تعبیر خواب مسافرت (سفر)
اگر خواب ببینید به مکانهایی ناشناخته و کشف نشده مسافرت کرده اید، دشمنانی خطرناک خواهید داشت. اگر ببینید هنگام سفر از زمینی سنگلاخ و شیب دار می گذرید، پس از رسیدن به منفعتی آشکار، زیان و نومیدی گریبانتان را خواهد گرفت. اگر ببینید به هنگام مسافرت از تپه ها و کوههای سرسبز و حاصلخیز عبور می کنید، به شکل برجسته ای شادمان و سعادتمند خواهید شد.
اگر ببینید به تنهایی با ماشین مسافرت می کنید، به سفری پر حادثه خواهید رفت. اگر ببینید همراه جمعیتی با ماشینی مسافرت می کنید، با ماجراهایی دلپذیر روبرو خواهید شد و دوستانی تازه پیدا خواهید کرد. اگر ببینید از طریق دریا مسافرت می کنید، علاوه بر گرفتن پاداشِ کارهای دشواری که به ثمر رسانده اید، پول بسیار زیادی نیز به دستتان خواهد رسید.
اگر ببینید هنگام مسافرت از طریق دریا، با فاجعه ای روبرو می شوید، گرفتار عشقهای دروغین خواهید شد. اگر کسی در خواب به جایی سفر کرد و محل جدید را از محل قدیم بهتر دید، کار و بارش روبراه می شود و اگر غیر از آن بود، تعبیر برعکس است. اگر در خواب ببینید سفر می کنید تغییری در زندگیتان پدید می آید. اگر ببینید که کسی را به سفر می فرستید، خبر خوشی به شما می رسد.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی ببیندکه سفر کرد و آنجا که رفت بهتر از آنجا بود که بود، دلیل است که حالش نیکو گردد. اگر کسی آنجا که رفت بدتر از آنجا بود که بود، تاویلش به خلاف این است.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که سفر کرد و ندانست که به کجا می رود، دلیل کند که از زن جدا گردد و یا از سرای خود به سرای دیگر رود. اگر به وداع قومی می رفت یا قومی به وداع او آمدند، دلیل است حالش متغیر شود و باز به صلاح آید.
جابر مغربی می گوید: اگر ببیند سفر کرد و با برگ و ساز بود، دلیل که حالش یا کارش نیکو شود. اگر به خلاف این ببیند، دلیل است کارش تباه شود.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Ad0rina : سلام، من در واقعیت جنوب زندگی میکنم(کیش) خواب دیدم برای یک هفته به شمال مسافرت کردم و در حالی که یک کفش پاشنه بلند ( که در واقیت نمیپوشم) (فکر کنم مشکی)پام بود داشتم راه میرفتمو از مناظر سرسبز رویایی لذت میبردم ، مناظر سرسبز بسیااار زیبا بود و انگار چون بارون اومده بوده همه رنگها شفاف و سرسبزی ها چشمگیر بود ،با خودم فکر میکردم که چه خوب میشه خونمونو و کارم رو بیارم کلا شمال .
فریبا هراتی
: سلام. شما چشم انداز تازه ای در زندگی تان پیدا می کنید. به موفقیت های زیاد می رسید و ثروت و تمول بیشتری را تجربه می کنید. شما به خوبی می توانید از خودتان حمایت کنید و با عزت و غرور، به خواسته ها و تمایلاتتان توجه بیشتری می کنید و اهمیت بیشتری به خودتان می دهید. احساس مثبت و آرامش به زندگیتان راه می یابد و شاید کسی عاشق شما می شود که از خودتان هم متمولتر است و می خواهد که از شما به شدت حمایت کند. شما ممکن است به پیشنهاد او به صورت جدی فکر کنید. تشکر از همراهیتون.
