تعبیر خواب مسافرت (سفر)
اگر خواب ببینید به مکانهایی ناشناخته و کشف نشده مسافرت کرده اید، دشمنانی خطرناک خواهید داشت. اگر ببینید هنگام سفر از زمینی سنگلاخ و شیب دار می گذرید، پس از رسیدن به منفعتی آشکار، زیان و نومیدی گریبانتان را خواهد گرفت. اگر ببینید به هنگام مسافرت از تپه ها و کوههای سرسبز و حاصلخیز عبور می کنید، به شکل برجسته ای شادمان و سعادتمند خواهید شد.
اگر ببینید به تنهایی با ماشین مسافرت می کنید، به سفری پر حادثه خواهید رفت. اگر ببینید همراه جمعیتی با ماشینی مسافرت می کنید، با ماجراهایی دلپذیر روبرو خواهید شد و دوستانی تازه پیدا خواهید کرد. اگر ببینید از طریق دریا مسافرت می کنید، علاوه بر گرفتن پاداشِ کارهای دشواری که به ثمر رسانده اید، پول بسیار زیادی نیز به دستتان خواهد رسید.
اگر ببینید هنگام مسافرت از طریق دریا، با فاجعه ای روبرو می شوید، گرفتار عشقهای دروغین خواهید شد. اگر کسی در خواب به جایی سفر کرد و محل جدید را از محل قدیم بهتر دید، کار و بارش روبراه می شود و اگر غیر از آن بود، تعبیر برعکس است. اگر در خواب ببینید سفر می کنید تغییری در زندگیتان پدید می آید. اگر ببینید که کسی را به سفر می فرستید، خبر خوشی به شما می رسد.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی ببیندکه سفر کرد و آنجا که رفت بهتر از آنجا بود که بود، دلیل است که حالش نیکو گردد. اگر کسی آنجا که رفت بدتر از آنجا بود که بود، تاویلش به خلاف این است.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که سفر کرد و ندانست که به کجا می رود، دلیل کند که از زن جدا گردد و یا از سرای خود به سرای دیگر رود. اگر به وداع قومی می رفت یا قومی به وداع او آمدند، دلیل است حالش متغیر شود و باز به صلاح آید.
جابر مغربی می گوید: اگر ببیند سفر کرد و با برگ و ساز بود، دلیل که حالش یا کارش نیکو شود. اگر به خلاف این ببیند، دلیل است کارش تباه شود.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
افسون : با سلام و عرض احترام خدمت شما.خواب ديدم زن و شوهري( آشنا) سر سفره اي بودند و برادر آن آقا هم سر سفره بود و من آنها را مي ديدم ولي يادم نمي آيد كه سر سفره چيزي بود يا نه . در خواب نديدم كه چيزي بخورند . در خواب با خودم مي گفتم برادر همسر آن آقا كمتر عصباني مي شود . حس مي كردم آن زن و شوهر مي خواهند به سفر بروند ولي نمي دانستم به كجا. فقط حس مي كردم كه مي خواهند به سفر بروند . ممنون مي شوم خوابم راتعبير كنيد.
فریبا هراتی
: سلام. روابط آنها با هم دوستانه تر خواهد بود و آن خانم و آقا نمی خواهند که دیگران در کارشان دخالت کنند و برایشان تصمیم بگیرند. تشکر از همراهیتون.
زهرا : سلام. خسته نباشید. خواب دیدم که با ماشینم رفتم ترکیه وشاید یکی از شهرهای مرزی ترکیه بود . بعد اون شهر ترکیه ای را بیشتر اعراب بودند ومن گفتم که وقتی اینجا هم بیشتر عرب هستد حتما اینجا را هم مال خودشون یا بخشی از خودشون میکنند.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. لطفا برای دفع شر صدقه بدهید. موردی پیش می آید که ممکن است شما اعصابتان خورد شود و ضرر کنید. تشکر از همراهیتون.
