تعبیر خواب میز
درکتاب سرزمین رویاها آمده است :
خواب یک میز ؛ شادی.
یک میز ضیافت : از زندگی لذت خواهید برد.
یک میز با رویه مرمر : زندگی برای شما بسیار راحت و آرام خواهد بود.
یک میزشکسته : بدبختی و ناکامی.
یک میز را می شکنید : ضررمالی.
یک میز خالی : به محرومیت و تنگدستی دچار خواهید شد.
پشت میز می نشینید : خوشبختی.
با فامیل خود پشت میز می نشیند : یک زندگی زناشوئی پرسعادت.
دوستان پشت میز نشسته اند : بین دوستان هماهنگی و توافق وجود دارد.
بچه ها دور میز نشسته اند : شانس.
جلسه ای دور یک میز تشکیل شده است : یک تغییر خوشایند.
میهمانان عروسی به دور یک میز جمع شده اند : خوشبختی.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Ad : با عرض سلام و خسته نباشید.). با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر . این آقا ایده های زیادی در ذهنش دارد و رفتار او سرشار از استرس و یا نگرانیست. او به انتخاب هایی که پیش رویش دارد نگاه می کند و با دوستانش مشورت می کند. شرایط همه را مورد بررسی قرار می دهد تا چیزی را در نهایت انتخاب کند ولی در اصل مادر این آقا برای او و زندگی او برنامه ریزی می کند و او بر طبق خواسته های مادرش ارتباطش را با کسی وصل و یا قطع می کند؛ در کل این آقا اختیاری از خودش ندارد. تشکر از همراهیتون.
Parvaneh : سلام ممنون از تعبیرتون من متاهلم و بچهام بزرگ هستن .پریشب خواب دیدم یکی از اقواممون اومد از من برای خانوادش تخم مرغ محلی بگیره من هم چند تخم مرغ داشتم بهش گفتم پنج تاش برای خودت بقیش برای مادرت ولی وقتی رفتم تخم مرغا بهش بدم دیدم بیشتر تخم مرغا شکسته فقط یکیش که سالم بود برداشتم گفتم این برای دختر خودم هست .بعد دیدم شوهرم چند تامیز وکشو وگل میزخیلی شیک باخودش اورد خونه ومن داشتم اونها روداخل خونه جا میدادم تا بعدا درشون بیارم واستفاده کنم یک میز نهار خوری زیبا هم بود درخوابم احساس میکردم خونه ام قدیمیه وداریم تو حیاطمون یه خونه ی جدید وبزرگ میسازیم و من میگفتم نمیخوام خونه ی قدیمیمون خراب کنیم در قسمت دیگه ی خوابم خواهر شوهرام نشسته بودن یکیشون یه عالمه رژ لب با خودش اورده بودتا به من وجاریام بده ولی من رنگاش خوشم نیومد ونخواستم بعد دوتا خواهر شوهرم یه کیک جلوشون بود که مال خواهر شوهر کوچکترم بود وبه ما هم داد تا بخوریم ولی من کمی از کیک رو که خوردم دیدم داخل کیکی که داره قسمت میکنه پر از کرم هست ویه کرم قرمز بزرگ هم روی کیک داره لول میخوره او لحظه پدر شوهر ومادر شوهر خدا بیامرزم هم داشتند از کیک میخوردند من رفتم کنار و ( ببخشید) تف کردم وکیک رو از دهانم بیرون پرتاب کردم ودیدم ( ببخشید) تفم به دور دستها پرتاب شد که اصلا نمیدیدمش در قسمت دیگه ی خوابم داخل اتوبوس باشوهرم ورانندش بودم من یه خیار کوچولو نصفشو خوردم راننده به من گفت این خیارا از کجا برداشتی گفتم خودم داشتم ( فکر میکرد خیارهای اونو بر داشتم) بعد نصف خیارم هم کف اتوبوس انداخته بودم بعد شوهرم با راننده صحبت میکردند ومن از شیشه ی اتوبوس یه تابلو دیدم که روش نوشته بود حسینیه ( البته اتوبوس وایساده بود وحرکت نمیکرد) ببخشید طولانی شد
