کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب مسجد

اگر خواب ببینید در مسجد نماز می گذارید، کاری بزرگ و خوب انجام می دهید. اگر وامداری یا محبوسی یا بیماری در خواب ببیند که در مسجد نماز می گذارد، از سختی و بدبختی نجات می یابد. اگر کسی ببیند در مسجد نماز می گذارد یا در وضو خانه وضو می گیرد که بعدا نماز را اقامه کند، زن می گیرد و زن او پارسا و اهل دین خواهد بود.

اگر بیننده خواب، رو به قبله در خواب نماز می گذارد، کاری خوب و خداپسندانه انجام می دهد و اگر ببیند در جهتی غیر از قبله نماز می خواند، کاری خلاف انجام می دهد که او را خسران دنیا و عاقبت نصیب می کند. اگر ببینید خانه شما مسجد شده، به بزرگی و مجد و عظمت می رسید و اگر ببینید در مسجد خانه گزیده و اقامت کرده اید، از بزرگی حمایت می طلبید و او شما را مورد عنایت و حمایت قرار می دهد. اگر ببینید مسجدی خراب شد، دلیل که عالمی از آنجا بمیرد.

    امام صادق (ع) می فرماید: دیدن مسجد بر یازده وجه است:
  1. پادشاه،
  2. قاضی،
  3. عالمی بزرگ،
  4. رئیس،
  5. امام،
  6. خطیب،
  7. موذن،
  8. قیّم،
  9. نام نیکو،
  10. خیر و برکت،
  11. زن نیکو.

جابرمغربی می گوید: اگر دید به مسجد یا مکه یا مدینه رفت، دلیل که از همه ترس ها ایمن شود و مرادهای دنیوی و اخروی حاصل کند.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

264 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

zahra

zahra : سلام خانم هراتی.پری شب در عالم رویا دیدم.توی خیابان شهرم با برادرم راه میرفتیم.مسجد جامع شهر توی همین خیابان هست.به برادرم گفتم:برم مسجد دو رکعت نماز بخوانم.و ایشان هم موافقت کردن.رفتیم.وقتی وارد مسجد شدیم شلوغ بود.ولی یکمرتبه دیدم جلوی راهم باز شد.وقتی از پله ها مسجد بالا میرفتم روسری سرم نبود.و مردهایی هم اطراف پله ها بودن .ونگاهم میکردن.من هم خجالت کشیدم.و دستم را روی سرم قرار دادم تا برهنگی سرم را بپوشانم... و از خواب بیدار شدم.ممنون از بزرگواری شما

پاسخ
لینک۹ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۴۵:۲۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما افکارتان را واضح و بی پرده با خدای خودتان مطرح می کنید، ایمانتان بالاست و درک بالاتری هم پیدا خواهید کرد. گشایش کار پیدا می کنید و خدای مهربان عبادت و نماز خواندن شما را دوست دارد و به شما توجه می کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۹ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۱۶:۳۵
Roghayeh

Roghayeh : نزدیک صبح خواب دیدم رفتم جمکران حیاط را که رد کردم وارد شبستان شدم کنار محراب امام جماعت مهر نماز بود نگاه کردم دیدم ی بالش هم نزدیک مهر هست به جای عبا ی کت زرد مایل به قهوه ای روشن روی بالش بود تعجب کردم چرا به بجای عبا کت هست البته کت شبیه کابشن بود فهمیدم مال امام جماعت هست ولی امام جماعت و پیش نمازی نبود اصلا هیچ کس مشغول نماز نبود
گوشه های دیگه شبستان هم بالش هایی بود گفتن اینو برا استراحت مردم گذاشتن عده کمی هم تو اون شبستان بودن شبستان اصلی مسجد جمکران بعضی افراد سرشون رو بالش بود برخی بالش ها هم کسی کنارشون نبود
از اون قسمت امدم بیرون تو ی شبستان کوچک دیگه ی کتاب دعا بهم دادن بخونم نگاه کردم نمی دونم چه دعایی می خواستم بخونم ولی دعایی که می خواستم تو اون کتابچه باریک و بلند نبود ی نفر هم کنارم بود اونم کتاب دعایی داشت نگاه کردم دیدم دعایی که من می خام تو کتاب ایشون هست ولی به خودم اجازه ندادم از کتابشون استفاده کنم
کتابچه دعاباریک و برگهاش ضخیم و به رنگ قهوه ای روشن بود
چند نفر مداحی می کردن و دعا می خوندن احساس می کردم من بهتر می تونم بخونم مداحیشون به دلم نمی چسبید دلم می خواست با کتابی که بهم دادن خودم بتونم استفاده کنم تلاش می کردم بتونم دعا یا مداحی مورد نظر ر ا تو همان کتابچه پیدا کنم
ی نفر امد
ی سیب سرخ قشنگ به همراه سه تا خوشه انگور عسکری اورد دو شاخش را دادم به اطرافیان که فکر کنم یکیشون همان کسی بود که کتاب دعا داشت یکیش هم ی بچه مقابلم بود که مادرش کنارم نشسته بود دست او هم خوشه دوم انگور را دیدم