Mahsa : با سلام و احترام
خانم هراتی عزیز خواب من اینطور بود که از خونه بیرون بودم در عالم خواب ،که یهویی تو هواپیمای در حال پرواز و بعد هم از هندوستان سر در آوردم،نمیدونم چی بود بعد خودم رو در هندوستان با دوستم دیدم ،با اتوبوس تو کشور هند می رفتم و اصلا باکی نداشتم که من تو کشور غریبه که جایی رو نمی شناسم پیاده شدم و ۲ خانم با لهجه اصفهانی بهم گفتن چه خوب شد که ما از شهر خودمون کسی رو پیدا کردیم و بعد رفتیم سمت خونه ای که قرار بود اسکان داشته باشیم
تلفنم شارژ نداشت که به خونوادم خبر بدم من نیستم و راستش اصلا دلم نمیخواست بدونن کجام،چون بهر حال ناراحت می شدن که من تو یه کشور غریب هستم ،هر طور شد باهاشون تماس گرفتم و گفتم که نیستم و اونها هم متوجه شدن که من کجام
همینطور که منتظر بودیم بریم داخل خونه به اطرافم نگاه کردم دیدم اطرافم سراسر پوشیده از برفه نگاه کردم دیدم برف خیلی قشنگ و نسبتا تند و نرمی داره می باره
ممنونم خانم هراتی عزیز
فریبا هراتی
: سلام. شما اعتماد به نفستان بالاست و کنترل کاملی روی مقصد و هدف زندگی تان دارید و می خواهید به موانع سر راهتان غلبه کنید و به دستاورد های خودتان هم اعتماد دارید ولی اشتباهی روی می دهد که به مشکل مواجه می شوید ولی دنیا به شما رو می آورد و افکار خوبی به ذهنتان خواهد رسید. شاید ارتباطات شما با دیگران کم شود ولی شما را درک خواهند کرد. سردی روابط و رکود در اقتصادتان مدتی پیش می آید ولی شما امیدوار هستید که سختی ها می گذرند و خوشبین هستید. تشکر از همراهیتون.
مینا : باسلام خواب دیدم با دخترم تو فرودگاه هستیم وداریم به یه سفر می ریم وبا هم از مغازه ها دیدن می کنیم وداخل فرودگاه مشغول گشت وگذار بودیم تقریبا یه همچین خوابی و چند شب پیش با پسرم دیدم انگار عاظم سفر بودم ولی پسرم انگار فقط من و رسونده بود وخودش نمیومد ولی دوتامون تو فرودگاه بودیم
فریبا هراتی
: سلام. تمایل شما برای رسیدن به آزادی بالاست و جاه طلبانه ایده های بالایی برای خودتان در نظر می گیرید. امیدوار هستید که در زندگی تان به سمت مقصد جدیدی بروید و آماده هستید که شروعی جدید را تجربه کنید و زندگی تان را متحول کنید. به انتخاب های پیش رو نگاه می کنید و از این که دیگران برایتان تصمیم بگیرند و از شما سو استفاده کنند خسته شده اید. در شرایط حاضر به خواسته هایتان نرسیده اید و نمی دانید دقیقا می خواهید چه کار کنید. نوشتن 2 خواب در یک خواب هم خلاف مقررات سایت است. تشکر از همراهیتون.
مروارید : سلام خانم هراتی عزیز
خواب دیدم داریم با قایق همراه پدرم و خواهرم و راننده داریم میریم به ی جایی و قایق خیلی تند میرفت و من یکم میترسیدم بعدش از ی تونل گذشت و ما رسیدیم به شهر و من وقتی رسیدم گفتم اینجا که قشم هست و خیلی شلوغ بود و من حس خوبی نداشتم یعنی خیلی خوشحال نبودم بعدش بابام انگار نبودش و رفته بود جایی بعدش به ما خبر داد که بیاین فلان جا ی آدرس داد و من و خواهرم رفتیم و وارد ی خونه ای شدیم بابام یک سمت اتتق بود و دو تا دختر کنار هم با فاصله از بابام نشسته بودن و انگار بابام میشناختشون و احساس صممیت داشتن ولی من دوست نداشتم برم خونه غریبه و خواهرم جلو رفت و من پشت سرش وارد شدم ولی پای راستم خواب رفته بود و تا وارد شدم گفتم پام خواب رفته و دست دادم بهشون و نشستم.ممنون
فریبا هراتی
: سلام. پدر شما می خواهد شما و خواهرتان کاری را انجام دهید که شما نسبت به آن احساس منفی داریدو دوست ندارید انجامش دهید و او شما را وادار می کند که خیلی سریع به انجام اینکار مبادرت کنید. از نظر پدرتان شاید این کار سخت به نظر بیاید ولی پول خوبی در این کار هست و دنیا به شما رو می آورد. اما شما اصلا احساس مثبتی ندارید و فکر می کنید که استقلالتان را از دست می دهید یا نمی توانید آنطور که دوست دارید روی پای خودتان بایستید. تشکر از همراهیتون
negin : خانم هراتی عزیزم سلام.