فریبا هراتی
: سلام. فامیل شما به کمک مالی احتیاج پیدا می کند و شما در حالی که خیلی دلتان برای او می سوزد ولی نمی توانید کمک بزرگی به او بکنید چون باید فکر دختر خودتان باشید. همسر شما سعی می کند که شما ذهنیت آرامی داشته باشید و زندگی تان به خوبی پیش برود و از شما حمایت می کند. شما افکار و روحیات و برنامه های جدیدی برای اینده تان دارید البته در کنار آن به اعتقادات قدیمی تان هم در زندگی تان پایبند هستید. خواهر شوهر شما سعی می کند که حرف دهان شما بگذارد و شما را دروغگو جلوه دهد ولی شما عاقلتر از این هستید که دروغ بگویید. در کار خواهر شوهرکوچکتان هم اصلا دخالت نمی کنید چون او هدفش این است که شما حرفی بزنید و تقصیر کارش را گردن شما بیاندازد. پدر و مادر شوهرتان ( روحشان شاد) غمخوار دخترشان هستند ولی شما در کار او به هیچ وجه دخالت نمی کنید. شما سعی می کنید که سلامت و صحت و آرامش خودتان را حفظ کنید و به دیگران هم به اندازه ی خودتان محبت کنید و چشمداشت به مال و ثروت کسی ندارید. توکلتان در زندگی به خدای بزرگ است و به امام حسین ع در کارهایتان متوسل می شوید. تشکر از همراهیتون.
ONLYGODFOREVER : سلام وقت بخیر، قبل اذان ظهر دوروز پیش،خواب دیدم که استادمون که آخونده، بهم میز تحریر میده منم میشینم پشتش بعد متوجه میشم میز قابلیت بزرگ شدنو داره،کل فضای کنار اتاقمو شامل میشه،استادمون میاد خونمون.میخاد میزو ببینه که متوجه رفتار بدش شدم منم با جدیت برخورد کردم اونم بی محلی میکرد بعد با کمک خانواده بستیمش حرفای بد میزد،با ترس وگریه فیلم گرفتم وپخش کردم،رفتیم مراجع قضایی، دستم به جایی بند نبود،گفتم امیدم به خداست ودانشگاه پشتشه من ایمانم مهمتره،برگشتم خونه دیدم حرکات نامتعارف میکنه بعد حالش خیلی بد شد منم به کمک خانواده گذاشتیمش روی تخت،گفتم درسته نامردی کردی ولی من طرفم خداست،حسابت باشه با خدا،داشتم برمیگشتم مامانم گفت دخترم استادت،برگشتم پشت سرم،دیدم که بهم سجده میکنه منم شوک میشم سراسیمه از خواب بیدار میشم و چند دقیقه بعد اذان ظهرو میگن
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به ارزیابی و تحلیل رفتار استادتان می پردازید و متوجه می شوید که خیلی حرفها راجع باو می توانید بگویید و رفتار او برای شما جای بحث و قضاوت دارد. او فکر شما را مشغول می کند و شما از رفتار او خوشتان نمی آید ولی نمی توانید در عین حال از خودتان دفاع کنید و درک کنید که چرا او اینطور رفتار می کند. شما او را به خدای بزرگ واگذار می کنید. استادتان آرزوی شما را دارد و دوست دارد دلتان را بدست بیاورد. تشکر از همراهیتون.
Farid : با سلام من خواب دیدم دنبال یه میز ناهارخوری کوچیک برای اشپزخونه هستم وتو فکرمه برم از این مدلای قدیمی که خیلی دوس دارم بخرم ولی یهو به سرم زد از نوع دیگه اش با صندلی زرد و نارنجی بخرم مدل جدید راهی که میرفتم خیلی دور و خلوت بود و یک لحظه ترسیدم ولی بالاخره رسیدم به جاییکه میخواستم و چون تنها بودم داشتم فک میکردم از فروشنده خواهش کنم با پیک برام بفرسته ممنون میشم تعبیرشو بهم بگید.