از بالای خوشه انگور سوم هفت تا حبه برداشتم خوردم بقیش را دادم به خانم کناریم که داشت نگاه می کرد ایشون ی بچه تو بغلش بود مادر همون بچه ای که انگور اول را بهش داده بودم یعنی اون خوشه انگور هم داد به بچه دیگش که تو بغلش بود
گفتن این بچه ها دو قلو هستن
همون موقع دخترم امد ی کاسه کوچک انگور دانه شده اورده بود به شفافی انگورای قبلی نبود چندتا انگور به حالت کشمشی داخلش بود چند حبه هم از اون انگور های تو کاسه دخترم خوردم
دخترم تشنه
بود رفت اب بریزه رو انگورا از تو ظرف بخوره نگران مسایل بهداشتی بودم

چند لحظه بعد حس کردم رفتم از چند تا پله پایین ی درب سمت راست پله هارا باز کردم به حیاطی راه داشت گفتن این را فرزندان بانیان مسجد کوتاهی کردن کمتر استفاده میشه سریع در را بستم از پله ها امدم بالا تو مسیر همون چند تا پله که تعدادشان کم بود به خودم گفتم یعنی میشه اقا ی نشانه و علامتی از خودشون بهم نشون بدهند
همون موقع دیدم برف شدید و زیبایی در حال باریدن است دانه های برف خیلی هم اندازه و بیضی شکل و منظم و درشت بودن به سمت صورتم می امدن دستان را بالا بردم برخورد دانه های برف با کف دست و صورتم حس می کردم و خوشحال بودم سرما نداشت به خودم گفتم منتظر نگاه و نشانه از اقا هستم ی جسم ابی روشن رنگ از بالا به سمتم امد تو پله ها و و هوا گرفتمش با وجودی که بزرگ بود و شتاب داشت بهم اسیبی نرساند
از پله ها امدم بالا متوجه شدم اون جسم گلگیر ی چرخ هست یک کم از وسط پیچیده شده و رها شده به سمت من ی نفر سوار بر دو چرخه امد گلگیر مال چرخ جلوی ایشون بود گلگیر را به طرفش درازکردم و دادم برف زیبا همچنان می بارید ولی زمین سفید نبود از خواب بیدار شدم لطفا تعبیر نمایید

پاسخ
لینک۵ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۵۷:۲۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوست عزیز همانطور که در هنگام ثبت نام به شما اطلاع رسانی شده خوابهای طولانی به هیچ وجه تعبیر نخواهند شد چون صحیح نیست که یک نفر برای 3 خط تعبیر خواب همانقدر هزینه پرداخت کند که یک نفر با 30 خط تعبیر!! بنابراین لطفا این موضوع را برای دفعه ی بعد در نظر داشته باشید. نهایتا هر 10 خط خواب یک حق خواب اضافه از شما کسر خواهد شد. برای اینکه خوابهایتان طولانی نشود، از سطر بندی خواب اجتناب کنید و مثل الان من ، همه ی خوابتان را پشت سر هم بنویسید بین خطوط هم لطفا فاصله نیاندازید چون هنگام تعبیر در باکس تعبیر من نمی توانم همه ی خواب شما را یکجا بر روی مانیتور مشاهده کنم. تشکر. تعبیر خواب شما این است که شما شاهد این موضوع هستید که بیشتر مشکلات مردم حول محور مسائل اقتصادی می چرخد و همه می خواهند جایگاه نرم و امنیت و آرامش داشته باشند و از کسی پیروی می کنند که خردمندانه بتواند مشکلات مالی آنان را رفع کند و کمتر کسی هست که به عشق خدای بزرگ به او رو بیاورد و عبادت کند. همه ی دعاها به خاطر مسائل مالی است و شما اینگونه عبادات را نمی پسندید. شما نمی خواهید که به راه کسانی که می خواهند از مساجد پول دربیاورند، رفته و گناه کنید و اگر مال و ثروتی هم به دست بیاورید آن را در راه خداوند سخاوتمندانه می بخشید. شما فقط می خواهید که احساس مثبت و عشق الهی به زندگی تان راه یابدو منتظر ظهور حضرت امام زمان ع هستید. خداوند می خواهد که شما زیادی در گذشته نمانید و به سمت آینده حرکت کنید؛ امید داشته باشید که می توانید از مشکلات رها شوید و با خرد و عقلانیت و از خود گذشتگی و آرامش و وفاداری نسبت به آینده خوشبین و امیدوار باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۵۲:۱۸
مریم

