تعبیر خواب مسجد
اگر خواب ببینید در مسجد نماز می گذارید، کاری بزرگ و خوب انجام می دهید. اگر وامداری یا محبوسی یا بیماری در خواب ببیند که در مسجد نماز می گذارد، از سختی و بدبختی نجات می یابد. اگر کسی ببیند در مسجد نماز می گذارد یا در وضو خانه وضو می گیرد که بعدا نماز را اقامه کند، زن می گیرد و زن او پارسا و اهل دین خواهد بود.
اگر بیننده خواب، رو به قبله در خواب نماز می گذارد، کاری خوب و خداپسندانه انجام می دهد و اگر ببیند در جهتی غیر از قبله نماز می خواند، کاری خلاف انجام می دهد که او را خسران دنیا و عاقبت نصیب می کند. اگر ببینید خانه شما مسجد شده، به بزرگی و مجد و عظمت می رسید و اگر ببینید در مسجد خانه گزیده و اقامت کرده اید، از بزرگی حمایت می طلبید و او شما را مورد عنایت و حمایت قرار می دهد. اگر ببینید مسجدی خراب شد، دلیل که عالمی از آنجا بمیرد.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن مسجد بر یازده وجه است:
- پادشاه،
- قاضی،
- عالمی بزرگ،
- رئیس،
- امام،
- خطیب،
- موذن،
- قیّم،
- نام نیکو،
- خیر و برکت،
- زن نیکو.
جابرمغربی می گوید: اگر دید به مسجد یا مکه یا مدینه رفت، دلیل که از همه ترس ها ایمن شود و مرادهای دنیوی و اخروی حاصل کند.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
aminhoseini : سلام من کرد زبان هستم . خواب دیدم جبهه بودم و داشتم از جبهه برمیگشتم که یکدفعه خودم را با لباس کردی بسیار زیبایی به رنگ کرمی مایل به سفید در میان رهبران کرد عراق و خانوادهشان به همراه خانمم دیدم و همگی شروع کردیم به پایکوبی کردی . خیلی با هیجان و تحرک زیاد پایکوبی میکردم و خانمم را دیدم که به یکی دو نفر آموزش پایکوبی میداد ، در حین پایکوبی یکدفعه دیدم جوراب سفید رنگم قسمت انگشت بزرگش سوراخ شده ، از حلقه پایکوبان خارج شدم خواستم جورابم را دربیارم که یکدفعه دیدم جورابم خودبخود درست شده در همین گیرودار بودم یکدفعه خودم را داخل آسانسوری دیدم به همراه چند نفر که احساس میکردم آسانسور مسجدالحرام یا کعبه است و همان لباس نو و زیبا و کرم مایل به سفید رنگ را که توی پایکوبی تنم داشتم باز تنم بود و با خودم میگفتم کاش الان که اینجای مبارک هستم کاش ریشم را که از ته ریش کمی بیشتر سر درآورده بود میزدم ، از داخل آسانسور یک مرغ محلی بسیار بزرگ دیدم به اندازه یک گاو که دانه میخورد و احساس میکردم برای قربانی کردن اونجاست و چند نفر خدمه هم دورش بودند از آسانسور پیاده شدم روبروم دیواری بود که روش جای دست و پیشانی به حالت برجستگی و تورفتگی بود و میگفتند این جای دست و پیشانی حضرت محمد و اصحابش است و در خواب احساس میکردم هرکس دست روی جای دست و پیشانی روی جای پیشانی آنها بگذارد و دعا کند دعایش مستجاب میشود . این کار را کردم و دست و پیشانیم را روی آنجا گذاشتم و یکدفعه احساس کردم مستقیم به خدا وصل هستم و داشتم از خوشحالی هق هق گریه میکردم و با خودم میگفتم چرا دعای همیشگیت را نمیگویی بگو دیگه بگو دیگه دیر میشه این لحظه از دستت میره و دعای همیشگیم