبختی زمان حال شما را به یاد تفریحات و صداقت ایام گذشته می اندازد. اگر ببینید در مدرسه کتب علمی یا فلسفی تدریس می کنید، برای به دست آوردن مقامی ادبی تلاش خواهید کرد. اگر ببینید به ساختمان مدرسه ایام کودکی نگاه می کنید، وقایع تلخ و اندوهبار بر زندگانی شما سایه می افکند.
تعبیر خواب معلم
اگر خواب ببینید که معلم شده اید، در بیداری خرد و عقل و داوری درست خود، باعث آگاهی دادن و هوشیار کردن کسی خواهید شد و عزت و جاه خواهید یافت.
تعبیر خواب دانش آموز
اگر در خواب خود را در سنی که اکنون هستید و در حالی که دانش آموز هستید ببینید، در بیداری از اموری آگاه خواهید شد که شما را برای زندگی بهتر و موفق شدن یاری کرده و عاقبت به خیر خواهید شد.
اگر خود را به صورت بچه و سر کلاس درس ببینید، مشکلاتی به دلیل ساده لوحی شما پیش خواهد آمد که از آن درس عبرت خواهید گرفت.
تعبیر دیدن کلاس درس در خواب
کلاس درسی که پر از شاگرد باشد، به وجود مشکلاتی در بیداری تعبیر می شود که همه گیر است و جزو شاگردان بودن به سختی و رنج تعبیر شده است.
تعبیر خواب حیاط مدرسه
حیاط مدرسه به روابط اجتماعی شما با دیگران مربوط می شود. اگر خواب ببینید در حیاط مدرسه به آرامی ایستاده اید، در بیداری زندگی شما آرام و بی تشویش خواهد بود. اگر خواب ببینید در حیاط مدرسه جیغ و داد کرده و بازی می کنید، در بیداری زندگی شلوغ و پر از پستی و بلندی را تجربه خواهید کرد.
تعبیر خواب مدیر مدرسه
مدیر مدرسه در خواب به کسی تعبیر می شود که در بیداری ریاست کاری را به عهده دارد و شما برای او کار می کنید یا به مجموعه قوانین و یا تنظیم کننده قوانینی تعبیر می شود که شما تحت آن مجموعه قوانین و تحت آن ریاست، کار خود را انجام می دهید. یا به معنی هدایت کننده و تصمیم گیرنده نهایی برای تعیین نوع زندگی شما در بیداری است. اگر خواب ببینید مدیر مدرسه با مهربانی کلاس ها را برنامه ریزی کرده، در بیداری زندگی آرام و خوشی در انتظار شماست. اگر مدیر مدرسه بسیار بد اخلاق و تندخو باشد، با قوانینی در بیداری سرو کار خواهید داشت که زندگی را بر شما تلخ و ناگوار می سازد.
تعبیر خواب کلاس
اگر کلاس درس شما تمیز و نوساز بوده و همه امکانات آموزشی در آن وجود داشته باشد، در بیداری زندگی مرفه و خوبی خواهید داشت و اگر خواب ببینید سر کلاس خراب و کثیف و بدون امکانات و پر از شاگرد درس می خوانید، در بیداری تحت فشار و سختی های زندگی قرار گرفته و تعدادی افراد نا موفق و فقیر در جوار شما کار یا زندگی خواهند کرد.
تعبیر خواب کلاس درس دانشگاه
اگر خواب ببینید که در دوره دانشگاه سر کلاس هستید، به مقام بالا خواهید رسید و ارتقای وضعیت اجتماعی خواهید یافت.