نورالله : سلام.خواب دیدم با یک مینی بوس بهمراه کلی ادم ناشناس داریم میریم سفر و من روی سه تا صندلی کنار هم بصورت دراز کش میخوام بخوابم بعدش یه زن ۵۰ساله که تو ماشین داره آشپزی میکنه میگه کی سیر داره و چندبار تکرار میکنه و من چند حبه سیر از تو جیبم درمیارم و بهش میدم و اون میگه چرا دفعه اول که گفتم ندادی،بعدش وسط راه برای استراحت ایستادیم وقتی پیاده شدم خانمم رو دیدم که انگار اونم مسافر بوده ولی من متوجه اش نشده بودم و میگه خواهرم ف تو سفر نبود و دیگه قرار هم نیست با ما سفر بیاد و خواهرم م از شوهرش طلاق گرفته و ۷۰۰سکه طلا مهریه گرفته و دوتا از سکه ها رو بصورت دستبند درست کرده و دستش کرده(خواهرش متاهله و به تازگی برای کار به شهر دیگه ای مهاجرت کردن).در ادامه بهمراه جمعیت به سمت یه کوه میریم و اونجا من شروع میکنم به آواز خواندن برای خودم و صدام خیلی زیبا ،دلنشین و قشنگ بود (شبیه شجریان )ولی بعد متوجه میشم که انگار توی یه سالن همایش هستیم و همه دارند با من اون ترانه را تکرار میکنند بیرون سالن توی کوه یک رستوران کوهستانی بود و من منو غذایی رو نگاه کردم و توی منو، ماهیگیری از برکه وجود داشت و من پیشنهاد دادم که حالا با هم بریم ماهیگیری از برکه .ممنون از لطف شما
فریبا هراتی
: سلام. شما مسئولیت و بارهای حمایت از خانواده و دوستانتان را تجربه کرده اید و از شما هم به خوبی حمایت می شود. شرایط زندگی تان تحولی مثبت خواهد داشت. به رفاه و ثروت زیادتر خواهید رسید. شما محافظه کار و آرام و عملگرا هستید و عقلانی و منطقی فکر می کنید. شما امنیت را به عشق ترجیح می دهید ( به خاطر دوست داشتن خانواده حاضر نیستید که ریسکی کنید که به ضررتان تمام شود) و می خواهید همیشه در مقابل خطرات از خودتان حمایت کنید و بر موانعتان غلبه کنید. خانم شما همفکر شماست ولی خواهر خانمتان به خاطر اینکه کارهای خودش را انجام دهد، و به رفاه و ثروت بیشتری برسد، مجبور است خلاف نظرات همسرش رفتار کند و اولویت های خودش را به اولویت های زندگی مشترکشان ترجیح می دهد و به کارش به شدت متعهد است تا به رفاه و ثروت بیشتری برسد. هارمونی و هماهنگی و آرامش به زندگی شما راه می یابد و نگرشها و افکار تازه ای به ذهنتان می رسد که زندگی آرامتری را داشته باشید. تشکر از همراهیتون.
arezoo : سلام.خاب دیدم رفتم مسافرت.دختریکی از فامیلاهم اونجا بود.من تاسوارقایق شدم وهنوزقایق تازه حرکت کرد یلنگه کفشم افتادداخل اب.ازبرگشت کمیومدم دیدم لنگه کفشم افتاده جاییکه پرخاکوماسه هست.باخوشحالی لنگه کفشودراوردموتمیزش کردم.دیدم یکفش کتونی قرمز رنگ ولی سایزش بچه گانس.با خودم گفتم من چجوری این کفشو میپوشیدم اینک خیلی کوچک.ولی کفشوپوشیدم دیدم سایزپامه وفوقالعاده راحت.وخوشحال ازینک کفشموپیدا کردم وباخوشحالی بدخترفامیلمون گفتم ببین کفشمو پیدا کردم ولی اون خوشحال نبود ودوتایی باهم برگشتیم.درضمن من مجردم و با برادر دخترفامیلمون که تو خواب دیدم در ارتباطم واون اقا از من کوچکتره.ما همودوستداریم وقراربودازدواج کنیم ولی یجورایی بینمون بهم خورد.اون زمانم ک این خوابو دیدم بینمون بهم خورده بود.ولی الان دوباره در ارتباطیم باهم ولی صحبتی از ازدواج نشد بینمون
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خوابتان این است که شما می خواهید زندگی تان را عوض کنید و کنترل و تعادل را در زندگی تان بدست بیاورید. شما به خاطر مسائل احساسی درگیری پیدا می کنید و اختلاف نظرتان با کسی که دوستش دارید باعث می شود که دلتان شور بزند و احساس منفی به ذهنتان راه پیدا کند. اما بعد از مدتی، قادر خواهید بود که علیرغم مشکلات و اختلافات نظرهایی که با عشقتان دارید، مشکلات را حل و فصل کنید و دوباره اعتماد به نفستان بالا می رود و احساس خواهید کرد که جاپای قرص و محکمی در رابطه با موقعیتی که در آن قرار گرفته اید دارید. اما خواهر این آقا از اینکه شما رابطه تان با او خوب شود زیاد راضی نیست. کوچکتر بودن او اصلا مهم نیست منوط به اینکه عقلانیت در وجود او قوی باشد. متاسفانه بعضی از خانواده ها نمی توانند با این مسائل جزیی و ابتدایی بخوبی کنار بیایند. امیدوارم ارتباط بین شما همیشه قوی و خوب باشد. تشکر از همراهیتون.