من مدت یه سال با آقایی رابطه عاطفی داشتم.ما ساکن کرمان هستیم و ایشون یه شهر دیگه زندگی میکنن که به ما نزدیکه.با اینکه ایشون همیشه میخواستن منو ببینن من تفره میرفتم و میگفتم نه.تا اینکه چند وقت پیش از هم جدا شدیم و ایشون با یه نفر دیگه هستن در حال حاضر.دیشب خواب میدیدم که به من پیام دادن و محتوای پیامشونم چیز مثبتی بود که من یادم نیست دقیقا چی بود.بعد من جوایشونو دادم و دیدم که باز ایشون پیام منو نگاه نمیکنن و جواب نمیدن.بعد یهو دیدم که آفریقا هستیم توی یه هتل من سوار یه ماشین شدم که میدونستم مال ایشونه و اونم اومد و سوار ماشین شد و من بهش گفتم:نمیخوای باهام حرف بزنی؟پاسخی نداد.منم چندین بار گردنشو بوسیدم!!که یهو با ناراحتی گفت.تو از من فرار میکنی من ۴ روز کرمان بودم تو یه بارم حاضر نشدی منو ببینی(در حقیقت اینطور نیست)بعدم حرکت کرد.منم توی راه براش توضیح میدادم که من هیچ وقت بدون پدر و مادرم جایی نرفتم و همیشه همه جا بابام همرام بوده.اونم انگار قانع شد.بعد رفتیم توی بازار سنتی آفریقایی ها اونجا برای خودش یه ساندویچ گرفت بعد با مهربونی گرفتش جلوی من و گفت از این یکم بخور خوشمزست.دوستمم همرامون بود و من بهش میگفتم اگه میخوام دوباره ولم نکنه باید برم ببینمش اونم تایید میکرد.
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. او به شما فکر کرده و نظر مثبتی روی شما دارد چون با او بیرون نرفتید. هر چند که در عمل نشان می دهد که مخالف این کار شما ست و دوست داشت با او بیرون می رفتید ولی در ته دلش شما را تحسین می کند. شما هر دو احساس می کنید که از این موردی که پیش آمده روحتان سوخته و او تحت فشار عصبی است و امیدوار است که شما هم از نبود او احساس ناراحتی کنید ( این آقا با خودش درگیر است و هم میخواهد خوش بگذراند هم می خواهد همسرش تمیز باشد و شانس آورده اید که موقعیت نداشته که شما را خیلی نزدیک به خودش ببیند). نیت این آقا ازدواج نبوده و شما را خداوند از دست او نجات داده. تشکر از همراهیتون.
سحر : سلام خانم هراتی صبحتون بخیر
من خواب دیدم یه جایی بودم داشتم جوراب کش مو میخریدم بعد به فروشنده گفتم اینارو حساب کردی؟گفت نه بذارید بزنم تو فاکتور دنبال اون داشتم از پله ها پایین میرفتم که تو یکی از طبقات همسرم رو دیدم داشت به همکارش میگفت تو باید بری فلان جا منم فکر گردم دیدم باید برم بعد به من نگاه کرد گفت میای بریم شمال؟گفتم اره حتما که گفت خوبه پس همه چیز جوره و انگار همدیگه رو بغل کرده بودیم تو همون حالت بعدش من رفتم به راهم ادامه بدم تو خواب یادم افتاد ما باهم قهریم به خودم گفتم پس ینی همسرم میخواد برگرده خونه با خودم گفتم برم ازش بپرسم کی میاد دوباره از پله ها اومدم پایین اتاقی که کار مبکرد رو پیدا کردم همکاراش که چندتا آقا بودن حدود 7 یا 8 تا اومدن هی به من سلام کردن انگار منو میشناختن ولی من نمیشناختمشون سراغ همسرم رو گرفتم گفتن رفته تا فلان جا الان برمیگرده
ممنون میشم تعبیر کنید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به آشتی و منظم کردن افکارتان فکر می کنید و می خواهید که حساب و کتاب زندگی تان را درک کنید. همسرتان هم می خواهد که با شما آشتی کند. شاید راجع به شما با دیگران هم صحبت کرده و به بهبود زندگی تان فکر می کند اما الان هنوز تصمیم قاطعی نگرفته که چکار کند و باید منتظر بمانید. تشکر از همراهیتون.