مریم : سلام.من خواب دیدم توی مصلای امام خمینی شهرمون بودم.شهید قاسم سلیمانی اونجا بود.محافظ هم نداشت‌.چندنفر دورش جمع بودن.من هم مشتاق بودم باهاش حرف بزنم.بهش گفتم :حاج اقا یه نصیحتی بکن به ما.بهم چیزی گفت که یادم نمیاد.بعد من بهش گفتم اگه ارزومون شهادت باشه چی؟ اون اومد یه طرف دیگه انگار که میخواست ویژه بهم جواب بده و گفت نمازشب.بهش گفتم نماز شب ادم رو شهید میکنه؟ حاج قاسم حرفم رو به نشونه تاییدتکرار کرد. گفت: نماز شب ادم رو شهید میکنه.بهش گفتم خب این هم مهمه که برای نفس باشه یا برای خدا.و منتظر جوابش بودم که فقط گفت: آفرین.اونوقت دیدم نشست و من هم نشستم دور مون شلوغ بود اما من نزدیکش بودم و جایی که نشسته بود زانوش رو دیدم که شاید ده سانت با من فاصله داشت.همینطور حواسم بود که پام به پاش نخوره‌.دلم میخواست دوباره ازش سوال بپرسم و یا واسم حرف بزنه.اما فقط من اونجا نبودم و از طرفی نمی خواستم اذیتش کنم.دخترهای دیگه ای هم غیر من اونجا بودن که یکیشون دستش رو ازپشت گزاشت رو چشم حاجی.مثل این که میخواست سورپرایزش کنه.پیش خودم میگفتم اینا محرمند؟ یا نامحرم؟ بعد یه کیکی اوردند برای حاجی.روی میز گزاشتند .روی کیک رو یادم نمیاد به چه شکل بود اما یادمه یه گل روش بود.حاجی هم نشست روی مبل و اونها ازش عکس میگرفتند.خلاصه با دوستم که اون هم اونجا بود به طرف دیگه مصلا راه افتادیم.به دوستم گفتم : دیدی ما جوانی او رو دیدیم موهاش مشکی بود و فقط بین ریش هاش چندتا موی سفید بود.کاش الانش رو میدیدیم.دوستم گفت:موهاش قهوه ای بود که! گفتم :نه مشکی بود.دوستم گفت: شاید من دقت نکردم.تعبیر این خواب چی هست؟
(این هم بگم که من قبل خواب به یکی از شهدا گفتم بیاد به خوابم.اما حاج قاسم اومد.البته اصلا فرم صورتش مثل حاج قاسم نبود حتی چشماش رو یادم نمیاد.اما تو خواب میگفتم که سردار سلیمانیه)

پاسخ
لینک۱۵ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۱۹:۱۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحشان شاد. تعبیر خواب شما این است که اگر می خواهید در زندگی تان ثواب شهید شدن را برایتان بنویسند ( بدون اینکه الزاما شهید شوید) نماز شب بخوانید. آنهم نه به خاطر بهشت بلکه به خاطر عشق به خدایی که بهشت را آفریده است و به خاطر قربت و نزدیکی به خداوند. شما هرگز مقاومت و توان و تحمل شهادت را ندارید و سعی می کنید که راجع به افکار ایشان تفکر کنید. خیلی ها او را در خاطرشان نگه می دارند و راجع به مسئولیت هایی که در زندگی دنیایی داشته و متقابلا وظائف خودشان در دنیا با هم بحث خواهند کرد. شهید چشمش را به روی لذات دنیایی می بندد و تفکر می کند بدون اینکه تظاهر کند! زندگی شهید در حقیقت در حیات اخروی تازه شروع می شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۵ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۵۶:۵۵
مریم