Shahrokh : سلام چند شب پیش خواب دیدم رفتم آلمان بعدش داشتم داخل شهر اامان نمیدونم کدوم شهرش راحت حرکت میکردم وحرف میزدم چون خواهرم المان فکر کنم بهش گفتم اومدم المان قرار بود بیاد دنبالم داخل خواب فکر کنم بچهها هم باهام بودن ولی داخل خواب نبودن ولی بعدش نمیدونم چطوری شد داخل خونه یکی از دوستان مشترکمان بودم که متخصص چشم است که میهمان هم داشت که نمیشناختمشون گفتمش دکترکه قراره خواهرم بیاد دنبالم بعدش بنده خدا تا دم منو در همراهی کرد جلوی خونش یه رودخونه کم عمق وتمیز بود بطوری که از دوطرف خونه بصورت راس یک مثلث عبور میکرد خیلی قشنگ بود کف رودخانه مثل یک خیابان سنگ فرش بود خیلی اب زلال وخنک بود وسایلم فکر کنم داخل یه جایی مثل ترمینال مانند گذاشته بودم که وقتی اومدن دنبالم با خودم ببرمشون وهنوز سرجاشون بودن وکسی بهشون دست نزده بود میدونستم بچهها باهام هستن ولی داخل خواب نبودن خلاصه خیلی خوشحال بودم ولی یکم نگرانی داشتم بخاطر اینکه بچه هام باهام بودن داخل یک کشور غریب داشتم ولی داخل خواب اصلا خواهرم دنبالم نیومد واصلا ندیدمش که بیدار شدم ولی کلا داخل خواب خوشحال بودم که سرزده اومدم المان وقراره یک هفته بمونم المان
فریبا هراتی
: سلام. شما به این فکر می کنید که اگر بخواهید چشم انداز تازه ای در زندگی تان داشته باشید و اگر بخواهید که تحولی در زندگی تان بوجود بیاورید، و مثلا از خواهرتان کمک بخواهید که شما را راهنمایی کند که مثلا به آلمان بروید، او چه برخوردی با شما خواهد داشت. دیدن دوست چشم پزشکتان در خواب، به این تعبیر است که شما باید بینش و خردتان را زیادتر کنید و بدون کسب اطلاعات کافی، اقدام ناگهانی در هیچ زمینه ای انجام ندهید. رودخانه ی به شکل راس یک مثلث در خوابتان گویای این است که دوست شما و شما در اصل آرمانهایی دارید که به آنها پایبند هستید و شخصیتی با ظرفیت و درستکار دارید. معنویت در وجودتان قویست و احساساتی هستید ولی باید بسیار محتاط باشید. خوابتان به شما هشدار می دهد که مطلقا نمی توانید روی خواهرتان در خصوص تغییر و تحول در زندگی تان حساب کنید. تشکر از همراهیتون.