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید که شرایط زندگی تان را ارزیابی کنید و بدانید که چه کسی حامی شماست و یا چه حمایت هایی می توانید از دیگران در زندگی تان دریافت کنید. دوست دارید الان هم مثل قدیمها که همه از هم حمایت می کردند، و به داد هم می رسیدند باشد . امروز مردم برونگراتر و اجتماعی تر هستند و خیال می کنند که خردمند تر از گذشته شده اند ولی بیشتر نگرانی هایشان را برای خودشان نگه می دارند و کمتر صحبت می کنند. شما احساس می کنید که از لحاظ روحی با مردم خیلی فاصله دارید و ایزوله شده اید یا نمی توانید به کسی تکیه و اعتماد کنید. ولی تلاش می کنید که اعتقادات و باورهای خودتان را حفظ کنید و خداوند کسی را به زندگی تان بفرستد که بتوانید به او تکیه کنید و روی قضاوت و همفکری او اعتماد کنید. تشکر از همراهیتون.
عبدالله یزدانی : خواب یکی از بستگان مذکر هستش: خواب دیدم دختر عمه برام پیام فرستاده بعد خودش آمده طرفم میگفت من میخوام با تو زندگی کنم جواب نمیدی چرا. صحنه من و خودش در آپارتمان سفید شیک رو تصور کردم (احتمالا اشپزخانه آنجا) به خودم گفتم اخه مگه میشه نا محرم ... دوتامون یکجا .... . عمه و من روی میز با هم نشسته بودیم که ایشون هم رسید.
(توجه: در حقیقت این خانم چند سالی ازدواج کردند و ما با هم ارتباط دوری داریم)
فریبا هراتی
: سلام. او می خواهد در انجام کاری با شما شریک شود و متعهد به پیشبرد یک هدف مشترک باشد. اینکار هم به نفع شماست و هم او و باعث رسیدن شما به ثروت خواهد شد. رابطه ی او با شما رابطه ای کاری و بدون احساسات و تمایلات جنسی است. او شما را به خاطر شناختی که از فرهنگتان دارد، احتمالا برای همکاری دعوت خواهد کرد. تعبیر دوم این است که شما به همکاری با کسی که از فرهنگ و تبار خودتان است و نسبت به او احساس مثبتی دارید دعوت خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
Vahideh : سلام خانم هراتی گرامی
دیشب خواب میدیدم که /١/با مادرم وارد اتاقی شدیم که دو تا میز گرد و کوچیک اونجا بود. مادرشوهرم و دامادش(حسن آقا) نشسته بودن پشت یه میز. من و مادرم هم داشتیم می‌نشستیم پشت میز دیگه. که مادرشوهرم بلند شد حرف بزنه، یا مثلا خواست احترام بذاره! که من با حالت تحکم و کمی عصبانیت انگشت اشارمو گرفتم سمتش گفتم حسن آقا شما بشین سر جات!! اونم نشست!حسن آقا هم سرشو برد پایین. انگار که حس کنه اوضاع خطریه و من عصبانی‌ام! بعد که نشستم هی با خودم گفتم چرا به مادرشوهرم گفتم حسن آقا؟؟؟
(خانم هراتی عزیزم،خوابم ٢-٣ بخشی بود، و من بینش بیدار نشدم. اما چون طولانی بود و هر کدوم یه موضوع داشت، دو بخشش کردم و در دو موضوع مختلف نوشتم. نمیدونستم باید یکجا می‌نوشتم و تو یک موضوع یا به همین صورت که الان نوشتم)
فریبا هراتی
: سلام. دوست عزیز لازم به ذکر می دانم که شما فقط یک حق خواب باقی داشتید و چون خوابتان طولانیست، قسمت دوم خوابتان 2 حق خواب دیگر هم لازم دارد و بنده چون همه ی خوابتان یک خواب بیشتر نبود، برایتان تعبیر می کنم ولی لطفا دفعه ی بعد یادآوری بفرمایید که 2 حق خواب به سایت بدهکار هستید. شما شرایط مادر شوهرتان و دامادش را مورد قضاوت و بررسی قرار می دهید و نظر شما این است که حرف حسن آقا، همان حرف مادر شوهرتان است. یعنی قضاوتی که مادر شوهرتان روی شما دارد، نظر دامادش است.