را در دلم نه با زبان بلکه تو دلم گفتم و احساس میکردم خدا مستقیم ندای درونم را بدون اینکه بر زبان بیاورم شنید و احساسی داشتم شبیه به اینکه خدا دعایم را قبول کرد و پذیرفت و از خواب بیدار شدم ۱۰ ثانیه بعد صدای اذان صبح مسجد را شنیدم . باتشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما تحت فشار و استرس شدیدی در زندگی تان قرار دارید و سعی می کنید که به حقوق خودتان برسید. سعی می کنید که بی طرفانه و صلح طلبانه موضع گیری کنید ولی نگران مسائلی هستید که از بابت آن مسائل مدتهاست عصبانی هستید نه تنها شما بلکه همه ی خانواده و دوستانتان هم نگرانی های مشابهی دارید. شما احساس می کنید که گرمی و آرامش شما کم شده و بنابراین نمی توانید به سمت اهدافتان پیشروی کنید ولی این احساس شما اشتباه است. شما نگرانی خیلی بزرگی دارید که به خاطر آن هراسان هستید و این نگرانی را در دلتان بزرگ کرده اید و احساس واقعیتان را همانگونه که هست ابراز خواهید کرد و خودتان را سانسور نمی کنید. قلب شما با خدای بزرگ است و شما برای رسیدن به رضای خدا، در تلاش هستید و در زندگی به پیش می روید. شما وصل به خداوند شده اید و قلب شما با خلوص نیت خدای بزرگ را می خواند و برای شما ثواب زیارت خانه ی خدا نوشته شده است. انشالله حاجت روا خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
ALI : یکی دو ماه قبل سلام خواب دیدم در محله ای که قبلا در یک محل مشترک با افرادی دیگر برای حدود ۹ سال زنگی مشترک داشتم درختان میوه ای وجود دارد که آلو های سبز نرسیده و میوه های بود که در فصل بهار هنوز نرسیده بودند.چند تا درخت دیدم که میوه های آن رسیده بود ولی چیزی نچیدم فقط به دیگرانی که می شناختم و خود می گفتم این ها درسته در وسط کوچه های این محله است ولی صاحب دارند و مال مردم است دست نزنید.یکباره خودم را سر کوچه (چهارراه همان محله)دیدم رفتم سمت دیگر خیابان دو تا ظرف (شاید دبه سفید بزرگ ) که فکرمی کنم حاوی آب بود در دو دستم بود. مستقیم می رفتم دنبال درب خروجی بودم(شاید داخل سوله ای بودم) ولی ناگهان خودم را در اتاق کوچکی( اندازه دستشوی )دیدم که سقف داشت و لی از شکاف دیوار می شد بیرون را دید .فکر کردم از داخل شکاف این اتاقک(اندازه دستشویی )می توانم خارج شوم یا نه که فردی صدایم کردند (نمی دانم چه کسی) که از اون اتاقک بیرون بیام دنبال ظرف های آب بودم گفتند داخل کمد کناری است(کمد ام دی اف که کنار درب خروجی بود).یکباره درب بازشد که یکی از درهای مسجد بود یا مکان مقدسی دیگر و مردم داشتند داخل آن نماز می خواند و عبادت می کردند من هم هم برای خروج وارد آن شدم و از وسطمردم عبور کردم و از یک در دیگر خارج شدم .دیگر ظرف ها همراهم نبود.در بازار سنتی که بیشتر در مناطق جنوبی و شرقی کشور داریم- خودم را دیدم(درب مسجد به این محیط باز شد) که دو طبقه بود(به شکل دایره) و همه مغازه ها باز بود و من طبقه بالا بودم.بیشتر جنس های دسته دوم می فروختند دست به یک کت یا بارانی مشکی زدم دیدم دسته دوم است و از خواب بیدار شدم.