تعبیر خواب کلاس دانشگاه
تمیز بودن و با امکانات کامل بودن کلاه دانشگاه، خبر از زندگی مرفه و رسیدن به مقام بالای بیننده خواب در بیداری را می دهد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Röya : با سلام
مدرسه بودم زنگ تفریح ؛دوباره پول کم داشتم برای خرید از بوفه دوستام بازم برام خرید کردن از بوفه نمیدونم چی شد که از مدرسه با خواهر بزرگترم فرار کردیم انگار من نمیخاستم فرار کنم ولی بخاطر خاهرم این کارو کردم فرار با ماشین بود نمیدونم راننده کی بود و از پشت انگار مدیر؛ بشکل لیدی گاگا؛ بهمون شلیک میکرد من که اینهو خیالم نبود ولی میخاستم مطمئن بشم که خاهرم تیر نخورده با دیدن که،چیزی ندیدم ولی وقتی از ماشین پیاده شدیم خاهرم گفت تیر خورده به کلیه راستش به من گفت با پنبه ترمیمش کنم ،من انگار اول حواسم نبود دوباره گفت بعد فهمیدم آن قسمت خونی بود با پنبه آن تمیز کردم وهر دفعه نگا میکردم که اگه خون آمده پاکش کنم دیگه اصلا خونی در کار نبود فقط اسکار کوچولو بروی بدنش مونده انگار که اصلن زخمی در کار نباشه، ما معمولا وقتی فرار می کنیم میریم خونه مامان بزرگم ولی اونجا نرفتیم،و در کوچه های بچه گی هامون( هوا ابری صبح بود)با خاهرم قدم میزدیم دم در یکی از همسایه بچگی هامون یک ماشین آبی قدیمی ولی تمیز ایستاده بود انگار سرویس مدرسه باشه من می گفتم چقدر قشنگ که هنوز از این ماشینا هست، نمی دونم چی شد من تنها سر از خونه مامان بزرگم در اوردم فرم مدرسه تنم بود سرمه ولی مقنعه نداشتم کلید بهم داد دایم گفت برو خونمون یسر بزن با اینکه خودشم پشت سرم داشت می اومد قبل اینکه کلید بزارم دم در باز شد یک خانم انگار با دوست پسرش دم در داشتن بحث میکردن میخاست در ببنده ، که اینکارو نکرد بعد انگار یکی تو ذهنم بگه دایم میگفت تو راه دادی اینارو اینجا ولی من میدونستم کار زن دایی منه ، بعد که از زن دای پرسیدم گفت اینا دوستامن آدم هاى حریص أن فهمیدم ما پولداریم حالا کلید ساختن هرقت بخان میان و میرن منم انگار از ساختن کلید خوشم میومد بهشون گفتم به من یادم بدید چطوری قالب میزنین کلیدارو نمی دونم چی شد یهو باز سوار ماشین بودیم دای و زن دای جلو با یک دختر بچه حدود یک سالش بود گمانم. بعد صندلی پشت ماشین من بودم اون دو آدم حریص ولی جا نداشتم روی صندلی بشینم ، بعد به زن دای گفتم بچه بدید منم بغلش کنم بغلش کردم لبخند می زد ،باز نمی دونم چی شد از از خونه دای سر در اوردم داشتم برگهای امتحانی (سفید خطدار)واسه دختر دایم آ4 نصف میکردم زیاد بود ولی من فقط تونستم 2 تای در بیارم و دوباره تکرار کردم کارمو آ4 برگها مثله چوبی و معرق شد و هیچ کدوم درست آ4 نشد انگار بالاش درست پاینش کج بعد دای اومد که زن دای برداره برن مدرسه دختر دایم در واقعیت(13 سال ازمن کوچکتر)من28 سالمه بعدم من خاستم دیگه برم یک کوله داشتم با چادر ک من چادری نیستم و نگا کردم تو آینه که خودمو ببینم محو دیدم تو آینه خودمو که عینک طبی داشتم با فریم مشکی و روسری حریر سرم بود که من روسری معمولا سرم نمی کنم عینکم نمیزنم .
معذرت میخام طولانی شد
ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. شما احساس می کنید که زندگی به شما خیلی امکانات نداده و درس های زندگی جز دردسر چیزی ندارند به دنبال لذت و خوشی و آرامش هستید . خواهر شما نیاز به پاکسازی روحی خودش دارد و روشی که پیش گرفته باعث می شود که از لحاظ مالی متضرر شود باید فکرش را عوش کند و به زندگی هدفمندتر نگاه کند. شما دنبال امنیتی هستی که بر پایه اصول خانوادگی و سنتی تان برقرار باشد و از همان روش های خانوادگی تان برای حل مسائل استفاده کنید و از این طریق همه چیز برای شما خودبخود حل و فصل خواهد شد. دنیا به دایی شما رو می آورد و از لحاظ مالی ثروتمند و قوی خواهند شد. شما هم کم کم امکانات مالی خیلی خوبی پیدا می کنید. البته از لحاظ خط مشی دادن و نصیحت کردن به دیگران ضعیف عمل می کنید و سعی می کنید تجارت خودتان را برای خودتان نگه دارید و احترامتان بالا بماند. هر چند نمی توانید حدس بزنید که در آینده چه پیش می اید ولی سعی می کنید موشکافانه و دقیق به اطرافتان نظاره کنید و اشتباهی انجام ندهید. فکرتان امیدوار و خیالتان راحت خواهد بود. تشکر از همراهیتون.
