تعبیر خواب مهمانی
اگر کسی خواب ببیند در اجتماعی به مهمانی رفته، و به خوردن شیرینی مشغول است، درگفتگویی به رفع اختلافات مردم می پردازد. اگر ببیند او را در باغی به مهمانی بردند و در آن باغ میوه بسیار بود، دلیل که در جنگ شهید شود. اگر کسی ببیند که در ضیافتی با شکوه شرکت دارد، تعبیرش این است که دوستان با محبتی دارد که در صدد لطف و ابراز محبت به او هستند.
اگر ببینید کسانی که در آن ضیافت هستند همگی لباس های شاد و رنگی بر تن کرده اند و در ظروف گرانبها غذا می خورند، نشانه این است که در هر راهی که قدم بر می دارید، نیکی و خیر و منفعتی برایتان وجود خواهد داشت و دوستان شما نیز انسان های خوب و با محبتی هستند.
اگر ببینید در ضیافتی حضور دارید که همه در آن به قهقهه مشغول هستند و رقص و پایکوبی می کنند، تعبیرش رسیدن مصیبت به کسی است که آن ضیافت را ترتیب داده است و اگر ببینید که دیگران در آن ضیافت، افرادی نا آشنا هستند و روی میز ها خالی از ظروف زیبا و غذا است، موردی نا خوشایند مانند سوء تفاهم یا نا امیدی، در بیداری پیش خواهد آمد.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر دید مهمانی با چنگ و چغانه و نای و رقص بود، دلیل مصیبت است.
تعبیر خواب مهمان امام صادق (ع)
اگر کسی در خواب ببیند که به مهمانی رفته، به رفع اختلافات مردم می پردازد و اگر خواب ببیند که برای او مهمان آمده، خیر او به دیگران خواهد رسید.
اگر در مهمانی غذای خوبی مانند شیرینی بین مهمانان پخش شود، بین آنان صلح و صفا قرار خواهد گرفت و دوستی و یاری آنان به یکدیگر زیاد خواهد شد و مشکلات آنان حل خواهد شد.
اگر در مهمانی به رقص و پایکوبی مشغول شوند، ناراحتی و مشکلی برای آن جمع پیش خواهد آمد که بهتر است با صدقه دفع بلا شود.
تعبیر خواب مهمان داشتن
اگر خواب ببینید به منزل شما مهمان آشنا آمده و صحبت های آنان مهربانانه و دوستانه است، دوستان زیادی خواهید داشت. اگر مهمانان شما غریبه بودند، و صحبت های آنان مهربانانه بود، در کاری با دیگران به توافق خواهید رسید.
اگر رفتار مهمانان با شما به صورت اغراق آمیزی با خوش و بش و شادمانی همراه بود، دشمنانی دارید که بر علیه شما رفتار سویی در سر می پرورانند.
اگر خواب ببینید در مهمانی، دیگران با شما دعوا کردند، از رفتار و اعمال شما در بیداری تمجید خواهد شد و شما را به نیکویی یاد خواهند کرد.
تعبیر خواب مهمان سرزده
مهمان سر زده به دوست یا خواستگار تعبیر می شود و کاری پیش خواهد آمد که موجب می شود از زندگی و کار روزمره خود، کمی عقب بمانید.
اینکه رفتار مهمان سر زده با بیننده خواب چگونه باشد، در تعبیر خواب بسیار موثر است. اگر مهمان سرزده، مرتب به بوسیدن و فشار دادن شما در آغوش خود پرداخت، از جانب شخصی که انتظار آن را ندارید، با شما رفتاری خواهد شد که باعث آزردگی شما از او شده و سعی خواهید کرد که از او دور شوید.
اگر مهمان سرزده، کاملا آرام و با متانت با شما برخورد کرد، دوستی های جدیدی در زندگی شما برقرار خواهد شد که پایدار و طولانی مدت خواهد بود.
اگر مهمان ناخوانده با شما دعوا کرد و یا با شما به فحاشی و زد و خورد پرداخت، دیگران در بیداری به تعریف و تمجید از شما خواهند پرداخت و به شما لطف و محبت و یاری خواهند رسانید.
تعبیر خواب پذیرایی کردن و غذا دادن به مهمان
اگر به مهمان خود غذا می دهید، بسته به نوع غذایی که می دهید به دیگران خیر و برکت خواهید رساند.