فریبا هراتی
: سلام. شما احساستان این است که در زمانی که با دیگران زندگی مشترکی داشتید، سود و فایده ای عایدتان نشده و آنها اخلاق خوبی نداشته اند یا شتابزده عمل می کرده اند و دوستی با انان نمی توانسته برای شما مفید باشد. شما مقید به این هستید که اخلاقی و اصولی برخورد کنید و از کسی که به او متعهد نیستید، سو استفاده نکنید. شما سعی کرده اید که خودتان را از شرایط بغرنج بیرون بکشید و امکانات خودتان را گسترش دهید و احساسات خودتان را جایی خرج کنید که ارزشش را داشته باشد. اما احساس میکنید که گیر کرده اید و نمی دانید راه چاره کجاست. شما از این تنگنا و ناامیدی بیرون خواهید آمد و به انتخاب های پیش رویتان نگاه می کنید. کلی ایده های تازه در فکرتان است ولی باز هم خودتان را مقید و محدود کرده اید ( طرز فکرتان محدود است). شما با کسانی آشنا می شوید که به شما می گویند برای رهایی از غم ها باید به خداوند رو بیاوری ولی شما سطحی به این موضوع نگاه می کنید و دور باطل می زنید! احساستان این است که درکتان بالاست یا شاید امکانات رفاهی زیادتری هم نسبت به قبل داشته باشید ولی حاضر نیستید که با کسی ازدواج کنید که قبلا ازدواج ناموفقی داشته و یا حاضر نیستید از رفتار کسی تبعیت کنید که تجربه داشته و می خواهید هر رفتاری که دارید ناشی از تجربیات خودتان باشد. تشکر از همراهیتون.
الهه : با سلام
من قبل از خواب از خدا خواستم منو در مورد مسئله ای راهنمایی کنه. در خواب دیدم که من در خانه خودمان هستم و از داخل خانه خودمان می دیدم که گنبد مسجد کنار خانه خودمان به وسیله آب خیلی شدیدی در حال خراب شدن. و این اب یه جوریایی انگار از خانه ما میومد و شیر فلکه اصلی آن در خانه ما قرار داشت. آب خیلی شدت گرفت من خیلی ترسیدم و در حال خراب کردن گنبد مسجد بود من دنبال شیر فلکه گشتم شیر فلکه آب بستم و آب قطع شد اما مسجد کنار خانه ما کلا ویران شده بود و من از این بابت خیلی ناراحت بودم.خیلی نگران شدم میشه لطفا خواب منو تعبیر کنید.
فریبا هراتی
: سلام. شما جیزی را از خداوند می خواهید که شدنی نیست. ارتباط شما با خداوند متاثر از فشار احساسات شدیدی که در این رابطه از خودتان نشان می دهید، قرار گرفته و باید سعی کنید که خودتان را کنترل کنید. اگر به خواسته تان نمی رسید لابد حکمتی دارد که شما از آن خبر ندارید. نباید بگذارید که پایه های ایمانتان به خاطر یک حاجت شما متزلزل شود و همه ی خوبی های خداوند را نادیده نگیرید! گنبد بیانگر حمایت روحی و روشنگریست. شما الان متوجه نیستید که چرا .... و احساس می کنید که حمایت روحی ندارید. ولی بعدا خواهید فهمید که آنچه که به خیر و صلاح شماست برایتان پیش می آید اگر و اگر و اگر فقط به خداوند توکل و تکیه کنید و به او بگویید با من همان کن که تو صلاح می دانی و نه آنچه که من می خواهم. تشکر از همراهیتون.
فرنوش : سلام...وقت بخیر.. پسر عموم این خوابو دیده.. که همراه خونواده باهم تو یه جایی مثل مسجد یا زیارتگاه خیلی مجلل وخوشگل و با سنگای مرمر سفید و خیلی زیبا بودیم، اونجا یه ورودی به جای دیگه بوده که ارتفاعش حدود یه متر بوده، پسرعمو دست مامانو مامانمو میگیره و خم میشن و از زیرش رد میشن و میان اینور.. اونجا اونقدددر زیبا و مجلل و قشنگ بوده که میگه نمیشه وصف کرد و همچین زیبایی تو واقعیت ندیدم.. متوجه میشه که بالای اون در که رد شدن یه رحل بزرگ هست که روش یه قران باز هست.اینا در واقع از زیر قران رد شدن ... داشته به مامان میگفته که اینجا مسجد ( یا کاخ) ارزوهاس و هر چی بخوای براورده میشه...بعد منو دیده که ازطرف دیگه اومدم طرفشون و گفتم من ۲۵۰ هزار تومن صدقه گذاشتم تو ( مسجد احتمالا) و فقط ۱۰ هزار تومن برا خودم نگه داشتم..