مریم : سلام خانوم هراتی عزیز شوهرم دیشب خواب دیده من کلید دار مسجدم صندوق پول مسجد دست منه ولی قفلش رو نمی تونم باز کنم میخواستم به یه خانمی وام بدم شوهرم کمک می کنه در صندوق رو باز می کنه من به خانمه می گم اندازه سهمت بردار بعد یه آقایی چندین سیخ بزرگ جگر پخته داشته به هر کدوممون یه سیخ میده سیخها خیلی بزرگ وپر بودن ممنون میشم تعبیر کنید

پاسخ
لینک۴ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۵۷:۴۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما حقی بر گردن مردم دارید که اگر دلتان را بشکنند نمی توانند به خواسته هایشان برسند و برای رسیدن به موفقیت اول باید شما را راضی کنند و از شما حلالیت بطلبند. شما شخصیتی بخشنده دارید و می خواهید که مردم را ببخشید ولی گاهی کینه دلتان را می گیرد. همسر شما شما را راهنمایی می کند که گذشت داشته باشید و بخشنده باشید و شما هم با عفو کردن کسانی که روحتان را ناراحت کردند، موجب می شوید که دعای ایشان به درگاه خداوند شنیده و مستجاب شود. شما خودتان هم به ثروت و گرمی و عشق و امنیت زیادی در زندگی تان خواهید رسیدو گشایش کار می یابید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۲۰:۴۴
ملیکا

ملیکا : سلام من خواب دیدم رفتم کلاسی که جلسه آخرش بود بعد ناگهانی دو تا از دوستام دیدم که اونجا هستن خیلی تعجب کردم بعدش باهم از کلاس اومدیم بریم میخواستیم برگردیم که از یک مسیر دیگه داشتیم برمیگشتیم در واقع مسیر همیشگیم نبود یک دفعه دقیقا یادم نمیاد که چی شد یه موتوری افتاد دنبالمون من خیلی ترسیدم چون کوچه خیلی خلوت بود دویدیم به سمت یه ماشینی که پیکان بود که اون ماشین هم ما رو برد کنار یک مسجد پیاده کرد و از ترس سریع رفتیم داخل مسجد که یک دفعه فکر کردم کفشم نیست و درحالی که از پله های مسجد میرفتم بالا گریه میکردم به خاطر کفشام و همش توی فکر این بودم که پدرم دعوام بکنه که یکدفعه مادرم دستم گرفت و از پله ها کشوندم پایین و جلوی یه نفر و اون هم داخل مسجد و جلوی در بود نشوندم و اون هم بهم یک دستبندی داد تا دستم کنم ولی من گفتم اون یکی رو بده اون خوشگل تره

پاسخ
لینک۲۰ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۳۵:۱۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به اندازه ی کافی در زندگی تان مجرب و کار آزموده شده اید که بتوانید مسیر زندگی تان را عوض کنیدو می خواهید با توکل به خدای بزرگ زندگی تان را عوض کنید. شما نمی توانید مثل قبل زندگی کنید و مادرتان می خواهد که شما نسبت به عشقی متعهد شوید و احتمالا برایتان دو خواستگار می آید که یکی را قبول خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۰ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۵۱:۳۷
ناری

ناری : سلام وقت بخیر
خواب دیدم داخل حسینیه یا مسجد جایی نشسته بودم. مشغول تصحیح کردن یه سری برگ با خودکار بودم. دیدم یه نفری روی زمین درازکشیده بود.داخل انگشت حلقه ش, حلقه بسیار براق طلایی دیدم. که تمام نگاه م به حلقه براقش بود.
در ادامه خواب دیدم من و دوستم رفتیم جایی. روبروی اونجا حرم امام رضا بود. من و دوستم به همراه جمعیتی وارد یکی از صحنهای امام رضا شدیم. کفش م که رنگش سماقی بود رو دم در یکی از صحن ها گذاشتم و به جایی تحویل ندادم.وارد صحن شدم و اونجا نشستن. بعدش میخواستم از صحن بیام بیرون کفشم رو ندیدم.کلی کفش سماقی رنگ دیدم اما کفش من نبود. یه اقایی که میشناسم بهم گف همین جا بمون من میرم براتون کفش تون رو میارم. دیشب کلی خواب با این کفش سماقی دیدم اما فراموش کردم.
با سپاس

