تعبیر خواب موتور
دیدن موتور هر وسیله ای در خواب، نشانه حمایت دوستانتان از شما در مقابل مشکلات است. دیدن موتور از کار افتاده در خواب، نشانه این است که یکی از حامیانتان را از دست می دهید.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
فاطمه : بله چشم.شارژ شد
فریبا هراتی
: تشکر. پدر و مادر دوست شما روحی زیبا و آرام دارند و چیزی فکرشان را ناراحت نکرده است. برادر دوستتان شخصیتی حمایتگرایانه دارد که می خواهد زود به اهدافش برسد و آزادانه و با کمترین میزان مسئولیت پذیری زندگی کند و شما دوست ندارید که ارتباط تان را با او قوی کنید. مادرتان می داند که چه محاسن یا معایبی دارد و از زندگی چه می خواهد ولی شما هنوز تجربه ی کافی از زندگی به دست نیاورده اید. شما می خواهید که هویت و اخلاقتان را عوض کنید و یک سری عادات قدیمی را کنار بگذارید. می خواهید همه ی نگرانی هایتان را دور بریزید و شروعی تازه داشته باشید. می خواهید به ثروت بیشتری برسید. شما گشایش کار خواهید یافت و انجام کار یا پذیرش تعهدی به شما پیشنهاد می شود و شما نظرتان را رک و پوست کنده مطرح خواهید کرد و می خواهید که مادرتان از شما حمایت و پشتیبانی کند. شما نمی خواهید هیچ کار و تعهدی را در قبال این پیشنهاد بپذیرید. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : سلام
من خواب ديدم رفتم منزل پدر و مادر يكي از دوستانم،منزلشون زيبا بود و خلوت،داشتم از پنجره بيرون رو نگاه ميكردم كه ديدم برادر دوستم با موتور داره مياد خونشون(مدل موتورش از اينا بود كه يك كابين بغل داره براي اينكه يكنفر ديگه ام سوار شه و اون كابين خالي بود)بعد با خودم گفتم اگر بهم بگه برسونمت خانه من دوست ندارم با اين موتور برم.بعد صحنه خوابم عوض شد و با مادرم براي چكاپ به بيمارستان رفته بوديم،مادرم چكاپ شدند اما به من وقت دادند گفتند هفته ديگه جمعه بايد بياي،وقتي داشتيم برميگشتيم يك جا بوديم مثل هتل كه چند سرويس حمام يكجا داشت،من خيلي دستشوي داشتم،رفتم كاملاًلخت شدم كه هم دوش بگيرم هم برم دستشويي،همين كه كمي دستشويي(مدفوع)كردم چندين مرد وارد جايي شدند كه ما بوديم و يك پسر جوان دنبال نامزدش بود،اومد سمت حمامي كه من بودم من پشت درب قايم شدم و نزاشتم من و ببينه ،بعد فرار كردم از دستش و رفتم سمت جايي كه مامانم ايستاده بود اما يك لحظه هنگام فرار همه مرد هايي كه اونجا بودن من و لخت ديدن ولي رفتارشون خيلي عادي بود(انگار من لباس دارم) و دنبال اون دختري كه ميخواستن بودند،من سريع لباس پوشيدم و يك پسربچه كه همراه اونها بود هل دادم و به سرش ضربه زدم و دردش گرفت و دراز كشيد و با بقيه مرد ها هم دعوا ميكردم و ميگفتم از اينجا برين حق ندارين ما رو اذيت كنين اون دختري كه دنبالشين رو ما اصلاً نميشناسيم،و مدام در فكرم ناراحت بودم كه چرا اون لحظه من و لخت ديدن همه ،ولي هيچ كس حتي مادرم هم راجع به اينكه لخت اومدم رد شدم هيچي نميگفت.ممنون.