ارام : عرض ادب نازنين استاد. من در خواب ديدم كه شب بود و نوراني، به دنبال انجام كارهاي اداري ويزاي كانادا! هستم به همراه دوست پسرم. (كشوريكه تاحالا حتا بهش فكر هم نكردم) اونم نه در سفارت و نه در خارج از كشور و خيلي شيك و پيك! بلكه در جايي شبيه مركز شهر تهران، در ساختماني قديمي و شلوغ و چندطبقه. سلسه مراتب اداري و انجام كار مثل زمان راي دهي بود! رفتم زيرزمين براي عكس يا امضا. صف بسته بودن متقاضيان. تااينكار انجام شه از درِ پشتي اومدم بيرون و تو كوچه پردارودرخت راه رفتم، درختها حالت اويز داشتند و كل پياده رو رو ميپوشوند. از يكي از درختها دوسه تا گيلاس درشت سپيد (كال نه، ازون گيلاسها كه وقتي ميرسن هم سپيدن) و يه خوشه كوچيك انگور ياقوتي چيدم و خوردم (درخته هردو ميوه رو باهم داشت، منم باهم چيدمشون) درهمين حين نورها كم و كمتر، و به تدريج كوچه در تاريكي مطلق فرو رفت! متوجه شدم اين نور ماشينها بوده كه كوچه رو روشن ميكرده و حالا تعداد ماشينها كم شده يا اصلا وجود ندارند. حس ناامني و ترس منو فراگرفت، چون هيچي نميديدم. سرعت حركتم رو بالابردم تا به در ساحتمون برسم و واردش شم. اما يهو روز شد و من تو محل خودمون قرار گرفتم، ديدم پشت خونمون يه مدرسه قديمي هست(درواقعيت اينطور نيست) باخودم گفتم: چرا موقع خريد منزل به اين موضوع دقت نكرديم؟! وارد مدرسه شدم و ميخواستم سريع خارج شم، اما بايد چندتا پله قديمي رو پايين و همونها رو بالا ميرفتم كه ادم روشون ايستاده بود و كمي زمان برد، اما اومدم بيرون. سپاس و روز خوبي داشته باشيد.
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. عرض ادب متقابل. شما احساس می کنید که در شرایط سخت نور امید در زندگی تان وجود دارد و برای اینکه به هدفتان برسید در تلاشید غافل از اینکه این هدف برای شما در نهایت خوب و مدرن و شیک بودن ظاهری خودش، سرما و سختی و تاریکی هم به همراه دارد! شما مجبور خواهید شد از شیوه های قدیمی و سختی هایی برای رسیدن به هدفتان عبور کنید و در شرایط بغرنجی قرار می گیرید که در این شرایط شما فقط در ابتدا به اهدافتان که از روی صداقت و صاف و سادگی و جوانی شما ، برایتان شاد و مفرح و شیرین و لذت بخش به نظر می آید؛ فکر می کنید. اما بعد متوجه خواهید شد که این امیدی که شما به موفقیتتان بسته اید صرفا به دلیل تعاریف و تشویق های کسانی است که خودشان این گونه اهداف مشابه را دنبال کرده اند و نوری کذب و غیر واقعی است. واقعیت، سیاهی و تاریکی است که شما باید از آن فرار کنید!! الکی مردم شما را تشویق می کنند ولی واقعیت چیز دیگریست. شما وقتی به امنیت می رسید که در شرایط امروز خودتان باشید و نه چیزی که در آینده می خواهید به آن برسید. این درس بزرگی برای شما خواهد بود که دنیا برایتان تدارک دیده تا روح شما قوی شود بدون اینکه ضربه کاری و اساسی به شما برسد. شما شاید خودتان را سرزنش کنید که اصلا چرا دنبال چنین هدفی بودید. سختی ها و بالا پایین هایی را در زندگی تجربه خواهید کرد ولی عاقبت شما به خیر می شود و از مهلکه جان سالم به در خواهید برد. روز شمام خوش.
