تعبیر خواب میمون (عنتر، بوزینه)
دیدن بوزینه و یا میمون در خواب بیانگر مواجه شدن با دشمنی فریب کار و مکار است.
محمدبن سیرین گوید: میمون در خواب، دلیل بر دشمنی فریبنده و ملعون است. اگر دید بر میمون نشسته بود و آن میمون مطیع او بود، دلیل که بر دشمن غالب شود و او را قهر کند.
منوچهر مطیعی تهرانی گوید: میمون در خواب‌های ما نماینده انواع میمونها است غیر از گوریل و اورانگوتان. میمون در خواب دشمنی است چابک و هزار رنگ و پر مکر و فریب که دشمنی او از روی حسابگری نیست بل که بر مبنای سرشت و طینت بد خود با همه دشمنی می‌کند بخصوص با بیننده خواب.
آنلی بیتون می‌گوید: دیدن میمون در خواب، نشانه آن است که مردم ریاکار برای پیشبرد اهداف خود چاپلوسی شما را می‌کنند. اگر دختری خواب میمون ببیند، نشانه آن است که چون نامزدش به بی وفایی او بدگمان است بهتر است هرچه زودتر با او ازدواج کند.
تعبیر خواب جنگ با میمون
ابن سیرین: اگر دید با میمون نبرد میکرد و بر وی چیره شد، دلیل که بیمار شود و از آن شفا نیابد، یا عیبی بر تن او پدید آید که از آن خلاصی نیابد.
تعبیر خواب کشتن میمون
ابراهیم کرمانی گوید: اگر دید میمون را بکشت، دلیل که دشمن را قهر کند. اگر دید گوشت او بخورد، دلیل که در رنجی و غیبی گرفتار آید. اگر دید کسی میمون به وی بخشید، دلیل که کسی دشمنی او ظاهر کند.
جابرمغربی گوید: اگر دید میمون را تعبیر خواب میمون به روایت منوچهر مطیعی تهرانیبکشت، دلیل که بیمار شود و زود شفا یابد.
منوچهر مطیعی تهرانی گوید: اگر دیدید میمون ای در خانه دارید کسی در محدوده خانه شما یا محلی که کار میکنید با شما دشمنی و خصومت دارد و عداوت می‌ورزد و توطئه و سعایت می‌کند. چنان چه دیدید میمون ای را با ریسمان یا زنجیر بسته‌اید و به دنبال خود می‌کشید و می‌برید بر دشمنی که دارید پیروز می‌شوید.
اگر میمون از مقابل شما گریخت امنیت خواهید یافت اما باید هوشیار باشید زیرا از گزند مجدد او در امان نخواهید بود. اگر در خواب دیدید که به دنبال میمونی می‌دوید و می‌خواهید او را بگیرید و میمون از درخت به دیوار و از دیوار به حیاط می‌جهد و شما را با خود می‌کشاند کسی هست که با فریب و نیرنگ، امری را به شما مشتبه می‌کند و مدتی شما را سرگردان و معطل نگه می‌دارد.
اگر میمونی به دنبال شما می‌دوید و شما از مقابلش می‌گریختید به قدر دوری و نزدیکی میمون مورد تهدید یک بیماری هستید. چنان چه میمونی در خانه داشتید که در عالم خواب احساس کردید به شما هدیه داده فریب خواهید خورد.
اگر هدیه گرفتید کسی دشمنی خودش را با شما ظاهر می‌کند و اگر میمونی هدیه دادید شما با کسی که میمون را گرفته دشمنی میکنید.
اگر دیدید میمون شما را گاز گرفت بیمار می‌شوید یا با همسرتان اختلاف پیدا میکنید.
تعبیر خواب میمون ماده
مطیعی تهرانی: میمون ماده زنی است مفسده جو و فتنه انگیز که باید مراقب او باشید و چنان چه این میمون ماده به آغوش شما جست و دست به گردنتان حلقه نمود زنی در صدد اغوای شما بر می‌آید.
تعبیر خواب غذا دادن به میمون
آنلی بیتون: اگر زنی در خواب به میمون غذا بدهد، دلالت بر آن دارد که آدم متملقی اسرار او را فاش خواهد کرد.