اگر خواب ببینید از مهمانان خود با غذاهای خوب و شیرینی و میوه پذیرایی می کنید، از جانب شما به دیگران محبت و خیر و نیکویی خواهد رسید.
اگر به مهمان خود نان بدهید، روزی پاک و تمیز و برکت به آنان خواهد رسید.
اگر غذای چرب و پر روغنی به آنان بدهید، موجب خواهید شد تا دیگران به ثروت و مال فراوان برسند.
پذیرایی با غذاهای گوارا و نوشیدنی های شیرین نشانه رسیدن خبرهای خوب و شاد کامی و نوشیدنیهای تلخ یا غذاهای شور نشانه خبرهای بد و رسیدن اختلافات با کسانی است که در خواب دیده اید.
تعبیر خواب پذیرایی شدن و غذا خوردن در مهمانی
تعبیر غذا خوردن در مهمانی مانند تعبیر غذا دادن به مهمان است.
اگر غذای چرب تناول کنید به ثروت می رسید.
غذای شیرین خوردن به تعبیر پایداری در دوستی و حل مشکلات است.
نان زیاد نشانه برکت و شربت نوشیدن، نشانه شاد کامی است.
غذاهای شور یا تلخ و نوشیدنیهای بد طعم نشانه اختلافات و بروز ناراحتی بین کسانی است که خواب دیده اید به نزد آنان به مهمانی رفته اید.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
masumehh : سلام خانم هراتی.متن خواب نمایش داده نشود.ممنون
فریبا هراتی
: سلام. مادر شما امیدوار است که دوست پسرتان به شما برگردد و از شما خواستگاری کند و به نظر می رسد که تا مدتی هم اوضاع خلاف انتظارتان به پیش برود. ظرف های نشسته به نارضایتی و چشم انداز ناراحت کننده ای اشاره می کند که در این رابطه بر فکر مادرتان غلبه خواهد کردو شرایط جوری خواهد شد که اگر هم بیایند دیگر برای مادرتان خیلی احساس باشکوهی نخواهد بود و نمی تواند بر طبق برنامه ی او به پیش برود. زنگ زدن ناگهانی به خبر ناگهانی در مورد ایشان اشاره می کند ولی با این وجود، احتمال اینکه اصلا ایشان پیدایشان نشود هم بسیار بالاست چون خواب اول فروردین مصادف با 26 ماه و به احتمال قوی برعکس است. اما نمی توان با قاطعیت گفت که نمی آیند. در این شرایط فعلی که قطعا در عید نمی آیند... ولی شاید در آینده انشالله. تشکر از همراهیتون.
hediehh : سلام، خواب ديدم خونه قديميمان بوديم و اونجا مهموني گرفته بوديم و خانواده پسري هم كه باهاش در ارتباطم اونا هم در مهمونيمون بودن ولي من خيلي سر و وضعم ساده بود و مامانم به مادربزرگم يواشكي گفته بود كه اين خانواده قراره سه شنبه بيان خاستگاري و مادربزرگم كلي ذوق كنان از اتاق اومد بيرون به طرف من و با خوشحالي زياد گفت داري ازدواج ميكني كه من گفتم مادر يواش حرف بزن زشته جلوي اين خانوادش الان اينجا هستن و بهش گفتم اره سه شنبه قراره ازدواج كنيم و در همين حين خابم يه لحظه اين صحنه رو ديدم كه با بابام كربلا بوديم و توي فروشگاه بوديم و بابام ميخاست يك كاپشن كه چند نوع رنگ داشت و تقريبا همه رنگ بود بخره كه منم تاييد كردم وزيبا بود ولي خاهرم نذاشت بخره و گفت اين براي شما خوب نيست، . ممنون از تعبير و اينكه در خاب سه شنبه قرار بود ازدواج كنم تعبير خاصي داره؟ ( من قراره با همين خانواده ازدواج كنم ولي چند ماه ديگه).
فریبا هراتی
: سلام. شما و خانواده ی کسی که دوستش دارید، از نظر فرهنگی و سنت هایتان در یک فاز فکری قرار دارید و همدیگر را به خوبی درک می کنید و شخصیتی اصیل دارید. شما در کنار هم، از هر جهت و در همه زمینه ها به نشاط و سرزندگی و آرامش خواهید رسید و انشالله خوشبخت خواهید بود. پدر شما از امام حسین ع درخواست حمایت کرده و خواسته که به دعای خیر ایشان، خوش بینی و مثبت اندیشی و شادی و نشاط به زندگی او بیاید و خواهرتان معتقد است که پدرتان باید خیلی رسمی و سرسنگین با مردم تعامل کند. تشکر از همراهیتون.