Sepide : سلام من خواب دیدم با کسی که دوسش دارم در کلاس درس دانشگاه هستیم و ما در یک ردیف کنار هم هستیم و دو دختر دیگه هم در اون ردیف نشستن. دیدم استاد مرتب تمرین میده و اونا تمرینارو بلدن ولی من نه. اون دو تا دختر به من کمک میگردن ولی عشقم به من مستقیم کمک نمیکرد و از طریق اونا کمک میگرد . ینی جواب رو به اونا میگفت و بعد اونا به من میگفتن و اصلا به من توجهی نداشت. در آخر هم دیدم با اونا خیلی بگو بخند میکنه ولی با من خیلی خوشرفتار نیست و سر سنگینه. و من ازین موضوع حرصم گرفته بود ولی ته دلم احساس میکردم تقصیر خودمه که اون اینجوری شده. ولی وقتی دزدکی بهش نگاه میکردم عشق و علاقه همع وجودم رو میگرفت. مرتب هم بین ردیف عقب و جلو و در ردیف خودمون جامون تغییر میکرد. مثلا یه سری اون کنار من بود یه سری رفت ردیف جلو یه سری اون دو دختر بینمون قرار گرفتن. باتشکر از شما
فریبا هراتی
: سلام. شما و دوستتان خیلی درک و فهم بالایی دارید و دوستتان سعی می کند هر وقتی چیزی خواست به شما بگوید به طریق غیر مستقیم حرفش را به شما بزند که شما خجالت نکشید و نصیحت غیر مستقیم را به رک گویی ترجیح می دهد. دنیا به شما رو می آورد و هم شما و هم دوستتان پولدار خواهید شد. دوستتان از شما پخته تر و مجرب تر رفتار می کند و عاشقش هستید. تشکر از همراهیتون.
Bahar : با سلام
خوابی دیدم که داخل یک مدرسه هستم تابستان بود و بوی نم کولر داخل راهروی مدرسه پیچیده بود یکی از کلاس ها معلم نداشت من به عنوان مدیر رفتم سر کلاس که بچه ها را ساکت کنم ولی بچه ها همه آرام بودند تا من خواستم برم بیرون شلوغ کردند من گفتم آرام باشید معلمتان الان می آید که یکباره دو تا از معلمان از درب حیاط مدرسه آمدند و رفتند سر کلاسشان بعد از اینکه به من سلام کردند، بچه ها آرام شدند من هم از کلاس بیرون آمدم کلاس نویی بود تازه رنگ شده بود.
یکباره دیدم داخل یک خانه هستم که چندتا درب دارد یک آقایی را دیدم کمی سبزه و خوش هیکل یک زیر پوش تنش بود توی خواب این آقا را میشناختم ولی توی بیداری هرچی فکر می کنم چهره اش آشنا نیست ایشان توی خواب با من نسبتی داشتند من از اتاق بیرون رفتم پیش مامانم یک خانمی را دیدم که می خواست حمام کند ولی رفت توی اتاق ایشان من با مادرم بودم دوباره رفتم سمت آن اتاق دیدم آن خانم توی یک وان کوچک نشسته لخت دارد خودش را می شوید و آن آقا هم کمی آن طرف تر دارد چیزی از توی کمد بر می دارد یعنی اصلا حواسشون بهم نبود من به آن آقا گفتم توبا این خانم رابطه داری و خیلی ناراحت شدم و می خواستم آن خانم را بزنم آن آقا رابطه ای با من داشت که من احساس وابستگی بهش داشتم در صورتی که می دانستم اینان رابطه با هم ندارند ولی بهش تهمت زدم.
با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما نیاز دارید کاراتر و سازمان یافته تر عمل کنید. مهارت های رهبری شما و توانایی شما برای شکل دهی به ذهن دیگران زیاد است. ثروت شما اضافه خواهد شد و روحیه و ایده ای جدید به ذهنتان خواهد آمد. گشایش کار خواهید یافت و روزی حلال و اندیشه ای آرام خواهید داشت. همزمان کارتان بهتر می شود و درآمدتان بالاتر خواهد رفت. تشکر از همراهیتون.
bani : سلام من هرچند وقت یکبار خواب در مذرسه بودن رو میبنم واکثر اوقات برام خوشایندنیست مثلا خواب پله های مدرسه که گاهی بالا یاپایین اومدن ازش برام سخت وترسناک میشه مثلا پله هایاباریکن یاحفاظ ندارن یاارتفاع زیاده یا مثلا سرکلاسم ولی اصلا دوست ندارم اونجاباشم یامسیر مدرسه که معمولافضای قشنگی نیست ،کلا اگه پنج بار خواب مدرسه رو ببینم یکبارش خوبه،ممنون میشم تعبیرش رو بدونم
فریبا هراتی
: شما احساس ناکافی بودن می کنید که شاید مربوط به ناامنی های دوران کودکیتان باشد که حل نشده مانده است. هنوز درس های زیادی هست که باید از زندگی بگیرید و باید سطح تجارب خودتان را بالا ببرید. گاهی شما نمی توانید نقطه نظرات جدید را بپذیرید و از اشتباهاتتان درس نگرفته اید. از تغییر و تحولاتی که خطرناک یا ناشناخته باشند می ترسید و می خواهید زندگی را میانبر زده و یکباره به هدف برسید. تشکر از همراهیتون.