مطیعی تهرانی: با میمون هم غذا شدن ارتکاب گناهی است بزرگ در ردیف گناهان کبیره.
تعبیر خواب میمون مرده
آنلی بیتون می‌گوید: دیدن میمون مرده در خواب، نشانه آن است که سر سخت‌ترین دشمنان شما به زودی نابود خواهند شد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
زهرا : سلام. خواب دیدم از جایی گذر میکنم ویه سنگ بر میدارم وبه یه پرنده پرت میکنم وباز توی همون مسیر یه سنگ به یه میمون که داشت اب میخورد پرت کردم وباز یه سنگ به درخت پرت کردم وجایی دیگه چند سنگ به یه خونه خیلی بزرگ پرت کردم.
فریبا هراتی
: سلام. شما اهدافی دارید که می خواهید به آن ها برسیدو می خواهید عقلانیت و بینش و شهودتان بالا برود و صداقت و پاکی در زندگی تان بیاید و می خواهید که امید و دانش و رشد به زندگی تان بیاید و می خواید که افکار و ایده های عالی و شرایط روحی قوی داشته باشید و اگر نمی توانید به اینها برسید به خدای بزرگ واگذار کنید کارتان را تا به همه اش برسید. تشکر از همراهیتون.
مینا : باسلام روزخوش
خواب دیدم خونه ی قبلیم بودم که از اتاق خواب پسرم یه میمون قهوه ای بیرون امد وزیرچشمی من وزیرنظرداشت وبه فاصله یک متری دنبالم میومد یه دفعه دیدم داخل یه غارم ومیمون همون طوری دنبالم میاد نرسیده به اخر غار رودخونه ای بود پراب وزلال از جاییکه رودخونه وارد غار میشد تاریک ولی خروجی رودخونه روشن بود به ارامی خودم وتورودخونه انداختم یه کم که جلوتر رفتم به پشت سرم نگاه کردم دیدم میمون امد تو اب به ارامی خودم وپشت یه صخره تو اب قایم کردم میمون من وندید واز کنارم رد شد
فریبا هراتی
: سلام. شما روحیات و سنت های قدیمی خود را دنبال میکنید و پسر شما شخصیتی دنیا پرست، راحت طلب، محافظه کار و عمل گرا دارد. او موذیانه دنبال نفع خودش است و سعی می کند از شما پیروی کند در حالیکه نابالغانه رفتار می کند و عقل او اندازه شما کار نمی کند و بینش او فقط در حد تکرار کارهای شما و حرفهای شما و دنباله روی از شماست. در شرایطی که موقعیت دنباله روی از شما را نداشته باشد و با مسائل احساسی روبرو شود، مجبور می شود پی زندگی خودش برود. تشکر از همراهیتون.
محمد : سلام
من خواب دیدم تو خونه ی خودم نشستم و یک دفعه زنگ در به صدا درمیاد که خانمی غریبه و ناشناس پشت در بودند در رو براشون باز کردم که بیان داخل . به همراه این خانم سه تا میمون کوچک در جعبه هایی وجود داشت و یک میمون بزرگ و یک قورباغه سیاه رنگ خیلی بزرگ من گفتم از این قورباغه بدم میادش و اون خانم غریبه دستو پاشو بستش و پشت در منزل گذاشتش اون قورباغه رو و اون میمون ها رو هم پشت در خونه گذاشتیم و رفتیم داخل ینی من دوست نداشتم این حیوانات به داخل خونم بیان در خونه رو بستیم و من و اون خانم دوتایی رفتیم داخل خانه ....من در کنار این خانم حس بسیار خوبی داشتم احساس میکردم توی عمرم همچین لحظات خوبی رو نداشتم واقعا خیلی شاد بودم ضمنا این خانم بسیار زیبا بودن و خنده برلبانشون بود....بعد از صحبت و حرف زدن باهم من رفتم دستشویی گوشی این خانم زنگ خورد و سریع رفتش تو کوچه منم سراسیمه پشت سرش رفتم دیدم دوتا مرد دارن باهاش درگیر میشن من به سرعت رفتم باهاشون درگیر شدم ....و بعدش از خواب بیدار شدم میخواستم بدونم تعبیرش چی میشه؟؟؟؟
ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. دنیا به شما رو می آورد ولی شما نمی خواهید شر و دعوا و بدجنسی به زندگی تان راه یابد. شما نمی خواهید حرف شیطانی بزنید، تصویر شیطانی ببینید و یا صدایی شیطانی بشنوید. از موذی بازی بدتان می آید و دلتان نمی خواهد که شخصیت نابالغانه و بازیگوش و خودخواهی به زندگی تان راه پیدا کند. شما می خواهید از دنیا خوشی هایش به شما برسد و دعوا مرافعه دنیا به زندگی تان راه پیدا نکند. شخصیت شما عاقل و صلح طلب است. تشکر از همراهیتون.
