کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب مسافرت (سفر)

اگر خواب ببینید به مکانهایی ناشناخته و کشف نشده مسافرت کرده اید، دشمنانی خطرناک خواهید داشت. اگر ببینید هنگام سفر از زمینی سنگلاخ و شیب دار می گذرید، پس از رسیدن به منفعتی آشکار، زیان و نومیدی گریبانتان را خواهد گرفت. اگر ببینید به هنگام مسافرت از تپه ها و کوههای سرسبز و حاصلخیز عبور می کنید، به شکل برجسته ای شادمان و سعادتمند خواهید شد.

اگر ببینید به تنهایی با ماشین مسافرت می کنید، به سفری پر حادثه خواهید رفت. اگر ببینید همراه جمعیتی با ماشینی مسافرت می کنید، با ماجراهایی دلپذیر روبرو خواهید شد و دوستانی تازه پیدا خواهید کرد. اگر ببینید از طریق دریا مسافرت می کنید، علاوه بر گرفتن پاداشِ کارهای دشواری که به ثمر رسانده اید، پول بسیار زیادی نیز به دستتان خواهد رسید.

اگر ببینید هنگام مسافرت از طریق دریا، با فاجعه ای روبرو می شوید، گرفتار عشقهای دروغین خواهید شد. اگر کسی در خواب به جایی سفر کرد و محل جدید را از محل قدیم بهتر دید، کار و بارش روبراه می شود و اگر غیر از آن بود، تعبیر برعکس است. اگر در خواب ببینید سفر می کنید تغییری در زندگیتان پدید می آید. اگر ببینید که کسی را به سفر می فرستید، خبر خوشی به شما می رسد.

محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی ببیندکه سفر کرد و آنجا که رفت بهتر از آنجا بود که بود، دلیل است که حالش نیکو گردد. اگر کسی آنجا که رفت بدتر از آنجا بود که بود، تاویلش به خلاف این است.

ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که سفر کرد و ندانست که به کجا می رود، دلیل کند که از زن جدا گردد و یا از سرای خود به سرای دیگر رود. اگر به وداع قومی می رفت یا قومی به وداع او آمدند، دلیل است حالش متغیر شود و باز به صلاح آید.

جابر مغربی می گوید: اگر ببیند سفر کرد و با برگ و ساز بود، دلیل که حالش یا کارش نیکو شود. اگر به خلاف این ببیند، دلیل است کارش تباه شود.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

476 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

نگار

نگار : سلام و تشکر بابت وب سایت خوبتون ..میخواستم تعبیر خواب رو در بخش مادر بنویسنم ولی عنوان رو پیدا نکردم....خواب دیدپ رفتم به دیدن مادرم وقتی رفتم بهم میگن رفته شمال با ماشین و این در حالی که مادرم هفتاد سال سنش و بیسواده و رانندگی بلد نیست و من در خواب به همین خاطر براش خیلی نگران بودم و توی ذهنم میگفتم الان سه شنبه و چهارشنبه است و به ترافیک میخوره و اونجارو نمیشناسه و گم میشه. رانندگی نمیتونه بکنه تو اون وضعیت....البته به تازگی پدرم رحمت خدا رفته نمیدونم ربطی به این موضوع داره یا خیر. .با تشکر از خانم هراتی عزیز

پاسخ
لینک۲۸ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۰۵:۵۳:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. مادر شما احساس می کند که در زندگی موفق بوده و به خواسته خودش رسیده است. روح پدرتان شاد. جهت ها در خواب معانی مشخصی دارند که شمال به آرامش و موفقیت اشاره می کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۸ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۰۶:۵۶
رز

رز : سلام وقت بخیر
خواب دیدم من و مامانم تو ماشین جدا و بابام و برادرم تو یه ماشین دیگه میخاستیم بریم مسافرت که ازتو ائینه دیدم ماشین بابام برگشت ایستادیم زنگ بزنیم چرا برگشتین مجدد اومدن اما با یه ماشین دیگه بودن که اون ماشین جوش اورد اب ریخیتیم سرش دوباره باهم برگشتیم خونه من رفتم لباسامو عوض کنم یه عالممه لباس نو بود که چندتاشو امتحان کردم یه لباسی انتخاب کردم پوشیدم دیدم استین کوتاه هس گفتم سردم میشه لباس استین بلندی زیرش پوشیدم منو رسوندن محل کارم یه گوسفند چاق اومد باهام حرف زد یادم نیس چه سوالی پرسید جوابشو که دادم گفت چه نازی داری دل همرو میبری بعدش سوار ماشین شدیم بریم مسافرت