زیبا ماهری : سلام و عرض ادب
خواب دیدم به مهمونی خونه خاله ندام رفتم و خاله بزرگه هم اومده و من خوشحال بودم از اینکه قراره همو ببینیم چون یه مدتیه به دلیل مشکلات ترک معاشرت کرده بودیم.خونه خالم بر خلاف واقعیت خیلی بزرگ وشیک وشاد و دلباز بود و من خیلی از دیدن خونه لذت می بردم چون خیلی باصفا بود و رنگای شادی برای وسایلش استفاده کرده بودند و بزرگیش خیلی به چشم میومد.بعد یهو رفتم دنبال خاله بزرگم یهو دیدم پشت دیوار قایم شده و انگار منتظرمه، تا منو دید از ته دل لبخند زد وهمدیگرو محکم بغل کردیم.بعد یکی پرسید مامانت کجاست با ناامیدی گفتم نیومده(انگارتو دلم می دونستم که نخاسته بیاد و آشتی کنه)
بعدش از پله ها پایین اومدم یهو دخترِ خاله بزرگم اومد و یه چیزی بهم داد.
بعدش یهو برگشتم خونمون (در واقع خونه پدریم)و بعد یهو خودمو طبقه بالای خونمون دیدم (که در واقع یه جورایی حسینیه هم هست ولی من موقتا الان اونجا مستقرم) با تعجب دیدم که مامانم مبلا و فرشارو عوض کرده و چه رنگ و مدل شاد و قشنگی خریده(یه رنگ کرم یا گوشتی خیلی شاد) خیلی خوشحال شدم و بهش گفتم دستت درد نکنه چه کار خوبی کردی چی بود اون قدیمیا اصلا قشنگ نبود الان خونه چه دلباز شده و خیلی خیلی شاد و سرحال بودم از این تغییر.انگار همه خانواده خوب بودن.تازه انگار خونه بزرگترم شده بود.بعد یهو یه لاک پشت بزرگ دیدم که تو خونه بود.خیلی دوست داشتنی بود ولی من می ترسیدم بهش دست بزنم ولی خیلی دلبر بود.با ارامش نشسته بود.بعد انگار یهو فهمیدم که این لاک پشته نزدیک یک سال یا بیشتر تو خونه ما بوده ولی تو انباری و هیچ کس هم بهش غذا نداده و من با تعجب با خودم فکر کردم که چطور تونسته زنده بمونه.بعد خواهرکوچیکم بغلش کرد چون من ازش می ترسیدم با خودم گفتم چه جراتی داره من که نمی تونم بهش دست بزنم بعد رفتم و براش کاهو اوردم و بهش دادم خورد و خیلی برام لذت بخش بود.بعد یهو پی پی کرد.صحنه بعد پی پی شو روی تابلوی کوچیک روی دیوار دیدم که قرمز رنگ بود.
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. روحیه ی خاله ی شما عالیست. قلب او بزرگ است و شخصیتی مثبت اندیش دارد. تحولی مثبت در زندگی او به وجود آمده است. شما از اینکه قهر هستید احساس خوبی ندارید. درک شما بالاست. مادر شما طرز فکر جدیدی خواهد داشت و روابط جدیدی با دیگران می سازد. او دیگر جبهه نمی گیرد و با حالتی مهربانانه و خوش اخلاق تر با خانواده و دوستانش تعامل خواهد کرد. شخصیت خردمند، با وفا، ( احتمالا مسن) و مهربانی در زندگی شما وجود دارد که صبورانه نشسته و مشکلاتش را با کسی مطرح نمی کند و در لاک خود فرو رفته و ساکت و آرام است و شما نسبت به این شخص احساس محبت بسیار زیادی دارید و می دانید که وقتش رسیده که بیشتر برای او وقت بگذارید. او باعث خواهد شد که شما به ثروت برسید و شما همیشه او را به عنوان کسی که در زندگی تان الگو بوده و باعث شادی شما شده، در خاطرتان حفظ خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
زیبا ماهری : سلام و عرض احترام
بنده دیروز دوشنبه صبح خواب دیدم که یکدفعه پدرم در خونه رو باز کرد و کلی مهمون اومدن داخل که نمی شناختمشون ولی انگار یه جوری آشنا بودن.(یعنی در واقع غریبه بودن ولی یه کمم از غریبه آشناتر)
ولی من با دیدنشون خیلی معذب و شکه شدم انگار که اصلا آمادگی و انتظار اومدن مهمون رو نداشتم.