ممنون میشم تعبیر کنین
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. زندگی شما متحول خواهد شد و قادر خواهید بود که در زیر سایه ی قران کریم، به آرزوهایتان برسید. زمان گذشتن از یک مسئله یا موضوع مهم برای شما فرارسیده و شما به دستاورد و موفقیت بسیار بزرگی خواهید رسید. ثروت و آرامش و ایمانی قوی و امنیت خواهید داشت. باید اگر وسعتان می رسد همین مبلغی که دیده اید صدقه گذاشته اید را به فقرا صدقه بدهید تا مشکلاتتان به زودی تمام شود. تشکر از همراهیتون.
kootiahang : سلام
خواب دیدم تولد حضرت رقیه است و براشون سفره گذاشتن و من وارد مسجد میشم با چادرنماز سفید و یک چیز کلاه مانند سبز که وقتی وارد مجلس شدم و همه به من نگاه کردن دوتا خانوم همون جا ازم خواستگاری کردن و منم چون به کس دیگه ای علاقه داشتم ردشون کردم و مسجد یه دیوار مدل دار مثل امامزاده با رنگ خیلی سبز و درخشان بود که باش نگاه کردم و بعدم از در مسجد به بیرون نگاه کردم و به اسمان نگاا کردم و دیدم ول اسمون سبز شده و طرح ابرها شبیه شمشیر ذولفقار حضرت علی شده بود و یک روح خانم جوان هم تو مسجد وجود داشت ممنون میشم تلبیرشو بگید باتشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما باید برای رسیدن به حوائجتان نذر کنید که سفره ی حضرت رقیه س را بیاندازید و به امام حسین ع و پدر و مادرشان متوسل شوید که انشالله خوشبخت و عاقبت به خیر شوید و به مرادتان برسید. حاجت شما برآورده خواهد شد. حضرت فاطمه س محب شما هستند و حضرت علی ع با قدرت برای آرزوهای شما به درگاه خداوند دعا می کنند و شما به مقام و پرستیژی که می خواهید، خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.
Naqar nikneya : با سلام خدمت خانوم هراتی عزیز من دیشب خواب دیدم به مسجدی رفتم که تعدادی قبر اونجا بود من احساس ترس میکردم و از یه خانومی که متولی اونجا بود خواستم تا منو همراهی کنه تا از اونجا رد بشم همراه اون خانوم شروع به دویدن کردیم و از پله های اون مسجد میپریدم و در حین دویدن و پریدن مدام ذکر یا الله یا خدا رو میگفتم تا بجایی از مسجد رسیدم که شیر اب واسه وضو گرفتن بود و صدای اذان میومد که من بسمت اب رفتم تا وضو بگیرم از خواب بیدار شدم و صدای اذان صبح میومد ممنون میشم تعبیر بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. شما انرژی های منفی و ناراحتی ها و ناامیدی هایتان را با امید خداوند از خودتان دور می کنید و نگرانی هایتان را می شویید می رود و وجهه ی خوبی خواهید یافت. از نگرانی بیرون می آیید و خبرهای خوشی خواهید شنید. تشکر از همراهیتون.