محمد : ممنونم ینی قرار نیستش اتفاق خاصی بیفته تو زندگی من؟
فریبا هراتی
: مگر اینکه طرز فکرتان را عوض کنید تا به سختی دچار شوید. با روحیات امروزتان جایتان امن است اما اگر از روحیات دیگران و افکار آنان پیروی کنید، و پا از حیطه ی امنیت و فکری خودتان بیرون بگذارید، دنیای زیبایتان تبدیل می شود به محل شر و آشوب.
نسیبه : سلام
خواب دیدم من و مادر و خواهرم توی آشپزخونه هستیم داریم صحبت می کنیم که من یه مرد کوتوله که خیلی سیاه بود، دیدم داخل کمد هستش .ولی مامان و خواهرم می گن اون میمونه بعد از داخل کمد میاد بیرون . مثل کانگورو می پرید و راه می رفت من از ترس پشت در آشپزخونه قایم شدم به طرفم میاد من مواظب بودم بهم نخوره ولی دستش به انگشت کوچیکم برخورد می کنه بعدا دیدم میمون جلوی منه همونطور می پره و راه میره و من پشت سرشم و دارم از خونه بیرونش می کنم اصلا چهره میمون ندیدم .
فریبا هراتی
: سلام. شما به گرمی و حمایت و عشق احتیاج دارید و در رازها یا گذشته شما کسی وجود دارد که بسیار موذی و خودخواه و تهاجمی است و از یک چیز به چیز دیگر می پرد و اصلا ثبات اخلاقی ندارد. شما خیلی زود متوجه این شده اید که این شخص چگونه آدمی است و درایت و تیز هوشی شما مانع از این شده که گول او را بخورید و او را از زندگی تان بیرون کرده اید.
Azadi : سلام خانوم هراتی. سوار ماشین بودیم دو تا دختر جلو منو دوستم عقب بودیم داشت رانندگی میکرد
دختره راننده اول صندلی مارو نمیدونم چیکار کرد دستکاریش کرد منم صندلی اونو کشیدم پایین
دختره حرصی شد دنده عقب گرفت منم فرمون دستم (فرمونش پشت بود) میخاستم بپیچم کنار ک از تصادف بترسه وایسه منو دوستم پیاده شیم من دادم زدم دو نفریم و حسابتونو میرسیم.من هر چی تلاش کردم ب کوچه ای ک اینده میره نرم نشد ماشینو پیچوندن ب سمت اون کوچه
ایمده ای ک دیدم میمون شده بودم این صدا اومد ولی در اصل اول حس کردم مجسمه م ک دارم لبخند میزنم من بچه شده بودم کسی بغلم گرفته بود من شبیه ی حیون دیگه بودم کوالا بود اونیکه بغلم کرده بود ک ی موجود خیلی زشت شبیه میمون بود دور چشاشم سیاه بود..
فریبا هراتی
: سلام. دوست خوبم قبل از ارسال خواب همیشه اول یک بار خوابتان را بخوانید تا اشتباهاتش را اصلاح کنید. من اصلا نفهمیدم که ایمده ای ک دیدم میمون شده بودم این صدا اومد یعنی چی اصلا شما از صدا حرف نزده اید و نوشته این این صدا اومد. بعد هم نگفتید که دخترجلو ماشین را می شناسید یا خیر. میمون بودید کوالا بودید بچه بودید مجسمه بودید.... من اصلا نفهمیدم این چه ربطی به کوچه و رانندگی داشت. کوچه ای که آینده میره یعنی چی. لطفا بازنویسی درست انجام دهید تا تعبیر شود.