میترا : سلام خواب دیدم در خانهای بسیار بزرگ و مجلل هستم با خانوادهای پرجمعیت که نمیشناختم فهمیدم که آنها خانوادهی پسری هستند که به اصطلاح معشوقهی من است
با من خیلی خوب رفتار میشد ناگهان آن پسر همراه با دختری که او را نامزد خود معرفی کرد از در وارد شد ولی آنهارا هم نمیشناختم
پسر تا مرا دید به سمت من آمد ولی من هیچگونه احساسی به او نداشتم شروع کرد به نگاه کردن من و گفت او نامزد من نیست و من فقط تورا دوست دارم ولی برایم مهم نبود و به او بی محلی میکردم انگار که اصلا اورا نمیشناختم مادرش به من میگفت به پسرم اهمیت بده و از این قبیل حرف ها
از خانه بیرون رفتم خانه در باغ بزرگی بود از باغ که امدم بیرون جادهای خاکی بود که بنبست بود در ته کوچه دو مدرسه متروکه استعدادهای درخشان وجود داشت آن پسر هم دنبال من آمد و درمورد مدرسه حرف هایی زد که یادم نیست
مدرسه متروک خیلی غمبار بود و برایم خاطراتی را تداعی میکرد
ناگهان عصبی شدم و با پسر دعوا کردم و او را از خود دور کردم و سوار لیموزینی شدم و رفتم و او همچنان نگاه میکرد
فریبا هراتی
: سلام. شما در شرایطی اغوا کننده قرار خواهید گرفت و به شما پیشنهاد کار می شود یا به شما وعده ثروتی را می دهند ولی شما قوی تر از آن هستید که این وعده ها شما را بفریبد. شما آزادانه فکر خواهید کرد، به ته قضیه عمیق خواهید شد و خواهیددانست که این وعده ها جز فریبی بیش نیست و درسهای تلخی از زندگی خواهید گرفت اگر بخواهید به این فریب ها تن بدهید. پس شما خوشبختی خودتان را انتخاب خواهید کرد و راه درست را انتخاب می کنید و به ثروت و شانس می رسید. تشکر از همراهیتون.
Fati : سلام.خواب دیدم تو یه دانشگاه فوق العاده بزرگ و شلوغ هستم.رئیس اون بخشی که من دانشجو بودم و خانومش قرار یه مهمونی یا یه چیزی مثل نذری رو تدارک میدیدن و اسامی افرادی که تقریبا همگی دانشجو های اون دانشگاه بودن تو یه لیست نوشته بودن.منم بهشون کمک میکردم در تهیه لیست و اسامی و گرفتن مجوز و اینا.بهم چن لیست کاغد دادن گفتن اینارو ببر و بده به فلانی بگو که فلانی داده.منم رفتم با اینکه زیاد نمیشناختم و دانشگاه شلوغ بود ولی اون فرد رو پیدا کردم.و کاغذارو دادم دستش و شرو کرد به نوشتن یه چیزایی و یه چیزایی هم میگف که دقیق یادم نیس مثلا میگف انگار دلشون نمیخاد تو منشی یا کمک کننده کارشون باشی منم گفتم حتما اشتباهی شده و نگاه کردم به کاغذا ولی سر درنمیاوردم.تو خواب باور نمیکردم اون رئیس همچین حرفی زده باشه و میگفتم اشتباه خونده.بعد اون اقا رفتم پیش یه خانوم دیگه و اسمش انگار خانوم بخشی بود.خلاصه کارا که حل شد میخاسم برگردم دیدم اکثر دانشجوها از یه راه دیگه میرن.منم از اون راه رفتم.کلی دستفروش و فروشنده بود انگار یه حال و هوای دیگه داشت.یه لحظه فک کردم اومدیم مسافرت و مشهد هستیم و قراره کلی بهمون خوش بگذره.یه خانوم دکتر با دوچرخه از کنارم رد شد و باهم حرف زدیم.یکم نگران شدم نتونم راهو پیدا کنم.ولی حال خوبی داشتم.و اون خیابون مثل شهر شلوغ و زنده و با نشاط بود.ممنون میشم تعبیر کنید
فریبا هراتی
: سلام. شما درسهای خیلی بزرگی از زندگی گرفته اید که با وجودی که شاید هنوز خودتان را خیلی تکمیل ندانید و احساس کنید که به همه چیز مسلط نیستید ولی زندگی شما به کامتان خواهد شد و مردم روی شما حساب خواهند کرد. رتبه اجتماعی خوبی خواهید گرفت و در دید گاه دیگران شخصیتی بزرگ خواهید داشت. یاد خواهید گرفت که در زندگی تان تعادل به وجود آورید و ایمانتان را قوی کنید و از زندگی تان لذت ببرید. تشکر از همراهیتون.