Neda : با سلام خدمت شما خانم هراتی ببخشید هفته ی پیش خواب دیدم درمنزلمون روی یکمیز سفید.در واقعیت این میز رو داشتیم در منزل سابقمون. بشقاب غدا بود برای من فک کنم برنج یا دمپخت بود اگه اشتباه نکنم دو تا تیکه هم نان بود.در فاز دیگه ی خوابما انگار در یک منزل دو طبقه بودیم که رفیم طبقه بالا با دختر عموهام بودیم از داخل منزل از پنجره ببرون نگاه کردم دیدم بارون اومده زمین خیسه البته فقط دیدم زمین خیسه.به دختر عموهام گفتم بیرون میچسبه بارون هم قبلا اومده زیباست و دور دور میچسبه با ماشین بریم دختر عموهام گفتن علی (داداش من)ی وقت چیزی نگه نرین بیرون.منم رفتم به داداشم گفتم میخوام برم داروخانه داداشم گفت حالا بعدا برو گفتم الان میخوام برم.دست داداشم هم یک بسته مژه مصنوعی بود.بعدش گویا رفتیم بیرون.میخواستم برم دنبال کسی یک اقای جون و سفید روداشتم میرفتم دنبالشون که همراهم بیاد.رفتم به سمت یک مسجد که این مسجد در منزل و خیابون سابقمون در شهرستان بنام مسجد مهدی منتظردر واقعیت هم این مسجد همون جاس.کنار مسجد هم منزل یکی از دوستانمون .اونجاس در خواب منزل اونا مسجد بود وارد شدم همه مردا داشتن نماز میخوندن ی سری پیرمرد و جوان اون اقای جون(در خواب عشقم بود) هم نشسته بود.گفتم بریم ولی نشسته بود ایشون گفت حالا بعد بریم منم منتظر شدم که نماز مردا تموم شه که باهاش برم.روبروی مردا جلوی در ایستاده بودم اون پسر جون هم نشسته بود مردا هم ایستاده بودن تازه نماز رو شروع کردن.از خواب بیدارشدم ممنونم از بزرگواریتون
فریبا هراتی
: سلام. خانواده ی شما با صداقت و پاکی می خواهند از شما حمایت کنند. شما گاهی ممکن است احساس کنید که نسبت به خانوده تان درکتان بالاتر است و می خواهید چشم انداز مثبتی از زندگی داشته باشید و احساسات پاک و انرژی مثبت به زندگی تان راه پیدا کند. برادر شما می داند که شما کی راست می گویید و کی دروغ می گویید. شما دنبال گشایش کار و بختی خوش هستید. برای رسیدن به خواسته هایتان باید متوسل به امام زمان ع شوید و کارتان را به خدای بزرگ واگذار کنید تا وقتش برسد که شما هم به آرزوهایتان برسید. تشکر از همراهیتون.
چکاوک : سلام خانم هراتی عزیز ..لطفا این خواب رو تعبیر بفرمایید .....من خواب دیدم که دایی مادرم فوت شدن که الیته در واقعیت بیست سال پیش فوت کردن .....ما همه قراره بریم مسجد برای شرکت تو مراسمش ....و جالب این بود که در همون مسجد قرار هم بود بعد مراسم عزا ...مراسم عروسی یکی از بستگان هم برگزار بشه .....و جالبتر اینکه خاله هام و خودم و بقیه با آرایش و لباسهای مهمونی و موهای رنگ شده ...وارد مسجد شدیم که اول عزا بعد عروسی رو برگزار کنیم!!!!!و همه خندان و شاد بودن کسی به عزادار شبیه نبود البته خنده ها معمولی بود کسی قهقهه نمیزد ...اصلا نه برای عزا کسی گریه و بیقراری میکرد و نه کسی برای عروسی بزن و برقص میکرد ....یه مجلس یکنواخت که همه شاد بودن ....انگار نه انگار دایی مادرم مرده بود داخل اون مسجد یه داروخونه هم بود که بعضیها دارو میگرفتن .. در همین حین من وارد یه اتاق شدم که برادرم داشت با یکی از هنرپیشه ها حرف میزد آقای کیانیان که یکدفعه یه شیر ماده اومد تو اتاق من از شدت ترس اومدم بیرون و درو بستم اما فقط آقای کیانیان از اتاق اومد بیرون وای چقدر ناراحت شدم جراتم نمیکردم برم اتاق کمک برادرم
گفتم تکه پاره شده که آقای کیانیان رفت به کمک برادرم منم بالاخره سرمو کردم تو اتاق اما خبری از شیر نبود و فقط به انگشت کوچیک برادرم صدمه زده بود منم چراغ اون اتاقو خاموش کردم و درو بستم ....ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. روح دایی مادرتان شاد. او کم کم از نظر دیگران فراموش می شود و کسی برایش جای خالی او مهم نیست از این رو دیده اید که دوباره مرده است! اما یک مورد دعوای خانوادگی مطرح است که همه ی شما سعی می کنید که سیاست به خرج دهید و احساس واقعی تان را رو نکنید. برادرتان بر برخی از مشکلات عاطفی اش غلبه خواهد کرد و امیدوار تر خواهد شد و سرسختانه تر برای رسیدن به اهدافش مقاومت خواهد کرد اما انگشت کوچک به قدرت ذهنی و حافظه و خرد و همینطور قدرت ارتباط با دیگران اشاره می کند و برادر شما در این زمینه ضعیف عمل می کند. حضور آقای کیانیان در اتاق و نجات برادرتان از شیر به برادرتان این پیام را می دهد که اگر می خواهی مشکلت حل شود و از آزار و اذیت های کسی راحت شوی، خودت را بزن به کم عقلی!! برادرتان باید فیلم ( نقش) بازی کند و خودش را بزند به فراموشی و ضعف در ارتباط ... حالا در چه رابطه، تشخیص آن با خودتان است :))))) تشکر از همراهیتون.