Azadi : ببخشید خانوم هراتی.دیدم ۴ نفری تو ی ماشینیم هیچکدومو نمیشناختم ولی انگار اونی که پشت نشسته بود کنار من دوستم بود.دختری ک پشت فرمون بود داشت رانندگی میکرد.راننده صندلی عقب رو دستکاری کرد منم بدم اومدصندلی اونو چنبار کشیدم پایین.دختر راننده حرصی شد دنده عقب گرفتم منم کنار صندلیم فرمون بود تا اخر پیچوندمش تا اون بترسه از تصادف ماشینو نگه داره.من داد زدم دو نفریم و حسابتونو میرسیم.دیدم سر ی چن راهی بودیم و اون دختره اخرش کار خودشو کرد رفت تو ی کوچه ک من نمیخواستم بره.اون کوچه مارو ب اینده میبرد که اینده رو ببینیم.انگار ک وارد دنیای دگه شدم.احساس کردم بغلم کردن جسمم کوچیک شده بود صدایی از غیب اومد ک گفت میمون شدی.درحالیکه ی مجسمه کوچیک بودم تو دیوار شبیه حیوان کوالا..گفتم احساس میکردم بغلم کردن اونیکه منو بغل کرده بود ی صورت زشت داشت و دور چشمش سیاه بود در اصل میمون بود
Azadi : ببخشیداینو یادم رفت بگم وقتی ب صورت مجسمه کوالا تو دیوار نقش بسته بودم ی لبخندم رو لبم بود
فریبا هراتی
: شما از اینکه به صورت منفعل بنشینید تا دنیا شما را هر جا که می خواهد ببرد خوشتان نمی آید و می خواهید که کنترل و اختیار زندگی تان را خودتان به دست بگیرید و با سختی ها مبارزه کنید. شما اگر شده لجبازی کنید یا کارها را به عقب بیاندازید ترجیح می دهید به اینکه کاری را انجام دهید که باعث استرس و ناراحتی شما در آینده بشود. شما احساس می کنید که اگر با شرایط موجود پیش بروید باید زیرک باشید و با مکر و نیرنگ کارتان را پیش ببرید و این در حالی است که ایده آل شما این نیست و همیشه خواسته اید که جنبه ی روحانی خودتان را قویتر کنید و در امنیت و بدون مشکلات زندگی کنید. اما وادار می شوید که سادگی را کنار بگذارید و گاهی زیرکانه فکر کنید. تشکر از همراهیتون.
roshanak۱۳۶۹ : سلام خانم هراتی من خوابم رو یبار دیگه دقیق براتون تعریف میکنم اول بگم که تو محیط کارم یه معاون خیلی فاسد داریم من یه موقعیت بهتر تو محل کار برام پیش اومده بخاطر حسادت و رفتار و کارای این همکارام کارم داره بخطر میوفته واعتماد کردم به یکی گفتم که این معاونمون ادم مطمعنی نیست ریزو بمتو‌درمیاره..میارت و میبرت کاری برات نمیکنه ...اونم از اعتماد من سواستفاده کردن به یه طریقی به این معاونمون رسوندن...بعد یکی از همکارا که خود اون میگفت فلان دوستت ادم مطمعنی نیست بهش اطمینان نکن خود همون خانم دشمن شده بخاطر دوبهم زنی همون همکارام و اسرارمو میدونه نه بطورکامل به هیچ کدوم نگفتم که فساد اخلاقی داره ...من خبر نداشتم بامن دشمن شده دو شب پیش خواب دیدم سه تا میمون بزرگ و سیاه که تویه حیاط بودن که نمیدونم برا کی و منم کنار برادرم بودم من یه برادر بزرگتر از خودم دارم که یکم پول دستش بود میخواستیم تقسیم کنیم که یهویی پولو نزدیک میمون برد اونم با دهن پول رو گرفت و خراب کرد میخواستم بدونم تعبیر دقیقش چیه؟جنسیت میمون هم توی خواب مشخص نبود...الانم حقوقم رو قطع کردن..