Elnaz : سلام خسته نباشید من امشب خواب دیدم تو یه جای سر بسته هستم که میگن اونجا فرودگاه ترکیه هستش بعدش دیدم با خاهر و خاهر زادم اونجا هستم تو یه ساختمان نیمه کاره که گفتن ترکیه هستس خاهر زادم همش شلوغی میکرد از پله ها میرفت بالا و میومد پایین منم کلی دلهره داشتم که نکنه پاش گیر کته به یه جایی بخوره زمین اما خدا رو شکر چیزیش نشد و اومدیم تو یه محله ای که کلی از زنها جلوی در خونش وایستاده بودن بعدش دیدم یهویی در و خاهرم باز کرد بهم گفت تو بیا تو فقط من رفتم تو گفتن اینجا اش درست میکنن بعدش رفتم تو اتاق یکی از خونه ها که صاحب خونه اونجا نشسته بود با مادرم حرف میزد از مادر و خاهرم کلی پذیرایی کرد بود بعدش رفتم تو اشپزخونشون دستهامو شستم و بیدار شدم ممنون میشم تعبیرشو بگین
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید زندگی تان را متحول کنید و از شرایط امروزتان به شدت عصبانی هستید. احساس می کنید که زندگی تان دچار هرح و مرج شده است. شما کارهای نیمه تمام و اهدافی داشته اید که محقق نشده اندو باید روی ذهن و جسمتان کار کنید تا بتوانید خواسته هایتان را بدست بیاورید. شما نگران هستید که در بالا پایین های زندگی، بچه ی خواهرتان با مشکلی مواجه نشود. می خواهید نگرانی های مالی تان رفع شود و انشالله به خواسته تان خواهید رسید. دنیا به شما رو می آورد و گشایش کار پیدا می کنید. به ثروت می رسید نگرانی های گذشته تان و اشتباهات گذشته تان را می شویید می رود و شروعی تازه خواهید داشت. تشکر از همراهیتون.
Goliii : سلام من دیشب خواب دیدم مادرم و من و دایی پدرم که چند سال پیش فوت شدن و خانواده ایشون و با اتوبوس به مسافرت جمکران رفتیم شب بود ما داخل ی جاده آسفالت حرکت میکردیم و مسجد جمکران فاصله خیلی کمی با ما داشت من دقیقا گنبد مسجد رو نزدیک خودم حس میکردم همش به گنبد نگاه میکردم فضای مسجدخیلی نورانی و سبز بود ولی اطراف مسجد و اطراف جاده ای که ما حرکت میکردیم بیابان و زمین های بکر بوداتوبوس برای شام نگه داشت توی همون جاده آسفالت سفره انداختن .سفره آنقدر بزرگ بود که من اصلا نمیتونستم انتهای اون رو ببینم غذا خورش قیمه و سالاد بود و دایی پدرم همش سرش زیر بود و روبروی من نشسته بود بعداز اینکه این خوابم تمام شد دیدم که قرار پسر همسایه دایی پدرم به خواستگاریم بیاد (من اصلا ازاون پسر خوشم نمیاد) پدرم خیلی خوشحال بود همش این طرف و اون طرف میدوید و تدارک میدید ولی من با حالت تعجب بهش نگاه میکردم وواسم مهم نبود و میگفتم من که نمیخوام قبولش کنم و فقط واسه سرگرمی این خواستگار راه میدم و پدرم گفتن همین سال ۱۴۰۰ باید ازدواج کنی و فکری به حالت کنم چون ۳۰ سالت شده(:
فریبا هراتی
: سلام. شما و پدر و مادرتان برای رسیدن به آرزوهایتان متوسل به امام زمان ع می شوید. روح دایی پدرتان شاد. او از مسائلی با خبر است که شما نیز از آن مسائل با خبر خواهید شد. شما فکرتان ناراحت است و نمی دانید که اخر کار چه خواهد شد. شما سعی می کنید که آرامش را در زندگی تان حفظ کنید و روش و راه درستی را برای زندگی تان انتخاب کنید. نگاه شما به گنبد به این تعبیر است که شما به دنبال حمایت روحی و روشنگری می گردید و می خواهید که امام زمان ع شما را راهنمایی کنند. شما می خواهید برای زندگی تان تصمیمی بگیرید. شما دوستان زیادی دارید که شخصیت و خانواده تان را تصدیق می کنند و همه ی اشخاصی که متوسل به امام زمان ع می شوند هم مانند شما شخصیت بزرگ ایشان را باور دارند و از او حمایت می خواهند. اینکه دایی پدرتان سرش پایین بوده و به شما نگاه نمی کرده به این دلیل است که او می داند که شما پسر همسایه ی او را دوست ندارید و به شما حق می دهد که او را انتخاب نکنید. به پدرتان بگویید ازدواج به چه قیمتی؟ اگر او شخصیت خوبی داشته باشد که بحثی نیست ولی اگر او آدم خوبی نباشد آنوقت باید یک عمر بدوید دنبال اینکه چطور می توانید از دست او خلاص شوید و طلاق بگیرید. امیدوارم با دعای خیر امام زمان ع در پناه خدای بزرگ از شر آدمهای بد مصون و محفوظ بمانید. تشکر از همراهیتون.