بعد یهو دیدم تو خونمون کلی میز ناهار خوری هست و قسمت آقایون و خانم ها هر کدوم بر پاست و همه نشستن پای میز و سر هر میز هم یه بشقاب بزرگ با کلی ماهی سفید سرخ شده بود.(سایز ماهی ها متوسط بود)
همه سرگرم بودن.همه جا شلوغ بود.بعد من کم کم از حالت شک دراومدم و برام عادی شد.
بعد یهو خودمو تو حیاط خونمون که خیلی بزرگ بود دیدم که با دختر خالم (شیراز زندگی می کنه) و اومده بود پیشمون داشتیم (فک کنم) بازی می کردیم.من دیگه احساس غریبی نمی کردم و خوشحال بودم و مهمونا هم برای خودشون می رفتن و میومدن و از خودشون پذیرایی میکردن.
راستی یه سوال: من اکثرا خوابامو صبح می بینم.آیا خواب صبح تعبیرش درسته؟
سپاسگزارم
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. برای شما خواستگار خواهد آمد و پدرتان راجع به مسائل مالی با ایشان به صحبت و توافق خواهد رسید. انرژی و شانس و احساس مثبت و عشق و موفقیت به زندگی تان راه می یابد و ازدواج می کنید. بله خوابهای صبح هم تعبیرشان درست است. الان مثل گذشته نیست که مردم 8 شب اول تاریکی بخوابند و 4 صبح با اذان صبح بیدار شوند و بروند سر کار. مردم 3-4 شیفت کار می کنند و خیلی ها هستند که فقط صبح می خوابند و نمی توان گفت که هر که صبح خواب دید باطل است. تشکر از همراهیتون.
زیبا ماهری : سلام و عرض ادب.
ولی ببخشید من متاهل هستم.چطوری میشه برای من خواستگار بیاد؟
فریبا هراتی
: زیبا ی عزیزم من جادو گر نیستم فالگیر هم نیستم!! خواب شما را طبق نوشته ی خودتان تعبیر می کنم و چون از شرایط شما با خبر نیستم، فقط طبق نکاتی که در خوابتان هست، مواردی که ممکن است برایتان وجود داشته باشد را بیان می کنم. اگر می خواهید در تعبیر اشتباه پیش نیاید، باید شرایط زندگی خودتان را به صورت خلاصه مطرح کنید. من علم غیب ندارم که بدانم زیبا ماهری شجره نامه اش چیست! با توجه به شرایط تاهل شما، مهمان ناخوانده، به دوستان بیشتر و روابط اجتماعی بالاتر پدرتان اشاره می کند. لطفا برای اشتباه از تعبیر شرایطتان را درست تعریف کنید.
زیبا ماهری : ولی اصلا منظور بنده این نبود،
فریبا هراتی
: دوست عزیز زمانی که شما کسی را نمی بینید و فقط از روی نوشته های او، احساس او را قضاوت می کنید راحت است که اشتباه قضاوت کنید. من اصلا ناراحت نشدم وصرفا اطلاع رسانی کردم. من منظورم از شرایط این نیست که بنشینید سیر تا پیاز زندگی تان را تعریف کنید. اما باید بدانم که نویسنده ی خواب زن است یا مرد مجرد است یا متاهل و نه اینکه 10 خط بنویسد و بعد متوجه شوم که مثلا محسن نامی؛ خانم هستند و نه آقا و یک دختر هستند نه پیر مرد مجرب و یا اینکه شما مجرد هستید یا متاهل اینقدر فکر نمی کنم انتظار بالایی باشد. در مورد اینکه شما تشریف به سایت بیاورید یا خیر انتخاب شماست و نه انتخاب بنده. به هیچ وجه کلام من بی ادبانه نیست بلکه بسیار دوستانه است.
ناری : سلام وقت بخیر
خواب دیدم مهمان داشتیم. داخل اشپزخانه زن داییم و مادرم هم بودن. یه ماهی بزرگ پاک و تمیز شده دیدم. در قسمتی من مشغول چیدن بشقاب های زیبا و گران قیمت داخل سینی بودم.