پاسخ
لینک۲۰ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۱۱:۱۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما می خواهید تصمیمات جدیدی در زندگی بگیریدو شروعی تازه داشته باشید. کنترل زندگی تان در شرایط حاضر دست خودتان نیست و دیگران هستند که برای شما تصمیم میگیرند. مادرتان کنترل زندگی شما را در دست دارد و پدرتان کنترل زندگی برادرتان را. اما او و برادرتان عصبی می شوند و از مسیری که برای تصمیماتشان انتخاب کرده اند پشیمان خواهند شد. شما مجبور می شوید یک عقبگرد موقت در زندگی داشته باشید و به نقش های متغیر خودتان در زندگی فکر می کنید. از لحاظ مالی خیلی قوی نیستید و مجبورید که مراقب خودتان باشید که به فقر دچار نشوید. در محیط کارتان شخص پولداری که مثل گوسفند بی شعور و عامی است از شما خوشش خواهد آمد و بعد دوباره تصمیم می گیرید که تصمیمات جدیدی برای زندگی تان بگیرید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۰ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۳۹:۰۱
Eli

Eli : خانم هراتی ممنون از تعبیر تون فقط یه سوال داشتم....
اینکه من سفر کرده بودم معنی خوبی برای زندگی من نمیده؟؟ و اون خانه های زیبا و روشن ؟؟ فکر می‌کردم که شاید گشایشی برای من هم ایجاد بشه.
(در ضمن مادر من محبتی در حق این فامیلمون کرده که رفاه و امکانات زندگی کنونیش رو مدیون همون محبت مادرمه.. )

پاسخ
لینک۲۱ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۳۱:۲۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : بله البته سفر به جای بهتر یعنی بهتر شدن شرایط زندگی. من متاسفانه این مسئله را از قلم انداخته ام سهوا ولی دلیل عمده اش این بود که شما مفصلا از درو دیوار و رنگ ها و خیابانها به اندازه ای تعریف کردید که به ذهنم رسید که روحتان سفر کرده و موضوع مد نظری که ابتدا عرض کردم از ذهنم پرید. تشکر از یادآوری. زندگی شما هم انشالله حتما بهبود خواهد یافت.

پاسخ
لینک۲۱ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۰۶:۳۹
Eli

Eli : سلام خانم هراتی روز شما خوش

من خواب دیدم که به همراه پدرومادر مرحومم به آمریکا سفر کردیم و رفتیم پیش یکی از اقوام،( فامیل ما در واقعیت در کانادا زندگی می کنند) ...خانه اونا بزرگ و جادار ویلایی بود و حیاط دار با باغچه پر درخت... ماشین سفیدی هم در کنار گاراژشون پارک بود اتاقهای بزرگ ....و البته در واقعیت نیز خانه و زندگی مرفهی دارند و هم اکنون مشغول خانه سازی هستن ....دو دختر نوجوان دارن که من این دو رو خیلی کوچک در حد شش هفت ساله دیدم و گفتم شما توی عکسها یی که ازتون دیده بودم بزرگتر و درشت تر بودین در حالی که کوچیک هستین...
بعد فامیل ما ، ما رو برای گردش بیرون بردن ، سوار ماشینشون شدیم راهی که می‌رفتیم مثل جاده هایی بود که خصوصی برای چند خانه ساخته میشه یعنی خیابان پهن نبود فقط اندازه عبور یه ماشین بود کف خیابون رو هم سنگریزه های متوسط سفید و تمیز و زیبایی پوشانده بود...هوا آفتابی بود...