آرام : سلام روزتون بخیر
امروز صبح خواب دیدم با خانواده به یک سفر خارجی رفتم. ی جای خیلی خوب و خوش آب و هوا. همه چیز عالی بود و خیلی بهم خوش گذشت جوری که دیگه دلم نمی خواست برگردم. سپاس از تعبیرهای دقیقتون
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید که چشم انداز جدیدی نسبت به زندگی پیدا کنید. شرایط زندگی تان مثبت شود چون در شرایط حاضر احساس می کنید که دیگران برایتان تصمیم می گیرند و از شما سو استفاده می شود. در شرایط حاضر زندگی شما در هرج و مرج قرار دارد. تشکر از همراهیتون.
Tiyana : سلام من خواب دیدم به همراه تعدادی از اقوامم به شهر دزفول رفتیم که نا به حال نرفته بودیم، شهر سرسبزو قشنگی بود خانه ی یکی ازدوستانم رفتیم به دوستم گفتم همینه که نمیای تهران از بس اینجا قشنگه، سرمیز شام پدرشوهرم روبروم نشسته بود نمیدونم چی گفت که باهم خندیدیم، بعد هم دستم رو گرفت و نوازش کردوسفت فشار میداد،همه جا دنبالم بودتو احساس میکردم دلش میخواد جای پسرش بود و با من ازدواج کرده بود
فریبا هراتی
: سلام. روابط شما با پدر شوهرتان بد می شود. او شما را ارزیابی می کند و توقعات و انتظارات خیلی زیادی از شما دارد که باعث ناراحتی شما می شود. روابط و دوستی های شما خراب خواهد شد. سوالات و هیجانات منفی در زندگی تان پیش خواهد آمد و شما احساس می کنید که دیگران می خواهند جای شما تصمیم بگیرند و از شما سو استفاده کنند. دوستتان اما از نظر اجتماعی از شما شرایط پایین تری دارد و رفتارش با شما صمیمی است. شما سر شروعی تازه یا پایان یک موقعیت با پدر شوهرتان به توافق می رسید. تشکر از همراهیتون.
parsa : سلام
شنبه (97/11/27) ساعت (4:10 تا 3:50)
توی ترمینال به همراه تعدادی دانشجوی پسر و دختر ناشناس که من تصور می کردم همکلاسی و هم دوره خودم هستند آماده سفر از شهر محل تحصیل به شهر محل سکونت خودشون هستند من هم فوری از باجه شرکت مسافربری بلیط اتوبوس برای رفتن به شهر محل زندگیم تهیه کردم بعد با راننده اتوبوس صحبت کردم و بلیط رو بهش نشون دادم و با دیگر دانشجویان که کیف بدست داشتیم داخل ترمینال منتظر بودیم که سوار اتوبوس بشیم من با سه دختر خانم دانشجوی زیباروی(حدود 20 یا 21 سال) در مورد خروجی ترمینال صحبت کردم به شوخی یکی از دختر ها که چهره ای زیبا داشت بهم گفت برو طبقه بالا، من بهش لبخندی زدم بعد همگی(من و دیگر دانشجویان و راننده) از طبقه ای چند پله پایین رفتیم، بعد سوار اتوبوس شدیم ولی مثل اتوبوس های واحد شهری سرپا ایستادیم و اتوبوس حرکت کرد.
فریبا هراتی
: سلام. شما به مرحله ی جدیدی از زندگی تان رسیده اید و زندگی تان متحول خواهد شد. مسیر حدیدی را در زندگی پیش خواهید گرفت و آماده هستید که شروعی تازه داشته باشید. تشکر از همراهیتون.