Ommolbanin : سلام شهره هستم
من و همسرو دختر کوچکم که در خواب ده ساله هست از هواپیما پیاده شدیم آمریکا بودیم جای بزرگی بود هوا آفتابی و شلوغ و همینطور که به اطراف نگاه میکردیم ساختمانی ده طبقه دیدیم همسرم گفت آتش گرفته گفتم پس ساختمان پلاسکو که بلندتر بود باید سرت رو می گرفتی بالا تا تهش رو ببینی حتی حالتش رو در آوردم و همسرم از حالت من می خندید تند تند میرفتیم تا سوار تاکسی بشیم همسرم ساک به دست بادخترم جلوتر میرفتن خودم رو از پشت دیدم که پیراهن آبی آسمانی با یقه توری سفید با موهای سیاه بلند داشتم پشتشون تند تند میرفتم پای راستم راحت ولی پای چپم درد شدیدی داشت با دستم بلندش می کردم که بکشونمش زود به آنها رسیدم راننده تاکسی مرد مسن و خوشرویی بود و به فارسی احوالپرسی کرد به همسرم گفتم ایرانیه؟ گفت دوستش آقای نیازی هست ساک رو راننده صندوق عقب گذاشت رفتیم خانه او خیلی راحت نشستیم و چای خوردیم دختر ده ساله داشت با خودم گفتم خوبه بیست روز با اینها میریم می گردیم همسرم به دخترمون می گه درس بخونه میگم این بیست روز مسافرتیم و درس رو برگشتیم با خودم می خونه.
فریبا هراتی
: سلام. زمانی سن دخترتان در خواب مهم است که در بیداری هم سن او را ذکر کنید که من متوجه شوم در خواب بزرگتر از بیداریست یا خیر. به هر جهت شما برای خوشبختی دخترتان سعی می کنید که به موفقیت های بزرگ برسید و چشم انداز تازه ای در زندگی تان پیدا کنید. انتظاراتی که شما نسبت به موفقیت داشته اید، برآورده نشده و شما هر چند که تمام سعی خودتان را از نظر منطقی انجام داده اید ولی از نظر احساسی خودتان را تحت فشار می دانید. اما رفتارتان ملایم و خونسرد است و سعی می کنید که آرام و از خود گذشته باشید و حرفهای مثبت بزنید. همسرتان می خواهد که تلاش کند تا نیازهای شما را برآورده کند. به همین دلیل مدتی بارها و مسئولیت ها و سختی ها را از زندگی تان عقب می زنید و به استراحت و تفریح می پردازید تا مغزتان به آرامش بیشتری برسد و فکرتان باز شود. شما احساس ایزولگی و تنهایی دارید و می خواهید از خودتان حمایت کنید. تشکر از همراهیتون.
Ommolbanin : سلام.سن واقعی دخترم ۱۳ است.
فریبا هراتی
: او سادگی و خامی از خودش به خرج می دهد و شما نگران او هستید و می خواهید از او زیادتر از حد حمایت کنید.
Yazdan : ببخشید که خوابم رو درصفحه خودش ننوشتم
فریبا هراتی
: اشکالی ندارد لطفا منبعد دقت بفرمایید. تشکر.
Yazdan : سلام خانم هراتی جمعه صبح دیدم دم در واحدمون ایستادم وخانم همسایه واحد کناریمون اومد ونگاهی به داخل خونه انداخت ومن درو کیپ کردم ودر راهرو ایستادم وگفتم ببخشید خونمون شلوغه وخانم همسایه درو باز کرد اومد تو خونمون وپنجره راباز کرد وروشنایی وباد ملایمی اومد وپرده ها رو تکان میداد و یهو پدر مرحومم رو دیدم همون کت وشلوار وکلاه سابق رو پوشیده واسمم رو صدا زد وگفت دارم میرم بیرون خداحافظ ورفت.