فریبا هراتی
: سلام. خواب شما طولانی تر از حد مجاز است. لطفا یک حق خواب شارژ کنید و بفرمایید تا تعبیر شود. تشکر از همراهیتون.
mandanaahmadi : سلام خواب دیدم با دوست صمیمی دختر،
خوابو نمایش ندید لطفا ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما و دوستتان می خواهید به سرعت به اهدافتان برسید و با کمترین مسئولیت پذیری و آزادانه برای رسیدن به خواسته هایتان اقدام کنید و شما از افکار او تبعیت می کنید. شما شخصیتی رقابتی دارید و نمی خواهید که خودتان را در قید و بند قوانین دست و پاگیر قرار دهید. این روش شما برای رسیدن به موفقیت با شکست مواجه خواهد شد!! شما باید سعی کنید که خردمندانه فکرکنید و ساده لوحی را کنار بگذارید و به کسی هم بی جهت مهربان نباشید. شما باید رفتارتان را مجرب تر کنید. هر چیز اندازه ای دارد. مهربانی حدی دارد غرور حدی دارد. تشکر از همراهیتون.
mandanaahmadi : سلام
بالطفا خوابم رو نمایش ندهید ممنون
فریبا هراتی
: سلام. عشق شما کنترل روحیات و زندگی شما را بدست گرفته و شما از او تبعیت می کنید و پدرتان احساس می کند که نظر او برایتان به اندازه ی نظر عشقتان مهم نیست. اما عشق شما گاهی از شما و خواسته هایتان غافل می شود و توجه کمتری به شما می کند. او باید سعی کند که واقعیات را ببیند و بینش خودش را نسبت به شرایط زندگی تان قویتر کند. او سعی می کند که درک بالایی داشته باشد ولی مسئله ای هست که فکرش را به شدت ناراحت کرده. در ظاهر او رفتاری شجاع و قوی از خودش نشان می دهد ولی استرس دارد و هیجانی رفتار می کند. الان او شرایط حساسی را می گذراند و نیاز دارد راجع به احساساتش با شما صحبت کند. شما سعی می کنید که او را درک کنید و منطقی باشید تا نگرانی های او از وجودش رفع شود. او می خواهد که به شما تکیه کند و نیاز دارد که از شخصیت منطقی شما استفاده کند و به آرامش برسد. رابطه ی شما مدتی قطع شده بوده و شما می خواهید خردمندانه فکر کنید و تصویر ذهنی تان را راجع به این دوران سخت در خاطرتان نگه دارید و بدانید که در کنار همدیگر است که می توانید به خواسته هایتان برسید و آرامش داشته باشید. هردوی شما می دانید که در کنار همدیگر است که احساس قدرت می کنید. می خواهید با انرژی و شاد و برونگرا باشید و خیلی سریع به اهدافتان برسید. شما می خواهید روحیه ای عاشقانه داشته باشید و حاضرید به خاطر آن خیلی مادیگرایانه فکر نکنید و عشق و شور و شوق را در وجودتان نگه دارید. تشکر از همراهیتون.
Mehrnika : با عرض سلام و احترام
خانم هراتی عزبز
خوابم کمی نامفهموم بود ،دیدم خوته ی یکی از اقوام همسرم هستیم خونه اشون انگار قدیمی و طبقه طبقه بود ،و در هر اتاق و حتی اشپزخانه سه چهار تا موتور وسپای نو و قرمز رنگ و دو تا صورتی بود تعجب کرده بودم و تصمیم داشتم به همسرم بگم که خونه وحید چرا اینقدر موتور هست و ایا انبار کردن و چرا تو اتاق یا اشپزخانه؟
و خانم خانه طور عجیبی بود حتی برای خوردن چای از من خواست از خونمون لیوان ببرم و انگار سه تا لیوان دست من بود و تو اشپزخونه اش دنبال لیوان بودم و دلنشین نبود خانم،و برای برگشتن به خونه یع کلید بزرگ رو پشت بامشان بود مال ما بود که همسرم اونو دسش گرفته بود.
ممنون از تعبییر تون
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. این فامیل همسرتان افکاری قدیمی و دمده و یا سنتی دارد و در هر موقعیت که بتواند، می خواهد سریع به اهدافش برسد و اشتیاق زیادی دارد که با کمترین مسئولیت پذیری با سرعتی بالا اهدافش را عملی کند. او می خواهد آزاد باشد و هر کاری دوست دارد بکند و انسان پخته و مجربی نیست. خانم او هم تمایلی به حفظ روابط دوستانه با کسی ندارد. از نظر او اگر شما بخواهید با او دوست شوید، باید اول کاری کنید که دوستی تان به او ثابت شود و قدم اول را در به وجود آوردن رابطه ی مثبت با او، بردارید تا او بعدا به پاسخ دوستی تان جواب دهد. شما از نظر آنها به اوج موفقیت رسیده اید و یا چیزی که شما دارید نهایت آرزوی آنهاست. تشکر از همراهیتون.