فریبا هراتی
: سلام. پس خواب دیروزتان جوراب معاون در واقع به معنای بردن حرمت و آبرو و گرمی از شخصیت اوست. میمون در خواب شما نمادی از بینش، شهود و فریب است. افرادی که اطراف شما هستند فقط به نفع خودشان اهمیت می دهند و موذیانه به ضرر شما کار می کنند. پول هم به اعتماد به نفس، ارزش و موفقیت شما در کارتان اشاره دارد و اینکه شما پول را به آنها نشان داده اید و آنها مچاله کرده اند به این معنی است که آنها می خواهند که شما احساس ضعف و آسیب پذیری داشته باشید و زندگی تان را از کنترل تان خارج کنند تا شما حس کنید که نادیده گرفته می شوید و ضعیف شده اید و می ترسید که جایگاهتان را از دست بدهید. این میمونها همان همکاران شما و معاون فاسد اداره تان است. شما به هیچ وجه نباید با همکارانتان صمیمی و یا دشمن شوید. همکار فقط همکار است و بس. نه در مقابل حرکت های ایشان نقطه ضعف نشان دهید و ناراحت یا عصبانی شوید و نه ذوق کنید که با شما خوب یا صمیمی شوند. کاملا عین یک ماشین یا ربات بین آنها کارتان را بکنید و بیایید بیرون. این تجربه را با خودتان همه عمر داشته باشید. هرگز در محیط کار با همکارتان خودمانی نشوید. تشکر از همراهیتون.
Sara : سلام خ هراتی عزیزم.
دیشب دم صبح خواب دیدم که با یک اتوبوس توریستی جایی می‌رفتیم .من رو صندلی شاگرد کنار راننده بودم.کمربند ایمنی بستم .انگار جایی پیاده شدیم که خارج ایران بود و یک عالمه حیوون تو خیابون بود .مثلاً میمون رو یادم میاد.مشغول عکس گرفتن بودم .
یک دفعه احساس کردم تو جنگل سیاهی هستم و انگار میمون ها بهمون حمله کردن .من مخفیانه از دست اون ها فرار کردم و دوستم رو تنها گذاشتم.
انگار یک مرد اونو نجات داد.
بعد احساس کردم با خونواده انگار شمالم.تو یک اتاق بودم.نمیتونستم خوب راه برم .یک قایق دم در خونه بود .صاحب قایق رو دیدم که اومد قایقش رو ببره .یک مرد بود که دچار آفتاب سوختگی بدی رو صورت و کمرش بود .شروع به راه رفتن کردم و ایشون گفت از روز اول که دیدمت خیلی بهتر شدی .داری خوب میشی.
بعد احساس کردم تبدیل به زنی شده که رفته تو حیاط پیش خونواده و داره آفتاب میگیره.
در واقعیت من یک کسالتی دارم و خیلی آروم نیستم.ناامیدم.و کسی رو که باعث کسالتم شده به خدا سپردم.
سپاسگزارم.
فریبا هراتی
: سلام. در زندگی امروز شما عدم تعادل و هرج و مرج وجود دارد و می خواهید از شرایط فعلی فرار کرده و حس جدیدی را تجربه کنید. سعی می کنید که مرتکب اشتباهی نشوید و همرنگ جماعت می شوید. شما فکر می کنید که آدمهایی که اطراف شما هستند به صورتی موذیانه به نفع خودشان کار می کنند. شما هم خودتان کارهایتان را مرتب به تعویق می اندازید و امروز و فردا می کنید. شما توانایی کنار آمدن با احساسات خودتان را دارید و نباید اجازه دهید که شرایط روحی داغ شما را بسوزاند. طبیعتا شما هر روز ار روز قبل بهتر خواهید شد و به ثروت می رسید . مشکلات شما همه حل می شوند اگر اگر اگر قدر خودتان را بدانید! تشکر از همراهیتون.
زهره : سلام.خواب دیدم چند میمون کوچولو تو پذیرایی خونمون بودن.بعد رفتم تو اتاق خواب،ی میمون بزرگتر اونجا بود.با دستم سعی می کردم میمون و ازخودم دور کنم.که یهو دستم و زخمی کرد.بعد یهو ی مردی که نمی شناختم اومد و میمون با طناب به جایی بست و بمن گفت چرا زودتر نگفتی بیام این میمونو ببرم.تعبیرش چی می شه.