ممنون ازتعبیر خوبتون
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خوابتان این است که خانم همسایه ی شما می خواهد از کار و زندگی شما سر دربیاورد و شما با او رودرواسی می کنید. او نیز پر رویی می کند و می خواهد از همه ی افکار شما آرزوهای شما، اسرار شما و همه چیز با خبر شود. روح پدرتان شاد. او شخصیتی حمایتگرایانه نسبت به شما دارد ولی اینکه او گفته من دارم میرم بیرون به این تعبیر است که شما دارید غیر عاقلانه و بی خردانه رفتار می کنید. پدر شما در خوابتان به خرد و عقلانیت شما هم تعبیر می شود و وقتی خردتان بیرون برود یعنی شما دارید اشتباه و کم عقلی به خرج می دهید. شاید بهتر است با خانم همسایه تان جدی تر و رک تر صحبت کنید. تشکر از همراهیتون.
Yeki1399 : سلام خواب دیدم برای ادامه تحصیل رفتم چین اولش برای هزینه نگران بودم ولی بعد خیالم راحت بود که جور میشه پولش تو خواب اشخاصی باهم رفیق بودن که تو بیداری نمیشناسمشون. بعد اونجا غذاهای خوشمزه داشت خیلی از بودن در چین لذت میبردم خودمو داخل یکی از جنگلهای چین دیدم که یهو باد شدیدی وزید و طوفان شد که مدل طوفانش عجیب غریب بود اینجوری که مثلا بعد طوفان اگه تابستون بود بهار میشد یعنی تغییر فصل میداد یه نفر بهم گفت در چین یه مواقعی از سال این اتفاق میوفته خلاصه وقتی طوفان میومد باید حواسمون جمع میکردیم که بهمون آسیب نرسه من وقتی طوفان میومد روی باد سوار میشدم و میرفتم روی ارتفاع تو آسمون و سعی میکردم کنترل کنم خودمو تا اسیب نبینم پایینو که نگاه میکردم اقیانوس بود و شالیزار و مناظر سرسبز خیلی قشنگ و من حواسم بود که جایی فرود میومدم که بهم آسیب نرسه و خودمو کنترل میکردم و مثلا مورب میرفتم تا باد منو جاهای ناامن فرود نیاره.. این بین شخصی ار دوستانم فکر کردم در طوفان گم شده ولی بعد پیداش کردم باقی خوابم یادم رفته ولی حسم درمورد اونجا خیلی عالی بود مخصوصا مناظر سرسبزش و اقیانوسی که دیدم
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید در زندگی تان پیشرفت کنید و سعی می کنید که خردمندانه و روشنفکرانه بیاندیشید. شما می خواهید که اهدافتان را به خودتان دیکته کنید و خودتان را مجاب کنید که فقط در جهت رسیدن به اهدافتان رفتار کنید و تغییرات مثبتی در زندگی تان بوجود بیاورید. شما کوشا مصمم و تا حد زیادی رازنگه دار خودتان هستید و برای خودتان اعتبار زیادی قائلید. می خواهید از امکاناتی که پیش رویتان هست استفاده کنید و شرایط را به نفع خودتان عوض کنید. وقتی که فکرتان ناراحت است و نگران هستید، سعی می کنید که کنترل بیشتری روی زندگی تان داشته باشید و درکتان را بالاتر ببرید تا احساس آزادی بیشتری داشته باشید. شما چشم انداز تازه و وسیعی نسبت به زندگی تان پیدا خواهید کرد و ارتباط روحی و معنوی شما با خدای بزرگ قویتر می شود. در سختی ها، استرس ها را فراموش می کنید و کنترل کاملی روی زندگی تان خواهید داشت. شما احساس قدرت می کنید و فکر می کنید که یک سر و گردن از دیگران موفق تر و بالاترید. اما دوست شما در شرایط مشابه شما، احساس استرس و افسردگی خواهد داشت. تشکر از همراهیتون.