سیما سحرابی : سلام خانم هراتی طاعات و عباداتتون قبول.خواب دیدم با دوست پسر سابقم سوار یه موتوریم و داریم به سمت خونه ی پدری خودم حرکت میکنیم و همینطور ک من دسته موتورو گرفته بودم که نیوفتم دستشو گذاشت رو دستم و گرفت!
اخرشم نرسیدیم جایی کل خوابم فقط در حرکت بودیم
بابت کمک هاتون سپاسگذارم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواستید با همراهی از او خیلی سریع به اهدافتان برسید و با کمترین میزان مسئولیت پذیری، به امنیت برسید و آرمانهای پدرتان را در مورد خودتان عملی کنید ولی فقط در حرکت بوده اید و به جایی نرسیده اید. تشکر از همراهیتون.
محمد : سلام من خواب دیدم انگار احساس کردم اخر زمانی شده است به مادرم گفتم که مادرم همین رو تایید کرد بعد یکی از فامیل هایمان که با ما دشمنی دارد با موتور به قصد انتقام یا کینه جویی امد و از پشت خانمان وارد حیاط خانمان شد در ابتدا خواست با مادرم صحبت کند ولی کمی بعد صدای جیغ مادرم را شنیدم سریعا موی سرش را گرفتم به پایین پرتش کردم خودم نیز افتادم ولی اسیبی ندیدم کمی رام شد و برادرم فقط با او صحبت کرد او با خودش برادرزاده اش را اورده بود بعد انها رفتند به مادرم گفتم خوب زدمش. ولی او پشت در منظر مانده بود و شنید و دیوانه شد ,در کوچه به طرز دیوانه واری با موتور ویراژ میزد به مادم گفتم که او برای خودش بلا میخرد
فریبا هراتی
: سلام. شما در سطح بالایی از استرس قرار دارید و در موقعیت خاصی احساس آسیب پذیری و یا ناتوانی می کنید و نمی خواهید که کسی به مادرتان آسیبی وارد کندو روحیه اش را خراب کند. فامیل شما سعی می کند که غیر مسئولانه عمل کند و بی فکرانه و خیلی زود به اهدافش برسد. شما از اینکه کسی مادرتان را ناراحت کند فکرتان بهم می ریزد و در صدد انتقام بر می آیید و سعی می کنید که این شخص را از موضع قدرتش بیرون بکشید و به او بفهمانید که رفتارش زشت است. اما شما باید سعی کنید که با سیاست رفتار کنید و نگذارید که تنش ها و نگرانی های بین شما و فامیلتان ادامه پیدا کند. چون همین که او احساس کند که شما او را تحقیر می کنید، بیشتر از قبل ابراز دشمنی خواهد کرد و فشار و استرس بیشتری به شما و مادرتان وارد خواهد شد. پس برای نفع خودتان باید سعی کنید که خردمندانه تر رفتار کنید و او را تحریک نکنید که بیشتر عصبی شود. تشکر از همراهیتون.