فریبا هراتی
: سلام. افرادی در زندگی شما هستند که فکر نفع خودشان هستند و شما هم بین شخصیت جدی و بازیگوشتان کشمکش وجود دارد و نمی خواهید که رفتاری داشته باشید که به شئن و شخصیت شما لطمه وارد شود. همچنین ممکن است شما خیلی در کارتان امروز و فردا می کنید و کارتان را عقب می اندازید. گشایش کار می یابید و قادر خواهید بود اشتباهات فکری و رفتاری تان را اصلاح کنید. تشکر از همراهیتون.
نازی : سلام خواب دیدم کسی رو که اصلا نمیدونم کی به حموم بردم فقط یادمه جثش درشت بود گفتند زیاد آب نریز چهارشنبه ها اگه زیاد آب بریزی ماراها از لونه میان بیرون منم دو سه تا لونه مارو میشناختم که روش سنگ گذاشتم اما میدیدم سنگها کنار رفتن ودم لونه مارهم خیس آب بود درحالی که بهش نگاه میکردم ماری نمیدیدم اما همش منتظر بودم و میترسیدم دیدم یه میمون تو لونه مار داره بطری سم رو باخودش میبره سم رو ازش گرفتم و پاشیدم تو صورتش بعدهم پشیمون شدم وسعی میکردم با دست از تو هوا سمها رو مهار کنم سم خیلی زیاد نبود یهو خودمو رو یه تخت قرمز با پرده های قرمز حریر دیدم که یه خانم خارجی اومد پرده های اتاقمو بست و اتاق رو تاریک کرد و گفت بخواب
فریبا هراتی
: سلام. شما سعی می کنید بار مشکلاتتان را از وجودتان دور کنید و هر قدر بیشتر احساساتی شوید، نیروهای منفی بیشتری وجودتان را آزار خواهد داد. شما از اینکه کسی برایتان نقش بازی کند و فریبتان دهد بدتان می آید ولی در شرایطی که امروز قرار دارید، خشم و شور و شوق با هم قاطی شده و شما بسیار عصبانی هستید و عصبانیتتان را هم می توان به راحتی تشخیص داد. شما احساس می کنید که کسی زبان شما را نمی فهمد و تنها راهی که برای آرامش اعصابتان می دانید این است که ( خودتان را به خواب بزنید) و این به معنای خوابیدن واقعی نیست بلکه مجازا به این معناست که خودتان را بزنید به بی خیالی و کوچه علی چپ و فکر هیچ چیزی را نکنید. هر چه کمتر بدانید بیشتر به نفع شماست و کمتر اعصابتان خورد می شود. تشکر از همراهیتون.
ریحانه : سلام خانم هراتی عزیز، من صبح حدود ساعت شش و هفت خواب دیدم که توی دانشگاه مون از دانشکده مون با شوهرم اومدم بیرون بعد جلو تر یه دسته گربه وایساده بودن که من همه ش به شوهرم چسپیده بودم و میترسیدم که گربه ها بهم بپرن، بعد جلوتر که اومدیم یه دسته میمون بودن که بازم من بازوی شوهرم رو چسپیده بودم و میگفتم بدو بیا بدوییم که بهمون حمله نکنن، ولی نمیدونم چرا اینو با حالت شوخی و خنده میگفتم و با شوهرم شروع کردیم به دویدن تا رسیدیم به مقبره الشهدا دانشگاه، اونجا مراسمی بود مثل دعای کمیل، زن داییم و پسر داییم رو توی اون مراسم دیدم برامون دست بلند کرد ولی با حالت دویدن از اونجا رد شدیم ، این پسر داییم قبلا خواستگار من بوده و من خوشحال بودم که تو حالت خوشحالی و دویدن منو شوهرم رو دیده و فهمیده که ارتباط ما با هم خوبه، بعد که رد شدیم رسیدیم به جایی با شوهرم رابطه جنسی داشتیم
ممنون از زحمات شما
فریبا هراتی
: سلام. شما از زنهایی که در زندگی تان می آیند می ترسید که نظر بد به شوهرتان داشته باشند و از مردهایی که ممکن است به شما نظر بد داشته باشند هم فرار می کنید. هیچ چیزی را ارحج بر رابطه خوب بین خودتان و همسرتان نمی دانید و در کسب رضایت همدیگر تلاش می کنید. تشکر از همراهیتون.