سپاس فراوان
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روابط شما و دوستان و خانواده تان قویتر و بهتر خواهد شد. کارهای شما با برنامه ریزی درست و به آسانی به پیش خواهند رفت. با سخاوت و دست و دلبازی از همدیگر حمایت خواهید کرد. نگرش های تازه ای نسبت به مسائل پیدا می کنید و امید و ثروت و شانس و خوشبختی به زندگی تان راه می یابد. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : سلام خانم هراتی عزیزم. سال نوتون مبارک.خواب دیدم من و خواهرم فاطمه رفته بودیم بازار خرید. برای برگشت به خانه تاکسی گرفتیم. خواهر کوچکترم هم انگار در تاکسی یکهو کنارمان بود. راننده یک خانم چادری بود. ازش خواستیم دم در خانه پیاده مان کند. دم درب خونه پیاده شدیم (موقع پیاده شدن محله خودمان بود ولی وقتی تاکسی رفت یکهو محله تبدیل شد به محله خانه معشوق خواهرم(سعید) که الانم باهم رابطه دارن) پدر سعید مارو از دور دید و سمتمون اومد. من خیلی ناراحت شدم از اینکه مارا دیده. گفتم حالا ما چه بهش بگیم؟بگیم اینجا در محله شان چکار میکنیم؟ به ذهنم رسید خواهرم بگوید خانه دوستش ناهید آمیده ایم! پدرسعید به ما رسید و هیچ سوالی نکرد و ما را به منزلش دعوت کرد و ما هم باهاش رفتیم (در واقعیت بخاطر ازدواج خواهرم و پسرش سعید باهم اختلاف داریم و رفت و آمد قطع هست) مهمانان زیادی داشتن،زن و مرد، ما سلام کردیم ولی به مادر سعید سلام نکردیم. انگار نشد سلام کنیم ولی وقتی در جم حاضر شد هم سلام نکردیم به همدیگه. گفتم چون فکرمیکند چون شلوغ بود سلام نکردیم.
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. سال نوی شما هم مبارک. شما در مورد انتخاب هایی که خواهرتان و شما پیش رویتان دارید فکر می کنید و با خانواده تان مشورت می کنید. شما سعی می کنید که نوع رابطه تان را با فامیل سعید بسنجید. پدر او الان حاضر شده که خواهر شما و سعید با هم ارتباط داشته باشند ولی مادر او هنوز موافق نیست و شما هم از مادر او خوشتان نمی آید. شما نمی توانید ناراحتی تان را نسبت به او مخفی کنید و سعی می کنید که خودتان را بی تفاوت نشان دهید. تشکر از همراهیتون.
Sara : سلام خواب دیدم یک جایی بودم نمیدونم خونه کی بود .مهمانی داشتم .سریع کتلت درست کردم .و بردمش سر سفره .دو تا غذای دیگه هم درست کرده بودم که مرتب زیر ش خاموش میشد و بنابراین غذا آماده نبود.همسر سابق هم بود ولی ناراحت بود با من حرف نمی زد. بالاخره غذا رو آوردم .زیر ماکارونی گوجه سبز گذاشته بودم .برای همسر سابق و دو تای دیگه کشیدم .انگار غذا کم بود .دیدم همسر سابق ماکارونی رو داره میخوره و کنار غذاش رب خالی گذاشته و داره با ماکارونی میخوره. یکی از فامیلای که کتلت خورده بود گفت چقدر دستپخت شما خوبه. بعد احساس کردم همسر سابق داره با خاله کوچیکم میرقصن. انگار خالم میخواست دلش را به دست بیاره . بعد یادمه به خاله هام گفتم زن داره، نمیدونم چرا اینجاست .به زور اینجاست. داره باج میده به من.ولی دلیلش رو نمیدونم.
بعد یادمه یکی از خاله هام گفت، رستورانش رو با یک نفر شریک شده.انگار اسم یک زن بود . ولی من دلیلش رو که داره به من باج میده نمیدونستم . و همش فکر میکردم شاید چیزی به اسم منه که خودم خبر ندارم.