پاسخ
لینک۱۲ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۱۱:۰۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما به کارتان مشغول هستید ولی فکرتان به دنبال این است که شما هم به آرامش برسید و ازدواج کنید و زندگی موفقی داشته باشید. به همین دلیل شما و دوستتان متوسل به امام رضا ع می شوید و کارتان را به دعای خیر امام رضا ع واگذار می کنید. خیلی از مردم مثل شما می خواهند به سعادت خانوادگی و آرامش فیزیکی و ثروت برسند. انشالله گشایش کار خواهید یافت و جاپای قرصی در موقعیتی که تمایل دارید به آن برسید، خواهید یافت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۲۲:۰۹:۲۹
sama

sama : عرض ادب واحترام خدمت شما بزرگوار
عزیز چن شب پیش خواب دیدم محوطه مهدیه ام ک با خودم گفتم مهدیه امام زمانه تقریبا من خودمو نزدکهای اذان صبح اونجا دیدم ک هوا اون متطقه تاریک بود فضای بیرون روشناییا ب رنگ سبز بودن خیلی چراغانی و باصفا خیلی تعجب کردم ک چ جوری اوندم اینجا رفتم داخل البته با کفش رفتم بعد با خودم گفتم ایکاش کفشمو دم در ،درآورده بودم بابام دیدم ک دست اندرکار بود کارهای برق کشی رو نیخواس اتحام بده بعد گفتم خدایا تو این وضعیت کرونا افراد خوبی اومدن مهدیه بعد از پاگرد مسجد ک هنوز داخل مهدیه نشده بودم ی نرده فلزی دیدم ،دیدم خواهرم اونجاست رفتم کنارش ایستادم ی مرد جوونی ک همینطور میخواس کارهای سیم کشی رو انجام ده اومد سمت من دستمو گرفت خوش وبش کرد ابراز احساسات کرد مث اینکه از من خوشش اومده منم همینطور مات نگاهش میکردم بعد گفتم آقا این چ کاریه دیدم رفت ب سمت خواهرم با او هم همینطوز اما من چون واکنش نشون دادم او سمت خواهرم موند با تشکر از تعبیرای خیلی خوبتون بزرگوار

پاسخ
لینک۲۰ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۳۹:۱۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب و احترام متقابل. با توسل به امام زمان ع و همت خودتان و خانواده تان، مشکلات شما به زودی پایان خواهد یافت و شروعی تازه خواهید داشت. نور امید و آرامش و صلح به زندگی شما خواهد تابید. پدرتان نهایت سعی خودش را می کند تا با استفاده از ایمان و عقلانیتی که به خرج می دهد مشکلات زندگی شما را رفع کند. شما احساس می کنید که چاپایتان قرص و محکم است و بر نگرش ها و نظریات خودتان بسیار معتقد هستید. گشایش کار خواهید یافت و زندگی تان خیلی خوب خواهد شد. همینطور هم خواهرتان که شاید نیاز بیشتری به کمک و راهنمایی داشته باشد، کارهایش به خوبی پیش خواهد رفت و زندگی شاد و موفقی در انتظار شماست انشالله. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۰ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۴۶:۵۷
Zahra

Zahra : سلام . به مسجدی رفتم و دنبال دستشویی و وضو خانه میگشتم‌چند جا بود ولی تر و تمیز نبود بالاخره یک جای تمیز پیدا کردم و وضو گرفتم و با جماعت نماز خواندم بعد مردم همه رفتند و همسرم اصرار داشت در مسجد نزدیکی کنیم من مخالف بودم خییلی میترسیدم که کسی ما رو ببینه ولی شوهرم اصرار داشت و ما خوابیدیم و نزدیکی کردیم من رو بودم و انگار بچه ام هم رویم بود دو سمت مسجد پرده داشت فقط از یک سمت شیشه ای بود و ممکن بود معلوم شویم یک دفعه مادر بزرگم از همانجا امد و ما رو دید لباس تنمون نبود ولی پتو رومون بود من خییییلی خجالت کشیدم و بلند شدم انگار مادربزرگم هم بر این حالت بود که اینجا زشته

پاسخ
لینک۶ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۵۸:۴۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید دعا کنید تا مشکلاتتان حل شود و گذشته ی تلختان را بشویید برود و شروعی تازه داشته باشید. شما نمی توانید با هر کسی درددل کنید و نگرانی هایتان را مطرح کنید ولی سعی خواهید کرد که با دلی پاک به درگاه خداوند رو بیاورید و از خداوند بخواهید تا شما را ببخشد و حاجتتان را بدهد تا او را شکر کنید. همسرتان اما می خواهد نظراتش را به شما تحمیل کند و یا از جانب همسرتان مسئله ای مطرح می شود که فکرتان را ناراحت می کند. شما سعی می کنید که موضوعی را از دیگران مخفی کنید و رک و پوست کنده با همسرتان در این مورد صحبت می کنید. شما نمی خواهید که غیر عقلانی رفتار کنید و حرمت هایتان را از بین ببرید و مسائل و مشکلاتتان را برای مردم مشخص کنید. برای دفع شر صدقه بدهید که انشالله چیزی فکرتان را به هم نریزد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۶ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۲۸:۵۳
Zahra