sahar : سلام من خاب ديدم ك سوار يه موتور هستم موتورسواره غريبه بود خيلي تند ميرفت پشت من يكي از بچهام بود وقتي رسيديم يهو ديدم بچم نيس (در خاب بچه كوچيتر بود ولي در بيداري دخترم بزرگه سنو سالش )وقتي ديدم بچم نيس با حالت گريه زاري داشتم برميگشتم ك ببينم بچم كجا از موتور افتاده و از خدا داشتم التماس ميكردم با گريه ميگفتم خدايا تموم زندگيمو ميدم بچم اتفاقي واسش نيفتاده باشه البته تو همين خابم قبلش خاب ديدم ك تو خونمون مهمون هس فاميلام بودم ابجمو زن دايم اينا مهمونمون بودن و ابجيم داشت بمن كمك ميكرد سبزي پاك ميكرديم ديدم ابحيم سبزيارو خوب پاك نكرده داشتم دوباره پاك ميكردم و دير شده بود ظرفامو داشتم درمياوردم از توكابيينت يه چند تا ظرفاي خوشكل و پارچ و ليوان جديدداشتم ك اونارو تو بيداري ندارم باخودم ميگفتم چرا زودتر بفكر نيفتادم اخه اونا خودشون تو كاراشون خيلي منظمن و من ازينك كارام همه عقب افتاده بود داشتم خودمو سرزنش ميكردم ك چرا مرتب و منظم نيستم اونام داشتن غذاميخوردن ولي سفره رو نديدم
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید زود به اهدافتان برسید و بیشتر از این که بخواهید مسئولیت پذیر باشید، عجولانه تصمیم می گیرید و نگران هستید که به خاطر منافع شما، امنیت دخترتان به خطر بیافتد و او قربانی خواسته های شما شود. خانواده ی شما سعی می کنند که منفی بافی را کنار بگذارند و برای اینده شان برنامه ریزی کنند و مشکلات زندگی شان را حل کنند. شما هم باید سعی کنید که روابط بهتری با خانواده تان داشته باشید و برای آینده تان برنامه ریزی کنید و نه اینکه اجازه بدهید هرج و مرج زندگی تان را بگیرد. شما باید حامی خانواده تان باشید. هر کسی مسئولیت حمایت از خانواده ی خودش را به عهده دارد و نه این که از دیگران در خارج از چارجوب زندگی شخصی شان احساس مسئولیت کنند. تشکر از همراهیتون
Neda : که اینطور سپاسگذارم ازتون از تعابیرتون عزیزمین
Zahra : سلام.صبحتون بخیر.من خواب دیدم ک جلوخانه پدرشوهرم پشت ماشین خودمون نشسته بودم وچندین آجرکنارو روی هم گذاشته شده بود.من میخواستم ک ماشین رو به اجرها نزنم اما بازهم بغل ماشین به اجرها خورد و همه ریخت.شوهرم وپسرم هم بودن پیاده شد تا اجرهارو جمع کنه بعدمنو با موتورفرستاد ک برم منم یه مسیری رو رفتم بعددیدم چادردارم ولی روی سرم نیس وروسری هم ندارم برای همین موتور رو نگه داشتم.خانمای زیادی اونجا ایستاده بودن و یکی دو تا پسربچه.چون نمیتونستم موتورو دوباره روشن کنم به اونها گفتم مواظب باشید کسی دست نزنه میگم ک شوهرم بیاد.بعد شوهرم اومد و پسرمو به من سپرد و گفت ک توی ساکش همه چی هست؟؟ منم گفتم اره.بعد که اون رفت نگاه کردم دیدم فقط یه دونه لباس توی ساکش هست ومن ناراحت بودم ک خوراکی نداره و خودمم پول همرام نبودک بخرم.بعد صحنه عوض شد من توی ادارمون بودم و با یه دختره دیگه کار میکردم و توی اتاق مافوقمون هم یه خانم بود ک میگفت چیکارکنیم و رابطه خوبی داشتیم و با هم میخندیدیم(البته توی واقعیت من توی اتاقم همکار یامافوق خانم ندارم همه مرد هستن) بعد عمو خودمو دیدم ک توی اداره ما هستن (البته در واقعیت در اداره دیگه ای در یه شهردیگه هستن) از نامه ای ک زده بودن پرینت گرفتن ولی گفتن مشکل داره من براشون درستش کردمو گفتم دوباره پرینت بگیرن
ببخشید ک طولانی شد.ممنون بابت تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما سعی می کنید که کارها و زندگی تان را کنترل کنید و با قاطعیت کارهایتان را به پیش ببرید تا در مقابل خانواده ی همسرتان، نشان دهید که شخصیتی قوی دارید ولی ایده ها و افکاری هستند که نمی توانید به خوبی آنها را به پیش برده و عملی کنید و مرتکب خطا و اشتباه می شوید. همسرتان می خواهد که شما زود به اهدافتان برسید و مسئولیت های کمتری را متقبل شوید و شما نمی توانید افکارتان را از دیگران مخفی کنید و نمی توانید مسئولیت ناپذیر باشید. فکر شما مرتب و ردیف نیست و ذهنتان خسته است. می خواهید از نظر مالی اوضاع زندگی تان سرو سامان بیشتری پیدا کند و همینطور هم خواهد شد. شما گشایش کار خواهید یافت و زندگی تان بر طبق میل شما به پیش خواهد رفت. تشکر از همراهیتون.