zahra : سلام خواب دیدم از خونه قدیمی مامان بزرگم اومدیم بیرون رفتیم تو خونه همسایه روبروییشون همه داشتیم کمک میکردیم آش میپختیم اونجا (صاحبش فوت کرده) مانان بزرگم نشسته بود اونجا و روزه بود من تعجب کردم (آخه مریضه فشار داره سکته هم کرده چندساله دیگ نمیگیره) مامانم گفت بدنش به این روزه نیاز داشت بعد مامان بزرگم گفت که یه سال یکی از بچه هاش و توی ماه رمضون سقط کرده و از این کارش پشیمون بود میگفت اگر بود الان برای منم بهتر بود بعد دم اذان اومدیم بیرون رفتیم مسجد نماز بخونیم یه خانمی توی مسجد برای همه بادکنک تزیین میکرد خیییلیییی قشنگ و ساده و مجانی یاد میداد من بچم کوچیکه کنارم توی کریر بود اومد پیش من تزیینات روی بادکنک و روی سینه و شکم من انجام داد یه چیزی شبیه اوریگامی خوشگل درست کرد با پارچه و کلی شمع توش جا داد روی همون شکمم و قسمت بالای اون پارچه ها هم نزدیک قلبم یه شمعدون شیشه ای با شمع روشن گذاشت بعد یه خانمی به هرکس تو صف بود دوتا چادر رنگی میداد به مامانمم داد ولی به من ندادن بعد به همه یه پتو مسافرتی دادن من خودم یه گل گلی که از همه قشنگتر بود برداشتم کریر بچم و گذاشتم تو صف نماز پرده رو زدم کنار ببینم تو صف آقایون بچه هست یا نه دیدم امام خامنه ای جلو ایستادن برای نماز و چندین صف پسر بچه کوچیک پشت سرشون تعجب کردم چجور به اینا اقتدا کنیم که تکلیف نشدن؟
فریبا هراتی
: سلام. شما باید برای سلامتی خودتان و شادی روح امواتتان آش بپزید. مادر بزرگ شما احتمال قوی به زودی فوت می کند و بدن او نیاز به این آرامش دارد چون ادامه ی زندگی او در این شرایط برایش مشکل است. او از گناهانی که کرده پشیمان است و توبه می کند. شما باید سعی کنید در زندگی تان خلاقیت داشته باشید. شما باید همیشه با تدبیر و سیاست احساساتتان را کنترل کنید و امید را در قلبتان زنده نگه دارید. باید مایه ی امید فرزند و همسرتان باشید. شما سعی می کنید به بهترین صورت از فرزندتان مراقبت کنید. متاسفانه بعضی از پیروان امام، کم عقلی می کنند و از روی تدبیر و منطق کار نمی کنند و پیروان واقعی ایشان محسوب نمی شوند. تشکر از همراهیتون.