Zahra : سلام. می خواستم به مسجدی بروم و نماز بخوانم بعد رفتم کنار مسجد جایی بود که مثل تالار بود البته در فضای باز ،می خواستم افطاری بدم و قیمت و ... را از خانمی می پرسیدم و او می گفت که برای ۲۹ نفر اینقدر هزینه دارد و ... سپس ماشینی گرفتم تا به همان مسجد مورد نظرم بروم راننده خییلی بد راننندگی می کرد و من فکر می کردم که به خاطر یک صفت بد اخلاقی که یادم نیست عصبی شده و اینجوری رانندگی می کند حتی در میان راه میترسیدم که مرا برباید. بعد رسیدیم به مسجد یک مسجد خاصی بود که فقط عرفا و اولیا خدا که سر و سری با خدا داشتند در آن بودند و در جلوی ان مشغول نماز بودند .و من رفتم که انجا نماز بخوانم فقط همین یادمه .

پاسخ
لینک۷ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۲۱:۱۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. انشالله از غم رها شده و حاجت روا خواهید شد. وقتی شماره بیست و نه در خوابتان ظاهر می شود، مربوط به روابط و کار شما با هم به عنوان یک تیم است و در انجام یک کار خیر عمومی باید شرکت کنید. شاید روند کارها برایتان به راحتی پیش نرود ولی ثواب کارتان قبول درگاه حق قرار خواهد گرفت و اجر بسیار بالایی به خاطر کار خیرتان به شما خواهند داد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۷ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۴۳:۲۸
Sorakhorshid

Sorakhorshid : سلام خواب دیدم در مسجدی ناآشنا بزرگ و زیبا هستم. مسجد دیوارهای سفید و سقف خیلی بلندی داشت. همسر مرحومم داشت اونجا رو جارو می کرد. بدون اینکه کارش رو تموم کنه رفت با دوستش که مرد سی و چهل ساله ی چاق و کوتاه قامت بود مشغول صحبت و اینا شد اون مرد لباسش قرمز بود و کلاه سرش بود. من بدون اینکه کسی چیزی بگه جارو بزرگ دسته دار رو برداشتم و فرشهای قرمز مسجد رو یکی یکی جارو کردم تر تمیز شدن. خانم هراتی وقتی هر فرش رو جارو می کردم گرچه آشغال ها رو ی طرف می زدم ولی گوشه هایی که اشغالا رو میزدم اثری از اشغال نبود. بعد از اینکه کل فرشهای مسجد به اون بزرگی رو جارو کردم من و همسرم به خونمون رفتیم. خونه زمان متاهلی خودمون بود اما سبکش فرق داشت یک پسر خیلی کوچک هم بغل همسرم بود. رفتیم دستشویی های خانه رو نگاه کردیم. تعدادشون زیاد بود و ترتمیز با در و دیوار های سفید. من تصمیم گرفتم فقط از یکیش استفاده کنیم. اون بچه رو من بغل گرفتم و مواظبت ازش دیگه برعهده من بود...و تامام

پاسخ
لینک۱۹ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۰۴:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دعای خیر همسرتان پشت سر شماست و او امیدوار است که مشکلات شما حل شده و خداوند شما و او را بیامرزد. همسر شما به این فکر می کند که استرس و نگرانی از زندگی شما بیرون برود و شما برای این منظور باید خودتان هم سعی کنید که در زندگی دنیایی تان اشتباه نکنید و مرتکب گناه نشوید. باید زمینه های زندگی تان را از خطا و اشتباه پاک کنید و چون شما شخصیتی با ایمان دارد، خداوند بعد از توبه ی شما گناهانتان را کاملا از بین خواهد برد. در این صورت شما خیالتان راحت شده و همسرتان هم به هدفش می رسد. شما سعی می کنید که هدف همسرتان را در دنیا عملی کنید و در آخرت هم جایگاهی پاک و سرشار از آرامش خواهید داشت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۴۷:۳۹
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.