طرف چپ خیابون خالی بود اما در طرف راست سه چهار تا خونه بود بسیار زیبا نمای سفید و تمیزو بسیار بزرگ.... و معماری خانه ها با معماری خانه ها در عالم بیداری فرق داشت.. توی خواب گفتم چقدر قشنگن... دیگه اینکه جهت نمای اصلی خانه به سمت جنوب بود به جای اینکه به سمت خیابون باشه انگار درب خانه ها هم به سمت جنوب بود ...همون سمتی که ما داشتیم حرکت میکردیم یعنی ما از جنوب به شمال در حرکت بودیم ....
خیابون کوتاه بود و آخرش یه سکویی قرار داشت که بن بستش کرده بود و یه ساختمون خیلی بزرگ قدیمی روی این سکو بود مثل بناهای تاریخی که معماریش مثل معماری ابنیه تاریخی در عالم واقعی بود....و نمای ساختمون تیره و قدیمی بود و پرسیدیم گفتن اینجا ساختمان اداری دولتیه....من و مادرم از پله‌ها ی سکو بالا رفتیم نمیدونم مادرم چیکار کرد که من ناراحت شدم انگار داشت از سکو می‌افتاد و به حرف من که میگفتم نکن و مراقب بودم که نیفته اهمیت نمیداد و لج کرده بود((:
....بعد هم اومدیم خونه فامیلمون یکی از اتاقها رو دادن به ما که طی این مدت اونجا باشیم یه دمپایی هم دیدم شاید آبی بود نمیدونم دقیق... ضمنأ خونه رو حالت خالی بدون وسیله می‌دیدم فقط کمد لباسهاشون رو هم دیدم....همه خونه هم سفید بود....حتی کمد....
کلا حس خوبی داشتم توی خواب....
ببخشید که خیلی طولانی شد .
منتظر تعبیر بی‌نقص تون هستم...
سپاسگزارم

پاسخ
لینک۲۱ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۵۲:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحشان شاد. فامیل شما زندگی مرفه ای دارند ولی دخترانشان کم عقلی می کنند و بسیار رفتار بچه گانه ای دارند که شما انتظار ندارید اینگونه باشند. روابط آنها با هم صمیمی نیست ولی واضح و روشن است. گاهی پیش می آید که آدم فقط به واسطه روحش سفر می کند و چیزهایی که می بیند هم واقعی است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۰۶:۲۰
مریم

مریم : سلام خواب دیدم که دارم با یکی از دوستانم میرم سفر کاری و داخل ماشین قرمز یکی از دوستان میشینیم میبینم تو مسیر و اول مسیر مدام یادم میره چادرمو بردارم سفرر به نظر خارج از کشور و وقتی که میخاام از دست فروش جوراب بخرم میترسم خواهرم دعوام کنه ک پول نداره و میبینم دختر عموم میره داخل مغازه قیمت یک عروسک که لباس سفید پوشیده رو بپرسه منم دلم خواسته بود عروسک بخرم وداخل ماشین که میشم جا پره منو دوستم جا نمیشیم ولی بقیه میگن بشینید یکی از همکارا ب دوستم میگه از اون گروه بیا بیرون بیا تو گروه ما کار کن ممنون میشم تعبیرشو بگید

پاسخ
لینک۲۳ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۳۹:۴۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما احساس می کنید که زیر بار فشار کاری دارید له می شوید و زمان سختی را می گذرانید و احتیاج به استراحت دارید. دوست شما به نظر می آید که شاد و پر انرژی است و شما می خواهید از او تبعیت کنید و مثل او زندگی کنید و به آرامش برسید اما برای شما مسئولیت هایی وجود دارد که نمی توانید از یادشان غافل شوید. زندگی شما در هرج و مرج قرار دارد و نگران هستید که امنیت و گرمی لازم را در زندگی نتوانید به دست بیاورید. دختر عمویتان می خواهد سفید بخت باشد و شما فکر می کنید که این خواسته ی شما هم هست. احساس می کنید که در زندگی دوستتان جایی برای شما وجود ندارد و او خیلی سرش شلوغ است. حتی او ترجیح می دهد که با شما کار هم نکند و دوستان جدیدی داشته باشد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۲۴:۰۲
مریم

مریم : سلام.صبح بخیر.مامانم خواب دیده ..........رفتن مکه ..اونجا میخواستن برن غار حرا بابام میگ با ماشین بریم ولی مامانم میگ نه پیاده بریم ..دوتاشون میدوند تا برسند...وقتی میرسند ..اونجا سه تا دیگ نذری داشتن میپختن که یکیشون حلیم بود و گفتن نذر حضرت خدیجه هست..عموم گفت کی پخته میشه بخوریم و پخش کنیم؟

پاسخ
لینک۷ دی ۱۳۹۷ ساعت ۰۶:۳۰:۵۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. پدر و مادرتان کار خیری انجام خواهند داد که ثواب زیارت خانه خدا را برای ایشان می نویسند و آن این است که ایشان ( باید) نذر حضرت خدیجه س کنند که ( اگر وسعشان می رسد ) 3 بار نذری بدهند. یا حداقل یکبار نذری بدهند و یکی اش حتما باید حلیم باشد و بین فقرا پخش کنند. پدرتان می خواهد سریعا نذرش را ادا کند و مادرتان می گوید کم کم اینکار را می کنیم. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۷ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۵۹:۳۶
مریم