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید به دیگران کمک کنید و تجربیاتتان با آنها به اشتراک بگذارید تا اشتباهات شما را مرتکب نشوند ولی شما هنوز آمادگی زیادی برای اشتباه مجدد دارید. شما سعی می کنید که خامی و بی خردی نکنید و نشان دهید که مجرب هستید ولی گاهی خونسردی و بی تفاوتی از خودتان نشان می دهید و یا ناامید می شوید و بنابراین به عنوان یک الگوی نمونه برای کمک به کسی عمل نمی کنید. همسر شما دچار سردرگمی شده و با مشکلاتی مواجه است و احساس می کند که نبود شما، باعث شده که او کلاف سردرگمی را داشته باشد که نتواند مشکلاتش را حل کند و الکی وانمود می کند که زندگی او رنگ و بوی تازه ای یافته ولی در واقعیت اینطور نیست. او مشکلاتی دارد و به خاطرشان غصه می خورد. کسی از تجارب شما استفاده می کند و از این بابت هم احساس رضایت خواهد کرد. همسر سابق شما ممکن است سعی کند که بخواهد شما را گول بزند و تحت تاثیر قرار دهد و شما دلتان به حال او بسوزد تا کاری را انجام دهید که از ته قلبتان دوست ندارید انجام دهید. شاید از بدبختی و پشیمانی اش به شما بگوید. او نیاز به کمک مالی بیشتری دارد تا بتواند زندگی اش را بیشتر سرو سامان ببخشد. تشکر از همراهیتون.
Zahra : سلام . خانه خواهرشوهرم مهمانی بود ،( فقط عده ای خانم بودند )و آنها با خواهر شوهرم( با استرس و آرزوی موفقیت)، در حال شمردن تعداد آرا برای همسرم بودند (انگار همسرم نماینده مجلس بود ) من به همسرم گفتم ، این ها اصلا ما را دعوت نکردند و اصلا هیچ جایگاه و احترامی برای زن و بچه تو قائل نمی شوند و تو باید این احترام خانواده ات رو برای اونها جا بیندازی . و همسرم گفت باشه بهشون میگم بعد گفتم نه پس دقیقا این رو بهشون بگو ..... جایی که بودیم چهار تا اتاق داشت که در دو تایش ۴ تا تخت بود یکی دونفره و دو تا تک نفره بود که در کنار هم چیده شده بودند و در یک اتاق پتوها به رنگ صورتی پررنگ و در دیگری به رنگ سبز بود . رفتیم در اتاق صورتی و همسرم لباسش را درآورد و من دیدم شرمگاهیشان به اندازه معمولی بود بعد باهم خوابیدیم و نزدیکی کردیم بعد رفتیم در اتاق سبزه من گفتم بیا اینجا هم بخوابیم ولی یک چیزی پیش آمد و نتوانستیم .
فریبا هراتی
: سلام. توانایی رهبری همسر شما در زمینه های مختلف زیاد است و لازم است که او راجع به موضوعی به صورت کامل صحبت کند و نظرش را بیان کند. شما می خواهید که جایگاه اجتماعی بالایی داشته باشید و به ثروت زیاد رسیده و توجه بیشتری به شما بشود. در مقاطع مختلف زندگی تان شما به آرامش و جایگاه خوبی خواهید رسید و مهربانی و صلح و صفا و عشق و رمانتیک به زندگی تان خواهد آمد. تشکر از همراهیتون.
shirin : سلام خواب ديدم كه مادربزرگم رفته بود خونه ي ويلايي قديميشون و ديگه ميخاست اونجا زندگي كنه و اينگار تا حدودي تعمير و درستش هم كرده بود و خونه خوب شده بود( مادربزرگم در اين خونه ي قديميش زندگي نميكنه ولي هنوز هست و نفروختن) و ديدم عموي مادرم كه سيد هستن هم اونجا نشسته و من سريع رفتم پيشش و ديده بوسي باهاش كردم و ايشون هم خيلي خوشحال و خندان با من ديده بوسي و احوال پرسي كرد ( الان ايشون تازه از مريضي كرونا خوب شدن و يك ماه مريض بود) و اينگار مهموني بود خونه ي مادربزرگم و يكي يكي داشتن مي اومدن و مادربزرگم از اينكه اومده بود توي اين خونه خيلي خوشحال و خندان بود و من بهش گفتم چه خوب شد دوباره اومدي اينجا و چقدر اينجا خوبه و همش ياد قديما ميكردم و ميگم اينجا چه باصفاس و بعد مهمونا يكي يكي اومدن داخل و ميخاستن با من ديدني كنن كه من يادم اومد كه نبايد به خاطر كرونا با كسي ديدني كرد و نكردم ولي يهو به خودم گفتم آخ الان با عموجان ديدني كردم نكنه بگيرم ولي ديگه هر كي مي اومد داخل اصلا ديدني نميكردم.( مادربزرگمم يكم مريض احوال سرماخوردگي بودن ولي خوب شدن).