Maryam : سلام ،وقت بخير خدا قوتتون بده،
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. تاریخ دقیق خواب شما در تعبیر می توانست بسیار موثر باشد که شما ذکر نکرده اید. اگر خوابتان در روزهای ششم و هفتم و هشتم و نهم دیده باشید، آنچه را ببیند، راست است و اگر دهم دیده باشید به تاخیر خواهد افتاد. رئیس شما شرایط همکارانتان و شما را مورد ارزیابی قرار می دهد ولی او نسبت به شما مطمئن است که چطور هستید و روی شما قضاوت نمی کند. او می داند که شما در شرایط سخت هم که قرار بگیرید، باز می توانید تحت فشار و استرس زیاد هم کار کنید و دلسوز او باشید و از شما انتظار دارد که تحمل شرایط استرس زا را بیشتر از همکارانتان قبول کنید. هر چند که آرزوی شما این است که جایگاه بالاتری در شغلتان داشته باشید. پشت میز نشینی شما بیشتر به قضاوت در مورد شما و بررسی شخصیت شما اشاره می کند و نه به اینکه واقعا به آنها میز بزرگ بدهند و به شما میز کوچکتر. شما کمتر از آنان مورد قضاوت قرار خواهید گرفت. ولی توقعات آنان از شما بالاتر است. تشکر از همراهیتون.
سروناز : واي خانم هراتي يادم رفت بگم ايشون جلوش يه بشقاب غذا بود و كاردو چنگال تو دستش بود و آماده غذا خوردن بود و منتظر بود منم شروع كنم ولي من استرس داشتم همش.
سروناز : سلام خانم هراتي جونم، با شرمندگي بايد بگم باز خواب همون پسره رو ديدم كه خارجه و يه ساله به هم زديم،(ببخشيد واقعا خودمم نميدونم چرا انقد خوابشو ميبينم!)
خواب ديدم انگار مهموني بود و قرار بود شام بخوريم، ميز مستطيل بزرگي وسط بود و ديگران دور ميز نشسته بودن، من صندليم سمت چپ ميز بود و سمت راستم ديدم همين پسر نشسته و صندليشو متمايل به من قرار داده و انگار دوست داشت من صندليم رو روبه ايشون بچرخونم تا باهم غذا بخوريم ولي من صندليم رو برعكس روبه روي شخص ديگه اي كه سر ميز و سمت چپ ميز بود تنظيم ميكردم. اما انگار نميدونم چيشد كه ايشون جاي اون شخص قرار گرفت و قرار شد باهم شام بخوريم(شبيه كسايي كه باهم ميرن بيرون حرف بزنن) من در همين حين رفتم دستشويي جلو آينه كه خودمو درست كنم، همش ميترسيدم خوشگل نباشم و هي جلو آينه با روسريم و موهام ور ميرفتم.
ممنون از تعبير عاليتون❤️
فریبا هراتی
: سلام . شما می خواهید تصمیمی بگیرید و هر دوی شما بیشتر از گذشته همدیگر را قبول دارید. او آماده است تا شما لب تر کنید و از او حمایت کنید. شما از لحاظ اقتصادی و از لحاظ شرایط موجود زندگی تان، او را مورد بررسی و قضاوت قرار می دهید. او از شما منطقی تر است و شما به قضیه احساسی تر نگاه می کنید. او می خواهد که شما به او توجه کنید ولی حواس شما جای دیگریست. اما بعدا نظرتان عوض خواهد شد و او را می پذیرید. شما سعی می کنید که تصویر ذهنی خوبی از خودتان داشته باشید و وجهه ی خوب و افکار خوبی داشته باشید تا او شما را بپسندد. شما موافقت کنید او شما را می خواهد. تشکر از همراهیتون.
سروناز : سلام خانم هراتي عزيزم ممنونم از شما❤️
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. او متوجه ی کار شما شده ولی به این فکر می کند که باید به منافع خودش اهمیت بدهد و به شما کاری نداشته باشد. شما هم ایده های خودتان را طرح می دهید و سعی می کنید که به خواسته هایتان برسید. او شرایط شما را ارزیابی می کند ولی مهم نیست و اصلا جای نگرانی ندارد. تشکر از همراهیتون.