مریم : سلام.خواب دیدم رفته بودیم جمکران .من و مادرم و زن داداشم و داداشم....داشتیم وسایل رو جمع میکردیم که برگردیم داداشم هی غر میزد....سر هر مسئله کوچیکی غر میزد...بعد من یه لحظه ازشون جداشدم .که زود برگردم بریم خونه...رفتم داخل صحن مسجدجمکران و خیلی ناراحت بودم نشستم روی صندلی (خیلی شلوغ بود و داشتن دعا میخوندن)یه خانمی اومد خیلی با خوبی صحبت کرد.. من که میخواستم پاشم از روی صندلی گفت که میخواد بشینه جای من.....وقتی داشتم بلند میشدم از تو کیفم عکسهام ریخت روی صندلی (عکس های رسمی مثل عکس شناسنامم بودن)وقتی میخواستم جمعشون کنم بزارم توی کیفم اون خانومه کمکم جمع کرد.....بعد خونه رو یادمه که اومدم و دیدم یکی دیگ از داداشیام با لباس راحتی دراز کشیده خونمون...و نمیدونم چی شده بود یه جریانی مثل تصادفی چیزی واسش رخ داده بود که الان خونه ی ما بود..و به من گفت بیا بشین روی دلم!

پاسخ
لینک۱ دی ۱۳۹۷ ساعت ۰۶:۰۸:۱۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما خواسته ای دارید که برای حاجت روایی به امام زمان ع رجوع می کنید و متوسل به ایشان می شوید. احساس شما نسبت به آرامشی که در توسل به امام زمان ع دارید بسیار قوی است. فکرتان آشفته است ولی تمرکزتان را به دست خواهید آورد. برادرتان سر موضوعی بسیار حساس و ناراحت است و با شما درددل خواهد کرد و او از شما می خواهد که به او آرامش دهید و درددلش را بشنوید. استرس زیادی به او رسیده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۳۴:۵۵
مریم

مریم : سلام.من خواب دیدم رفتیم قم با دوستم (فکرکنم از راه دانشگاه بود)بعد گفتن این همه راه تا قم اومدیم مشهد هم بریم ببریمشون.مشهد هم رفتیم.با تاکسی که دختر و پسرباهم بودیم رفتیم حرم. شب بود با دوستم نمیدونم داشتیم میرفتیم حرم یا برمیگشتیم توی کوچه تنگی بودیم یه اقایی اونجا بود که من احساس تنفر بهش داشتم صورتش نمیدونم چه شکل بود ولی بهم گفت چی توجیبته منم ازجیب شلوار سمت راستم سنگ پا دراوردم!وگفتم تو جیبم گذاشتمش حواسم نبود!و انداختمش زمین و گفتم نمیخوامش...بعد که برگشتیم از سفر کف دستم یه برامدگی بوجود اومده بود به اندازه بادوم به مادربزرگم نشون دادم گفت چشمت کردن

پاسخ
لینک۲۳ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۰۵:۵۹:۳۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما کار خیری انجام داده اید که برایتان ثواب زیارت نوشته می شود ولی در مقطع و شرایطی بغرنج خیلی زمخت گویی می کنید و پر رویی از خودتان نشان می دهید که کسی که از او متنفرید در مقابل این زبان سختی که در مقابل او به کار می برید ضربه می خورد. شما هم تصمیم می گیرید که دیگر از الفاط خشن و بد استفاده نکنید. شما آدمی مهربان هستید که دستتان همیشه برای کمک به دیگران باز است ولی نباید کسی حس کند که می تواند از شما سو استفاده کند. سعی کنید زیاد در چشم نباشد و آرام رفتار کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۰۲:۰۵
negar

negar : سلام وقت بخیر
این خواب داداشم دیده.
خواب دیده پدر مادرم با خانواده دختری که دوستش داره رفتن مسافرت که قراره خودمم بعد برم بشون ملحق بشم که وقتی میرسم به مامانم زنگ میزنم میگم من نوشهرم بعد میگه ما امدیم خانه مهرنوش ((خواهر دختری که دوستش دارم))که گفتم من نمیام انجا خجالت میکشم...
اینم خدمتتون عرض کنم که امروز قراره زنگ بزنن خاستگاری کنن،قبلا خاستگاری کرده بودم که جواب منفی گرفته بودم میخواستم ببینم مربوط به خوابم میشه