Zahra : سلام. وقت بخیر. خواب دیدم داخل مسجدی هستم که مراسم برگزار میشد، احتمالا محرم بود. خانم ها تک و توک داخل مسجد بودن و کم کم داشت مسجد پر می شد. من دنبال اینه میگشتم که خودم رو ببینم توش که مرتبم یا نه، یه اینه پیدا کردم که روبروش ایستادم، دیدم پشت لبم و کنار لبم دو تا موی بلند مثل موی ابرو دراومدن، با خودم می گفتم چقدر بده صورتم و حالا چکار کنم، بقیه می بینن الان. بخش بعدی خوابم انگار توی ادامه ی شب های دیگه ی محرم، اتفاق افتاد که من دوباره داخل مسجد بودم و کفش هام رو داخل جا کفشی گذاشتم (این صحنه ی گذاشتن کفش داخل جا کفشی، چندین بار توی خوابم اتفاق افتاد، انگار که هر بار که کفش رو میذاشتیم داخل جا کفشی مسجد، یه شب جدید از مراسم بود)
شب آخر یه لیوان چای هم داشتم که توی مسجد بهم داده بودن و یک ظرف بلور خالی که انگار چیزی خیرات کرده بودم و طرف خالیش رو داشتم برمی گردوندم که اول گذاشته بودمشون کنار کفشم توی همون جاکفشی و بعد من به سختی داشتم همراه خودم این هارو میبردم بیرون بعد تموم شدن مراسم چون نایلون کفشم هم دست دیگه ام بود. بیرون مسجد اما روز بود و من از تاکسی پیاده شدم و دیدم تعداد زیادی گوشت قربونی گوسفند و حتی دنده ی گاو و گوسفند روی سطح زمینی بود که من از ماشین پیاده شدم، انگار که اون بخش از زمین با گوشت فرش شده باشه، و من فکر می کردم این ها گوشت قربانی برای هیئت امام حسین(ع) هست.(این بخش از زمین که از گوشت پوشیده شده بود روبروی یه حسینیه توی محله ی قدیمی که زندگی می کردیم بود و در حسینیه باز بود و من یه نگاه هم به داخلش کردم). ممنون از وقتی که گذاشتین.
فریبا هراتی
: سلام. شما اعتقادات دینی قوی ای دارید ولی ایرادی دارید که باید آن را برطرف کنید و آنهم این است که شما به نظر می اید تندگویی کنید و جبهه بگیرید و بخواهید بازور نظراتتان را به دیگران غالب کنید! این کار اصلا کار قشنگی نیست و خود خداوند در قرآن کریم آورده که لا اکراه فی الدین!! در دین هیچ اجباری نیست برای کسی که نمی خواهد با ایمان باشد، جبر فایده ندارد و هر کسی مسئول اعمال خودش است پس سعی نکنید که نظراتتان را به دیگران تحمیل کنید و تند برخورد نکنید چون تند برخورد کردن باعث می شود مردم از دین فاصله بگیرند و وظیفه ی شما این است که مردم را جذب دین کنید و نه اینکه باعث شوید از دین بدشان بیاید. اخلاق خوش داشتن هنر است و این هنر را در خودتان به وجود بیاورید تا خداوند از شما راضی تر باشد. شما تابع نظریاتی هستید که در موارد مختلف به شما گفته می شود و از خودتان هیچ نظری نمی دهید و هر چه که مثلا دینتان بگوید همانکار را می کنید و این تابع بودن شما همان گذاشتن کفش در جاکفشی است خصوصا در جایگاه مسجد. شما باید سعی کنید دوستانه تر برخورد کنید و خانمانه تر و مهربانتر باشید. اگر وسعتان می رسد شما هم برای محرم گوسفند قربانی کنید ولی نه اینکه به مردم پولدار یا به خانواده تان بدهید بلکه باید به زیر دستان و فقرا گوسفند را تماما ببخشید همانطور که دیده اید که گوشت ها روی زمین بوده! خودتان هم نباید از گوشتی که نذر می کنید برای امام حسین ع فربانی کنید، بخورید و تمام آن را باید ببخشید و در راه خداوند خرج کنید. انشالله شما هم حاجت روا خواهید شد. تشکر از همراهیتون.