Shah57 : با عرض سلام و تشکر از زحمات حضرتعالی.
خواب دیدم در داخل یک محوطه رو باز خیلی بزرگ کلاس درس پزشکی است که من هم در آنجا هستم و فقط دو صندلی در ردیف اول بود و بقیه ردیفها با فاصله زیاد از ما فکر کنم خانم بودند البته چادری.در صندلی کناری من پدرم بود. پشت صندلی استاد گوشه محوطه توالت بود که پدرم رفت و آمد گفت آب ندارد و من رفتم تا برایشان چک کنم که یکیشان آب داشت و چک کردم. مواظب بودم که درهای دستشویی کاملا بسته بشود چون نزدیک صندلی استاد بود و میگفتم صدایی نشنوند از پدرم. سر کلاس با خودم میگفتم خوب است در 50 سالگی جراح میشوم که از شغل و رشته ای که داشته ام بهتر میباشد.ناگهان خودم را پشت فرمان ماشینی در حال توقف دیدم که دارم روی صندلی آن دستشویی میکنم(همش فکرم این بود کسی نبیند و صدایی در نرود که دیگران بشنوند). بعد یکی از مغازه دارهای آنجا آمد سراغم که بگویید پدرت دنبالت میگردد ناگهان پدرم را دیدم دماغ عمل کرده و نوک تیز دماغش توجهم را جلب کرد.
فریبا هراتی
: سلام. خواهش می کنم. شما نیاز دارید که آزادانه تر و بازتر یاد بگیرید و موقعیت های مختلف را بپزیرید. می خواهید از خودتان شروع کنید و شما باشید که پیشرو در کمک به دیگران هستید و دنیا از شما دنباله روی کند. مشکلاتی وجود دارد که شما نیاز دارید به آنها رسیدگی کنید و زخم های عاطفی و احساسی وجود دارد که شما می خواهید با حمایت کردن از دیگران این رخم ها را التیام ببخشید. می خواهید مشکلات عمیق اجتماعی را موشکافی کرده و حل کنید. پدرتان ممکن است فکر کنند که این کار نان و آب نمی شود ولی شما می دانید که محبت کردن به دیگران و خدمت به خلق باعث ازدیاد روزی شما می شود. حتی اگر به ظاهر فعالیت اقتصادی صورت ندهید ولی خداوند روزی شما را می رساند و پدر شما نظرشان عوض می شود و شفای احساسی پیدا می کنند و در تصمیمات شما کنجکاوی می کنند ولی دخالت نخواهند کرد. تشکر از همراهیتون.
amir : خانم هراتی عزیز خدا خیرتون بده
فریبا هراتی
: تشکر بسیار. بزرگوارید.
amir : با سلام و عرض احترام
من خواب دیدم در مدرسه ای هستم که همه سالنها و کلاس هاش تاریک بود , و همه در روشنایی بسیار کمی که از بیرون کلاسها به داخل سالن و کلاسها میومد درس میخوندن , تا دیدم همه جا تاریکه , با فریاد های بلند , داد میزدم که این چه وضعیه , مگه تو تاریکی هم میشه درس خوند سریع مسئولین مدرسه چراغهای سالن و کلاس ها رو روشن کردم و من با قدرت هر چه تمام با مدیر و اساتید اونجا سر این موضوع بحث میکردم ... روزتون خوش و برقرار باشین
فریبا هراتی
: سلام. شما از جهالتی که دنیا را فرا گرفته نگران و ناراحت هستید و احساس می کنید که تعمدا مردم را در گمراهی نگه داشته اند. اعتراض شما برای روشنگری و دادن امید و نور زندگی به مردم موثر واقع می شود و انشالله زندگی مردم در مدرسه ی دنیایی شان، مثبت اندیشانه تر و سرشار از امید خواهد شد. تشکر از همراهیتون.