فریبا هراتی
: سلام. مادر بزرگ شما به قدیمها فکر می کند و اینکه چقدر آن زمان امنیت و رفاقت و محبت ها و دوستی ها قوی بود و الان هم سعی می کند که مثل همان قدیمها با صفا و با محبت زندگی کند و این رفت و آمدهاست که روحیه ی او را قوی می کند. ایمان مادر بزرگتان قویست و خدای مهربان هم از او راضی است. ولی الان به خاطر شرایط بیماری شماها باید سعی کنید که محبت زیاد از حد نکنید و خودتان را در معرض امراض قرار ندهید. انشالله همیشه سلامتی و خوشبختی در زندگی تان وجود داشته باشد. تشکر از همراهیتون.
Sorakhorshid : سلام خانم هراتی عزیز. سال نوتون مبارک پدرم پسرعمه ای داشت که خانوادگی رفت و آمد داشتیم ایشون مرحوم شد. ظهر خواب دیدم دختر و عروسش با پسرش که هنوز بغلی بود در واقعیت راه میره دیگه و یک خانمی که نمی شناختم اومدن خونه ما. من برام سوال بود که قبلش کجا بودن ولی فرصت رو هر بار مناسب نمی دیدم بپرسم تازه فکر می کردم همه شون اومدن ولی در عین ناباوری دیدم فقط همین چهار نفرن و مامانشونم نیست. هر سه لباس سیاه پوشیده بودن. از تلویزیون سه صحنه اط سه شهر ایران مون دیدم که خرما لای حصیر می زاشتن و به شکلی اماده می کردن برای خوردن در طول فصل. یکی شون برای یزد یا اصفهان بود و من تعجب کردم که تین رسم که برای ماست. ما در تدارک شام برای اونها لقمه و ماهی سرخ می کردیم. عروسشون پسرش رو که ادرار کرده بود توی ظرفشویی مون شست و من رودربایستی کردم و گفتم توی ی فرصت مناسب حتما بهش میگم اینجا جاش نیست من دو تا ماهی خوردم که با نمک طعمدار شده بود و خیلی مزه شو دوست داشتم. مادرم خوشحال شد که من کمکش ماهی سرخ می کنم. توی حمام خونه جفتی مون که در واقعیت یک حمامه ولی توی خواب دو حمام داشت. با پیک نیک ماهی ها داشتن سرخ میشدن. قبلش برادرم دوش گرفته بود و اونجا خیس بود و کل حمام با کاشی سفید ساخته شده بود. طول کشید تا رفتم اونجا ی دفعه که یادم اومد و سریع رفتم دیدم خودشون پای ماهی ها نشستن و نزاشتن بسوزه ماهی ها رو نمی شناختم اما گوشت سفید سفید و کلفتی داشتن و نمی سوختن. گفتن ساعت نه شده یعنی باید بعد شام کم کم آماده کنن برن دیگه. من آسمون رو نگاه کردم هنوز خیلی روشن بود نسبت به
رنگ آسمون ساعت نه در واقعیت..
فریبا هراتی
: سلام. سال نوی شما هم مبارک روحشان شاذ. ایشان احتمالا به ارث رسیده و ثروتمند شده اند. شما درک جدیدی نسبت به شرایط ایشان و احساس تازه ای نسبت به آنان پیدا خواهید کرد. خودتان هم به ثروت می رسید و کارها برایتان به آسانی و با سهولت پیش خواهد رفت. برادرتان شروعی تازه خواهد داشت و اشتباهات گذشته اش را تکرار نخواهد کرد. آنها که قطعا به ثروت می رسند ولی شما هم نمی دانم در رابطه با شرایط آنها یا غیر مرتبط با آنها، به شانس و ثروت زیاد خواهید رسید. گرمی و راحتی زیادی به زندگی تان خواهد رسید. مشکلاتتان تمام می شود و شرایط سخت برای شما تمام خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
Sorakhorshid : خانم هراتی گرما و راحتی و اتمام شرایط حال حاضر برای من یا خانواده ام؟
فریبا هراتی
: همه ی شما.