پاسخ
لینک۴ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۵۴:۲۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. پدر و مادر شما و همینطور خانواده دختری که دوستش دارید، احساس می کنند که زندگی شان در کنترلشان نیست و باید انرژی زیادی را صرف راضی کردن همدیگر بکنند. شاید شما حس کنید که مثل زالو خونتان را می مکند و از شما سو استفاده می کنند. خواهر دختری که دوستش دارید، نظری در مورد خواستگاری شما می دهد که پدر و مادرتان با آن موافقند ولی شما الان فکرتان ناراحت است و احساس می کنید که اعتماد به نفستان کم است و می ترسید و می خواهید از روبرو شدن با آنها خودداری کنید. احتمالا همه با نظر خواهر مهرنوش موافقت می کنند و اگر او نظرش با ازدواج شما موافق است، دیگران هم خواهند پذیرفت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۵۹:۳۲
Mo

Mo : سلام خانوم هراتی .من خواب دیدم که مادرشوهرم که یکبار هم مشهد نرفته ، و خودم و شوهرم باهم تو راه مشهد بودیم اونم پیاده . وسط راه که رسیدیم به مغازه برخورد کردیم که مرغ رو تیکه کرده بود به تیکه های بزرگ و پخته و آماده با برنج و مخلفات داشت میفروخت و شلوغ هم بود تقریبا و یه سینی پراز تیکه های بزرگ مرغ رو گذاشت جلو ما و گفت هرکدوم تیکه رو دوست دارید بردارید ببرید حساب کنید و ما با دست برداشتیم .شوهرم ران کامل و من هم ران کامل که لذیذ تر هست برداشتیم و بردیم واسه حساب کنیم.غذا رو برداشتیم و باز مادرشوهرم به ما اضافه شد تو مغازه نبود .و باز به راهمون ادامه دادیم تا اینکه رسیدیم به یه جایی که دریاچه خیلی زیبا و شفاف بود ولی دور بود از ما و دسشویی داشتیم منو شوهرم که باز این قسمت خواب هم مادرشوهرم نبود و رفتیم کنار یه خونه ای که انگار قبلا هم من اونجا رفته بودم و میشناختم چون چندبار مشهد رفتم .خلاصه خونه بغلیش در دستشویی رو قفل کرده بود که شیشه کنارش باز بود و من قفل رو باز کردم اروم رفتیم داخل و شوهرم سریع نشست رو سنگ و ادار کرد .من تا اومدم بشبنم صابخونه اومد و مارو دید و کمی دعوامون کرد و من الکی گفتم باردار هستم باید برم دستشویی. کلی ازم عذرخواهی کردن و بهم اصرار کردن که بیا برو داخل و من دیگه نرفتم چون دستشویی زیاد نداشتم و باز به راهمون ادامه دادیم و مادرشوهرم به ما اضافه شد باز .مادرشوهرم قدم هاش رو سریعتر از ما برمیداشت .همینجور پیاده رفتیم تا بالاخره رسیدیم به شمهد .مادرشوهرم نشست و چندتا کودک جلوش داشتن بازی میکردن که یکدفعه بچه های کوچیک خواهرشوهرمم اونجا بودن و قرار بود مادرش اینا هم برسن تو راه بودن و منو شوهرم رفتیم جلو حرفم .در حرم جلومون بود و مشخص بود نشستبم اون غذایی که خریده بودیم رو خوردیم کنارمونم میوه فروشی بود ..و بعدش شوهرم رفت که بلیط برگشت هواپیما بگیره که از خواب بیدار شدم
معذرت میخوام که انقدر طولانی شد .لطفا تعبیر خواب بنده رو بگید .با تشکر از شما

پاسخ
لینک۳۰ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۴۳:۵۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما و مادر شوهرو شوهرتان برای حاجاتتان متوسل به امام رضا ع خواهید شدو آرام آرام به خواسته هایتان می رسید و احتیاجات شما بیشتر مادی است و احتیاجات مادر شوهرتان معنوی است. او خیالش از بابت خیلی مسائل راحت تر است از شما. شما و همسرتان انرژی منفی تان را تخلیه خواهید کرد و فکرتان باز می شود. مادر شوهر شما زودتر از شما به حاجاتش می رسد و بیشتر به خاطر دخترش دعا می کند تا به خاطر خودش. شما انشالله حاجت روا خواهید شد و خیلی زود به زندگی تان سرو سامان می دهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۰ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۴۱:۰۶
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.